پاسخ تفصیلی:
عفو و گذشت از نظر عقل و شريعت و حياني , امري ارزشي و هنجار و رفتاري پسنديده و نيکو است. خداوند در آيات بسياري بر ارزشمندي عفو و گذشت, تأکيد کرده است و از صاحبان حق خواسته است که بر خلاف حق و حقوق خويش از باب انسانيت از خطا و اشتباه ديگري درگذرند و رفتار نا درست ديگران را ناديده بگيرند.
خداوند در قرآن کريمش مي فرمايد: و لا تستوي الحسنة و لا السيئة ادفع بالتي هي احسن (1) هرگز نيکي و بدي در جهان, يکسان نيست؛ هميشه بدي خلق را به بهترين عمل (که نيکي است) پاداش ده.
امام خميني (رضوان الله تعالي عليه) مي فرمايند: از بزرگترين کمالات انساني, تجاوز (گذشت) اشخاصي است که به اوبدي کردند و صفت عفو و تجاوز, از صفات جماليه ي حق تعالي است که اتصاف به آن تشبه به مبادي عاليه است و هر کس که در تحت تربيت رب العالمين واقع شد و مربوب ذات مقدس حق تعالي شد, بايد در او از صفات جمال حق - جل و علا – جلوه [اي] حاصل شود, و مرآت جمال جميل الهي گردد و از بزرگترين اوصاف حق, رحمت بر عباد و تجاوز از سئيات و عفو از خطيئات است و اگر در انسان حظي از اين اوصاف نباشد, در جواب سؤال قبر – که وقت بروز سراير است – نتواند گفت: ربي الله آنگاه که سؤال شود: من ربک؛ زيرا که انتخاب اين اسم در بين اسماء, اشارت به آن شايد باشد که در تحت تربيت کي بودي, و دست قدرت کي در تو متصرف بود در حيات دنياوي؟ پس اگر انسان در تحت ربوبيت ذات مقدس حق, تربيت شده باشد و ظاهر و باطنش مربي به آن تربيت باشد جواب مي تواند دهد؛ و گر نه, يا جواب ندهد و يا ربي الشيطان و يا ربي النفس الاماره شايد بگويد. (2)
با بيانات گهر بار امام فرزانه, روشن شد که کسب روحيه ي عفو و گذشت نه تنها لازم است بلکه از اوجب واجبات است و در حقيقت کسي که عفو مي کند ابتدا در حق خويش لطف کرده, ملبس به صفتي از صفات پروردگار مي گردد و به اسمي از اسماء الهي چنگ زده است.
انسان در اثر عفو و گذشت به آرامش خاصي دست مي يابد که نمي توان آنرا از راهي ديگر کسب کرد؛ از اين رو بزرگان دين گفته اند که در عفو و گذشت لذتي است که در انتقام نيست.
کسي که از خطاي ديگري مي گذرد, رحمت و مهر الهي را به سوي خويش جلب مي کند. و ليعفوا وليصفحوا الا تحبون ان يغفر الله لکم (3) با خلق, عفو و صفح پيشه کنند و از بديها در گذرند آيا دوست نمي داريد که خدا هم در حق شما مغفرت و احسان فرمايد؟ و الله غفور الرحيم که خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. الف-موارد جواز عفو و گذشت:
- گذشت در هنگام قدرت
کسي که کريم النفس است به هنگام قدرت, مي بخشد.
امير المؤمنين (عليه السلام) مي فرمايند: اولي الناس بالعفو اقدرهم علي العقوبه (4) سزاوارترين مردم به عفو کردن, تواناترين آنها به هنگام کيفر دادن است.
هنر اينست که انسان در هنگام کسب قدرت و توانايي غلبه بر خصم, عفو کند و الا کسي که نا توان است و قدرتي ندارد اگر از روي ترس و عجز انتقام نگيرد, هنر نکرده است.
عربي باديه نشين به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) عرض کرد: اي رسول خدا! روز قيامت چه کسي به حساب خلايق مي رسد؟ فرمود: خداي عز و جل, باديه نشين گفت: به خداوندگار کعبه سوگند که نجات يافته ايم! حضرت فرمود: چگونه اي باديه نشين؟ عرض کرد: زيرا کريم, هر گاه قدرت يابد ببخشايد.
- در گذشتن از خطاهاي همسر و فرزندان
خداوند در قرآن کريمش مي فرمايد: يا ايها الذين امنوا ان من ازواجکم و اولادکم عدوا ً لکم فاخذروهم و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور رحيم (5) اي اهل ايمان (بدانيد که) زنان و فرزندان شما برخي دشمن شما هستند از آنان حذر کنيد و اگر از آنان عفو و آمرزش و چشم پوشي کنيد خدا هم (در حق شما) بسيار آمرزنده و مهربانست. البته آيه همسر و فرزندان را بعنوان مصداق بيان کرده و چه بسا اين عفو مي تواند عموميت داشته باشد.
- گذشت از وامداران تنگدست
کسي که مقروض است و توانايي پرداخت قرض خويش را ندارد بايد به او مهلت پرداخت داد و اگر طلبکار, قرض او را ببخشد بهتر است. خداوند تعالي مي فرمايند: و ان کان ذو عسرة فنظرة الي ميسرة و ان تصدقوا خير لکم (6) اگر (از کسي طلبکار هستيد) تنگدست شود بدو مهلت دهيد تا توانگر گردد و اگر در هنگام تنگدستي صدقه ببخشيد (قرض او را ببخشيد) براي شما بهتر است.
- عفو از قصاص
دين اسلام دين عفو و بخشش و رحمت است؛ لذا حتي در جايي که کسي مرتکب قتل شده نيز سفارش به عفو و گذشت مي کند: فمن عفي له من اخيه شي ء فاتباع بالمعروف و اداء اليه باحسان, ذلک تخفيف من ربکم و رحمة (7) و چون صاحب خون از قاتل, که برادر ديني اوست بخواهد درگذرد, بدون ديه يا بگرفتن ديه کاريست نيکو, پس ديه را قاتل در کمال رضا و خشنودي ادا کند؛ در اين حکم تخفيف و آساني امر قصاص و رحمت خداوندي است .
بطور حتم و مسلم اين دستور به گذشت, مربوط به کساني است که قتل و خونريزي عادت آنها نگشته بلکه از روي جهل و تغافل و عدم تسلط بر قوه ي غضب, مرتکب قتل شده و نادم و پشيمانند.
- بازگشت دادن شخص به جبران خطا
گاه عده اي از روي ناداني از در دشمني با انسان وارد مي شوند و تنها کافي است مدتي با حسن رفتار با آنان برخورد شود, چه بسا دشمني آنها تبديل به دوستي صميمانه گردد.
ادفع بالتي هي احسن فاذا الذي بينک و بينه عداوة کانه ولي حميم (8) بدي خلق را با بهترين عمل, پاداش ده تا همانکس که گويي با تو بر سر دشمني است دوست صميمي تو گردد.
موارد ذکر شده, تنها مشتي بود از خروار وادي عفو و بخشش.ب: موارد عدم جواز گذشت:
- صحنه ي جنگ
جبهه ي جنگ و مبارزه ي با دشمن, جايي براي عفو ودلسوزي نيست بلکه صحنه, صحنه ي مبارزه و دفاع از اسلام و حقوق ملت و حفظ اراضي مسلمين است و بخشش در چنين جايي جز جهل و خودکشي نيست!
- ظلم کنندگان به حقوق ملتها
سردمداران کفر و استکبار و کساني که خون ملتها را به ناحق مي ريزند و حقوق حقه ي آنها را ضايع مي کنند, هيچ جاي گذشتي در حق آنها وجود ندارد بلکه بايد با همه ي توان به مبارزه بر عليه آنها برخاست و ظلمشان را برچيد.
- حق الناس و حقوق اجتماعي
در جايي که به حقوق مردم تعدي مي شود و حقي از جامعه ضايع مي گردد, عفو و گذشت معنا ندارد؛ تا جايي که حتي از کوچکترين خلاف هم نبايد گذشت. تجاوز به عنف, احتکار مواد مورد نياز مردم, گران فروشي... حتي عبور از چراغ قرمز, از مصاديق اين گروه مي باشد.
- جسور شدن ظالم
گاه بخشش مکرر کسي که در حق ما ظلم کرده, موجب جسارت و عدم تنبه او مي شود. در اين صورت نه تنها عفو و بخشش، مؤثر نيست بلکه اثري سوء بر روي ظالم مي گذارد؛ لذا به خاطر جلوگيري از هلاکت بيشتر ظلم کننده, نبايد او را بخشيد و بايد او را به طريقي مناسب تنبيه کرد.
بطور کلي يکي از مهمترين دلايل عفو, بازسازي رفتاري و نوعي بازگشت دادن و بازپروري شخص, به پيش از خطاست. پس هر گاه اين امر حاصل نشود يا در اثر عفو و بخشش, در حقوق افراد جامعه, خلل و تزلزلي پيش آيد ديگر جايي براي گذشت نيست.
تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.
----------------
(1) سوره فصلت / 34
(2) شرح حديث جنود عقل و جهل / ص 425 – 426 امام خميني ( رحمة الله عليه )
(3) سوره نور / 22
(4) نهج البلاغه /حکمت /52
(5) سوره تغابن /14
(6) سوره بقره /280
(7) سوره ي بقره / 178
(8) سوره ي فصلت / 34