پاسخ تفصیلی:
در ابتداي اين بحث, به بيان معناي رضا و تعريف آن مي پردازيم.
رضا يعني خوشنودي بنده از حق تعالي و اراده او و مقدرات او (امام خميني رحمة الله عليه) / جنود عقل و جهل / ص161)
مقام رضا مقامي والا و بلند است که براي رسيدن به آن بايد بسيار تلاش کرد و زحمت کشيد. رضا يعني انسان با زبان و در دل, از مقدرات الهي راضي بوده و هيچ گله و شکايتي نداشته باشد. کسي که راضي به رضاي حق است, نسبت به تک تک احکامي که خداوند تعالي در قرآن عزيزش فرموده, از ته دل راضي است، لذا تلاش مي کند تا در عمل نيز عامل به احکام الهي باشد.
شخصي که به مقام رضا رسيده شعارش اينست که:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست (سعدي شيرازي / ص 564)
امام خميني (رحمة الله عليه)مي فرمايند: کسي که - نعوذ بالله – به يکي از احکام اسلامي در باطن قلب اعتراضي دارد, يا کدورتي از يکي از احکام اسلامي در دل دارد يا بخواهد که يکي از احکام غير از اين که هست باشد, يا بگويد که کاش اين حکم کذايي اين طور بود نه آن طور, اين راضي به دين اسلام نيست و نتواند اين دعواي کاذب را بکند (جنود عقل و جهل / ص167
).
اي عزيز, همانطور که مي بيني رسيدن به مقام رضا, کار سهل و آساني نيست؛ البته بايد اهل مجاهده و کوشش بود و مرد ميدان عمل شد.
انسان به اين مقام نمي رسد مگر اينکه نسبت به حق تعالي معرفت کسب کرده و باور کند که هر آنچه خداي حکيم امر و نهي کرده به مصلحت بنده است و جز خير بنده اش را نمي خواهد.
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند: خداوند تعالي فرموده است: بنده مومنم را به کاري نمي گيرم مگر آنکه آنرا براي او خير قرار مي دهم, پس او بايد به قضاي من راضي باشد و براي بلاي من صبر کند و نعمتهاي مرا شکر گويد (اصول کافي / ج2 /کتاب الايمان و الکفر / ص 50 ,51 / ح 6)
لذا کسي که قصد کرده به مقام رضاي الهي برسد در دل از مقدرات الهي راضي است و تمام تلاش خويش را بکار مي گيرد تا اعمال و رفتار و گفتار خويش را نيز براي رضاي خدا انجام دهد؛ يعني نيت خويش را براي هر کاري, رضاي پروردگار خويش قرار مي دهد.
در هر کاري ابتدا مي انديشد؛ آيا خالق يکتا راضي به انجام آن کار هست؟ سپس انجام مي دهد. اگر احساس کند که معبودش راضي نمي باشد, آن کار را ترک مي کند. چگونگي کسب رضاي الهي
گفتني است کسب رضايت خداوند تعالي مراتبي دارد كه رتبه هاي آن وابسته به عبوديت و درجات بندگي بندگان نسبت به خداي سبحان مي باشد, هر درجه اي از عبوديت رضايت متناسب با آن درجه را به همراه دارد.
بهترين معيار و ملاک, يك چيز به نظر مي رسد: انجام وظايف شرعي. هر آن كس در اين وادي كما و كيفا بيشتر موفق شد, در حقيقت خداوند از او بيشتر راضي است. مراد از وظايف شرعي اساسي ترين و مهم ترين آن است يعني انجام واجبات و ترك محرمات.
در همين باب است اين حديث شريف : عن ابي حمزه الثمالي قال: قال علي بن الحسين (عليهما السلام ): من عمل بما افترض الله عليهم , فهو [من] خير الناس؛ امام سجاد (عليه السلام) مي فرمايند: هر كس به آنچه كه خدا بر او واجب كرده عمل نمايد, او از بهترين مردم مي باشد. (بحارالانوار, ج 71, ص 195, روايت 7 به نقل از سر الاسراء، علي سعادت پرور, ج 2, ص 65)
و واضح است كسي كه با فعل واجبات و ترك محرمات بهترين مردم شده باشد از منظر خداي سبحان و ائمه هدي (عليهم السلام) پسنديده ترين مردم است.
بنابراين با انجام هر چه دقيق تر واجبات و ترك محرمات بايد رضايت بيشتر را تحصيل كرد.
مرتبه بعدي كسب رضايت الهي انجام مستحبات و ترك مكروهات است. سالك با رسيدن به اين مقام به وادي عشق و محبت حق وارد مي شود و از محبين بلكه محبوبين او خواهد بود.نشانه هاي رضاي خدا
پيرامون موجبات رضايت خداوند و نشانه هاي راضي بودن خدا از خلق نكات مختلفي در روايات مطرح گرديده است.
1. اطاعت الهي
روايت شده كه موسي(عليه السلام) گفت: پروردگارا مرا از نشانه خشنودي خود از بنده ات خبر ده خداي تعالي به او وحي فرمود: هر گاه ديدي كه من بنده ام را براي طاعت خود آماده و از معصيتم روي گردان مي كنم اين نشانه خشنودي من است.
در روايتي از امام علي(عليه السلام) نقل شده كه خداي تبارك و تعالي چهار چيز را در دل چهار چيز نهفته است: خشنودي خود را در طاعتش نهفته است، پس هيچ طاعتي را كوچك نشماريد زيرا بسا كه آن طاعت با خشنودي خدا همراه باشد و تو بي خبر باشي- براي كسب رضايت الهي هر كار خير و پسنديده را انجام دهيد و لو كوچك باشد زيرا احتمال دارد رضايت الهي با او كسب شود.
2. استغفار, تواضع و صدقه دادن
سه چيز است كه بنده را به خشنودي خدا مي رساند: استغفار زياد، فروتني و صدقه دادن زياد. نفس , انسان را به تن پروري و جمع مال و... تشويق مي کند؛ اما آن کس که در پي کسب رضاي الهي است, جسم و نفس خويش را به زحمت استغفار و پرهيز از مال اندوزي مي کند.
امام علي(عليه السلام) فرمود: هر كه بدن خود را ناخشنود سازد پروردگارش را خشنود كند و هر كه بدن خود را ناخشنود نكند پروردگارش را نافرماني كرده باشد. با راحتي بدن و تأمين خواسته هاي جسماني و پيروي از خواهشها رضايت خدا تأمين نمي شود.
بنابراين استغفار زياد- صدقه دادن زياد و انجام هر اعمال خير و مخالفت با هوا و هوسها سبب رضايت خداوند مي شود.
3. راضي به قضاي الهي
نقل شده كه حضرت موسي(عليه السلام) عرض كرد: اي پروردگار مرا به كاري كه خشنودي تو از من در آن است راهنمايي فرما تا بدان عمل كنم؟ خداوند به او وحي فرمود, كه همانا خشنودي من در ناخشنودي تو است و تو بر آنچه ناخوشش داري صبر نتواني كرد. موسي عرض كرد: پروردگارا مرا به آن كار راهنمايي فرما. خداوند فرمود: خشنودي من در خرسندي تو به قضاي من است.
در نتيجه راضي و تسليم بودن در برابر قضاي الهي ولو بر خلاف ميل انسان باشد خشنودي خدا را در پي دارد.
نكته ديگر آن است که مقام «رضوان» از بزرگترين مواهب و مقاماتي است كه خداوند به مؤمنان و مجاهدان مي بخشد و اين رضوان چيزي غير از باغ هاي بهشت و نعمت هاي جاويدان و غير از رحمت گسترده پروردگار است و رضوان من الله اكبر. هيچ كس نمي تواند آن لذت معنوي و احساس روحاني را كه به يك انسان به خاطر توجه رضايت و خشنودي خدا از او دست مي دهد توصيف كند. رضايت خدا از همه برتر و بزرگتر است. قرآن كريم اسماعيل(عليه السلام) را با صفت «مرضي» توصيف نموده است؛ «وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا» (سوره مريم/55) و همواره مورد رضايت پروردگارش بود.
اسماعيل (عليه السلام) ظاهر امر خدا را نديد (کارد گذاشتن به گلويش توسط ابراهيم خليل عليه السلام) بلکه ايمان و يقين داشت که خداوند بر خلاف مصلحت او و پدرش, امر نمي کند. اين در واقع اشاره به اين حقيقت است كه او در كل برنامه هايش رضايت خدا را جلب كرده است.
اصولا نعمتي از اين بالاتر نيست كه معبود و مولا و خالق انسان از او راضي و خشنود باشد؛ به همين دليل در بعضي از آيات بعد از آنكه نعمت بهشت جاويدان را براي بندگان خاص خدا بيان مي كند در پايان مي گويد: «رَضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ» (سوره مائده/119)؛ خداوند از آنها خشنود و آنها نيز از او خشنود خواهند بود و اين فوز عظيم و رستگاري بزرگي است. و اين نشان مي دهد تا چه اندازه اين رضايت دو جانبه واجد اهميت است(رضايت پروردگار از بندگان و رضايت بندگان از پروردگار).
زيرا ممكن است انسان غرق عالي ترين نعمتها باشد، ولي هنگامي كه احساس كند مولي و معبود و محبوب او از او ناراضي است تمام آن نعمتها و مواهب در كام جانش تلخ مي گردد و نيز ممكن است انسان واجد همه چيز باشد ولي به آنچه دارد راضي و قانع نباشد. بديهي است آن همه نعمت با اين روحيه او را خوشبخت نخواهد كرد و ناراحتي مرموزي دائما او را آزار و شكنجه مي دهد و آرامش روح و روان را كه از بزرگترين مواهب الهي است از او مي گيرد. لذا بالاترين نعمت اين است كه خداوند از انسان خشنود و او نيز از خدايش راضي باشد.
در جريان واقعه کربلا شنيده ايم که امام حسين (عليه السلام) با آنهمه رنج از دست دان فرزندان و ياران و تشنگي و... هر چه به زمان شهات نزديک تر مي شد, صورت مبارکش برافروخته تر ميشد و در کمال آرامش و اطمينان مي فرمود: رضا بقضائک, تسليما لامرک, لا معبود سواک و... حضرت زينب (سلام الله عليه) در مجلس يزيد (لعنةالله عليه) فرمود: ما رايت الا جميلا من جز زيبايي نديدم!
اين جز رسيدن به مقام رضي الله عنهم و رضوا عنه نيست و اين است ثمره خرسندي از خداوند؛ يعني زندگي کردن در دنيا و آخرت در کمال آرامش و اطمينان قلبي.
بين با آرامش زندگي کردن و با آسايش زندگي کردن, تفاوتي اساسي است. ممکن است کسي آسايش نداشته باشد و در کمال آرامش به سر برد؛ يعني در زندگيش با انواع سختيها درگير باشد ولي روح ورواني آرام و با طمانينه داشته باشد. همچون اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام). بالعکس بسيارند کساني که زندگي در رفاه و در کمال آسايش دارند ولي دريغ از ذره اي آرامش!
دوست گرامي، بدان که رسيدن به مقامات معنوي با صبر و حوصله و تلاش و کوشش بدست مي آيد؛ مطمئن باش اگر کارهايت را با نيت خالص انجام داده و در اين کار استمرار داشته باشي, کم کم لذت معنوي آن را نيز خواهي چشيد. تکرار مي کنم دو شرط عمل و استمرار, لازمه اين راه است؛
رهرو آن است که آهسته و پيوسته رود.
در پاسخ به اينکه چرا بدست آوردن خشنودي مردم سخت است؛ بايد گفت که: بدست آوردن رضايت افراد با تقوا به هيچ وجه سخت و دشوار نيست؛ چرا که انسانهايي که مومن حقيقي هستند مطيع و فرمان بردار خداي خويشند و الگوي آنها معصومين (عليهم السلام) هستند. خداوند, خود سريع الرضا است و به بندگانش نيز امر به عفو و گذشت و رضايت سريع از بندگانش را کرده است. نمونه بارز آن زندگي اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام)است.
اما اگر مقصود, سختي بدست آوردن رضايت افراد بي تقوا است, اين امر طبيعي است؛ چرا که آنها از هواي نفسشان پيروي مي کنند و نفس هر لحظه انسان را به سويي مي کشاند و امر به بدي مي کند و چون اين افراد پيرو شيطان هستند؛ خواسته هايشان از مردم, متعدد, تمام نشدني و بي حد و حصر است و انسان نمي تواند به راحتي رضايت آنها را جلب کند.
نکته مهم اين است که شما دوست عزيز سعي کنيد در مسير خوشنودي خداوند باشيد, اگر خداي متعال راضي بود، فرقي نمي كند كه مردم راضي شوند يا خير.
پيروز و موفق باشي.