زبان مهم ترين كليد دانش و فرهنگ و عقيده و اخلاق است و اصلاح آن سرچشمه همه اصلاحات اخلاقي، و انحراف آن سبب انواع انحرافات است.
زبان ترجمان دل و نماينده عقل و كليد شخصيت و مهم ترين دريچه روح است. آن چه بر صفحه روح انسان نقش مي بندد. قبل از هر چيز بر صفحه زبان و در لابلاي گفته هاي او ظاهر مي شود. زبان در عين اينكه يكي از شگفت انگيزترين آفريدهاي پروردگار و از بزرگترين نعمتهاي او است ، مي تواند بسيار خطرناك و سرچشمه گناهان بيشماري باشد و خرمن سعادت انسان را به آتش بكشد.
پيامبر مکرم اسلام زيبايي انسان را در زبان او مي داند. «الجمال في اللسان»( بحار الانوار، ج77، ص 141.) سخن گفتن نعمت بسيار بزرگي است که عامل تفهيم در زندگي اجتماعي آدمي است، هر چه اجتماع بزرگ تر و روابط گسترده تر شود نياز به خوب صبحت کردن و مقيد به آداب گفتگو شدن بيشتر مي شود. در جامعه کساني موفق ترند که بهتر مي توانند خواسته ها و نظريات خود را بيان کنند و يا خوب و فصيح و زيبا سخن گويند، و از آنجا که زبان مهمترين وسيله ارتباط انسانها با يکديگر و اطلاع رساني و مبادله افکار و انديشهها است، ميتوان آن را از فعالترين عضو بدن ياد کرد، زبان بيش از هر چيز ديگر بر انسان حاکميت دارد، و هميشه در اختيار انسان است از اين رو اگر افسار گسيخته باشد، خطرات آن با خطرات هيچ يک از اعضاء ديگر قابل قياس نيست، آفات و گناهان کبيرهاي که از زبان برميخيزد، بسيار است که ميتوان آن را به گفته بعضي به صدها رسانيد مانند: تهمت، دروغ، غيبت، سخن چيني، گواهي به باطل، خودستايي،اشاعه فحشاء و نشر اکاذيب، بيهوده گفتن، ناسزا گويي، خشونت با زبان، اصرار بيجا، تکدي گري و چاپلوسي با زبان، مسخره کردن، و آزار رساني به ديگران با زبان، نکوهش ديگران، کفران نعمت با زبان، تبليغ باطل و تشويق به گناه، وعده دروغ، بدزباني، نهي از معروف و امر به منکر با زبان و...
و بعضي از گناهان نيز به طور غيرمستقيم از زبان سرچشمه ميگيرد و ميتواند رابطهاي با زبان داشته باشد، مانند: ريا، حسادت، تکبّر، قتل نفس، زنا و روابط نامشروع و...بر همين اساس از رسول خدا(ص) روايت شده فرمود: «انّ اکثر خطايا ابن آدم في لسانه؛ قطعاً بسياري از گناهان انسان از ناحيه زبان او است.» و نيز فرمود:
«نجاة المؤمن في حفظ اللسان (نجات و رستگاري انسان با ايمان در کنترل زبان است
پس زبان مهم ترين كليد دانش و فرهنگ و عقيده و اخلاق است و اصلاح آن سرچشمه همه اصلاحات اخلاقي، و انحراف آن سبب انواع انحرافات است. زبان ترجمان دل و نماينده عقل و كليد شخصيت و مهم ترين دريچه روح است. آن چه بر صفحه روح انسان نقش مي بندد. قبل از هر چيز بر صفحه زبان و در لابلاي گفته هاي او ظاهر مي شود. زبان در عين اينكه يكي از شگفت انگيزترين آفريدهاي پروردگار و از بزرگترين نعمتهاي او است ، مي تواند بسيار خطرناك و سرچشمه گناهان بيشماري باشد و خرمن سعادت انسان را به آتش بكشد.از اين رو لازم است هر فردي براي كنترل و استفاده صحيح از زبان برنامه اي داشته باشد .
مهمترين اموري كه مي تواند ما را در كنترل زبان و پرگويي ياري كند عبارتند از:
1. توجه جدي به خطرات زبان:
براي پرهيز آسيبهاي زبان قبل از هر چيز توجه كامل به خطرات آن لازم است. هر روز صبح كه انسان از خواب بيدار مي شود بايد به خود توصيه كند كه بايد مراقب خطرات زبانش باشد. زيرا اين عضو مي تواند انسان را به اوج سعادت يا خاك ذلت و شقاوت بكشاند. در حديثي از پيامبر اسلام(ص) چنين آمده است: هنگامي كه فرزندان آدم صبح مي كنند تمام اعضاي بدن به زبان هشدار مي دهند و مي گويند تقواي الهي را در مورد ما رعايت كن، چرا كه اگر تو به راه راست بروي، ما نيز به راه راست مي رويم و اگر تو به راه كج بروي ما نيز به راه كج مي رويم. [اخلاق در قرآن، آيه ا... مكارم شيرازي، ج 1، ص 319]
در ادامه برخي از احاديث هشدار دهنده را متذكر مي شويم
-حديثي از اميرالمومنان عليه السلام : كسي كه سخن بسيار بگويد خطا و لغزش او فراوان مي شود و كسي كه خطا و لغزشش فراوان گردد حياء او كم مي شود و كسي كه حيائش كم شود، پرهيزگاري اش كم مي شود و كسي كه پرهيزگاريش كم شود، قلبش مي ميرد و كسي كه قلبش بميرد، داخل آتش دوزخ مي شود. [نهج البلاغه، كلمات قصار 349]
- الكلام كالدواء قليله ينفع و كثيره قاتل سخن مانند داروست، اندكش مفيد زيادش كشنده است
غرر الحكم، شماره 21822.سكوت:
از طرف ديگر توجه به اهميت و آثار سكوت در روايات پيشوايان دين و طبيبان روح و جان انسان؛ فرد را از پرگويي نگه مي دارد. هر قدر انسان كمتر سخن بگويد، لغزش هاي او كمتر است و هر قدر بيشتر سكوت كند، سلامت او بيشتر است. علاوه بر اين تمرين و تجربه سكوت سبب مي شود كه انسان زبانش را در اختيار خود بگيرد و از طغيان و سركشي آن بكاهد. بايد توجه داشت كه مراد سكوت مطلق نيست چون بسياري از مسائل مهم زندگي اعم از معنويات و ماديات و عبادات و فرا گرفتن علوم و فضايل و اصلاح در ميان مردم، از طريق سخن گفتن است، بلكه منظور كم سخن گفتن، يا به تعبير ديگر خاموشي در برابر سخنان فساد انگيز يا مشكوك و بي محتوا و مانند آن است.
رواياتي كه ارزش و آثار سکوت را بيان مي كند ر.ک: (ميزان الحکمه، ج 5، ص 435):
1. سکوت طولاني را رعايت کن چون شيطان را از تو مي راند و در امر دين ياور و مددکار توست.
2. سکوت دري از درهاي حکمت است؛ سکوت محبت مي آورد و راهنما به هر کار خير است.
3. انسان ساکت هيبتش زياد است.
4. اگر سخن گفتن نشانه سخنوري است در سکوت سلامت و ايمني از لغزش است.
5. هيچ نگهباني چون سکوت نيست.
در حديثي جامع و جالب از اميرمومنان(ع) مي خوانيم: اگر دوست داري از سلامت نفس برخوردار شوي و عيب ها و كاستي هايت پوشيده بماند، كمتر سخن بگوي و بيشتر خاموش باش تا فكرت قوي و قلبت نوراني گردد. [تصنيف غررالحكم، ص 216، ش 4252 ]البته سكوت همواره امر مطلوبى نيست؛ چنانچه سخن گفتن نيز اين طور است. پس بايستى سخنان را طبقهبندى كرد و در موارد لزوم سخن گفت. در موارد غيرضرورى نيز از سخن باز ايستاد؛ مثلاً اگر سخن گفتن براى هدايت كسى يا براى ابراز محبت به همسر و فرزند باشد، بسيار نيكو است. همچنين احوالپرسى از ديگران و...؛ ولى اگر سخن لغو و بيهوده و يا خداى ناكرده مشتمل بر گناه باشد، در اين صورت بايستى از آن پرهيز كرد.
سعدي نيز در اين باب سروده است:
اگر چه پيش خردمند خامشي ادب است | به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشي |
دو چيز طيره عقل است: دم فرو بستن | به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشي |
و نيز گفته است:
سخن گرچه دلبند و شيرين بود | سزاوار تصديق و تحسين بود |
چو يکبار گفتي، مگو باز پس | که حلوا چو يکبار خوردند، بس |
3.مراقبه :
داشتن حالت مراقبه نسبت به همه اعمال به ويژه گفتار و فعاليت هايي كه توسط زبان انجام مي گيرد و محاسبه و حسابرسي در هنگام خواب و در پايان فعاليت هاي روزانه عاملي مهم در كنترل زبان و بازداشتن آن از پرگويي است. كنترل دايم بر گفتار و سخنان هم چون پاسباني كه با چشم باز و حواس جمع مواظب اعمال مجرمان است و فعاليت هاي آنها را شديدا تحت نظر دارد و سپس حسابرسي و رسيدگي به پرونده اعمال زبان در طول روز، موجب مي گردد كه به تدريج گفتار انسان تحت كنترل درآيد و پرگويي انسان مهار گردد.
4.زمان بر بودن :
بايد توجه داشت كه منع زبان از پرگويي كاري تدريجي و طولاني است. انساني كه سالها به پرگويي و كنترل نداشتن بر زبانش عادت داشته و اين عمل در او به صورت ملكه درآمده است، نمي تواند يك روزه بر خلاف آن عمل كند، بلكه بايد قرار بر اين بگذارد كه هر روز مقداري از پرگويي اش را كم كند تا به تدريج با تسلط بر زبان و سخنانش بتواند به مقدار لازم و ضروري از زبانش استفاده كند و سخن بگويد.
توصيهها و راهكارهاي زير مىتواند به شما كمك كند:
1.هر روز صبح با خود شرط كنيد كه زبان خود را به كنترل خود درآوريد و كمتر سخن بگوييد در طول روز نيز در موقعيتهايى كه احتمال خروج از حد معمول حرف زدن است اين شرط را به ياد آوريد.
2.در پايان روز نيز به حسابرسي عملكرد روزانه خود بپردازيد تا به تدريج تسلط كافى و كاملى بر سخن گفتن خود پيدا كنيد
3.براي خود پاداشها و جريمه هائي را در نظر بگيريد و در پايان هر روز وقتي حسابرسي مي كنيد اگر در رسيدن به اهداف(كمتر حرف زدن)موفق بوديد به خود پاداش دهيد و اگر اهداف آن روز بدست نيامد نفس خود را تنبيه كنيد تا كنترل آنرا بدست خود بگيريد مثلا در ابتداي روز شرط كنيد كه اگر زياد روي در حرف زدن داشتيد يك روز روزه بگيريد .
4. دوستان متين و كمحرف را به عنوان رفقاى صميمى خود انتخاب كرده و با آنها بيشتر رفت و آمد كنيد.
5. در صورت امكان، هماتاقىهاى حليم و كمحرف را انتخاب كنيد.
6. با اساتيد، بزرگان و افراد باتجربهاى كه قابل اعتماد و احترام شما هستند بيشتر رفت و آمد كنيد و از آنها الگو بگيريد.
7. ارزش و اهميت سكوت و كمحرف زدن را در لابهلاى كتب علمى، اخلاقى و روايات ائمه معصومين(ع) مطالعه كنيد و درباره آنها بيانديشيد.
8. رفتارهايي را که مغاير با زياد سخن گفتن است، تقويت کنيد. مثل گوش كردن فعال ، توجه نمودن به گفته هاي ديگران و تفكر وتامل كردن نسبت صحبتهاي كه صورت گرفته
9. خود را با موقعيتهاي که کمتر در آنها صحبت مي کنيد آشنا نمائيد مثلا مطالعه کتاب مورد علاقه ، مجلات و روزنامه
در پايان نامه اي از حضرت امام خميني رحمه الله عليه را كه براي عروس خود( خانم فاطمه طباطبائي )در اين زمينه آمده بيان مي كنيم متن نامه
دخترم! به بعض آفات اين عنصر کوچک و اين زبان سرخ که سر سبز را به باد دهد. از اين دشمن بزرگ انسانيت و معنويت غافل مشو.
گاهي که در جلسات أنس با دوستان هستي. خطاهاي بزرگ اين عضو کوچک را آن قدر که ميتواني شمارش کن و ببين با يک ساعت عمر تو که بايد صرف جلب رضاي دوست شود، چه ميکند و چه مصيبتها به بار ميآورد که يکي از آنها غيبت برادران و خواهران است.
ببين با آبروي چه کسي بازي ميکني و چه اسراري را از مسلمانان روي دايره ميريزي و چه حيثيّاتي را خدشهدار ميکني و چه شخصيتهايي را ميشکني؟
آن گاه اين جلسه شيطاني، مقياس بگير و ملاحظه کن که در يک سال در همين امر پيشپا افتاده چه کردي و در پنجاه، شصت سال ديگر چه خواهي کرد و چه مصيبتها براي خود به بار خواهي آورد و در عين حال آن را کوچک ميشماري و اين کوچک شمردن از حيلههاي ابليس است که خداوند به لطف خود، ما را همگي از آن مصون دارد.
منبع نامه: شيرواني، علي، برنامه سلوک در برنامههاي سالکان.