ايمان حقيقتي است كه تدريجا به كمال ميرسد و به يكباره براي كسي درجات بالاي ايمان حاصل نمي شود.
براي تقويت ايمان ابتدا بايد ببينيم ايمان چيست تا در نتيجه آن پي ببريم كه چگونه مي شود آن را افزايش داد. ايمان عبارت است از معرفت توأم با تسليم قلبى و خضوع و خشوع دل به خداوند متعال و رسول او و آموزههايى كه به بشريت ارائه كردهاند. ايمان يعني باوري يا نيرويي معنوي كه باعث مي شود انسان با شجاعت و قدرت و صدق و اخلاص براي رضاي خدا تلاش كند و در مسير قرب الهي قرار بگيرد و با آرامش كامل بدور از هر گونه شك و شبهه اي به انجام وظايف فردي و اجتماعي خود همت گمارد و از سرزنش هيچ سرزنش كننده اي هراس به خود راه ندهد، علامت ايمان اين است كه فرد مومن حتي از مرگ در اين راه نگراني ندارد و آن را شهادت در راه خدا مي داند و از آن استقبال مي كند.
ايمان يك روش كامل زندگي بر اساس خدا باوري و معاد باوري است. روش خاص انديشيدن و عمل كردن و برخورد با ديگران و سلوك الي الله در مقابل روش زندگي كافرانه و مادي كه آن هم روشي است براي انديشه و عمل بر اساس خود محوري و عدم اعتقاد به خدا و معاد و در مقابل روش زندگي ايماني و خدا محور. با ايمان انسان از فضاي كفر و ماديت خارج مي شود و وارد فضاي ايمان به خدا و معنويت مي گردد و طبيعتا بايد به قوانين و مقررات اين فضا هم پايبندي عملي داشته باشد.
حقيقت ايمان آن است كه انسان خودش را در جبهه حق و تحت ولايت خداوند بداند و خلافت انسان كامل معصوم را بر خودش و جامعه بپذيرد و تحت فرماندهي ولي و خليفه خدا در روي زمين، هميشه آماده نبرد بزرگ با دشمنان داخلي( جهاد اكبر) با نفس اماره و دشمنان خارجي (جهاد اصغر) با سلطه گران و ظالمان و كافران باشد و در عرصه اين درگيري بتواند از جان و مال و آبروي خويش مايه بگذارد و از هيچ نيروي شيطاني هراس بدل راه ندهد و محكم و استوار، با صدق و اخلاص در راه خدا مبارزه و مقاومت كند و در مقابل سختي ها اين راه بردبار و صبور باشد. اين صفات و حالات، دورنمايي از يك انسان مومن واقعي است.
ما اگر بخواهيم حقيقت ايمان را به درستي و مصداقي درك كنيم بايد مومن حقيقي و ويژگي هاي آن را بررسي كنيم. چرا؟ چون ايمان يك نيروي معنوي بسيار قوي و در عين حال پيچيده است كه بدون مطالعه در مظاهر آن شناختني نيست. ايمان نيرويي است كه در مومن ظهور مي كند و ما تا مومن كه ظرف ظهور ايمان است را به درستي نشناسيم، نمي توانيم به اين نيروي معنوي شناخت عميق پيدا كنيم. البته برخي ويژگي هاي ايمان در قرآن كريم و روايات اسلامي آمده كه براي اين منظور قابل استفاده است ولي حقيقت ايمان را بايد در فرد مومن واقعي مشاهده كنيم و نوع منش و تفكر و اخلاق انسان مومن است كه اين نيرو را معرفي مي كند.
به طور مثال از قرآن كريم مي توان استنباط كرد كه ايمان امرى اختيارى است به دليل آن كه در آيات بسيار به آن، امر شده است و روشن است كه امر به چيزى از سوى حكيم مطلق، دلالت بر مقدور بودن و اختيارى بودن آن چيز دارد
نگا: بقره / 41، 91، 186 - نساء / 136 - آل عمران / 179. و در اين آيه به اختيارى بودن آن تصريح شده است:
«إن هذه تذكرة فمن شاء اتخذ إلى ربه سبيلا» ؛
مزمل، آيه 19. «قطعاً اين [آيات] اندرزى است تا هر كه بخواهد به سوى پروردگار خود راهى در پيش گيرد».
ايمان در قرآن، گونهاى از معرفت وعلم را داراست، ولى تمام هويت آن، از سنخ علم و معرفت نيست؛ بلكه افزون بر آن، تسليم و خضوع عملي در برابر حق نيز مىباشد
حجرات / 15 - بقره / 42 - توبه / 110. ؛
«إنما المؤمنون الذين آمنوا بالله و رسوله ثم لميرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم في سبيل الله أولئك هم الصادقون» ؛
حجرات / 15.«در حقيقت، مؤمنان كسانىاند كه به خدا و پيامبر او گرويده و [ديگر ]شك نياورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كردهاند. اينانند كه راستكردارند».
پس اهل ايمان كسانىاند كه در ايمان به خدا و رسول ترديدى نداشته، به آنها علم و يقين دارند
«ود كثير من أهل الكتاب لويردونكم من بعد إيمانكم كفارا حسدا من عند أنفسهم من بعد ما تبين لهم الحق فاعفوا و اصفحوا حتى يأتي الله بأمره...» ؛
بقره / 109. «بسيارى از اهل كتاب - پس از اين كه حق بر ايشان آشكار شد - از روى حسدى كه در وجودشان بود، آرزو مىكردند كه شما را بعد از ايمانتان، كافر گردانند. پس عفو كنيد و درگذريد، تا خدا فرمان خويش را بياورد».
اين آيه، به روشنى حكايتگر اين حقيقت است كه بسيارى از اهل كتاب علىرغم روشن شدن حق و علم آنها به آن، آرزو دارند تا مؤمنان را هم از روى حسد به گمراهى افكنند. بنابراين، ايمان تنها معرفت و علم نيست؛ بلكه بايد در برابر حق خاضع و خاشع و قلباً تسليم بود.
از منظر قرآن، به هر اندازه كه معرفت آدمى عميقتر و خضوع و خشوع و تسليم قلبى او ژرفتر و مستحكمتر باشد، ايمان هم افزايش مىيابد و هر چه معرفت كمتر و سطحىتر و خضوع قلبى اندك و كم استقامت باشد، ايمان هم كاهش مىيابد. به هر روى، با توجه به درجات دو عنصر اساسى ايمان، يعنى معرفت و تسليم قلبى، ايمان هم امكان كاهش يا افزايش دارد.
نگا: آل عمران / 173 - انفاق، 2 - نساء / 136.در ادامه گفتني است: اگرچه ايمان امرى قلبى و باطنى است ولى آثار آن را در رفتار و اعمال فرد مىتوان مشاهده كرد براى نمونه:
- مقدار اهتمام به نماز و تكاليف دينى ديگر،
- چگونگى معاشرت با دوستان و خويشان و رسيدگي به نيازمندان جامعه و مشاركت در پيشرفت و تكامل اجتماع.
- وضعيت خانوادگى و الگوهاى رفتارى فرد.
- تولي و تبري، ولايت پذيري و اهتمام به پيروي از امامان معصوم و در خط و جبهه حق بودن و مبارزه با اهل باطل. اين نكته خيلي مهم است. مومن جبهه دارد و تحت ولايت معصوم و نايب معصوم حركت مي كند و اين از نشانه هاي بزرگ اهل ايمان است.
- تقوا و عمل گرايي و پرهيز از منكرات و گناهان نشانه اصلي اهل ايمان است.
با توجه به اين اصول مىتوان ميزان پايبندى فرد به ايمان را تا حدودى به دست آورد. رسول خدا(ص) فرمود: «هر فرد بر دين دوست و همنشين خود است».
بنابراين براى اين كه انسان اعتقادات خود را مستحكمتر كند، دو حركت لازم است:
الف) حركت علمى؛ يعنى، لازم است در حد توان خود به مطالعه و تحقيق بپردازد و با رجوع به كتابهايى كه در اين زمينه نوشته شده، پاسخ سؤالات خود را دريابد و يا با سؤال كردن از عالمان دينى، ابهامات و شبهاتى كه در ذهنش مطرح مىشود بازگو كند تا با روشن شدن ابهامات، اعتقادات خود را راسخ كند.
علم و ايمان رابطهى طرفينى ندارند و اين طور نيست كه پس از كسب علم ايمان نيز حاصل بشود، چون متعلّق علم و ايمان جداى از هم است، علم به مغز و ايمان به دل تعلّق دارد (چه بسا انسان علمى را كسب كند، ولى بر آن ملتزم نشود) علّت اين امر نيز آن است علم دين اگر براى كسى حاصل شد، حال نوبت دل مىرسد كه با اختيار و قدرت تصميمگيرى آن را به صورت ايمان در خود بپذيرد، اما بسيارى قبل از اين كه دل را جايگاه دين و ايمان بسازند - و در عمل به آن پايبند باشند - دل خود را به دنيا، لذّتهاى نفسانى و هواهاى شيطانى بستهاند، دلبستگى و دلدادگى اين مردم چيزى جداى از مقوله دين و ايمان است. لذا قرآن مىفرمايد:
«انَّ فى ذلك لَذكرى لمن كان له قلب» حقاً در اين (هلاك پيشينيان) يادآورى است، براى آن كس كه داراى دل باشد
(ق، آيهى 37)بنابر اين اگر مايل هستيم از علم و معرفت دينى استفاده كنيم مىبايست اول دل داشته باشيم و به فرموده خداوند «لمن كان له قلب» دل را از آلودگىها و تعلّقات بيهوده پيراسته سازيم. تا زمانى كه تمايلات حيوانى بر قلب ما تسلط دارد، جايى براى انگيزههاى متعالى باقى نمىماند. اگر ما بخواهيم به آن چه مىدانيم حقّ است مؤمن و ملتزم شويم، چيزهايى را كه ممكن است ما را از ايمان و پذيرش قلبى باز دارد، بايد از خود دور سازيم، در اين صورت آماده پذيرش و التزام نسبت به حقايقى مىشويم كه حقّانيّت آنها را از راه علم و معرفت كسب كردهايم.
قرآن شريف در سوره حجرات قضيه عدّهاى اعرابى را تعريف مىكند كه خدمت پيامبر مكرم اسلام آمدند و عرض كردند ما «ايمان» آوردهايم، ولى پيامبر مكرم اسلام به فرمان خداوند به ايشان فرمود: نگوئيد ايمان آوردهايم، بلكه بگوئيد اسلام آوردهايم و هنوز ايمان در قلبهاى شما وارد نشده است:
«قالتِ الاعراب آمنّا قل لم تؤمنوا و لكن قولوا اسلمنا و لمّا يدخُلِ الايمانُ فى قلوبِكُم»؛
(حجرات، آيهى 14).
از قسمت بعدى آيه چنين استفاده مىشود كه ايمان زمانى تحقّق پيدا مىكند كه مؤمن حقيقى، از خداوند و رسولش اطاعت و پيروى نمايد «... و ان تطيعُواللّه و رسوله... ان اللّه غفور رحيم» و اگر ايمان به مرحله عمل نرسد، اسلام است و هنوز به مرتبه ايمان راه نيافته، به عبارتى ايمان يك درجه از اسلام برتر است. لذا در حديث مىخوانيم:
«الايمان اقرارٌ و عمل و الاسلام اقرارٌ بلاعمل» ايمان عبارت است از باور قلبى و عملى به آن
(اصول كافى، ج 2، ص 24).
بنابر اين بر ماست كه براى فراهم آوردن ايمان در دو زمينه تلاش داشته باشيم: الف) در زمينه تقويت شناخت خويش و دوم در زمينه انگيزش ميل فطرى خويش به آوردن ايمان و انجام كارهاى شايسته. و معلوم مىشود كه راههاى كسب علم از درون انسان شروع مىشود:
1. تفكر و انديشه در كتاب تكوين (طبيعت و جهان آفرينش) . تفكر پيرامون آيات و نشانه هاي خداوند در گستره هستي: توجه به اين نشانه ها، ياد خدا را در دل ها زنده مي كند و لطف و رحمت او را به ما يادآور مي شود و در نهايت بر دوستي و محبت ما به خدا مي افزايد. (ر.ك: سوره يس، آيات 23 تا 40).
2. تفكر و تدبر در خلقت خود انسان(مبدأشناسى).
3. تفكر و تأمل در پايان زندگى انسان (معادشناسى).
4. مراجعه به كتاب تشريع (قرآن و سيره اهل بيت عليهمالسلام)
5. مطالعه تاريخ اسلام و تحليل آن در تقويت ايمان تاثيري بسيار عميق خواهد داشت.
لزوم سير مطالعاتي:
براي تقويت اين بخش لازم است سير مطالعاتي داشته باشيد، زيرا در اين راستا به آگاهي هاي فراواني نياز داريد. ابتدا توصيه مي كنيم كتاب انسان و ايمان شهيد مطهري را مطالعه كنيد و سيري در كتاب هاي آن شهيد بزرگوار داشته باشيد و از اين طريق اطلاعات ديني خود را توسعه دهيد، سپس سعي كنيد با خودسازي و عمل به آموزه هاي ديني صفت ايمان را در خويش تقويت نماييد.
يكى از بهترين شيوههاى اين برنامه كه امروزه مورد توجّه قرار گرفته، سير مطالعاتى «آسان به مشكل» است. ما سعى نمودهايم ضمن دستهبندى آثار شهيد مطهرى قدس سره به چند بخش، شيوه فوق را نيز رعايت نموده باشيم:
الف) بخش سيره معصومين و بزرگان ( شامل كتابهاى: 1- داستان راستان، 2- سيرى در سيره نبوى(ص)، 3- سيرى در سيره ائمّه اطهار عليهم السلام، 4- جاذبه و دافعه علىعليه السلام، 5- حماسه حسينى، 6- سيرى در نهج البلاغه،7- پيامبر امّى)
ب) بخش گفتارها ( شامل كتابهاى 8- ده گفتار، 9- پانزده گفتار، 10- بيست گفتار، 11- حكمتها و اندرزها)
پ) بخش انسانشناسى ( شامل كتابهاى 12- ولاءها و ولايتها، 13- امدادهاى غيبى در زندگى بشر، 14- تكامل اجتماعى انسان، 15- نبرد حقّ و باطل، 16- فطرت)
ت) بخش اخلاقى تربيتى ( شامل كتابهاى 17- آزادى معنوى، 18- تعليم و تربيت در اسلام، 19- انسان كامل، 20- عرفان حافظ، 21- فلسفه اخلاق)
ث) بخش زنان (شامل كتابهاى 22- نظام حقوق زن در اسلام، 23- مسأله حجاب، 24- پاسخهاى استاد، 25- اخلاق جنسي)
ج) بخش سياسى اجتماعى (شامل كتابهاى 26- اسلام و نيازهاى زمان، 27- احياى تفكر اسلامى، 28- جهاد، 29- قيام و انقلاب مهدىعليه السلام، 30- پيرامون جمهورى اسلامى، 31- پيرامون انقلاب اسلامي)
چ) بخش تاريخ (شامل 32 كتابهاى - نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخير، 33- خدمات متقابل اسلام و ايران، 34- فلسفه تاريخ)
ح) بخش جهان بينى (35- شامل 6 جلد مقدمهاى بر جهان بينى اسلامى كه مقام معظم رهبرى (دام ظله) در مورد آنها فرمودهاند: اعتقاد من اين است كه طلاّب بايد كتابهاى جهان بينى شهيد مطهرى را مباحثه كنند)
خ) بخش اصول عقايد (شامل كتابهاى 36- توحيد، 37- عدل الهى، 38- نبوت، 39- ختم نبوت، 40- خاتميت، 41- امامت و رهبرى، 42- انسان و سرنوشت، 43- معاد، 44- علل گرايش به ماديگري)
د) بخش تفسير (45- شامل دوره 14 جلدى آشنايى با قرآن)
ذ) بخش اقتصاد (شامل كتابهاى 46- مسأله ربا و بانك، 47- مسأله بيمه، 48- نظرى به نظام اقتصادى اسلام)
ر) بخش آشنايى با علوم اسلامى (شامل كليات 49- منطق و فلسفه، 50- فقه و اصول فقه، 51- كلام، عرفان و حكمت عملي)
ز) بخش فلسفه (شامل كتابهاى 52- اصول فلسفه و روش رئاليسم، 53- شرح منظومه، 54- مقالات فلسفى، 55- درسهاى اسفار، 56- مسأله شناخت، 57- نقدى بر ماركسيسم
ب) حركت عملى؛ تاكنون دريافتيم كه ايمان مقتضى عمل صالح است، اين واقعيت را در آيه آيه قرآن شريف مىتوانيم به دست آوريم:
«والّذين آمنوا و عمِلوا الصّالحاتِ سنُدخِلِهُم جنّاتٍ...»؛
(نساء، آيهى 57 و 122).
ايمان و عمل در ديدگاه قرآن دو جزء جدانشدنى از هم هستند، در واقع ايمان، شخص را به انجام عمل شايسته وا مىدارد، امّا در همين جا يك نكته دقيقى وجود دارد و آن اين كه ايمان، در صورتى مىتواند منشأ عمل صالح (تقوا) بشود كه زنده و فعّال باشد. به عبارتى آگاهى و تنبه همواره بايد زنده باشد تا منشأ اثر شود. توصيه شده در اين مرحله براى تشخيص كار «خوب» از كار «بد» تا آن چه كه عقل مىفهمد از عقل، و آن چه را نمىفهمد از شرع دريافت كنيم و بدانيم چه كارى را بايد انجام دهيم و چه كارى را بايد ترك كنيم. لذا موضوع انجام واجبات و ترك محرّمات مطرح مىشود.
نكتهى ديگر در سير عملى آن است كه مؤمن پيوسته به عمل صالح و كردار شايسته اهتمام بورزد، هر عمل شايسته، در تقويت ايمان و تقوا نقشى اساسى دارد و متقابلاً ايمان به دست آمده خود منشأ عمل شايستهتر مىشود و اين ارتباط ايمان و عمل صالح به صورت صعودى تحقق مىيابد.
«والذين اهتَدوا زادهُم هُدى» كسانى كه هدايت الهى را بپذيرند خداوند هدايت آنها را زيادتر مىكند
(محمد، آيهى 17)نكته بعد اين كه مؤمن در عمل به دين خود مىبايست ارتباطى تنگاتنگ با عالمان دينى داشته باشد تا با استفاده از سيره علمى و عملى ايشان بيش از پيش در مسير هدايت قرار گيرد و از آسيبها و شبهات بركنار و مصون باشد.
رفتار زير باعث تقويت ايمان خواهد شد:
1-توجه دائم به خداوند و ذكر و ياد او: حضور خداوند در خاطر ما، در همه لحظات زندگي، ارتباط ما را با او افزايش مي دهد و به تدريج به پيوندي استوار مي انجامد. يكي از حكمت هاي نمازهاي پنجگانه، زنده نگه داشتن ياد خدا در طول شبانه روز، در دل مؤمن است.
«يا ايها الذين آمنوا اذكروا الله ذكرا كثيرا؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد! خدا را بسيار ياد كنيد»
(احزاب، آيه 41).انجام برخي كارها مانند قرائت قرآن، دعا و زيارت، مطالعه سيره ائمه و همنشيني با نيكان و صالحان، ما را به ياد خدا مي اندازد.
برخي كارها نيز مانع توجه به خداوند است كه بايد اين موانع را كنار زد تا غفلت بر آن حاكم نشود.
قرآن كريم مي فرمايد: «ياد خدا دل هاي مؤمنان را مي لرزاند و هنگامي كه آيات الهي را گوش دهند، بر ايمانشان افزوده مي شود»
(انفال، آيه 2).2-توجه به نعمت ها و الطاف خدا نسبت به انسان: اگر در زندگي خود توجه كنيم، خود را غرق در نعمت هاي الهي خواهيم يافت. فلسفه آفرينش اين نعمت ها اين است:
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند | تا تو ناني به كف آري و به غفلت نخوري |
(سعدي)
انسان بر خوان نعمت حق نشسته تا با يادآوري لطف او، ياد خدا را در دل زنده نگه دارد و قلب خود را به او نزديك تر كند.
3-انجام نيكي ها و دوري از بدي ها: هر عمل نيك دل را نوراني تر مي كند و برعكس هر گناه صفحه دل را تيره و كدر مي سازد. بايد بكوشيم با عمل به نيكي ها، دل خود را نوراني تر كنيم و با دوري از گناهان رشته محبت خود را با خدا استوار سازيم.
4- شركت در جلسات و فعاليت هاي مذهبي و فرهنگي و ذكر اهل بيت(ع).
5- براي دستيابي به درجات بالاي ايمان، نياز به عزم و اراده محکم و تحصيل علم و تمرين هاي عملي مستمر داريم. زيرا اگر بخواهيم مانند جناب سلمان محمّدي به دهمين پلّه از ده درجه ايمان دست يابيم، لازم است از وزنه هاي كوچك شروع كنيم و در همين ابتلائات و امتحانات معمولي و ساده اي كه در سطح ما است، سر بلند بيرون آييم تا كم كم در اين سلوك به طرف خداوند متعال به مراتب بلند ايمان برسيم.
در اينجا نكته بسيار مهّم و حائز اهميتي وجود دارد و آن اينكه: هرچه شما در اين راه به قرب بيشتري به خداوند متعال برسيد، هجمه و فشار شيطان براي گمراهي و به بيراهه كشاندن شما بيشتر خواهد شد.
درحقيقت اين وادي مانند صحنه جنگ وپيكاري است كه يك طرف آن شما و طرف ديگر آن شيطان است و شما در خط مقدم اين جبهه در حال جنگيدن هستيد و مسلّما در هر وجب از خط مقدم، خمپاره، گلوله و تركش خواهد باريبد و همين استقامت شما است كه اجر بي پايان وعظيمي را براي شما به ارمغان خواهد آورد.
خداوند متعال مي فرمايد: (ان الذين قالو ربنا ثم استقاموتتنزّل عليهم الملائكه الا تخافوا ولا تحزنوا وابشروا بالجنّه الّتي كنتم توعدون)(فصلت 30) همانا كساني كه گفتند: پروردگار ما خداست، سپس بي هيچ انحرافي بر اين سخن ثابت قدم ماندند، فرشتگان با اين پيام بر آنان فرود مي آيند كه: نترسيد و اندوه مداريد و مزده باد شما را به بهشتي كه آن را به شما وعده مي دادند.
البته سفارش به استقامت، دستور خداوند به پيامبر اعظم است که شامل پيروانش نيز مي باشد. (فاستقم كما امرت ومن تاب معك ولا تطغوا انّه بما تعملون بصير)(هود112) پس همانگونه كه فرمان يافته اي بر اين دين پايدار باش و كساني هم كه از شرك توبه كرده و همراه تو ايمان آورده اند بايد پايداري كنند، و مبادا طغيان كنيد و از بندگي خدا كه در فطرت شما نهاده است منحرف شويد، كه او به آنچه مي كنيد بينا است و در صورت نا فرماني، شما را مواخذه خواهد كرد.
نكته مهم ديگر كه انشاالله در اين راه به شما كمك مي نمايد، يادآوري الطاف ونعمت هاي بي پايان خدا به تمام انبياء، اولياء و نيز به خود شما است وتذكّر آن در هر روز وايّام مختلف ومواقع حساس كه غفلت به سراغ انسان مي آيد، لازم است.. شايد يكي از اسرار سفارش زياد به تلاوت قرآن به هر اندازه كه مي توانيم (فاقروا ماتيسّر من القرآن) هرچه از قرآن براي شما آسان است بخوانيد (مزمل20) همين يادآوري و تذّكر الطاف و كمك هاي خداوند متعال به انبياء و اولياء و بندگان خوب خود بوده است كه در نهايت پيروزي و عاقبت كار به نفع خداوند و حزب او است (الا انّ حزب الله هم المفلحون)(مجادله22) بدان كه حزب خدا همان سعادتمندانند.
مطلب ديگري كه به لطف خدا براي شما مفيد خواهد بود، كسب هرچه بيشتر معارف الهي واسرار بعضي اعمال مثل نماز است تا شيريني ورغبت به آن عمل براي شما بيشتر گردد. براي بدست آوردن اين دانش ها، ميتوانيد به كتب اسراري كه براي نماز وساير عبادات مثل حج و...نوشته شده است، مراجعه نمائيد.
البته كتب روايي شيعه كه درباره اين موضوعات، احاديثي را ارائه داده اند بسيار مفيد مي باشد. مانند كتاب ميزان الحكمه كه بااسلوب وزبان امروزي به مشتاقان اين عرصه، عرضه شده است.
وآخرين گفته اينكه شما خودتان به آن اشاره فرموديد؛ مهم عمل به دانسته ها است و سخن گفتن کافي نيست. مرحوم ايت الله بهجت به بسياري از كسانيكه از ايشان رهنمود يا ذكري خواسته بودند مي فرمودند2: امام صادق عليه السلام فرموده اند: (من عمل بما علم علّمه الله ما لم يعلم)3 هركس به آن مقداري كه مي داند، عمل نمايد، خداوند آنچه را كه نميداند به آن مي آموزد.
عمل به دانسته ها هرچند اندك، دريچه اي است به سوي درياي بي كران معارف اللهي. بنابراين آنچه مهم و قابل توجه بسيار است عمل به آنچه مي دانيم و برداشتن گام هاي كوچك و مداوم به سوي محبوب است كه به قول مشهور: دو صد گفته چون نيم كردار نيست.تقويت زيرساخت هاي ايمان:
به طور كلي سير حركت تكاملي انسان از نقص به كمال است و در اين جهت به طور لايتناهي مي تواند بر مرتبه كمال خود بيافزايد. ايمان از جمله مقوله هاي ارزشي است كه ذو مراتب بوده و شايسته است انسان مؤمن به نحو دائم و مستمر تلاشهاي همه جانبه اي را جهت تقويت مرتبه ايماني خود انجام دهد. نكته اساسي در اين ميان توجه و عنايت به جامعيت مجاهدتها و اقدامات انسان است كه از آفت يكسونگري و تك بعدي رفتار كردن پرهيز نمايد.
جامعيت حركت تكاملي اقتضا مي كند كه انسان در سه حيطه معرفتي، عاطفي و رفتاري كه سه بعد وجودي انسان است، تلاشهاي بي وقفه اي را در جهت تقويت ابعاد معنوي و ايماني خود انجام دهد. بنابراين حركت يك بعدي و يكسويه هيچگاه نمي تواند انسان را به سرمنزل مقصود برساند. فرآيند و تنها حركت جامع و متوازن در جهت تقويت بنيه ايماني است كه مي تواند از انسان يك الگوي نظري و عملي بسازد.
اينك راهكارهاي تقويت هر سه حيطه وجودي انسان را به نحو اجمالي مورد بررسي قرار مي دهيم.
1- فعاليتهاي عقلاني
يكي از راههاي تقويت ايمان هر فردي، استواري استدلالهاي منطقي و عقلي است. زيرا ايمان به عنوان فعل نفس انسان، مبتني بر معرفت و شناخت است. اعمال اختياري انسان، به ويژه ايمان وقتي حاصل مي شود كه در چارچوب اراده قرار گيرد و اراده انسان در درجه اول مبتني بر شناخت اوست زيرا انسان تا تصوري از چيزي نداشته باشد و مفيد بودن آن را نپذيرد هيچ گاه علاقمند و مشتاق انجام آن نخواهد شد و درنتيجه اراده اي نيز از او صادر نخواهدشد. بنابراين شناخت صحيح براي تقويت ايمان لازم است و كسي كه ايمان خود را بر پايه شناختي استوار، متقن و عقلاني از خدا، پيامبر(ص) و امامان(ع) بنا نهاده باشد و براين معرفت خود هر روز بيافزايد، يقيناً ايمان او تقويت و با افزايش معرفت به مرتبه ايمان او افزوده خواهدشد.
مطالعه و تعمق در جهت فهم بيشتر و عميقتر آيات و روايات و تعقل در آموزه هاي دين نيز در اين چارچوب قرار مي گيرد.
2- مجاهدت عملي
سير و سلوك عملي و به تعبير روايت نبوي جهاد با نفس و يا همان تزكيه نفس در قالب انجام وظايف و مناسك ديني، مهمترين عامل تكامل ايمان شمرده مي شود. ازمنظر قرآن و روايات عمل انسان چه جوارحي و چه عمل قلبي، تأثير فراواني در تحكيم باورهاي ديني و ايمان او دارد و همين حقيقت را مي توان به اجمال در آياتي يافت كه ايمان را به همراه عمل صالح ذكر كرده اند. پيامبراعظم(ص) مي فرمايد كه ايمان بدون عمل و عمل بدون ايمان قبول نمي شود. تأثير منفي اعمال سوء بر ايمان نيز مورد تصريح آيات قرآن است. در قرآن كريم(سوره روم-10) آمده است: كساني كه اعمال سوء انجام دادند، سرانجام به جايي رسيدند كه آيات الهي را تكذيب كردند.»
3- تقويت عواطف و احساسات
تقويت عواطف و احساسات مبتني بر شناخت عقلاني يكي ديگر از راهكارهاي تقويت ايمان است. به تعبير قرآن كريم كساني كه ايمان مي آورند بيشتر از همه خدا را دوست مي دارند. بنابراين اگر تكيه بر احساسات گذراي ديني، در جهت بيداري فطرت و جلوگيري از غفلت انسان باشد مي توان بر آن تكيه كرده و جزء عوامل تقويت ايمان به حساب آورد.نتيجه :
در يك جمع بندي كوتاه مي توان گفت، تقويت بنيه معنوي و ايماني انسان منوط به تلاش و مجاهدت در سه حيطه معرفتي، عاطفي و رفتاري به طور همزمان و متوازن است در غير اين صورت تكامل انساني به صورت يك بعدي و ناقص خواهدبود.