بدن ما از جسم و روان تشكيل شده كه با هم ارتباط دارند، و سلامت يا بيماري هريك بر روي ديگري اثر ميگذارد. سلامت معنوي بعد رواني سلامت است. محمد غزالي در كتاب احيا مينويسد: هر عضوي از بدن ما وظيفه اي دارد كه وقتي آن را خوب انجام ندهد يعني بيمار شده است. وظيفه روح يا قلب معنوي هم، شناخت خالق و ارتباط با اوست. بسياري از تحقيقات نشان ميدهند كه چيزهايي مثل باورهاي مثبت، احساس آسايش و قدرتي كه از پايبندي به مذهب به دست مي آيد، تمركز حواس و دعا كردن ميتوانند بر احساس سلامت انسان و بهبود زودتر بيماريها تاثير مثبت داشته باشند. معنويت باعث ميشود كه انسان احساس بهتري داشته باشد و در نتيجه قدرت بيشتري براي مقابله با بيماري ها به دست خواهد آورد. و همين امر حتي اگر بيماري را شفا ندهد سبب بهتر شدن بيمار ميشود يا كمك ميكند بيمار بهتر با بيماريش كنار بياييد. مركز ملي طب سنتي و طب جايگزين در آمريكا در مورد تاثير دعا كردن بر سلامت خود فرد و اطرافيان، بيش از۱۳ هزار نفر را مورد بررسي قرار داده و دريافته است كه ۵۴ درصد از آمريكاييها براي افزايش سلامتشان از دعا كردن كمك ميگيرند و ۵۲ درصد آنها از ديگران ميخواهند كه براي سلامت آنها دعا كنند. دكتر كاترين استوني از مركز ملي طب جايگزين و سنتي آمريكا ميگويد: براي كشف ارتباط ميان معنويت و سلامت به تحقيقات زيادي نياز است. ولي ما تاكنون به شواهدي دست يافته ايم كه نشان ميدهند وابستگي مذهبي و انجام كارهاي مذهبي باعث سلامت بيشتر و عمر طولاني تر ميشوند. اين امر را ميتوان به كاركرد بهتر سيستم ايمني بدن و قلب و عروق نسبت داد. هرچند اين قضيه كاملا اثبات نشده است ولي كارهاي مذهبي براي برخي از افراد راهي براي كاهش استرس محسوب ميشود و همين كاهش استرس ميتواند منشا فوايد بسياري براي سلامت روان و جسم باشد( پايگاه اطلاع رساني پزشكي ايران سلامت).
مطابق بررسي متون، سلامتي روح و معنويت از چهار طريق روي سلامت جسمي، رواني و اجتماعي تاثير مي گذارد.
1- رفتارهاي بهداشتي: تعهد ديني و معنويت موجب فعال سازي مسئوليت پذيري شخص در زمينه اصول و باورهاي مندرج شده در دين مي شود، كه اثرات جسماني و رواني را نيز به خود اضافه مي كند. مانند رفتارهاي تغذيه اي توصيه شده در اديان.
2- حمايت اجتماعي: انجام مناسك ديني و معنوي توصيه شده در دين موجب افزايش حمايت اجتماعي شده كه مؤلفة اخير يكي از تعيين كننده هاي اجتماعي سلامت شناخته شده است. دين تعاملات اجتماعي را افزايش داده و حمايت اجتماعي را به عنوان يك منبع ارتقاي سلامت فراهم مي آورد. نقش حمايت اجتماعي در كاهش واكنش پذيري قلبي و عروقي، تسهيل بهبودي پس از حمله قلبي و كاهش ساير عوامل خطر و از جمله كاهش استرس تاثير مثبت دارد. حمايت اجتماعي با افزايش ميزان جان به در بردن از انواع مختلف سرطان رابطه دارد.
3- سايكونوروفيزيولوژيك: احساس رضايت ناشي از ديدگاه معنوي از طريق نوروپپتيدهاي پيام رسان روي سيستم ها و ارگان هاي بدن مانند قلب و عروق، ايمني و ... تاثير تقويت كننده دارد.
4- اثرات مافوق طبيعي كه براي انسان ناشناخته مانده است.
نتيجه اين تاثيرات پيشگيري از بيماري، افزايش تحمل بيماري، بهبود سريع تر بيماري، كاهش ميزان استفاده از خدمات بهداشتي- درماني است كه در تحقيقات مختلف اين مسئله نشان داده است( مقاله سلامت معنوي ونقش نظام سلامت، برگرفته از سايتhttp://kibod.com).
«تأثيرمعنويت و سلامتي روح برسلامت افراد از نظر علمي»
يكي از تاثيرات مهم معنويت در زندگي ، ارتقاء سلامت است. بي ترديد همه مي پذيريم كه حفظ سلامت مستلزم تغذيه مناسب ، ورزش و استراحت كافي ، و پرهيز از عادات غلط مانند سيگار كشيدن است اما باورهاي ما نيز بر سلامت و طول عمرمان تاثير ميگذارد. مطالعات نشان داده اند كه گرايشات معنوي قوي و نگرش مثبت موجب ارتقاي سلامت ميشود و بيماراني كه گرايشهاي معنوي قوي دارند به بهبود خود از بسياري بيماريهاي مزمن مانند فشار خون بالا ، بيماري قلبي و بهبودي پس از جراحي كمك ميكنند ( پارسي طب از سايتhttp://www.niazpardaz.com).
گفته ميشود كه يك سوم از بيماريهاي جسمي از عوامل روحي ناشي ميشوند. بنابر اين ارتباط بين اعتقادات ديني و حالات روحي بدان معناست كه اعتقاد ديني نقش مهمي در ابتلا به بيماري يا تندرستي دارد. در سالهاي اخير تحقيقات بسياري نيز در اين زمينه انجام شده است كه اين مطلب را تاييد ميكند. دربخشهايي از مقاله دكترDavid N.Elkins، روانشناس باليني و استاد دانشگاه، درباره معنويت كه در مجله «روانشناسي امروز» به چاپ رسيده است، اين مطالب بچشم ميخورد:
يك روانشناس، در كمتر از يك ساعت، زندگي مرا دگرگون كرد. بيست سال پيش در خلال اولين جلسه درمان، او به من گوش فرا داد، به گونه اي كه هيچ كس پيش از آن، سخنانم را نشنيده بود. داستان زندگي ام را گفتم. اين اوّلين باري بود كه آن را براي كسي بازگو مي كردم ؛ اما او به هر حال، واقعيت را شنيد. در انتهاي جلسه، به آرامي گفت: «شما تشنه معنويت هستيد. شروع به گريه كردم. من، يك مرد 31 ساله، جايي در اعماق وجودم، مي دانستم كه حق با اوست. بعد از آن، در طي دو سال، در قالب يك دوره روان درماني، آموختم كه چگونه از روح خود مراقبت نموده، آن را تغذيه نمايم. روانشناسي به من مهارتي داد كه براي ساختن يك زندگي پرشور و عميق، بدان نياز داشتم. امروز، من به عنوان يك روانشناس باليني و يك استاد دانشگاه، مراجعان و دانشجويانم را در اين تجربه، شريك مي كنم ؛ چون معتقدم معنويت براي خوشبختي و معنويت روان افراد، ضروري است. روزي يكي از دانشجويانم به من مي گفت كه: در اواخر روز براي قدم زدن در ساحل دريا رفته بودم. همين طور كه خورشيد پايين مي رفت، از تخته سنگي در كنار دريا بالا رفتم. به دريا خيره شدم. به آرامي احساس مي كردم كه با طبيعت يكي شده ام. با خورشيدي كه در افق پايين مي رفت ؛ با امواجي كه پاهايم را مي شست ؛ با نور كمرنگي كه آسمانِ سمتِ غرب را رگه دار كرده بود. او مي گفت: در آن لحظه، احساس جاودانگي مي كردم. مي دانستم كه اين چيزها ميليونها سال قبل از من وجود داشته اند و بعد از من نيز ميليونها سال ادامه خواهند داشت. از زندگي لذّت مي بردم ؛ از اينكه بخشي از همه اين چيزها هستم. به شدت تكان خوردم و شروع به گريستن كردم. من مراجعان و دانشجويان خود را ترغيب مي كنم كه آنچه آنها را عميقا تحت تأثير قرار مي دهد بشناسند. ( مقاله انسان، دين ومعنويت نوين، پديدآورنده محمدرضا جهانگيرزاده، برگرفته ازسايت
http://www.hawzah.net).
درمقاله اي از سايتwww.salamatiran.com دربخش مصونيت با دين ميخوانيم:
دين و معنويت شكل دهنده رفتارهاي فرد در زندگي و اجتماع نيز ميباشد و بهرهگيري از اين توان ميتواند فرد را در برابر بسياري از بيماريها مصون و جامعه را ايمن نمايد كه قطعاً در جهان امروز به دلايل مختلف به خوبي مورد توجه واقع نشده است. متأسفانه در ايران تحقيقي كه بتواند ميزان اعتقاد مردم را به معنويت مذهبي در اصلاح نارساييهاي سلامت نشان دهد ارايه نشده است، اگر چه در ظاهر قضيه اين امر كاملاً معنيدار است. همچنين در كشورهاي اسلامي نيز تحقيقات قابل قبولي براي ابراز اين مسأله پيدا نشد، اما در تحقيقات بينالمللي كه در جوامع غير مسلمان صورت گرفته است اطلاعات جامعي ديده ميشود. در يكي از اين مستندات معلوم شد كه 90درصد افراد بالغ به عالم غيب و وجود حضرت حق تعالي اعتقاد دارند. بيش از 70 درصد مردم مذهب را عامل موثري در زندگي خود ميدانند. در مطالعه ديگري كه روي بيماران بستري در بيمارستان انجام شد 77 درصد بيماران انتظار دارند پزشكان معالج مسايل معنوي را در فرآيند درمان آنها مدّ نظر قرار دهند و 37 درصد آنها انتظار دارند كه پزشكان به طور مكرر اعتقادات مذهبي را مطرح كرده و بيماران را به توجه به آنها دعوت كنند. اگر به اين تقاضاي بزرگ اجتماعي توجه كنيم مطمئناً لازم ميدانيم از اين سرمايه در سلامت مردم در ابعاد مختلف پيشگيري، تشخيص و درمان و توان بخشي استفاده كنيم.
سلامت روحي و معنوي، ناشي از اعتقادات است، ناشي از ارتباط انسان با خالق خود ميباشد، ارتباط با قدرتي كه كاملا فراتر از قدرتهاي شناخته شده مادي است. اين ارتباط در ادبيات ديني ما به خوبي در الفاظ توكل و توسل و تسليم معني شده است، اما ما نتوانستهايم ارزش آن را در قالب مقالات علمي به ديگران نشان دهيم.Spirit كه معني لطف را در ادبيات بينالمللي دارد، لغت لاتيني است به معني «نفس» و معنويت(spirituality)به معني احساس ارتباط با چيز پاكي است كه فراتر از يك شخص و يا قدرت شناخته شده است. اين معنويت معرف «هدف» و «معني» در زندگي انسانها است. در تحقيقي كه دانشگاه مك گيل كانادا براي كيفيت زندگي انجام شده است، مهمترين عوامل موثر در آن را ابعاد جسمي، رواني، اجتماعي، جنسي شناخته است، اما موضوع معنويت را به عنوان زمينه اصلي در همه اين ابعاد موثر قلمداد كرده است و آن را پيش زمينه كيفيت زندگي مناسب شناخته است. اگر چه معنويت روي كميت زندگي نيز تاثير گذار است و بهطور طبيعي در جامعه شاهد طول عمر بيشتر افراد معنوي هستيم، اما براي اثبات اين مدعا تحقيقات پيچيده زيادي لازم است صورت گيرد.
«شواهد علمي در زمينه سلامت معنوي»
روان شناسان، بخصوص روان شناسان سلامت، نقش دين و مذاهب را در زمينه هاي مختلف مورد بررسي قرار داده اند،به گونه اي كه امروزه روان شناسان ارتباط ميان بهداشت و سلامت جسماني و رواني انسان با اعتقادات و باورها و رفتارهاي ديني و اخلاقي را غيرقابل انكار مي دانند. در سال هاي اخير، استفاده از مذهب و اعتقادات ديني مورد توجه سياست گذاران و تدوين كنندگان استراتژي هاي بهداشت جامعه نگر در سازمان جهاني بهداشت (WHO) نيز قرار گرفته و اين سازمان بخشي از انتشارات خود را از سال 1992 به آموزش بهداشت از طريق مذهب به عنوان راه كار زندگي سالم اختصاص داده است و كتاب ها و جزوات زيادي را تحت عناوين ديني نظير: بهداشت از ديدگاه اسلامي، ارتقاي سطح بهداشت از طريق سبك زندگي اسلامي و نيز نقش مذهب و اخلاق در پيش گيري و كنترل بعضي بيماري ها منتشر نموده است. بسياري از روان شناسان نظير يونگ، فرانكل، تيليچ و آلپورت معتقدند كه يك نظام ارزشي ديني، نقش مهمي در سلامت رواني ايفا مي كند.در نوشته هاي يونگ (Yong) چنين مي خوانيم: تمام مراجعان 35 ساله من به خاطر فقدان ثبات و معني دهي به زندگي، كه دين مي تواند به انسان عطا كند، دچار بيماري شده بودند( فوردهايم، مقدمه اي بر روان شناسي يونگ، ترجمه مسعود ميربها، ص 145).
فرانكل (Frankl) نيز مي نويسد: دين سهم زياد و غيرقابل اندازه گيري در سلامت رواني دارد( فرانكل، انسان در جست وجوي معنا، ص 94).
تيليچ (Tillich) كه خود يك كشيش مسيحي است نيز مي نويسد: ايمان به خدا به تمام ابعاد انسان و به تمام شخصيت وي عمق، جهت و وحدت مي بخشد. قدرت وحدت شخصيت انسان به ايمان فرد به خداوند بستگي دارد( جيمز ويليام، دين و روان، ترجمه مهدي قائني، ص 32).
آلپورت (Allport) نيز معتقد است: نظام ارزشي ديني تنها نظام ارزشي اي است كه مي تواند كاملاً و مستمرا به شخصيت انسان وحدت بخشد( سيد محمدحسين جلالي تهراني، بهداشت روان، (جزوه درسي)، ص 39).
«معنويت و سلامت در قرآن»
تاثير ايمان و عمل صالح در سلامت روان و بدنبالش سلامت فيزيكي بشر در آموزه هاي ديني فراوان به چشم مي خورد. به همين منظور محور اصلي در اين بخش، بررسي آيات شريف سوره كهف با موضوع معنويت و سلامت است كه در ادامه بيشتر توضيح خواهيم داد.
محتواي سوره كهف، با انذار و تبشير دعوت مى كند به اعتقاد حق و عمل صالح، همچنانكه از دو آيه اولش هم بوى اين معنا استشمام مى شود. و نيز از آيه آخر سوره كه مى فرمايد «فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لا يشرك بعباده ربه احدا( ترجمه تفسير الميزان جلد 13 صفحه :329).
حضرت على عليه السلام در توصيف انبيا مىفرمايد: هدف از بعثت انبيا آن است كه مردم را به وفا كردن به فراموش شدهها يادآورى كنند. «و يذكّرهم منسىّ نعمته»( خطبه 1نهج البلاغه). تذكر، رمز آن است كه انسان در عمق روح و فطرت خود، خدا را يافته، لكن از آن غافل شده است و تذكّر براى كنار زدن پردهى غفلت است. بسياري از آيات قرآن از قبيل«الا به ذكر الله تطمئن القلوب»، و «و من يتوكل علي الله فهوحسبه» مؤيد اين مطلب است. ياد خدا داروي معنوي اضطراب و افسردگي است كه از نظر روانشناسي علل آن ترس، آينده مبهم، نگراني از شكست خوردن، ترس از بيماري ها و نگراني از عوامل طبيعي مي باشد. گذشته از مسأله بيماري اضطراب، آرامش طلبي در فطرت انسان ريشه دارد و در سرشت انسان ها حس آرامش جويي نهفته است و بسياري از فعاليت هاي آدمي در حقيقت پاسخ به نداي الهي فطرت است .
وقتي به زندگي خود و بسياري از افراد نظر مي كنيم، مي بينيم هدف بسياري از كارهاي ما دستيابي به گوهر گرانبهاي آرامش است. يعني انسانها در طول زندگي خود تلاش مي كنند تا به آرامش خاطر و طمأنينه نايل شوند. در اين نقطه بين انسان ها اشتراك نظر وجود دارد. ولي اختلاف نظر در تعيين و تشخيص چيزهايي است كه به زندگي آرامش مي بخشد .
براي دستيابي به مصالح دنيايي و آخرتي، اهميت تزكيه و سلامت درحوزه روان با تكيه بر معارف دين مشخص ميگردد.
الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِى أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتاَبَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجاً (كهف آيه1)
درتفسير نور ذيل همين آيه مي خوانيم: بندگى خدا، زمينه ساز دريافت كمالات معنوى است. «انزل على عبده». آرامش و شاد زيستي و سلامت رواني انسان از نتايج رسيدن به كمالات معنوي است كه با توجه به آموزه هاي ديني در سايه عبادت و ارتباط با خداوند تأمين ميشود. بسياري از افرادي كه دچار پوچ گرايي و نهيليسم مي شوند بدليل آنست كه تفسير و تبين رضايت بخشي از حيات و هدف زندگي خود نداشته اند و به همين دليل شناخت هدف زندگي به منظور كسب آرامش و سلامت روان كاملا ضروري است.
برخي تحقيقات نشان مي دهد فاكتورهايي ماننداميد، باور هاي مثبت، آسايش و توانمندي كه از اعتقاد ات مذهبي، ارتباط با خدا و دعا بدست مي آيند اثر شفا بخش دارند و باعث بهبود مي شوند.
علامه طباطبائي در الميزان ذيل آيه آخر سوره كهف مي فرمايد: جمله (فمن كان يرجولقأ ربه فليعمل ..)مشتمل بر اجمال دعوت دينى است كه همان عمل صالح براى رضاى خداى واحد بى شريك است، وآنگاه اين معنا را متفرع كرده بر رجأ لقاء پروردگار متعال و بازگشت به سوى او چون اگر حساب و جزائى در كار نباشد هيچ داعى و ملزمى نيست كه افراد را به پيروى از دين و به دست آوردن اعتقاد و عمل صحيح وادار سازد همچنانكه خود خداى تعالى فرموده :(ان الذين يضلون عن سبيل الله لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب)( سوره ص/آيه26).
در واقع يكي از عوامل موثر در ايجاد سلامت روان و نشاط و شادي و اميد در زندگي، از همين اعتقاد ديني سرچشمه ميگيرد. كساني كه ايمان واقعي به لقاء پروردگار و بازگشت به سوي او دارند، هرگز دچار پوچي و نا اميدي و افسردگي روحي نخواهند شد.
اميد كه از معرفت و شناخت نسبت به مبدأ و معاد حاصل مى شود، اساس همه تلاش هاى مفيد و پر ثمر انسانى و نيز منشأ اصلاح امور در جامعه و رسيدن شخص به سعادت ابدى است. همان گونه كه نااميدى و قطع اميد نسبت به خدا و روز قيامت منشأ فسادها و تبه كارى ها و منتهى شدن كار انسان به شقاوت ابدى است( محمدتقى مصباح، اخلاق در قرآن، تحقيق و نگارش محمد حسين اسكندرى، قم، مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمينى (ره)، 1376، ج 1، ص 400).
همين كه انسان به آينده اى روشن اميد داشته باشد، احساس نيكو و حالتى شاد به وى دست داده، باعث نشاط وى مى شود و در او انگيزه كار و تلاش ايجاد شده، او را به فعاليت هاى صحيح زندگى وادار مى كند. نويسنده اي خارجي ميگويد:حتى بيمارانى كه مرگ آنان نزديك است، با اميدِ به آينده مى توانند روحيه خويش را حفظ كرده، روزها، هفته ها و ماه ها درد و رنج را به راحتى تحمل كنند. ( اليزابت كوبلر، پايان راه (پيرامون مرگ و زندگى)، تهران، رشد، 1379، ص 142 / غلامحسين معتمدى، انسان و مرگ (درآمدى بر مرگ شناسى)، تهران، نشر مركز، 1372، ص 40).
باور به معاد، حتى در حد اميد، اهرمى كارآمد در گرايش به عمل است و در تنظيم زندگى سالم و تصحيح رفتارها و باورهاى انسان نقش مهم دارد.
«نتيجه گيري»
بدون توجه به بعد معنوي انسان، نميتوان جسم، روان و همين طور شخصيت اجتماعي او را شناخت و براي سلامت آن كاري كرد. در واقع دين و معنويت ميتواند به ارتقاي بهداشت رواني كمك كند، البته اعتقاد به مسائل معنوي و باورهاي ديني، بايد در عمق جان انسان وجود داشته باشد. آيات بررسي شده در سوره كهف و همچنين بسياري ديگر از آيات شريف قرآن مؤيد اين مطلب است كه هر كس دلش با ياد خدا مطمئن و محكم گردد و از سلامت روحي و معنوي برخوردار باشد، آرامش روحى و روانى داشته و هيچ هراسى از غير خدا ندارد و اميدوار و آرام است. چون متّكى به قدرت و عظمت الهى است و انوار الهى در درونش رسوخ كرده و ياد خدا عامل طمأنينه او شده است.
حضرت على(عليه السلام) در نهج البلاغه خطبه 225 مى فرمايد: «پروردگارا! تو از هر مونسى براى دوستانت مونس ترى و از همه آن ها براى كسانى كه به تو اعتماد كنند، براى كارگزارى، آماده ترى. پروردگارا! آنان را در باطن دلشان مشاهده مى كنى و در اعماق ضميرشان بر حال آنان آگاهى و ميزان معرفت و بصيرتشان را مى دانى، رازهاى آنان نزد تو آشكار است و دل هاى آنان در فراق تو بى تاب. اگر تنهايى سبب وحشت آنان گردد، ياد تو مونس آن هاست، و اگر سختى ها بر آنان فرو ريزد، به تو پناه مى برند.
ديل كارنگى، روانشناس معروف امريكايى مىنويسد: «هنگامى كه كارهاى سنگين قواى ما را از بين مىبرد و اندوهها هر نوع ارادهاى را از ما سلب مىكند و بيشتر اوقات، كه درهاى اميد به روى ما بسته مىشود، به سوى خدا روى مىآوريم، ولى اصلاً چرا بگذاريم روح يأس و نااميدى بر ما چيره شود؟ چرا همه روزه به وسيله خواندن نماز و دعا و بجا آوردن حمد الهى، قواى خود را تجديد نكنيم( حسن راشدى، نمازشناسى، تهران، ستاد اقامه نماز، 1377، ج 2، ص 67 / ص 43).
امام صادق(عليه السلام) فرمودند: «چه مانعى دارد كه چون يكى از شما غم و اندوهى از غم هاى دنيا بر او در آيد، وضو بگيرد و به مسجد رود و دو ركعت نماز بخواند و براى رفع اندوه خود، خدا را بخواند؟ مگر نشنيده ايد كه خداوند مى فرمايد: از صبر و نماز يارى بجوييد( فضل بن حسن طبرسى، مجمع البيان، ج 1، ص 100).
معنويت بر عملكرد سيستم ايمني تاثير ميگذارد. معنويت ، ايمان ، حضور در مكانهاي مذهبي عملكرد سيستم ايمني را به طريقي كه قابل سنجش باشد مانند افزايش گلبولهاي سفيد خون، بهبود مي بخشد. در مورد سلامت، زماني كه بدن احساس امنيت ميكند و در آرامش قرار دارد، سيستم عصبي قادر است آرامش خود را حفظ نموده و طبيعي باشد، بنابراين سيستم ايمني قادر است بهتر عمل كند. در واقع در اين حالت همه اعضاي بدن در مقابله با بيماريها موفقترند. « منبع : مؤسسه تحقيقات و نشر معارف اهل البيت عليهم السلام ».
«دفع مريضي با صدقه»
به حسب آنچه در روايات آمده است صدقه هفتاد نوع بلا را دفع مي كند لكن بايد توجه داشت بيشتر اوقات عدد هفتاد ويا هفتاد هزار ومانند آن اعداد تكثيري است يعني براي بيان كثرت است نه اينكه خصوص هفتاد ونه بيشتر وكمتر مراد باشد , در هر صورت برخي موارد آن كه در روايات آمده جذام وبرص ومرگ ناگهاني است لكن تمامي موارد ان در روايات نيامده به صورت كلي هم در روايات آمده كه صدقه مريضي را دور ميكند با توجه به اين روايات معلوم ميشود عدد هفتاد تكثيري است وخصوصيتي ندارد وهر مرضي را ميشود باصدقه دور كرد به روايات ذيل توجه كنيد :
رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله : الصَّدَقَةُ تَمنَعُ سَبعينَ نَوعاً مِن أنواعِ البَلاءِ ، أهوَنُها الجُذامُ والبَرَصُ - پيامبر خدا صلى الله عليه وآله مي فرمايند: صدقه ، هفتاد نوع بلا را دفع مىكند كه سادهترين آنها جذام و پيسى است .
همچنين در روايتي ديگر مي فرمايند: تَصَدَّقُوا وداوُوا مَرضاكُم بالصَّدَقَةِ ؛ فإنَّ الصَّدَقةَ تَدفَعُ عنِ الأعراضِ والأمراضِ ، وهِيَ زيادَةٌ في أعمارِكُم وحَسَناتِكُم - پيامبر خدا صلى الله عليه وآله : صدقه بدهيد و بيماران خود را با صدقه درمان كنيد ؛ زيرا صدقه از پيشامدهاى ناگوار و بيماريها جلوگيرى مىكند و بر عمر و حسنات شما مىافزايد . امير المؤمنين (ع) نيز در روايتي زيبا مي فرمايند: الصَّدَقةُ دَواءٌ مُنجِحٌ - صدقه ، دارويى مؤثر است. پس با صدقه دادن در صورتي كه مصلحت الهي در بهبودي باشد نيز مي توان بيماري را دوا نمود.