به نظر مي رسد در هرشرايطي هر دانشجوي متعهد و با ايمان با سه وظيفه مهم روبه روست :
1- جهاد علمي و تلاش پيوسته جهت شناخت هر چه بيشتر اسلام و معارف آن و محتويات دين در عرصه هاي مختلف و شناخت و درك درست مسائل سياسي و اجتماعي .
2- جهاد عملي در راستاي تقويت بنيان معنوي و ايماني خويش از طريق ارتباط پيوسته با خدا , قرآن و پيشوايان دين . 3- جهاد اجتماعي ; يعني , تلاش در جهت گستراندن نور معنويت در محيط دانشگاه و تقويت بخشيدن به آگاهي , شعور و احساس ديني در دانشگاهيان .
و به فرموده مقام معظم رهبري : «به نظر من، جوانان انقلابى دانشگاه - چون بحث دانشجو را داريم - سعى كنند خوب درس بخوانند؛ خوب فكر و معرفتشان را بالا ببرند؛ سعى كنند در محيط خودشان اثر بگذارنند؛ فعال باشند، نه منفعل؛ روى محيط خودشان، اثر فكرى و روانى بگذارند؛ اين شدنى است. يك جوان گاهى اوقات مىتواند مجموعهى پيرامونى خودش را - كلاس را، استاد را، حتّى دانشگاه را - زير تأثير شخصيت معنوى خودش قرار بدهد. البته اين كار با سياسيكارى بهدست نمىآيد؛ با معنويت بهدست مىآيد؛ با صفا بهدست مىآيد؛ با استحكام رابطه با خدا بهدست مىآيد. عزيزان من! رابطهى با خدا را جدى بگيريد. شماها جوانيد؛ به آن اهميت بدهيد، با خدا حرف بزنيد، از خدا بخواهيد. مناجات، نماز، نماز با حال و با توجه، براى شما خيلى لازم است؛ مبادا اينها را به حاشيه برانيد.»
همچنين مقام معظم رهبري در ديدار اخير خويش با دانشجويان و نخبگان علمي تأکيد مي نمايند :«دانشگاه بايد بهوش باشد. دانشجوى مؤمن و مسلمان و دانشجوئى كه به كشورش علاقهمند است و دانشجوئى كه به آيندهى كشور و آيندهى نسل خودش دلبسته است، بايد هوشيار باشد. بدانيد اينها دارند طراحى ميكنند؛ البته شكست ميخورند. من الان به شما عرض ميكنم، اينها در نهايت شكست ميخورند؛ اما درجهى بيدارى و هوشيارى من و شما ميتواند در ميزان خسارت و ضررى كه وارد ميكنند، تأثير بگذارد. اگر هوشيار باشيم، نميتوانند صدمه و ضررى بزنند. اگر غفلت كنيم، احساساتى بشويم، بىتدبير عمل كنيم، يا خواب بمانيم و اينجور عوارض به سراغمان بيايد، ضرر و زيان و هزينه بالا خواهد بود؛ ولو در نهايت موفق نخواهند شد.... امروز جمهورى اسلامى و نظام اسلامى با يك جنگ عظيمى مواجه است، ليكن جنگ نرم - كه ديدم همين تعبير «جنگ نرم» توى صحبتهاى شما جوانها هست و الحمدللَّه به اين نكات توجه داريد؛ اين خيلى براى ما مايهى خوشحالى است - خوب، حالا در جنگ نرم، چه كسانى بايد ميدان بيايند؟ قدر مسلّم نخبگان فكرىاند. يعنى شما افسران جوانِ جبههى مقابلهى با جنگ نرميد. ...مواظب باشيد توى اين قضاياى سياسى كوچك و حقير نبادا دانشگاه تحت تأثير قرار بگيرد؛ نبادا كار علمى دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمايشگاههاى ما، كلاسهاى ما، مراكز تحقيقاتى ما دچار آسيب بشوند؛ حواستان باشد. يعنى يكى از مسائل مهم در پيش روى شما، حفظ حركت علمى در دانشگاههاست. دشمنها خيلى دوست ميدارند كه دانشگاه ما يك مدتى لااقل دچار تعطيلى و تشنج و اختلالهاى گوناگونى باشد؛ اين برايشان يك نقطهى مطلوب است؛ هم از لحاظ سياسى برايشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدت به ضرر آنهاست؛ لذا مطلوب اين است كه دنبال علم نباشيد.
...شرط اصلى فعاليت درست شما در اين جبههى جنگ نرم، يكىاش نگاه خوشبينانه و اميدوارانه است. نگاهتان خوشبينانه باشد. ببينيد، من در مورد بعضىتان به جاى پدربزرگ شما هستم. من نگاهم به آينده، خوشبينانه است؛ نه از روى توهم، بلكه از روى بصيرت. شما جوانيد - مركز خوشبينى - مواظب باشيد نگاهتان به آينده، نگاه بدبينانه نباشد؛ نگاه اميدوارانه باشد، نه نگاه نوميدانه. اگر نگاه نوميدانه شد، نگاه بدبينانه شد، نگاه «چه فايدهاى دارد» شد، به دنبالش بىعملى، به دنبالش بىتحركى، به دنبالش انزواء است؛ مطلقاً ديگر حركتى وجود نخواهد داشت؛ همانى است كه دشمن ميخواهد.
شرط ديگر اين است كه در قضايا افراط وجود نداشته باشد. طبيعت جوان، طبيعت تحرك و تندى است....بنابراين توقع اينكه شماها مدبرانه و فكورانه فكر كنيد و بدون تندروى، بدون افراط و تفريط توى قضايا، رفتار كنيد، توقع زيادى نيست. » ( 4 شهريور ۱۳۸۸)
مقام معظم رهبري از دانشجويان در جريان جنگ نرم به افسران جنگ عنوان کرده و فرمودند: در اين جنگ نرم، شما جوانهاي دانشجو، افسران جوان اين جبههايد. نگفتيم سربازان، چون سرباز... هيچگونه از خودش تصميمگيري و اراده ندارد و بايد هر چه فرمانده ميگويد، عمل كند. نگفتيم هم فرماندهانِ طراح قرارگاهها و يگانهاي بزرگ چون آنها طراحيهاي كلان را ميكنند. افسر جوان در صحنه است؛ هم به دستور عمل ميكند، هم صحنه را درست ميبينيد؛ با جسم و جان خود صحنه را ميآزمايد. لذا اينها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش اين است. حقيقتاً افسران جوان، فكر هم دارند، عمل هم دارند، در صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم ميبينند، در چارچوب هم كار ميكنند.
در ادامه جهت کسب اطلاعات بيشتر مي توانيد به مقاله « دانشجوي سياسي , عليرضا محمدي
http://www.porseman.org/ » مراجعه نماييد.
بسمه تعالي
دانشجوي سياسي[26]
پيشگفتارمشاركت سياسي يکي از مهمترين و اساسيترين مطالبات دانشجويي کشور است؛ و مقام معظم رهبري همواره بر ضرورت فعاليت سياسي دانشجويان و شرکت فعال و مثبت آنان در مباحث سياسي تاکيد دارند . بر اين اساس«تبيين دقيق سياسي بودن دانشجو ، ضرورت و ويژگي ها و حدود آن در نظام اسلامي» ، موضوع اصلي نوشتار حاضر مي باشد . که در اين زمينه تلاش مي شود از مباحثي پيرامون چيستي مشارکت سياسي و عوامل و سطوح مختلف آن ، زندگي سياسي دانشجويان و عوامل و زمينه هاي موثر برآن ، کارکردها و نقش دانشگاه و دانشجو ، آموزه هاي اسلامي پيرامون ضرورت و چگونگي مشارکت سياسي و ... استفاده شود.
يکم. تبيين سياسي بودن دانشجودانشجوي سياسي مطلوب در نظام اسلامي ، به کسي اطلاق مي شود که در دانشگاه به درجه بالايي از بينش و درک سياسي رسيده و در قبال سرنوشت خود ، جامعه ومسائل سياسي حساسيت لازم را داشته باشد. سياسى بودن دانشجو بدين معناست كه يك دانشجوي متعهد تنها نبايد در محور مسائل فردى وشخصي خود متمركز باشد. واز رويدادهاي جامعه وجهان غافل گرديده ونسبت به آن بي تفاوت باشد. بلكه بايد با اصول و مبانى منطقي ومعقول به تحليل حوادث و رويدادهاى جهانى و داخلى بپردازد و موضع مناسب و قاطع اتخاذ نموده و حساسيت لازم را دارا باشد. آنگونه که حضرت امام (ره) ، همواره از دانشجويان و دانشگاهيان انتظار داشتند كه همچون ناظرى بصير و آگاه، هوشمندانه و متعهدانه عملكردها و تصميمگيرىها را مد نظر گيرند و با نقادى دلسوزانه خطا و لغزش احتمالى را گوشزد نمايند و همچون مشاوران و كارشناسانى امين، مساعدت خويش را از دستاندركاران و مجريان امور دريغ نكنند . همچنين در رخدادها و مراحل حساس و تعيينكنندهاى همچون انتخابات، همراه با ديگر بازوان فكرى جامعه، با ارائه ملاكها و معيارهاي صحيح ، مردم را براى مشاركت و حضور مؤثر در سرنوشتخويش مدد رسانند و در جهتگيرىها و خلق بسترهاى اجتماعى – فرهنگى تسهيلكننده راه تحكيم مقاومت ملى و انقلابى در برابر جهانخواران، امت اسلام را حامى و هادى باشند و به مدد قدرت فنى و دانش خويش در تشخيص و افشاى ترفندهاى دشمنان، لحظهاى درنگ به خود راه ندهند .[27] حضرت آيه الله خامنهاى نيز تصريح مي نمايند: «مسئوليتبزرگ دانشجويان بسيجى تحليل درست، بررسى كارشناسانه و ريشهيابى مسائل اساسى كشور و جهان اسلام و حضور هوشيارانه، بانشاط و فعال در صحنه است.» [28]
مشارکت سياسيمهمترين و اساسيترين خواست دانشجوي سياسي، مشاركت سياسي است ؛ مشارکت سياسي (Political Participation) ، در اصطلاح سياسي، به معناي تلاش شهروندان ، براي انتخاب رهبران خويش ، شرکت موثر در فعاليت ها و امور اجتماعي و سياسي و تاثير گذاشتن بر صورتبندي و هدايت سياست دولت ، مي باشد. [29] در واقع مشارکت سياسي ، مجموعه اي از فعاليت ها و اعمالي است که شهروندان به وسيله آن ، در جست و جوي نفوذ يا حمايت از حکومت و سياست خاصي هستند.[30] افراد يك جامعه به سه گونه مختلف با نظام سياسي رابطه دارند ؛ 1. بعضى صرفا به سائغه حمايت و حفاظت از دولت عمل نموده رفتار خود را بر اساس نيازها و تقاضاهاى حكومت تنظيم مى كنند و در واقع مشاركت حمايتى (Support participation ) دارند؛ 2 . برخى در تلاش براى اصلاح يا تغيير نظام يا حداقل تصميم و جهت نظام حكومتى هستند؛ 3 . و برخى ديگر نيز، بر خلاف دو گروه فوق، مواضع انفعالى(Passive)و يا بى طرفانه دارند. بعضى از نويسندگان سه نوع رفتار سياسى فوق را به دو دسته عام مشاركت فعال و مشاركت انفعالى تقسيم كرده اند.[31]
سطوح مشارکت سياسيمشارکت سياسي شهروندان ، مفهومي داراي سلسله مراتب است ؛ از سطوح متعددي تشکيل شده و تعيين کننده ميزان شدت و ضعف مشاركتسياسى افراد مي باشد .[32] در يک جمع بندي مهمترين اين سطوح عبارتند از: 1 . راى دادن و شركت در گزينش و انتخاب مسؤولين سياسى و اجتماعى؛ 2 آزادى بيان و شركت در تشكلهاى فعال سياسى و نقد و ارزيابى عملكرد نهادها، مسؤولين و ساختار حكومتى ؛ 3 . نامزد شدن جهت پستها و كرسىهاى سياسى و فعاليت آزاد انتخاباتى ؛ 4 . دخالت و مشاركت در تغييرات و اصلاحات درونساختارى ؛ 5 . اقدام و عمل براى تغييرات بنيادين نهادها و ساختارهاى نظام حكومتى .
از آنجا كه ميزان تحقق سطح پنجم مشاركتسياسى در مقايسه با سطوح ديگر بسيار اندك مىباشد و معمولا مشاركتسياسى، دخالتها، فعاليتها و مشاركتهاى درون ساختار و نظام سياسى است، لذا واژه «مشاركتسياسى» غالبا در يكى از چهار سطح نخست مشاركتبهكار مىرود .[33]
عوامل مشارکت سياسيعوامل متفاوتى در ميزان مشاركتسياسى افراد و جوامع مختلف، تاثير گذار مي باشند.[34] بر اساس مدارک و شواهد فراوان ، مشارکت سياسي در تمام سطوح ، بر طبق پايگاه اجتماعي- اقتصادي ، تحصيلات ، شغل ، جنسيت ، سن ، مذهب ، قوميت ، ناحيه و محل سکونت ، شخصيت و محيط سياسي يا زمينه اي که در آن مشارکت صورت مي گيرد ، فرق مي کند.[35] اين عوامل معمولا در محورهايى نظير وضعيت اقتصادى، سيستم سياسى، فرهنگ سياسى، آداب و رسوم و باورهاى دينى و مذهبى جمع بندى مىگردد.[36]
دانشجويان و سياستبررسي رابطه دانشجويان با سياست و شناسايي عوامل و زمينه هاي موثر بر آن ، از ابعاد مختلف قابل تحليل و ارزيابي است ؛ از ديدگاه ماركوزه، هابرماس. فوكو ، دانشجويان داراي سه ويژگي و خصيصه اصلي هستند كه ميتوانند پتانسيل و ظرفيت جنبشهاي اجتماعي جديد باشند:1. خصيصة سنتي؛ دانشجويان جوان هستند و جواني براي خود ويژگيهايي دارد. عمدهترين ويژگي جواني اين است كه جواني سن هيجانها و انرژيهاي متراكم است كه ميخواهند اين انرژي متراكم و هيجان انباشته را در جايي تخليه كند و لذا سن دانشجويي سن مقتضي تحرك و حركتهاي انقلابي است.2. ويژگي معرفتي؛ چون دانشجو با معرفتها و اطلاعات تازه سر و كار دارد و از لحاظ روشي نيز متُد انتقادي و تحليلي را دنبال ميكند، لذا به وضع موجود رضايت نميدهد و با آن درگير است. پرسشگر و انتقادگر است و اين ويژگي باعث ميشود كه دانشجو به عنوان محور اصلي تحركات اجتماعي شناخته شود. 3. دانشجو محافظهكار نيست؛ كساني مثل ماركوزه و ديگران ميگفتند كه طبقات اجتماعي به علت وابستگي به كار، شغل و درآمد، محافظهكاراند اما دانشجو چون كار و اشتغال ندارد، محافظهكار نيست؛ آرمانخواه است؛ و در راه آرمانش هزينه ميكند و به هزينه كردن، راحت رو ميآورد.[37]
از نظر اقتصادي و اجتماعي ، دانشجويان در جوامع معاصر گروههاي حاشيه نشيني هستند که در طي دوران دانشجويي جايگاهي در درون شيوه توليد و متن روابط اقتصادي جامعه ندارند و به عنوان نيروي کار فوق العاده آينده از منابع بخش عمومي يا بخش خصوصي ارتزاق مي کنند . از منظر اجتماعي ويژگي هاي زندگي دانشجويي عبارتند از: دور افتادگي از خانواده ، احساس گسيختگي و آزادي در انتخاب راه زندگي ، زندگي دسته جمعي در خوابگاهها ، زندگي نامطلوب جنسي و تراکم انرژي جنسي- حياتي ، دور افتادگي از متن واقعي زندگي اجتماعي[38] . چنين شرايطي در کنار بهره مندي از سن جواني توام با شور و هيجان و تحرک ، وارد شدن در جرگه روشنفکري به دليل آغاز به تحصيلات عالي و آشنايي نزديک و نسبتاً نظام مند با مسائل اجتماعي و سياسي ، بهره مند بودن از فرصت تحليل هاي دسته جمعي خوابگاهي پيرامون شرايط اجتماعي و سياسي داخلي و جهاني و...، جنبش هاي دانشجويي را در وضعيتي قرار مي دهد که اغلب خصلتي آرمانگرايانه پيدا مي کنند.[39] اساساً نوع زيست دانشجويي به گونه اي است که زمينه اي مساعد براي پيدايش جنبش هاي اجتماعي ضد سنتي ، عدالت خواهانه و آرمانگرايانه ، پديد مي آورد .[40] در حقيقت تجمعِ بخشى از نيروهاى آگاه جامعه كه از سطح تحصيلى نسبتا بالا و روحيه كنكاش و بررسى علمى برخوردارند، وضعيتسياسى، اقتصادى، فرهنگى و روند مناسبات اجتماعى را در معرض نقادى دانشجو و دانشگاه قرار مىدهد . ذهن نقّاد و حسّاس دانشجو، وى را به تفكر و تامّل نسبتبه مشكلات جامعه مىكشاند؛ به اين معنى كه ميزان مشكلات موجود در جامعه بر ميزان شدت و يا كاهش انتقادها و اعتراضها و فعاليتسياسى دانشجويان تاثير دارد . هر چه مشكلات اقتصادى، اجتماعى، سياسى و فرهنگى بيشتر باشد، ميزان اعتراضها و انتقادهاى دانشجويان نيز بيشتر و راديكالتر خواهد بود و بر عكس، چنانچه ميزان مشكلات بزرگ در جامعه كمتر باشد، جنبشهاى دانشجويى نيز اصلاحات و انتقادهاى محدودترى را خواهند داشت .[41]
از منظر فرهنگي و سياسي نيز در جوامعي که نظام ارزشي ، اجتماعي و سياسي آنان آميختگي تنگاتنگي با دين و آموزه هاي ديني داشته باشد ، و دخالت در سياست را از وظايف فردي و اجتماعي بداند و نظام حاکم نيز بر مشارکت و حساسيت دانشجويان در امور سياسي تاکيد داشته و زمينه هاي مناسب را فراهم آورد ؛ دانشجويان انگيزه بيشتر و جدي تري در قبال تحولات سياسي داشته و بر ارتقاي کمي و کيفي مشارکت سياسي آنان به شدت تاثير گذار مي باشد.
دوم . ضرورت سياسي بودن دانشجودر مورد سياسى بودن دانشجو و اين که آيا لازم است دانشجو علاوه بر فعاليت هاي علمي و پژوهشي خويش ، مشارکت سياسي داشته باشد ؛ سه تفكر وجود دارد:
1 . عدهاى مخالف سياسى بودن دانشجو و هرگونه فعاليت سياسي او هستند . و به فرموده مقام معظم رهبري :«در محيط دانشگاه، بعضيها حوصله حركت ندارند؛ ميگويند بگذار كارهاي را بكنيم، درسمان را بخوانيم، زودتر اين ورق پاره را بگيريم و مثلاً دنبال كاري برويم... اينها مشمول... بيداري، خيزش و حركتي كه عنوان دانشجويي دارد نيستند.» [42]
2. برخي دانشجوى سياسى پيرو و کاملاً فاقد درک و بينش سياسي را مىخواهند تا به عنوان ابزارى افكار آنها را در سطح دانشگاه تبليغ كند و به اصطلاح به عنوان «توپخانه ومهمات سياسي »[43] عمل نمايد. ترويج کنندگان چنين تفکري عموماً جريان هاي سياسي ، احزاب و باندهايي هستند که تنها در صدد کسب قدرت ، به هر وسيله بوده و با استفاده از جايگاه مهم دانشگاه و موقعيت حساس دانشجويان ، اهداف نامشروع و غيرقانوني خود را حتي با ناديده گرفتن امنيت ومنافع ملي ، در جهت تضعيف نظام اسلامي و مردمي کشورمان تعقيب مي نمايند.
3 . دسته سوم با رويکردي واقع بينانه به جايگاه دانشگاه و دانشجو و نقش مهم آن در ساختارهاي اساسي کشور ، بر ارتقاي سطح بينش و تحليل سياسي دانشجويان ، حفظ استقلال و مشارکت سياسي مناسب با نقش و کارکردهاي دانشجويي ، تاکيد و اهتمام دارند.
مهمترين دلايلدر يک جمع بندي مهمترين دلايل ضرورت سياسي بودن و لزوم مشارکت سياسي دانشجو عبارتند از:
يکم. آموزه هاي اسلاميدر نگاه دينى و با مراجعه به نصوص و مبانى اسلامى، مشاركت سياسى و حساسيت به امور جامعه ، به عنوان يک حق ، وظيفه و تکليف همگاني ، مورد اهتمام آموزه هاي ديني مبين اسلام مي باشد كه در آموزه هاي متعددي نظير مقام خليفه الهي انسان ، بيعت با حاکم ، امر به معروف و نهى از منكر ، عنصر مشورت، پاسخگوئي واليان و حاكمان به مردم و نظارت بر قدرت سياسي و ... ، تبيين گرديده است.[44] بر اساس جهان بيني اسلامي و آيه شريفه « اِنِّى جَاعِلٌ فِى الاَرضِ خَليِفَه»[45] ؛ انسان ، جانشين خدا در زمين و موجودي آزاد و خود مختار است؛ و اين آزادي و اختيار آن گاه که با آگاهي و قدرت قرين گردد ، مسئوليت را به بار مي آورد. از اين منظر انسان در برابر خدا ، خود ، انسان هاي ديگر و طبيعت مسئول است. شهيد صدر در تفسير آيه فوق مي نويسد : «خلافت انسان درقرآن، در حقيقت شالوده حكومت انسان بر هستى است و حكومت ميان مردم، همه از ريشه همان خلافت سرچشمه مىگيرد... حق حاكميتملى نيز به عنوان خليفه الله بودن انسانها مى تواند مشروع و قانونى باشد.»[46] اين مسئوليت از سويي سبب مي شود که انسان در قبال سرنوشت ، کمال و سعادت خويش احساس وظيفه کند و از سويي ديگر چون به تعامل و تاثير و تاثّر خود با اجتماع واقف است خود را نسبت به اجتماع مسئول بداند. پيامبر گرامي اسلام (ص) مي فرمايد:« اَلَا کُلُّکُم رَاعٌ وَ کُلُّکُم مَسئُولٌ عَن رَعيتِه ؛ شما همه ناظر و راهبر و نسبت به يکديگر مسئول هستيد .» علامه محمد تقى جعفرى، آموزه دينى شورا و مشورت را نشانه جايگاه خاص مردم در تعيين سرنوشتشان مي داند.[47] برخي مفسرين نيز، نقش اراده و اختيار انسان در تعيين سرنوشتسياسى خويش را فراتر از بحثشورا، به كليه مباحث اجتماعى قرآن و فقه سياسى تسرّى مىدهند.[48]
از سوي ديگر ، مشروعيتحكومت دينى امري الهي بوده و بستگى به قبول و نفى مردم ندارد؛ اما در عين حال، مقبوليتحكومت كه از رهگذر رضايت عمومى و مشاركت همگانى در قالب بيعت مردم با رهبر جامعه محقق مىيابد،همواره مورد اهتمام پيشوايان دينى بوده و در فقه سياسى اسلام مورد توجه و بحث قرار گرفته است . [49] چنانکه حضرت على(ع) هنگام بيعت مردم با وى، حق حاكميت و تعيين حاكم را از حقوق اختصاصى و مسلم مردم عنوان نموده و مي فرمايد: «اى مردم! تعيين حاكم جزء حقوق شماست و كسى نمىتواند بر مسند حكومتبنشيند، مگر آن كه شما او را انتخاب كنيد. من به عنوان حاكم، تنها امين و كليد دار شما هستم.»[50] و حضرت امام (ره) نيز تصريح مىكند: « از حقوق اوليه هر ملتي است که بايد سرنوشت و تعيين شکل و نوع حکومت خود را در دست داشته باشد.»[51]
و بالآخره اينکه يکي ديگر از مهمترين حقوق دولتبر مردم و از وظايف سياسى افراد در جامعه، مسؤوليت نظارت و نصيحت زمامداران و حكومت اسلامى است.[52] بنا براين از منظر دينى و با مراجعه به نصوص ومبانى اسلامى، مشاركت سياسى فعّال و حساسيت نسبت به سرنوشت خود و جامعه ، نه تنها يک حق، بلكه يک تكليف حتمى ، ضرورى و «ارزشي مطلوب» براي دانشجويان و عموم جامعه است.[53]
دوم. حقوق اساسي اصول متعدد قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مشارکت سياسي آحاد مردم به رسميت شناخت شده و راهكارهاي تحقق آن در نظر گرفته شده است.[54] چنانكه در اصل پنجاه و ششم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مي خوانيم: «حاكميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعي خويش حاكم ساخته است. هيچ كس نمي تواند اين حق الهي را از انسان سلب كند، يا در خدمت منافع فرد يا گروهي خاص قرار دهد و ملت اين حق خداداد را از طرقي كه در اصول بعد مي آيد اعمال مي كنند». دراصل ششم نيز آمدهاست: «در جمهورى اسلامى ايران، امور كشور بايد به اتكاى آراى عمومى اداره شود؛ از راه انتخابات، رئيسجمهور، نمايندگان مجلس شوراىاسلامى، اعضاى شوراها و نظاير اينها يا از راه همه پرسى». و اصل بيست و ششم قانون اساسي اين گونه مقرر مي دارد: «احزاب، جمعيتها، انجمنهاى سياسى و صنفى و انجمنهاى اسلامى يا اقليتهاى دينى شناخته شده آزادند، مشروط به اين كه اصول استقلال، آزادى، وحدت ملى، موازين اسلامى و اساس جمهورى اسلامى را نقض نكنند. هيچ كس رانمىتوان از شركت در آنها منع كرد يا به شركت در يكى از آنها مجبور ساخت. »
سوم . کارکردهاي اجتماعيتبيين کارکرد هاي دانشگاه به عنوان يکي از مهمترين بخشهاي ساختار فرهنگي کشور و نقش که دانشجو در اين زمينه به عهده دارد ؛ به خوبي مبين ضرورت مشارکت سياسي دانشجويان مي باشد ؛ از ديگاه انديشمندان علوم اجتماعي و سياسي که به تبيين و بررسي ساختار هاي نظام اجتماعي ؛ کارکرد و رابط آن ها با يکديگر پرداخته اند ، و به نظريه « ساختارگرا کارکردي » مشهور است ؛ دانشگاه کارکرد و نقش موثري برساير ساختار هاي جامعه ايفا مي نمايد . چنانکه تالكوت پارسونز ، با ترسيم يك نظام سلسله مراتبي سيبرنتيك ، معتقد است كه كارويژه نظام فرهنگي، كنترل و نظارت از طريق توليد دانش و اطلاعات است ؛ که با ايفاي نقش فرهنگي مطلوب خويش ، نظام سياسي را جهت دهي و هدايت نموده و براي نظام اقتصادي نيز قابليت هاي لازم را تامين و نيروي انساني مورد لزوم را تربيت كند و ظرفيت انطباق نظام را با محيط افزايش دهد. و براي نظام اجتماعي نيز الگو و راهنماي عمل خواهد بود. به عبارت ديگر کارکرد نظام اجتماعي ، حفظ انسجام و ثبات يك جامعه است و کارکرد نظام سياسي تحقق اهداف تعهد آور يك نظام است و نظام اقتصادي به دنبال انطباق نظام با محيط اطراف مي باشد و دانشگاه محلي است که ظرفيت انطباق با محيط اعم از فيزيكي و اجتماعي را افزايش داده و موجبات تسلط و كنترل بر آن به منظور رفع نيازهاي انساني را فراهم مي سازد. و همچنين نقش مهمي در اهداف سياسي و استراتژي نظام سياسي و تامين الگوي ثبات اجتماعي را برعهده دارد.[55] بر اين اساس دانشگاه جزيره اي مستقل از جامعه نيست و ضمن تاثيرپذيري از نظام سياسي ، توانايي مهمي در تاثيرگذاري بخشهاي مختلف آن دارد . زماني تحصيل کرده يک محيط علمي قادر خواهد بود براي سامان دادن به مديريت نظام اجتماعي،سياسي ، اقتصادي و...؛ کارايي علمي مطلوب و موثري داشته باشد که همگام با کسب دانش هاي روز، نسبت به موضوعات اساسي کشور و نحوه مديريت آن ، حساسيت لازم را داشته باشد و از نزديک با مشکلات و مسايل اجتماعي جامعه خود نيز آشنا شود و عملاً مشکلات را شناسايي کند .و راه رسيدن به اين مقصود ، حضور و مشارکت فعال دانشجويان در دل اجتماع است ؛ و در صورت آگاهي از مناسبات فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و به تبع آن احساس مسئوليت براي هدايت جامعه و انسان است که نهايتاً يافتن راه درمان درد ها با استمداد از آموخته ها و تجربيات نظري وعلمي براي دانشجو ميسر مي شود.[56]
از سوي ديگر يکي از کارکردهاي دانشجويان ، ايفاي نقش الگو براي هم سن وسالان خويش بوده و از توانايي قابل توجهي در تاثيرگذاري بر اطرافيان و خانواده هاي خود برخوردارند. و مهم تر آنکه بسياري از دانش آموختگان دانشگاه ، وارد بازار کار ، عرصه اجرايي و مديريتي کشور خواهند شد ؛ از اين رو نوع رفتار و جهت گيريهاي آنان در قبال مسائل سياسي کشور ، از اهميت بسزائي برخوردار مي باشد.
چهارم . توسعه و کارآمدي نظام
امروزه مشارکت و همياري در زمينه هاي گوناگون اجتماعي از ملاک هاي توسعه ، پيشرفت و کارآمدي نظام محسوب مي گردد. هر اندازه مردم و به خصوص طبقات تحصيل کرده ، در تصميم سازي ها ، و تصميم گيريها و به عهده گرفتن مسئوليت ها سهم بيشتري داشته باشند، توسعه ، پيشرفت و کارآمدي بيشتر خواهد بود. ارتباط مشاركت سياسى با بحث توسعه سياسى به حدى است؛ كه برخى از متفكران، پارامتر اصلى توسعه سياسى را مشاركت سياسى دانسته و بر اين اساس نظامهاى سياسى را تقسيم كردهاند.[57]
سوم . ويژگيهاي دانشجوي سياسيدانشجوي سياسي مطلوب ، در جهت انجام مشارکت سياسي خود در سطح دانشگاه و جامعه اسلامي از خصوصيات ممتازي برخوردار مي باشد ؛ برخي از ويژگي ها عبارتند از :
1 . کسب بينش و تحليل سياسيمشاركت سياسى و حساسيت نسبت به امور سياسى نيازمند داشتن بينش و آگاهي هاي سياسي دقيق، تحليل صحيح و منطقي قضايا و تفسير و تأويل رفتار شخصيتها، دولت ها و جريانات ، شرايط داخلي و بين المللي مي باشد. چنانکه امام علي (ع) مي فرمايد : « مَن عَرَفَ الاَيام لَم يغفل عَن الِاستِعدَاد ؛[58] کساني که آشنايي با شرايط و اوضاع زمانه دارند، از فراهم کردن و کسب آمادگيهاي لازم غافل نمي شوند.» مقام معظم رهبري نيزدر اين زمينه مي فرمايد: « يك نكته اساسى ... كه من هميشه در مواجهه با دانشجويان، روى آن تكيه ميكنم؛ و آن، پيدا كردن قدرت تحليل مسائل و جريانهاى مهم كشور است. سياست در دانشگاهها - كه بنده هميشه روى آن تأكيد كرده ام - به اين معناست. ما دو كار سياسى داريم: سياست زدگى و سياست بازى؛ اين يك جور كار است. اين را من به هيچ وجه تأييد نميكنم؛ نه در دانشگاه و نه در بيرون دانشگاه؛ بخصوص در دانشگاه. يكى هم سياستگرى است؛ يعنى حقيقتاً فهم و قدرت تحليل سياسى پيدا كردن؛ كه يكى از وظايف تشكلهاى دانشجويى اين است. من تأكيد ميكنم، تشكلهاى دانشجويى ...نوع برنامه ريزى و كار را به كيفيتى قرار دهيد كه دانشجو قدرت تحليل سياسى پيدا كند؛ هر حرفى را به آسانى نپذيرد و هر احتمالى را به آسانى در ذهن خودش راه ندهد يا رد نكند؛ اين قدرتِ تحليل سياسى، خيلى مهم است. ما غالباً چوب اين را خورده ايم؛ نه ما، بلكه ملتهاى ديگر هم بر اثر خطاها و خبطهايى در فهم سياسى شان، گاهى مشكلات بزرگى را از سر گذرانده اند. اين، يك مسئله مهم است.»[59] بر اين اساس داشتن قدرت تحليل سياسي و قبل از آن آگاهي صحيح و دقيق از پديدههاي اجتماعي و اتخاذ موضع آگاهانه ، صحيح ، بجا ، مناسب و برخاسته از مباني اسلامي، و عدم تبعيت از هواى نفس ، از ديگر ويژگيهاي دانشجوي سياسي است.[60]
2 . ارتقاي معرفت ديني و معنويت دانشجوي سياسي همواره در صدد ارتقاي سطح معرفت ديني و معنويت خويش و محيط دانشگاه و جامعه است. از اين منظر يک دانشجوي سياسي وظيفه دارد تا پس از شناخت مباني فکري اسلام، به خودسازي و تهذيب نفس خود که از مهمترين زمينه هاي رشد و توسعه سياسي فرد و جامعه است، بپردازد ؛ و پس از آن است که مي تواند به فرهنگ و جامعه خود، خدمت کند. چنانکه مقام معظم رهبري با تاکيد بر «عمق بخشيدن به معرفت دينى» در بين دانشجويان » ، مي فرمايد: «بايد كار معرفتى عميق انجام بگيرد... براى اينكه ما بتوانيم به اين آينده هاى مطلوب برسيم، احتياج به نسل جوانِ باهمتِ پُرانگيزه ى مؤمنِ تلاشگرِ كاردانِ راه بلد داريم. يكى از شرايط اصلى اش مؤمن بودن و متقى بودن است؛ اينكه مي گوييم تشكلهاى اسلامى و محيطهاى دانشجويى، معارف و معرفت اسلامى را در خودشان عمق ببخشند، براى اين است كه بتوانند اين بار سنگين را بر دوش بگيرند و به منزل برسانند؛ والّا نميشود. اين نكته و حرف اصلى ما با مجموعه هاى دانشجويى است.»[61]
3 . آرمانگراييدانشجوى سياسي به واسطه بيدارى و آگاهى ديني وخصيصه آرمان خواه خود ، همواره در پى زنده كردن آرمانهاى مقدس انساني و اسلامي است . گاهى به واسطه گذشت زمان و ظهور نسل جديد، ارزش هايي همچون عدالتخواهى، آزادىخواهى و مساواتطلبى وبرابرى انسانى، آزادى، مبارزه با تبعيض و انحصارطلبى و استکبار، كمرنگ و بعضا فراموش مىشوند ، در اين جاست که دانشجوى سياسي مىتواند ارزشها و آرمان هاي مقدس را متذكر شده و جامعه را از حركتهاى واپسگرايانه رهايى بخشد . بر اين اساس رهبر معظم انقلاب، دانشجويان و حركتهاى دانشجويى را به آرمانگرايى رهنمون ساخته، و چنين مىفرمايد: «طبيعت دانشجو، آرمانگرايى است؛ بايد هم آرمانگرا باشد . اگر آرمانگرا نباشد، اين حركت متوقف خواهد شد . در زمينه علم هم بايد آرمانگرا باشد . در زمينه جامعه و مسائل جارى خودش هم بايد آرمانگرا باشد . اصلا آرمانگرايى جوان، مايه پيشرفت است . اگر آرمانگرايى را در جوانان خفه كردند و كوبيدند و از بين بردند - يا زشتشمردند - اشكال بزرگى متوجه خواهد شد . اين نبايد باشد .» و در جايي ديگر تذکر مي دهند : « ممكن است دسترسى به يك آرمان ميسّر هم نباشد، اما رها كردن آن آرمان هم، جايز نباشد. لذا نگاه آرمانىِ شما و توقعاتى كه ناشى از اين نگاه هست، اين براى ما مطلوب است؛ اين را ميخواهيم و بايد باشد.»[62]
4 . پرسشگري و انتقاد بي ترديد پرسشگري و انتقاد سازنده لازمه تفكر ، پويايى و پيشرفت است. دانشجو در دانشگاه مىآموزد كه در برابر هر چه مىشنود و مىبيند چون و چرا بگذارد . اما و اگر كند، بپرسد و علتيابى كند . هر خواسته يا نكتهاى را بىدليل نپذيرد و با شك به امور بنگرد . دانشجو در دانشگاه فرامىگيرد كه در مقابل هر رويدادى، مكث و تامل كند . در پس هر حادثه، ريشهها و علل آن را ارزيابى كند و هر اتفاقى را تجزيه و تحليل نمايد . اين روحيه، كه خصيصه ارزشمند اذهان زنده و فعال است، به دانشجو هويت مستقل فكرى مىبخشد و او را در زمره قشر روشنفكر و منتقد جامعه قرار مىدهد .[63] از اين رو دانشجوي سياسي به عنوان فعالترين و حساس ترين عضو دانشگاه ، پرسشگر بوده و زبان انتقادى و طلبکارانه دارد. و به فرموده مقام معظم رهبري « نبادا كسى تصور كند كه اگر اين زبان انتقادى حتّى يك كمى تلخ هم باشد، حالا بنده كه اينجا نشسته ام، ناراحت خواهم شد، نه؛ اتفاقاً خودِ اين زبان انتقادى هم برخاسته ى از همان نگاه و توقعات آرمانى است؛ راضى نبودن به آنچه كه داريم، معنايش ميل و گرايشِ رسيدن به آن چيزى است كه نداريم و اين درست همان چيزى است كه ما ميخواهيم.»[64] از اين رو دانشجويان بايد انتقادات و نظرات انقلابى خود را به دور از هر گونه مصلحت انديشى و با صداقت كامل مطرح كنند، زيرا اگر دانشجو مصلحتانديش باشد، مسئولين جامعه به طريق اولى در تصميمگيرىهاى خود نيز مصلحتانديش مىشوند .
5 . توليد علم ، نو آوري و خلاقيتبا توجه به اهميت توسعه علمي که مبناي توسعه پايدار و همه جانبه در کشور است، وظيفه اول و حرفه اي دانشجوي سياسي ارتقاي سطح علمي، تحقيقاتي و پژوهشي مي باشد. دانشجو بايد در مقام شناسايي و برجسته نمودن مطالبات و خواسته ها و نيازهاي واقعي جامعه بر آمده ، با استفاده از تحرک ، شادابي و پويايي دوران جواني خويش در مسير ارايه راه حل هاي علمي و خلق ايده هاي نو براي نيل به مطالبات و خواسته هاي مردم گام بردارند. مقام معظم رهبري در اين باره ميفرمايد: «يکي از فرايض حتمي براي اين نسل، عبارت از تقويت بُنيه علمي کشور است. اگر علم نداشته باشيم، اقتصادمان، صنعتمان، حتي مديريت و مسائل اجتماعي مان عقب خواهد ماند. براي مقابله با آنها (دشمنان) علم لازم است. اگر بخواهيد از لحاظ علمي پيش برويد بايد جرأت نوآوري داشته باشيد، استاد و دانشجو بايد از قيد و زنجير، جزمگيري تعريفهاي علمي القا شده و دائمي دانستن آنها خلاص شوند... آن وقتي که علم با هدايت، ايمان و عواطف صحيح و معرفت روشن بينانه و آگاهانه همراه شود، معجزههاي بزرگي ميکند و کشور ما ميتواند در انتظار اين معجزهها بماند.»[65] بر اين اساس حرکت در مسير نظريهپردازي و نظريهسازي علمي ضرورت مي يابد. به عنوان نمونه لازم است تا روي موضوع عدالت اسلامي ، مفهوم ، مصداق و حوزة كاربردي آن نظريه پردازي و کار دقيق علمي انجام شود. و در اين زمينه دانشجويان ضمن دعوت از افراد و کارشناسان مختلف اعم ازمخالف و موافق، به دور از هرگونه جانبدارى و تعصب، به بحث و جدال علمى و استدلالى بپردازند .
6 . هوشياري و حساسيتيکي از رسالت هاي دانشجويان، دقت و کند و کاو پيرامون پديده هايي است که در دانشگاهها به صورت جرياني، جناحي و غير واقعي مطرح مي شود . دانشجوي سياسي با هوشياري، صفا، صداقت و فراست خود هدف از طرح برخي مسايل سياسي و جريان سازي هاي انحرافي که به دنبال بي تفاوت نمودن دانشجويان ، يا کشاندن آنان به صف مخالفين و معترضين و تبديل دانشجو به عنوان پياده نظام جريان هاي سياسي ، هستند را ، به خوبي در مي يابد و مواضع مناسب را اتخاذ مي نمايد. رهبر فرزانه انقلاب در اين زمينه مي فرمايند : « مجموعه هاى دانشجويى - كه پايه ى اسلامى و پايه ى معرفتى دارند - در داخل دانشگاه، كارى نكنند كه رقابتهاى آنها يا معارضه هايى كه به نام رقابت انجام مي گيرد، به تضعيف قواى اين مجموعه هاى مؤمن بينجامد. اين مجموعه ها همديگر را حفظ كنند. من نمي گويم همه يك جور فكر كنند، همه يك جور سليقه داشته باشند؛ نه ممكن است، نه لازم؛ ليكن از معارضه و تضعيف يكديگر جداً خوددارى كنند. امروز ... دشمن به طور ويژه، بر روى جريانهاى دانشجويى، سرمايه گذارى مي كند؛ تا بتوانند در محيطهاى دانشجويى نفوذ و رخنه كنند و براى خودشان سربازانى را در آنجا تدارك ببينند. اين كار با نامهاى مختلف دارد انجام ميگيرد. امروز سرويسهاى جاسوسى امريكا و اسرائيل حتّى حرفى ندارند كه به تشكلهايى در دانشگاههاى ايران كمك مالى بكنند كه اين تشكل به حسب ظاهر، وابسته ى به توده ايهاى سابقند...يعنى براى معارضه ى با جريان دانشجويى اصيل و سالم - كه همان جريان اسلامى و پايبند به معنويت و مفتخر به ايرانى بودن خود است - حاضرند زير هر نامى، دانشجو را فعّال كنند؛ زير نام توده اى، سلطنت طلب و نامهاى گوناگون. شماها بايد متوجه باشيد.»[66]
7 . مستقل بودناز آنجا كه در مشاركت سياسي مباحثي نظيركسب قدرت، اعمال نفوذ و... مطرح ميباشد دانشجوي سياسي بدون ملاحظه نفوذها و فشارهاي بيروني و خواست مراكز قدرت، هدف و مسير خود را به صورت مستقل و متناسب با نقش و جايگاه دانشگاه شناسايي و ترسيم نموده و به اتخاذ سياستها و خطمشي هاي خويش مي پردازد ؛ و اجازه نمي دهد تا گروهها و افراد فرصتطلب ، فرصتِ نفوذ در دانشگاه و تغيير اهداف جريان هاي اصيل دانشجويي را پيدا نمايند. جريان اصيل دانشجويي با تكيه بر عوامل سنجيده و خودآگاه تنها به جوشش و پويايي دروني دانشگاه و پيشرفت و کارآمدي نظام اسلامي فکر نموده و سخنگو و نماينده منافع عمومي مردم مي باشد نه ابزار گروههاي سياسي . بر اين اساس دانشگاه به عنوان نهادي که متعلق به همه مردم است به هيچ وجه قابل مصادره توسط هيچ يک از احزاب و گروهها و جريانات سياسي نيست . چرا که در اين صورت دانشگاهها تبديل به باشگاههاي سياسي مي شوند. جريان اصيل دانشجويي که برخاسته از واقعيات و دانشگاه باشد به واسطه دارا بودن شجاعت، صداقت و نجابت به هيچ وجه حاضر نخواهد بود که با گره خوردن با قدرت و ثروت، منزلت، اعتبار و نقش خود را تنزل دهد.[67]
8 . رعايت اصول اخلاقي و ارزشهاي دينيرفتارها ، نوع کنش و واکنش دانشجوي سياسي براساس رعايت اصول اخلاقي ، ارزشهاي ديني ، احترام متقابل ، ادب سياسى و عقلانيت مفاهمهاي كه لازمه فرهنگ سياسي مشاركتي ديني است ، مي باشد. در واقع ، رعايت اصول اخلاقي و ارزش هاي ديني، حفظ حريم كرامت وجودي همة افراد مي باشد و از اين رو لازم است تا رفتار سياسي دانشجويان ، بر اساس نُرم ها و هنجارهاي اجتماعي و ديني ضابطهمند انطباق يابد. و از آنجا که قشر فرهيخته و دانشجوي ايراني نيز برخاسته از متن چنين جامعهاي است ؛ ميتوان احترام به اصول اخلاقي ، ارزش ها و باورهاي ديني و حركت در اين مسير را از آنان در تمامي فعاليت هاي سياسي و اجتماعي انتظار داشت.
9 . قانون مداريحاکميت قانون در تمامي ارکان نظام و سطوح مختلف جامعه ، از اهداف و آرمان هاي مهم دانشجوي سياسي است ، بر اين اساس يکي ديگر از ويژگي هاي دانشجوي سياسي ، آگاه بودن از چهارچوبهاي قانوني و حقوقي فعاليت هاي سياسي و رعايت اين ضوابط در کليه فعاليت هاي خويش مي باشد. بديهي است التزام به رفتار قانوني از يكسو نمايانگر مشروع پنداشتن نظامها و از سويي حاكي از عقلانيت رفتاركنندگان است و هر نوع حركتي خارج از ضوابط پذيرفته شده و قانوني ، نظير خشونت و عدم تحمل سياسي و...، نه تنها با واكنش لايه ها و سطوح مختلف جامعه مواجه خواهد شد ؛ بلکه آثار زيان باري را نيز براي دانشگاه ، مجموعه هاي دانشجويي و نظام اسلامي به دنبال خواهد داشت. بررسي حوادث تاريخي نيز به خوبي بيانگر اين واقعيت است كه بيشترين خطر و آفت براي نهضتهاي الهي و مردمي ، اقدامات غير قانوني و افراط و تفريط هاست. از اين رو نظام اسلامي همواره با حركتهاي خودسرانه و غير قانوني مخالف بوده و رهبر معظم انقلاب در اين زمينه مي فرمايند: «بارها گفته ام ، باز هم تكرار مي كنم، من معتقدم كه جوان مملكت بايستي در همه ميدان ها حضور و آمادگي داشته باشد، منتها با انضباط، اين گونه حركاتي كه ملاحظه شد، كساني به دانشگاه حمله كنند، ناشي از بي انضباطي است با هر نامي انجام بگيرد، غلط و محكوم است. اگر با نام دفاع از دين هم انجام بگيرد، غلط است اگر با نام دفاع از ولايت هم انجام بگيرد، غلط است. مگر من بارها نگفته ام كه در اجتماعاتِ كساني كه مخالفند هيچ كس نبايد رفتار خشونت آميز داشته باشد. چون اين كار دشمن را خوشحال مي كند...».[68]
جمع بنديسياسي بودن دانشجو و مشارکت سياسي دانشجويان با توجه به مولفه هايي نظير جايگاه ، نقش و کارکردهاي مهم دانشجو در سطح نظام سياسي و جامعه از يک سو و توجه به آموزه هاي اسلامي پيرامون ضرورت و ضوابط مشارکت سياسي و بالآخره حدود و مقررات قانوني ، تبيين و لزوم آن اثبات مي گردد. حد لازم سياسي بودن به معناي حساسيت در برابر سرنوشت خود و جامعه خويش ، داشتن بينش و تحليل سياسي پيرامون مسائل داخلي و خارجي و جريان هاي موجود و در مرحله بعد تلاش فکري و عملي براي بهبود و پيشرفت کشور از طريق فرايندهاي مختلف علمي و پژوهشي ، سياسي ، فرهنگي و...مي باشد. از اين رو «افراط کاري سياسي» و يا «انفعال و بي تفاوتي سياسي» مغاير حقوق ، وظايف و جايگاه دانشجو بوده و کاملاً با آموزه هاي اسلامي ، اصول نظام ، منافع و امنيت ملي ، استقلال ، توسعه و پيشرفت مادي و معنوي کشور در تضاد و ناسازگاري است . اين موضوع را با سخن مقام معظم رهبري در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشكلهاى مختلف دانشجويى ، به پايان مي رسانيم :
« مسئوليت شما سنگين است؛ هم بايد درس را بخوانيد، هم محيط سياسى تان را بشناسيد، هم روى محيط سياسى اثر بگذاريد و هم خودتان را از لحاظ فكرى و روحى آماده كنيد براى فردايى كه بلاشك وزن اين نظام متكى به معنويت - يعنى نظام جمهورى اسلامى - در معادلات جهانى بين المللى، ده برابر امروز خواهد شد. مطمئن باشيد كه ما چنين روزى را در پيش داريم و شما جوانهاى امروز، آن روز را خواهيد ديد. على القاعده آن روز ماها نيستيم؛ اما شماها هستيد و خواهيد ديد آن روزى را كه وزن و ثقل و اهميت جمهورى اسلامى در معادلات جهانى - چه از لحاظ سياسى، چه از لحاظ علمى و چه از لحاظ بيان افكار سازنده - ده برابر امروز است. بايد خودتان را ان شاءاللَّه براى آن روز آماده كنيد.»[69][26] - عليرضا محمدي ،
http://www.porseman.org/[27] - ر.ک : جنبش دانشجويى، اميدها و بيمها، عسگرى آملى ، پگاه حوزه شماره 106 .
[28] - خلاصه بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار جمعى از اعضاى بسيج دانشجويى دانشگاههاى سراسر كشور ، 25/11/1379.
[29] - ر.ک : فرهنگ علوم سياسي ، علي آقا بخشي ، تهران : نشر چاپار ، 1383 ، ص 522 .
[30] - Lester W.Milbrath. poltical participation، Rand Mc. Nally college publishing company، 1977،P.2. ؛ ر.ک : مفهوم مشارکت سياسي ، داود فيرحي ، فصلنامه علوم سياسي ، ش 1 ، ص 44.
[31] - حسين سيف زاده، تحول از مشاركت منفعلانه به مشاركت فعالانه: تإمل نظرى، فصلنامه دانشكده حقوق و علوم سياسى، تيرماه 1373، شماره 32، ص193ـ165 .
[32] - ر. ک : مايکل رايش ، جامعه و سياست ، ترجمه منوچهر صبوري ، تهران : سمت ، 1383 ، صص 124-130.
[33] - تاثير مشروعيت در مشاركتسياسى ، سيد محمدناصر تقوى ، فصلنامه حكومت اسلامى، ش 20 .
[34] - ر.ک : مشاركت سياسى: فرآيندها و برآيندها ، مرتضى شيرودى، رواق انديشه ، ش 41 .
[35] - جامعه و سياست ، پيشين ، ص 131 .
[36] - Robert E.Dows , Political Sociology , London , 1986, P. 296.
[37] - جنبش دانشجويي و تأثير بر تحولات اجتماعي ، سيد عباس صالحي ، باشگاه انديشه ،16/2/1382 .
[38] - ر.ک : جامعه شناسي سياسي ، حسين بشيريه ، تهران : نشر ني ، 1378 ، ص 260 .
[39] - تاريخ جنبش دانشجويي ايران ، دکتر محمد باقر خرمشاد (مقدمه) ، تهيه و تنظيم حسين قويدل معروفي ، انتشارات نجم الهدي ، 1385 ، ص 37 .
[40] - جامعه شناسي سياسي ، پيشين ، ص 261 .
[41] - ر.ک : جنبش دانشجويى، اميدها و بيمها، پيشين .
[42] - بيانات مقام معظم رهبري در جمع دانشجويان دانشگاه صنعتي شريف، آذر 1378 .
[43] - روزنامه شرق، 16 آذر 1383 .
[44] - ر.ك: دين و دولت، علي رباني گلپايگاني؛ نظام سياسي اسلام، محمد جواد نوروزي؛ فصلنامه كتاب نقد، ش20و21، جامعه برين، سيد موسي مير مدرس؛ مجله حوزه و دانشگاه، ش1
[45] - آيه 30 سوره بقره .
[46] - جهت آگاهي بيشتر ر.ک :سيدمحمدباقر صدر ، خلافت انسان و گواهى انبيا، ترجمه دكتر جمال موسوى، تهران : انتشارات روزبه، 1359، صص1-10 .
[47] - محمد تقى جعفرى، حاكميتخداوندى و حكمت اصول سياسى اسلام، مجموعه مقالات دهمين كنفرانس بين المللى وحدت اسلامى مجمع جهانى، تهران: مجمع جهانى اهل بيت،1377، ص 314 .
[48] - محمد حسين طباطبايى، تفسير الميزان، ج 4، ص 22.
[49] - مبانى فقهى مشاركتسياسى ، سيد عبد القيوم سجادى ، فصلنامه علوم سياسي ، ش 8 .[50] - مبانى حاكميت مردمى در اسلام و انديشه امام خمينى (مجموعه مقالات حكومت دينى در انديشه امام)، ج 1، ص367.
[51] - امام خميني (ره) ، صحيفه امام ، ج 3 ، ص 42 .
[52] - ر. ک : مبانى فقهى مشاركتسياسى ، پيشين .
[53] - براي آشنايي بيشتر ر. ک : بررسي تتطبيقي نظريه هاي ولايت فقيه ، شريف لک زايي ، قم : پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي ، 1385، صص 139 - 181 ؛ مبانى دينى مشاركت سياسى، محمد منصورنژاد ، فصلنامه حکومت اسلامي ، ش 37 .
[54] - ر.ك: اصول 1، 3، 6، 7، 19، 20، 21، 23، 24، 26، 27 و ...
[55] - جهت آگاهي بيشتر ر. ک: مدرنيته و نظريه هاي جديد علم سياست ، سيد حسين سيف زاده ، تهران : نشر دادگستر ، 1379 ، صص 149 – 155 .
[56] - خبرگزاري مهر ، گفت وگو با مهندس محمد رضا طوراني نايب دبير مجمع اسلامي دانشجويان و دانش آموختگان ايران ، ۱۳۸۲/۰۷/۰۵ .
[57] - عبدالعلى قوام، توسعه سياسى و تحول ادارى، تهران : نشر قومس ،1373، صص12- 8 .
[58] - الحياه ، محمدرضا حکيمي ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي ، ج 1 ، ص 135 .
[59] - بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشكلهاى مختلف دانشجويى ، 25/ 07/ 85 .
[60] - ر. ک : شناخت و تحليل سياسي ، جواد منصوري ، مشهد : انتشارات آستان قدس رضوي ، 1372 . ، صص 120 – 133 .
[61] - بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشكلهاى مختلف دانشجويى ، 25/ 07/ 85 .
[62] - بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشكلهاى مختلف دانشجويى ، 25/ 07/ 85 .
[63] - جنبش دانشجويى، اميدها و بيمها ، پيشين .
[64] - بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشكلهاى مختلف دانشجويى ، 25/ 07/ 85 .
[65] - ديدار دانشجويان، دانشگاه صنعتي اميرکبير 9/2/79 .
[66] - بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشكلهاى مختلف دانشجويى ، 25/ 07/ 85 .
[67] - خبرگزاري مهر ، گفت وگو با مهندس محمد رضا طوراني، پيشين .
[68] - روزنامه جمهوري اسلامي، بيانات مقام معظم رهبري ، 22تير 1378، ص 2 .
[69] - بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشكلهاى مختلف دانشجويى ، 25/ 07/ 85 .