پاسخ تفصیلی:
وظيفه شناسي از مسائل مهم يک مسلمان است. در باب وظيفه انسان در اين دنيا قرآن کريم مي فرمايد: و ما امروا الا ليعبدوا الله. مردم ماموريتي در اين دنيا جز بندگي خداوند ندارند، زيرا براي آن خلق شده اند. و ما خلقت الجن و الانس الا ليبدون. بنابراين وظيفه اصلي ما بندگي است، بقيه امور زندگي هم در همين راستا بايد باشد حتي ازدواج براي اين است که ايمان کامل شود و انسان بتواند بنده بهتري براي خدا باشد. شغل و درآمد هم همين طور و باقي امور. براي اين منظور بايد ابتدا روش بندگي را بياموزيم و بعد عمل کنيم. روش بندگي همان دين است که بايد به آن باور داشته باشيم و به احکام عملي و اخلاقي آن عمل کنيم. .
عمل به وظيفه ضامن سعادت و خوشبختي انسان در هر دو سرا است. كسي كه به وظيفه خود عمل ميكند، ديگر هيچ غصهاي نخواهد داشت كه آيا كارش به سرانجام ميرسد يا خير؛ او كارش را انجام داده است و باقي امر را به خداي متعال ميسپارد.
شناخت و تشخيص وظيفه، تابعي از شناخت ما از خود و جهان پيرامون ما است. اگر من خود را مسافري در اين عالم ببينم كه با اعمال خود به سراي ديگر كوچ ميكند، پس بايد خود را براي اين سفر آماده كنم.
اگر خود را شهروندي از جامعهي الاهي بدانم، در قبال جامعهي خود و حوادث آن احساس مسئوليت ميكنم. و ... و خلاصه هر بينشي به دنبال خود مسئوليتي به دنبال ميآورد كه وظيفه من است و اگر ترك شود گناهي به گردن من خواهد بود.
وظيفه هر کس بر اساس مسئوليتي که دارد با ديگري متفاوت است ؛ کسي که مادر است , وظايف خاصي نسبت به فرزندان خود دارد که ديگري فاقد اين وظيفه است . شاگرد نسبت به معلم و معلم نسبت به شاگرد ؛ زن نسبت به همسر و متقابلأ مرد نسبت به همسرش , کارمند در مقابل ارباب رجوع و بالعکس و ... هر يک وظايفي دارند که بعضي از آنها مشترک و برخي متفاوت است .
وظيفه هر فردي متناسب با موقعيت او مشخص مي شودٰکسي که محصل است وظيفه اصلي او تحصيل است وپرداختن به اموري که مانع تحصيل است ،کاري بر خلاف وظيفه مي باشد .وقتي معلم شد وظيفه ديگري دارد،وقتي همسر اختيار کرد وظيفه او اداره درست خانواده وتأمين ما يحتاج آنهاست،هنگامي که کشور در معرض تهديد قرار گرفت،وظيفه انسان تلاش در مسير رفع تهديد است.البته اينها مثالهائي بود براي تشخيص وظيفه ،زيرا انسان داراي وظائف گوناگوني است در برابر خود و خداو خانواده وجامعه،در هر صورت بسياري از وظائف ما به عنوان واجبات ومستحبات وترک محرمات بيان شده است.
كسي که مسلمان است در قبال ايمان و دين اش وظيفه اي دارد كه شناختن و انجام دادن آن برايش اولويت دارد. از نظر اسلام تمامي اعمال انسان خالي از احكام پنجگانه نيست. واجب، حرام، مستحب، مكروه، مباح. يعني هر كاري كه ما انجام ميدهيم يا واجب است يا حرام يا مستحب يا مكروه و يا اگر هيچكدام از اين احكام را نداشته باشد، مباح است، ، يعني انجام و ترك آن در اختيار خود او است و دين نظر خاصي درباره اش نداردد.
اگر كسي بخواهد در تمامي افكار و رفتار به وظيفه خود عمل كند، نياز ندارد كه حتما معصوم باشد. كافي است كه احكام شرعي را درباره هر يك از اين احكام پنجگانه بشناسد و در حد توان و امكانات، خود را موظف نمايد تا به آنها عمل نمايد.
چيزي كه بيشتر وظيفه ما را سنگين مي كند آن است كه ما را شيعه مي نامند و با اين نام ميشناسند ؛ چرا که معتقد به ولايت علي بن ابي طالب هستيم . اما آيا اين اعتقاد , براي نامگذاري و ملقب کردن فرد , به شيعه بودن , کافي است ؟
با توجه به رواياتي که از اهل بيت عصمت و طهارت ( عليهم السلام ) به ما رسيده است , کسي که ملقب به شيعه مي باشد , وظايف سنگيني نيز بر دوش دارد ؛ لذا اين احاديث , وظيفه ي ما را در طول زندگي نسبت به خدا و خود و خلق خدا , معلوم ميکند .
امام صادق عليه السلام مي فرمايند : شيعيان ما اهل پارسايي و سخت کوشي در(عبادت) هستند , اهل وفاداري و امانتداريند , اهل زهد و عبادتند , آنانند که در شبانه روز , پنجاه و يک رکعت نماز ميگذارند , شبها را به عبادت سپري مي کنند و روزها را به روزه داري , زکات اموال خود را ميپردازند و به حج ميروند و از هر حرامي دوري ميکنند . (1)
کسي که نام مسلمان به روي او گذاشته شده و معتقد به اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام ) است , ميبايست قدم به قدم پشت سر اهل بيت حرکت کند . آري احدي نميتواند درمنزلت و مقام , هم رتبه اهل بيت شود , اما ميتوان به آنها نزديک شد !
سلمان , ابوذر , مقداد , فضه و ..... هيچ کس در شأن و منزلت با ائمه , برابر نبودند ؛ اما توانستند در حد خويش , صاحب عصمت شوند ؛ يعني ترک گناه و عمل به وظايف خويش کنند .
عصمت اهل بيت طاهرين , مخصوص خود آنها است ؛ نه به اين معنا که ما نميتوانيم معصوم از گناه شويم . اگر کسي به وظايفي که قرآن و سنت مشخص کرده , عمل کند او نيز به عصمت ( در رتبه خويش ) رسيده است ! مهم تشخيص وظيفه و سپس عمل به آن است ؛ يعني بر اساس علم و معرفت , به وظايف خود عمل کنيم .
راه تشخيص وظيفه و چگونگي عمل به آن را نيز , تنها ميتوان از قرآن و سنت و سيره اهل بيت عليهم السلام , بدست آورد . پيامبر خدا صلي الله عليه و آله ميفرمايند : شيعه ما کسي است که از ما پيروي کند و پا جاي پاي ما بگذارد و به کردار ما اقتدا نمايد (2)
اگر وظيفه اي که پيامبر صلي الله عليه و آله براي ما تعيين نمودند , غير ممکن بود , اين سخن حضرت , لغو و بيهوده بود . در حاليکه خداوند درباره حضرت ميفرمايند : او کسي است که لا ينطق عن الهوي يعني او از روي هوا سخن نميگويد .
امام حسن عليه السلام در جواب مردي که عرض کرد : من از شيعيان شما هستم , فرمود : اي بنده خدا ! اگر مطيع اوامر و نواهي ما باشي راست ميگويي ؛ ولي اگر چنين نباشي پس با ادعاي منزلت والايي که تو اهل آن نيستي , بر گناهانت مي افزايي . مگو : من از شيعيان شما هستم بلکه بگو : من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم در اين صورت , تو آدم خوبي هستي و به خوبي گرايش داري .(3)
البته بايد در عمل به وظايف , اولويت بندي کرد . مثلا کسي که تلاش ميکند نماز مستحبي بخواند در حالي که نماز صبحش قضا ميشود , نماز مستحبي اش , او را به هيچ مقامي نخواهد رساند !
بهترين وجه عمل را خود قرآن بيان فرموده که : اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم از خدا و رسول و صاحبان امر اطاعت کنيد ؛ پس نه از اهل بيت فاصله بگيريم و نه جلو تر از آن ذوات نوراني حرکت کنيم ؛ به تعبيري ديگر نه اهل تفريط و نه اهل افراط باشيم ؛ بلکه قدم به قدم پشت سر آنها حرکت کنيم . در اين صورت اميد است وظيفه شناس و اهل عمل به وظيفه شويم .
در زيارت جامعه کبيره خطاب به اهل بيت عرض ميکنيم : فالراغب عنکم مارق و اللازم لکم لاحق و المقصر في حقکم زاهق و الحق معکم و فيکم و منکم و اليکم . هر کس از طريق شما برگشت , از دين خدا خارج شده و آنکه ملازم شما بود به حق رسيد و آنکه در حق شما کوتاهي کرد نابود گرديد . حق , با شما است و در خاندان شماست و از شما و به سوي شما است .چند وظيفه مشخص:
اول تقويت آگاهي و بصيرت ديني و كسب علم دين و معرفت خدا و مسايل مربوط به اعتقاد يك شيعه مسلمان. در اين راستا بايد در مسائل اعتقادي مطالعه كنيد و بسيار تامل كنيد. نتيجهي اين كار خود شناسي و خدا شناسي است كه همانطور كه اشاره كردم باعث شناخت انسان به وظايف خود ميشود. براي اين منظور ميتواند از كتاب آموزش عقايد اثر استاد مصباح بهره بگيريد.
دوم. رعايت تقوا يعني انجام واجبات و ترك حرام.
سوم. اصلاح اخلاق و صفات
چهارم. اطاعت كامل از رهبري و ولايت فقيه در امور اجتماعي و سياسي.
پنجم. شناخت دشمنانان اجتماعي و نيرنگ هاي آنان و داشتن بصيرت سياسي و اجتماعي و نهي از منكر و امر به معروف در مقياس جامعه و خلاصه ايفاي نقش موثر در پيشرفت و حراست امت اسلامي.
ششم. مجهز شدن به علم روز براي رسيدن به استقلال و آزادي و خودكفايي و حفظ قدرت اسلام و ساختن تمدن اسلامي.
براي شناخت وظايف خود در اين زمان به عنوان يك مسلمان در دنياي پر هياهوي فعلي به وصيت نامه الهي- سياسي حضرت امام خميني ره مراجعه كنيد. آن معمار كبير انقلاب و پير و مراد بسيجيان و ولايت مداران و آن عارف واصل، در اين وصيت نامه به خوبي وظايف جوانان را در شرايط كنوني جهان به صورت همه جانبه بيان فرموده اند كه تامين كننده مصالح دنيا و آخرتشان است.موفق باشيد.(1) ميزان الحکمه / ج 6 / ص 2925
(2) ميزان الحکمه / ج 6 / ص 2926
(3) ميزان الحکمه / ج 6 / ص 2926