پاسخ تفصیلی:
براي روشن شدن جايگاه شادي و نشاط در آموزه هاي ديني ابتدا لازم است تعريف مشخصي از شادي داشته باشيم .
شادي و نشاط يك ضرورت و نياز است. اين پديده هر چند از زواياي گوناگوني تعريف و تشريح شده؛ ولي به اتفاق انديشمندان يك ضرورت و نياز اساسي انسان به شمار ميآيد. چه كسي را ميتوان يافت كه مدعي باشد نيازمند به شادي نيست؟ اساس جهان هستي و پديدههاي آن به گونهاي طراحي شده است كه در آدمي شادي ايجاد كند. بهار با طراوت، صبح پر لطافت، طبيعت با ظرافت، آبشارهاي زيبا، گلهاي رنگارنگ، ديدار دوستان، ازدواج و پيوند دو انسان و ... همه شادي آور و سرور انگيز است.
شادي؛ در لغت به معناي، خوشحالي، مسرت و فرح آمده است.( معين , محمد , فرهنگ فارسي معين , تهران , امير كبير , 1376, ج 2, ص 1995)
يكي از دانشمندان در اين باره مي گويد: «شادي، عبارت است از مجموع لذت هاي بدون درد.» نويسنده كتاب «انگيزش و هيجان» نيز در تعريف شادي چنين مي نويسد: « شادي احساس مثبتي است كه از حس رضايت مندي و پيروزي به دست مي آيد ».
(مارشال ريو , جان , انگيزش و هيجان , ترجمه يحيي سيد محمدي , تهران , ويرايش ,1378, ص 334)
در تعريف اصطلاحي شادي، شهيد مطهري مي فرمايد:
سرور، حالت خوش و لذت بخشي است كه از علم و اطلاع بر اينكه يكي از هدف ها و آرزوها انجام يافته است يا انجام خواهد يافت، به انسان دست مي دهد.
به طور كلي مي توان گفت: سرور، حالت خاصي از لذت است كه اين لذت موجب جلاي درون از غم و ناراحتي مي شود.
اسلام به عنوان ديني كه به همه نيازهاي مادي و معنوي بشر توجه دارد به شادي نيز به عنوان يكي از نيازهاي فطري بشر توجه داشته و نه تنها با آن مخالفتي ندارد كه بدان سفارش نموده است اما در عين حال نگاه اسلام با نگاه مكاتب مادي اي كه شادي را در لذت هاي مادي و جسمي خلاصه نموده و آن را به عنوان هدف معرفي مي نمايند , بسيار متفاوت است ,نگاه اسلام به شادي برآمده از نگاه اسلام به مجموعه هستي و هدف از آفرينش ان است و مجموعه احكام و دستورات اسلام به دنبال ايجاد سرور و شادكامي مادي و معنوي در انسان است .
اسلام نميپذيرد كه دنيا مرز زندگي بشر است؛ بلكه وسعت زندگي را فراتر و پايدارتر از آن ميداند كه مكاتب مادي ميدانند. از نظر اسلام، انسان زندگيش حدّ ندارد و به ابديت پيوستگي مييابد؛ همين مسئله سبب ميشود دستورهايي شكل بگيرند كه گاهي و به نوعي با خواستههاي مقطعي و ناپايدار در كشاكش باشند.
لذتي كه اسلام بر ميگزيند خاستگاه شاديهاي اصيل است؛ يعني هر چه به رابطه ميان خدا و بشر بيانجامد و يا آن را تداوم ببخشد نه نوع لذتهاي غفلت زا و سكرآور و پايين آورنده آدميان از شأن انسانيشان.
بنابر اين , دين شاديهاي مادي را نفي نميكند؛ ولي در سلسله مراتب شاديها اولويت را به لذتهاي مانا و غير ايستا ميدهد. لذات شادي بخش جمسياي كه در طول لذايذ اصيل واقع شوند مدال لياقت ميگيرند و لذت عرضي و معارض كه جاودانگي را از آدم ميدزدد و فنا را به او ميسپارد؛ غير حقيقي و ممنوع دانسته ميشود؛ از اين روي رو آوردن به چيزهايي مثل تفريح و تفرج در طبيعت، شنيدن آواز خوش، مسافرت، مهماني رفتن و مهماني دادن، تكريم برادران ديني، خوش خلقي با خانواده، داشتن خانه وسيع، استعمال بوهاي خوش، شانه كردن موها، نظافت بدن و صدها مورد ديگر كه در شادابي جسمي مؤثرند مقدمه پندپذيري و حكمت آموزي، تجربه مندي، زدودن كدورتها و كينهها، انبساط خاطر و كاستن اضطراب و تشويش درون ميشوند كه در نهايت يك شادي مانا و اصيل را ميآفرينند؛ برعكس آن پرداختن به شراب، قمار، رقص و آواز مبتذل و خواندن و شنيدن شعرهاي بيمحتوا و بيارزش، حرفهاي زائد و... با آنكه در شادابي جسم به نوعي بيتأثير نيستند؛ چون به نتايج منفي ختم ميگردند و تنها يك شادي مقطعي با آثار نامطلوب ايجاد ميكنند قابل نفي و كنترل ميشوند.
امام علي عليه السلام مي فرمايند:« ان هذه القلوب تمل كما تمل الابدان فابتغوا لها طرائف الحكمه»«اين دل ها همانند بدن ها خسته و افسرده مي شوند و نياز به استراحت دارند، در اين حال، نكته هاي زيبا و نشاط انگيز براي آنها انتخاب كنيد».( نهج البلاغه , حكمت 197)
امام كاظم عليه السلام مي فرمايند:« اجتهدوا في ان يكون زمانكم اربع ساعات ؛ ساعه لمناجات الله و ساعه لامر المعاش و ساعه لمعاشره الاخوان و الثقات الذين يعرفونكم عيوبكم و يخلصون لكم في الباطن و ساعه تخلون فيها للذاتكم في غير محرم و بهذه الساعه تقدرون علي الثلاث ساعات ... اجعلوا لانفسكم حظا من الدنيا باعطائها ما تشتهي من الحلال و ما لا يثلم المروه و ما لا سرف فيه واستعينوا بذلك علي امور الدين »« بكوشيد اوقات خود را به چهار بخش تقسيم كنيد: بخشي را براي عبادت و مناجات با خداوند متعال ، بخشي را براي كار و فعاليت و براي تأمين زندگي، بخشي را براي معاشرت و هم صحبتي با برادران مورد اعتماد و كساني كه شما را به عيب هايتان آگاه سازند و بخشي را به تفريحات و لذايذ حلال خود اختصاص دهيد و از مسرت و نشاط ساعت تفريح و شادي، نيرو و توان انجام وظيفه هاي ديگرخود را تأمين كنيد... براي خويش بهره اي از دنيا قرار دهيد از انچه حلال است و منافاتي با مردانگي نداشته و اسراف نباشد.»( الحراني , حسين بن شعبه , تحف العقول , تهران , كتابچي , ص 433)
اين حديث زيبا توجه دين را به مسأله شادي و بهره مند شدن از لذت ها را ترسيم مي كند وآن را به عنوان بخشي از برنامه روزانه مؤمنان برمي شمارد كه آثار آن در انجام ساير مسئوليت هاي انسان نمايان مي شود .
اما در عين حال بايد توجه داشت كه سرور و شادي، همانند ديگر حالت هاي روحي نياز به كنترل دارد و اگر مهار نشود، به طور حتم زيان هايي را به دنبال خواهد داشت. چه بسيار جواناني كه براي ارضاي چنين نيازي خود را به مرداب شهوت راني و دام اعتياد مي اندازند كه اگر اين افراد از ابتدا براي شادي و نشاط خود قانون و ضابطه اي تعيين كنند و به حد اعتدال آن قانع شوند، هرگز به چنين انحرافاتي كشيده نمي شوند. اگر اسلام شادي را ضروري مي داند، در جاي ديگر به مراقبت نفس و محاسبه اعمال دستور مي دهد تا هر ميلي در جهت مثبت و هدف مند خود به حركت درآيد و بيراهه نرود.
بنابر اين گرچه شادي از نيازهاي اوليه انسان است، اما هر شادماني و نشاطي مطلوب اسلام نيست. بعضي گمان مي كنند با ثروت اندوزي از راه حرام، استفاده از موسيقي هاي مبتذل، شركت در مجالس گناه و فساد و با تمسخر و غيبت مي توانند خوشي و شادي واقعي و بي پاياني را براي خود فراهم كنند، در حالي كه هر كدام از اين موارد موجب غم و اندوه دروني در دنيا و حسرت و پشيماني در آخرت است. آنچه اسلام آن را شادي مي نامد و ضروري مي داند، نشاط و شادماني اي است كه با رعايت آداب و موازين اسلامي و شرعي آن به دست آمده باشد .
نگاه اسلام به مسأله شادي نگاهي توأم با پيوند مسائل مادي و معنوي است شادي كه از درون انسان و مركز آن كه قلب و روح است سرچشمه بگيرد هر چند در ظاهر رفتارهاي شادي آميز انجام ندهد اما در باطن به دليل انديشه و رفتار مثبت او شادي و نشاط تمام عمق وجود او را دربر گرفته است مانند احساس بهجت وسروري كه يك محقق و پژوهشگر از موفقيت بعد از ساعت ها مطالعه و تحقيق به ظاهر سخت احساس مي كند . گاهي برخي افراد به ظاهر شادند اما تنها اداي انسانهاي شاد را در مي آورند و درون آنها پر است از كينه , حسد , دشمني و... احكام و دستورات آن زمين دل انسان را از آلودگي ها و تيرگي ها مي زدايد و نورانيت را درعمق جان انسان مي تابد كه وجود انسان را پر از سرور و شادماني مي كند , شادماني كه با هيچ شادماني ولذت مادي و جسمي قابل مقايسه نيست , بهجت و سروري كه انسان پس از انجام واجبات الهي پيدا مي كند يا پس از شركت در يك مراسم مذهبي به ظاهر غم انگيز به دست مي آورد يا در بعد از كمك به يك فرد نيازمند احساس مي كند ,شادماني و سروري است كه براي انسان هايي كه غرق در ماديت مي باشند قابل درك نيست .
امام صادق عليه السلام مي فرمايند:« السرور في ثلاث خلال ؛ في الوفاء ورعايه الحقوق و النهوض في النوائب » «شادي، به سه خصلت است: وفاداري، رعايت حقوق ديگران و ايستادگي در گرفتاري ها و مشكلات.»( محمدي ري شهري , محمد , ميزان الحكمه ,قم , دار الحديث , 1377, ج5, ص 2448)
اهميت شادي در اسلام به قدري است كه شاد نمودن افراد در آموزه هاي ديني به عنوان يكي از رفتارهاي بسيار پسنديده معرفي شده است . پيامبر گرامي اسلام مي فرمايند :«من سّر مؤمنا فقد سّرني و من سرّني فقد سّر الله »« هر كس مؤمني را شاد سازد مرا شاد ساخته و هر كه مرا شاد كند , خدا را شاد كرده است . »( ميزان الحمه ع ج5, ص 2451)
«عوامل شادي»
همه مردم جوياي شادي و زندگي خوش هستند، برخي گمان مي كنند با مال و ثروت مي توانند به نشاط برسند، ولي اين گونه موارد نمي توانند شادي جاودانه اي را براي فرد تضمين كنند و پيوسته انسان به دنبال شادي جديد و نو است. براي نزديك شدن به فرمول شادي پايدار موارد و اصولي راهگشا وجود دارد، همچون:
1. داشتن بينش صحيح نسبت به حوادث جهان
انسان مي تواند دو گونه برداشت از جهان داشته باشد؛ اول اينكه: جهان محل استراحت است و مشكلي وجود ندارد كه در اين بينش، ناملايمات و بلاها، در انسان، بسيار تلخ و شكننده خواهد بود. دوم اينكه: انسان بپذيرد كه جهان، دار بلا، امتحان و ناخوشي هاست و چيزي پايدار نخواهد بود. افرادي كه با بينش اول به جهان مي نگرند، اگر در بهترين شرايط زندگي هم باشند، باز زندگي برايشان سخت است؛ زيرا زندگي هميشه بنابر خواسته انسان نيست و با بينش دوم، انسان به راحتي سختي ها را مي پذيرد و زندگي و تحمل سختي هاي آن برايش آسان مي شود.
2. ايمان
مهم ترين عامل مسرت، ايمان است. نداشتن نگراني و اضطراب و رسيدن به اطمينان قلبي، اساس هر نوع شادي است و اين فراهم نمي شود، مگر با ايمان به قدرت خداوندي كه سرچشمه همه نيكي هاست.
اعتقاد به رحمانيت حضرت حق و امكان گفت وگوي مستقيم با او، چراغي از اميد و اطمينان در درون فرد مؤمن برمي افروزد. روان شناسان مؤثرترين داروي درمان بيماران را ايمان و دعا و اميد مي دانند.
يكي از دانشمندان مي نويسد:
امروز جديدترين علم، يعني روان شناسي(روان پزشكي)، همان چيزهايي را تعليم مي دهد كه پيامبران به مردم مي آموختند؛ زيرا آنان دريافته اند كه داشتن يك ايمان محكم، نگراني، تشويش، هيجان و ترس را برطرف مي سازد.
3. رضايت مندي
يكي از راه هاي عمده شاد زيستن و رفع غم و اندوه، رضايت و خشنودي به قضا و قدر الهي است كه در سخت ترين شرايط به مدد انسان مي رسد و تحمل پيشامدهاي ناگوار را بر آدمي آسان مي كند. مقصود از رضا، ترك اعتراض به مقدرات الهي در ظاهر و باطن، به زبان و عمل است. امام علي عليه السلام فرموده است: « به قضاي خداوند خشنود باش تا شاد و راحت زندگي كني».
كسي كه روي دادن اتفاقات را تابع اراده حكيمانه خداوند متعال و مستند به تقدير و قضاي الهي مي داند، از پيشامدهاي ناخوشايند نمي هراسد و در برابر آنها از پروردگار يگانه ناسپاسي نمي كند و به جزع و فزع نمي افتد، بلكه به اين اصل توجه مي كند كه اين حوادث، جزئي از نظام حكيمانه جهان است و بنابر مصلحت و حكمت خداوندي رخ داده است و مي دهد، ازاين رو با آغوش باز از آنها استقبال مي كند و كلمات فاضله اي، همچون صبر و توكل و تسليم را به دست مي آورد.
هرگاه روح اميد درون كسي دميده شود، براي هميشه خشنود خواهد بود و به سوي مقصد الهي خويش، استوارتر گام خواهد برداشت و در نتيجه، موفق خواهد شد؛ زيرا با هر مانعي كه روبه رو مي شود، نوميد نمي گردد و با اميدواري، موانع را از پيش پاي خود برمي دارد. قرآن كريم نيز همگان را به اميدواري دعوت مي كند و مي فرمايد:
(اي پيامبر خدا) بگو اي بندگاني كه بر خود ستم كرده ايد، هرگز از رحمت خداوند مأيوس نشويد، به درستي كه خداوند، تمام گناهان را مي آمرزد؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.(زمر:53)
هرگاه انسان به آينده اميد داشته باشد، در خود احساس سبك بالي و آسودگي مي كند و ملالت، خستگي فكر و شكست، او را آزار نمي دهد.
« نحوه شادي كردن »
در بسياري از موارد ما راههاي شادي كردن را نمي دانيم يا از آنها استفاده نمي كنيم و تصور مي كنيم كه تنها راه شادي كردن در اموري مانند رقص و قمار , شراب خواري و... است در حالي كه راههاي گوناگوني براي شاد زيستن و شادي كردن است كه مضرات و پيامدهاي منفي اين موارد را نداشته باشد . به عنوان نمونه ما فكر مي كنيم براي برگزاري يك مجلس عروسي بايد حتما وسايل موسيقي آن چناني و بساط لهو ولعب برقرار باشد تا افراد لذت ببرند در حالي كه مي توان با استفاده از برنامه هاي شاد ديگري به اين هدف دست يافت .
« مصدايق مخالف شادي در دين »
با توضيحي كه داده شد روشن مي شود كه مواردي كه به عنوان مصاديق شادي و سرور برشمرده ايد , از نمونه هايي است كه هر چند ممكن است براي زمان كوتاهي شادي و سرور را براي انسان فراهم نمايد ولي با توجه به پيامدها و آثار مخرب ان براي جسم و روح انسان از سوي خداوند منع شده است و در كنار آن راههاي مناسب براي شادي وجود دارد .
اگر اسلام رقص و برخي از موسيقي ها را حرام كرده است زيرا اين كارها آثار منفي فردي و اجتماعي را براي افراد به دنبال دارد .
به عنوان نمونه رقص موجب مي شود كه شهوت افراد تحريك شود و زمينه انحراف در آنان و ساير افراد فراهم شود .
در مورد موسيقي حرام نيز مفاسدي كه موجب حرمت آن شده است عبارتند از:
1. گرايش به فساد: پيامبر گرامي اسلام مي فرمايند : «الغناء رقية الزنا» «غنا نردبان زنا است»( بحار الانوار، ج 76، باب 99، (باب الغناء).
امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند:«بيت الغناء لاتؤمن فيه الفجيعة» «خانهاى كه در آن غنا باشد، از فساد و فحشا مصون نخواهد بود».(كافى، ج 6، (باب الغناء).
2. غفلت از ياد خدا: امام صادق مي فرمايند: «ان الملاهى تورث قساوة القلب»(مستدرك الوسائل، ج 13، ص 11)و در نتيجه باعث فراموشى خدا و معنويت مىشود. از اين رو در روايات اسلامى از «لهو الحديث» به «غنا» تفسير شده است. (وسائل الشيعه، ج 12، باب 99، (ابواب مايكتسب به)
3. زيانبخشى غنا بر اعصاب: به گواهى برخى از پزشكان، غنا و موسيقى آثار زيانبارى بر روى اعصاب دارد. (عبد الكريم عكاس، الغنا فى الاسلام، ص 151) و در حقيقت يكى از عوامل مهم تخدير اعصاب به شمار مىرود. مواد مخدر گاهى از راه دهان و نوشيدن وارد بدن مىشوند (مانند شراب)؛ زمانى از راه بوييدن (مانند هروئين)؛ گاه از راه تزريق (مانند مرفين) و از راه حس شنوايى به جان و روان آدمى منتقل مىشود (مانند غنا و موسيقى). از اين رو بعضى از آهنگها چنان افراد را در نشئه فرو مىبرد كه حالتى شبيه به مستى به آنها دست مىدهد. البته گاهى به اين حد و مرحله نمىرسد؛ ولى تخدير خفيف ايجاد مىكند و در پى آن آثار زيانبارى روى اعصاب بر جاى مىگذارد و شخص را دچار افسردگى و مبتلا به فشار خون مىكند. (تفسير نمونه، ج 17، ص 24؛ الغنا فى الاسلام، ص 151)
در مقابل اين دو شيوه نام مطلوب ,رقص زن براي شوهر( از نظر بسياري از فقها )و استفاده از موسيقي هاي حلال در اسلام پذيرفته شده است .
در مورد عزاداري و نوحه سرايي بايد بگوييم در اسلام در كنار مراسم عزاداري و سوگواري براي اهل بيت عليهم السلام , مراسم جشن و مولودي نيز وجود دارد , علاوه بر اينكه هر چند مراسم عزاداري و سوگواري براي اهل بيت در ظاهر غم انگيز است اما به دليل پيوند روحي افراد با معصومين به عنوان انسان هاي كامل و درس آموزي از راه وروش صحيح زندگي آنان در نهايت , شادي و نشاط واقعي را براي افراد به ارمغان دارد .
بنابر اين با توجه به هدف آفرينش انسان و اين كه زندگي انسان تنها به اين جهان مادي و گذرا خلاصه نميشود و توجه به هماهنگي احكام و دستورات اسلام با فطرت انسان ها و در نظر گرفتن نيازهاي مادي و روحي افراد و تنظيم آن از سوي كسي كه بيشترين آگاهي را از نيازها و مصالح و مفاسد او دارد(يعني خداي متعال كه خالق انسان و جهان است) , مجموعه احكام اسلام را قطعا دستوراتي مييابيم كه بيشترين نقش را در اصلاح زندگي فردي و اجتماعي افراد در همه زمينه ها از جمله فراهم نمودن شادي و نشاط در زندگي دارا مي باشند .