هدفمندی و پوچ گرایی زندگی | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
هدفمندی و پوچ گرایی زندگی
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
هدفمندی و پوچ گرایی زندگی
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
زندگی و شادزیستی
سوال:
دين چگونه ميتواند انسان را از پوچ گرايي در زندگي نجات دهد؟
پاسخ تفصیلی:
معمولا ريشه و علل پوچي دو چيز مي باشد 1- نقص معرفتي و شكاكيت در امور هستي و اعتقادي 2- وجود مشكلات رواني- اجتماعي بسيار زياد (كه موجب بيلذتي و احساس نااميدي و ناكامي در زندگي ميشود. ) اين دو ريشه اصلي پوچي ميباشند، كه آنها را به صورت عوامل زير نيز ميتوان تفصيل داد عوامل پوچي(به بياني ديگر): 1- نيافتن پاسخ براي معماي آفرينش اينكه از كجا آمده ام؟ آمدنم براي چيست ؟ به كجا مي روم؟ اگر انسان نتواند براي اين سه سوال مهم جواب عقلي و قانع كننده اي پيدا كند، دچار سردرگمي شده و بالاخره احساس پوچي مي كند. 2- نداشتن برنامه درست در زندگي 3- فقدان ايدهآل و آرمان عالى و معنوى، 4- ماده گرايي يك فرد مادهگرا تمامي پديدههاي جهان هستي را ناشي از تصادف و طبيعت كور و كر دانسته و عقيده دارد كه آدمي چند روزي در اين جهان به سر برده و با فرا رسيدن مرگ پرونده حياتش براي هميشه بسته خواهد شد. مادهگرايي موجب ميشود كه آدمي خود را در جهان هستي غريب و تنها حس كند و از درد بيپناهي از درون بنالد. انسان به پناهگاه نياز دارد و بدون ملجأ و پناه نميتواند زندگي كند و هر هدفي را كه انسان مادي انتخاب كند، چون نسبي است، پناهگاه واقعي نخواهد بود، ولي پناهگاهي را كه الهيون به عنوان خدا انتخاب ميكنند، چون مطلق است و تمامي امور زندگاني انسان را زير نفوذ و سلطه خود قرار ميدهد، بهترين ايدهآل است.(عبدالله نصري ، ماهنامه آموزشي، اطلاع رساني معارف شماره 64، اسفند 1387) 5- مسائل و مشكلات تربيتى و خانوادگى؛ 6- تجربه متعدد ناكامى و شكست در زندگى؛ 7- تعارضات فكرى و ناتوانى در حل آنها؛ 8- بحران هويت. حال دين چگونه ميتواند انسان را از پوچگرائي نجات دهد؟ دين با توجه به آموزهايي كه دارد مي تواند تمام اين عوامل را برطرف كرده و انسان را از پوچگرائي نجات دهد. به عبارت ديگر دين از يك طرف با پاسخ به پرسشهاي بنيادين زندگي ، عقل انسان را قانع كرده و معماي زندگي را حل ميكند و از طرف ديگر با توجه به آموزها و كاركردهايي كه دارد؛ مي تواند از بروز مشكلات تربيتي ، خانوادگي و اجتماعي جلوگيري كرده و انسان را از تعارضات و ناكاميها در اين زمينهها، رهايي بخشد. در اينجا چند نمونه از كاركردهاي دين را كه به نوعي ميتوانند انسان را از پوچ گرائي نجات دهند؛ ذكر ميكنيم: الف- دين به پرسش هاي بنيادين انسان پاسخ داده و معماي آفرينش را حل ميكند. مهمترين كاركرد معرفتى دين، پاسخ به اساسىترين پرسش انسان يعنى «راز هستن» است. هر انسانى افزون بر حاجات مادى مانند خوراك، پوشاك، آسايش و رفاه، نيازمندىهاى ديگرى دارد كه بسيار با اهميتتر از آنهاست. از جمله دريافت پاسخى مناسب به پرسش از راز وجود است. هر انسان هوشيارى در هر عصر و زمان، متعلق به هر نژاد و مليت و در هر وضعى از نظر پايگاه اجتماعى، سطح معلومات، و... پرسشهايى در اين باره دارد كه بدون دريافت پاسخى اعتمادپذير هرگز قرار و آرام نخواهد داشت. عمدهترين اين پرسشها عبارتند از: 1. از كجا آمدهام؟ اولين پرسش انسان اين است كه انسان و جهان چگونه و توسط چه عاملى پديد آمدهاند؟ آيا جهان آفريدگار حكيم و دانا دارد يا نه؟ 2. آمدنم بهر چه بود؟ آيا آفرينش انسان و جهان هدفمند و در پى تدبير و عاقبتنگرى بوده يا بىهدف و پوچ است؟ 3. به كجا مىروم آخر؟ جهان رو به كدامين سو دارد، فرجام جهان و انسان چيست و چه سرنوشتى فرا روى آنهاست؟ در مرحله بعد از اين پرسش هاي بنيادي و در ادامه انها چند پرسش مهم ديگر هم براي اناسن وجود دارد ، از جمله: - آيا انسان موجودى مجبور و محكوم سرنوشت است و همه چيز بدون دخالت نقش و اراده او تعيين شده، يا خود معمار شخصيت و سرنوشت خويش است و با تكيه بر بينشها، خصلتها و كنشهاى اختيارى خود مىتواند خوب و بد سرنوشت را رقم زند؟ - حال در عمل چه بايد بكنيم؟ اگر انسان داراى حيات جاودان و نويسنده كتاب سرنوشت خويش است چه بايد بكند؛ چگونه خود و آيندهاش را بسازد تا فرشته خوشبختى را در آغوش گيرد؟ راه سعادت چيست و هر يك از بينشها، خصلتها و كنشهاى آدمى دقيقاً چه تأثيرى در نيك و بد سرنوشت دارند؟ - چه كسانى و چگونه در اين راه پرپيچ و خم، راهنما و مددكار انسان مىباشند؟ پاسخ دقيق، جامع، معتبر، بهنگام و همه فهم اين پرسشها را تنها از طريق دين حق مىتوان انتظار داشت. پاسخ اين پرسشها در بخش نظرى، «جهان بينى» خوانده مىشود و در بخش عملى، «شريعت» يا «ايدئولوژى» گفته مىشود. مهمترين آموزههاى دين در اين عرصه عبارت است از: 1. خداشناسى؛ اسماء حسنى و اوصاف ذاتى و فعلى خداوند و چگونگى رابطه او با جهان و انسان. 2. هستىشناسى؛ مشتمل بر پيشينه جهان، عوالم هستى و درجات و مراتب آن، سنتهاى حاكم بر هستى، فرجام جهان. 3. انسانشناسى، ابعاد و مراتب وجود آدمى، استعدادها، توانشها و گرايشهاى او. 4. فرجامشناسى، غايت جهان و انسان؛ چگونگى حيات جاودان و عوامل مؤثر در آن. 5. راه شناسى؛ نماياندن راه سعادت و همه عوامل موثر در آن، نيز بيان موانع راه و چگونگى فراز آمدن در برابر آنها. 6. راهنماشناسى؛ معرفى راهنمايان طريق و امدادگران آن كه در مباحثى چون نبوت و امامت تبلور مىيابد. ب- در زمينه رواني ـ اجتماعي دين كاركردهاي زيادي دارد كه به چند نمونه اشاره مي شود (البته برخي موارد همپوشي دارند، ولي بخاطر تاكيد خاصي كه داشتيم آنها جداگانه هم ارائه مي كنيم): ب- 1- با عمل به دين حيات رواني انسان، معنا پيدا كرده و احساس انبساط روحي ميكند. براي توضيح اين مساله به چند نمونه از آثار روانشناختي آموزه هاي ديني اشاره كنيم؛ برخي از اين آثار عبارتند از: 1- احساس خوشبيني و رضايت 2-روشن دلي 3- آرامش خاطر و مطبوع سازي زندگي در مجموعه هستي 3- ايجاد اميدواري 4- لذت معنوي 5- مسئوليت پذيري 6- نشاط و حركت شهيد مطهري در اين زمينه بيان مي كنند: اولين اثر ايمان مذهبى از نظر بهجتزايى و انبساطآفرينى، «خوشبينى» است؛ خوشبينى به جهان و خلقت و هستى. ايمان مذهبى از آن جهت كه تلقى انسان را نسبت به جهانْ شكل خاص مىدهد، به اين نحو كه آفرينش را هدفدار و هدف را خير و تكامل و سعادت معرفى مىكند، طبعاً ديد انسان را نسبت به نظام كلى هستى و قوانين حاكم بر آن خوشبينانه مىسازد. حالت فرد با ايمان در كشور هستى، مانند حالت فردى است كه در كشورى زندگى مىكند كه قوانين و تشكيلات و نظامات آن كشور را صحيح و عادلانه مىداند، به حسننيت گردانندگان اصلى كشور نيز ايمان دارد و قهراً زمينه ترقى و تعالى را براى خودش و همه افراد ديگر فراهم مىبيند و معتقد است كه تنها چيزى كه ممكن است موجب عقبماندگى او بشود تنبلى و بىتجربگى خود او و انسانهايى مانند اوست كه مانند او مكلّف و مسئولاند. از نظر چنين شخصى، مسئول عقبماندگى او خودش است نه تشكيلات و نظامات كشور، و هر نقصى وجود دارد از آنجاست كه او و امثال او وظيفه و مسئوليت خويش را انجام ندادهاند. اين انديشه طبعاً او را به غيرت مىآورد و با خوشبينى و اميدوارى به حركت و جنبش وامىدارد. اما يك فرد بىايمان در كشور هستى، مانند فردى است كه در كشورى زندگى مىكند كه قوانين و تشكيلات و تأسيسات كشور را فاسد و ظالمانه مىداند و از قبول آنها هم چارهاى ندارد. درون چنين فردى همواره پر از عقده و كينه است. او هرگز به فكر اصلاح خودش نمىافتد، بلكه فكر مىكند در جايى كه زمين و آسمان بر ناهموارى است و سراسر هستى ظلم و جور و نادرستى است، درستىِ ذرهاى مانند من چه اثرى دارد؟! چنين كسى هرگز از جهان لذت نمىبرد. جهان براى او همواره مانند يك زندان هولناك است. اين است كه قرآن كريم مىفرمايد: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً ـ هركس از توجه و ياد من رو برگردانَد، زندگىاى تنگ و پر از فشار خواهد داشت.»(طه ، آيه 24) آرى، ايمان است كه زندگى را در درون جان ما بر ما وسعت مىبخشد و مانع فشار عوامل روحى ( مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج2، ص:46- 47) ايشان در ادامه نيز بيان ميكنند كه : دومين اثر ايمان مذهبى از نظر بهجتزايى و انبساطآفرينى، «روشندلى» است. انسان همين كه به حكم ايمان مذهبى جهان را به نور حق و حقيقت روشن ديد، همين روشنبينى، فضاى روح او را روشن مىكند و در حكم چراغى مىگردد كه در درونش روشن شده باشد، برخلاف يك فرد بىايمان كه جهان در نظرش پوچ است، تاريك است، خالى از درك و بينش و روشنايى است، و به همين سبب خانه دل خودش هم در اين تاريكخانه كه خود فرض كرده تاريك و مظلم است. سومين اثر ايمان مذهبى از نظر توليد بهجت و انبساط، «اميدوارى» به نتيجه خوب تلاش خوب است. از نظر منطق مادى، جهان نسبت به مردمى كه در راه صحيح و يا راه باطل، راه عدالت يا راه ظلم، راه درستى يا راه نادرستى مىروند بىطرف و بىتفاوت است؛ نتيجه كارشان بسته است تنها به يك چيز: «مقدار تلاش» و بس. ولى در منطق فرد با ايمان، جهان نسبت به تلاش اين دو دسته بىطرف و بىتفاوت نيست؛ عكسالعمل جهان در برابر اين دو نوع تلاش يكسان نيست، بلكه دستگاه آفرينش حامى مردمى است كه در راه حق و حقيقت و درستى و عدالت و خيرخواهى تلاش مىكنند: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ ـ اگر خدا را يارى كنيد (در راه حق گام برداريد) خداوند شما را يارى مىكند.»( محمد، آيه 7) «إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ـ اجر و پاداش نيكوكاران هرگز هدر نمىرود». توبه آيه 120 چهارمين اثر ايمان مذهبى از نظرگاه بهجت و انبساط، «آرامش خاطر» است. انسان فطرتاً جوياى سعادت خويش است؛ از تصور وصول به سعادت غرق در مسرت مىگردد و از فكر يك آينده شوم و مقرون به محروميت لرزه بر اندامش مىافتد، سخت دچار دلهره و اضطراب مىگردد. آنچه مايه سعادت انسان مىگردد دو چيز است: 1. تلاش 2. اطمينان به شرايط محيط موفقيت يك دانشآموز، معلول دو چيز است: سعى و تلاش خودش، ديگر مساعدت و آمادگى محيط مدرسه و تشويق و ترغيب و تقدير اولياى مدرسه. يك دانشآموز ساعى و كوشا اگر به محيطى كه در آنجا درس مىخواند و معلمى كه آخر سال نمره مىدهد اعتماد نداشته باشد و نگران يك رفتار غيرعادلانه باشد، در تمام ايام سال دلهره و اضطراب سراپاى وجودش را مىگيرد. تكليف انسان با خودش روشن است. از اين ناحيه اضطرابى دست نمىدهد، زيرا اضطراب از شك و ترديد پديد مىآيد. انسان درباره آنچه مربوط به خودش است شك و ترديد ندارد. آنچه كه انسان را به اضطراب و نگرانى مىكشاند و آدمى تكليف خويش را درباره او روشن نمىبيند جهان است. آيا كار خوب فايده دارد؟ آيا صداقت و امانت بيهوده است؟ آيا با همه تلاشها و انجام وظيفهها پايان كار محروميت است؟ اينجاست كه دلهره و اضطراب در مهيبترين شكلها رخ مىنمايد. ايمان مذهبى به حكم اينكه به انسان كه يك طرف معامله است، نسبت به جهان كه طرف ديگر معامله است، اعتماد و اطمينان مىبخشد، دلهره و نگرانى نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان زايل مىسازد و به جاى آن به او آرامش خاطر مىدهد. اين است كه مىگوييم يكى از آثار ايمان مذهبى آرامش خاطر است. يكى ديگر از آثار ايمان مذهبى از جنبه انبساط بخشى، برخوردارى بيشتر از يك سلسله لذتهاست كه «لذت معنوى» ناميده مىشود. انسان دوگونه لذت دارد: يك نوع لذتهايى است كه به يكى از حواس انسان تعلق دارد كه در اثر برقرارى نوعى ارتباط ميان يك عضو از اعضا با يكى از مواد خارجى حاصل مىشود، مانند لذتى كه چشم از راه ديدن و گوش از راه شنيدن و دهان از راه چشيدن و لامسه از راه تماس مىبرد؛ نوع ديگر لذتهايى است كه با عمق روح و وجدان آدمى مربوط است و به هيچ عضو خاص مربوط نيست و تحت تأثير برقرارى رابطه با يك ماده بيرونى حاصل نمىشود، مانند لذتى كه انسان از احسان و خدمت، يا از محبوبيت و احترام، و يا از موفقيت خود يا موفقيت فرزند خود مىبرد كه نه به عضو خاص تعلق دارد و نه تحت تأثير مستقيم يك عامل مادى خارجى است. لذات معنوى از لذات مادى، هم قوىتر است و هم ديرپاتر. لذت عبادت و پرستش خدا براى مردم عارف حقپرست از اينگونه لذات است. عابدان عارف كه عبادتشان توأم با حضور و خضوع و استغراق است بالاترين لذتها را از عبادت مىبرند. در زبان دين از «طعم ايمان» و «حلاوت ايمان» ياد شده است. ايمان حلاوتى دارد فوق همه حلاوتها. لذت معنوى آنگاه مضاعف مىشود كه كارهايى از قبيل كسب علم، احسان، خدمت، موفقيت و پيروزى، از حس دينى ناشى گردد و براى خدا انجام شود و در قلمرو «عبادت» قرار گيرد.( مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج2، ص:47- 49) با توجه به آنچه گذشت، ميتوان برخي از تأثيرات آموزه ها و كاركردهاي دين بر روان و كنش انسان را به شرح ذيل برشمرد: خوش بيني، روشندلي، اميدواري، آرامش خاطر، لذت معنوي و جنبش و حركت اصلاحي. طبق اين تحليل وقتي كه علت پوچگرائي ناكامي ، ناميدي ،بدبيني و بيلذتي باشد با ايمان ديني برطرف مي شود. ب- 2- سازگارسازى جهان درون و برون؛ كاهش رنج ها بهره ديگرى كه از تفسير دينى حيات بر مى خيزد «ايجاد سازگارى بين جهان درون و برون» و در نتيجه كاهش رنج ها و ناراحتى هاست. بدون شك در مواردى بين خواسته ها و تمايلات انسان و آنچه در جهان خارج وجود دارد تفاوت هايى مشاهده مى شود. گاه اين تفاوت ها به گونه اى است كه شرايط خارجى براى انسان رنجآفرين و ملال انگيز است. اين تفاوت ها مى تواند به گونه هاى مختلف باشد مثل: 1. تفاوت بين خواسته هاى ما و نظام تكوين، مانند شرور و آفاتى چون مرگ و مير، سيل، زلزله، نقص عضو، بيمارى و ... 2-بين تمايلات ما و واقعيات اجتماعى، مثل حاكميت نظام استبدادى و... از طرف ديگر در مواردى واقعيات خارجى به سهولت و در شرايطى كه ما در آن قرار داريم تغييرپذير است؛ در چنين وضعيتى انسان ها به طور معمول در جهت تغيير جهان خارج به سود تمايلات خود مى كوشند؛ اما گاه جهان خارج اصلاً تغييرپذير نيست، يا در شرايط مورد نظر شخص دگرگون نمى شود؛ و يا تغيير آن مستلزم هزينه هايى تحمل ناپذير و نامعقول است. در اين موارد بهترين راه سازگارسازى درون با خارج است و دين نيرومندترين عامل آشتىدهنده اين دو جهان است. دين با تفسيرى كه از جهان و ناملايمات و رنج هاى آدمى در آن مى دهد، نه تنها ناسازگارى آن دو را از ميان بر مى دارد؛ بلكه با دادن نقش عبادى به تحمل دشوارى ها و اينكه بزرگ ترين اولياى الهى چشنده تلخ ترين رنجهايند شيرين ترين رابطه را بين آن دو ايجاد مى كند؛ به طورى كه انسان مؤمن مى گويد: «زير شمشير غمش رقص كنان بايد رفت»، از همين رو «اليسون» بهترين راه مقابله با مشكلات تغييرناپذير را مقابله مذهبى مى داند. اينكه حضرت اباعبدالله الحسين(ع) در سرزمين سوزان كربلا و ديدن آن همه رنج و مصيبت و زخم هاى بسيار بر جان و توان خويش فرمود: «رضا الله رضانا اهل البيت» و زينب كبرى(س) پس از تحمل آن همه دشوارى طاقت فرسا مى فرمايد: «ما رأيت الّا جميلا» عالى ترين نمايش شكوه ايمان در سازگارى جهان درون و برون و شيرين نمودن رنج و سختى در جهت مقاصد و اهداف بلند الهى و انسانى است. بدين ترتيب نه تنها رنج انسان كاهش مى يابد، بلكه در مواردى شيرين و دلپذير مى شود و اين جز در سايه دين و ايمان دينى امكان پذير نيست. ب- 3- هدفبخشى و ايدهآلپرورى يكى از مهم ترين كاركردهاى دين ارائه ايده آل و آرمان مطلوب است. ايده آل اصل يا موضوعى است كه مورد گرايش انسان قرار گيرد و هدف تلاش ها و كوشش هاى او باشد. ايده آل موجب شكل گيرى نوع انتخاب آدمى است. شخص به طور آگاهانه يا ناخودآگاه همه پديده ها را با آن مى سنجد و ارزشداورى مى كند. ايدهآل از مختصات زندگى بشرى و از عناصر اساسى آن است. انسان زمانى مى تواند از يك زندگى حقيقى برخوردار باشد كه آگاهانه براى خود ايدهآل و آرمان انتخاب كند. انسان ها در طول تاريخ ايده آل هايى چون رفاه، ثروت، شهرت، مقام، عشق، زيبايى، دانش و... انتخاب كرده اند ليكن بهترين ايدهآل آن است كه داراى شرايط زير باشد: 1-منطقى باشد. 2- قابل وصول باشد. 3- تمايلات سودجويانه و حب ذات و «من طبيعى» آدمى را كنترل كند 4- در انسان چنان كششى ايجاد كند كه از درون به سوى هدف اعلاى حيات حركت كند. چنين آرمانى تنها از دين حق و معناى دينى حيات بر مى خيزد. «ميلر بروز» از قول «اينشتين» مى گويد: «علم، ما را از آنچه هست آگاه مى كند و دين (وحى) است كه ما را به آنچه كه سزاوار است كه باشد مطلع مى كند». ب- 4- كاهش ناراحتيها از ديگر كاركردهاي دين كه ميتواند بر روان انسان تاثير مثبت گذاشته و مانع از پوچ گرائي شود، اين است كه دين باعث كاهش ناراحتي ها ميشود. شهيد مطهري (ره) دراين رابطه مي فرمايند: زندگى بشر خواهناخواه همچنان كه خوشيها، شيرينيها، به دستآوردنها و كاميابيها دارد، رنجها، مصائب، شكستها، از دست دادنها، تلخيها و ناكاميها دارد. بسيارى از آنها قابل پيشگيرى يا برطرف كردن است هرچند پس از تلاش زياد. بديهى است كه بشر موظف است با طبيعت پنجه نرم كند، تلخيها را تبديل به شيرينى نمايد؛ اما پارهاى از حوادث جهان قابل پيشگيرى و يا برطرف ساختن نيست. مثلًا پيرى. انسان خواه ناخواه به سوى پيرى گام برمىدارد و چراغ عمرش رو به خاموشى مىرود. ناتوانى و ضعف پيرى و ساير عوارض آن، چهره زندگى را دُژَم مىكند. بعلاوه انديشه مرگ و نيستى، چشم بستن از هستى، رفتن و جهان را به ديگران واگذاشتن، به نوعى ديگر انسان را رنج مىدهد. ايمان مذهبى در انسان نيروى مقاومت مىآفريند و تلخيها را شيرين مىگرداند. انسان با ايمان مىداند هرچيزى در جهان حساب معينى دارد و اگر عكسالعملش در برابر تلخيها به نحو مطلوب باشد، فرضاً خود اين [تلخى]غيرقابل جبران باشد، به نحوى ديگر از طرف خداوند متعال جبران مىشود. پيرى به حكم اينكه پايان كار نيست و بعلاوه يك فرد با ايمان همواره فراغت خويش را با عبادت و انس با ذكر خدا پر مىكند، مطبوع و دوستداشتنى مىشود به طورى كه لذت زندگى در دوره پيرى براى مردم خداپرست از دوره جوانى بيشتر مىگردد. قيافه مرگ در چشم فرد با ايمان با آنچه در چشم فرد بىايمان مىنمايد، عوض مىشود. از نظر چنين فردى، ديگر مرگ، نيستى و فنا نيست، انتقال از دنيايى فانى و گذرا به دنيايى باقى و پايدار، و از جهانى كوچكتر به جهانى بزرگتر است؛ مرگ، منتقل شدن از جهان عمل و كشت است به جهان نتيجه و محصول. از اين رو چنين فردى نگرانيهاى خويش را از مرگ با كوشش در كارهاى نيك كه در زبان دين «عمل صالح» ناميده مىشود برطرف مىسازد. از نظر روانشناسان، مسلّم و قطعى است كه اكثر بيماريهاى روانى كه ناشى از ناراحتيهاى روحى و تلخيهاى زندگى است، (بيشتر ) در ميان افراد غيرمذهبى ديده مىشود. افراد مذهبى به هر نسبت كه ايمان قوى و محكم داشته باشند از اين بيماريها مصونترند. از اين رو يكى از عوارض زندگى عصر ما كه در اثر ضعف ايمانهاى مذهبى پديد آمده است افزايش بيماريها و بيماريهاى روانى و عصبى است. (مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج 2، ص 50- 51) ب-5- پاسخ به احساس تنهايى يكى از رنج هاى بشر كه در جهان صنعتى و پيدايش كلانشهرها به شدت رو به افزايش است، مسأله احساس تنهايى است. منظور از احساس تنهايى در اينجا تنهايى فيزيكى يعنى جدايى از ديگران نيست؛ بلكه گونه هاى ديگرى هم چون ناتوانى ديگران در پاسخ دهى به برخى از نيازهاى انسان، عدم درك ديگران از شخص و يا سرگرمى ديگران به كار خود و جستجوى منافع خويش و عدم توجه عميق، جدى، خيرخواهانه و ديگرخواهانه در جهت تأمين خواسته ها و نيازهاى شخص است. به عبارت ديگر، انسان در اين دنيا خود را در ميان انبوه مردمانى مى يابد كه عدهاي همواره در بند خودخواهى هاى خويشند و حتى اگر اعمالى به ظاهر نيك و مفيد به حال ديگرى انجام مى دهند عمدتاً آميخته به انواع درخواست ها، گرايش ها و خودخواهى هاى ظاهر و پنهان است و كسى صد در صد به خاطر «من» كارى براى «من» انجام نمى دهد. اما در نگرش دينى، انسان هيچ گاه تنها نيست. به بياني ديگر در نگرش ديني انسان خدا را بهترين پناهگاه خود ميداند و احساس تنهايي نميكند؛ لذا در مواقع سختي ها و مشكلات حالت ناميدي به وي دست نميدهد. اما فرد بي ايمان پناهگاه مطمئني براي خود نمي شناسد، از اين رو در سختيها و مشكلات زودتر احتمال دارد دچار نوميدي و ياس شود. و همين ياس است كه تدريجا افكار پوچ گرايانه در فرد بوجود مي آورد. ب- 6- ديگر كاركردها افزون بر آنچه گذشت كاركردهاى روانشناختى، فراروانشناختى، روان تنى و جسمانى ديگرى براى دين ذكر شده كه به ذكر عناوين آنها بسنده نموده و خواننده عزيز را به مطالعه و جستجوى بيشتر در اين زمينه فرا مى خوانيم: 1-بهداشت و سلامت جسمانى، طول عمر، پايدارى در فعاليت هاى فيزيكى، تقويت سيستم ايمنى و دفاعى بدن، تسريع در بهبودى و كوتاه كردن دوران درمان. 2- ايجاد خضوع، تعبد و تسليم در جهانى آكنده از سرگردانى و تعارضات فكرى. 3- عشق و محبت، پاسخ به غرايز فرامادى بشر و ايجاد لذت هاى فراجسمانى، تصفيه غم ها و جذب شادى ها. 4-كاهش اضطراب، ترس ها و وحشت ها؛ به ويژه ترس از مرگ. 5- افزايش قدرت كنترل و مديريت ذهن (سايكو سيبرنيتك) و تصويرسازى ذهنى. 6- هويتبخشى، انسجام و تعادل شخصيت ، رهايش از آشفتگى و هماهنگ سازى افكار و احساسات. 7- شجاعتآفرينى و افزايش قدرت پايدارى در برابر دشمنان و زورمندان. 8-بهداشت و سلامت روح و حقيقت برين وجود آدمى. 9-ايجاد وقار و سنگينى و دورى از جلفى و سبكى. 10- كنترل عمليات جنسى. بطور كلي تحقيقات زيادي كاركردهاي دين را (كه موجب سلامت و رهايي از مشكلات رواني ميشود ) تاييد ميكند. در اينجا به علت رعايت اختصار به يك مورد اشاره ميكنيم: دينداري و خودكشي همانطور كه ميدانيد يكي از آثاي كه پوچگرائي ميتواند داشته باشد اقدام به خودكشي است. در حالي كه اين نسبت در بين افراد ديندار بسيار كمتر است . برخي تحقيقات نشان مى دهد خودكشى در كسانى كه در مراسم دينى شركت مى كنند نسبتى بسيار كمتر از ديگران دارد. كامستاك و پاتريچ در يك بررسى نشان دادند احتمال خودكشى در افرادى كه به عبادتگاه ها نمى روند چهار برابر بيش از شركت كنندگان در محافل دينى است. همه پژوهش ها نشان مى دهد يكى از علل مهم خودسوزى ضعيف بودن اعتقادات مذهبى بوده است». يك بررسى كه در كشور اردن توسط «داراكه»(1992) انجام شده است نشان مى دهد تعداد خودكشى در ماه رمضان در مقايسه با ماههاى ديگر سال كاهش قابل توجهى را نشان مى دهد. جمعبندي و پاسخ نهايي همانطور كه روشن شد ريشه پوچگرائي يا نقص معرفتي در مورد «راز هستي و معماي آفرينش» است و يا وجود مشكلات رواني اجتماعي است (كه باعث ناكامي و ناميدي انسان شده و در نهايت ممكن است باعث پوچگرائي شود.) در حالي كه دين هم از بعد معرفتي عقل انسان را ارضاء مي كند و هم با توجه به آموزه ها وكاركردهايي كه دارد؛ ميتواند از بروز مشكلات رواني – اجتماعي پيشگيري نموده و در نتيجه مانع از پوچ گرايي شود.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://akhlagh.porsemani.ir/content/%D9%87%D8%AF%D9%81%D9%85%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D9%88-%D9%BE%D9%88%DA%86-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های اخلاق و عرفان سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت