حديث غدير و خطبه غدير دو امر جداي از هم که داراي دو سند باشد نيست. غدير خم مجموعا جرياني است که شامل گرد آمدن مسلمانان در برگشت از حجه الوداع پيامبر(ص) در مکاني به نام غدير خم و سخنراني آن حضرت و معرفي علي (ع) به عنوان جانشين است. اسنادي هم که مطرح مي شود مربوط به کل جريان است.
كتب مفصلى در زمينه بحثهاى رجالى و تاريخى مربوط به سند حديث غدير تأليف شده است كه بهترين نمونه آن كتاب «الغدير» تأليف علامه بزرگ شيخ عبد الحسين امينى نجفى رضوان الله عليه است. در اين كتابها، اسامي راويان حديث غدير جمع آورى شده و از نظر رجالى در باره موثق بودن راويان بحث شده و تاريخچه مفصلى از اسناد و راويان حديث غدير تدوين شده و جنبههاى اعجاب انگيز آن در زمينههاى اسناد و رجال تبيين گرديده است. ذيلا به دو نمونه اشاره مىشود : 1)ابو المعالى جوينى مىگويد: در بغداد در دست صحافى يك جلد كتاب ديدم كه بر جلد آن چنين نوشته بود:«جلد بيست و هشتم از اسناد حديث «من كنت مولاه فعلى مولاه» و بعد از اين مجلد بيست و نهم خواهد بود.» 2) إبن كثير مىگويد:« كتابى در دو جلد ضخيم ديدم كه طبرى در آن، احاديث غدير خم را جمع آورى كرده بود.»
اگر چه كتاب براى معرفى در اين زمينه بسيار زياد است ولى در اينجا چند كتاب به عنوان راهنمايى و براى آگاهى از مباحث مربوط به سند حديث غدير معرفى مىشود:
1. الطرائف، سيد ابن طاووس، ص 33.
2. كشف المهم في طريق خبر غدير خم، سيد هاشم بحرانى.
3. بحار الأنوار، علامه مجلسى، ج 37، ص 181 و 182.
4. عوالم العلوم، شيخ عبدالله بحرانى،ج 15/3 ص 307 تا 327.
5. عبقات الأنوار، مير حامد حسين هندى، جلد غدير.
6. الغدير، علامه امينى، ج 1، صص 12 تا 151، و 294 تا 322 .
7. خلاصه عبقات الأنوار، علامه محقق سيد على حسينى ميلانى دامت افاضاته، جلد غدير.
منبع :
www.tebyan.net متن خطبه غدير:
بسم الله الرحمن الرحيم
حمد و ثناي الهي ستايش خداوندي را که در يگانگي، والا و در بيهمتايي، نزديک و در اقتدار شکوهمند، و در ارکان خود بسي بزرگ است. دانشش بر همه چيز احاطه دارد و حال آنکه او در مقام خوش است و آفريدگان، همگي مقهور قدرت اويند. بزرگي که پيوسته بوده و ستودهاي که هميشه خواهد بود. پديد آورنده آسمانهاي بلند و گستراننده گستره شدهها و فرمانرواي مطلق زمينها و آسمانهاست و بياندازه پاک و بينهايت پاکيزه است. پروردگار فرشتگان و روحالقدس و نسبت به هر آنچه آفريده، فزونبخش است و چه ساخته و پرداخته، غرقه عطا و فضل اويند. هر ديدهاي را ميبيند، و هيچ ديدهاي را توان ديدار او نيست.
بزرگوار و بردبار و بخشنده ايست که رحمتش همه چيز را فرا گرفته و منعمي است که بر همه مخلوقات منت دارد.
در اجراي کيفر مجرمان شتاب نميکند و به عذابي که در خور آنند تعجيل نمينمايد. به اسرار نهان و به سويداء سينهها آگاه است و هيچ رازي از او پوشيده نيست و هيچ امر پنهاني او را به اشتباه نميافکند.
بر همه اشياء، محيط و بر همه چيز، چيره و بر هر نيرويي غالب و بر هر کاري تواناست. نيست مانندي برايش و حال آن که او پديد آورنده همه موجودات است از نيستي. جاوداني که به عدل، پايدار است و خدايي جز او نيست. سرافراز و حکيم و والاتر از آنکه به ديدهها مشهود گردد و ليکن او هر ديدهاي را در مييابد و بر هر چيز دقيق و آگاه است.
به ديده هيچ بيننده در نيامده تا وصفش ممکن شود و احدي را از چگونگي پيدا و پنهانش آگاهي نيست مگر به همان مقدار که خود (عزّوجلّ) از خويشتن خبر داده است.
و گواهي ميدهم: او خدايي است که هستي، آکنده قداست اوست و آغازِ بي آغاز و انجام بي فرجام (همه هستي) به نور او احاطه شده است.
فرمانش بي مشورت مستشاري جاري و نافذ است و قضا و تقديرش بي مدد همکاري، بر کائنات حکومت دارد و در تدبير امر خلقش، هيچ نقص و بي نظمي نيست.
موجودات را بي آنکه نمونهاي از پيش داشته باشد، ابتکار و خلقت فرمود و بدون کمک هيچ ياوري آنها را بيافريد و در اين هنگامه نه او را رنجي و نه نيازي به چاره سازي بود. به ايجاد خلق اراده نموده پس خلق، خلعت هستي يافتند و (به نور وجودش) آشکار شدند. پس اوست خدايي که معبودي جز او نيست، آن (خدايي) که به صنع خود، اتقان و استواري داد و در مصنوع خود، حسن و زيبايي نهاد. دادگريست که هرگز ستم نکند و بزرگواريست که کليه امور به او باز ميگردد.
و گواهي ميدهم اوست که هستي در برابر قدرتش فروتن و در مقابل هيبتش سر افکنده و تسليم است.
اوست سلطان سلاطين و مالک همه ملکها و گرداننده افلاک و فرمانرواي مهر و ماه که هر يک تا زماني مقدّر در کار گردشند. اوست که چادر شب بر رخسار روز کشد و شب را در نور روز فراگير کند که هر يک شتابان در جستجوي يکديگرند. اوست شکننده ستمکاران و زورگويان و نابود کننده شياطين پست و پليد.
نه او را ضدّي است و نه شريکي. يکتاي بي نياز است. نه کسي زاده اوست و نه او زاده کسي و نه احدي همتا و مانند وي است معبودي يکتا و پروردگاري ارجمند است هر چه خواهد کند و ارادهاش بر جهان فرمانرواست. او بر هر چيز و به شمار همه چيز آگاه است. مرگ و زندگي، نيازمندي و بي نيازي به اراده او و خنده و گريه و منع و عطا به خواست اوست.
ملک و سلطنت، از آن او و ثنا و ستايش، ويژه او و خير و نيکي به خواست اوست و اوست که بر هر کاري تواناست. شب را در روز، و روز را در شب فرو ميبرد و خدايي جز او نيست. خدايي بس ارجمند و بسي بخشاينده. به خواهش بندگان، پاسخ ميدهد و صاحب بخشش و عطاي بزرگ است. به شمار نَفَس جانداران آگاه و پروردگار پري و آدمي است.
کاري بر او دشوار نيست و ناله فرياد خواهان او را به کاري وادار و ناگزير نميسازد به ستوه نياورد او را اصرار اصرار کنندگان. نگهبان نيکان و توفيق بخش رستگان و سَروَر جهانيان است و آفريدگان را سزد که به هر حال، در خوشي و سختي و در شدت و راحت سپاس او گويند و ستايش او کنند.
و اينک من، در هر دشواري و راحت و در هر سختي و سستي ستايشگر اويم و به او و فرشتگان و فرستادگان و کتب آسمانيش، ايمان دارم.
فرمانش را به جان شنوده و فرمان بردارم و در هر کار که او را خشنود و راضي سازد، شتابندهام. به قضا و حکمش سر تسليم دارم و به اطاعت فرمانهايش مشتاق و از عقوبت و مجازاتش سخت در هراسم که اوست خداوندي که از حيلهاش، ايمن نتوان نشست با آنکه از ستمش جاي هيچ بيم و نگراني نيست. اعتراف ميکنم که بنده اويم و گواهي ميدهم که او پرورنده و پروردگار من است و آنچه را که به من وحي فرموده، به مردم ابلاغ خواهم کرد. مبادا که به سبب مسامحه در انجام وظيفه تبليغ، کوبه عذاب حق بر من فرود آيد، عذابي که هيچ قدرتي را توانايي دفع آن نباشد که چه بزرگ است نيرنگ او.
فرمان الهي نيست معبودي جز او که دستورم داده و اعلام کرده که: << اگر در ابلاغ آنچه اينک بر تو فرو فرستادهام کوتاهي کني، در حقيقت ، به هيچ يک از وظايف رسالت و ابلاغ من عمل نکردهاي >> و هم او – تبارک و تعالي – حفظ و نگهداري مرا در برابر مخالفان تعهد و تضمين کرده و او مرا کفايت کنندهاي بزرگوار است. و اينک اين است آن پيام که بر من نازل فرموده: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيم، يا أيُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أنزلَ إلَيکَ مِن ربک (في عَليٍ) و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک وَاللهُ يَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ ¤. اي مردم! من در ابلاغ آنچه که بر حق بر من فرو فرستاده است، کوتاهي نکردهام و هم اکنون سبب نزول آن آيه را برايتان باز خواهم گفت: فرشته وحي خدا – جبرئيل u - سه بار بر من فرود آمده و از سوي حق تعالي، پروردگارم، فرمان داد تا در اين مکان به پا خيزم و سپيد و سياه مردم را رسماً آگاهي دهم، که علي بن ابيطالب، برادر و وصي و جانشين من و امام پس از من است که نسبتش به من، همان نسبت است که هارون به موسي داشت، با اين تفاوت که رسالت به من خاتمه يافته است و بعد از خداوند و رسولش، علي، وليّ و صاحب اختيار شماست و پيش از اين هم خداوند در اين مورد آيهاي ديگر از قرآن را نازل فرموده: «إنَّما وَليُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَالَّذينَ امَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلوةَ وَ يُؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُم راکِعونَ»
علي بن ابيطالب، همان کسي است که نماز به پاي داشت و در حال رکوع، به نيازمند، صدقه داده است و او در هر حالي رضاي خدا را ميجويد.
از جبرئيل خواستم که از خداوند متعال معافيّت مرا از تبليغ اين مأموريت تقاضا کند؛ اي مردم چون ميدانستم که در ميان مردم پرهيزگاران، اندک و منافقان، بسيارند و از مفسده جويي گنه آلودگان و نيرنگ بازي آنان که دين اسلام را به تمسخر و استهزاء گرفتهاند، آگاهي داشتم؛ همانها که خداوند، در قرآن کريم، وصفشان کرده است: «يَقُولُونَ بِألسِنَتِهِم ما لَيسَ في قُلُوبِهِم وَ يَحسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِندَ اللهِ عَظيمً » هنوز آن آزارها که اين گروه بارها بر من روا داشتند، از خاطر نبردهام، تا آنجا که به دليل ملازمت و مصاحبت فراوان علي با من و توجهي که به او داشتم، به عيب جويي من برخاستند و مرا زود باور که هر چه ميشنود، بيانديشه ميپذيرد، خواندند تا آنکه خداوند عزّوجلّ، اين آيه را نازل فرمود: «وَ مِنهُمُ الَّذينَ يُؤذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أذُنٌ قُل أذُنُ خَيرٌ لَکُم يُؤمِنُ بِاللهِ وَ يُؤمِنُ لِلمُؤمِنينَ»
من هم اکنون ميتوانم يک يک از اين گروه را به نام و نشان، معرفي کنم؛ ليکن به خدا سوگند که من در مورد اين افراد بزرگوارانه رفتار کرده و ميکنم.
ولي اينها همه خداي را از من راضي نميسازد مگر آنکه وظيفه خود را در مورد مأموريتي که از آيه شريفه ((يا أيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما أنزِلَ إِلَيکَ ...)) يافتهام، به انجام برسانم.
((حال که چنين است پس))
اعلام رسمي ولايتاي مردم! بدانيد که خداوند، علي بن ابيطالب را وليّ و صاحب اختيار شما معيّن فرموده و او را امام و پيشواي واجبالاطاعه قرار داده است و فرمانش را بر همه مهاجران و انصار و پيروان ايماني ايشان و بر هر بياباني و شهري و بر هر عجم و عربي و هر بنده و آزادهاي و بر هر صغير و کبيري و بر هر سياه و سپيدي و بر هر خداشناس موّحدي، فرض و واجب فرموده و اوامر او را مطاع و بر همه کس نافذ و لازمالاجرا مقرر فرموده است. هر کس با علي (ع) به مخالفت برخيزد، ملعون است و هر کس که از او پيروي نمايد، مشمول عنايت و رحمت حق خواهد بود.
مؤمن کسي است که به علي (ع) ايمان آورد و او را تصديق کند. مغفرت و رحمت خداوند شامل او و کساني است که سخن او را بشنوند و نسبت به فرمان او مطيع و تسليم باشند.
اي مردم! اين آخرين بار است که مرا در اين موقعيّت، ديدار ميکنيد، پس گوش فرا داريد و به سخنانم دل سپاريد و دستور پروردگارتان را فرمان بريد.
خداوند عزّوجلّ، پروردگار و وليّ و صاحب اختيار و خداوندگار شماست و گذشته از او و پيامبرش – محمّد (ص) – همين من که اکنون به پا خاسته و با شما سخن ميگويم سپس بعد از من علي(ع) به امر خدا بر شما سمت ولايت و صاحب اختياري دارد و پس از او امامت و پيشوايي تا روز واپسين و تا آن هنگام که خدا و پيامبرش را ديدار خواهيد کرد، در ذرّيه و نسل من که از پشت علي(ع) هستند، قرار خواهد داشت.
جز آنچه خداوند، حلال کرده، حلال نيست و جز آنچه خداوند حرام فرموده حرام نيست و پروردگار، هر حلال و حرامي را به من معرفي کرده است و من نيز تمام آنچه خداوند از کتاب خود و حلال و حرامش، تعليم نموده است، به علي(ع) آموختهام.
اي مردم! دانشي نيست که خداوند به من تعليم نکرده باشد، و من نيز هر چه که تعليم گرفتهام به علي(ع)، اين امام پرهيزگاران و پارسايان آموختهام و ديگر دانشي نيست مگر آنکه به علي(ع) تعليم کردهام و اوست امام و راهنماي آشکار.
اي مردم! مبادا که نسبت به او راه ضلالت و گمراهي سپريد و مبادا که از او روي برتابيد و مبادا که از ولايت و سرپرستي او و از اوامر و فرمانهايش به تکبّر، سر باز زنيد. اوست که هادي به حق و نابود کننده باطل است و از نا پسنديدهها بازتان ميدارد. اوست که در راه خدا از سرزنش هيچ کس، پروا نميکند و اوست نخستين کسي که به خدا و پيامبرش ايمان آورد و جان خويش را فداي رسول الله کرد، در آن هنگامهها که هيچ کس در کنار پيامبر باقي نماند، همچنان از او حمايت کرده و تنها رها ننمود و هم او بود که در آن روزگار که کسي را انديشه پرستش و اطاعت خدا نبود، در کنار پيامبر، پروردگار خود را پرستش و عبادت ميکرد.
اي مردم! علي را برتر و والاتر از هر کس بدانيد که خدايش از همه، والاتر و برتر دانسته است! و به ولايت او تمکين کنيد که خدايش به ولايت بر شما منصوب فرموده است.
اي مردم! علي(ع)، امام و پيشوا از جانب حق تعالي است و خداوند توبه منکران ولايت او را هرگز نخواهد پذيرفت و هرگز آنان را مشمول عنايت و مغفرت خويش، قرار نخواهد داد و خداوند، بر خود حتم و لازم فرموده که با آن کسان که از فرمان علي(ع) سر بپيچند، چنين رفتار کند و پيوسته تا جهان، باقي و روزگار، در کار است، ايشان را در شکنجه و عذابي سخت و توان فرسا معذّب دارد.
پس مبادا که از فرمانش معصيت کنيد که به آتشي گرفتار خواهيد شد که آدمي و سنگ، هيزم آنند و براي کافران فراهم گرديده است.
اي مردم! همه پيامبران پيشين و رسولان نخستين، مردم را به آمدن من بشارت دادهاند. من، خاتم پيامبران و رسولان خدايم و بر همه خلق آسمانها و زمينها حجّت و برهانم، هر کس در اين امر، ترديد کند، همچون کفّار جاهليّت نخستين است و هر کس در سخني از سخنان من شک نمايد، در حقيقت، به تمام سخنان من شک کرده است و چنين کس، مستحق بلا و مستوجب آتش خواهد بود.
اي مردم! خداوند متعال با اين فضيلتها که بر من، مرحمت فرموده، بر من منّت نهاده و احسان کرده است (آري) خدايي جز او نيست و تا جهان، برقرار و روزگار پايدار است در هر حال ستايش و سپاس من، ويژه اوست.
اي مردم! علي(ع) را برتر از همه بدانيد که گذشته از من، از هر مرد و زني، برتر و والاتر است. (بدانيد) که خداوند، به خاطر ماست که به جهانيان، روزي ميدهد و آفرينش بر پاي و برقرار است؛هر آن کس که اين سخن مرا انکار کند، ملعون و ملعون و مغضوب و مغضوب درگاه حق است.
هان. آگاه باشيد که اين سخنان را، به يقين، جبرئيل از سوي حق تعالي به من خبر داده و گفته است که: ((هر کس با علي(ع) به عداوت و دشمني بر خيزد و ولايت و محبت او را در دل نگيرد، لعنت و خشم مرا نسبت به خود، فراهم کرده است))؛ پس هر کس بايد که در کار خود بنگرد که براي فرداي خود، چه آماده نموده است؛ پس بايد که از مخالفت با علي(ع) سخت بر حذر باشيد و مبادا که پس از ثابت قدمي، پايتان بلغزد که خداوند به هر چه کنيد، آگاه است.
اي مردم! علي(ع) همان کس است که خدا در کتاب مجيد خود، به عنوان ((جنب الله)) از او ياد کرده و از زبان مبتلايان به دوزخ، فرموده است: ((يا حَسرَتا عَلي ما فرَّطتُ في جَنبِ الله.))
اي مردم! در قرآن به تدبر و تفکر، نظر کنيد و در درک و فهم آيات آن بکوشيد، و به محکمات آن توجه کنيد و از متشابهاتش، پيروي مي نماييد.
به خدا سوگند، غير از اين مرد که هم اکنون دست او را گرفته و او را بر کشيدهام هرگز ديگري نيست که بتواند دستورات قرآن را براي شما روشن کند و تفسير آيات آن را بيان نمايد، همين مردي که اکنون بازوي او را گرفتهام و به شما اعلام ميکنم که:
هر کس را من مولا و سرپرست و صاحب اختيارم، علي(ع) مولا و سرپرست و صاحب اختيار اوست؛ اين مرد، علي بن ابيطالب است، برادر و وصي من است، که فرمان دوستي و ولايت او از جانب حق متعال بر من نازل گرديده است.
اي مردم! علي(ع) و آن پاکان از فرزندانم، ثقل اصغرند و قرآن، ثقل اکبر است، که هر يک، از ديگري خبر ميدهد و هر کدام، ديگري را تأييد و تصديق ميکند؛ ميان اين دو ثقل و اين دو امر گرانقدر، جدايي نخواهند بود تا آنکه، قيامت در کنار حوض، به من برسند. ايشان امناي حق در ميان خلق و فرمانروايان او بر روي زميناند.
به هوش باشيد که من، آنچه لازم بود، گفتم. به هوش باشيد که مطلب و مقصود را ابلاغ کردم و به گوش شما رساندم. توضيح دادم که اين امر، به دستور خداوند بود و من نيز از سوي او (عزّوجلّ) به شما ابلاغ نمودم. به هوش باشيد که عنوان (اميرالمؤمنين) بر کسي جز برادر من روا نيست و اين سمت و مقام و فرمانروايي بر مسلمانان، پس از من، براي هيچ کس جز وي مجاز و حلال نيست.
معرفي علي بن ابيطالب(ع)(رسول خدا (ص) در اين هنگام، بازوي علي(ع) بگرفت و او را بالا برده و به مردم نشان داد، تا آنجا که پاهاي وي، محاذي زانوي پيامبر (ص) ميرسيد و پس از آن، به سخن ادامه داد):
اي مردم! اين علي(ع) ، برادر و وصي من و مخزن علم و خليفه و جانشين من است بر امّت. علي(ع) مفسّر قرآن، کتاب خداست اوست که مردم را به حق دعوت ميکند و اوست که به هرچه موجب رضا و خوشنودي خداست، عمل کننده است.
اوست که دشمنان حق، در پيکار و ستيز و به فرمانبرداري و اطاعت از خدا، سخت کوش و باز دارنده مردمان از معاصي و نا فرمانيهاست. اوست خليفه و جانشين رسول خدا، اوست امير مؤمنان و پيشوا و هادي خلق خدا. اوست که به امر خدا قاتل ((ناکثين)) و ((قاسطين)) و ((مارقين)) است.
(اي مردم!) آنچه ميگويم به فرمان پروردگارم ميگويم و اين خواست و دستور حق است که هيچ سخني از او، به دست من تغيير و تبديل نپذيرد؛ حال ميگويم: خداوندا! هرکس که علي(ع) دوست ميدارد، دوست بدار و هر کس که با وي دشمن است، دشمن دار. خداوندا! هر کس که علي(ع) را انکار کند، لعنت کن و آن کس که پذيراي حق او نباشد، به خشم و غضب خود، گرفتار ساز. خداوندا! اگر اکنون، علي(ع)، وليّ تو را به خلافت و جانشيني خود معيّن کردم و امري که موجب اکمال دين و اتمام نعمت تو بر اين مردم است، بيان کردم، همه و همه به فرمان تو بود اينک تو پسنديدهاي براي ايشان و فرمودي: (( وَ مَن يَبتَغِ غَيرَ الإسلامِ ديناً فَلَن يُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ في الآخِره مِنَ الخاسِرينَ))
خداوندا! تو را گواه ميگيرم و کافيست گواهي تو که من به وظايف تبليغ و رسالت خود عمل کردم.
اهميّت مسأله امامتاي مردم! خداوند عزّوجلّ، کمال دين شما را در امامت و پيشوايي علي(ع) قرار داده است؛ پس هر کس که از او و جانشينان او از فرزندان من که از صلب اويند تا واپسين روز جهان پيروي و اطاعت نکند، به حبط و نابودي اعمال گرفتار گرديده و در آتش دوزخ، جاودانه، معذّب خواهد بود، نه ديگر عذابش تخفيف يابد و نه مهلت و فرصت نجاتي به او داده شود.
اي مردم! اين علي(ع) است که مرا بيش از هر کس ياري کرده و از همه بر من سزاوارتر است. از تمام مردم به من نزديکتر و از همه کس، نزد من محبوبتر و گراميتر است.
خداوند عزّوجلّ و من از او راضي و خوشنوديم. آيهاي در قرآن مُشعِر به رضايت حق از بندگان، نازل نشده مگر آن که در شأن علي(ع) است و هر جا که خداوند مؤمنين را مخاطب قرار داده، در درجه نخست، نظر به او داشته است. آيه مدحي نيست مگر آنکه در مورد اوست و بهشتي که در سوره (( هَل أتي علي الانسان» ياد شده، براي اوست، و در نزول آن ديگري جز او منظور نشده و ديگري جز او مدح و ستايش نشده و ديگري جز او مدح و ستايش نشده است.
اي مردم! علي(ع)، ناصر دين خدا و حامي پيامبر خداست، اوست پارساي پرهيزگار و طيّب و طاهر و رهنما و ره يافته.
پيامبرتان، بهترين پيامبر و وصيّ او بهترين وصيّ و پسرانش بهترين اوصياءاند.
اي مردم! ذريّه و نسل هر پيامبري از صلب خود اويند امّا ذريّه و نسل من از صلب علي(ع) هستند.
خطر انحراف و کار شکني اي مردم! شيطان به حسادت، آدم را از بهشت بيرون کرد، پس مبادا که نسبت به علي u حسد ورزيد که اعمالتان يکسره باطل شود و به لغزش و انحراف درافتيد؛ که آدم صفوت الله تنها به سبب يک معصيت، به زمين فرو افتاد؛ پس بر شماست که مراقب احوال خويشتن باشيد. شما که در ميانتان، دشمن خدا نيز هست.
(اي مردم!) جز شقيِ واژگون بخت کسي با علي u کينه نميورزد و جز پارساي پرهيزگار، مِهر علي(ع) در دل نميگيرد و جز اهل ايمان و مخلصان بي ريا به علي(ع) ايمان نخواهند آوردو به خدا سوگند سوره/ وَالعَصر إِنَّ الإِنسانَ لَفي خُسرٍ ... ¤ در شأن علي(ع) نازل شده است.
اي مردم! خدا را گواه ميگيرم که در انجام وظايف رسالت فروگذار نکردم و بر پيامبر، جز ابلاغ فرمان حق، وظيفهاي ديگر نيست.
اي مردم! نسبت به خداوند آنچنان که شايسته است پرهيزگار باشيد مبادا که جز با مسلماني ديده از جهان فرو بنديد.
اي مردم! به خدا و پيامبرش باور آريد و به نوري که با او نازل شده ايمان آوريد، پيش از آنکه خشم خداي شما را فرو گيرد و به مجازات، رخسارتان به عقب باز گردانده شود.
اي مردم! اين نور از جانب حق تعالي در من سرشته شده و بعد از آن در طينت علي(ع) و سپس در نسل او قرار داده شده تا آنگاه که نوبت به امام قائم، مهدي(عج) رسد و اوست که سرانجام، حق خدا و حقوق ما را از خواهد ستاند؛ که خداوند عزّوجلّ ما را بر تمام مقصران و دشمنان و مخالفان و خائنان و معصيت کاران و ستمگران حجت قرار داده است.
اي مردم! به شما اعلام خطر ميکنم، به هوش باشيد که من فرستاده خدا به سوي شمايم و پيش از من رسولاني آمده و رفتهاند، آيا اگر من نيز از جهان بروم و يا کشته شوم، به راه پيشينيان خود، باز ميگرديد؟! ولي هر آنکس که به عقب باز گردد و به جاهليت اسلاف خود روي کند، زياني به خداوند نخواهد رساند، امّا پروردگار، سپاسگزاران را پاداش نيکو مرحمت خواهد کرد اي مردم! بدانيد که علي(ع) همان کسي است که متّصف و موصوف به سپاسگزاري و شکيبايي است و پس از او فرزندان من که از صلب اويند، به اين صفات مزيّن و ممتازند.
اي مردم! مسلمانيِ خود را بر خداوند منّت منهيد، که موجب خشم و غضب پروردگار بر شما گردد و عذابي از سوي او به شما رسد، زيرا که حق در کمين است.
اي مردم! چيزي نميگذرد که پس از من امامان و سردمداراني پديد آيند که خلق را به آتش و دوزخ فرا خوانند اما اين گروه را در روز قيامت يار و مددکاري نخواهد بود.
اي مردم! خدا و پيامبرش از اين کسان، متنفّر و بيزارند.
اي مردم! اينان و پيروان و يارانشان، جملگي، در پستترين دوزخ گرفتار خواهند شد، و چه بد جايگاهي است دوزخ، براي اين گروه که به تکبر گراييدهاند. هشدار باشيد که اينان همان ((ياران صحيفه)) اند (اما هر يک از شما بايد که در نامه اعمال خود بنگرد گر چه مردم جر تني چند، نامه عمل خود را از ياد بردهاند). اي مردم! من اين ولايت را به عنوان امامت و ارث تا روز قيامت، در ذريه و نسل خود قرار دادم و با اين کار وظيفهاي را که به آن مأمور بودم، به پايان بردم تا بر هر حاضر و غايب و بر هر کس که شايد در اين انجمن بوده و يا در اين اجتماع حضور نداشته است و حتي بر آنان که هنوز از مادر متولد نشدهاند، حجّت تمام باشد. بايد که ماجراي امروز را حاضران به غائبان گزارش کنند و پدران به فرزندان تا واپسين روز خبر دهند. گر چه مدتي نخواهد گذشت که (عدهاي) اين امر را با غصب و ستم، از آن خود قرار خواهند داد و خدا آن غاصبان را لعنت کندو از رحمت خود، دور و مهجورشان سازد و در چنين حال، سزاوار اين عذاب گردند که فرمود: (( سَنُفرِغُ لَکُم أيُّهَا الثَّقَلانَ يُرسَلُ عَلَيکُما شُواظٌ مِن نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنتَصِران.))
اي مردم! خداوند شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه پاک و پليد از يکديگر ممتاز گردند و خدا شما را بر اسرار پنهان، آگاهي نداده و نخواهد داد.
اي مردم! سرزميني نيست مگر آنکه خداوند، مردم آن را در اثر تکذيب حق، هلاک کرده و چنانکه خود به اين معني اشاره فرموده است: ((وَ کَذلِکَ نُهلِکَ القُري وَ هِيَ ظالِمَ?ٌ))
و اين علي(ع) امام و پيشواي شما و وليّ و صاحب اختيار شماست. که خداوند، در مورد او تهديدها و وعدهها کرده و خدا وعدههاي خود را انجام خواهد داد.
اي مردم! پيش از شما، اکثر مردم نخستين به گمراهي رفتند و خداوند ايشان را هلاک نمود و هم اوست هلاک کننده گروههائي که از اين پس ميآيند، همچنانکه فرمود: /ألَم نُهلِکِ الأوَّلينَ، ثُمَّ نُتبِعُهُمُ الاخِرينَ، کَذلِکَ نَفعَلُ بِالمُجرِمينَ، وَيلٌ يَومئذٍ لِلمُکَذِّبينَ ¤ .
اي مردم! خداوند، مرا به پارهاي از امور امر کرده و از پارهاي ديگر نهي فرموده است و من نيز علي(ع) را به آن امور، امر و نهي کردهام؛ پس در حقيقت، او اوامر و نواحي حق را از پروردگار خود اخذ نموده است؛ پس بايد که به فرمان او گوش کنيد تا از سلامت برخوردار گرديد و دستورش را به اجرا گذاريد تا به راه هدايت رفته باشيد و از آنچه نهي ميکند حذر کنيد تا به رشد و کمال رسيد و خويشتن را بدان گونه که خواست اوست، باز سازيد و مبادا که راههاي ديگر شما را از پيمودن راه و رويه او باز دارد.
اي مردم! صراط مستقيم خداوند منم و شما به رعايت آن مأمور شدهايد و پس از من، علي(ع) و سپس فرزندانم که از صلب اويند امامان و پيشوايان شمايند که خلق را به راه راست هدايت ميکنند و پيوسته روي به سوي حق دارند. (پس از آن سوره حمد را تا پايان تلاوت کرد و به ادامه سخن پرداخت:)
اي مردم! اين سوره (= حمد) در شأن من و علي(ع) و فرزندانش فرود آمد و شامل ايشان ميگردد همچنين مخصوص آنهاست، ايشان، اولياي خدايند که نه خوفي در دل دارند و نه اندوهي آزارشان دهد، بدانيد که حزب الله پيروز است و در برابر، دشمنان علي، گروهي اهل شقاق و نفاق و کينه ورزاني متجاوز و برادران اهريمنند که به منظور فريب و نيرنگ، سخنان بي مغز و آميخته به رنگ و ريا با يکديگر نجوا ميکنند.
معرفي دوستان و دشمناناي مردم! دوستداران علي(ع) و فرزندانش، مردمي اهل ايمانند که خداوند در کتاب خود از آنان بدينگونه ياد کرده است: «لا تَجِدُ قَوماً يُؤمِنونَ بِاللهِ وَاليَومِ الاخِرِ يُوادُّونَ مَن حادَّ اللهَ وَ رَسُولَهَ ... » (سوره مجادله، آيه 22) دوستداران علي و فرزندانش کساني هستند که نوشته شده در دلهايشان ايمان، و مدد نموده خداوند ايشان را بوسيله فرشتهاي از سوي خودش و او وارد فرمايد ايشان را در باغهائيکه جاريست از زير آنها نهرهائي براي هميشه در آنجا ميمانند. خداوند از ايشان راضي و ايشان از خداوند خوشنودند.
ايشان حزب خدا و آگاه باشيد که حزب خدا رستگارانند!
خداوند عزّوجلّ در توصيف ايشان چنين فرموده است: « الَّذينَ آمَنُوا وَ لَم يَلبَسُوا ايمانَهُم بِظُلمٍ أولئِکَ لَهُمُ الأمنُ وَ هُم مُهتَدُونَ »
و نيز ميفرمايد: ((اينان در امن و امان، به بهشت داخل شوند و فرشتگان با فروتني، سلامشان دهند و گويند: پاک و پاکيزهايد شما؛ پس جاودانه در بهشت ساکن شويد)).
آگاه باشيد دوستان ايشان کساني هستند که خداوند در توصيفشان در جاي ديگر فرمايد:
((ايشان، در امن و سلامت و بي حساب به بهشت وارد ميشوند)).
(و در مورد دشمنان ايشان فرموده است:)
((آگاه باشيد دشمنان آنها کساني هستند که به دوزخ در ميافتند و غريو جهنم را که ميجوشد و ميخروشد و صدايي که از سوخت و سوز آن بر ميخيزد، ميشنوند)).
و نيز در قرآن آمده: «کُلَّما دَخَلَت أمَّ?ٌ لَعَنَت أختَها »
همچنين درباره دشمنان آنها فرموده است: «کُلَّما ألقِيَ فيها فَوجُ سَألَهُم خَزَنَتُها ألَم يأتِکُم نَذيرٌ، قالوا بَلي قَد جاءَنا نَذيرٌ فَکَذَّبنا وَ قُلنا ما نَزَّلَ اللهُ مِن شَيءٍ إِن أنتُم إِلّا في ضَلالٍ کَبيرٍ»
آگاه باشيد که دوستداران علي(ع) و فرزندانش به غيب ايمان دارند و از پروردگار خود در خشيت و هراسند. اين گروه را اجر و پاداشي عظيم خواهد بود.
اي مردم! ميان دوزخ و بهشت، تفاوتي بزرگ است.
دشمن ما همان است که خداوند او را مذمّت و لعنت فرموده و دوستدار ما مورد مدح و ستايش و محبّت پروردگار است.
اي مردم! من، منذر و ترسانندهام و علي هادي و رهنماست.
اي مردم! من، پيامبرم و علي، وصي من است.
معرفي حضرت مهدي (عج)آگاه باشيد البتّه! آخرين امام زمان قائمِ ((مهدي)) است.
آگاه باشيد او ياري کننده دين خداست. آگاه باشيد او انتقام گيرنده از ستمکاران است. آگاه باشيد او گشاينده دژهاي استوار و ويرانگر قلعههاي مستحکم است. آگاه باشيد او نابود کننده طوايف مشرک است. آگاه باشيد او منتقم خونهاي ناحق ريخته اولياء خداست. آگاه باشيد او حامي دين خداست. آگاه باشيد او جرعه نوش درياي ژرف حقايق و معاني است. آگاه باشيد او معرِّف هر صاحب فضيلتي است به برترش و هر نادان بي فضيلتي است به نادانيش. آگاه باشيد او برگزيده خدا و منتخب پروردگار عالم است. آگاه باشيد او وارث همه دانشها و محيط به همه علوم است. آگاه باشيد او خبر دهنده شئون خداوند و مراتب ايمان است. آگاه باشيد او رشيد و رهسپار صراط مستقيم و استوار است. آگاه باشيد او آن کسي است که امور خلايق به او واگذار شده است. آگاه باشيد او آن کسي است که گذشتگان به ظهور وي بشارت دادهاند. آگاه باشيد او حجّت پايدار خداوند است که حجّت ديگري بعد از او نيست؛ زيرا حقّي نيست، که با او نباشد و نوري نيست که همراه او نباشد. آگاه باشيد اوست آنکه کسي بر او پيروز نميشود و کسي را در برابر او نصرت نتوان کرد.
آگاه باشيد که او ولّي خداست در گستره زمين و فرمانرواي حق است در ميان خلايق و امين خداست در پيدا و پنهان.
طرح مسئله بيعت اي مردم! آنچه لازم بود به شما فهماندم و برايتان توضيح دادم و اين علي(ع) است که پس از من، تعليم و تفهيم شما را به عهده خواهد گرفت. آگاه باشيد از شما ميخواهم که پس از پايان خطابه (به نشان قبول و تمکين) نخست با من و سپس با علي(ع)، دست بيعت دهيد و ميثاق خود را استوار کنيد.
بدانيد که من به خداوند تعهّد سپردهام و علي(ع) در برابر من تعهّد و بيعت نموده است و من، اکنون، از سوي حق تعالي از شما ميخواهم که با علي(ع) بيعت کنيد و بدانيد که هر کس بيعت خود را بشکند، به زيان خويش اقدام کرده است: «فَمَن نَکَثَ فإِنَّما يَنکُثُ عَلي نَفسِهِ »
حج اي مردم! حج و صفا و مروه از شعائر الهي است «فَمَن حَجَّ أوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيهِ أن يَطَّوَّفَ بِهِما»
اي مردم! حج خانه خدا کنيد که هيچ خانداني نيست که به ان خانه وارد شود مگر آنکه بي نياز گردد و هيچ خانوادهاي از اين خانه، رخ نتابيده، مگر آنکه به فقر و تهيدستي گرفتار آمده است. اي مردم! مؤمني نيست که در آن موقف کريم بايستد مگر آنکه خداوند از معاصي گذشته او چشم پوشي ميکند. پس آنگاه که حجَّش تمام شد زندگي و اعمال را از نو آغاز ميکند.
اي مردم! زائران خانه خدا از سوي حق تعالي، مدد و نصرت ميشوند و هزينه سفرشان در دنيا جبران و نيز اندوخته روز واپسين ايشان خواهد شد که خداوند، پاداش نيکوکاران را تباه نخواهد فرمود.
اي مردم! خانه خدا را با اعتقاد کامل و با دقت و فهم درست زيارت کنيد و مباد که بدون توبه و ترک گناهان گذشته خود، از آن مواقف شريف باز گرديد.
اي مردم! اقامه نماز و پرداخت زکات، بايد بر طبق دستور پروردگار و به همان روش که او فرمان داده است، به عمل آيد و چنانچه با گذشت زمان، کوتاهي کنيد يا مسائل و معارف دين را فراموش نمائيد، اين علي(ع) وليّ و سرپرست شما، مبيّن آن معارف و احکام براي شماست. همان که خداوند عزّوجلّ، او را پس از من براي شما منصوب کرده و هم اماماني که به جانشيني من و او از سوي حق تعالي تعيين گرديدهاند، پاسخگوي مسايل و مشکلات شما خواهند بود و بر آنچه نميدانيد آگاهتان خواهد کرد.
احکام الهي آگاه باشيد! حلال و حرام خدا، بيش از آن است که بتوانم يک به يک بر شمارم و معرفي نمايم؛ چون چنين است، در يک کلام ميگويم که به حلالها امر ميکنم و از حرامها نهي مينمايم و به منظور توضيح و تبيين آنها، مأمور شدهام که از شما بيعت گيرم و دست تعهد و پيمان بفشارم که آنچه از سوي حق تعالي درباره اميرالمؤمنين، علي(ع) و اماماني که از نسل من و علي(ع) به جهان خواهند آمد، پذيرفته باشيد.
و مهدي(عج)، قائم امامان و قاضي به حق تا روز واپسين خواهد بود.
اي مردم! هر عمل حلالي که به شما معرفي کردم و هر کار حرامي که از آن نهي نمودم، از گفته خود باز نميگردم و آن را تغيير نخواهم داد. اين امر را به خاطر بسپاريد و هرگز فراموش مکنيد و به ديگران نيز سفارش کنيد، مباد احکام مرا ديگرگون سازيد.
آگاه باشيد من سخن خود را مجدداً تأکيد ميکنم که: نماز را به پاي داريد و زکات بدهيد، امر به معروف و نهي از منکر کنيد اما بدانيد که سر آغاز هر امر به معروف و نهي از منکري اين است که فرامين مرا بپذيريد و حاضران، آن را به غائبان، اطلاع دهيد و به اطاعت از اوامر من وادارشان کنيد. و از مخالفت با آنها بر حذرشان سازيد؛ زيرا که اينها دستور خداوند عزّوجلّ و فرمان من است، و بدانيد که بدون امام معصوم (و بي معرفت او) امر به معروف و نهي از منکر امکان پذير نيست.
تنها راه هدايتاي مردم! اين قرآن است که امامان پس از علي(ع) را از فرزندان و از نسل او معرفي کرده و من نيز به شما توضيح دادم که علي از من و من از اويم. خداوند در کتاب خود فرموده است: «وَ جَعَلَها کَلِمًَه باقِيَهً في عَقِبِهِ».
و من نيز گفتم: ((تا آن زمان که دست تمسک به دامن اين دو امر گرانسنگ (يعني کتاب خدا و عترت و خاندان من) زدهايد، هرگز به گمراهي و ضلالت دچار نخواهيد شد)).
اي مردم! تقوي را پيشه خود کنيد و از قيامت بينديشيد که خداوند متعال فرمود: «إِنَّ زَلزَلهَ السّاعَهِ شَيءٌ عَظيم»
اي مردم! به مرگ بينديشيد و از حساب و ميزان و محاکمه در پيشگاه پروردگار جهانيان غافل مباشيد و ثواب و عقاب و پاداش و کيفر رستاخيز را از خاطر مبريد، که هر کس نيکي کند، پاداش يابد و هر کس دامن به بدي آلوده سازد، بهرهاي از بهشت نخواهد داشت.
بيعت گرفتناي مردم! شما را از آن حد فزونتر است ک بتوانيد يک يک، با من دست بيعت دهيد در حالي که به فرمان خدا، مأمورم که از زبان هر يک از شما اعتراف گيرم که منصب فرمانروايي و امارت بر مؤمنان را که براي علي(ع) قرار دادهام پذيرفتهايد و نيز (مأمورم که) در مورد قبول امامت و ولايت اماماني که از نسل من و صلب علي(ع) ميباشند، اقرار و بيعت گيرم. حال که چنين است، همگان يک صدا و به زبان، بگوييد: (اي رسول خدا!) آنچه که در ولايت و رهبري مطلق علي(ع) و امامان پس از وي که از صلب اويند از جانب حق تعالي به ما ابلاغ کردي، شنيديم و در برابر آن مطيع و تسليميم و به آن امر راضي و خوشنوديم! اينک ما به دل و جان و به زبان و دستمان، نسبت به قبول ولايت با تو بيعت ميکنيم و پيمان ميبنديم که با اين اعتقاد، زندگي کنيم و با آن بميريم و تا آن زمان که سر از خاک برداريم، به آن پايبند بوده و هرگز در آن تغيير و تبديلي ندهيم و شک و ترديدي ننماييم و از سر پيمان خود بر نخيزيم و از خدا و پيامبرش و اميرالمؤمنين، علي(ع) و فرزندانش حسن و حسين و امامان ديگر که از صلب علي(ع) به جهان آيند، فرمان بريم.
اي مردم! مقام و منزلتي که حسن و حسين نزد خدا و رسول او دارند، گوشزدتان کرده و ابلاغ نموده و متوجهتان ساختم که اين دو تن سرور جوانان اهل بهشتند و پي از من که جدّ ايشانم و بعد از علي(ع)، منصب امامت خواهند داشت.
و (اي مردم!) بگوييد: ((در اين امر، مطيع خدا و پيامبرش و علي(ع)، و حسنين و امامان پس از ايشانيم. تو (اي پيامبر) در مورد ولايت اميرالمؤمنين از دل و جان با ما عهد و ميثاق بستي؛ از کساني که توفيق مصافحه يافتند به دست، و از آنها که توفيق اين کار نيافتند، از زبانشان بيعت گرفتي. پيمان نموديم که ديگري را به جاي اين امر نگيريم و دل و جانمان به جانب ديگر روي ننمايد. خدا را در اين کار شاهد گرفتيم او به شهادت، کافي است و تو نيز (پيامبر) و همچنين همه مطيعان فرمان حق از حاضر و غائب و فرشتگان و جنود خدا و همه بندگان او را همگي را گواه و شاهد اين امر کرديم و خدا از هر شاهدي بزرگتر است.))
اي مردم! چه ميگوييد؟ خداوند، هر آوازي را ميشنود و از سرّ و پنهان همه آگاه است. (بدانيد) آن کس که به راه هدايت رود، به سود خود رفته و آن کس که به گمراهي گرايد، تنها به زيان خويش اقدام کرده است. چرا که دست خدا فوق هر دستي و قدرتش برتر از هر قدرتي است.
اي مردم! از خدا بترسيد و پرهيزگاري پيشه کنيد و پيمان خود را با علي(ع) اميرالمؤمنين و با حسنين و امامان ديگر که کلمه طيبه باقيهاند، استوار نماييد. هر که در ين امر، مکر پردازد خدايش به هلاکت در افکند و آنکس که بر عهد خود پاي فشرده خدايش رحمت کند / فَمَن نَکَثَ فَإِنَّما يَنکُثُ عَلي نَفسِهِ.. .¤
اي مردم! آنچه به شما گفتم، باز گوييد و بر علي(ع)، با عنوان رسمي اميرالمؤمنين سلام دهيد. بگوييد: ((پروردگارا دستورت را شنيديم و اطاعت کرديم تا از مرحمت و مغفرت تو بهرهمند شويم که بازگشت همه به توست)) و بگوييد:
((سپاس خداي را که به اين امر ما را هدايت و دلالت فرموده و اگر راهنمائيمان نميکرد، ما، خود، به راه هدايت دست نمييافتيم))
اي مردم! فضايل و امتيازات علي بن ابيطالب و قدر و منزلتش نزد خداوند، که در کتاب خدا نازل شده، بيشتر از آن است که بتوانم در يک جلسه برايتان بر شمرم؛ پس هر کس که از مناقب و فضايل او نزد شما مطلبي گويد، از او بپذيريد.
اي مردم! هر کس از خدا و پيامبر او و از علي(ع) و امامان و پيشواياني که معرفي کردم، فرمان بَرَد، به رستگاري بزرگي نايل آمده است.
اي مردم! رستگاران، کساني هستند که در بيعت با علي(ع) و پذيرش ولايت او و در اداي سلام بر وي به عنوان اميرالمؤمنين، مبادرت و سبقت جويند، اينان در بهشتِ نعمتها متنعّم خواهند بود.
اي مردم! سخني گوييد که موجب رضاي خدا باشد: «فَإِن تَکفُرُوا أنتُم وَ مَن فِي الأرضِ جَميعاً فَلَن يَضُرَّ اللهَ شَيئاً »
خداوندا! مردان و زنان با ايمان را بيامرز و کافران را به غضب خود گرفتار ساز و ستايش، خداي راست که پروردگار جهانيان است.
(در اين هنگام مردم، فرياد بر آوردند:)
فرمان خدا و پيامبر خدا را شنيديم و با دل و زبان و دست مطيع و فرمانبرداريم. چون سخنان پيامبر، تمام شد، مردم بر گرد آن حضرت و اميرالمؤمنين(ع) سخت ازدحام کردند و هرکس ميخواست با ايشان، مصافحه و بيعت کند.
گويند نخستين کسي که موفق به مصافحه و بيعت شد، ابوبکر بود و پس از وي عمر و سپس عثمان بيعت کردند و به دنبال ايشان باقي مهاجران و انصار و ديگر مردمان، اقدام به بيعت کردند تا آنگاه که وقت نماز مغرب رسيد. پيامبر در آن شب، نماز مغرب و عشا را پيوسته و در يک زمان به جاي آورد.
در روايت است که پيامبر (ص) با هر گروه که به عنوان بيعت، مصافحه ميکرد، ميگفت: «ألحَمدُ للّهِ الَّذي فَصَّلَنا عَلي جَميعِ العالَمينَ».
يعني: ((ستايش خداي را که ما را بر همه جهانيان امتياز مرحمت فرمود)).
http://www.ghadirekhom.com/ghadir.htm (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، كد: 9/100109469)