آدم و امتحان فرشتگان | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
آدم و امتحان فرشتگان
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
آدم و امتحان فرشتگان
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
امتحان ملائکه
,
ملائکه
سوال:
من فکر مي کنم مشکل جوان ما الان بعضي مسائل پيش پا افتاده اي نيست که شما بعضا در مورد آن بحث مي کنيد(همچون روابط دختر پسر يا مسائل احکامي). چون امروزه بيشتر افراد تحصيل کرده بوده و اين مسائل را از طريق مطالعه، و افراد بي سواد از طريق روحانيون محلي مي توانند حل کنند. مشکل جوانان عميق تر بوده و انتظار مي رود يک روحاني ملي که در تلويزيون ظاهر مي شود به اين مسائل جواب بده همچون: مي دانيم که فرشتگان زودتر از انسان خلق شده اند (با توجه به مسئله سجده نکردن ابليس به آدم) خوب در اينجا اين سوال پيش مي ياد که چه ضرورتي داشته که فرشتگان به انسان سجده کنند؟ حتما اين دو با هم رابطه عميقي دارند! به اين مسئله مي توان از دو ديدگاه پرداخت:1- اينکه علم خدا تدريجي بوده و بعد از خلق فرشته به فکرش رسيده که موجود کاملتري (انسان) را خلق کنه و يا 2- نيت از خلق انسان ازمايش فرشتگان بوده و انسان عملا هيچ کيفر خواستي ندارد، فقط به عنوان وسيله اي بر سنجش فرشتگان بوده که آزمايششان را در سجده کردن نشان دادند. و يا ديدگاه ديگري هست که من اطلاعي از آن ندارم لطفا به اين شبه من پاسخ دهيد؟ پاسخ عقلاني نه پاسخي مثل اينکه نبايد اصلا به ذات خدا فکر کرد و يا ذهن ما محدود است و به مسائل خدا نيز با ذهن ناقص خود مي پردازيم.
پاسخ تفصیلی:
الف ـ چه ضرورتي داشته که فرشتگان به انسان سجده کنند؟ برای اینکه به پاسخ عمقی این پرسش برسیم لازم است با نگاهی عمقی به آیات مربوطه ی آن بنگریم. خداوند متعال در سوره بقره چنین فرمود:« وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ (30) وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُوني بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (31) قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَليمُ الْحَكيمُ (32) قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ (33) وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرين» « و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: « من قرار دهنده ی خلیفه ای در زمين هستم»، [فرشتگان] گفتند: «آيا در آن كسى را مىگمارى كه در آن فساد انگيزد، و خونها بريزد؟ و حال آنكه ما با ستايش تو، [تو را] تنزيه مىكنيم؛ و به تقديست مىپردازيم.» فرمود: «من چيزى مىدانم كه شما نمىدانيد.» و [خدا] همه اسماء را به آدم آموخت؛ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: «اگر راست مىگوييد، از اسماء اينها به من خبر دهيد!» گفتند: «منزهى تو! ما را جز آنچه به ما آموختهاى، هيچ دانشى نيست ؛ تويى داناى حكيم.» فرمود: «اى آدم، ايشان را از اسما آنان خبر ده !» و چون ايشان را از اسماءشان خبر داد، فرمود: «آيا به شما نگفتم كه من غیب آسمانها و زمين را مىدانم؛ و آنچه را آشكار مىكنيد، و آنچه را پنهان مىداشتيد مىدانم؟»و چون فرشتگان را فرموديم: «براى آدم سجده كنيد!»، پس همه سجده نمودند جز ابليس كه سر باز زد و كبر ورزيد و او از كافران بود » ـ نکات آیه 1ـ فرمود: « إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً ــ من قرار دهنده ی خلیفه ای در زمين هستم » ؛ این آیه را به غلط چنین ترجمه می کنند: « من در زمین خلیفه ای قرار خواهم داد ». خداوند متعال نمی فرماید من اکنون اراده نموده ام که خلیفه ای در زمین قرار دهم ؛ بلکه می فرماید: شأن من این است و خدایی من اقتضاء دارد که در زمین خلیفه داشته باشم ؛ یعنی چون من خدا هستم و خدایی اقتضای ظهور تامّ دارد و مظهر تامّ می طلبد ؛ لذا خدایی من اقتضای وجود خلیفة الله را می کند. لذا فرمود: « إِنِّي جاعِلٌ ــ من قرار دهنده ام » و نفرمود:« انّی اجعل ــ من قرار می دهم » ؛ البته توجّه شود که در این آیه ، صیغه « جاعِلٌ » اسم فاعل نیست بلکه صفت مشبّهه می باشد ؛ چون طبق گفته ی ادبای زبان عرب ، هر اسمی که بر وزن فاعل باشد ولی بر ثبوت دلالت کند صفت مشبّهه است ؛ به عبارت دیگر اسم فاعلی که معنای حدوث ( تغییر ، دگرگونی ) نداشته باشد صفت مشبهه است ؛ و شکّ نیست که فاعلیّت خدا منزّه از تغییر و حدوث می باشد ؛ چرا که تغییر و حدوث ، نشان امکان است و امکان را به ساحت قدس واجب الوجود راه نیست. پس « جاعل» صفت مشبّهه می باشد ؛ و صفت مشبهه دلالت بر این دارد که این صفت شأن موصوفش می باشد و چنین موصوفی همواره چنین صفتی را دارد ، به عبارتی چنین صفتی برای موصوفش ثابت است. پس چنین نیست که خدا روزی تصمیم بگیرد خلیفه بیافریند ؛ بلکه خلیفه داشتن لازمه ی ذات اوست. لذا او نخست خلیفه ی خود را آفرید و آنگاه دیگر موجودات را از صدقه سری او خلق نمود. چرا که اوّلین مخلوق خدا ، نور حضرت انسان کامل محمّد مصطفی (ص) است ؛ و اگر او نبود ، چیزی هم نبود. لذا فرمود: « لولاک لما خلقت الافلاک ــ اگر تو نبودی افلاک را نمی آفریدم» آری ملائک قبل از انسان خلق نشده اند بلکه خلقت انسان قبل از تمام موجودات می باشد. لذا خدواند نفرمود: من خالق خلیفه ای در زمین هستم ؛ بلکه فرمود: من جاعل خلیفه ای در زمین هستم. جعل یعنی قرار دادن ، نه یعنی آفریدن. انسان قبل از آنکه به بدن مادّی تعلّق گیرد در عالم فوق ملائک حضور داشت ؛ لذا از آن مقام قدسی خویش نزول اجلال فرمود و در کسوت موجود مادّی ظاهر گشت. چون بدن مادّی آدم(ع) آماده شد آن روح قدسی که اشرف از ملائک بود در او دمیده شد. حضرت رسول الله (ص) فرمودند: « أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي ـــ اوّل مخلوقی که خدا آفرید نور من بود » (بحار الأنوار ،ج1 ،ص97) « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي ابْتَدَعَهُ مِنْ نُورِهِ وَ اشْتَقَّهُ مِنْ جَلَالِ عَظَمَتِهِ ... ــــ پيامبر اكرم(ص) فرمودند: اول چيزى كه خداوند آفريد نور من بود كه از نور خود بوجود آورد و آن را از جلال و عظمت خويش جدا كرد. آن نور شروع به طواف قدرت نمود تا در هشتاد هزار سال به جلال عظمت رسيد در اين موقع براى تعظيم خدا به سجده شد. از آن نور ، نور عليی(ع) جدا گرديد. نور من محيط بر عظمت بود و نور علي محيط بر قدرت. آنگاه خدا عرش و لوح و خورشيد و نور روز و نور چشمها و عقل و معرفت و ديدههاى مردم و گوشها و دلهاى آنها را از نور من آفريد و نور من از نور او جدا شده بود. مایيم اوّلين و آخرين و سابقين و مسبّحين و مایيم شافعين ؛ ما حكمة اللَّه و برگزيدگان او و دوستان پروردگاريم ؛ وجه اللَّه و جنب اللَّه و عين اللَّه و امناء اللَّه و نگهبانان وصى خدا و غيب خدا و معدن تنزيل و معنى تأويل ما هستيم. جبرئيل در خانههاى ما فرود مىآيد و ما جايگاه قدس خدا و چراغهاى حكمت و كليدهاى رحمت و سرچشمههاى همّت و باعث شرافت امّت و پيشوايان برجسته و نواميس عصر و فرمانروايان عالم و رهبر مردم و زمامدار جهان و فرمانبردار و ولايتمدار و پشت و پناه آنها و ساقى و حافظ و راه نجات براى آنهایيم ما راه و سلسبيل ، ما راه پايدار و طريق مستقيم هستيم. هر كه بما ايمان آورد به خدا ايمان آورده و هر كه انكار ما را كند انكار خدا را كرده و كسى كه درباره ی ما شک كند به خدا شک كرده. كسى كه عارف به ما باشد عرفان به خدا دارد و هر كه به ما پشت كند به خدا پشت كرده ؛ و مطيع ما مطيع خداست ما وسيله بسوى خدایيم و رساننده به رضوان اوییم. عصمت و خلافت و هدايت متعلق به ماست. نبوت و امامت و ولايت در ميان ماست. ما معدن حكمت و درب رحمت و درخت عصمت و كلمه تقوى و مَثَل اعلى و حجّت كبرى و عروة الوثقى هستيم كه هر كس به آن چنگ زند نجات مىيابد » (بحار الأنوار ،ج25،ص23 ) حضرت باقر عليه السّلام فرمودند: « إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ تَفَرَّدَ فِي وَحْدَانِيَّتِهِ ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ فَصَارَتْ نُوراً ثُمَّ خَلَقَ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ عِتْرَتَهُ ع ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ فَصَارَتْ رُوحاً وَ أَسْكَنَهَا فِي ذَلِكَ النُّورِ وَ أَسْكَنَهُ فِي أَبْدَانِنَا فَنَحْنُ رُوحُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ احْتَجَبَ بِنَا عَنْ خَلْقِهِ فَمَا زِلْنَا فِي ظِلِّ عَرْشِهِ خَضْرَاءَ مُسَبِّحِينَ نُسَبِّحُهُ وَ نُقَدِّسُهُ حَيْثُ لَا شَمْسَ وَ لَا قَمَرَ وَ لَا عَيْنَ تَطْرِفُ ثُمَّ خَلَقَ شِيعَتَنَا وَ إِنَّمَا سُمُّوا شِيعَةً لِأَنَّهُمْ خُلِقُوا ــــ خداوند يكتا بود در وحدانيت خويش ؛ آنگاه تكلّم به كلمهاى كرد كه کلمه نورى شد ، از آن نور محمّد و علي و عترتش را آفريد. بعد تكلّم به كلمه ای ديگرى كرد كه به صورت روحى درآمد آن روح را در نور قرار داد و ساكن بدنهاى ما گردانيد. به همين جهت ما روح اللَّه و كلمه ی او هستيم. بوسيله ما از خلق خود در حجاب قرار گرفت ؛ ما پيوسته در سايه ی عرش سبز و خرم بوديم مشغول به تسبيح و تقديس ، آن زمان كه نه خورشيد و نه ماه بود و نه چشم بهم زنى وجود داشت ؛ سپس شيعيان ما را آفريد و شيعه را به اين نام ناميدهاند چون از شعاع نور ما آفريده شدهاند.» (بحار الأنوار ،ج25،ص23) 2ـ خَليفَةً خلیفه ی خدا یعنی آن موجودی که تمام اسماء و صفات الهی را در وجود خویش می نمایاند. لذا او آیینه ی تمام نمای خداست. دیگر موجودات هر کدام تنها مظهر برخی از اسماء الهی می باشند ؛ امّا خلیفة الله مظهر تمام اسماء است. لذا فرمود: « وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ــ و تعلیم داد خدا به آدم ، تمام اسماء را ». پس همانگونه که تصویر آیینه ای مظهر ما و نماینده ی ماست (ما و آثار وجودی ما را می نمایاند) انسان کامل نیز نماینده ی خداست. 3ـ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ وقتی ملائک خبر خلقت دنیایی آدم (ع) را شنیدند شگفت زده شدند ؛ چرا که حکمت وجود چنین موجودی را ندانستند. آنها یافته بودند که خلیفه ی خدا باید اهل تسبیح و تقدیس باشد ؛ یعنی همواره باید خدا نما باشد نه خودنما. و آنها گمان نداشتند که موجودی مادّی مثل آدم (ع) چنین خصوصیّتی داشته باشد. امّا خداوند متعال فرمود: « من چیزی می دانم که شما نمی دانید ». آنها فقط جنبه ی مادّی آدم را می دیدند و در نهایت به روح ملکوتی او نیز توجّه داشتند ؛ امّا نمی دانستند که سر دیگر این موجود به ظاهر مادّی در عالم لاهوت است ؛ عالمی که ملائک را بدان راه نیست ؛ یعنی همان عالم اسماء الله ؛ « ... لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويمٍ (4) ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ ـــ سوگند به ... كه ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريديم، (4) سپس او را به پايينترين مرحله بازگردانديم» ؛ یعنی او را در عالم لاهوت به احسن تقویم و در عالی ترین حالت ممکنه برساختیم و آنگاه او را به پایین ترین رتبه ی هستی ، که همان دنیاست ، ارجاع نمودیم. امّا ملائک گمان نمودند که خداوند می خواهد موجودی جدید را بعد از آنها بیافریند و غافل بودند از اینکه انسان کامل قبل از آنها خلق شده و باعث پیدایش خود آنها است ؛ و اساساً او بوده که تسبیح و تقدیس را به آنها تعلیم داده است. رسول خدا (ص) فرمودند: «... كُنَّا فِي سُرَادِقِ الْعَرْشِ نُسَبِّحُ اللَّهَ وَ تُسَبِّحُ الْمَلَائِكَةُ بِتَسْبِيحِنَا قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَم ــــ ما در پرده های عرش ، خدا را تسبیح می نمودیم و ملائکه به تسبیح ما تسبیح خدا می کردند ؛ قبل از اینکه خداوند عزّ و جلّ آدم را بیافریند. » (بحار الأنوار ،ج25 ،ص2) برای اینکه خداوند متعال به ملائک نشان دهد که اینها هنوز انسان کامل و خلیفة الله را نشناخته اند ،« عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُوني بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ ـــ اسماء را به آنها عرضه نمود و فرمود: خبر دهید مرا از اسماء اینها ، اگر از راستگویان هستید؟! » ؛ هر موجودی مظهر چندین اسم از اسماء الهی است ؛ لذا خداوند فرمود: اگر می توانید همه ی این اسماء الله را که در موجودات پراکنده است و هر کسی تنها مظهر بخشی از آنهاست ، یکجا در وجود خودتان به من نشان دهید! یعنی شما که ادّعای خلیفه ی خدا بودن دارید نشان دهید که آیینه ی تمام نما هستید! امّا ملائک دیدند که احاطه ی وجودی به تمام مظاهر الهی ندارند لذا گفتند: « سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَليمُ الْحَكيمُ ـــ پاک و منزهی تو ، ما را علمی نیست مگر آنچه تو ما را داده ای ؛ همانا تویی علیم و حکیم » . آنگاه خداوند متعال به آدم (ع) فرمود: « يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ ــ ای آدم به تک آنها خبر ده از اسمائشان! » ؛ یعنی حقیقت وجودی خود را آشکار ساز تا آنها خویش را در وجود تو نظاره نمایند! چرا که آدم (ع) مظهر جمیع اسماء است و دیگر موجودات هر کدام مظهر برخی اسماء می باشند. پس حقیقت تمام موجودات در وجود انسان کامل متجلّی می باشد. فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ ــــ و چون ايشان را از اسمائشان خبر داد، خداوند فرمود: آيا به شما نگفتم كه من غیب آسمانها و زمين را مىدانم؛ و نیز می دانم آنچه را آشكار مىكنيد، و آنچه را پنهان مىداشتيد ؟» ؛ یعنی آیا حالا فهمیدید که او جامع کمالات شماست؟ و آیا یافتید که او تمام حقیقت است و قبل از شما بوده و شما در حقیقت ظهورات او هستید؟ وقتی ملائک این حقیقت را یافتند ، به آنها خطاب شد که: « اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرين ــ براى آدم سجده كنيد! پس همه سجده نمودند جز ابليس كه سر باز زد و كبر ورزيد و او از كافران بود » ؛ یعنی اقرار نمایید که شما از ظهورات و شئونات اویید ؛ چرا که هر مظهر و شأنی در مقابل ظاهر و صاحب شأن خاضع و فرمانبردار می باشد. عقل و خیال و احساس و خوش آیند و بدآیند و ... دیگر حالات درونی ما انسانها در حقیقت همگی ظهورات و شئونات روح ما هستند ؛ لذا همگی در برابر روح ما دائماً در سجده اند ؛ یعنی سر تسلیم در برابر روح ما دارند ؛ مگر یکی از قوا که عبارت باشد از نفس امّاره. البته این قوّه گاه قوای دیگری چون خیال و شهوت و غضب و احساس را هم در خدمت خود می گیرد. امّا عقل هیچگاه خدمت نفس نمی کند بلکه ممکن است اسیر و زندانی نفس شود. در نظام هستی نیز موجودات عالم و از جمله ملائک ، ظهورات و شئونات انسان کامل می باشند ؛ و همه در برابر او خاضع و فرمانبردارند ؛ مگر نفس امّاره ی عالم ، یعنی ابلیس ؛ و نیز آنها که ابلیس آنها را با خود همراه نموده است. امّا ملائک ابداً از فرمان انسان کامل سرپیچی نمی کنند ؛ چرا که آن بزرگواران ، عقل عالم می باشند. پس سجده نمودن ملائک در برابر انسان کامل و خلیفه ی خدا از آن جهت است که آنها خود را از شئونات وجودی خلیفه ی خدا می بینند. به تعبیر دیگر آنها مظاهر اسماء غیر جامعه اند و خلیفه ی خدا مظهر اسم جامع الله می باشد. لذا آنها در انسان کامل ، الله را شهود می کنند و در حقیقت در برابر الله سجده می کنند. لکن الله را در آیینه ی انسان کامل می نگرند ؛ و جز این چاره ندارند ؛ چرا که آنها را تاب شهود ذات الله نیست. ب ـ فکر و تدریج و خدا فکر نمودن عملی است ذهنی برای معلوم نمودن مجهولات ؛ لذا هر موجودی که فکر می کند یقیناً نصیبی از جهل دارد ؛ و موجودی که جهل داشته باشد کمال محض نیست ؛ و موجودی که کمال محض نباشد وجود محض نیست ؛ چون هر کمالی امر وجودی می باشد. و هر موجودی که وجود محض نباشد ممکن الوجود است ؛ چون تنها وجود محض است که عین وجود می باشد و محتاج وجود دهنده نیست. پس لازمه فکر کردن و جهل داشتن ، ممکن الوجود بودن است. لذا فرض واجب الوجودی که فکر می کند و جهل دارد ، فرض واجب الوجودی است که ممکن الوجود می باشد. و روشن است که یک موجود نمی تواند هم واجب الوجود باشد هم ممکن الوجود. چون ممکن الوجود یعنی محتاج وجود دهنده و واجب الوجود یعنی غیر محتاج به وجود دهنده ؛ و بدیهی است که این دو نقیض هم می باشند. تدریج نیز وصف حرکت و بلکه اسم دیگر حرکت است ؛ چون حرکت یعنی خروج تدریجی شیء از حالت بالقوّه برای رسیدن به حالت بالفعل. پس هر موجودی که تدریج در او راه داشته باشد متحرّک است ؛ و هر متحرّکی مرکّب است از حالت بالقوّه و بالفعل ؛ و روشن است که اوّلاً موجود مرکّب نمی تواند واجب الوجود باشد. ثانیاً لازمه بالقوّه بودن ، مادّی بودن است و هیچ موجود مادّی نمی تواند واجب الوجود باشد. ج ـ آدم و امتحان ملائک امتحان فرشتگان به آن معنا که در مورد بشر راه دارد ، بی معنی است ؛ چرا فرشتگان امکان تکامل و سقوط ندارند تا به سبب امتحان سعادتمند یا شقاوتمند گردند. خلیفه ی خدا خود غایت خلقت است و معنی ندارد که برای خاطر موجود دیگری خلق شود. همگان به خاطر او خلق گشته اند و برای ذات باری تعالی ساخته شده ؛ چرا که مظهر تامّ خداست. لذا خداوند متعال خطاب به خلیفه اش حضرت موسی (ع) فرمود: « وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسي ـــ و من تو را براى خودم ساختم » (طه:41) و در حدیثی قدسی فرمود: « عبدي خلقت الأشياء لأجلك و خلقتك لأجلي، و هبتك الدنيا بالإحسان و الآخرة بالإيمان ـــــ اى بندهام، من همه ی اشياء را به خاطر تو خلق كردم و تو را هم براى خودم آفريدم و من دنيا را با احسان خود به تو بخشيدم و آخرت را هم بوسيله ايمان به تو دادم » (الجواهر السنية (كليات حديث قدسى)،ص710) سخن آخر: برخی چنین پنداشته اند که ملائک برای بشر سجده کرده اند ؛ حال آنکه چنین نیست و فرشتگان پاک الهی منزّه از آنند که در برابر بشر نادان و آلوده به صد گونه رذائل سر تعظیم فرود آرند. ملائک تنها در برابر خلیفه ی خدا سجده و خضوع کرده اند و می کنند. آنها تنها فرمانبر کسی هستند که مظهر تامّ اسماء الله باشد ؛ نه هر آن کسی که ظاهر انسانی دارد.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/5252
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت