درباره تفاوتهاي نماز شيعه و سني مطالب بسيار است؛ چرا كه تفاوتها بسيار است. وگرچه بررسي تمام اين تفاوتها بحث مفصل و طولاني ميطلبد اما به برخي از آنها اشاره ميكنيم و جهت اطلاع بيشتر ميتوانيد به اين آدرس اينترنتي مراجعه كرده و علاوه بر مطالعه مطالب بسيار ارزشمند و مفيدي كه در آن مييابيد به بسياري از منابع و متون معتبر شيعه و سني در مورد نيازتان استفاده كنيد:
www.valiasr-aj.comتفاوتهاي نماز ما با نماز اهل سنت از بعد از تكبيره الاحرام نماز شروع ميشود كه آنها «بسم الله الرحمن الرحيم» را نميگويند و يا به حدي آهسته ميگويند كه شنيده نشود. و اين تفاوتها تا پايان نماز ادامه مييابد كه آنها سلام را در تشهد قبل از شهادتين ميآورند و صلوات بر محمد و آل محمد را به نحوي كه شيعه در نماز خود دارد نميگويند. در نماز برخلاف سنت رسول خدا صلي الله عليه وآله دست روي دست گذارده و دست بسته نماز ميخوانند. بعد از «ولاالضالين» آمين ميگويند؛ پاها را بيش از حد معمول باز ميكنند و... تمام اين تغييرات كه بر خلاف سنت رسول خدا صلي الله عليه وآله است به اين دليل است كه امير المؤمنين عليه السّلام در فرازي از خطبه نهج البلاغه به آن اشاره ميفرمايد:«حتي اذا قبض اللَّه رسوله (صلي الله عليه وآله) رجع قوم علي الاعقاب، و غالتهم السبل و اتكلوا علي الولائج و وصلوا غير الرحم و هجروا السبب الذي أمروا بمودته و نقلوا البناء عن رصّ اساسه فبنوه في غير موضعه معادن كل خطيئة و ابواب كل ضارب في غمرة قد ماروا في الحيرة و ذهلوا في السّكرة علي سنّة من آل فرعون: من منقطع الي الدنيا راكن أو مفارق للدين مباين. افسوس كه آنها پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه وآله به گذشته خود بازگشتند و با پيمودن راههاي گوناگون گمراه شدند. و به دوستان و همفكران فاسد خود اعتماد و از غير خويشاوندان پيامبرصلي الله عليه وآله پيروي كردند و از وسيلهاي كه به دوستي آن مأمور بودند (اهل البيت عليهم السلام) جدا گشتند. از ريسمان هدايت فاصله گرفتند و بناي استوار دين را از جايگاه اصلي خود انتقال دادند و آن را در جايي ديگر نهادند جايي كه مركز هر گونه گناه و فساد بود و آغاز هر فتنه و فتنه جويي، و پناه و گمراهاني كه از اين سو بدان سو سرگردانند و در غفلت، به سنت فرعونيان از همه بريده و به دنيا دل بستهاند يا پيوند خود را با دين گسستهاند.نهج البلاغه، ترجمه شهيدي، بخشي از خطبه 150(و يا در روايت ديگري كه در كتاب كافي آمده است به شكل ديگري به ايجاد اين اختلافات كه بخشي از آن در احكام نماز است اشاره شده و علت عدم موفقيت اما عليه السلام در مخالفت با آنان و برگرداندن اين انحرافات به زمان قبل از خود را اشاره نموده است:قال علي عليه السلام: قد عملت الولاة قبلي اعمالاً خالفوا فيها رسول الله صلي الله عليه وآله متعمدين لخلافه ناقضين لعهده مغيرين لسنته و لو حملت الناس علي تركها و حولتها الي مواضعها و الي ما كانت في عهد رسول الله صلي الله عليه وآله لتفرق عني جندي حتي ابقي وحدي او قليل من شيعتي الذين عرفوا فضلي و فرض امامتي من كتاب الله عز و جل و سنة رسول الله صلي الله عليه وآله ... واللَّه لقد امرت الناس أن لا يجتمعوا في شهر رمضان الا في فريضة و أعلمتهم أن اجتماعهم في النوافل بدعة فتنادي بعض أهل عسكري ممن يقاتل معي يا اهل الاسلام غيرت سنة عمر ينهانا عن الصلاة في شهر رمضان تطوعاً و لقد خفت أن يثوروا في ناحية جانب عسكري. ما لقيت من هذه الامة من الفرقة و طاعة ائمة الضلالة و الدعاة الي النار پيش از من، متصديان امور به كارهايي دست يازيدند كه با دستورات صريح رسول خدا صلي الله عليه وآله مخالف بود. آنان به عمد سنتهاي نبوي را تحريف و احكام الهي را تغيير دادند. من اگر ميخواستم مردم را بر ترك آن احكام وادارم و احكام تغيير يافته را به گونهاي كه زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله معمول بود - بازگردانم، لشكريانم از گِردم پراكنده مي شدند و يكه و تنها مي0ماندم يا فقط اندكي از شيعيانم با من همراهي ميكردند؛ شيعياني كه برتري مرا از كتاب خدا و سنّت نبوي شناخته بودند. (در اينجا حضرت امير المؤمنين عليه السّلام حدود 25 مورد از موارد تغيير و تحريف احكام را به عنوان نمونه ياد ميكنند و چون ذكر تك تك اين موارد - از آنجا كه با اشاره و در كمال اختصار بيان شده است - به شرح و بسط و محتاج است و پرداختن به آن هم از گنجايش اين نوشتار خارج است.) (حتي يك بار) به مردم گفتم: در ماه رمضان، جز براي اداي فريضه واجب، در مسجد اجتماع نكنند به آنان گفتم: خواندن نمازهاي مستحبي با جماعت (نماز تراويح كه از بدعتهاي عمر بن خطاب بود و تا هم اكنون نيز اين بدعت ميان اهل سنت رايج است و در شبهاي ماه مبارك رمضان به جماعت خوانده ميشود.) بدعت است. در اين بين بعضي سربازانم برآشفتند و گفتند: اي اهل اسلام سنّت عمر تغيير يافت، علي ما را از نماز جماعت در ماه رمضان باز ميدارد؟! كه من ترسيدم ميان بخشي از سربازانم شورش برپا شود. از اختلاف و پيروي كوركورانه ايشان از پيشوايان گمراهي چه مصيبتها كه نكشيدم؟كافي، ج 8، ص 59 و 62
ميدانيم كه نماز امري تعبدي است كه از جانب خداي عزوجل واجب شده است كه افعال و اذكار آن نيز تعبدي است كه واجب است از جانب خداي عزوجل تعيين و از جانب پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله و سلم تبيين گردد همانگونه كه در حديث نبوي آمده است :قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم : صلوا کما رايتموني اصليپيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند : نماز بخوانيد همانگونه كه مي بينيد من نماز مي خوانم.صحيح البخاري ج 1 ص 155 , کتاب الاذان باب الاذان للمسافر اذا کان جماعة ....نووي در شرح اين حديث ميگويد:و هذا مقتضي وجوب کل ما فعله النبي صلي الله عليه و سلم الا ما خرج وجوبه بدليل کرفع اليدين و نحوه.و اين روايت اقتضا دارد وجوب همه چيزهايي كه پيامبر انجام ميدهد مگر آن كاري كه وجوب آن به دليل ديگري برداشته شده باشد مثل بالا بردن دو دست و امثال آن.المجموع ج 3 ص 290 .و يا در سه وقت نماز خواندن از موارد اختلافي اساسي است كه ميان ما و اهل سنت به چشم ميخورد و آنها بر خلاف سنت رسول خدا صلي الله عليه وآله نماز روزانه خود را در پنج وعده می خوانند و حتي براي يك بار نيز حاضر نيستند نماز خود را در سه وعده بخوانند در حالي كه از معتبرترين كتابهاي خودشان روايت شده است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله در مدينه و در غير حال اضطرار نمازهاي يوميه را در سه وقت خواندهاند و اين مسلم است كه خود رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بدان عمل نمودهاند. حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ يَحْيَى قَالَ قَرَأْتُ عَلَى مَالِكٍ عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ جَمِيعًا وَالْمَغْرِبَ وَالْعِشَاءَ جَمِيعًا فِي غَيْرِ خَوْفٍ وَلَا سَفَرٍرسول خدا نماز ظهر وعصر را باهم خواندند ومغرب وعشاء را باهم ونه ترسي بود ( جنگي) ونه سفريصحيح مسلم ، ج1 ، ص489 ، باب الجمع بين الصلاتين في الحضر و حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يُونُسَ وَعَوْنُ بْنُ سَلَّامٍ جَمِيعًا عَنْ زُهَيْرٍ قَالَ ابْنُ يُونُسَ حَدَّثَنَا زُهَيْرٌ حَدَّثَنَا أَبُو الزُّبَيْرِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ جَمِيعًا بِالْمَدِينَةِ فِي غَيْرِ خَوْفٍ وَلَا سَفَرٍ قَالَ أَبُو الزُّبَيْرِ فَسَأَلْتُ سَعِيدًا لِمَ فَعَلَ ذَلِكَ فَقَالَ سَأَلْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ كَمَا سَأَلْتَنِي فَقَالَ أَرَادَ أَنْ لَا يُحْرِجَ أَحَدًا مِنْ أُمَّتِهِ .رسول خدا نماز ظهر و عصر را در مدينه باهم خواندند که نه ترسي بود و نه سفري. ابو الزبير ميگويد پرسيدم از سعيد که چرا اينطور فرمودند. او گفت از ابن عباس همين را سوال کردم او گفت: ميخواست که بر کسي از امتش سخت نگيرد. و...صحيح مسلم ، ج1 ، ص489 ، باب الجمع بين الصلاتين في الحضر تكتّف و يا تكفير از موارد اختلافي در نماز شيعه و سنينكته ديگر وجود ادلهاي است بر اين كه تكتف و يا تكفير (دست بسته نماز خواندن) از اضافات مردم بر نماز بوده و هيچ دليلي بر وجوب و حتي استحباب آن وجود ندارد بنابر اين دست بسته بودن در نماز يك نوع عمل اضافي است و هر نوع زياده اي در نماز نيازمند دليل است و چون دليلي بر آن نداريم پس ترك آن افضل است: قال ابن رشد القرطبي: وثبت أيضاً أنّ الناس كانوا يؤمرون بذلك ، وورد ذلك أيضاً من صفة صلاته في حديث أبي حميد فرآى قوم أنّ الآثار التي أثبتت ذلك اقتضت زيادة على الآثار التي لم تنقل فيها هذه الزيادة وأنّ الزيادة تجب أن يصار إليها ورأى قوم أنّ الأوجب المصير إلى الآثار التي ليس فيها هذه الزيادة لأنّها أكثر ولكون هذه ليست مناسبة لأفعال الصلاة وإنّما هي من باب الاستعانة ولذلك أجازها مالك في النفل ولميجزها في الفرض.... ابن رشد قرطبي ميگويد: و همچنين ثابت شده است كه مردم امر مي كردند به تكتف ، و اين مطلب همچنين وارد شده است از صفت نماز پيامبر در حديث ابي حميد كه عدهاي معتقد بودند كه اين زياده (تكتف) در نماز را ثابت ميكند اقتضا دارد اين زياده را بر رواياتي كه اين زياده در آنها نقل نشده است و واجب است كه اين زياده به آنها اضافه شود و عده اي معتقد بودند كه واجب است ملتزم شدن به رواياتي كه در آن اين زياده وجود ندارد به خاطر اينكه آنها تعدادشان بيشتر است و به خاطر اينكه دست بسته بودن مناسبتي با افعال نماز ندارد و همانا اين قضيه از باب كمك گرفتن است و به همين خاطر امام مالك آن را در نماز مستحبي اجازه داده ولي در نماز واجب اجازه نداده است.بداية المجتهد: ج 1 ص 112 (المسالة السابعة اتفاق العلماء علي ان السجود علي سبعة اعضاء).مهمترين دليل بر دست بسته نماز خواندن روايت بخاري است كه در آن تصريح مي كند به اين كه ((الناس يؤمرون)) و نميگويد كه پيامبر امر كرد كه دست راست را روي دست چپ بگذاريد. بنا بر اين اين روايت به هيچ عنوان حاكي از سنت پيامبر نميشود و برفرض اگر دلالت آن درست بود و حاكي از سنت بود باز هم به دليل تعارض با روايات معتبر كه حاكي عدم اين زياده هستند اين روايت از حجيت و اعتبار خارج ميشد. به روايت بخاري توجه فرماييد:فروى عن عَبْد اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَةَ، عَنْ مَالِكٍ، عَنْ أَبِي حَازِمٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ، قَالَ كَانَ النَّاسُ يُؤْمَرُونَ أَنْ يَضَعَ الرَّجُلُ الْيَدَ الْيُمْنَى عَلَى ذِرَاعِهِ الْيُسْرَى فِي الصَّلاَةِ . قَالَ أَبُو حَازِمٍ لاَ أَعْلَمُهُ إِلاَّ يَنْمِي ذَلِكَ إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم. قَالَ إِسْمَاعِيلُ يُنْمَى ذَلِكَ. وَلَمْ يَقُلْ يَنْمِي. عن ابي حازم از سهل بن سعد است كه گفت : مردم امر مي كردند كه نمازگزار در نماز دست راست را بر ساعد دست چپ بگذارد . ابو حازم مي گويد: مطلبي درباره اين روايت نمي دانم جز اينكه به پيامبر نسبت داده شده است . اسماعيل مي گويد : اين مطلب نسبت داده شده است و نمي گويد خود او نسبت داده است .صحيح البخاري: ج 1 ص 181، ح 740، كتاب الأذان، ب 87، باب وَضْعِ الُْيمْنَى عَلَى الْيُسْرَى.بر روي مهر نماز خواندن از اختلافات شيعه و سني در نمازو يا حتي در رابطه با گذاردن مهر و نماز خواندن بر روي آن: قطعي است كه حتي در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مهري به اين صورت كه الآن در ميان شيعيان رايج است نماز خوانده است كه اكنون در صدد اثبات آن نيستيم اما آنچه بيشتر واضح است اين است كه آن حضرت بنا بر اتفاق شيعه و سني بر خاك ، سنگ و حصير سجده ميكرده و هرگز بر فرش، سجاده، لباس و ... كه الآن اهل سنت بر آن سجده ميكنند، سجده نميكرده است و سجده بر چنين چيزها از بدعتهايي است كه در ميان اهل سنت رايج شده است.و نخستين كسي كه بر تربت امام حسين عليه السلام سجده كرد ، امام زين العابدين عليه السلام بود كه بعد از دفن سيد الشهداء عليه السلام مقداري از خاك آن حضرت را برداشت و به مدينه برد و خود و اهل بيت رسول خدا بعد از آن بر خاك سيد الشهداء سجده ميكردند . شيعيان نيز با تأسي به ائمه اهل بيت عليهم السلام كه يكي از ثقلين هستند ، سجده بر تربت سيد الشهداء را مستحب ميدانند و بر اين كار مداومت ميكنند .أعطيت خمسا لم يعطهن أحد قبلي ... وجعلت لي الأرض مسجدا وطهورا .پنچ چيز به من داده شده است كه به هيچ كس قبل از من داده نشده است ... زمين براي من محل سجده و پاك كننده قرار داده شده است .صحيح البخاري ، البخاري ، ج 1 ، ص 86 .و نيز از ابو وائل نقل شده است كه ميگفت :رأيت النبي ( ص ) إذا سجد وضع جبهته وأنفه على الأرض .پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله را ديدم كه وقتي سجده ميكرد ، پيشاني و بينياش را بر زمين مينهاد .أحكام القرآن ، الجصاص ، ج 3 ، ص 36 ، و مسند احمد ، ج 4 ، ص 315 ، 317 .حتي نقل شده است كه برخي از صحابه ؛ از جمله مسروق بن الأجدع ، چيزي شبيه مهر امروزي با خود حمل ميكرد و در زمان مسافرت با كشتي بر آن سجده مي كرد . محمد بن سعد در الطبقات الكبري مينويسد :حدثنا محمد قال كان مسروق إذا خرج يخرج بلبنة يسجد عليها في السفينة .الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد ، ج 6 ، ص 79 .مسروق ، هر وقت كه به مسافرتي ميرفت ، مقداري از خاك با خود بر ميداشت تا در كشتي بر آن سجده كند .و رواياتي فراواني كه در كتابهاي شيعه و سني بسيار يافت ميشود .سجدۀ رسول خدا بر سنگ :از ابن عباس نقل شده است كه ميگفت :أن النبي صلى الله عليه وآله وسلم سجد على الحجر .پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم بر سنگ سجده ميكرد .اين روايت را حاكم نيشابوري در المستدرك ، ج 3 ، ص473 نقل و آن را تصحيح ميكند و ذهبي نيز در تلخيص المستدرك صحت آن را تأييد ميكند .سجده رسول خدا بر سجادهاي ساخته شده از حصير :مسلم نيشابوري در صحيح مسلم از أبي سعيد خدري نقل مي كند :حَدَّثَنِي أَبُو سَعِيدٍ الْخُدْرِيُّ أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ فَرَأَيْتُهُ يُصَلِّي عَلَى حَصِيرٍ يَسْجُدُ عَلَيْهِ .از ابو سيعد خدري نقل شده است که بر رسول خدا وارد شد و ديد آن حضرت بر روي خمره (حصيري) نماز مي خواند و بر روي همان سجده مي کند .صحيح مسلم ، ج 2 ، ص 62، كتاب الصلاة ، باب الصلاة في ثوب واحد . و 128، باب فضل صلاة الجماعة .همچنين بخاري و مسلم از ام المؤمنين ميمونه نقل كردهاند :كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُصَلِّي عَلَى الْخُمْرَةِ .از ميمونه همسر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نقل شده است که فرمودند رسول خدا بر روي خمره (حصيري) سجده مي فرمودند .صحيح البخاري ، ج1 ، ص 101 ، كتاب الصلاة ، باب الصلاة على الخمرة ، صحيح مسلم ، ج 2 ، ص 128، كتاب الصلاة ، باب فضل صلاة الجماعة .و نيز مسلم از عايشه نقل ميكند :عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نَاوِلِينِي الْخُمْرَةَ مِنْ الْمَسْجِدِ قَالَتْ فَقُلْتُ إِنِّي حَائِضٌ فَقَالَ إِنَّ حَيْضَتَكِ لَيْسَتْ فِي يَدِكِ .از عائشه نقل شده است که گفت : رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به من فرمودند به من خمرۀ ( حصير ) سجده را بده . گفتم که من عذر زنانه دارم حضرت پاسخ دادند که عذر تو به دستت مربوط نمي شود.صحيح مسلم ، ج 1 ، ص 168.و هيثمي در مجمع الزوائد از ابن عمر نقل ميكند :كان رسول الله صلى الله عليه وسلم يصلي على الخمرة ويسجد عليها. رواه أحمد والبزار والطبراني في الكبير والأوسط ، ورجال أحمد رجال الصحيح .از ابن عمر نقل شده است که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بر روي تكه حصيري نماز مي خوانده و بر همان سجده مي کردند.مجمع الزوائد ، ج 2 ، ص 56 . مراد از «خمره » همان طور كه علماي شيعه و سني گفتهاند ، سجادهاي است كه از حصير درست ميشده است ؛ چنانچه ابن سلام در غريب الحديث مي نويسد :وقال أبو عبيد : في حديث النبي عليه السلام أنه كان يسجد على الخمرة . قال أبو عبيد : الخمرة شئ منسوج يعمل من سعف النخل ويرمل بالخيوط وهو صغير على قدر ما يسجد عليه المصلي أو فويق ذلك ، فإن عظم حتى يكفي الرجل لجسده كله في صلاة أو مضجع لو أكثر من ذلك فحينئذ حصير وليس بخمرة .ابو عبيد گفته است که در روايت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده است که ايشان بر روي خمره نماز مي خواندند . ابو عبيد گفت مقصود از خمره ، تکه اي کوچک و بافته است که از برگ خرما درست ميشود و در بين آن نخ عبور داده مي شود و کوچک است به اندازه محل سجده يا کمي بزرگتر از آن ؛ ولي اگر بزرگتر باشد که تمام بدن بر روي آن جا شود در نماز يا در هنگام خواب به آن حصير گفته مي شود نه خمره .غريب الحديث ، ابن سلام ، ج 1 ، ص 276 - 277و زبيدي در تاج العروس مينويسد :ويقال : صلى فلان على الخمرة ، وهي حصيرة صغيرة تنسج من السعف ، أي سعف النخل وترمل بالخيوط .وقتي مي گويند فلان کس بر روي خمره نماز خواند ؛ يعني بر روي حصير کوچکي که از برگ درخت خرما درست مي شود و با خط به هم متصل مي گردد.تاج العروس ، الزبيدي ، ج 6 ، ص 365فرمان رسول خدا (ص) بر سجده بر خاكدر بسياري از روايات نقل شده است كه رسول خدا به كساني كه از سجده بر خاك پرهيز ميكردند ، دستور ميداد كه بر خاك سجده كنند . ما به برخي از اين روايات از كتابهاي اهل سنت اشاره ميكنيم :عبد الرزاق صنعناني از خالد الجهني نقل ميكند :رأى النبي (صلى الله عليه وآله وسلم ) صهيبا يسجد كأنه يتقي التراب فقال له : تربّ وجهك يا صهيب .پيامبر اسلام (صلي الله عليه و اله ) شخصي به نام صهيب را ديد كه در هنگام سجده مراقب بود كه صورتش به خاك ماليده نشود ، پيامبر به او فرمود : اي صهيب ، صورت را بر خاك بگذار .المصنف لعبد الرزاق الصنعاني ، ج1 ، ص391 ، ح1528 و كنز العمال ، ج7 ، ص465 .و همچنين از ام سلمه رضي الله عنها نقل شده كه فرمود : رأى النبي (صلى الله عليه وآله وسلم ) غلاما لنا يقال له أفلح ينفخ إذا سجد ، فقال : يا أفلح تربّ .پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم غلام مرا كه افلح نام داشت ، ديد كه در هنگام سجده خودش را از خاك دور نگه ميداشت . پيامبر به او فرمود : خودت را به خاك بينداز ( بر خاك سجده كن ) .الاصابة ، ابن حجر ، ج 1 ، ص252 و أسد الغابة ، ج1 ، ص107 و صحيح الترمذي ، ج 2 ، ص236 و فتح البارى، ج3 ، ص68 و كنز العمال ، ج7 ص 459 ، ح19776 .منع رسول خدا از سجده بر عمامة :عن عياض بن عبد اللّه القرشي : رأى رسول الله صلى الله عليه وسلم رجلا يسجد على كور عمامته فأومأ بيده : ارفع عمامتك ، وأومأ إلى جبهته .پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم مردي را ديد كه بر قسمتي از عمامۀ خود سجده ميكرد ، آن حضرت با دستش اشاره كرده كه عمامهات را بالا بكش و بر پيشانياش اشاره كرد ( بر پيشانيات سجده كن) .السنن الكبري ، ج2 ، ص105 .و از امير المؤمنين عليه السلام نقل شده است كه فرمود :إذا كان أحدكم يصلي فليحسر العمامة عن جبهته .هر گاه خواستيد سجده كنيد ، بايد عمامه را از پيشاني تان كنار بزنيد .السنن الكبري ، ج2 ، ص105 .اين نشان ميدهد كه در موقع سجده هيچ مانعي نبايد بين پيشاني و زمين باشد و سجده كردن بر عمامه ، فرش و ... باطل است.قنوت گرفتن در نماز از اختلافات شيعه و سني در نمازدر همه نمازهاي واجب و مستحب در ركعت دوم قنوت قبل از ركوع مستحب است و مدرك آن علاوه بر روايات ائمه اهل بيت (ع) روايتي است كه اهل سنت از پيامبر گرامي(ص) نقل ميكنند. براء بن عازب كه از ياران رسول خداست ميگويد:كان رسول الله(ص) لا يصلي صلاه مكتوبه إلا قنت فيهاپيامبر نماز واجبي نميخواند مگر اين كه در آن قنوت به جا ميآورد.سنن دارقطني:2/37، حديث 4؛ سنن بيهقي:2/198و نيز از اميرمؤمنان عليه السّلام نقل ميكنند كه آن حضرت در نماز مغرب قنوت بجا ميآورد.سنن بيهقي:2/245هرگاه قنوت در نماز مغرب مشروع باشد با ديگر نمازها فرقي نخواهد داشت. زراره از امام باقر (ع) نقل ميكند:القنوت في كل صلاه في الركعه الثانيه قبل الركوعقنوت در تمام نمازها در ركعت دوم پيش از ركوع است.وسائل:4/900،باب 3 از ابواب قنوت،حديث 1ولي بايد توجه نمود در ميان فقيهان اهل سنت درباره قنوت نظر واحدي وجود ندارد در ميان آنها در اين مسأله اختلاف عميقي است.الف: شافعي ميگويد: قنوت در نماز صبح در همه اوقات مستحب است.بدايه المجتهد:1/131؛ المغني: 1/823ابو حنيفه ميگويد: قنوت جز در نماز « وتر » در ديگر نمازها مكروه استهدايه مرغيناني:1/66؛ بدايه المجتهد:1/132ابو يوسف شاگرد ابو حنيفه ميگويد: وظيفه مأموم پيروي از امام است، هرگاه او قنوت به جا آورد، مأموم بايد از آن پيروي كند. احمد بن حنبل ميگويد: قنوت براي امام در نماز در صورتي درست است كه گروهي را براي جهاد اعزام كند.المجموع:3/504