پاسخ تفصیلی:
سوال فوق مشتمل بر دو قسمت است : قسمت اول اين كه مقصود از شش روز چيست , درصورتى كـه در آغاز آفرينش شب و روزى در كار نبود ؟پاسخ اين قسمت اين است كه اصولا لفظ يوم كه مـرادف آن در زبـان فـارسى كلمه روز است , در هر مقامى روى مناسبتى معناى مخصوصى به خود مى گيرد . مـعـمـولا ايـن لـفـظ در هـمان معناى روز كه ضد شب است به كار مى رود و در قرآن نيز در اين معنى زياد به كار رفته است ولى گاهى همين لفظ به معناى« دوران»، استعمال مى شود ,بطورى كه اگر چيزى دورانهاى مختلفى داشته باشد , به هر دورانى يوم ( روز )اطلاق مى گردد . مـثـلا پـيـر مردى مى گويد : روزى كودك بودم , روزى هم جوان بودم , امروز ديگر پيرشده ام چـون ايـن دورانها مانند حلقه هاى زنجير يكى به ديگرى مانند سه روز معمولى وصل است , از اين نظريه اين سه دوران مختلف زندگى را به لفظ روز تعبيرمى كند . امـام عـلـيه السلام مى فرمايد : الدهر يومان يوم لك و يوم عليك روزگار دو روزبيش نيست , روزى به نفع تو مى گردد و روزى هم بر زيان توست يعنى انسان در طول زندگى خود دو دوران مـخـتـلف دارد , روزى در اوج قدرت است و روزى گرفتار مشكلات. روى ايـن بيان , مقصود از شش روز كه زمين و آسمان در آن آفريده شده است , شش دوران است كـه بر زمين و آسمانها گذشته تا به صورت فعلى درآمده است ; يعنى ,اين وضع فعلى در زمين و اجـرام آسـمانى نتيجه يك سلسله تحولات پى در پى است كه درآنها پديد آمده و در نتيجه پس از طى اين مراحل , به صورت فعلى درآمده اند , حال ممكن است مدت يك دوران , ده ميليون سال يا ده ميليارد سال بوده باشد .
قـسـمـت دوم ايـن اسـت كه چرا تمام آنها را در يك لحظه خلق نكرده و بطور تدريج ,خلقت آنها صورت پذيرفت ؟پاسخ اين سوال اين است كه :
اولا بايد دانست هستي و چيستي مخلوقات و چگونگي ايجاد و تحول آنها، تابع اراده و مشيت خداست. اگر اراده خداوند بر آفرينش يكباره تعلق بگيرد. آن موجود به صورت «كن فيكون؛ باش پس مي باشد»، (بقره(2)، 117) وجود مي يابد. ولي اگر اراده خداوند بر آفرينش تدريجي تعلق بگيرد، به صورت تدريجي آن موجود تحقق مي يابد «هو الذي خلق السموات و الارض في سته ايام؛ اوست كه آسمان و زمين را در شش روز آفريد.»، (سوره هود (11)، آيه 7) بنابراين نه تنها وجود معلول بلكه چگونگي ايجاد آن نيز تابع علت مي باشد.
وثانيا جهانى كه ما در آن زندگى مى كنيم , جهان ماده اسـت وتـكـامل تدريجى از آثار لاينفك موجود مادى به شمار مى رود و امور مادى بالطبع درطى زمان از صورتى به صورتى درآمده و مراحلى را طى مى نمايد و در نتيجه يك پديده كامل مى شود و زمين و آسمانها نيز از اين قانون مستثنا نيست .
شـمـا هـر كـدام از پديده هاى مادى را در نظر بگيريد ملاحظه خواهيد كرد كه تمام آنهاتدريجا از نردبان تكامل بالا مى روند . گـيـاهان و درختان پس از گذشت زمانى مثلا به صورت يك بوته گل , يا يك درخت برومند در مـى آيند ; معادن و منابع تحت الارضى , بامرور زمان پس از فعل و انفعالات زيادى متحول به يك مـاده مـعـدنـى مـى شود , حيوان وانسان تا دوران جنينى را در رحم در مدت مخصوصى به پايان نرساند , نمى تواند درجهان وسيعترى زندگى كند و اين قانون در همه جا و همه چيز جهان ماده حكومت مى كند.
بنابر اين مي توان گفت خداوند دوگونه مخلوق دارد: 1-مخلوق دفعي الوجود 2-مخلوق تدريجي الوجود .مجردات دفعي الوجود هستند وموجودات مادي وجسماني به تدريج به وجود مي آيند.آسمان وزمين نيز از قاعده جهان مادي مستثني نيست.