پاسخ تفصیلی:
براي روشن شدن پاسخ به چند مطلب اشاره مي کنيم :
اشکال تشيع
تشيع در ميان مسلمانان شكل هاي گوناگون داشت . اين شكل ها را مي توان در سه دسته خلاصه كرد:
الف . تشيع دوستي
ب . تشيع اعتقادي
ج . تشيع سياسي.
كساني كه داراي يكي از اين ابعاد سه گانه بودند, شيعه ناميده مي شدند و به تدريج در جهان اسلام , شيعه تنها به پيروان اهل بيت (ع ) اطلاق گرديد و همين الان هرگاه لفظ «شيعه» به كار برده شود, مقصود پيروان امام هستند.
الف . تشيع دوستي
بسياري از اهل سنت بر اساس رواياتي كه نقل كرده اند; اهل بيت پيامبر را دوست مي دارند.
از ميان اهل سنت , كساني كه بر فضايل حضرت علي (ع ) و اولاد او تكيه مي كردند, شيعه ناميده مي شدند, گرچه از نظر فقهي , سياسي و اعتقادي با شيعيان موضع موافق نداشتند. اين گونه تشيع , تشيع به معناي دوستي با اهل بيت پيامبر(ع ) ناميده مي شود.
امام شافعي كه يكي از رهبران فقهي اهل سنت است , جزو اين دسته از شيعيان مي باشد و اهل سنت او را متهم به رافضي كردند و او هم در جواب گفت : اگر محبت علي (ع ) و برتري دادن او بر ديگران رفض باشد, من رافضي ترين بندگان خدا هستم .
ب . تشيع اعتقادي
تشيع اعتقادي , به اين معنا است كه پس از پيامبر اكرم (ص ), جانشين آن حضرت , امام علي (ع ) است و پس از آن حضرت , امامان يازده گانه جانشينان پيامبر هستند و احكام دين را بايد از اين امامان دوازده گانه فراگرفت و جز آنان هيچ كس مرجع ديني مسلمانان نيست .
ابان بن تغلب (از اصحاب امام باقر و امام صادق (ع ) مي گويد: شيعه كساني اند كه وقتي مسلمانان در گفتار پيامبر(ص ) اختلاف كنند, قول حضرت علي (ع ) را مي گيرند و هنگامي كه در گفتار آن حضرت اختلافي پيش آمد, گفتار امام جعفر صادق (ع ) را مي گيرند.
ج . تشيع سياسي.
تشيع سياسي به اين معنا است كه در تاريخ اسلام , گروهي بوده اند كه به مباني اعتقادي شيعه اعتقاد نداشتند; ولي در موضع گيري هاي سياسي از اهل بيت (ع ) حمايت مي كردند و تحت رهبري آنان , با ستمگران مبارزه مي كردند. اين اطاعت نه از اين جهت بود كه اهل بيت پيامبر را منصوب از جانب خدا بدانند, بلكه آنان را از همه شايسته تر مي دانستند.
تشيع اعتقادي همواره دو نوع ديگر تشيع را به همراه دارد و در حقيقت تشيع كامل است ; ولي آن دو نوع چنين نيستند.
دلايل عمده نفوذ تشيع در دل مردم
دلايل عمده نفوذ تشيع در سرزمين هاي اسلامي و ايران عبارت است از:
1. محبوبيت علويان در ميان مردم (دليل اين محبوبيت , فضايلي بود كه از پيامبر اكرم (ص ) درباره آنان نقل شده بود);
2. سجاياي علمي , اخلاقي و سياسي علويان ;
3. علاقه طبيعي مردم به آنان ;
4. تدين فوق العاده علويان ;
5. مظلوميت آنان ;
6. جهت گيري مثبت و اسلامي نهضت هاي شيعي در ضد حاكمان ظالم .
نفوذ تشيع در ايران
بايد به اين نكته توجه كرد كه پيدايش تشيع در ايران , به صورت دفعي و ناگهاني نبود; بلكه تشيع در ايران سير تدريجي داشت . سير تدريجي نفوذ تشيع در ايران , داراي مراحل زير است :
1. نفوذ تشيع در ميان موالي ايران در عراق ;
2. نفوذ تشيع در مناطق مركزي ايران همچون قم ;
3. توسعه گرايش هاي شيعي با روي كار آمدن بني عباس ;
4. فتح طبرستان به دست علويان ;
5. برپايي حكومت آل بويه ;
6. نفوذ تشيع پس از حمله مغول ها;
7. روي كار آمدن دولت صفويه .
بر اين اساس , نمي توان براي نفوذ تشيع در ايران , يك عامل يا دو عامل ذكر كرد; چون در هر دوره وضعيت خاص فرهنگي , سياسي و اقتصادي حاكم بود. به عنوان مثال , ما نمي توانيم وضعيت روحي مردم در سال 16 هجري قمري را با مردمي كه يكصد سال بعد از آن زندگي مي كردند, يكسان بدانيم . مردمي كه در قرن پنجم هجري قمري زندگي مي كردند با مردمي كه در صدر اسلام مورد هجوم مسلمانان قرار گرفتند, برابر نيستند و داراي شرايط مختلف بودند و درباره آنان نمي توان داوري واحد كرد. اگر مردم ايران , روزگاري مورد هجوم بني اميه بودند, روزگاري هم بني عباس را بر سر كار آوردند و زماني حكومت مستقل تشكيل دادند و حتي حاكم بر بغداد شدند. روشن است كه اين شرايط, يكسان نيست .
گرايش مردم ايران به تشيع , روزگاري قوي شد كه حاكم بر بغداد شدند و زماني اين گرايش سرعت يافت كه مغول ها بر آنان مسلط شدند. بنابراين , دور از تحقيق و انصاف است كه كسي بگويد: مردم ايران چون از بني اميه ستم ديدند, براي مبارزه با آنها شيعه شدند، بلكه عوامل تشيع مردم ايران همانهايي است كه به آنها اشاره كرديم و اگر اين مراحل هفتگانه به تفصيل مورد مطالعه قرار گيرد, هيچ گونه شبهه اي در باطل بودن اين ديدگاه نمي ماند.
مردم ايران در زمان آل بويه شيعه شده بودند و حکومت آل بويه حکومت شيعي بوده است و اين از وقايع مسلم تاريخ است و آل بويه در قرن پنجم بودند در حاليکه صفويان در قرن نهم بودند . در زمان صفويان اکثر مردم شيعه بودند و به خاطر همين صفويان پيروز شدند و مذهب شيعه را مذهب رسمي ايران کردند .
اما راجع به دولت صفوي
1. تشكيل دولت صفوي در اوايل قرن دهم ه. ق از رويدادهاي مهم تاريخ تشيع ايران است.
شيعه از نظر شرايط سياسي تا قرن دهم هجري تقريبا همان وضع پيشين (دوران ايوبيان و سلجوقيان) را داشت. ولي در طليعه اين قرن، دولت صفويه توسط شاه اسماعيل اول تاسيس گرديد، و مذهب شيعه به عنوان مذهب رسمي پذيرفته شد.
ايران در آن هنگام به صورت ملوك الطوايفي اداره ميشد و هر بخشي را امير، وزير خان و بزرگ قبيلهاي به دست گرفته و بر آنجا فرمانروايي ميكرد. شاه اسماعيل، چهارده ساله بود كه در سال 905 قمری از مريدان و پيروان پدرش سپاهی تشكيل داد و به انديشه يكپارچگي ايران از اردبيل قيام كرد و مناطق مختلف را يكي پس از ديگري فتح كرد و آيين ملوك الطوايفي را برانداخت، و ايران قطعه قطعه را به شكل يك كشور منسجم در آورد.
2. شاه اسماعيل، در تمام قلمرو حكومتخود مذهب شيعه را رسميت داد.
پس از درگذشت وي (930 هجري) پادشاهان ديگر صفوي تا اواسط قرن دوازدهم هجري (1148) حكومت كردند و همگي رسميت مذهب شيعه را تاييد و تثبيت نمودند و به ترويج آن همت گماردند. البته تشيع مردم در زمان صفويه به صورت تدريجي به تكامل رسيد. اين روند از زمان شاه اسماعيل آغاز شد و زمان شاه عباس نيز اين حركت تدريجي ادامه داشت بهطوري كه در دو منطقه سرخه سمنان سنگ نوشتههايي از شاه عباس بر جاي مانده كه اگر كسي شيعه شود از ماليات معاف خواهد بود.
3. شاه اسماعيل صفوي براي تقويت بنيان تشيع در ايران، علماي دوازده امامي شيعه از شامات، بحرين و سرزمينهاي شمال شرقي عربستان و عراق را به ايران دعوت كرد.
البته موفقيت اين مذهب نه فقط از قدرت سلسله صفويان بلكه از جاذبههاي ديني ـ ذاتي خود مذهب نيز نشأت ميگرفت. صفويان براي تثبيت آموزههاي شيعي در شعائر و مراسم مذهبي از خلفاي نخستين با مذمت ياد ميكردند.
در اين دوره زيارتگاه صوفيان تخريب و زيارتگاه سادات و امامزادگان جاي آنها را گرفت. مراسم سوگواري بهصورت دسته جمعي شامل زنجيرزني، شبيهخواني و روضه خواني، همگي گوياي اقدامات صفويان در راستاي تثبيت اعتقادي شيعي دوازده امامي است. از اين فرقه، افرادي توانسته اند قدرت سياسي را به دست بگيرند و ايران را به صورت کشور متحد درآورند و عده زيايد هم پيرو اينها بودند.
4. همكارى علما - از جمله علامه مجلسى - با دولت صفويه تحت عنوان جواز همكارى با دولت جهت تقويت اسلام و مذهب شيعه بوده است نه بر اساس اين كه دولت صفويه دولت مشروع تلقى مىگرديد فقهاى شيعه هيچ گاه به سلطنت مشروعيت مستقل نبخشيدند سلطنت را به بخشى از امامت تبديل نكردند آنان خود را نايبان امام مىدانستند و در دستگاه دولت نه به نيابت از حاكم بلكه به نيابت از ائمه(ع) عمل مىكردند.
علامه محمد باقر مجلسى نيز كه در دوره شاه سليمان صفوى عالمى برجسته و به دليل تأليف آثار بىشمار به صورت چهرهاى شاخص در آمده بود به سال 1098 ه. ق به عنوان شيخالاسلام اصفهان تعيين شد وى اين منصب را تا مرگ شاهسليمان در اواخر 1105 ه.ق بر عهدهداشت و پس از آن نيز از طرف شاه سلطان حسين صفوى به همين سمت منصوب شد. علامه مجلسى به دلايل مختلفى با دربار ارتباط و همكارى داشته است در آن زمان بيشتر علما در حمايت از شاهان صفوى مىكوشيدند و در پى درگيرى با آنان نبودند حتى به تضعيف نظرىمشروعيت آنان نيز نمىپرداختند ؛ زيرا صفويان دولتى قدرتمند و حامى تشيع بودند البته اعتقادات آنان در ابتداى امر غلوآميز و متأثر از تصوف كه بعدها با ارشاد علماى شيعه طريق اعتدال را پيشه كردند. اما به هر حال بعد از قرنها دولتى در جهان اسلام از تشيع حمايت مىكرد آنهم در شرايطى كه عثمانهاى متعصب عزم خود را براى تصرف تمامى جهان اسلام و احياى خلافت جزم كرده بودند كه نتيجهاى جز آوارگى بيشتر براى شيعيان به همراه نداشت.
مفتيان عثمانى و ازبك فتوا به وجوب قتل شيعيان مىدادند و در سرزمينهاى تحت سلطه خود شيعيان رانابود مىكردند قبل از عثمانىها نيز شيعيان همواره مورد ظلم و ستم شاهان ايرانى، خلفاى بنى عباس و بنىاميه و مورد آزار افراد جاهل بودند در اين شرايط صفويان تنها دولتى بودند كه سرسختانه از شيعه دفاع مىكردند و لذا حفظ آنان به عنوان تنها دولت حامى تشيع ضرورى به نظرمىرسيد در اين موقعيت عاقلانه نمىنمود كه علماى دين از اين فرصت تاريخى چشم بپوشند و دولت صفوى را به حال خود رها كنند پس ممكن بود تشيعى افراطى و غلوآميز و مختلط با تصوف منحط قزلباشان رواج پيدا كند علما بر اين اعتقاد بودند كه حفظ دولت صفويه در آن شرايط به مصلحت شيعه است، ازاينرو آنان بهترين راه را انتخاب كردند و با درك اين كه مىتوان با استفاده از اين فرصت تاريخى پايگاهى امن و مطمئن براى تشيع در جهان آن روز ايجاد كرد. به همكارى با صفويان پرداختند و با كمك به دولت صفوى آن را در مقابل دو دشمن قدرتمند ومتعصب (ازبكان و عثمانيان) يارى دادند.
از سوى ديگر در آن زمان فقها هيچ جايگزين مناسبى براى دولت صفوى نداشتند. انديشه ولايت فقيه و چند اصل مهم در منابع و متون اسلامى بود ؛ ولى در مقام اجرا نياز به بسترسازى فراوانى داشت. بنابراين در شرايطى كه دسترسى به حكومت مطلوب، امكانپذير نبوده دولت صفويه بهترين انتخاب ممكن بود و علما چاره را در همكارى با آن مىديدند و مىكوشيدند سلطان وقت را به پايبندى شرع و رعايت قوانين دينى مقيد كنند.
امر به معروف و نهى از منكر و كمك به مؤمنان، عنوان اصلى توجيه همكارى با دولت بود. حتى خود علماى آن عصر همكارى با دولت صفوى را مقيد به اين مطلب مىكند كه: «.. شخص بايد يقين داشته باشد كه در صورت پذيرش مناصب و همكارى با دولت جور مىتواندامر به معروف و نهى از منكر كند و بايد بداند كه قبول مناصب در دستگاه جائر متضمن همكارى با او در كارهاى حرام نيست»(1)
5. مراكز ديني مانند مساجد، مدارس علمي و حسينيههاي بسيار ساختند، و به تعمير و توسعه مشاهد مشرفه اقدام نمودند. عامل اين اقدامات، علاوه بر جاذبه فطري ديني و معنوي، نفوذ علماي بزرگي نظير شيخ بهايي و ميرداماد در دربار صفويان بود كه آنان را به تعظيم شعاير ديني و پرورش دانشمندان بزرگ علوم مختلف تشويق ميكردند. از مشاهير علماي اين دوره ميتوان ميرداماد، محقق كركي، شيخ بهايي و پدرش شيخ حسين عبد الصمد، صدر المتالهين، علامه مجلسي، محقق اردبيلي، ملا عبد الله يزدي و فيض كاشاني و. . . را نام برد. به طور كلي پيدايش اين دولت كه بايد آن را سرآغاز عصر تازهاي در حيات سياسي و مذهبي ايران دانست، موجب استقلال ايران براساس مذهب رسمي تشيع و سازمان اداري نسبتاً متمركز شد.
قبل از ظهور صفويان گروهها و اقوام مختلفي در ايران حكومت ميكردند و هيچگونه تمركز اداري بهعنوان دولت ملي وجود نداشت. ايجاد دولت صفوي نقطه اوج نهضتهايي بود كه طرفداري از تشيع عليه حكومتهاي بنياميه و بنيعباس و قدرتهاي همسوي آنان صورت گرفت.
براي اگاهي دقيق و کامل در اين باره به کتابهايي که در زير مي ايد مراجعه کنيد :
1. اصلانی ، مختار ، دولتهاي شيعي در ايران ،مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه.
2. ظهور سلسله صفويه نقطه عطفي در تاريخ ايران ،دكتر حيدررضا ضابط ، فصلنامه مشكوه ، ش 59.
3. جعفريان، رسول؛ صفويه از ظهور تا زوال، تهران: موسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، چاپ اول: 1378
4. جعفريان، رسول، دين و سياست در دوره صفوي، قم:انصاريان، 1370
5. جعفريان، رسول، صفويه در عرصه دين ، فرهنگ و سياست ، قم: پژوهشكده حوزه و دانشگاه ،1379.
6. نجفي،موسي، مقدمه تحليلي تاريخ تحولات سياسي ايران، تهران: مرکز فرهنگي انتشاراتي منير، چاپ دوم:1378
7. پورامينی، محمد باقر، صفويان نماد اقتدارايران، قم ، انتشارات نورالسجاد، 1382.
8.هوشنگ مهدوي، عبدالرضا؛ تاريخ روابط خارجي ايران از ابتداي دوران صفويه تا پايان جنگ جهاني دوم، تهران: اميرکبير
9. حسينى زاده ، سيد محمد على، علما مشروعيت دولت صفوى.
10-تاريخ پيدايش تشيع در ايران , نوشته آقاي جعفريان , چاپ سوم .
درباره تاريخ تشيع در ايران مي توانيد به اين کتاب ها مراجعه کنيد:
11- تاريخ شيعه، علامه محمد حسين مظفر، ترجمه دکتر سيد محمد باقر حجتي، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
12- الشيعه في مسارهم التاريخي، السيد محسن الاميني العاملي، ص 677 به بعد (اين کتاب در حقيقت مقدمه اعيان الشيعه است).
13- تاريخ الشيعه السياسي الثقافي الديني، الشيخ سلمان ظاهر، در3 جلد ( به زبان عربي است و بخشي از آن به تاريخ تشيع در ايران مربوط است).
14 - جغرافياي تاريخي و انساني شيعه در جهان اسلام، جعفريان، انتشارات انصاريان قم.
15- خدمات متقابل ايران و اسلام، آيت الله شهيد مطهري.
پی نوشت:
1. محقق كركى، جامع المقاصد، ص 489)