برتري اسلام بر زرتشت | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
برتري اسلام بر زرتشت
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
برتري اسلام بر زرتشت
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
مقایسه اسلام با سایر ادیان
,
دین زردشتی (ادیان آریایی ایران باستان)
,
دین اسلام (دامنه ادیان پیشرفته)
سوال:
دلايل عقلي و علمي برتري اسلام بر زرتشتيت چيست؟ (منابع تحقيق در اين مورد)
پاسخ تفصیلی:
دين زرتشت
در رابطه با آيين زرتشت ابهامات و اشكالات متعددى وجود دارند. برخى از اين اشكالات جنبه تاريخى دارند، برخى كلامى و اعتقادىاند، بعضى مربوط به وثاقت كتاب آسمانى و اشكالاتى نيز راجع به حوزههاى اخلاقى و رفتارى و يا نظام اجتماعى و خانوادگى آن مربوط مىشود. اكنون به اختصار پارهاى از اين موارد را اشاره مىكنيم.
يك. نظرگاه تاريخى اطلاع دقيقى پيرامون زمان پيدايش و ظهور زرتشت به عنوان پيامبر آيين مزديسنى وجود ندارد. برخى از دانشمندان مانند هوسينگ در اصل وجود او ترديد كرده و چون رستم و اسنفديار شخصيتى موهوم دانستهاند.(1) بعضى تاريخ ظهور او را 600 و برخى تا 6000 سال قبل از ميلاد دانستهاند. قول مشهور آن است كه او 660 سال پيش از ميلاد پا به جهان گذاشته و سى سال بعد دعوى نبوت كرده و به سال 583 ق.م در آتشكده بلخ به دست تورانيان كشته شده است.(2) محل تولد وى نيز مردد بين : رى، آذربايجان و افغانستان و فلسطين و خوارزم و فارس است(3). همچنين در مورد اين كه واقعا او پيامبرى برگزيده از سوى خداست يا نه اطلاع دقيقى در دست نيست و مسلمانان صرفا به استناد منابع دينى خود - نه با اتكا به ادله تاريخى - با زرتشتيان هم چون اهل كتاب رفتار نمودهاند(4). بنابراين فارغ از برخورد اسلام و مسلمانان با پيروان زرتشت و آيين او؛ هيچ دليلى بر اعتبار و بنياد الهى آن وجود ندارد و حتى اعراب زيرسلطه ساسانيان نيز آنان را اهل كتاب نمىشناختند.(5)
دو. عدم وثاقت كتاب مقدس كتاب مقدس زرتشتيان «اوستا» نام دارد. قديمىترين نسخه اوستا كه به خط «دبيره» نوشته شده و در دانمارك نگهدارى مىشود مربوط به سال 1325 ميلادى(6) يعنى 1908 سال بعد از كشته شدن زرتشت است. بنابراين به احتمال زياد زرتشتيان حدود 20 قرن كتاب مدون و شناخته شدهاى نداشته و اگر داشتهاند اثرى از آن در دست نيست. افزون بر آن زرتشتيان اتفاق نظر دارند كه اوستا در اصل بسيار بزرگتر از اوستاى كنونى بوده است. اوستاى كنونى داراى 83000 كلمه است و احتمالاً اصل آن داراى 345700 كلمه، يعنى چهار برابر بوده است(7).(8) اين مسأله آيين زرتشت را با دو مشكل اساسى روبرو مىسازد.
2-1. ترديد در وثاقت كتاب مقدس؛ زيرا كتابى كه بيش از نوزده قرن پس از رحلت ابلاغ كننده آن گردآورى شود، آن هم براساس نوشتههاى پراكندهاى كه تواتر تاريخى در مورد آنها ثابت نيست، به شدت اعتبار و وثاقت آن را مخدوش مىسازد. برخى نيز برآنند كه اوستا در دوره هخامنشى مدون بوده و با حمله اسكندر از ميان رفته و يا اسكندر آن را سوزانده است و تا ظهور ساسانيان اثرى از اوستاى مدون نبوده تا آن كه به دستور اردشير، يكى از روحانيون زرتشتى بار ديگر اوستا مرتب شد. اما اين كه بر چه اساسى اوستا بازسازى شده و تا چه اندازه به اوستاى اصلى انطباق دارد معلوم نيست.(9)
2-2. اوستا داراى 5 بخش به نامهاى زير است : «يسنا»، «ويسپرد»، «ونديداد»، «يشتها» و «خرده اوستا». قسمتى از «يسنا»، «گاتها» ناميده مىشود كه مشتمل بر ادعيه و معارف دينى و معروفترين قسمت اوستاست. از نظر اوستا پژوهان تنها قسمتى از گاتها به زرتشت تعلق دارد.(10) و بقيه آن به دوران پيش از زرتشت و يا پس از وى تعلق دارد.(11) اين مسأله نيز اعتبار اوستا را به عنوان كتاب آسمانى زرتشت مخدوش مىسازد.
2-3. به فرض ثابت شود كه اولاً زرتشت پيامبرى الهى بوده و ثانياً آنچه در اوستاى كنونى وجود دارد عيناً همان مطالبى است كه از زرتشت به يادگار مانده؛ در نهايت مخاطبان را با دينى ناقص مواجه مىكند كه حدود سه چهارم آن از دست رفته است. لاجرم پيامبر ديگرى لازم است كه نيازهاى دينى از دست رفته را جبران و خلا موجود را پر نمايد. به عبارت ديگر اگر اوستاى موجود براى هدايت بشر كافى بود، انزال سه چهارم ديگر لغو و بىفايده بود. و اگر كافى نبود چنين نقصى وجود دين و پيامبر ديگر را لازم مىنمايد و بر زرتشتيان نيز لازم مىشود كه به آيين كامل بعدى ايمان مىآورند. سه. نژاد و مليت گرايى نژادپرستى و مليت گرايى يكى از عوامل منفى راه يافته در آيين زرتشت به ويژه از دوره ساسانى است.
اين مسأله به آيين ياد شده ويژگىهاى تاريخى و احكام خاصى بخشيده است از جمله :
3-1. اگرچه احتمالاً دعوت زرتشت فراگير بوده ولى براساس شواهد تاريخى پيروان آن همه آريايى بوده و از نژادهاى ديگر چندان كسى به اين آيين در نيامده است.(12)
3-2. مليت گرايى و ناسيوناليسم در «فرّ ايزدى» به خوبى آشكار است. فريا خوارنه فروغى است ايزدى، به دل هر كه بتابد برترى يابد، پادشاه شود، پيروز گردد يا در كمالات نفسانى و روحانى آراسته شود و پيامبر گردد. دو نوع فر در اوستا آمده : Airayane yareno(يئريانم خوارنه) و Kavaenem xareno(فركيانى) كه دومى تا ظهور رسوشيانت هميشه با ايرانيان خواهد بود.(13)
3-3. نژادگرايى و نظام طبقاتى سبب تجويز و گسترش ازدواج با محارم شده است. «كرتير» از بنيانگذاران زرتشتى ساسانى نوشته است : «بسيار ازدواجها ميان محرمان برقرار نمودم».(14) اين مسأله همواره موجب خردهگيرى بر آيين زرتشت گرديده است.
3-4. بىارزش انگارى جان غيرزرتشتيان؛ در تفكر زرتشتى انسانها به دو دسته : مزداپرستان (زرتشتيان) و ديوپرستان (نازرتشتيان) تقسيم مىشوند. در اين آيين اگر پزشكى در پى آموزش جراحى است بايد تمرين خود را بر ديوپرستان آغاز كند. اگر سه ديوپرست به دست او مرد، ديگر نبايد بر مزداپرستان پزشكى كند.(15)
3-5. انحصارگرايى : يكى از ويژگىهاى نظام اجتماعى زرتشتى سامانى انحصارگرايى در قدرت، ثروت و دانش در طبقات فرادست است. آموزش در انحصار موبدان و كاهنان بوده و طبقات فرودست به كلى از آموختن دانش محروم بودند تا آن جا كه گفتهاند : «موبد را بايد لغت پهلوى غير را نياموزد چه يزدان به زرتشت گفته است كه اين علم را به فرزندان خود(16) تعليم كن».(17)
چهار. نظام طبقاتى جامعه ساسانى و آيين زرتشت پيوندى دو سويه دارند. از طرفى آيين ساسانى شكل خاص و ويژهاى به اين آيين بخشيده به طورى كه برخى از پژوهشگران زرتشتى موجود را شديدا متأثر از ساسانيان دانستهاند. از طرف ديگر جامعه ساسانى نماد جامعه مطلوب و مورد نظر آيين زرتشت شناخته مىشود.(18) چنين جامعهاى شديدا مورد حمايت و حفاظت آموزهها و پيشوايان زرتشتى بوده است. در اين نظام جامعه از چهار طبقه متمايز تشكيل شده بود : 1. آژون (روحانيون)، 2. ارتش تاران، 3. كشاورزان، 4. صنعتگران(19). در اين نظام اولا طبقات وضعيت سربستهاى داشته و به هيچ روى امكان ترقى از طبقهاى به طبقه ديگر وجود نداشت. ثانيا طبقات فراتر امتيازات فراتر و طبقات فرودست محدوديتهاى بيشترى داشتند و جز كار و بردگى بهرهاى نصيب شان نمىشد. ثالثا امتيازات و محروميتهاى طبقاتى جنبه ارثى داشت و نسل به نسل به اجبار و بدون امكان تغيير تداوم مىيافت.
پنج. افسانه گرايى و بت پرستى وجود افسانههاى خردگريز در اوستا يكى از ضعفهاى آيين و كتاب مقدس زرتشتى است. كريستن سن افسانه خلقت را بر اساس اوستاى ساسانى چنين نقل مىكند : «... عمر دنيا بالغ بر 12000 سا است. در سه هزار سال نخستين عالم، اوهرمزد (يا عالم روشنى) و اهريمن (يا عالم تاريكى) در جوار يكديگر آرام مىزيستهاند. اين دو عالم از سه جانب نامتناهى بوده، فقط از جانب چهارم به يكديگر محدود مىشدهاند. دنياى روشن در بالا و عالم ظلمانى در زير قرار داشته و هوا فاصله آنها بوده است. مخلوقات اورمزد در اين سه هزار سال در حال امكانى بودند، سپس اهريمن نور را ديده درصدد نابود كردنش برآمد. اوهرمزد كه از آينده آگاهى داشت مصافى به مدت نه هزار سال با وى طرح افكند. اهريمن كه فقط از ماضى آگاه بود رضا داد. آن گاه اوهرمزد به او پيشگويى كرد كه اين جدال با شكست عالم ظلمت خاتمه خواهد يافت. از استماع اين خبر اهريمن سخت متوحش شد و مجددا به عالم تاريكى درافتاد و سه هزار سال در آنجا بىحركت بماند. اوهرمزد در اين فرصت دست به آفرينش جهان زد و چون كار خلقت به پايان رسيد، گاوى را بيافريد كه موسوم به گاو نخستين است. پس آنگاه انسانى بزرگ خلق كرد به نام گيومرد (كيومرث) كه نمونه نوع بشر بود. آنگاه اهريمن به آفريدگان او حمله برد و عناصر را بيالود و حشرات و هوام ضاره را بيافريد. اوهرمزد در پيش آسمان خندقى كند. اهريمن مكرر حمله كرد و عاقبت گاو گيومرد را بكشت اما از تخمه گيومرد كه در دل خاك نهفته بود چهل سال بعد گياهى رست كه اولين زوج آدمى به اسم مشيگ و مشيانگ از او بيرون آمد. دوره آميزش نور و ظلمت كه آن را گميزشن گويند شروع شد. انسان در اين جنگ خير و شر به نسبت اعمال نيك يا بد خود از ياران نور يا از اعوان ظلمت شمرده مىشود».(20) افسانه گرايى در زرتشتى گرى دوره ساسانى به بنيادىترين مبانى اعتقادى يعنى خداباورى نيز راه يافته است.
عليرغم آن كه گفتهاند زرتشت خداى مجرد را باور داشته، اما خداى زرتشتى ساسانى داراى شكل و ريش و عصا و تاج است و هنوز كه هنوز است با چنين شمايل انحطاط و تجسم يافتهاى به عنوان آرم ملى بر روى تابلوى بسيارى از مؤسسات زرتشى عصر حاضر به چشم مىخورد و خدا را به صورت بتى بسان يك پادشاه نشان مىدهد.(21) در اين آيين آتش دختر خدا شناخته مىشود؛(22) گاو به ويژه گاو نر تقدس ويژه مىيابد. در افسانه خلقت، اول مخلوق زمينى فرض مىشود و با گيومرد (كيومرث) به درجه شهادت نائل مىگردد و بول آن از آب پاك كنندهتر است!(23)
شش. احكام خردستيز و غيرعملى افزون بر احكامى كه در لابهلاى مطالب پيشين اشاره شد احكام خردستيز ديگرى در آيين زرتشتى وجود دارد كه به پارهاى از آنها اشاره خواهد شد.
6-1. تقديس سگ؛ در ونديداد سگ مقام بسيار بالايى دارد به طورى كه اگر كسى استخوان سخت و ناجويدنى به آن بدهد يا آن را بترساند گرفتار مجازات پشوتنو(24) يعنى مرگ ارزان كه با دادن تاوان بخشوده نمىشود(25) دارد. نيز اگر كسى سگ آبى را بكشد بايد ده هزار بسته هيزم سخت خشك، ده هزار هيزم نرم خشك از چوبهاى خوش بو، ده هزار برسم (شاخههاى تازه بريده شده) ده هزار شير پاك و... را به روان سگ آبى بدهد. پس ده هزار مار، ده هزار سگ نماى (گربه)، ده هزار سنگ پشت، ده هزار قورباغهاى كه در خشكى زندگى مىكند، ده هزار موردانه كش، ده هزار مورگودال كن، ده هزار كرم خاكى، ده هزار مگس را كشته و ده هزار گودال ناپاك را پركند(26) و دهها كار ديگر كه انسان از شنيدن آن حيران مىشود.(27) و نيز مجازات كسى كه پيكر مرده سگى را بر زمين اندازد دو هزار ضربه شلاق است.(28)
6-2. احكام بانوان؛ در اصطلاح ونديداد كلمه «دشتان» به معنى قاعدگى، عادت ماهانه زنان كاربرد دارد و احكام بسيار پيچيده و سختى به دنبال دارد، چنين زنى بايد دور از ديگران و در «دشتانستان» كه جايى متروك و دور از آتش و آب و مردمان است ساكن شود(29). در ظرفهاى فلزى كم بها به او غذاى مىدهند لكن بايد غذاى كم بخورد تا نيرو نگيرد(30). بعد او را با گميز (ادرار گاو) در دو گودال شستشو مىكنند سپس در گودال سوم با آب شستشو مىشود(31). و در تابستان بايد 200 مورچه بكشد و اگر زمستان بود بايد 200 حشر گزنده و آسيب رسان را از بين ببرد(32). حال اگر زنى بچه مرده به دنيا آورد بايد او را در آلونكى دور از آب و آتش و مردم حبس كرد او بايد 3 يا 6 يا 9 جام گميز «ادرار گاو» بنوشد تا رحم او پاك شود. بعد از آن مىتواند شير گرم ماديان گاو را بنوشد ولى نمىتواند آب بنوشد. تا 3 شب بايد به اين گونه بماند بعد از 3 شب تن و جامه خود را با گميز آميخته با خاكستر و آب در كنار 9 گودال بشويد بعد تا 9 شب بدين منوال تنها مىماند. بعد از آن تن و جامه خويش را با ادرار گاو و آب مىشويد تا پاك شود»(33).
6-3. منع دفن مردگان؛ در آيين زرتشتى خاك و آتش پاك و مقدسند و به همين دليل از سوزاندن و دفن مردگان جلوگيرى مىشود(34) و جسد مرده را در دخمه يا بالاى بلندى بايد گذاشت تا خوراك حيوانات و پرندگان شود(35) و كيفر كسى كه مردهاى را در زمين دفن كند و يك سال در زمين بماند دو هزار تازيانه است(36) و اگر دو سال بماند هرگز حتى با توبه يا جريمه و كفاره تطهير نمىشود.(37)
هفت. پيشگويىهاى غيرواقع براساس «هزاره گرايى زرتشتى»(38) انتظار ظهور سه منجى از نسل زرتشت مطرح است كه يكى پس از ديگرى جهان را پر از عدل و داد خواهند كرد : الف. هوشيدر، 1000 سال پس از زردشت. ب. هوشيدرماه، 2000 سال پس از زرتشت. ج. سوشيانس (سوشيانت) 3000 سال پس از زردشت كه با ظهور او جهان پايان مىيابد.(39) اكنون نسبت به فرد سوم نمىتوان پرسش كرد؛ چرا كه هنوز پنج قرن به آمدنش باقى است؛ اما نسبت به دو فرد نخست اين سؤال مطرح است كه آنان كى و چگونه ظهور كردهاند و كاركرد آنها در بسط عدل جهانى چه بوده و چرا در تاريخ نام و يادى از آن مصلحان كه بنابر ادعا بايد جهان را پر از عدل و داد كرده باشند به چشم نمىخورد؟
هشت. ستم موبدان و اسلام گرايى ايرانيان يكى از واقعيات بزرگ تاريخى گرايش سريع و آزادانه ايرانيان زرتشتى به اسلام، پس از فتح ايران است. اين مسأله در شرايطى رخ داد كه مسلمانان با زرتشتيان هم چون اهل كتاب رفتار نموده و آنان را كاملاً در مسائل دينشان آزاد گذاشته بودند؛ اما سيل خروشان اسلامگرايى ايرانيان نشانگر برترى واضح و روش اين دين در نظر آنان، نسبت به آيين پيشين است. دكتر صاحب الزمانى در اين باره مىنويسد : «تودههاى مردم نه تنها در خورد در برابر جهانبينى و ايدئولوژى ضد تبعيض طبقاتى در اسلام مقاومتى احساس نمىكردند، بلكه درست در آرمان آن همان چيزى را مىيافتند كه قرنها به بهاى آه و اشك و خون خريدار و جان نثار و مشتاق آن بودند و عطش آن را از قرنها در خود احساس مىكردند».(40) بخشى از ستم موبدان را در احكام ظالمانهاى مىتوان يافت كه آشكارا در جهت تأمين منافع انحصارى موبدان است. از اين جمله است پارهاى از احكام كيفرى. به عنوان مثال افزون بر آنچه در بند ششم پيرامون مجازات كشنده سگ آبى گفته آمد به احكام شگفتترى برمىخوريم. در ونديداد اوستا فرگرد 14 بند 8 به بعد آمده است :
8-1. شخص گناهكار بايد براى آمرزش روان تمام اسباب و لوازم مورد نياز و مربوط به انجام مراسم دينى براى آثرَوَن (اوستا :a)(aurvan يا a°)(ravanپهلوى : a°sro°n) (موبد روحانى نگهبان آتش در آتشكده) را به مردان اَشوَ (موبدان و مردان مقدس) به عنوان كفاره بدهد (8/14).
8-2. گناهكار مىبايست كليه لوازم و ساز و برگ يك مرد سپاهى و جنگى اعم از نيزه، كارد (شمشير)، گرز، كمان، زين، فلاخن، زره، سپر و غيره را به عنوان كفاره به مردان اشو بدهد (9/14)؟!
8-3. گناهكار بايد تمام لوازم و اسباب مورد نياز يك كشاورز - شبان و يك مرد برزگر را به مدان اشو به عنوان كفاره گناه بدهد (11-10/14). اين ابزارها عبارتند از : يك عدد خيش با يوغ، يك عدد اسباب گاو رانى، دو هاون سنگى، يك عدد آسياب دستى براى آرد كردن گندم و يك بيل؟!
8-4. او بايد يك نهر (جوى) آب، يك قطعه زمين حاصلخيز و مرغوب به اندازهاى كه آبِ دو جوى براى آبيارى آن كفايت كند و آب تا دورترين نقاط آن پيش برود، براى مردان اشو فراهم كند (13-12/14)؟!
8-5. او بايد يك خانه اربابى با گاوستانى (طويله) داراى نُه پرچين، نُه حصار، نُه نوع علوفه را جهت كفاره گناه به مردان اشو بدهد. خانه بايد داراى دوازده راهرو در قسمت بالا و نُه راهرو در قسمت وسط و شش راهرو در قسمت پايين باشد. او همچنين بايد يك رختخواب خوب با لحاف و بالش به مردان اشو و پاك بدهد (14/14)؟!
8-6. مرد گناهكار موظف است كه دختر باكره، جوان و سالم خود را با جهيزيه و نقدينهاى از زيورآلات زينتى و طلاجات براى مردان اشو به ازدواج دهد. البته اين دختر بايد خواهر پانزده ساله خود را نيز همراه گوشواره (جهيزيه) براى مردان اشو بياورد (15/14)؟!
8-7. همچنين اين مرد موظف است هفت رأس رَمه ريز در دوبار به مردان اشو و نيكوكار تقديم كند. او بايد هفت عدد سگ در دوبار پرورش دهد - او بايد هفت عدد پل روى آب در دو بار بنا كند. او بايد نُه عدد باغ خرابه در دو بار تعمير و مرمت كند. او بايد نُه عدد سگ را كه در پوست يا گوش گرفتار كك و شپش و همه ناخوشىهايى كه به تن سگ روى مىآورد، پاك كند و درمان بخشد. او بايد نُه مرد نيكوكار را در دوبار به خوراكى سير از گوشت، نان و شراب اطعام كند (17-16/14)؟!(41) براساس مستندات تاريخى از اين راهها ثروتهاى هنگفتى به چنگ آمده و انباشته شده و سپس در نبردهاى مختلفى به غارت رفته است.(42)
...................) Anotates (.................1) بنگريد : شهيد مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 239، قم و تهران : صدرا، چاپ هشتم، 1383.2) بنگريد : الف. حسين توفيقى، آشنايى با اديان بزرگ، ص 57 و 58. ب. ابراهيم پورداود، اوستا، ص 28. ج. دين ايران باستان، ص 185.3) بنگريد : الف. حسين توفيقى، همان، ج 14، ص 186. ب. جان بىناس، تاريخ جامع اديان، ترجمه على اصغر حكمت، ص 453. ج. دين ايران باستان، ص 188. د. شهيد مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 186.4) برخى برآنند كه آنچه در نصوص اسلامى به ويژه در قرآن به عنوان آيين مجوس در رديف اديان وحيانى و داراى كتاب در برابر مشركين قرار گرفته غير از آيين زرتشتى موجود است و با آن تفاوتهاى اساسى دارد. جهت آگاهى بيشتر در اين باره بنگريد : دكتر رسول رضوى، بازكاوى تاريخ و آموزههاى زرتشت (مق)، معارف (ماهنامه)، ش 49.5) بنگريد : همان، ص 18.6) ابراهيم پورداود، اوستا، ص 49، ق : منبع پيشين.7) حسين توفيقى، همان، ص 59.8) كريستن سن بر آن است كه علت كاسته شدن از حجم اوستا در دوره ساسانى تمايل خود زرتشيان به حذف پارهاى از افسانهها و اسطورههاى عاميانه در اوستا نگاشتهاى پيشين بوده است. جهت آگاهى بيشتر بنگريد: الف. كريستن سن، آرتور امانوئل، ايران در زمان ساسانيان، ص 163 و 164. ب. شهيد مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 188.9) بنگريد : شهيد مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 187.10) بنگريد : تاريخ اديان، ص 454، مقدمه جليل دوستخواه، بر كتاب اوستا، ج 1، ص 11. ق : دكتر رسول رضوى، بازكاوى تاريخ و آموزههاىآيين زرتشت.11) بنگريد : هنريك ساموئل ينبرگ، دينهاى ايران باستان، ص 2، ترجمه سيف الدين نجم آبادى ؛ دين و فرهنگ ايرانى پيش از عصر زرتشت، ص 304. ق : همان.12) زرتشت و آموزشهاى او، ص 7.13) بنگريد : الف. مرضيه شنكايى، بررسى تطبيقى اسماى الهى، ص 279، تهران، سروش، چاپ اول، 1381. ب. پورداود، يَشتها، ج 2، ص 310.14) هاشم رضى، ج 1، ص 45.15) ونديداد، فرگرد هفتم، بند 37 و 38.16) و به عبارتى به طبقه خود.17) دبستان المذاهب، ص 111.18) بنگريد : دكتر رسول رضوى، همان ص 20.19) بنگريد : الف. عبدالعظيم رضايى، زينالعابدين آذرخش، تاريخ ده هزار ساله ايران، ج 2، ص 106. ب. اوستا، يسنا، 19/17.20) همان، ص 168. 169.21) جهت آگاهى بيشتر بنگريد : شهيد مطهرى، همان، ص 195-192.22) ايران در زمان ساسانيان، ص 168.23) بنگريد : الف. شهيد مطهرى، همان، ص 198-196. ب. ايران در زمان ساسانيان، ص 167.24) ونديداد، فرگرد، پانزدهم، بند 6-5.25) همان، بند 1.26) همان، بند 1 تا 18.27) نگا : الف. دارمستتر، مجموعه قوانين زردشت، ترجمه موسى جوان، ص 211 و 223. ب. سيد حسن حسينى (آصف)، درجات گناه، تاوان و پتَت در دين زرتشتى (مق) هفت آسمان (فصلنامه)، ش 28، سال هفتم، زمستان 84.28) ونديداد، فرگرد ششم، بند 25-24. ق : دكتر رسول رضوى، بازكاوى تاريخ و آموزههاى زرتشت.29) ونديداد، فرگرد شانزدهم، بند 24 - 25.30) ونديداد فرگرد شانزدهم، بند 1 - 5.31) همان، بند 6.32) همان، بند 12.33) همان، ق : دكتر رسول رضوى، بازكاوى تاريخ و آموزههاى زرتشت.34) بنگريد : الف. فرهنگ اديان جهان، ص 286. ب. محمد معين، مزديسنا و ادب پارسى، ص 53 و 54. ج. شهيد مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 198 و 199.35) ونديداد، فرگرد هشتم، بند 45-44؛ اين مسأله بيش از نيم قرن است كه توسط دولتهاى ايران و هند به جهت حفظ بهداشت عمومى ممنوع شده است.36) همان، فرگرد هشتم، بند 25.37) همان، 3/39 ق : دكتر رسول رضوى، بازكاوى تاريخ و آموزههاى آيين زرتشت.38) zoroastrian Millenni lism.39) حسين توفيقى، آشنايى با اديان بزرگ، ص 61.40) ناصرالدين صاحب الزمانى، ديباچهاى بر رهبرى، ص 255.41) جهت آگاهى بيشتر بنگريد : درجات گناه، تاوان و پتَت در دين زرتشتى، سيد حسن حسينى (آصف) (مق)، هفت آسمان (فصلنامه تخصصى اديان و مذاهب) ش 28 زمستان 1384، صص 216 - 220.42) بنگريد : همان، ص 220 و 221.
امتيازات اسلام
دين مبين اسلام از جهات مختلفى بر شريعتهاى پيامبران پيشين و آنچه امروزه به نام اديان مختلف خوانده مىشود، امتياز دارد. بسيارى از اين امتيازات از سوى انديشمندان و متفكران غيرمسلمان، مورد تأكيد قرار گرفته است. بررسى جامع و تفصيلى اين مسئله، كاوشى ژرف و دراز آهنگ مىطلبد و از حوصله اين نوشتار خارج است؛ از اين رو به اختصار نكاتى چند بيان مىشود:
يك. خردپذيرى و خردپرورىاز جمله امتيازات مهم اسلام، عقلانيت و خردپذيرى آموزههاى آن است. اين مسئله در امور مختلفى نمودار است؛ از جمله:1-1. نظام فكرى و عقيدتى اسلام: (مانند خداشناسى، هستىشناسى، انسانشناسى، راهنماشناسى و فرجامشناسى)؛1-2. نظام اخلاقى اسلام؛1-3. نظام رفتارى و قوانين و دستورات عملى؛1-4. دعوت به تحقيق و پرسش گرى در انتخاب دين.خردپذيرى آموزههاى اسلام، از چنان وضوح و روشنى برخوردار است كه قرآن مجيد، آدميان را به بررسى هوشمندانه و انتخاب خردمندانه دين دعوت كرده و هر گونه تحميل و اجبار و پذيرش كوركورانه دين را نهى مىكند: «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»؛ رمز (39)، آيه 17.؛ «پس بشارت ده بندگانم را، آنان كه به سخنان [مختلف] گوش فرا داده و برترين را بر مىگزينند» و «لا إِكْراهَ فِى الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ»؛ بقره(2)، آيه 256.؛ «هيچ گونه تحميل و اجبار در امر دين روا نيست [؛زيرا] به خوبى راه هدايت از ضلالت روشن شد». همو مىگويد: «وقتى از كشيشها مىپرسيدم كه من نمىفهمم چه طور خدا يكى است و سه شخص است؟ در اكثر موارد جواب مىگفتند كه ما نمىتوانيم به درك اين آموزه برسيم. تنها خدا مىداند كه حقيقت اين امر چيست. اين رمزى ست كه فقط خدا آن را مىداند و عقل در اينجا به بن بست مىخورد! از جمله چيزهايى كه براى بنده خيلى جالب بود، اين بود كه در اسلام نگفتهاند اصول دين را چشم و گوش بسته بپذير؛ بلكه دعوت كردهاند كه بپرس. مخصوصاً اين خصلت در ميان شيعيان خيلى بيشتر است»همان، ص 6..خانم مارگريت ماركوس (مريم جميله) نيز در اين زمينه مىنويسد: «پس از آنكه عقايد همه كيشهاى بزرگ را مورد بررسى قرار دادم، به اين نتيجه رسيدم كه به طور كلى مذهبهاى بزرگ يكى بودند؛ ولى به مرور زمان فاسد شدهاند. بتپرستى، فكر تناسخ و اصول طبقه بندى در كيش هندويى سرايت كرد. صلحجويى مطلق و انزوا از مشخصات كيش بودايى شد. پرستش آبا و اجداد جزء عقايد كنفسيوسى، عقيده اصالت گناه و تثليث و در نتيجه آن مفهوم خدايى مسيح و شفاعت به استناد مرگ ادعايى عيسى بر روى دار در مسيحيت، انحصارطلبى ملت برگزيده يهود و... نتيجه اين انحرافات است. هيچ يك از اين انديشههايى كه مرا منزجر ساخته بود، در اسلام پيدا نمىشد؛ بلكه به صورت روزافزونى احساس مىكردم كه تنها اسلام آن مذهب اصيلى است كه طهارت خودش را حفظ كرده است. ساير مذهبها فقط و فقط بعضى اجزاى آن، مقرون با حقيقت است؛ ولى فقط اسلام است كه تمام حقيقت را حفظ كرده است»ماركوس، مارگريت، نقش اسلام در برابر غرب، ترجمه غلامرضا سعيدى، (تهران: شركت سهامى انتشار، 1348)، ص 9..
دو. اسلام و علماز جهت سازگارى با علم و دانش بشرى نيز اسلام كارنامه درخشانى دارد. موريس بوكاىMourice Bucallie دانشمند فرانسوى به دو امتياز اساسى در اين رابطه اشاره مىكند:غناى فراوان قرآن در حوزه مسائل علمى؛ در حالى كه عهد قديم (تورات) و عهد جديد (انجيل) نسبت به بسيارى از آنها ساكت و فاقد اطلاعات و دادههاى مشخصى هستند.بوكاى، موريس، عهدين، قرآن و علم، ترجمه حسن حبيبى، (تهران: حسينيه ارشاد. بىتا)، ص 12.استوارى و توافق دادههاى قرآن با دستاوردهاى متقن و معتبر علوم روز ،البته اسلام در اين باره، امتياز اساسى ديگرى نيز دارد و آن نوع نگاه اسلام به علم و دانش است. اسلام دينى است كه به گسست ناپذيرى علم و عقل و ايمان و معرفت و رستگارى فتوا مىدهد.يكى از مهمترين امتيازات اسلام بر ديگر اديان، «كتاب آسمانى» آن است. قرآن مجيد، از چند جهت بر كتابهاى آنان امتياز دارد. برخى از اين جهات عبارت است از:قرآن مجيد كتابى است كه تماماً از سوى خداوند، بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده و تمام الفاظ و كلمات به كار رفته در آن، عيناً كلام الهى است. به عبارت ديگر اسلام تنها دينى است كه مستقيماً كلام خدا را در دسترس بشر قرار مىدهد و انسان را با سخن او آشنا مىسازد؛ در حالى كه ديگر اديان موجود، از چنين امر مهمى تهى بوده و حتى ادعاى آن را ندارند. قرآن بيان و گزاره وحيانى است كه از طريق جبرئيل به محمد صلى الله عليه وآله وسلم رسيده است.قرآن كتابى است تحريفناپذير كه همواره اصالت و عصمت خود را در طى قرون حفظ و دست بشر را از دستبرد تحريف كوتاه كرده است؛ در حالى كه هيچ يك از اديان موجود، از اين ويژگى برخوردار نيست. «عصمت» امرى افزون بر اصل الهى بودن پيام قرآن است و براى آن مىتوان مراحل زير را ذكر كرد:عصمت از ناحيه نازل كننده (خداوند)نگا: بقره(2)، آيه 176؛ نساء(4)، آيه 122 و...؛عصمت از ناحيه حاملان وحى و فرشتگان رساننده به پيامبرصلى الله عليه وآله وسلمنگا: شعراء(26) آيه 193.؛عصمت در دريافت وحى از سوى پيامبرصلى الله عليه وآله وسلمنجم (53)، آيه 3 و 4؛ تكوير (81)، آيه 23-19، بينه (98)، آيه 2.عصمت در ابلاغ وحى به مردم از سوى پيامبرصلى الله عليه وآله وسلمهمان.؛عصمت در بقاء و استمرار تاريخى وحى در ميان بشر تا پايان تاريخفصلت(41)، آيه 42؛ حجر(15)، آيه 9، واقعه(56) آيه 77. به اعتقاد مسلمانان، كتابهاى آسمانى نازل شده بر پيامبران پيشين نيز از نظر عصمت در چهار مرحله نخست با قرآن مجيد همتاى و همپاىانداين مسئله نشان مىدهد كه اعتبار اهل كتب آسمانى اديان پيشين نزد مسلمانان بسيار بالاتر از آن است كه مدعيان پيروى از آن اديان ادعا مىكنند. بهترين گواه اين مطلب سخنانى است كه از توماس ميشل درباره عهدين بيان شد.؛ ليكن مرحله پنجم عصمت (تحريف ناپذيرى ابدى در ميان مردم) از اختصاصات قرآن است.
3-3. معجزه جاويد و سند رسالت؛ پيامبران براى اثبات رسالت خود، معجزه آوردهاند؛ ليكن كتاب آسمانى آنها، غير از معجزه و سند رسالتشان بوده است. اما قرآن خود معجزه است؛ يعنى، هم كتاب رسالت است و هم برهان صدق آن. از طرف ديگر اين كتاب معجزهاى جاودان و باقى و سندى زنده بر رسالت است كه قرنها و عصرها را در مىنوردد و همگان را به تحدّى مىطلبد. در حالى كه معجزات پيامبران پيشين، فقط نزد حاضرين مشهود بوده و اثرى از آن باقى نيست و جوامع بشرى از مشاهده آن محروماند.افزون بر آن كتاب آسمانى اسلام، امتيازات بيشمارى از جهت محتوايى دارد كه بررسى آنها مجالى فراختر مىطلبد.جامع بودن؛از ديگر ويژگىهاى اسلام در برابر ديگر اديان، جامع بودن آن است. اسلام برنامه تكاملى بشر تا پايان تاريخ را به ارمغان آورده است. جان ديون پورت مىنويسد: «... قرآن مطابق تحقيقات كومب با انجيل فرق دارد؛ زيرا انجيل داراى مكتب و روش فقاهتى نيست؛ بلكه به طور كلى محتويات آن مركب است از قصص و روايات و بيانات تحريض و ترغيب بشر در نشر عواطف و احساسات عالى و فداكارى و... ولى هيچ نوع عامل و رابطه منطقى جالب و جاذبى كه اين معانى را با يكديگر ربط دهد، در انجيل وجود ندارد. از اين گذشته قرآن مانند اناجيل نيست كه فقط به عنوان ميزان و شاخصى درباره عقايد دينى و عبادت و عمل درباره آن شناخته شده است؛ بلكه داراى مكتب و روش سياسى نيز هست؛ زيرا تخت و تاج يا به تعبير ديگر اساس دستگاه و سازمان سياسى، روى اين شالوده ريخته شده و هر نوع قانونى براى اداره امور كشور، از اين منبع گرفته مىشود. و بالاخره كليه مسائل حياتى و مالى با اجازه همين منبع و مصدر قانونگذارى، حل مىشودديون پورت، جان، عذر تقصير به پيشگاه محمدصلى الله عليه وآله وسلم و قرآن، ترجمه غلامرضا سعيدى، (قم: دارالتبليغ اسلامى، بىتا)، ص 99..مترجم كتاب در پاورقى آورده است: «مردم بىخبرى كه حتى در همين كشور اسلامى تصور مىكنند دين از سياست جداست، بخوانند و متنبه شوند كه دستگاه تبليغات اسلامى غير از اديان منسوخ است و چقدر تأسف آور است كه يك نفر محقق خارجى اين معنى را كاملاً درك كرده و توضيح دهد؛ ولى كسانى كه خود را مسلمان معرفى مىكنند به تقليد كوركورانه از خارجيان مغرض، چه ياوه سرايىهايى مىكنند». (همان، صص 99 - 100).نظام حقوقى اسلاماز جمله امتيازات انحصارى اسلام بر ديگر اديان، نظام حقوقى اصيل آن است. اين مسئله بسيارى از انديشمندان غرب را به تحسين و اعجاب وا داشته است. اگر چه اين مسئله در ذيل نظام رفتارى و بحث از «جامعيت اسلام» قابل بررسى است؛ ليكن به جهت اهميت ويژهاى كه دارد به طور مستقل مورد بررسى قرار مىگيرد. اولين نكته قابل توجه، نقش بىبديل اسلام در بنيانگذارى و توسعه حقوق بين الملل است.مارسل بوازارBoizard, Marcell A پژوهشگر - انستيتوى تحقيقات عالى حقوق بينالملل در ژنو - مىنويسد:«در قرون وسطى هر موقعى ركودى در قوانين مسيحيت روى مىداد صاحب نظران از حقوق اسلامى استفاده مىكردند. در قرن سيزده ميلادى در چند دانشگاه اروپا، مبانى فقه اسلامى مورد پژوهش قرار گرفت. اگر فلسفه تأسيس دانش حقوق بينالملل را دگرگونى در روابط ملتها و جلوگيرى از تجاوز زورمندان و توانگران و برابرى و برادرى انسانها بدانيم؛ بايد اذعان كنيم كه پيغمبر اسلام صلى الله عليه وآله وسلم بنيانگذار حقوق بينالملل بوده است».بوازار، مارسل، اسلام در جهان امروز، ترجمه د.م.ى، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1361)، ص 270.اصول حقوق بشر در اسلامحقوق بشر و يا حقوق بين الملل اسلامى داراى اصولى چند است؛ از جمله:1. اصل حرمت و كرامت انسان؛2. اصل عدالت، برابرى و نفى تبعيض؛3. اصل صلح و همزيستى مسالمتآميز؛4. اصل وفاى به عهد؛5. اصل تفاهم و روادارى؛6. اصل مشاركت و همكارىهاى بينالمللى؛7. اصل حمايت از ملل تحت ستم و...براى آگاهى بيشتر نگا:الف. سليمى، عبدالكريم، نقش اسلام در توسعه حقوق بين الملل، (قم: مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، 1382)؛ب. قربانى، زين العابدين، اسلام و حقوق بشر، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ پنجم 1375)؛ج. بوازار، مارسل، انسان دوستى در اسلام، ترجمه محمد حسين مهدوى، (تهران: توس، 1362)..اصول ياد شده در نگاه انديشمندان غربى، مورد توجه قرار گرفته است. مارسل بوازار در مورد اصول همزيستى مسالمتآميز و تفاهم مىنويسد: «در مورد پيروان اديان الهى بايد گفت اصولاً اسلام آنها را مورد حمايت خود قرار داده و امنيت كاملى در جامعه اسلامى دارند. آنان مىتوانند طبق دستورات دينى خود آزادانه عمل كنند، به خصوص كه در قرآن نيز رعايت حقوق آنان توصيه شده است. در ديانت اسلام افراط و تفريط به چشم نمىخورد واين تفكر كه از قرآن نشأت مىيابد، به ديانت اسلام سوداى جهان شمولى مىبخشد. اسلام به دنبال ساختن جهانى است كه همه مردم حتى آنان كه بدين سابق خويش وفادار ماندهاند - با تفاهم، همكارى، برادرى و برابرى كامل زندگى كنند».بوازار، مارسل، اسلام و حقوق بشر، ترجمه دكتر محسن مؤيدى، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1358)، ص 106.خاتميتاسلام دين خاتم است و اين خاتميت، اركان و لوازمى دارد؛ از جمله:نسخ شرايع پيشين؛ هر پيامبرى كه شريعتى به ارمغان مىآوَرْد، شريعت پيشين را نسخ كرد و اسلام - به عنوان آخرين شريعت و برنامه كامل سعادت بشر از سوى خداوند - ناسخ همه شريعتهاى پيشين است.نسخ ناپذيرى؛ دين و شريعت اسلامى به لحاظ خاتم بودنش، از پايايى و ماندگارى برخوردار است. اين دين هرگز نسخ نخواهد شد و شريعت ديگرى جايگزين آن نمىشود.همگانى بودن؛ لازمه ناسخ بودن و پويايى اسلام، آن است كه دين بديلناپذير همگانى و يگانه پرچمدار دعوت به سوى توحيد و وحدت بخش همه آدميان تحت لواى توحيد و يگانه شريعت و قانون سعادتآفرين خداوند باشد.ويژگىهاى ديگرى نيز در باب جاذبههاى اسلام و امتيازات معارف آن وجود دارد كه به جهت اختصار از ذكر آنها خوددارى مىشود.جهت آگاهى بيشتر پيرامون خاتميت و راز جاودانگى اسلام رجوع كنيد به پرسش شماره 9.نفى نيست انگارى؛اين قسمت عمدتاً از مقاله «فرهنگ شرقى - اسلامى و نيست انگارى غربى» نوشته پروفسور «عبدالجواد فلاطورى» استفاده شده است كه توسط آقاى خسرو ناقد، از زبان آلمانى به فارسى ترجمه گرديده و در روزنامه شرق (فرهنگى)، شماره 3 - 262 به تاريخ 21 و 22، مرداد 1383، ص 6 چاپ شده است.نام اصل مقاله عبارت است از:fuehrer?konnte die islamisch- morenlaendische kultur zu einem dem abendlaendischennihilismus aehnelnden nihilismus يكى از امتيازات اساسى اسلام، در برابر برخى از ديگر اديان به ويژه مسيحيت، پيراستگى آن از درونمايههاى نيست انگارانه و نفى زمينه گرايش به نهيليسم Nihilismus )Nihilism(نيست انگارى) است. به تعبير پروفسور فلاطورى، در اسلام عنصرى يافت نمىشود كه بهانه به دست نيست انگارى چون نيچهNietzche دهد تا در اين حوزه فرهنگى، حكم به نيست انگارى كند.توضيح اينكه نيچه؛ نهيليسم را مفهومى دو پهلو مىداند كه يكى از وجوه آن نيست انگارى به معناى قدرت روح و به تعبير وى «نهيليسم فعال» است و ديگرى نيست انگارى به معناى سقوط و زوال قدرت روح (نهيليسم منفعل) ارجاعات اين قسمت به «مجموعه آثار» نيچه به زبان آلمانى از سوى نويسنده مقاله است. همه ارجاعات با ذكر شماره مجلد و شماره صفحه آمده است. نام و مشخصات اصلى مجموعه آثار نيچه عبارت است از: werke. Leipziq 1091 Neitzche. نيست انگارى منفعل، از تباه شدن قوه خلاّقه و از بىهدفى و آنچه معناى حيات و ارزشهاى واقعى را تشكيل مىدهد، ناشى مىشودهمان، ج 15، صص 651 و 851..نيهيليسم فعال، بر ملا كننده بيهودگى مطلق و به تعبير ديگر افشاگر نيهيليسم منفعل است. نيست انگارى منفعل، به گذشته فرهنگ مغرب زمين تعلق دارد و بنياد آن از نظر نيچه، تصور متافيزيكى افلاطونى و باور دينى مسيحيت است. عمدهترين عنصر مسيحى - افلاطونى مورد توجه وى، نگاه منفى به جهانى است كه ما در آن زندگى مىكنيم. باور افلاطونى و ايمان مسيحى، اين جهان را كه ما در آن زندگى مىكنيم، جهانى خيالى و ساختگى، غير واقعى و دروغين و بد و زشت مىپنداردهمان، ج 16، صص 7، 47، 563 و نيز: ج 5، ص 572.. او مسيحيت را مذهبى نيستانگارانه مىخواندهمان، ج 15، ص 852. و مىگويد: آرى، نيستانگارى و مسيحى هم قافيهاند و نه تنها هم قافيه كه برازنده هم هستند.كنايه نيچه به هم قافيه بودن واژههاى آلمانى christnihilist und است.در مقابل، دو عنصر اساسى در تعاليم اسلامى وجود دارد كه راه را بر بسيارى از انتقادات وارد بر مسيحيت و يهوديت - از جمله اين نگرش نيچه - مىبندد. آن دو عنصر عبارت است از:1. يكتا پرستى مطلق كه مضمون و محتواى اصلى ايمان دينى اسلام را تشكيل مىدهد.2. نگرش مثبت به جهان به عنوان اصل و مبناى حيات.در اين نگرش، پيامبر، داراى ذات و قلمروى الهى - به معناى قلمروى حقيقى و واقعى كه در برابر جهان غير واقعى و در مقابل جهان ظاهر قرار گرفته است - نمىاين جمله ناظر به تفكيك قلمرو مسيح از حكومت اين جهان در آيات انجيل است كه نخستين بذر سكولاريسم و جدا انگارى دين از دنيا را در جهان مسيحى افشانده است. نگا: انجيل متى، باب 22، آيه 21 ؛ لوقا، باب 20، آيه 25، يوحنا، باب 19، آيه 36.باشد. در دين اسلام بين جهان بود و نُمود، انفصال نيست و جهان نمود، به اندازه جهان بود، واقعى است. بنابراين تعاليم اسلام بهانه به دست كسى نمىدهد تا بر آن انگ نيست انگارى زند و همين مسئله باعث مىشود كه نيچه نيز در ضمن نفى مسيحيت - به عنوان مذهبى نيستانگارانه كه حيات را نابود مىسازد و علم و فرهنگ را به تباهى مىكشاند - از اسلام تعريف و تمجيد مىكند. او مىنويسد: «مسيحيت ما را از ثمرات تمدن عهد باستان و بعدها از دستاوردهاى تمدن اسلامى محروم كرد. فرهنگ و تمدن اسلامى در دوران حكمرانان مسلمان اندلس - كه در اساس با ما خويشاوندتر از يونان و روم بوده و در معنا و مفهوم و ذوق و سليقه گوياتر از آنها است -، لگدمال شد؛ چرا اين تمدن لگدمال شد؟ براى آنكه اصالت داشت... براى آنكه به زندگى آرى مىگفت...».اما در اسلام مسئله كاملاً برعكس است. در دسترس بودن متن وحى، جامعيت دين، هماهنگى اسلام با علم و عقل، اجتهاد زنده و پويا، هماهنگى دين با فطرت ثابت بشرى، وجود قوانين ثابت براى نيازهاى ثابت و قوانين متغير براى نيازهاى متغير و بسيارى از عوامل ديگر، حاجت به عصرى شدن و لجام گسيختگى در تفسير دين را مسدود مىسازد. آنچه در اينجا لازم است تنها شناخت نيازهاى نو شونده در طول زمان و عرضه آنها بر منابع دينى و گرفتن پاسخ از دين بر اساس متدلوژى فهم دين است.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/3425
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت