تبيين شفاعت | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
تبيين شفاعت
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
تبيين شفاعت
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
شفاعت
,
شفاعت ائمه علیهم السلام
سوال:
هر کس مسئول اعمال خود است. ميزان، اعمال خودش است نه اعمال ديگران؟ پس شفاعت ائمه(ع) چه معنايي مي تواند داشته باشد؟
پاسخ تفصیلی:
اموری چون شفاعت ,رحمت ,و مغفرت الهی مانع و متضاد با مسئولیت انسان در برابر اعمال خود نیست. جهت توضيح بيشتر توجه شما را به مطالب زير جلب مي کنيم:
يك. استحقاق شفاعت
شفاعت يكى از مظاهر رحمت گسترده الهى است و به اراده خدا و رضايت او، شفيعان اجازه شفاعت دارند؛ يعنى، بر خلاف پارتىبازى است كه شخص مجرم واسطهاى پيدا مىكند و از طريق پول و قدرت، او را وادار مىكند تا بر قاضى و حاكم تأثير بگذارد. در شفاعت، همه چيز تنها و تنها برخاسته از اراده حكيمانه خداوند است و او به شفيع اجازه مىدهد تا بر اساس اراده و خواست الهى، در مورد برخى بندگان - كه استحقاق عفو الهى را دارند - شفاعت كنند.
شفاعت اولياى الهى، بى حساب و گزاف نيست. تأمّل و درنگ در شرايط شفاعت و شفاعت شوندگان، آشكار مىسازد كه شفاعت در حقيقت، پاداش و جايزه الهى به كسانى است كه در دنيا اهل ايمان و عمل صالح بودهاند؛ يعنى، بر خلاف پارتىبازى - كه امرى ناروا و ناحق است و بر پايه استحقاق افراد نيست - شفاعت بر مبناى استحقاق و قابليت افراد استوار است. آنان اين قابليت را به واسطه عقيده و عمل خويش در دنيا، تحصيل كردهاند.
دو. قانون شفاعت
شفاعت قانونى حكيمانه و بر اساس رحمت و فضل الهى است و مقدم بر قانون كيفر و عذاب مجرمان است.
به عنوان مثال در قوانين كشورها، طبق يك ماده قانونى، كسى كه مرتكب جرم خاصى شود، بايد پنج سال زندانى بكشد و طبق ماده قانونى ديگر هر مجرمى كه واجد شرايط عفو باشد، قبل از تحمل دوره كامل حبس، مورد عفو قرار گرفته و آزاد مىشود.
عفو چنين مجرمى، نه تبعيض است و نه نقض قانون؛ بلكه بر اساس قانون ديگرى است كه مقدم و حاكم بر قانون اوليه كيفر مجرمان و برخاسته از قابليت شخص مجرم است.
سه. عدم تبعيض در شفاعت
خداوند با هيچ كس رابطه قوم و خويشى ندارد و بين بندگان در امكان بهرهمندى از قانون شفاعت، تبعيضى قائل نمىشود.
هر انسانى قادر است با تحصيل شرايط، از شفاعت بهرهمند شود و خود را در معرض بخشش و عفو اخروى قرار دهد؛ يعنى، شفاعت، قانونى عام و فراگير و با اعلام قبلى است؛ بر خلاف پارتىبازى كه به صورت گزينشى، فردى، غيرفراگير و نامبتنى بر پايه استحقاق است
يك. تعريف شفاعت
«شفاعت» در لغت، به معناى وساطت و ميانجى گرى است. در گفتوگوهاى روزمره، به وساطت و ميانجىگرى شخص مورد اعتماد در نزد بزرگى - به منظور عفو مجرمى يا برآوردن حاجت كسى - شفاعت گفته مىشود.
اين معنا برآمده از ريشه لغوى اين كلمه است؛ زيرا شفاعت از ماده «شفع» به معناى زوج - در مقابل «وتر» به معناى فرد - گرفته شده است. المقاييس فى اللغة، ماده شفع، ج 3، ص 201؛ مفردات راغب اصفهانى، ماده شفع، ص 263؛ فيروزآبادى، قاموس المحيط، ماده شفع، ج 3، ص 45. گويا شخصى كه متوسّل به شفيع مىشود، نيروى خود را به تنهايى براى رسيدن به مقصود كافى نمىبيند؛ بدين جهت نيروى شفيع و ميانجى را به آن ضميمه مىكند تا به مقصود خود نايل آيد.
در اصطلاح «شفاعت، واسطه شدن يك مخلوق، ميان خداوند و مخلوق ديگر، در رساندن خير يا دفع شر - خواه در دنيا و خواه در آخرت - است».
دو. جايگاه شفاعت
1. در بينش توحيدى، خداوند مبدأ هستى است و همه موجودات از او، وابسته به او و پرتو فيض الهىاند.
2. خداوند، عالم هستى را بر اساس «نظام اسباب و مسببات» بنيان نهاده است و تحقق هر پديده و پيدايش هر نوع اثرى در اين عالم، از طريق سبب و علّت خاصى صورت مىگيرد؛ يعنى، اراده حكيمانه او به تحقّق امور، از طريق اسباب معيّن، تعلق گرفته است. امام صادق(ع) مىفرمايد: «ابى اللّه ان يجرى الاشياء الاّ بأسباب، فجعل لكل شىءٍ سبباً»؛ «خداوند ابا دارد از اينكه امور را جز از طريق اسباب فراهم آورد، پس براى هر چيزى سببى قرار داده است» ميزان الحكمه، ح 8166، ج 3، ص 1231..
در نتيجه: عالم هستى - كه يكپارچه تجلّى فيض و عطاى خداوند است - مجموعهاى به هم پيوسته از اسباب و مسببها است.
خداوند فيض خود را - اعم از مادى و معنوى - از طريق سببها و علّتها اعطا مىكند و اينها واسطههاى فيض او است. «نقش اسباب و علل، وساطت در رسيدن فيض الهى به مخلوقات (شفاعت) است».
به تعبير ديگر «شفاعت»، همان سبب بودن و تأثيرگذارى اسباب بر طبق نظام حاكم بر عالم هستى است. در حقيقت، در نگرش توحيدى، فيض الهى وقتى به اسباب و واسطهها نسبت داده مىشود، «شفاعت» است.
سبب بودن جميع علّتها و اسباب طبيعى (همچون: سوزندگى آتش، روشنى و حرارت بخشيدن خورشيد، درخشندگى ماه) و نيز سببيّت و تأثيرگذارى علل معنوى (مانند: سبب بودن توبه و استغفار براى آمرزش گناهان و نقش پيامبران و كتابهاى آسمانى در جهت هدايت انسانها) همگى شفاعت ناميده مىشود. اين اسباب و علتهاى طبيعى و معنوى، شفيعان و واسطههاى فيض الهىاند.
سه. اقسام شفاعت
با توجه به تعريفى كه ارائه شد، شفاعت داراى سه قسم است:
1. شفاعت تكوينى با توجه به نگرش توحيدى، اسباب و علل در اصل وجود و نيز در علّت بودن و تأثير گذاريشان، وابسته به «علة العلل» (خداوند) و واسطه فيض او به مخلوقاتاند. اين وساطت «شفاعت تكوينى» ناميده مىشود.
2. شفاعت رهبرى يكى از معارف مربوط به اصل معاد، انگاره «تجسّم اعمال» است. بر اساس آيات و روايات، همان گونه كه باطن و حقيقت اعمال، افكار، اوصاف و اخلاق انسان به صورت حقيقتى عينى، در آخرت تجلّى مىكند؛ حقيقت روابط معنوى ميان انسانها نيز در آخرت به صورت ملكوتى خود، مجسم مىشود. وقتى شخصى، سبب هدايت يا گمراهى انسانى باشد، اين رابطه رهبرى و دنبالهروى در روز رستاخيز، مجسّم شده و «رهبر» پيرو خود را به دنبال خويش وارد بهشت يا جهنم مىكند. قرآن كريم مىفرمايد: «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»؛ اسراء (17)، آيه 71. «روزى (رستاخير) كه هر گروهى را با رهبر و پيشوايشان فرا مىخوانيم» و در مورد فرعون مىفرمايد: «يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ»؛ هود (11)، آيه 98. «روز قيامت، پيشاپيش پيروانش حركت مىكند؛ پس آنان را وارد دوزخ مىكند».
مقصود از شفاعت رهبرى، جلوهگرى رابطه هدايت ميان امام و مأموم (رهبر و پيرو) است. امام همان گونه كه در دنيا، واسطه هدايت پيرو خويش است، در آخرت نيز واسطه ورود پيرو خويش به بهشت مىشود و او را با خود به آنجا وارد مىكند.
3. شفاعت مغفرت مغفرت و آمرزش نيز همانند هر رحمت و فيض ديگرى، از طريق مجارى خاص و بر اساس نظام اسباب و مسببات به بندگان مىرسد؛ يعنى، خداوند امورى را به عنوان سببهاى آمرزش و بخشش قرار داده است. با توجه به تعريف شفاعت، نقش اين اسباب (واسطههاى فيض مغفرت)، شفاعت مغفرت ناميده مىشود.
يكى از اسبابى كه خداوند براى آمرزش قرار داده، درخواست اولياى الهى در آخرت است؛ يعنى، خدا، آنان را واسطه در رسيدن فيض بخشش و مغفرت، به بندگانى خاص قرار داده است. بدين جهت اولياى الهى، همانند ساير اسباب و علل، «شفيعان» ناميده مىشوند و به نقش وساطت آنان در رسيدن فيضِ «مغفرت و بخشش الهى» به بندگانى خاص، «شفاعت» مىگويند. در حقيقت شفاعت اولياى الهى در آخرت، يكى از مصاديق «شفاعت مغفرت» است.
شهيد مطهرى مىنويسد: «شفاعت مقصود، شفاعت مغفرت است.، همان مغفرت الهى است كه وقتى به خداوند نسبت داده مىشود، با نام «مغفرت» خوانده مىشود و هنگامى كه به وسايط و مجارى رحمت منسوب مىگردد، نام «شفاعت» به خود مىگيرد» مجموعه آثار، ج 1، ص 259..
در حقيقت، خداوند اراده كرده است بندگان خود را از رحمت مغفرت خويش بهرهمند سازد؛ لكن براى اعطاى آن، مانند ساير فيضهاى خويش، اسباب خاصى قرار داده و شرايطى قائل شده است.
بر اين اساس، خداوند، اولياى الهى را به عنوان شفيعان و واسطههاى فيض معين كرده تا آنان براى بندگانى كه در دنيا با اعمال خويش، شايستگى بهرهمندى از اين رحمت الهى را پيدا كردهاند، درخواست مغفرت كنند.
قرآن كريم فرموده است: «در آن روز شفاعت نمىكنند، مگر كسانى كه خداوند به آنان اذن دهد» طه (20)، آيه 109. و «شفاعت نمىكنند مگر براى كسانى كه خداوند مىخواهد آنان را ببخشايد». انبياء (21)، آيه 28. بنابراين، شفاعت اولياى الهى، چيزى جز فيض الهى و جلوهگرى خواست و اراده خداوند نيست.
در حقيقت شفاعت، قانونى است كه خداوند واضع آن است. بر طبق اين قانون، اولياى الهى - كه از سوى خداوند به عنوان سببهاى فيض مغفرت نصب شدهاند - بر اساس شرايطى، براى عدهاى خاص از گنهكاران، درخواست مغفرت مىكنند؛ يعنى، آنان واسطه فيض مغفرت الهىاند.
توضيحات بايسته:
يكم. اين بخشش و آمرزش، بىحساب و گزاف نيست؛ بلكه شامل حال بندگانى مىشود كه با عمل خود در دنيا، استحقاق آن را پيدا كردهاند.
دوم. قرار دادن اولياى الهى به عنوان اسباب و واسطههاى مغفرت، بر اساس حكمت و حساب است.
سوم. شفاعت، به معناى ضميمه شدن درخواست اولياى الهى با عمل و تلاش خود آدمى است. در حقيقت، شفاعت جزء علت و تمامكننده سبب است و به تنهايى مستقل در تأثير نيست سيد محمدحسين طباطبائى، تفسير الميزان، ج 1، ص 158.؛ بلكه تلاش و قابليت شفاعت شونده نيز مهم است.
چهارم. با توجه به اينكه معناى شفاعت در لغت، وساطت است، از توسّل به اولياى الهى نيز با عنوان شفاعت تعبير مىشود. پس مباحث مربوط به شفاعت اخروى، نبايد با شفاعت به معناى توسّل، خلط و اشتباه شود.
انسان از هنگام قبض روح، مراحل گوناگونى همچون: سكرات مرگ، عالم برزخ، گذرگاههاى روز قيامت و حسابرسى اعمال را در پيش دارد. شفاعت اولياى الهى براى انسان گنهكار، داراى مراحل و مراتبى است.
اين شفاعت، بر اساس رابطه معنوى ميان شخص با اولياى الهى است. هر اندازه اين رابطه بيشتر و قوىتر باشد، تأثير آن نيز بيشتر خواهد بود. بر اين اساس گستره شمول شفاعت در حق گنهكاران متفاوت است. ر.ك: تجسم عمل و شفاعت، ص 115. ممكن است هنگام مرگ، باعث نجات از سختى سكرات مرگ باشد و يا كسانى در برزخ مورد شفاعت قرار گيرند. بحارالانوار، ج 27، ص 158، ح 3. برخى نيز بعد از طى مراحل گوناگون پس از مرگ و چشيدن سختىها و وحشت برزخ و موقفهاى قيامت، مورد مغفرت خداوند قرار گيرند و از دوزخى شدن نجات يابند. همچنين برخى ديگر پس از دخول در جهنم و چشيدن عذاب، قابليت مغفرت و بخشش الهى را پيدا كنند و آنگاه با شفاعت از آتش دوزخ نجات يابند. روايات اهل سنت: صحيح مسلم، ج 1، ص 117.
امام صادق(ع) مىفرمايد: «اى شيعيان! به اتكاى شفاعت ما گناه نكنيد. به خدا سوگند! شفاعت ما به مرتكب زنا نمىرسد؛ مگر پس از آنكه عذاب دردناك الهى و هول و ترس جنهم را بچشد». كافى، ج 5، ص 476، ح 9؛ من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 31، ح 70.
و نيز: «كسانى كه [ به واسطه گناهانشان ]حد و كيفر الهى بر آنان لازم آمده، مسلمان فاسقاند و در جهنم هميشگى و ابدى نيستند؛ بلكه روزى از جهنم [ به شفاعت] خارج مىشوند و شفاعت جايزه و پاداشى براى آنان است [ به سبب ايمان و آن مقدار از عمل صالح كه انجام دادهاند]» بحار الانوار، ج 8، ص 40، ح 22 و 23..
امام باقر(ع) مىفرمايد: «گروهى از مردم در آتش مىسوزند و خوب كه گداخته شدند، شفاعت به سراغشان مىآيد». ميزان الحكمه، ج 1، ص 475، ح 2940.
در حقيقت گنهكارانى كه ايمان به خدا و پيوند معنوى با اولياى الهى را حفظ كردهاند، در برزخ، يا گذرگاههاى قيامت و يا در دوزخ، تا حدى به مجازات اعمال خود مىرسند و همين كيفرها، مقدمهاى بر پالايش از عوارض گناه آنان شده و قابليت مغفرت و بخشش الهى از طريق شفاعت را پيدا مىكنند.
چهار. شفيعان قيامت:
با توجه به مفهوم گسترده شفاعت، تمام اسباب و علّتهاى مادى و معنوى، شفيعان درگاه الهىاند؛ چون واسطه فيض خداوند به مخلوقات هستند. امّا در خصوص شفاعت مغفرت (شفاعتى كه نتيجه آن آمرزش گناهان است)، شفيعان درگاه الهى عبارتاند از:
1. توبه
قرآن كريم مىفرمايد: «وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ» ؛ شورى (42)، آيه 25. «و او است آن كه توبه را از بندگان خود مىپذيرد و از گناهان مىگذرد». در آيات متعددى از قرآن كريم، نقش توبه و استغفار در آمرزش و بخشش گناهان، بيان شده است. مائده (5)، آيه 39؛ فرقان (25)، آيه 71؛ تحريم (66)، آيه 8؛ توبه (9)، آيه 104؛ نساء (4)، آيه 110؛ انفال (8)، آيه 33؛ مائده (5)، آيه 74. بنابراين توبه از اسباب و علل رسيدن فيض مغفرت و بخشش الهى به بنده گنهكار و از شفيعان درگاه الهى است. از آنجا كه اثر توبه علاوه بر آخرت، در همين دنيا ظاهر شده و قبل از مرگ، سبب آمرزش گناهان مىشود، در روايات از آن به عنوان بهترين شفيع نام برده شده است. امام على(ع) فرمود: «لا شفيع انجح من التوبه»؛ «هيچ شفيعى بهتر و كارآمدتر از توبه نيست» بحار الانوار، ج 8، ص 58، ح 75.؛ چون در همين دنيا اثر مىكند و مكافات كار انسان، به قبر و قيامت كشيده نمىشود.
2. ايمان و عمل صالح
قرآن كريم مىفرمايد: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ» ؛ مائده (5)، آيه 9. «خداوند كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، به آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است». در آيات متعددى ايمان و عمل صالح، به عنوان سبب مغفرت و آمرزش دانسته شده است. حج (22)، آيه 50؛ سبأ (34)، آيه 4؛ فاطر (35)، آيه 7؛ فتح (48)، آيه 29؛ هود (11)، آيه 11؛ يس (36)، آيه 11.
در روايات نيز از مصاديق عمل صالح - چون، روزه، اداى امانت، صداقت و راستگويى - به عنوان شفيعان درگاه الهى ياد شده است. ميزان الحكمه، ج 4، ص 1475، احاديث 9508 و 9511 و 9513؛ مسند احمد بن حنبل، ج 2، ص 256.
3. قرآن كريم
كسانى كه در دنيا قرآن را دستور زندگى خود قرار داده و به آن عمل كردهاند، در روز رستاخيز از شفاعت آن بهرهمند خواهند شد. سنن ترمذى، ج 4، ص 414، ح 2914؛ مسند ابن حنبل، ج 8، ص 273؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 78.
امام على(ع) مىفرمايد: «در روز قيامت، قرآن براى هر كس شفاعت كند، پذيرفتهمىشود».
نهج البلاغه، خطبه 176. 4. اولياى الهى
بر اساس رواياتى از شيعه و اهل سنت، ملائكه، انبيا، اوصياى پيامبران و امامان معصوم، عالمان و دانشمندان دينى، شهيدان و مؤمنان، در روز قيامت، شفيعان درگاه الهىاند. در اين قسمت به ذكر چند نمونه از روايات بسنده مىكنيم:
- رسول اكرم(ص): «سه گروه نزد خداوند شفاعت مىكنند و شفاعت آنها پذيرفته مىشود: پيامبران، عالمان و شهيدان» ميزان الحكمه، ج 4، ص 1474؛ ج 6، ص 2794، ح 9502. و نيز: «در روز قيامت، من شفاعت مىكنم و شفاعتم پذيرفته مىشود و على شفاعت مىكند و شفاعتش پذيرفته مىشود و اهل بيتم شفاعت مىكنند و شفاعت شان پذيرفته مىشود». همان، ج 4، ص 1475، ح 9505.
- امام صادق(ع): «به خدا سوگند! ما در حق شيعيان گنهكارمان شفاعت مىكنيم». بحار الانوار، ج 8، ص 37، ح 15.
- امام صادق(ع): «در روز قيامت ... به عابد گفته مىشود: به بهشت برو و به عالم گفته مىشود: بايست و به سبب آنكه مردم را تربيت و ادب نيكو آموختى، براى آنان شفاعت كن». همان، ص 56.
پنج. مرحله شفاعت پذير در حيات پس از مرگ:
انسان از هنگام قبض روح، مراحل گوناگونى همچون: سكرات مرگ، عالم برزخ، گذرگاههاى روز قيامت و حسابرسى اعمال را در پيش دارد. شفاعت اولياى الهى براى انسان گنهكار، داراى مراحل و مراتبى است.
اين شفاعت، بر اساس رابطه معنوى ميان شخص با اولياى الهى است. هر اندازه اين رابطه بيشتر و قوىتر باشد، تأثير آن نيز بيشتر خواهد بود. بر اين اساس گستره شمول شفاعت در حق گنهكاران متفاوت است. ر.ك: تجسم عمل و شفاعت، ص 115. ممكن است هنگام مرگ، باعث نجات از سختى سكرات مرگ باشد و يا كسانى در برزخ مورد شفاعت قرار گيرند. بحارالانوار، ج 27، ص 158، ح 3. برخى نيز بعد از طى مراحل گوناگون پس از مرگ و چشيدن سختىها و وحشت برزخ و موقفهاى قيامت، مورد مغفرت خداوند قرار گيرند و از دوزخى شدن نجات يابند. همچنين برخى ديگر پس از دخول در جهنم و چشيدن عذاب، قابليت مغفرت و بخشش الهى را پيدا كنند و آنگاه با شفاعت از آتش دوزخ نجات يابند. روايات اهل سنت: صحيح مسلم، ج 1، ص 117.
امام صادق(ع) مىفرمايد: «اى شيعيان! به اتكاى شفاعت ما گناه نكنيد. به خدا سوگند! شفاعت ما به مرتكب زنا نمىرسد؛ مگر پس از آنكه عذاب دردناك الهى و هول و ترس جنهم را بچشد». كافى، ج 5، ص 476، ح 9؛ من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 31، ح 70.
و نيز: «كسانى كه [ به واسطه گناهانشان ]حد و كيفر الهى بر آنان لازم آمده، مسلمان فاسقاند و در جهنم هميشگى و ابدى نيستند؛ بلكه روزى از جهنم [ به شفاعت] خارج مىشوند و شفاعت جايزه و پاداشى براى آنان است [ به سبب ايمان و آن مقدار از عمل صالح كه انجام دادهاند]» بحار الانوار، ج 8، ص 40، ح 22 و 23..
امام باقر(ع) مىفرمايد: «گروهى از مردم در آتش مىسوزند و خوب كه گداخته شدند، شفاعت به سراغشان مىآيد». ميزان الحكمه، ج 1، ص 475، ح 2940.
در حقيقت گنهكارانى كه ايمان به خدا و پيوند معنوى با اولياى الهى را حفظ كردهاند، در برزخ، يا گذرگاههاى قيامت و يا در دوزخ، تا حدى به مجازات اعمال خود مىرسند و همين كيفرها، مقدمهاى بر پالايش از عوارض گناه آنان شده و قابليت مغفرت و بخشش الهى از طريق شفاعت را پيدا مىكنند.
در نتيجه روشن شد که شفاعت با تمام اقسامش رحمت الهي است که شامل حال انسان مي شود. شفيعان اعم از انبياء، امامان، اولياء و ... واسطه هاي در انتقال اين رحمت گسترده اي الهي مي باشند و اين وساطت هم به خاطر اين است که خداوند رحمتش را براساس اسباب و علل به بندگانش مي رساند نه مستقيم، تا نقش واسطه هم روشن شود.
حكمت شفاعت
نخست بايد دانست از ويژگىهاى انسان آن است كه اگر نافرمانى كند، به طور طبيعى احساس جدايى مىكند؛ هر چند راه توبه باز است و به طور مستقيم مىتواند از خداوند آمرزش بخواهد. بسيارى از افراد از نافرمانى خود، شرمنده بوده و از توبه شكستن احساس نااميدى مىكنند؛ لذا از آنجا كه تمام افعال خداوند بر اساس حكمت و مصلحت استوار است، گشودن باب شفاعت به روى گنهكاران - با شرايط خاص - بر همين اساس است. بعضى از حكمتها در زمينه شفاعت عبارت است از:
1-1. روزنه اميد
اعتقاد به شفاعت، پديد آورنده روزنه اميد در دل گنهكاران است. به هر حال هر انسانى در طول زندگى خود، گرفتار گناهان و لغزشهايى مىشود. اعتقاد به شفاعت، سبب مىشود كه فرد گنهكار اميدوار باشد كه گناهان براى او سرنوشت قطعى و غير قابل تغيير رقم نزده است و او مىتواند با جلب رضايت خداوند، از طريق اجتناب از گناه و عمل به دستورات او و همسنخ شدن با اولياى الهى، درِ رحمت و مغفرت الهى را تا روز قيامت به روى خود باز نگه دارد و از شفاعت آنان بهرهمند گردد. اگر انسان گنهكار معتقد باشد كه گناهان گذشته او يا لغزشهاى احتمالى، براى او سرنوشت قطعى نامطلوبى پديد مىآورد و به هيچ وسيلهاى نمىتوان آن را تغيير داد؛ ممكن است دچار يأس و نااميدى شده و روز به روز بار گناه خود را سنگينتر كند و چنين بينديشد: ديگر چه سود كه نيمه باقى مانده عمرم را با رنج طاعت همراه سازم و از لذت گناهان چشم بپوشم.
شفاعت، درى از رحمت الهى است كه به سوى انسان گشوده شده تا او را از خطر يأس و نا اميدى، نجات دهد و به آينده اميدوار سازد.
1-2. تشويق به انجام وظايف
نويد به شفاعت و قرار دادن شروطى براى آن، سبب مىشود انسان تلاش و سعى خود را در جهت تحصيل آنها به كار بندد؛ زيرا شفاعت تنها شامل حال كسانى مىشود كه در دنيا با انجام دادن وظايف و دستورات الهى، رشته پيوند خود را با خدا و اولياى الهى، محكم كنند؛ يعنى، بر خلاف گمان عدهاى - كه اعتقاد به شفاعت را موجب جرأت افراد بر گناه و سر باز زدن از مسؤوليت مىدانند - شفاعت عاملى انگيزاننده در جهت عمل به وظايف و ترك گناهان و ايجاد رابطه با خدا و اولياى الهى است.
1-3. شفاعت پاداش صالحان
در بيان يكى از حكمتهاى شفاعت آمده است: «شفاعت هديه و جايزهاى است براى كسانى كه عقيده و عمل آنان در دنيا، مورد رضايت خداوند بوده است». بحار الانوار، ج 8، ص 40، ح 22 و 23. اين سخن با توجه به شرايط شفاعت روشنتر مىشود؛ زيرا ميان كسى كه توشهاى جز مخالفت، عصيان و كفر نسبت به خداوند ندارد، فرق است با كسى كه سعى و تلاش او در جهت جلب رضايت خدا و حركت در مسير او بوده، لكن گاهى هم دچار خطا و لغزش شده است. شفاعت هديه و جايزهاى به چنين انسانهايى است تا به سبب عقيده و عمل نيك آنها، لغزشها و گناهانشان بخشوده شود.
دو. حكمت وساطت اولياى خدا
گزينش بندگان صالح به عنوان سبب و واسطه فيض، بر اساس حكمت و مصالحى است:
2-1. بزرگداشت اولياى الهى
برگزيدن اولياى الهى به عنوان واسطههاى فيض مغفرت، در حقيقت نوعى تكريم و تجليل از كسانى است كه تمام عمر خود را در مسير عبوديت و بندگى حضرت حق و جلب رضاى او به كار بستهاند. به همين جهت هر كس در درگاه الهى مقربتر باشد، از شفاعت بيشترى برخوردار خواهد بود.
همه مؤمنان، شهيدان، عالمان ربانى، اوصيا، ملائكه، امامان معصوم و پيامبر اكرم(ص) شفاعت مىكنند؛ لكن ميزان شفاعتشان يكسان نيست. امام باقر(ع) در مورد شفاعت مؤمنان مىفرمايد: «مؤمن به اندازه عمل خود شفاعت مىكند: براى دو نفر، يا خانوادهاش و يا قومش». ميزان الحكمه، ج 4، ص 1476، ح 9523. پس تكريم اولياى الهى به ميزان درجه عبوديت و بندگى آنان است؛ هر اندازه شفيعان از مرتبه بالاترى از قرب برخوردار باشند، ميزان شفاعت و تكريم آنان بيشتر است.
2-2. اثر سازنده در هدايت مردم
قرار دادن اسوههاى هدايت - پيامبران، اوصيا، عالمان و شهيدان - به عنوان شفيعان روز رستاخيز، موجب مىشود كه آنان هر چه بيشتر در كانون توجه و اقبال مردم قرار گيرند. مشروط كردن شفاعت به وجود رابطه معنوى و همسنخى عقيدتى و عملى ميان شفيعان و شفاعت شوندگان، موجب الگوگيرى از ايشان است و نقش تربيتى مهمى را در سعادت و رستگارى انسانها دارد.
در روايات نيز بر محبت پيامبر اكرم و امامان معصوم(ع) و نقش آن در شفاعت، تأكيد شده است؛ زيرا محبت و پيوند عاطفى، سبب شيفتگى و همگونگى با آنان در عقايد و راه و روش عملى است.
2-3. تجلى رابطه دنيوى
همان گونه كه اعمال در آخرت تجسّم مىيابد، روابط نيز مجسم خواهد شد. شفاعت اولياى الهى، در حقيقت جلوهگرى رابطه معنوى و همسنخى روحى شفيعان و شفاعت شوندگان است. اينان كسانىاند كه در زندگى دنيوى، تحت جذبه هدايتگرى اولياى الهى قرار گرفته و با آنان در مسير اطاعت و بندگى خداوند، هم عقيده و همراه بوده و به درجهاى از همراهى و همرازى با آنان رسيده اند.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/3309
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت