پاسخ تفصیلی:
هر چند عفو و رحمت خداوند زياد است و هر مخلوقي هر چند گناهش سنگين باشد مي تواند ببخشد، لكن عفو و رحمت برخي هم چون شيطان و ديگر ايادي و سركردگان كفر و شقاوت با عدالت خداوند منافات دارد، نمي شود خداوند با كساني كه از روي تعمد بد كردند همانند كساني برخورد كند كه عمل صالح كرده اند، به همين جهت در آيه اي در قرآن كريم آمده است كه آيا ما كساني را كه عمل صالح كرده اند به مانند مفسدين در روي زمين قرار مي دهيم؟! و آيا متقين را به مانند فاجران قرار مي دهيم؟! بنابراين از آنجا كه عفو شيطان با عدالت خداوند منافات دارد چنين چيزي محقق نخواهد شد.
خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: ((و اذ قلنا للملائكه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابليس ابي واستكبر و كان من الكافرين ; و چون فرشتگان را فرمان داديم كه بر آدم سجده كنند همه سجده كردند مگر شيطان كه ابا و تكبر ورزيد و از فرقه كافران بود)), (بقره , آيه 34).
از صدر اين آيه به دست مي آيد كه ابليس نيز كه از نوع جن است ولي به خاطر عبادت هاي فراوان در كنار ملائكه قرار داشته و لذا وقتي خدا به ملائكه امر به سجده مي كند ابليس را نيز در برگرفته است.
حضرت امام علي (ع ) نيز مي فرمايند: ((فاعتبروا بما كان من فعل الله بابليس اذا حبط عمله الطويل و جهده الجهيد و كان قد عبدالله سته آلاف ...; پند و عبرت گيريد به آنچه خداوند با ابليس رفتار كرد, در آن هنگام كه اعمال و عبادات طولاني و تلاش و كوشش هاي او را كه شش هزار سال بندگي خدا كرده بود... به ساعتي تكبر ورزيدن بر باد داد...)), (نهج البلاغه , خطبه 192 (قاصعه ) صبحي صالح ).
اولا, ابليس با تمرد و عصيان خود نشان داد كه عبوديت ندارد و اگر عبوديت داشت در برابر امر خدا خضوع مي كرد و اطاعت و انقياد خود را نشان مي داد. ثانيا, هر چند كه شيطان زياد عبادت داشت ]شش هزار سال [ اما امتناع شيطان از سجده كردن براي آدم (ع ) يك امتناع معمولي و ساده نبود و يك گناه عادي محسوب نمي شد, بلكه سركشي و تمرد آميخته به اعتراض و انكار مقام پروردگار بود به اين جهت مخالفت او سر از كفر و انكار علم و حكمت خدا درآورد و به همين جهت مي بايست تمام مقام ها و موقعيت هاي خويش را از درگاه الهي از دست بدهد, (گزيده تفسيرنمونه , ج 1 و 2, آيت الله مكارم شيرازي ).
ديگر اين كه, كفر موجب حبط عمل است, تكبري كه موجب كفر شيطان شد همانند جرقه اي بود كه انبار باروت را به خاكستر تبديل كند, لذا عبادت طولاني ابليس را تكبر و عصيان و عدم تسليم يك جا از بين برد. به همين جهت خداي سبحان در قرآن مجيد مي فرمايد: ((و اذ قلنا للملائكه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابليس ابي و استكبر و كان من الكافرين )), (بقره , آيه 34). ابليس در اثر استكبار و نافرماني از كافران شد. ابليس طبق صريح آيات قرآن از جنس فرشتگان نبود بلكه در صف آنها قرار داشت و او از طايفه جن بود كه مخلوق جسماني است. انگيزه او در اين مخالفت كبر و غرور و تعصب خاصي بود كه بر او چيره شد. او چنين پنداشت كه از آدم برتر است و علت كفر او نيز همين بود كه فرمان حكيمانه پروردگار را نادرست شمرد, (برگزيده تفسير نمونه , ج 1, ص 62 و 63, آيت الله مكارم شيرازي ).
در ضمن علامه طباطبايي در الميزان اين احتمال را داده كه ابليس قبل از قضيه امتناع از سجده بر آدم , كافر بوده و امتناع از سجده مرتبط با آن كفر در ضميرش بوده است . البته منظور از اين كفر بي اعتقادي به خدا نبوده است , بلكه همان رذيله خودخواهي و خودپرستي است كه به صورت خفي و ناآشكار در درون نفس او بوده و سبب طغيان و سركشي او در برابر پروردگار شده است , الميزان , ج 1, ص 119, علامه طباطبايي ).
از آيات مربوط به داستان آدم و ابليس استفاده مى شود كه اگر ابليس عصيان ورزيد و مستحق طرد شد بخاطر تكبرش بود و جمله (( انا خير منه (( يكى از شواهد اين معنا است، گر چه از ظاهر گفتار ابليس بر مى آيد كه مى خواسته بر آدم تكبر بورزد، ليكن از اينكه ابليس با سابقه اى كه از داستان خلافت آدم داشته و تعبيرى كه از خداوند درباره خلقت آدم و اينكه «من او را به دو دست خود آفريده ام» شنيده بود و مع ذلك زير بار نرفت بر مى آيد كه وى در مقام استكبار بر خداوند بوده نه استكبار بر آدم.
شاهد ديگرش اين است كه اگر وى در مقام تكبر بر آدم بود روا بود خداى تعالى در آيه «50» سوره «كهف» بفرمايد: «كان من الجن فاستنكف عن الخضوع لادم - چون از طايفه جن بود از خضوع در برابر آدم استنكاف كرد» و حال آنكه فرموده : «ففسق عن امر ربه - از امر پروردگارش سرپيچى كرد».
(ترجمه تفسير الميزان جلد 8 صفحه : 30)