پاسخ تفصیلی:
واقع مطلب این است که تقریبا همه چیز پس از مرگ وابسته به عقاید واعمال ماست . مرگ برای انسان صالح بهترین هدیه الهی و وصول به شیرین ترین آرزوها و برای کافران و فاسقان سخت ترین پیامدها است.
ترس از مرگ در فرهنگ قرآني و روايي از جهت تفاوت انسان ها, علت هاي گوناگون دارد. در يك منظر كلي مي توان انسان ها را از اين جهت به تعبير حضرت امام به سه گروه : ناقصان , متوسطان و كاملان تقسيم كرد.
دليل وحشت از مرگ در انسان هاي ناقص اين نكته ظريف است كه انسان به حكم فطرت خود حب به بقا و ميل به جاودانگي داشته و از فنا, زوال و نيستي متنفر مي باشد, ازاين رو به عالمي كه عالم حيات تلقي مي شود, عشق ورزيده و از عالمي كه به پندار خودعالم نيستي است , تنفر دارد. بنابراين چنين افرادي به دليل آن كه ايمان به عالم آخرت نداشته و قلوبشان به حيات ازلي و بقاي سرمدي اطمينان نيافته است , به اين دنيا علاقمندند و از مرگ هراسان و گريزانند. خداوند متعال عقيده اين گروه از انسان ها را چنين بيان مي كند: »ان هي الاحيا تنا الدنيا نموت و نحيا و ما نحن بمبعوثين ; جز اين زندگاني دنياي ما چيزي نيست , مي ميريم و زندگي مي كنيم و ديگر برانگيخته نخواهيم شد«, (موئمنون , آيه 37).
عامل ترس از مرگ در انسان هاي متوسط چيز ديگري است , متوسطان كه ايمانشان به عالم آخرت و حيات قيامت كامل نيست به دليل غفلت از آخرت وعالم برتر و بالاتر و توجه به امور دنيوي و تلاش در آباداني آنها از مرگ مي ترسند. امام صادق (ع ) مي فرمايند: »[روزي] مردي به سوي ابوذر آمده و پرسيد: چرا ما از مرگ كراهت داريم ؟ [ابوذر در پاسخ] فرمود: به دليل آن كه شما دنيا را تعمير كرديد و آخرت را خراب , پس كراهت [و ترس] داريد كه از آباداني به سوي خرابي انتقال يابيد«, (بحارالانوار, ج 6, ص 137, روايت 42). ريشه اين غفلت هم يا متابعت از خواسته هاي نفساني و مخالفت با حضرت حق است , يا آرزوهاي دراز. در اين كلام گرانسنگ علي (ع ) دقت و تأمل كنيد: »... آيا كسي نيست كه از گناه توبه كند پيش از آن كه مرگش سر رسد؟... بدانيد كه شما در روزهايي به سر مي بريد كه فرصت ساختن مرگ است و از پس اين , روزهاي مرگ است ... شما را فرموده اند كه بار بربنديد و توشه برگيريد. من بر شما از دو چيز بيشتر مي ترسم : دنبال هواي نفس رفتن و آرزوي دراز در سر پختن «, (نهج البلاغه , خطبه 28, ص 29). به فرموده خداوند متعال : اين گروه , از زندگي دنيا, ظاهري مي شناسند و حال آن كه از آخرت غافلند »يعلمون ظاهرا من الحيوه الدنيا و هم عن الاخره هم غافلون «, (روم , آيه 7).
استن اين عالم اين جان غفلت است هوشياري اين جهان را آفت است
هوشياري زان جهان است و چوآن غالب آيد پست گردد اين جهان
(مثنوي , دفتر اول , ابيات 2067 - 2066) اين متوسطان و غافلان به حدي از مرگ غافلند كه به تعبير حضرت علي (ع ) »گويا مرگ را در دنيا به جز ما نوشته اند و گويا حق را در آن بر عهده ي جز ما هشته اند و گويي آنچه از مردگان مي بينيم , مسافرانند كه به زودي نزد ما باز مي آيند و آنان را در گورهاشان جاي مي دهيم و ميراثشان را مي خوريم , پنداري ما پس از آنان جاودان به سر مي بريم «, (نهج البلاغه , كلمات قصار 122, ص 382).
گروه سوم كه انسان هاي كامل و موئمنان مطمئن هستند از مرگ كراهت ندارندولي از آن خوف دارند. ترس آنها يك ترس مثبت وارزشي است , چرا كه خوف آنها از عظمت خداوند متعال بوده , نه مثل وحشت ما وابستگان به دنياي مادي و دل دادگان به تعلقات آن . حضرت حق در قلب اولياي الهي تجلي كرده و موجب هيبت مشوب به شوق مي شود و در حقيقت هيبت و بزرگي خوف , از تجلي عظمت و ادراك آن است . دل عاشقان خداوند متعال در هنگام ملاقات با حضرت حق - كه با مرگ سرفصلي از آن آغاز مي شود - مي تپد و هیبتناک مي شود ولي اين خوف غير از ترس هاي معمولي است , (براي اطلاع تفصيلي از اين موضوع نگا: امام خميني , روح الله , چهل حديث , مركز نشر فرهنگي رجائ, چاپ اول , تابستان 1368, صص 307 - 303). ترس انسان هاي آن سويي از طول سفر, توشه كم و بزرگي و عظمت مقصد است , (نهج البلاغه , كلمات قصار 77, ص 372). اينان مرگ را چون زندگي امتحان بزرگ الهي مي دانند, [اشاره به آيه »همان كه مرگ و زندگي را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد«, (ملك , آيه 2)] و مي ترسند كه از اين آزمون سربلند بيرون نيايند.
هيچ مرده نيست پرحسرت زمرگ حسرتش آن است كش كم بود برگ
ورنه از چاهي به صحرا اوفتاد در ميان دولت و عيش و گشاد
زين مقام ماتم و تنگين مناخ نقل افتادش به صحراي فراخ
مقعد صدقي نه ايوان دروغ باده ي خاصي نه مستيي زدوغ
مقعد صدق و جليسش حق شده رسته زين آب و گل آتشكده
ورنكردي زندگانيي منير يك دو دم ماندست مردانه بمير
(مثنوي , دفتر پنجم , ابيات , 1766 - 1771)
با توضيحات اجمالي و مختصر فوق مشخص شد كه اولا هر ترس و وحشت از مرگي بد و منفي و هر خوفي از آن هم خوب و مثبت نيست . اگر ترس از مرگ بر اثر غفلت و محدوديت نظر و انديشه به دنياي مادي باشد وحشتي منفي و نابخردانه است اما اگر وحشت از مرگ براساس خوف از عظمت حق تعالي و ترس از چگونگي رويارويي با خدا باشد, ترسي مثبت و از سر شوق و عشق است . ثانيا با تفاوت انسان ها و نوع نگرش ها, عوامل ترس از مرگ متفاوت و گوناگون خواهد بود.
اين نكته نيز نبايد مورد غفلت قرار گيرد كه توضيحات فوق در باب ترس از مرگ و همچنين تفاوت روي آوردن چهره مرگ به موئمنان و كافران , نشانگر آن است كه از ديدگاه معارف قرآني و روايي , انسان و اعمال , افكار, كردار و اوصافش نقش بسزايي در اين مسائله ي مهم دارد به نحوي كه سعادت و شقاوت بشر از درون او مي جوشد و در واقع آدمي بايد از خود و كرده هايش هراسان باشد. آموزه هاي ديني نيز با ارائه ي حقيقت مرگ و توصيف ابعاد آن مي خواهند نگرش انسان را به خود تغيير داده و تصحيح كنند; يعني , به او ياد دهند كه در عين زندگي در جهان مادي و كوشش براي برطرف ساختن نيازهاي خود دلبستگي و وابستگي به آنها نداشته باشد. ازاين رو ترس از مرگ در اين حد و چارچوب امري ارزشي و مثبت خواهد بود. پس هر كس طبيب خويش است و با نوع نگرش و عملكرد خود مي تواند ترسي از مرگ را كه بر اثر غفلت و تنگ نظري و محدود نگري به عالم مادي در او پديدار شده به ترس از مرگي كه راه را طولاني ديده و رويارويي با خداوند متعال را سخت مي بيند, مبدل سازد. ترس اول اگر بر جان آدمي سيطره پيدا كند, همين زندگي دنيوي را براي آدمي تيره و تار مي سازد اما ترس دوم موجب تقويت و تهذيب نفس شده و انسان را به انجام اعمال نيك و صالح كه از ديدگاه شريعت اسلامي گستره اي بس عظيم دارد, سوق مي دهد. پس چه خوب است دوباره در اين حديث شريف تائمل كنيم . امام صادق (ع ) به مردي فرمود: »همانا تو, طبيب نفس خويش قرار داده شده اي , براي تو درد بيان شده و نشانه ي صحت و سلامتي معرفي و به دوا [و درمان] راهنمايي شده اي . پس بنگر كه چگونه در [اصلاح] نفس خود قيام مي كني «, (كافي , ج 2, كتاب الايمان والكفر, باب محاسبه ي العمل , حديث 6 به نقل از چهل حديث , ص 306). »برگزيده از كتاب عروج روح , ص 32 - 25, محمد شجاعي , انتشارات دانش و انديشه معاصر تهران «
در پايان راه كارهاي زير را جهت مقابله با اين مشكل خدمتتان ارائه مي كنيم :
1- عامل اساسي براي رهايي از اين افكار, تغيير نگرش شما نسبت به مسائله مرگ مي باشد. اگر مرگ را نيستي و نابودي بپنداريد آن مشكل را كه ذكر كرديد پيش مي آيد, اما اگر نگرش شما به مرگ اين گونه باشد كه شما از يك دنيا به دنياي ديگري انتقال مي يابيد كه زندگي در آنجا جاودانه است و يك سري خصوصيات ديگري كه براي آن جهان ذكر كرده اند, ديگر اين مشكل پيش نمي آيد. به عبارت ديگر, همان طور كه ما يك دوره 9 ماهه در شكم مادر زندگي كرديم و بعد به اين دنيا آمديم , يك دوره صد ساله يا دويست ساله هم در شكم اين دنيا زندگي مي كنيم و بعد از آن به دنياي ديگري منتقل مي شويم كه زندگي جاوداني در آنجا خواهيم داشت . به نظر مي رسد اين تغيير نگرش شما به مسائله زندگي و مرگ مي تواند بخش عمده مشكل شما را حل كند.
2- آيات و رواياتي كه درباره رحمت واسعه ي الهي و گستردگي آن است مورد مطالعه و دقت قرار دهيد و مطمئن باشيد خداوند رحمت و غفرانش بر غضبش سبقت دارد و با تفكر درباره اين گونه صفات خداوند متعال به رحمت و بخشش خداوندي اميدوار باشيد.
3- با دوستان با نشاط و بشاش و مورد اعتمادي كه از نظر ديني نيز تقيد دارند و رعايت اصول اخلاقي را مي كنند بيشتر رفت و آمد كنيد و در جمعشان شاد و بانشاط باشيد.
4- سعي كنيد هر روز نيم الي يك ساعت ورزش دسته جمعي داشته باشيد و با نشاط هر چه بيشتر شادي و تحرك بيشتري به جمع دوستانه خود بدهيد.
5- حتي المقدور سعي كنيد تنها و بيكار نباشيد و با برنامه ريزي صحيح اوقات شبانه روزي خود را تقسيم كرده و حتي براي مطالعه از كتابخانه و يا سالن اجتماعات استفاده كنيد تا در تنهايي نمانيد.
6- كتب داستاني شيرين و لطيفه ها كه در نشاط و شادي روحي انسان موئثر است بيشتر مطالعه كنيد.