نقیصه های آيين زرتشت | کتابخانه مجازی الفبا

در دانشگاه ما يكي از دانشجويان شديدا از حقانيت زرتشت دفاع مي كند. لطفا شبهاتي كه در مورد زرتشت و دين زرتشت وجود دارد را بيان كنيد تا با ايشان مطرح كنم تا نتواند افكار دانشجويان را منحرف نمايد؟

براي مقابله با چنين افرادي شما در درجه اول احتياج به اطلاعات مبسوطي در مورد تاريخ اديان و بالاخص تاريخ دين زرتشت داريد. فلذا توصيه مي شود كه كتاب هاي زير را مطالعه فرماييد. تاريخ اديان و مذاهب جهان، عبدالله مبلغي آبادي (3 جلدي)، دين شناسي تطبيقي، كرارنات زرتشت، جلال الدين آشتياني، چهره زرشت در تاريخ، داوود الهامي، آشنايي با اديان بزرگ،‌ حسين توفيقي
برخي ازاشكالاتي كه در رابطه با دين زتشت وجود دارد عبارتند از:
1. زرتشتان به دو مبدأ براي خير و شر قائلند -اگر چه ممكن است اين دو مبدأ را مخلوق خداي واحد بدانند - و طبق تحليل هاي فلسفي شر نيازي به مبدأ ندارد زيرا امري عدمي است يا اگر نياز به مبدأ داشته باشد مبدئي غير از مبدأ خيرات ندارد. موجود چه خير باشد و چه شر در هر حال وجود است و وجود يك مبدأ بيشتر ندارد. شر اگر امر وجودي تلقي شود در آن صورت امري نسبي خواهد بود و في حد نفسه شر نخواهد بود. (جهت مطالعه بيشتر ر.ك: عدل الهي، شهيد مطهري)
2. زرتشتيان بر خاتميت دين شان هيچ دليل عقلي و نقلي ندارند و از طرفي دلايل ضرورت نبوت اقتضاء مي كنند كه بعد از زرتشت نيز پيامبراني بيايند. و اگر زرتشتيان مدعي باشند كه پيامبري بعد از زرتشت نيامده است دلايل قاطع تاريخي گواه است كه آمده اند و اگر قبول كنند كه انبيائي آمده اند بر آنها لازم خواهد بود كه دين جديد را بپذيرند.( در خصوص خاتميت ر.ك : خاتميت و ختم نبوت، شهيد مطهري)
3. خود زرتشتيان اذعان دارند كه اصل اوستا، كتاب مقدس آنها چندين برابر مقدار فعلي آن بوده است. و به مرور از بين رفته است. تاريخ دانان نيز اين مطلب را تأييد مي كنند. و روشن است كه از چنين دين ناقصي نمي توان تبعيت كرد. و هم چنين نقص دين زرتشت ايجاب مي كند كه خدا براي جبران اين نقص پيامبري جديد ارسال نمايد. چون اگر همين مقدار از اوستا براي هدايت بشر كافي مي بود. خدا آن مقدار ناپديد شده را از اول نمي فرستاد. تا زرتشت آنها را از اول نمي گفت. چگونه نه عقل قبول مي كند كه انسان هاي فعلي به مطالبي كمتر از انسان ها هزاران سال قبل نياز داشته باشند.
4. هيچ دليل قطعي وجود ندارد كه اثبات كند اين اوستا از زبان خود زرتشت است چرا كه نقل اوستا مثل قرآن و روايات ما سلسله اسناد نبوده است. و نه تنها اوستا كه هيچ كدام از كتب آسماني ديگر اين ويژگي را ندارند. و تنها قرآن كريم است كه از نظر تاريخ دان ها يقينا از زبان پيامبر اسلام صادر شده است. به گفته تاريخ دانان و خود علماي دين زرتشت اوستا ابتدا سينه به سينه منتقل شده است و بعدا مكتوب شده است و روشن است كه در چنين حالتي احتمال مفقود شدن مطالب و تغيير آن ها وجود دارد. در حالي كه قرآن در زمان خود پيامبر نوشته مي شد. و پيامبر بر آنها نظارت داشت.
5. در دين زرتشتي گفته شده است كه هزار سال بعد از زرتشت شخصي از نسل او به نام هوشيدر ظهور خواهد كرد و جهان را پر از عدل خواهد نمود. و هزار بعد از او هوشيدر ماه خواهد آمد (دو هزار سال بعد از زرتشت) كه او نيز جهان را پر از عدل خواهد كرد. و سه هزار سال بعد از زرتشت سوشيانس (يا سوشيانت) خواهد آمد و با آمدن او جهان پايان خواهد يافت.
حال اين سؤال مطرح است كه اگر افراد آمده اند چه كساني هستند. و چرا با اين كه از زمان زرتشت بيش از دو هزار و پانصد سال مي گذرد هنوز اينها نيامده اند. زرتشت بين حضرت موسي و حضرت عيسي (ع) مبعوث شده است. فلذا بعد از او دو پيامبر اوالعزم آمده اند. يعني حضرت عيسي (ع) و پيامبر اكرم و بعيد نيست كه مراد از شخص سوم كه با او جهان به پايان مي رسد حضرت ولي عصر باشد.
6. اگر واقعا دين زرتشت برتر از دين اسلام بود. چرا ايرانيان زرتشتي با كمال ميل و بدون هيچ فشاري اسلام را پذيرفتند و حتي بالاتر از آن در ترويج و فهم اسلام بر خود اعراب نيز پيش گرفتند. در اين خصوص به كتاب خدمات متقابل ايران و اسلام نوشته شهيد مطهري مراجعه فرماييد.
7.نظام بسته طبقاتي در ايين زرتشت كاملا بر خلاف اصول و عقلاني و اصل عدم تبعيض در فرهنگ انبياي الهي است.

پرسمان دانشجویی