ضرورت حجت در زمین | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
ضرورت حجت در زمین
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
ضرورت حجت در زمین
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
ضرورت امامت
,
حجت الهی
سوال:
در دانشگاه در گفتگويي با يكي از دوستانم كه يك فرد سني است و ابهاماتي در مذهب ما (شيعه) دارد، سؤالاتي مطرح شد كه به درستي نتوانستم پاسخش را بگويم. او گفت كه «در احاديث و روايات شما آمده است كه: زمين خدا هيچ وقت و در هيچ زمان و مكاني بدون حجت خدا نمي شود. چرا زمين خدا بدون حجت خدا نمي شود؟»
پاسخ تفصیلی:
اهميت و نقش اساسى «رهبر» و «راهنما»، در ادامه حيات و پيشرفت جامعه، غير قابل انكار است. انسانها در تمامى دورانها، نيازى اساسى به هدايت الهى دارند و خداوند نيز با انتخاب افرادى شايسته، اين نياز اساسى بشر را تأمين كرده است. بعد از پايان يافتن دوران نبوّت نيز، خداوند با انتخاب و تعيين افرادى شايسته و معصوم براى مقام امامت و رهبرى، به رفع اين نياز اساسى انسانها و جامعه بشرى اقدام نموده است. اين انتخاب الهى امرى ضرورى و لازم بوده و ترك آن، خلاف حكمت است ... .
اما آنجا كه نبوّت به پايان رسيده و رسالت پيامبران خاتمه مىيابد، از ديدگاه مكتب تشيع، رهبرى و هدايت معصوم، همچنان انسانها را در پناه خود مىگيرد. اين بار نه با حضور كه با ختم نبوّت، پيامبرى مبعوث نخواهد شد ؛ بلكه با حضور امام معصوم(1).
شيعه براى تضمين ادامه و استمرار دقيق و درست راه انبيا، رهبرى معصوم را دوران ختم نبوّت از ضروريات مىداند. به انكار همين اصل است كه هرگز حاكميت هيچ غاصب و ظالمى را به رسميّت نشناخته، مبارزه با آنان را از اهمّ وظايف و فرايض خود شمرده است... بر اين اساس بعثت پيامبران و نزول وحى، بدين منظور بوده كه انسان را از اسارت و ستم جبّاران، فراعنه، امپراتوران خونريز، پادشاهان ستمگر و... رها ساخته، با در هم ريختن بناى فرمان روايى كسراها و قيصرها، از تسخير و استثمار انسان، به وسيله انسان جلوگيرى كند.
ضرورت وجود حجت، پس از پيامبر(ص) و امتداد آن تا عصر حاضر و آينده از چند راه ثابت مىشود :
1. ابدى بودن دين اسلام
دين مبين اسلام، خاتم اديان بوده و تا بشر وجود دارد، اين دين نيز وجود دارد : «وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»(2) ؛ «اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم» و «حلال محمدِ حلالُ الى يوم القيامة و حرامُهُ حرامُ الى يوم القيامة»(3) و اين دين در بقا (ابدى بودن) و جريان خود به نگهبان و گرداننده نيازمند است و پيوسته افراد شايستهاى (دانا و معصوم) مىخواهد كه معارف و قوانين الهى را به مردم برسانند (البته به طور كامل و صحيح). پس بقاى اسلام به وجود امام معصوم در تمامى نسلها و عصرها، بستگى دارد و تأمين اين نياز بر خداى بشر ممكن است ؛ لذا اين نياز بايد تأمين شده باشد. اگر در اين دوران، امام زنده و ناظر بر اعمال امّت در كار نباشد، نظام احسن بودن هستى و همين طور كمال مطلق بودن بدون ذات احديت و برهان لزوم دستگيرى انسانها و هدايت بشر - كه در پيامبران مطرح است - خدشهدار مىشود. پس از زمان رحلت پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله - كه خاتم الانبياء است - تا قيامت آخرين دين، اسلام است و تا زمانى كه دنيا برپا است، تكليف وجود دارد و مكلّفان بايد طبق حجّتهايى كه خداى متعال بر آنان قرار داده است، دستورات او را اطاعت كنند. از طرفى مكلّفان بايد احكام خود را از امام و پيشوايى بگيرند كه معصوم باشد و زمين هيچ وقت خالى از اين حجّت معصوم نيست. پس آفرينش انسانِ مكلّف، بدون وجود انسان كامل معنا ندارد ؛ چه اينكه امام علىعليه السلام مىفرمايد : «زمين هيچ گاه از حجّت خالى نيست حجّت خدا يا ظاهر است و آشكارا و يا غائب است و پنهان...(4)». از اين رو همواره بايد انسان كامل، در زمين وجود داشته باشد و از آنجا كه شرايط جهان به جايى مىرسيد كه حاكمان و مردمان، حضور امام معصوم در جامعه را برشناختند ؛ تنها راه وجود انسان كامل در زمين و كشته شدن وى، غيبت او بود و با آماده شدن شرايط و انسانهاى منتظر، امام غايب ظهور خواهد كرد تا مردم را به كمال برساند.
2. فطرى بودن مكتب و نياز دائمى فطرت بشرى به هدايت و رهبرى :
دين مبين اسلام، يك دين فطرى است. در آيين فطرى براى پاسخ به نيازهاى انسان، بهترين راهها پيش بينى شده است. لذا ممكن نيست كه براى نياز فطرى «لزوم زمامدار و سرپرست» - كه مسئلهاى بسيار مهم در سرنوشت انسانها مىباشد و در فطرت آنها ريشه دارد - طرحى ارائه نشده باشد و اين نياز مسكوت مانده باشد.
3. اهميت دادن اسلام به همه مسائل زندگى (چه كلى و چه جزئى) :
خدايى كه در آفرينش آدمى، از جزئىترين مسائل هم دريغ نكرده و همه نيازهاى زندگى را تأمين نموده است تا آنجا كه مثلاً بر بالاى چشم ابروهايى رويانده كه عرق شور و تلخ پيشانى، چشمهاى آدمى را نيازارد و... آيا چنين خدايى ممكن است جامعه انسانها را پس از آخرين پيامبر خويش، بىراهبر بگذارد؟
آيينى كه رهنمودهاى خود را درباره جزئىترين مسئله بيان كرده و از آداب و مستحبّات خفتن و برخورد با اشخاص، نشستن بر سفره غذا، راه رفتن و... سخن گفته است ؛ آيا تصوّر مىرود كه از موضوع جانشينى و خلافت بعد از آخرين پيامبرش سرباز زده و مردم را حيران گذاشته باشد؟
4. واسطه فيض :
بايد در ميان بشر همواره فرد كاملى موجود باشد كه تمام كمالات انسانى ممكن در او به فعليت رسيده و در ضمن با عالم ربوبى ارتباط داشته باشد (تا ارتباط بين عالم غيب و نوع انسان مخفوظ بماند) كه اگر چنين برگزيدهاى در ميان بشر نباشد ؛ حركت تكاملى افراد بى غايت و بدون هدف خواهد بود.
بر اساس آيات قرآنى (آيات 30 و 213 سوره بقره)، پروردگار در نظام خلقت و نيز نظام قانون گذارى و ديانت، ائمه و حجتهاى خودش را خليفه روى زمين قرار داد و آنان را مجراى بهرهورىها و فيض عام و خاص براى مردم ساخت و تمام اسماى الهى را به ايشان آموخت «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها»(5) تا اينكه به اذن او، همچون خودش در همه چيز تصرّف و دخالت كنند و با جانشينى خويش و عهدهدارى امور زمين و مردم شدند و چنين است كه اگر حجّت و خليفه خدا در زمين نباشد، خاك هستى مردم را در خود خواهد كشيد. بايد دانست كه خداوند متعال، با اسما و صفات عاليهاش، همه چيز و همه پديدهها را آفريده و خود عهدهدار تمام امور آنها است. هستى همه آنها وابسته به او است و هرگونه اراده كند، در آنها دخل و تصرّف مىكند... اما بناى ذات مقدّسش بر اين است كه امور خلقت مادى را، فقط از طريق اسباب مادى - و بدون دخالت مستقيم و يا بى واسطه - اداره كند و از جمله اسباب براى اصلاح امور ظاهرى و باطنى مردم، پيامبران و جانشينان آنان - به خصوص امامان معصوم - هستند. امام صادقعليه السلام مىفرمايد : «خداوند ناپسندى و ناخوش مىدارد كه امور عالم را جز با اسباب و وسايط اداره كند ؛ از اين رو براى هر چيزى سببى قرار داده است و براى هر سبب گسترده و ميدان قدرت و نفوذى قرار داده و براى هر نشانهاى، پشتگاه و راه ورودى گويا - و خواننده به حق - مقرر فرموده است. هر كه او را بشناسد - و به رسميت بپذيرد - خدا را شناخته و هر كه او را انكار كند، خدا را انكار كرده است. آن بارگاه و راه ورود، رسول الله و ما هستيم(6)».
پس اگر امامان معصوم - و در عصر حاضر امام زمان(عج) - عناصرى خاكى نبودند و امور عالم خلقت - از جمله زمين و ساكنان آن - را بر عهده نمىگرفتند ؛ امور زمين و مردمش از هم مىپاشيد. بنابراين بايد واسطه بين آفريننده و پديدههاى مادى، كسى باشد كه داراى خلقت مادى و جسمانى و علاوه بر آن داراى درجهاى از شرافت معنوى باشد كه شايستگى ارتباط بين آفريننده و آفريدگان را احراز كند و چنين افرادى جز خلفاى ذات مقدس پروردگار (پيامبران و جانشينان آنان) كسى نمىتواند باشد.
5. اتمام حجّت :
اگر رهبرى معصوم در هر دورانى و در ميان و نسل از نسلهاى بشر نباشد ؛ چه بسا مردم گمراه، گمراهى و فساد خود را معلول نبودن اين رهبر بدانند. از اين رو براى هميشه، خداوند بايد امامى يا امامانى معصوم در جامعه معيّن كرده باشد تا حجّت را بر مردم اتمام كند و بهانهاى براى منحرفان باقى نماند «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ»(7). در روايتى از امام باقرعليه السلام فرموده است : «اِنّ الحجّة لا تقومُ للّه عزّوجل عل خلقهِ الّا بالامام حتّى يعرفونه(8)» ؛ «حجّت خدا بر خلقش تمام نشود، مگر به وجود امامى زنده كه مردم او را بشناسند».
6. قانون هدايت عمومى
اين قانون، اقتضا مىكند بعد از پيامبر، امام و رهبرى معصوم باشد كه كارهاى پيامبر را ادامه دهد ؛ با اين تفاوت كه ديگر به امام وحى نمىشود. در هستى يك سلسله قوانين غيرقابل قابل تغيير وجود دارد (مانند قانون هدايت عمومى) كه بر اساس آن، خداوند همه موجودات را به سمت كمال وجوديشان، راهنمايى و هدايت مىكند... در بين موجودات انسان، علاوه بر هدايت تكوينى، نيازمند هدايت تشريعى است و اين هدايت، به وسيله پيامبر اكرم ابلاغ شده است و از آنجا كه لازم است، هدايت مستمر باشد و نسبت به نسلهاى بعدى نيز ادامه يابد، بايد بعد از پيامبر اكرم، افرادى مسئوليت هدايت مردم و توضيح و تبيين شريعت و مسائل دينى را بر عهده بگيرند. چنين اشخاصى، جز امامان معصوم نخواهند بود و اگر آنان وجود نداشته باشند، به هدايت تشريعى، خلل وارد شده و اين باعث نقض در قانون هدايت عمومى است (در حالى كه قانون هدايت قابل نقض نيست). به اين جهت در هر عصر، وجود امام زنده جهت هدايت مردم، ضرورى و لازم مىباشد. حضرت علىعليه السلام در خطبهاى، به اين مهم چنين اشاره فرموده است : پروردگارا! تو خود گواهى كه اهل زمين را از داشتن حجّتى از ناحيه تو - كه آنان را به دين هدايت كند و علم الهى را به ايشان بياموزد و حجّت از تماميت نيفتد و پيروان اوليايت بعد از اينكه به وسيله پيامبران، هدايتشان كردى، گمراه نشوند - گريزى نيست. اين حجّت تو يا در ميان مردم، ظاهر و براى آنان آشنا است - اما از او اطاعت نمىكنند - و يا از ديد مردم پنهان و منتظر زمان ظهور است. زمانى كه مردم در صلح و آرامش هستند، اگر وجود حجّت از نظر آنان غايب باشد، دانش و منش او به دلهاى مؤمنان مىرسد و ايشان به آن عمل مىكنند(9)».
7. تفسير و تبيين قرآن
قرآن به تنهايى - بدون تفسير - كافى نيست ؛ چون مسائل كلّى آن، نيازمند تفسير و تحليل است. و وحى فقط با وحى تفسير مىشود. تفسير وحى، به «علم و عصمت» نيازمند است و انسان با بينش مجدد خويش، قادر به تفسير كلام الهى نخواهد بود. پس وجود يك امام آگاه و معصوم در ميان هر نسلى ضرورى و قطعى است. امام معصوم، مفسّر، مجرى (اجرا و عملى كننده دستورات قرآن) و حافظ (نگهدارنده از تحريف و سوء استفاده به نام مكتب و دين) قرآن الهى است. از اين رو در احاديث، امامان معصوم به عنوان همتاى قرآن ياد شدهاند و امّت به واسطه پيروى از قرآن و امامان (هر دو باهم)، از گمراهى نجات مىيابند(10).
اين مسئله به روشنى در «حديث ثقلين» بيان شده است : «انّى قد تركتُ فيكم الثقلين، ما اَن تَمَسَّكتُم بِهما كُن تضلّوا بعدى... كتابُ الله حبلُ مهدودُ من السماء الى الارض و عترتى اهل بيتى. الأ وانّهما لَن يقترقا حىّ يروا علىّ الحوض(11)» ؛ «من در ميان شما دو شىء گرانبها گذاشتهام كه تا وقتى به آنها چنگ زنيد، هرگز پس از من گمراه نشويد... [يكى] كتاب خدا كه ريسمانى است از آسمان به زمين كشيده و متصل و [دوّمى] عترت و خاندان من... بدانيد كه اين دو هرگز از هم جدا نشوند تا بر لب حوض نزد من آيند». از اين حديث، استفاده مىشود كه قرآن و اهل بيت، هميشه همراه يكديگر بوده و جدايى ناپذيراند. از اين رو بايد هميشه امام زندهاى در هر زمان، در كنار قرآن وجود داشته باشد تا مضمون حديث تحقّق يابد. همچنين پاسدارى و صيانت از قرآن آيين خدا مىطلبد كه هميشه امام زندهاى وجود داشته باشد.
براهين و استدلالهاى ياد شده، در مورد امام مهدى(عج) نيز صادق است و ضرورت «وجود» و «امامت» او را اثبات مىكند. اين دلايل اقتضا مىكند كه بايد امام زندهاى در اين زمان وجود داشته باشد تا مسئله فيض رسانى، هدايتبخشى و... پابرجا باشد. علاوه بر دلايل ياد شده، در روايات «ضرورت امامت حضرت مهدى» عليه السلام بيان شده است ؛ از جمله :
1. از اميرمؤمنانعليه السلام نقل شده است : «زمين هيچگاه، از حجتى كه به اقامه امر خدا قيام كند، خالى نيست : يا آشكار است و مردم او را مىشناسند و يا در شدّت و سختى و مخفى از ديدگان مردم،....... اداره اهل زمين است ؛ تا حجتهاى الهى و آيات پرودگار در مسير حق دوام يابد و نتيجه زحمات آنان، به هدر نرود (لئلّا تبطل حجج الله و بيّنانه)(12)».
2. از امام حسن عسكرىعليه السلام درباره اين كيفيت يا صحّت اين خبر سؤال شد كه : «زمين هيچگاه از حجّت خدا بر خلقش خالى نيست ؛ هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است». سپس امام فرمود : اين مطلب حق است ؛ همان طور كه وجود آتش [و جهنّم] حقّ است. پس از آن حضرت سؤال شد : «اى فرزند رسول خدا! حجّت و امام بعد از شما كيست؟ فرمود : فرزندم محمد ؛ او امام و حجّت بعد از من است. هر كه بميرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلى مرده است...(13)».
3. امام صادقعليه السلام از حضرت على نقل مىكند : «بدانيد كه زمين از حجّت خداى عزّوجل خالى نيست ؛ اما به واسطه ستمگرىها و جهالتهاى مردم، خداوند ديدگانشان را از مشاهده او فرو بسته است و اگر زمين لحظهاى از حجّت خدا خالى باشد، نظامش در هم ريخته و اهلش را در خود فرو خواهد برد. امّا حجّت خدا، مردم را مىشناسد ؛ ولى مردم او را نمىشناسند ؛ همان گونه كه حضرت يوسف، مردم (برادرانش) را شناخت و آنها او را نشناختند(14)». بر اساس اين روايت و ساير احاديث روشن مىشود كه :
1. وجود حجّت خدا در تمامى زمانها، ضرورت دارد و در اين عصر، حجّت او، حضرت مهدىعليه السلام است.
2. اگر امام مهدىعليه السلام نباشد، مؤمنان از راه راست و حقيقت گمراه و منحرف مىشوند و از رسيدن به كمال باز مىمانند.
3. اگر امام مهدىعليه السلام نباشد، زمين اهلش را فرو مىبرد و آسمان بركات خود را نازل نمىكند.
حال ممكن است كسى بهانه بياورد و چنين رواياتى را نپذيرد و وجود امام مهدىعليه السلام را انكار كند! در اينجا مىتوان به دلايل عقلى استدلال كرد و از طريق برهانهاى مختلف (چون برهان لطف، برهان فطرت، برهان علّت غايى، برهان واسطه فيض و برهان عنايت) وجود امام مهدىعليه السلام را اثبات نمود. در اينجا به بيان مهمترين اين برهانها (برهان لطف) مىپردازيم.
برهان لطف
دانشمندان و متكلّمان شيعه، نبوّت و امامت را از طريق قاعده لطف ثابت و حتّى واجب مىدانند. بر اساس اين قاعده عقلى، بر خداوند واجب است كه از راه لطف و رحمت بر بندگان خود پيامبران و امامانى را در ميان بندگان گسيل دارد تا راه و رسم صلاح و سعادت در معاد و معاش را به آنان بياموزند و آنان را به مصالح و مفاسد اعمال زشت و زيباى خود، آگاه و هوشيار سازند. خواجه نصير الدين طوسى مىنويسد : «امام لطف است و بنابراين نصب او، بر خداوند به منظور تحصيل غرض واجب است». خواجه در وجوب لطف مىگويد : «لطف واجب است ؛ چون غرض [تكليف] به وسيله آن حاصل مىشود(15)». بر اساس اين استدلال، شكل منطقى قاعده لطف چنين مىشود : نصب امام لطف است ؛ لطف بر خداوند واجب است ؛ پس نصب امام بر خداوند واجب است.
از نظر علّامه حلّى، لطف چيزى است كه مكلّفان به تكليف الهى را به طاعت نزديك مىكند و از گناهان دور مىسازد و در اين نزديك سازى به طاعت و دور نگهدارى از معصيت، به هيچ وجه، نه تمكين در كار است و نه الجا و الزام(16).
به هر حال مفهوم قاعده لطف اين است كه مكلّفان، نمىتوانند تمام تكاليف شرعى و عقلى خود را بدون امام درك كنند و انجام دهند. بنابراين هرگاه رهبرى عالم و عادل داشته باشند! بيشتر ممكن است كه به واجبات قيام و از چيزهاى قبيح اجتناب نمايند. به نظر شيعه، چنين استدلالى ضرورى عقل هر عاقلى است و نصب و تعيين و وجود چنين امامى منحصراً از جانب خداوند است(17). قاعده لطف اقتضا مىكند كه رئيسى، در ميان مردم باشد ؛ رئيسى كه نمىتواند نسبت به جامعه بىتفاوت باشد كه اگر همه جامعه به بيراهه رفتند، آنها را هدايت كند و مگذارد كه امت اجتماع بر باطل كنند ؛ زيرا اختلاف بشر هميشگى است. پس بايد يك ميزان حق و باطل باشد كه لااقل امت، بر باطل اتفاق نكنند! چنان كه امام صادقعليه السلام مىفرمايد : «همانا خداوند متعال جليلتر و عظيمتر از آن است كه زمين را بدون امام رها كند(18)». خواجه نصيرالدين طوسى نيز توضيح مىدهد كه : «در نزد خردمندان روشن است كه لطف الهى - پس از فرستادن پيامبرصلى الله عليه وآله - منحصر است در تعيين امام و وجود امام، به خودى خود لطف است از سوى خداوند و تصرّف او در امور، لطفى ديگر است و غيبت او (امام مهدى) مربوط به خود ما است(19)». بر اساس اين قاعده، وجود امام - گرچه از ديدگان مردم غايب است - داراى الطافى است كه به بعضى از آنها اشاره مىشود :
الف. حراست از دين خداوند ؛ بر اساس بعضى از بحثهاى علمى (در اصول فقه و...)، اگر فرض شود امت به حكمى كه خلاف حكيم واقعى است، اجتماع كنند و دليلى از كتاب يا سنّت بر حكم واقعى وجود نداشته باشد تا توسط آن شبهه از بين برود و واقعيت روشن گردد ؛ مقتضاى قاعده لطف نسبت به آن حكم، اين است كه بر خداوند متعال واجب باشد تا به وسيله امام عصرعليه السلام حكم حق را اظهار فرمايد (يا مباشراً و يا توسط اشخاصى كه مورد وثوق حضرت هستند). شريعف العلما مىگويد : قطعاً وجود امام در زمان غيبت لطف است كه از جمله الطاف او، حفظ شريعت و ردّ اتفاق كنندگان بر باطل و ارشاد آنها به سوى حقّ است.
ب. تربيت نفوس مستعدّ ؛ بر خلاف تصوّر عدهاى كه گمان كردهاند، رابطه امام با مردم در زمان غيبت به طور كلّى قطع مىشود ؛ حق اين است كه در عصر غيبت، رابطه آن حضرت به طور كلّى قطع نشده ؛ بلكه بر اساس روايات، عدهاى از نفوس قابل و مستعدّ، از نور وجود آن حضرت استفاده برده و [عدهاى ديگر] به حقّ گرويدهاند. هائرى كربن مىگويد : «به عقيده من، مذهب تشيّع تنها مذهبى است كه رابطه هدايت الهى، بين عالم انسانيت و خداوند را به طور مداوم حفظ كرده و ولايت را به طور زنده تا روز قيامت ثابت و مستمرّ نگه داشته است... ولايت - كه رابطه هدايت و تكميل است - بعد از رسول خدا بين انسان و خداوند قطع نيست».
ج. سبب بقاى مذهب ؛ اعتقاد به وجود امام و رهبر ولو از نظرها غايب باشد - اثر عميقى در جوامع دينى دارد ؛ زيرا با اعتقاد به وجود او، به دستوراتش عمل خواهد شد... جامعه شيعى با اعتقاد به وجود امام براى خود، هيچگاه احساس غربت نكرده ؛ بلكه دائماً در انتظارى سازنده به سر مىبرد كه اين خود در بقاى مذهب و مكتب، بسيار مؤثر است(20).
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/2854
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
1) يحيى يثربى، فلسفه امامت، ص 13و14.
2) مائده (5)، آيه 3.
3) اصول كافى، ج 1، باب 4، ح 19.
4) اصول كافى، ج 1، (باب اَن الارض لا تَخلو من حجة).
5) بقره(2)، آيه 31.
6) بحارالانوار، ج 2، ص 90، ح 15.
7) انعام (6)، آيه 149.
8) بحارالانوار، ج 23، ص 30، ح 47.
9) اثبات الهداة، ج 3، ص 363، ح 112.
10) نگارنده : م، حكيم، اصول عقايد، ج 2، ص 155-158 ؛ على سعادتپرور، ظهور نور (الشموس المضيئه)، ص 31-35.
11) بحار الانوار، ج 23، ص 106، ح 7 ؛ كنزالعمال، ح 870و873.
12) اثبات الهداة، ج 3، ص 462ح 109.
13) همان، ص 482، ح 189.
14) همان، ص 532، ح 463.
15) رساله امامت، ص 135.
16) علامه حلّى، كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد، ص 444.
17) داود ضرحى، نظام سياسى و دولت در اسلام، ص 178و179.
18) بصائرالدرجات، ص 485، ح 3.
19) كشف المراد، ص 285.
20) رك : وجود امام مهدى در پرتو عقل، ص 21-30.
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت