پاسخ تفصیلی:
در كتاب عهد جديد نصّى كه بر تثليث دلالت كند، وجود ندارد و عباراتى نظير »پدر و پسر و روح القدس«(1) كه در انجيل متى آمده است نيز دلالت روشنى بر آن ندارد.
يافت نشدن نصّى بر تثليث در عهد جديد برخى جاهلان را تحريك كرد تا آن كتاب بشر ساخته را تحريف كنند و تثليث را در آن جا دهند. آنان نتوانستند براى اين اناجيل كه محتويات معروفى داشتند، دستبرد بزنند؛ از اين رو، به سراغ رساله اول يوحنا (8-7 : 5) رفتند و متنى را مبنى بر وحدت »پدر«، »كلمه« و »روحالقدس« به آنجا افزودند. با بررسى نسخههاى خطى واجد و فاقد اين عبارت، معلوم مىشود كه عبارت مذكور تنها در برخى از نسخههاى خطى متأخر يافت مىشود.(2)
تثبيت تثليث در شوراى نيقيه
يافت نشدن نصى بر تثليث و محدوديت و ابهام عبارات مربوط به الوهيت عيسى، مسيحيان را بر آن داشت كه اصطلاح »پسر خدا« را در مورد آن حضرت توسعه دهند و اين اصطلاح را از معناى تشريفى به معناى حقيقى متحول كنند. البته آنان تا سه قرن در باب الوهيت عيسى اختلاف داشتند. هنگامى كه اوايل قرن چهارم اسقفى برجسته به نام آريوس بر ضد اعتقاد به الوهيت عيسى قيام كرد و مجادلات بالا گرفت، قريب 300 اسقف به دعوت قسطنطين، نخستين قيصر مسيحى، در شهر نيقيّه آسياى صغير به سال 325م. شورايى تشكيل دادند. اين شورا قول به الوهيت عيسى را با اكثريت قاطع پذيرفت و نظر آريوس را مردود اعلام كرد. در قطعنامه آن شورا كه به نام قانون نيقاوى معروف است در مورد حضرت عيسىعليه السلام چنين مىخوانيم: »عيسى مسيح پسر خدا، مولود از پدر، يگانه مولود كه از ذات پدر است، خدا از خدا، نور از نور، خداى حقيقى از خداى حقيقى، كه مولود است نه مخلوق، از يك ذات با پدر،... او به خاطر ما آدميان و براى نجات ما نزول كرد و مجسم شده، انسان گرديد... لعنت باد بر كسانى كه مىگويند زمانى بود كه او وجود نداشت و يا اينكه پيش از آنكه وجود يابد نبود، يا آنكه از نيستى به وجود آمد و بر كسانى كه اقرار مىكنند وى از ذات يا جنس ديگرى است و يا آنكه پسر خدا خلق شده، يا قابل تغيير و تبديل است«.(3)
1) متى، 19 :28.
2) ق: حسين توفيقى، آشنايى با اديان بزرگ، ص 176 و 177.
3) ميلر، و.م، تاريخ كليساى قديم در امپراتورى روم و ايران، ترجمه على نخستين، تهران: انتشارات حيات ابدى، 1981، ص 244 ؛ ق: حسين توفيقى، آشنايى با اديان بزرگ، صص 180 - 176، قم: طه، سمت، مركز جهانى علوم اسلامى، چاپ هفتم، 1384.
بنابراين دين حضرت عيسي (ع ) ديني توحيدي است و از شرك و تثليث مبرا است؛ ولي متأسفانه مسيحيت به جاي مانده آلوده به انديشه تثليث است . مسيحيت , از يك سو خداوند را واحد مي داند و از سوي ديگر, براي ذات او سه ((اقنوم )) (جلوه وجود) قائل است : 1- خداي پدر, كه خالق جهان است , 2- خداي پسر, كه همان مسيح است , 3- خداي روح القدس , كه خداي فعال است و در دل هاي بندگان حيات مي دمد. مسيحيت پس از اسلام , سعي كرده است خود را از شرك و تثليث پاك و پيراسته معرفي كند و براي سه گانگي - در عين يگانگي خدا - توجيهاتي بياورد. اما اين توجيهات هرگز شرك را از عقايد آنان نزدوده است . بخشي از اين توجيهات , به يگانگي ذات و سه گانگي در خاصيت و آثار اشاره دارد و بخشي از آنها, وحدت را در وحدت هر يك از سه خدا مي داند و... از آنجا كه اين توجيهات راه به جايي نمي برد; در نهايت مي گويند: راز سه گانگي خداوند, با عقل توجيه نمي شود و قابل فهم نيست . با الفاظ بشري نيز قابل بيان نيست و فقط بايد به آن ايمان آورد. اما اين ادعا (غيرقابل توجيه عقلي بودن تثليث ) در كنار اعتراف به وحدانيت خداوند, زماني مي تواند شائبه شرك را بزدايد كه اعتراف به وحدانيت خداوند. به معناي وحدانيت او در الوهيت , خالقيت , ربوبيت و ... باشد; به گونه اي كه هيچ موجود ديگري غير از خداوند يكتا - الوهيت , خالقيت و ربوبيت نداشته باشد. در حالي كه مسيحيت هرگز حاضر نيست الوهيت خدايان سه گانه خويش را انكار كند. گرچه برخي از متفكران مسيحي, اين توجيه را پذيرفته و سه اقنوم را مظاهر يك خدا مي دانند. اما اين توجيه هرگز از سوي ارباب كليسا پذيرفته نشده است و در واقع عقيده اين متفكران , خارج از عقيده عام مسيحيت است .
در نتيجه بايد گفت تثليث با عقل سازگاري ندارد چون از يک طرف ادعا مي شود که خداوند يکي است و از طرف ديگر مي گويند سه تا است. آيا امکان دارد که خدا هم يکي باشد و هم سه تا. 3=1 را هم کودک نمي پذيرد. برتراند راسل درکتاب «چرا مسيحي نيستم» مي نويسد: تا زماني که در رياضيات نخوانده بودم باور داشتم که يک چيز مي تواند در عين يکي بودن سه تا باشد ولي پس از آنکه با رياضيات آشنا شدم پي بردم که اين تناقضي آشکار است.
از اين گذشته اين سه، در خدايي چگونه هستند؟ آيا به صورت شرکتي خدا هستند هم چون شرکت سهامي، و يا هر کدام به تنهايي خداي مستقل هستند هر کدام را بگويند مشکل دارد، اگر شرکتي باشند مي شود همان شرک، گذشته از اين که شرکتي باعث فساد جهان مي شود. (که آشپز دو تا شد غذا يا شور مي شود يا بي نمک مي شود)
اگر هر کدام مستقل باشند، اين هم اولا با توحيد ذاتي سازگاري ندارد، و ثانيا بايد پرسيد قلمرو هر کدام از خدايان کجاست؟ و اين جهان مربوط به کدام يک از خدايان است. و اگر تقسيم بندي شد و هر کدام از خدايان را به يک بخش محدود کرديم، آيا اين ها مي توانند خدا باشند؟ چون خدا يعني بي نهايت، و بي نهايت جاي براي دوم و سوم نمي گذارد از همه اين ها گذشته، يعني چگونه خداوند است و حال آن که در 4 دسامبر به دنيا آمده است و جشن تولد او را مي گيرند.
قرآن در ضمن آياتي تثليث را رد نموده از جمله مي فرمايد: «اى اهل كتاب در دين خود غلو مكنيد و در باره خدا جز [سخن] درست مگوييد مسيح عيسى بن مريم فقط پيامبر خدا و كلمه اوست كه آن را به سوى مريم افكنده و روحى از جانب اوست پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و نگوييد [خدا] سهگانه است باز ايستيد كه براى شما بهتر است خدا فقط معبودى يگانه است منزه از آن است كه براى او فرزندى باشد آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و خداوند بس كارساز است». (نساء، 171)
در اين آيه چند دليل بر ابطال تثليث آمده: 1. عيسي از مريم متولده شده، اين تعبير 16 بار در قرآن آمده، اين را مي رساند که عيسي مثل ديگران در رحم مادر بوده، به دنيا آمده، شير خورده، بزرگ شده و ..آنگاه چگونه يک بشر خداي ازلي و ابدي مي باشد؟
2. عيسي فرزند خدا نيست (رسول الله) و رسول خدا بودن با الوهيت سازگاري ندارد.
3. عيسي کلمه و مخلوق خدا است، هم چنان که کلمات، مخلوق ما است، موجودات از جمله عيسي مخلوق و کلمه خداونداند، و مخلوق نمي تواند خدا باشد.
4. عيسي داراي روح الهي است (روح مينه) و تمام انسان ها از جمله آدم داراي روح الهي است پس حضرت عيسي نيز، مانند حضرت آدم انسان و مخلوق الهي است، اگر نبا باشد عيسي که مادر دارد خدا باشد حضرت آدم بيشتر زمينه دارد که خدا باشد چون پدر داشت و نه مادر.
براي مطالعه بيشتر ر.ك :
1. اسلام شناسي , دين تطبيقي , دكتر منوچهر خدايار محبي , انتشارات توس
2. كلام مسيحي , توماس ميشل , حسين توفيقي , مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب
3. تحقيقي در دين مسيحي , جلال الدين آشتياني , نشر نقاش
4. سر التثليث و التوحيد, قمص فليمون الانبا بيشوي , دار نوبار
5. مقارنه الاديان (المسيحيه ) احمد شلبي , مكتبه لنهضه المصريه
6. حقيقت مسيحيت , موئسسه در راه حق