خشونت اسلام | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
خشونت اسلام
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
خشونت اسلام
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
دین اسلام (دامنه ادیان پیشرفته)
سوال:
در برابر گفته پاپ كه اسلام را دين خشنونت و مسيحيت را آيين صلح و صفا معرفى كرده و معتقد است كه اسلام با زورِ شمشير پيش رفته چه مىگوييد؟
پاسخ تفصیلی:
در اين رابطه توجه به چند نكته ضرورى است:
يك. اسلام و مبانى صلح بشرى
صلح در اسلام مسألهاى اصيل و ريشهدار است و پيوندى ناگسستنى با طبيعت اسلام و نظريه عمومى و كلى آن درباره جهان و زندگى انسان دارد. اسلام دين همبستگى و وحدت و يگانگى بزرگ در سراسر جهان عظيم و پهناور است. آموزه توحيد، قرار داشتن همه هستى در تحت تدبير واحد و حكيمانه الهى، پيوند نسلى همه آدميان به يك پدر و مادر و اشتراك خانوادگى همه انسانها، حركت جهان و انسان به سوى غايت واحد الهى، وجود فطرت يگانه خداجو و كمالخواه در همه انسانها، استوارترين بنيادهاى نظرى صلح و همبستگى جهانى است.
دو. قرآن، منشور صلح جهانى
چشمانداز كلى و راهبرد اساسى قرآن درباره صلح و هم زيستى را مىتوان در آيات زير جستجو نمود:
(1) قرآن مجيد به صراحت جنگافروزى را مذمت و منشأ آن را فساد و تباهى مىداند: «و چون حاكميت يابد (با جنگ و خونريزى)در راه فساد در زمين مىكوشد و زراعتها و چهارپايان را نابود مىسازد».
«وَ اِذَا تَوَلَّى سَعَى فِى الاَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَ يُهْلِكُ الْحَرْثَ وَ الْنَّسْلَ وَ اللَّهُ لَايُحِبُّ الْفَسَادَ»، (بقره(2)، آيه 205).
(2) قرآن بر آن است كه خداوند فرونشاننده آتش جنگ است: «هرگاه آتش جنگ برافروزند، خداوند آن را فرومىنشاند. آنان در زمين فساد مىگسترند، اما خدا فسادگران را دوست نمىدارد».
«كُلَّمَا اَوْقَدُواْ نَاراً لِّلْحَرْبِ اَطْفَأهَا اللهُ وَ يَسْعَوْنَ فِى الْاَرْضِ فَسَاداً وَ اللهُ لَايُحِبُّ الْمُفْسِدِينْ»، (مائده(5) آيه 64).
(3) قرآن به صلح و زندگى مسالمتآميز دعوت مىكند: «اى مؤمنان! همگى از در صلح و آشتى درآييد؛ و از
«يَا اَيُّهَا الَّذِينَ اَمَنوُاْ ادْخُلُواْ فِى الْسِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الْشَّيْطَانِ اِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينْ»، (بقره (2)، آيه 208).
گامهاى شيطانى پيروى نكنيد؛ كه او دشمن آشكار شماست».
قرآن همچنين اهل كتاب را به اصول مشترك كه بزرگترين بنياد و زير ساخت همزيستى مسالمتآميز است فرامىخواند: «بگو اى اهل كتاب! بياييد به سوى سخنى كه بين ما و شما يكسان است؛ كه جز خداوند يكتا را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم؛ و كسى از ما، ديگرى را،
«قُلْ يَا اَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَواْ اِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ اَلَّا نَعْبُدَ اِلَّا اللَّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً اَرْبَاباً مَنْ دُونِ اللَّه...»، (آلعمران (3)، آيه 64).
جز خداى يگانه، به پروردگارى نپذيرد».
(4) قرآن هر گونه تعدى، تجاوز و ستمگرى را محكوم و از آن نهى مىنمايد: «تعدى و تجاوز نكنيد، زيرا
«وَلَا تَعْتَدُوا اِنَّ اللَّهَ لَايُحِبُّ الْمُعْتَدِينْ»، (بقره (2)، آيه190 ؛ مائده (5)، آيه 87 ؛ و مشابه آن اعراف (7)، آيه 55).
خداوند ستمپيشگان و تجاوزگران را دوست ندارد».
(5) قرآن هر گونه نابرابرى نژادى، قومى و ذاتى انسانها را، كه زمينه زيادهخواهى و تجاوزگرى است، نفى نموده و تنها ملاك برترى را درستكارى و پاسداشت فضيلتهاى اخلاقى و انسانى مىداند: «اى آدميان! ما شما را از يك مرد و زن آفريده و تيرهها و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ (اين امور ملاك امتياز نيست)، همانا گرامىترين شما نزد پروردگار پارساترين شماست، به درستى كه«يَا اَيُّهَا الْنَاسُ اِنَّا خَلَقْنَاكُم مِن ذَكَرٍ وَ اُنْثَى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُواْ اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللَّهِ اَتْقَيكُمْ اِنَّ اللهَ عَلِيمٌ خَبِيرْ»،
حجرات (49)، آيه 13
خداوند دانا و آگاه است».
(6) قرآن تأكيد مىكند كه هرگاه گروهى از كفار واقعاً بىطرفى برگزيده و در پى مسالمت باشند، مسلمانان بر آنان سلطهاى نداشته و حق جنگيدن با آنها را ندارند. «پس اگر از شما كنارهگيرى كردند و با شما پيكار ننمودند، بلكه پيشنهاد صلح كردند، خداوند به شما اجازه نمىدهد كه متعرض آنان شويد».«فَاِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَ الْقَوْا اِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاْ»،
نساء (4)، آيه 90
قرآن در جاى ديگر، ضمن تأكيد بر آمادگى دفاعى، به پيامبر(ص) دستور مىدهد كه اگر دشمنان به صلح گرايند از صلح و آشتى استقبال كند. «و اگر تمايل به صلح نشان دهند، تو نيز از در صلح درآى؛ و بر
«وَ اِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لهَاَ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللهِ اِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمْ»، (انفال (8)، آيه 61 ؛ نيز بنگريد: خداوند توكل كن، كه او شنوا و داناست».بقره (2)، آيه 192 و 193).
«وَالْصُّلْحُ خَيْرٌ...»، (نساء (4)، آيه 128) اين آيه اگر چه در مورد روابط خانوادگى است اما قابل تعميم به همه حوزههاى روابط انسانى و از همينرو قرآن مجيد در موارد متعددى به ايجاد صلح و امنيت، وفاق و دوستى و همزيستى (7) قرآن صلح و صفا و صميميت را براى بشر مايه خير و نيكبختى مىداند: «صلح و آشتى بهتر است». مسالمتآميز فرمان مىدهد
انفال (8)، آيه 1 ؛ حجرات (49)، آيات 9 و 10 و....
اجتماعى است.
(8) رويكرد اساسى قرآن نيكرفتارى با همنوعان است هر چند از كفار باشند، مشروط بر آنكه آنان نيز به اصول همزيستى مسالمتآميز پاىبند و متعهد باشند: «خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در امر دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون«لَا يَنْهَاكُمُ اللهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِى الدِّين وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُم اَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ اِلَيْهِمْ اِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينْ»،
(ممتحنه (60)، آيه 8).
نراندند نهى نمىكند؛ چرا كه خداوند عدالتپيشگان را دوست دارد».
(9) قرآن هرگونه فشار و اجبار در پذيرش دين و دعوت اسلامى را مردود انگاشته و به صراحت اعلام مىكند «هيچ اجبارى در دين نيست؛ زيرا
«لاَ اِكْرَاهَ فِى الْدّينْ قَدْ تَبيَّنَ الْرُّشْدُ مِنَ الْغَيْ»، (بقره (2)، آيه 256).
هدايت و رشد، از گمراهى روشن شده است».
«وَ مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينْ»، (نور(24)، آيه 54 ؛ عنكبوت(29)، آيه18 ؛ نيز بنگريد : آلعمران (3)، آيه 20 ؛ مائده (5)، آيه 92 و99 ؛ رعد (13)، در اين راستا پيامبر هيچ سلطه و قدرت اجبار و اكراهى ندارد. «پس تذكر ده كه تو فقط از ديدگاه قرآن وظيفه پيامبر(ص) ابلاغ پيام روشن الهى است. «بر پيامبر نيست مگر رساندن آشكار». تذكردهندهاى، تو سلطهگر بر
آيه 40 ؛ نحل (16)، آيه 35و82 ؛ ياسين (36)، آيه 17 ؛ شورى (42)، آيه 48 ؛ تغابن (64)، آيه 12
آنان نيستى كه (بر ايمان) مجبورشان كنى».«فَذَكِّرْ اِنَمّا اَنتَ مُذَكِّرٌ. لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرْ»؛ غاشيه(88) آيه21و22
از آنچه گذشت به خوبى روشن مىشود كه: اولاً، در چشمانداز قرآن، صلح يك «قاعده» است، و جنگ «استثنا»؛ ثانياً، لشكركشى و نبرد در راه تحميل عقيده و اجبار در پذيرش دين در منطق قرآن مردود و بىاساس است.
سه. صلح در سنت پيامبرصلى الله عليه وآله
از ديگر امورى كه در آشنايى با چشمانداز اسلامى پيرامون مسأله جنگ و صلح مفيد و مؤثر مىباشد آشنايى با خلق و خوى پيامبر(ص) و سيره رفتارى آن حضرت است. آنچه آشكارا در آينه تاريخ مىتوان ديد اين است كه سماحت و گذشت، حسن خلق و معاشرت نيكو از بارزترين ويژگىهاى پيامبر بزرگوار اسلام بوده است.
قرآن مجيد شيوه رفتارى آن حضرت را چنين توصيف مىكند: «به راستى تو داراى اخلاقى عظيم و تحسينبرانگيز هستى»
«وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمْ»، (قلم (68)، آيه 4).
.
در رابطه با دلسوزى و مهربانى انتهاناپذير حضرتش مىفرمايد: «به يقين براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه در رنج افتادن شما براى او دشوار است. به جِدّ خواستار هدايت شماست و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان مىباشد».«لَقَدْ جَائَكُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَئُوفٌ رَحِيمْ»،
(توبه (9)، آيه 128).
از ديدگاه قرآن يكى از رموز اساسى گسترش اسلام وگرايش سريع و شديد همگانى به سوى آيين خاتم همان اخلاق نيكو و رفتار كريمانه پيامبر بوده است: «پس به بركت رحمت خداوند با آنان نرمخو
آلعمران (3)، آيه 159
حضرتش در تمام عمر شريف خود هرگز به كسى دشنام نگفت، سخن بيهوده بر زبان نياورد، آه دردمندان را
و مهربان شدى و چنانچه تندخو و سختدل بودى هر آينه از گرد تو پراكنده مىشدند» مىشنيد، به فرياد اعتراضگران گوش فرامىداد، و هر اعتراضى را به نيكى پاسخ مىفرمود. سخن كسى را قطع نمىكرد. فكر آزاد را سركوب نمىكرد، اما خطاى در انديشه و كردار را با منطق استوار و بيانى شيرين و دلنشين روشن مىساخت. بر زخمهاى دلشكستگان مرهم مىنهاد. رقيقالقلب بود و از رنج ديگران آزرده خاطر مىگشت.«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لَنْ اَنْفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ...»،
آل عمران (3)، آيه 159
او با دشمنان خويش نيز با سعهصدر و عطوفت برخورد مىنمود. سنت رفتارى پيامبر عظيمالشان اسلام گواه بر اين است كه، حضرت رسول اكرم(ص) و پيروان آن حضرت، حتى يك جنگ تجاوزگرانه .
محمصانى صبحى، القانون و العلاقات الدوليه فى الاسلام، ص177، بيروت؛ دارالعلم 1392.
نداشتهاند، بلكه همه جنگهاى پيامبر دفاعى محض و در پاسخ به تجاوزات و پيمانشكنىهاى دشمنان دين بوده است
سيد قطب مىنويسد: «حضرت محمد(ص) هيچ گاه نسبت به مردم راه ظلم را نمىپيمود، تنها خواستهاش از مردم اين بود كه گفتارش را بشنوند، كه اگر دلهايشان نرم و متمايل به خدا گرديد، ايمان بياورند. و چنانچه دلهايشان را قساوت فراگرفت و گمراهى بر آن چيره گرديد، كارشان موكول به خدا باشد. اما مردم آن طورىكه محمد(ص) با آنها سازش مىكرد، با وى سازش نداشتند و راه دعوت صلحجويانهاش را باز و آزاد نمىگذاشتند، و آزادى پيروانش را محترم نمىشمردند؛ به آنها اذيتها مىكردند و آنها را از خانه و وطنشان بيرون مىنمودند و هر كسى كه آنها را مىيافت، به قتل مىرساندند. بدون داشتن هيچگونه منطق قانعكنندهاى مانع دعوت و تبليغ آنها مىشدند و نمىگذاشتند منطق آنها به گوش همگان برسد. در اين وقت بود كه اسلام توسل به قوه قهريه را براى دفاع از مبدأ اساسى پيشرفتش، كه عبارت . از آزادى دعوت و عقيده است، جايز شمرد»
سيد قطب، زير بناى صلح جهانى، ترجمه خسروشاهى و قربانى، ص57، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ اول، 1355.
پيامبر با هر كس كه به او پيشنهاد صلح مىداد، پيمان صلح برقرار مىكرد و هر كس با او پيمانى مىبست با او نمىجنگيد، مگر آنكه آنان عهدشان را مىشكستند، و عليه مسلمين به نبرد پرداخته و يا با دشمنان حربى مسلمين همكارى مىكردند. از اين قبيل است جنگ با يهود بنىقريظه كه با حضرت پيمان بستند ولى ديرى نپاييد كه عهد خود را نقص نموده و با احزاب مختلف، در جنگ «خندق» عليه مسلمين وارد كارزار شدند.
شيخ جواد بلاغى مىنويسد: «قاعده اوليه نزد رسول خدا(ص) صلح بوده است، هرگاه كه كفار متمايل به صلح و مسالمت و زندگى طبيعى بودند با آنان مسالمتجويانه رفتار مىكرد، حتى با وجود آگاهى . آن حضرت به اينكه در صورت نبرد پيروز و غالب است»
الركابى، الجهاد فى الاسلام ص44-43؛ دمشق، بيروت : دارالكلم الطيب، الطبقه الثانيه، 1418ه.ق ؛ حسينى، سيد ابراهيم، منع توسل به زور، ص97
بر خلاف تبليغات سوء دشمنان رشد و بالندگى اسلام بيش از هر چيز در گرو اخلاق فاضله و روش بشر دوستانه پيامبر بوده است، تا آنجا كه گفتهاند: «شمار كسانى كه پس از صلح حديبيه به اسلام
نجفى، محمد حسين، نكتههايى از فقه روابط بينالملل، مجله فقه (كاوشى نو در فقه اسلامى) ص 8، قم : دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، شماره10، سال3، زمستان 1357.ق ؛ همان، ص 86.
. گرويدهاند، بيش از همه كسانى است كه ظرف بيست سال پيش از آن مسلمان شده بودند»
در سيره پيامبر هيچ گاه اجبار در پذيرش دين مشاهده نگرديده است؛ حتى آن حضرت پيشنهاد برخى از انصار مسلمان در مورد الزام فرزندانشان براى پذيرش اسلام را رد كرده و در اين باره به آيه
«لا...»
؛
بقره (2)، آيه 256
استناد مىكردند
جهت آگاهى بيشتر نگا : مطهرى، مرتضى، جهاد، صص22-20، تهران : صدرا، چاپ ششم،1374
إِكْراهَ فِى الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ »
گاندى رهبر استقلال هند مىنويسد: «عنف و اجبار در دين اسلام وجود ندارد. حيات شخصى
نيكبين، نصراللَّه، اسلام از ديدگاه دانشمندان غرب، ص 55، درود، فارسيست، بيتا؛ به نقل از اسلامشناسى غرب، ص 36
. پيامبر اسلام، به نوبه خود، نشانه و سرمشق بارزى براى رد فلسفه عنف و اجبار، در امر مذهب مىباشد»
جالب است دانسته شود كه «طبق مدارك معتبر تاريخى مجموع كشتهشدگان همه
نگا : الطبقات، ج2؛ بحارالانوار، ج20 ؛ تاريخ طبرى، ج 3 ؛ مودودى ابوالاعلى، برنامه انقلاب اسلامى، ترجمه غلامرضا سعيدى، ص43، چاپ دوم.
. جنگهاى صدر اسلام حدود يك هزار و چند نفر از مجموع مسلمانان و كفار بوده است»
پروفسور حميداللَّه مىنويسد: «محمد(ص) بر بيش از يك ميليون ميل مربع حكومت مىكرد. اين مساحت، معادل تمام خاك اروپا منهاى روسيه بود و به طور قطع در آن روزها اين محوطه مسكن ميليونها جمعيت بود. در ضمن تسخير اين منطقه وسيع، يكصد و پنجاه نفر از افراد مخالف در ميدانهاى جنگ از بين رفته بودند و تلفات مسلمين، روىهمرفته براى مدت ده سال در هر ماه يك نفر شهيد بود. اين اندازه احترام به خون بشر در داستانهاى بشرى، امرى است بىنظير.
چهار. مدارا در سيره مسلمين
سيره مسلمين و اعتراف غربىها
روش پيامبر(ص) تا حد زيادى توسط مسلمانان پس از آن حضرت مورد توجه بوده است. سماحت و بزرگوارى مسلمانان از چنان وضوحى برخوردار است كه انديشمندان غربى را به اعتراف و تحسين وا داشته است. آنچه در سيره مسلمين حايز اهميت است سه نكته اساسى است:
1. نبرد و فتوحات مسلمانان در زمان خلفاى راشدين نوعاً رهايىبخش و همراه با خواست و
جهت آگاهى بيشتر نگا : مطهرى، مرتضى، خدمات متقابل اسلام و ايران، ج1، صص107-77، دفتر انتشارات اسلامى، بىنا.
. همكارى مردم سرزمينهاى فتح شده بوده است
ادوارد براون در اينباره مىنويسد: «رفتار ستمگرانه موبدان نسبت به پيروان ساير مذاهب و اديان سبب شد كه درباره آيين زرتشت و پادشاهانى كه از مظالم موبدان حمايت مىكردند حس بغض و كينه شديد در دل بسيارى از اتباع ايران برانگيخته شود و استيلاى عرب به منزله نجات و رهايى ايران از چنگال ظلم تلقى گردد»
براون، ادوارد، تاريخ ادبيات ايران، ج1، ص299.
.
دكتر صاحبالزمانى نيز آورده است: «تودههاى مردم نه تنها در خود در برابر جهانبينى و ايدئولوژى ضد تبعيض طبقاتى در اسلام مقاومتى احساس نمىكردند، بلكه درست در آرمان آن همان چيزى را مىيافتند كه قرنها به بهاى آه و اشك و خون خريدار و جاننثار و مشتاق آن بودند و عطش آن را از قرنها در خود احساس مىكردند...»
صاحبالزمانى، ناصرالدين، ديباچهاى بر رهبرى، ص255 ؛ مطهرى، خدمات متقابل اسلام و ايران.
.
2. مسلمانان هيچ گاه به زور دعوت به اسلام نكرده و همواره اصل آزادى مذهبى را سرلوحه برنامههاى خود قرار دادهاند.
«آرنولد» مىنويسد: «از اين نمونههايى كه تاكنون ذكر كرديم كه همه از گذشت و سهلگيرى مسلمانهايى كه در قرن اول هجرى بر عربهاى مسيحى پيروز شده و تسلط داشتند، حكايت مىكرد و همچنان در نسلهاى بعدى جريان داشته است، مىتوانيم به طور قطع و اخلاص اين معنى را ادعا كنيم: اين قبائل مسيحى كه در مقابل اسلام گردن نهاده و معتقد به آن شدهاند، اين كار را روى اختيار و اراده آزاد انجام دادهاند، هيچگونه جبر و اكراهى در ميان نبوده است. و عربهاى مسيحى مذهب، كه هماكنون در ميان مسلمين زندگى
آرنولد، سر ت.و. الدعوه الى الاسلام، ترجمه : حسن ابراهيم حسن، ص 51.
. مىكنند، شاهد اين تسامح و سهلگيرى هستند»
همو مىنويسد: «از پيوندهاى دوستى كه همواره ميان عربهاى مسلمان و مسيحى برقرار بوده و هست، ممكن است قضاوت كنيم كه زور و نيرو، هيچ گاه در گرويدن مردم به اسلام مؤثر نبوده است. محمد(ص) شخصاً پيمانهايى با بعضى از قبائل مسيحى بست و به عهده گرفت كه از آنها حمايت كند، و به آنها در اقامه شعائر دينى آزادى بخشيد، حتى حقوق و احترامى را كه رجال كليساها داشتهاند محترم شمرد. و همچنين، پيمانهايى نظير اين، بين پيروان و جانشينان پيغمبر(ص) با بعضى از هموطنانشان كه طبق آئين قديمى خود بت مىپرستيدند، موجود بوده است»
همان، ص 48.
.
«ولتر» مىگويد: «دين اسلام وجود خود را به فتوت و جوانمردىهاى بنيانگذارش مديون است، در صورتى كه مسيحيان با كمك شمشير و تل آتش آيين خود را به ديگران تحميل مىكنند. پروردگارا . كاش تمام ملتهاى اروپا، روش تركان مسلمان را سرمشق قرار مىدادند»
خسروشاهى، فلسفه حقوق، ص 117 ؛ حسينى، سيد ابراهيم، منع توسل به زور، ص 115.
3. مسلمانان هيچ گاه اصل همزيستى مسالمتآميز و رعايت اصول انسانى و احترام به ديگران را فرو ننهادند، و اين در حالى است كه غيرمسلمانان با آنان بر خلاف اين روش عمل مىنمودند.
روبرتسون مىنويسد: «هنگامىكه مسلمانان (در زمان خليفه دوم) بيتالمقدس را فتح كردند هيچگونه آزارى به مسيحيان نرساندند؛ ولى بر عكس هنگامى كه نصارا اين شهر را گرفتند با كمال بىرحمى مسلمانان را قتلعام كردند، و يهود نيز وقتى به آنجا آمدند، بىباكانه همه را سوزاندند».
همو مىگويد: «بايد اقرار كنم كه اين سازش و احترام متقابل به اديان را كه
گوستاولوبون، تاريخ تمدن اسلام و غرب، ترجمه : سيد هاشم حسينى، صص147-142 (به نقل از : على ربانى گلپايگانى، تحليل و نقد پلوراليسم دينى، ص57
. نشانه رحم و مروت انسانى است، ملتهاى مسيحى مذهب از مسلمانان ياد گرفتهاند»
پنج. خشونت در عهدين
برخلاف آنچه از مسيحيت تبليغ مىشود در عهد عتيق كه كتاب مقدس مسيحيان و يهوديان است آموزههاى بسيار خشونتآميزى مشاهده مىشود كه نمونه آن را هرگز در نصوص اسلامى نمىتوان يافت از جمله در عهد عتيق آمده است:
«يهوه خداى ما عوج ملك باشان را نيز و تمامى قومش را به دست ما تسليم نمود. او را به حدى شكست داديم كه احدى از براى وى باقى نماند... و آنها را بالكل هلاك كرديم چنانكه با سيحون ملك حشبون كرده بوديم. هر شهر را با مردان و زنان و اطفال هلاك ساختيم و تمام بهايم و غنيمت
تورات، سفر تثنيه، باب سوم، آيه7-4.
نيز آمده است: «البته ساكنان شهرها را براى خود به غارت برديم...» آن شهر را به دم شمشير بكش و آن را با هر چه در آن است و بهايمش را به دم شمشير هلاك نما... و شهر .
از ديدگاه اسلامى همه پيامبران الهى منادى صلح و عدالت و نيكفرجامى انسان بودهاند و هر جريانى به نام دين كه در تعارض با اين حركت باشد ناشى از تحريفات بشرى است.
را با تمامى غنيمتش براى يهوه خدايت به آتش بالكل بسوزان»
همان، باب سيزدهم، آيه17-13.
در عهد جديد نيز از عيسى مسيح(ع) چنين آمده است:
يعنى صلح و سلم را در سطح زمين منتشر و حاكم سازم.
؛ نيامدهام تا سلامتى بگذارم، بلكه شمشير را. زيرا كه آمدهام تا مرد را از پدر خود و دختر را از «گمان مبريد كه آمدهام تا سلامتى بر زمين بگذارم مادر خويش و عروس را از مادر شوهرش جدا سازم و دشمنان شخص اهل خانه او خواهند بود».
انجيل متى، فصل 10، آيات 36-34.
شش. خشونت تاريخى مسيحيان غربى
چه نيكوست بدانيم كه پاسخ غرب در برابر نرمخويى و بردبارى مسلمانان جز كشتار بىرحمانه نبوده است. در تاريخ معاصر مىخوانيم: «... با وجود ارفاق و تساهلى كه مسلمين در اسپانيا و بعضى از ممالك مفتوحه روا مىداشتند، پس از چند قرن، در اثر عناد و تعصب كشيشها و تحريك افكار ملى و نژادى، جنجال و مخالفت شديدى عليه مسلمين در اسپانيا به وقوع پيوست و پيشوايان دين، به قتل پير و جوان، مرد و زن مسلمان فتوا دادند، تا اينكه فيليپ دوم به فرمان پاپ، به وضعى ناهنجار فرمان اخراج مسلمين را از سرزمين اسپانيا صادر نمود. ليكن قبل از آنكه مسلمين موفق به فرار شوند سه چهارم آنها به حكم كليسا در خاك و خون غلطيدند و كسانىكه جان خود را با هول و هراس از خطر مرگ نجات دادند بعدها به دستور محكمه تفتيش عقايد جملگى محكوم به اعدام شدند. بعد از فيليپ در دوران زمامدارى فرديناند شارل پنجم مسلمين در فشار و محدوديت
نگا : راوندى، مرتضى، تاريخ تحولات اجتماعى، ج 2 ؛ عنان، محمد عبداللَّه، نهايهالاندلس، صص292-260، طبع قاهره ؛ سيد قطب، زيربناى صلح جهانى، ص 17.
. فراوان زيست مىكردند. در طول اين مدت قريب سه ميليون مسلمان از دم تيغ تعصب و جاهليت گذشتند...»
هفت. مدارا و خشونت در دنياى حاضر
در عصر حاضر نيز در ميان پيروان اديان بزرگ مسلمانان بردبارترين آنان در برخورد با صاحبان ديگر اديان مىباشند، در حالىكه بزرگترين جنايات تاريخى از سوى سردمداران شعار صلح و امنيت و دموكراسى نسبت به مسلمانان انجام مىپذيرد. نمونههاى اين مسأله در بوسنى و هرزهگوين، فلسطين اشغالى، عراق، افغانستان و... مشاهده شده و مىشود.
دكتر سيد حسين نصر در اينباره مىنويسد: «... يهوديان، مسيحيان و مسلمانان در صلح و صفا و تسامحى چشمگير در اسپانياى زمان حاكميت مسلمانان در كنار هم زيستهاند... حتى همين امروز ميليونها مسيحى و نيز شمار كمى از يهوديان، زرتشتيان، بودائيان و هندوان، در گسترهاى از مغرب تا مالزى تحت حاكميت مسلمانان مشغول گذراندن زندگىاند. نه تنها بر آنها در مقام انسان، تسامح و مدارا روا داشته شده، بلكه بسياريشان در كشورهاى خود ثروتمندترين گروهها به شمار مىآيند، مانند قبطيان در مصر يا بوداييان چينى در مالزى. اين گروهها هرگز مشمول «تصفيه قومى» نشدهاند. در حالىكه، گذشته از جنايات دهشتناك آلمان نازى، مسلمانان و يهوديان در اسپانياى پس از 1942 يا تاتارها در روسيه تزارى و همين امروز نيز مسلمانان در بوسنى مورد . the Question of Intolerance.N asr, Sayyed Hossein, Metaphysical Roots of and Intolerance: An Islamic Interpretation From Philosophy of Religion and Tolerance
تصفيه قومى قرار گرفتهاند» .
ترجمه هومن پناهنده، دو ماهنامه كيان، ش45،صص46-38 .
همو مىگويد: «عده زيادى درباره جهان اسلام چنان سخن مىگويند تو گويى اين جهان اسلام است كه ناو خود را در خليج مكزيك و به قصد تهديد آمريكا مستقر كرده است. حال آنكه اين ناو . آمريكاست كه بر خليجفارس و عمده منابع اقتصادى قاطبه ملل مسلمان در آن منطقه تسلط دارد»
همان.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/2599
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت