«عصمت» هم امرى موهبتى است و هم ارادى و اكتسابى. درك اين مسئله در گرو شناخت چند نكته است:
يكم. پيامبران و امامانعليهم السلام داراى اراده بشرىاند؛ مانند ديگر مردم زندگى مىكنند؛ براى تحصيل هر چه بيشتر مقامات معنوى مىكوشند و اهل صبر، جهاد، زهد و تقوا هستند.
دوم. خداوند متعال به قابليت ممتاز پيامبران و امامان، براى تحصيل مقامات معنوى و شايستگى آنان براى بر عهده گرفتن مسئوليت هدايت جامعه علم دارد. در حقيقت همان قابليت و شايستگى آنان - كه بخش عمدهاش ناشى از افعال اختيارى ايشان است - از قبل نزد خداوند معلوم است و همين قابليت مبتنى بر اختيار موجب گزينش آنان مىشود. آيات و روايات فراوانى بر اين دو واقعيت گواهى مىدهد:
«وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ»؛
سجده (32)، آيه 24.؛ «و چون شكيبايى كردند و به آيات ما يقين داشتند، برخى از آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما[ مردم را ]هدايت مىكردند» و
«اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ»؛
انعام (6)، آيه 124.؛ «خداوند بهتر مىداند رسالتش را كجا قرار دهد».
سوم. سپردن هر مسئوليتى با دادن امكانات لازم همراه است. امامت جامعه از اين قاعده مستثنا نيست. از اين رو، خداوند آنان را از علم لازم، براى بر عهده گرفتن مسئوليت امامت بهرهمند مىگرداند. اين ويژگى هنگام عهده دارى مسئوليت براى امامانعليهم السلام محسوس مىشود؛ چنان كه درباره امام هادىعليه السلام آمده است: «يكى از ياران ايشان به نام «هارون بن فضيل» در كنارشان بود كه ناگاه امام فرمود:
«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» ؛ ابى جعفر (امام جوادعليه السلام) در گذشت. به حضرت عرض شد: از كجا دانستيد؟ فرمود: در برابر خدا فروتنى و خضوعى در دلم افتاد كه برايم سابقه نداشت.
اصول كافى، ج 2، ص 218. در اوايل دعاى ندبه به مجموع اين سه واقعيت نورانى اشاره شده است:
«وَ لا اضْمِحْلالَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِى دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَكَ ذَلِكَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِيَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِيَّ وَ أَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلائِكَتَكَ وَ كَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِكَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ»؛ «[ آنان را برگزيدى] ... و اين بعد از آن بود كه بر ايشان شرط كردى نسبت به دنيا و زينت زيورهاى آن زهد بورزند. آنان نيز اين شرط را پذيرفتند و دانستى كه آنان به آن شرط وفا دارند. پس آنها را پذيرفتى و به خود نزديك ساختى و ياد بلند و ستايش ارجمند را براى ايشان پيش فرستادى و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادى و به وحى خود، آنان را گرامى داشتى و آنان را به بخشش علم خود، ميهمان كردى ...» .
البته اين امتياز (علم و عصمت موهبتى)، پايه و شرط اوليه امامت است و معصومان با اراده خويش و تلاش و عبادت، به مقامات عالىترى از علم و عصمت دست مىيابند؛ چنان كه در قرآن مجيد از زبان پيامبرصلى الله عليه وآله مىخوانيم:
«وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِى عِلْماً»؛
طه (20)، آيه 114.؛ «و بگو: پروردگارا! بر دانشم بيفزاى».
همين عبادتها و صبر و جهادهاى بيشتر - كه با اختيار و اراده انجام مىشود - موجب برترى برخى از پيامبران، بر برخى ديگر مىگردد:
«تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ»؛
بقره (2)، آيه 253.؛ «برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم ...» .
چهارم. دسترسى به مقام «عصمت» و راهيابى به مقامات «علمى و معنوى»، به پيامبران و امامان اختصاص ندارد و براى همگان ميسر است؛ چنان كه حضرت زينبعليها السلام تا مرز عصمت پيش رفت و حضرت ابوالفضل العباسعليه السلام به مقامات عالى معنوى دست يافت. بسيارى از علما و اوليا «تالى تلو معصوم» (نزديكان به مرز عصمت) خوانده مىشوند. اينكه مسئله عصمت عمدتاً در مورد پيامبران و امامان مطرح مىشود، به لحاظ لزوم عصمت در آنان است. به عبارت ديگر شرط امامت و نبوت، عصمت است و خداوند فاقدان اين ويژگى را براى اين دو منصب بر نمىگزيند. بنابراين هيچ غير معصومى، به نبوت و امامت نمىرسد، ولى اين به معناى آن نيست كه هر كس امام يا نبى نباشد، از هيچ درجهاى از عصمت بهرهمند نخواهد بود.
پنجم. فياضيت مطلقه الهى، ايجاب مىكند كه هر كس قابليت و استعداد كمالى را دارد، همه شرايط لازم براى به فعليت رسيدن آن كمال، در اختيار او قرار داده شود. به عبارت ديگر از ناحيه خداوند، هيچ گونه قصور و بخلى در اين باره نيست. بنابراين اگر واقعاً ما قابليت دريافت علم لدنى را دارا بوده و با داشتن آن حقيقتاً از عصمت برخوردار مىشديم، خداوند آن علم را به ما عطا مىكرد. اما اگر اندكى دقت كنيم؛ اين ادعا كه اگر ما هم علم معصومان را داشتيم، معصوم مىشديم، ادعايى بيش نيست. دليل بر اين مطلب آن است كه، در بسيارى از موارد ما بر خلاف علم و آگاهى خود عمل مىكنيم. در روايتى نيز آمده است:
«من عمل بما علم علّمه اللَّه علم مالا يعلم» الف. الفيض القاسانى، الاصول الاصلية، (تهران، چاپ دانشگاه، 1390)، ص 162؛
ب. العسقلانى، ابن حجر، الاصابة فى تمييز الصحابة، (بيروت: دارالكتب الاسلامية، 1415ه)، ج 1، ص 45؛
ج. الطباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، (قم: مؤسسة النشر الاسلامى)، ج 7، ص 339.؛ «هر كس به آنچه [از حقايق] مىداند عمل كند؛ خداوند دانش آنچه را كه نمىداند به او خواهد آموخت».
نتيجه آنكه عصمت در عين موهبتى بودن، با لياقتها و شايستگىهاى اكتسابى و افعال اختيارى انسان ارتباط دارد و اگر خداوند علم موجب عصمت را به پيامبران و امامان افاضه فرموده، براساس قوانين عام و اصول كلى است؛ نه از روى گزاف و دلبخواهى. از اين رو هر كس لياقت و شايستگى لازم را دارا باشد، چنين موهبتى، به تناسب ميزان شايستگىاش، به او افاضه خواهد شد.
بنابراين عنايت ويژه الهي به امامان معصوم نه از سر نابرابري و ناعدالتي است بلکه به خاطر لياقت هاي است که خدا مي داند آنها را از خود نشان خواهند داد اگر آن لياقت و ظرفيت ها در ما بود يقينا آن عنايت هاي ويژه شامل حال ما هم مي شد، خداوند به بلعم باعورا علم داد، او را به مرحله مستجاب الدعوه بودن بالا برد، ولي او عليه پيامبر خدا دست به نفرين زد. و نسبت به ما هم دستور داده شده که هر چه مي دانيد عمل کنيد ما علم بيشتري به شما عنايت مي کنيم و راه كمال کاملا براي همه باز است در مسائل معنوي براي هيچ کسي محدوديت وجود ندارد سلمان ايراني مي تواند «سلمان منا اهل البيت» جزء اهل بيت شود و بلال حبشي مؤذن و سخن گوي اسلام گردد.
پيامبر اکرم فرمود: «بنده خدا، چهل روز اخلاص نورزيد مگر اين که چشم هاي حکمت از قلب آنها بر زبان شان جاري مي شود».
(منتخب ميزان الحکمه، محمدي ري شهري، سيد حميدحسين، دارالحديث، 1382، ص 165)که اي صوفي شراب (دل) آنگه شود صاف | که در شيشه بماند اربعين |
ائمه(ع) يک عمر اخلاص ورزيدند و آثارش را ديدند و چشيدند، ما لااقل بياييم چهل روز تمام کارهاي خود را براي خدا انجام دهيم، از گناه دوري کنيم، واجبات را به صورت صحيح انجام دهيم آنگاه دقت کنيم آثار عنايات الهي را مي ببنيم يا نه؟
در دعاي ماه رجب مي خوانيم
(مفاتيح الجنان، دعاهاي روز هاي ماه رجب، ص 221) :
«بابک مفتوح للراغبين و خيرک مبذول للطالبين ...؛ در(رحمتت) براي مشتاقان باز، و خير و احسانت براي جويندگان بذل شده، و فضل تو براي درخواست کنندگان مباح، و عطايت براي آرزمندان آماده است» کو مرد ميدان؟