پاسخ تفصیلی:
نخست بايد دانست گاهي منظور از «ناقص» عدم رعايت نياز مخاطبان و عدم رعايت تناسب زمان و مكان مي باشد به اين معنا، آموزه هاي شريعت هاي گذشته ناقص نبوده است. اما گاهي منظور از «ناقص» عدم بيان مطالب افزون تر و كاملتر و مورد نياز براي نسل آينده مي باشد اگر چه مطالب قبلي نيز درست بوده و در حد كفايت براي هدايت بوده است. البته تمام شرايع آسماني، در معارف اساسي مانند توحيد و معاد و... به مقداري كه براي »درستي بينش« لازم است و در راهكارهاي اساسي مانند عبادت، امانت و... به مقداري كه براي »راستي گرايش« لازم است مشترك مي باشند.
تنها تفاوت شريعت اسلام با شرايع گذشته، در آن است كه از دو عنصر مهم و ممتاز »قرآن و امامت« بهره مند است كه نياز جامعه بشريت را تا قيامت برآورده مي سازد كه براي توضيح بيشتر در اين باره توجه شما را به مطالب زير جلب مي كنيم:
چرا «قرآن» به عنوان كتاب آسماني تا آخر الزمان تثبيت شد و نيازي به كتاب آسماني جديد نيست؟
در اين باره بايد دانست؛ نيازهاي هدايتي و ديني انسان دوگونه است:
1. نيازهاي ثابت و مشترك انساني؛ كه مناسب با فطرت و غرايز انسان هاست.
2. نيازهاي متناسب با رشد علمي و تغيير و تحول زمان ها و مكان ها.
ويژگي قرآن مجيد و شريعت اسلام آن است كه پاسخگوي هر دو نياز است زيرا «قرآن» ويژگي جامعيت و جهان شمولي را دارد و علاوه بر ظاهر لفظ داراي لايه هاي بسيار عميق از جهت معنا مي باشد و در كنار قرآن، «امامان و مجتهدان» به عنوان بيانگر آيات و تبيين كننده خواسته خدا از بشر، تا آخر زمان وجود دارند لذا نيازي به متن جديد نيست. و اين از امتيازات ويژه قرآن است كه ظرفيت كتاب مرجع و مادر را جهت پاسخ گويي به نيازهاي هدايتي بشر را تا آخر الزمان دارد البته گاهي در «ظاهر الفاظ» آيات و گاهي از «تفسير» و گاهي از «تأويل» در اين باره توجه شما را به روايت زير جلب مي كنيم؛
«ان كتاب الله علي اربعه اشياء العباره و الاشاره و اللطائف و الحقائق فالعباره للعوام و الاشاره للخواص و اللطائف لاولياء و الحقائق للانبياء» ؛ (ج 75 بحار، ص 278)
و از امام باقر(ع) روايت شده: «اذا حدثنکم بشيء فاسئلوني من کتاب الله ؛ اگر سخني به شما گفتم پس دليل قرآني آن از ما بخواهيد» (کافي، ج 1، ص 60، ح 5، باب الروالي الکتاب والسنه)
از اين دو روايت به خوبي آشكار مي شود كه قرآن داراي آنچنان ظرفيت علمي و معنوي دروني است كه تا آخر زمان پاسخ گوي نيازهاي بشر مي باشد.
و اما درباره اين كه اگر پيامبر اسلام(ص) در دوران هاي گذشته مبعوث مي شد و قرآن تنها كتاب آسماني بود ديگر اختلافي پيش نمي آمد. فرض غير واقعي است. زيرا بروز اختلاف در ميان همه اقوام و پيروان اديان به خاطر انگيزه هاي مختلف به طور طبيعي پيش مي آيد چنان كه خود مسيحيان چندين فرقه مي باشد و حتي پيروان قرآن نيز فرقه هاي مختلف هستند.
و اما درباره تحريف ناپذيري قرآن و تحريف شدن كتاب هاي آسماني گذشته لازم است به دو گونه عوامل دروني و عوامل بيروني اشاره شود.
در اين باره با مراجعه به سخن (توماس ميشل , كلام مسيحي , بخش اول , كتاب مقدس , وحي و الهام , نشر مركز مطالعات و تحقيقات اديان ) در مقام مقايسه بين قرآن و كتاب مقدس (عهد عتيق و عهد جديد) به اين مسائله مهم پي مي بريم كه قرآن يك كتاب واحد است كه آن را يك شخص فقط به يك زبان , ظرف 23 سال به مردم گزارش نموده , در صورتي كه كتاب مقدس مجموعه 73 كتاب است كه به زبانهاي عبري , آرامي و يوناني در طول 1500 سال گردآوري شده است و شمار بزرگي از موئلفان آن براي تهيه آن به عمليات پيچيده اي دست زده اند. چرا كه مسيحيان معتقدند خداوند كتاب مقدس را به وسيله موئلفان بشري نوشته است . به نظر اكثر متفكران كاتوليك , ارتدوكس و پروتستان عصر حاضر اصل پيام (مژده نجات ) كه از طرف خدا آمده به نوبه خود حق است , ولي شكل پيام با توجه بر اينكه تنها به خدا مربوط نمي شود, بلكه به عامل بشري , آنهم بشري كه به ادعاي خودشان معصوم نبوده است , نيز ارتباط پيدا مي كند, محدود و در معرض خطا واقع مي شود.
از اين رو گاهي اين نويسنده بشري نظريات غلط يا اطلاعات اشتباه آميزي دارد كه اثر آن در متن كتاب باقي مي ماند. در مقابل , مسلمانان معتقدند كه خدا مي تواند پيام خود را مستقيما" به پيامبر بفرستد و پيامبر هم آن را دقيقا" به بشر تحويل دهد. يعني از ديد مسلمانان , قرآن مجيد به چيزي جز وحي الهي وابسته نيست . قرآن وحي خدا, وحي حقيقي و پيامي با عبارات روشن و كامل و نمايي شناخته شده مي باشد. به اين جهت اعتقاد به عصمت لفظي قرآن مجيد يكي از اصولي است كه مسلمانان به آن معتقدند و از آن حمايت و دفاع كرده اند. آنچه گفته شد دو مرحله از مراحل عصمت قرآن مجيد است كه به آن عصمت در مقام تلقي و ابلاغ وحي گفته مي شود. در اين مرحله اولا" خدا در گفتارش صادق شناخته مي شود. ثانيا" فرشته و آورنده وحي از هر گونه تصرف عمدي و سهوي در پيام الهي مصون است و پيام الهي را كاملا" دقيق به پيامبر مي رساند. ثالثا" دستگاه ادراكي پيامبر از دريافت پيام خدا گرفتار هيچگونه خطايي نمي شود. و آن را كاملا" به درستي دريافت مي دارد. رابعا" آنچه پيامبر دريافت كرده است را بدون اندك كم و كاست يا تغيير و تبديل به مردم ابلاغ مي كند. (و ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي ) بنابراين قرآن مجيد از مبدائ صدور تا ابلاغ عمومي در جامعه از مصونيت و معصوميت كامل برخوردار است.
آنگاه نوبت به بررسي تحريف ناپذيري قرآن در عرصه جامعه و تاريخ مي رسد.
براي تبيين تحريف ناپذيري قرآن در زمان حيات پيامبر(ص ) مي توانيم به نكات زير در اين زمينه اشاره بكنيم :
1- دلايل تاريخي : اگر به عصر نزول قرآن و آيات مكي و مدني با توجه به محيط مكه و مدينه و جو فرهنگي حاكم بر آن دو نگاه بيندازيم به عناصر مهمي پي مي بريم كه مي تواند ما را در حل مسائله كمك بنمايد. آن عناصر به شرح ذيل است :
الف ) عنصر نزول تدريجي قرآن ؛ (كيهان انديشه , شماره 28, مقاله تحريف ناپذيري قرآن اثر علامه مرتضي عسكري ): يكي از تمهيدات الهي براي مصون ماندن قرآن , نزول تدريجي آن , آنهم با سبك و برنامه اي ويژه است . در مدت تقريبا" بيست و سه سال آيات قرآن به دو شكل نازل شده است . اياتي كه در آغاز بعثت در مكه نازل گرديده , آياتش كوتاه و موزون است مانند »و الضحي و الليل اذا سجي , ما ودعك ربك و ما قلي ,...« و يا »الرحمن , علم القران , خلق الانسان , علمه البيان « اين مقاطع كوتاه و موزون در حفظ آيات , تائثير بي شائبه اي داشته است , آن هم در ميان مردم روزگاري كه امي بوده است . اما در سالهاي بعد, آيات و سوره هاي بزرگتري در مدينه نازل شده است , زيرا در مدينه , هم آرامش بيشتري براي مسلمانان بوده و هم امكانات نوشتن و ثبت آيات . بالاخره , نزول تدريجي قرآن , اين نتيجه را داشت كه وقتي دو و سه آيه نازل مي شده , پيامبر آن را براي مسلمانها مي خواند, آنها حفظ مي كردند, بعد آيه اي ديگر نازل مي گشت .
ب ) كيفيت تعليم پيامبر: آنچه كه در تاريخ قرآن مهم است بدانيم , اين است كه پيامبر چگونه آيات را به مردم مي خوانده و چگونه آنها را تعليم مي داد؟ در روايتي داريم كه راوي آن مي گويد: پيامبر در مدينه هر بار ده آيه به ما مي آموخت ده آيه را ياد مي گرفتيم , سپس ده آيه ديگر و... براي مثال , يكي از صحابه در مسجد دمشق 1600 شاگرد را تعليم قرآن مي داده است . به اين شكل كه آنها را به گروههاي ده نفري تقسيم كرده و هر ده نفر يك ناظر داشته اند كه مجموع اين ناظران و سرگروهها 160 نفر مي شده اند. افزون بر آن , (ابو عبدالله زنجاني , تاريخ القرآن , ص 42, موسسه الاعلمي , بيروت ), به شهادت تاريخ , در همان زمان پيامبر اكرم (ص ) عده زيادي از مسلمانان كه تعداد آنان را تا چهل و سه نفر نوشته اند به دستور ايشان هر آيه و يا سوره اي كه نازل مي شد بلافاصله مي نوشتند, از جمله معروف ترين اصحاب پيامبر كه به نوشتن قرآن اهتمام خاصي مي ورزيدند حضرت علي (ع ) و زيد بن ثابت هستند.
ج ) وضعيت فرهنگي جامعه : بي شك از اهتمام پيامبر بر قرائت قرآن و تحفيظ آن بر مسلمانان , جامعه آن روز فضيلت بزرگي براي حفظ قرآن قائل شده بود. مؤمن و منافق در اين جهت بر يكديگر سبقت مي گرفتند. معاشرت و انس با قرآن جزو آداب و رسوم مردم در آمده بود و در مسائل و مشكلات خود به آن مراجعه مي كردند. تقدس و فضيلت يافتن قرآن نزد مسلمانان , اين نتيجه را به دنبال داشت كه كسي به خود نمي توانست ايده تغيير قرآن را از سر بپروراند, (مصباح يزدي , محمدتقي , قرآن شناسي , ج 1, ص 215, نشر موئسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره «.
د) تكامل خط و كتابت : براي حفظ يك متن به صورت اصلي بايد شرايط طبيعي چنين امري فراهم باشد. در اعصار گذشته تكامل خط و پيشرفت كتابت به آن ميزان نبوده است كه بتواند متني را در بستر خويش و به صورت كامل حفظ نمايد. البته با رشد تمدن بشري زمينه هاي لازم براي چنين امري پديدار مي شد, چنانكه به نظر برخي , (علامه خوئي , ترجمه البيان , ج 1, ص 309, نشر مجمع ذخائر اسلامي - قم , 1360 ش ) از محققين در زمان رسول الله شرايط و موقعيت حصول چنين كاري مهيا شد و زمينه را براي حفظ و صيانت قرآن فراهم آورد. اما به نظر مي رسد چنانكه فقدان خط و كتابت مشخص عامل تحريف مي باشد همينطور ممكن است موجود بودن خط هم حتي موجب تحريف باشد به لحاظ اينكه با روي آوردن مردم بر استنساخ و كثرت كتابت در كنار فقدان ضابطه اي در امر نگارش , به طور طبيعي نگارش از خطا مصون نخواهد ماند. از اين جهت صرف رشد و تكامل خط را به عنوان عامل اساسي در موضوع صيانت قرآن نمي توان لحاظ كرد.
2- دلايل قرآني و حديثي : افزون بر آيات نازل شده در خود قرآن , مبني بر اينكه خداوند خود قرآن را حفظ مي كند مثل آيه 9 سوره حجر كه مي فرمايد: «ما قرآن را نازل كرده ايم و آن را حفظ مي كنيم» و آيه 42 سوره فصلت «كه نفوذ هر گونه تغيير و باطل را در قرآن منتفي مي داند». اگر دقت كنيم مفاد (قرآن شناسي , ج 1, ص 217) دو آيه اين مي شود كه قرآن هم از درون - به لحاظ نفوذ ناپذيري - و هم از برون - به دليل نگهباني خداوند - مصونيتش تأمين شده است . در كنار قرآن , احاديثي هم از زبان مبارك خود پيامبر داريم مثل حديث ثقلين كه فرمود: من در ميان شما دو چيز را به ارث گذاشتم يكي قرآن و ديگري اهل بيت خودم . مفهوم حديث اين است كه قرآن را به صورت سالم و دست نخورده به شما مسلمانان تحويل دادم , و ساير روايات كه در زمينه عدم تحريف قرآن از ائمه اطهار(ع ) نقل گرديده است . دلايل كاهش ناپذيري قرآن در زمان خلفا و بعد از آن دلايلي كه مي توان براي تحريف ناپذيري قرآن در زمان بعد از رحلت پيامبر اقامه كرد, از ابعادي متفاوت مي توان بررسي و تبيين كرد.
1- رويكرد تاريخي : تحليل تاريخي را مي توانيم از ابعاد زير دنبال كنيم :
الف ) قرآن مجيد كتابي بوده است (معرفت , محمدهادي , مصونيت قرآن از تحريف , ترجمه محمدشهرابي , ص 29, نشر دفتر تبليغات اسلامي) كه با تمام شئون زندگي فردي و اجتماعي مسلمانان مرتبط بوده و مسلمانان سياست , اقتصاد و قوانين اخلاقي و حتي آداب و رسوم معاشرتي خود را از آن مي گرفته اند و در مسائل خود به آن مراجعه مي كردند. كتابي كه تا اين اندازه با زندگي مردم در آميخته و مورد استفاده و مراجعه آنها بوده است چگونه ممكن است كاهش در آن پيدا شود و مسلمانان متوجه آن نشوند. اين احتمال به منزله اين است كه احتمال دهيم در قانون اساسي يك ملت بزرگ تغيير و حذف واقع شود و كسي متوجه آن نگردد. در حالي كه نقش قرآن در زندگي مسلمانان بيش از نقش يك قانون اساسي در زندگي ملتهاي امروز بوده است . لذا اگر كوچكترين حذفي و كاهشي در آن مي خواست صورت بگيرد با عكس العمل شديدي مواجه مي گشت . حال با اين تفصيل چگونه ممكن است كج انديشان بتوانند چيزي از قرآن كم بكنند.
ب ) اهتمام به نگه داري و حفظ قرآن كريم در ميان مسلمانان به اندازه اي بود كه پس از نبي اكرم و در زمان خلافت ابوبكر, وقتي در جنگ يمامه تعدادي از حافظان قرآن كشته شدند مسلمانان تصميم گرفتند توجه بيشتري در حفظ قرآن به خرج دهند و به اين منظور همه نسخه هاي قرآن را در يك جا جمع آوري كرده و از اينكه نقصاني در آنها واقع شود جلوگيري نمودند. حفظ اين نسخه ها به شدت مورد توجه قرار گرفت و همينطور نسل بعد از نسل , قرآن را سينه به سينه حفظ مي كردند و به نسل بعد انتقال مي دادند. (علامه طباطبايي , ترجمه الميزان , ج 12, ص 161 - 167, مركز نشر فرهنگي رجائ)
ج ) مسائله ديگر, بررسي ارتباط تاريخي (علامه خوئي , ترجمه البيان , ج 1, ص 311) حكومتها با آيات قرآن است . تحريف به كاهش يا بايد در آيات سياسي صورت بگيرد و يا در آيات غيرسياسي , و حال آنكه هر دو ايراد دارد. اما بطلان دومي به خاطر اين است كه اولا" انگيزه اي براي اين كار در زمان حكومت ابوبكر, عمر و عثمان به لحاظ تماس اين گونه آيات با كار حكومت نبود. و ثانيا" موقعيت اسلام و مسلمانان نشان مي دهد كه در آن زمان كسي نمي توانست دستبردي به قرآن بزند. و اما بطلان اولي به اين دليل است كه اگر در قرآن آيه اي با ذكر نام درباره خلافت وجود داشت به طور يقين از جانب حضرت علي (ع ) و حضرت زهرا(س ) در مقام اتمام حجت و استيضاح حكومت وقت و استيفاي حق مورد استدلال قرار مي گرفت . نبودن چنين استدلالي از روز اول دليل واضحي است كه چنين آياتي نبوده و تحريفي هم از نوع كاهش واقع نگرديده است .
2- رويكرد قرآني :
الف ) شيوه قرآن در بيان : قرآن بر خلاف (علامه مرتضي عسكري , مقاله تحريف ناپذيري قرآن در كيهان انديشه ) كتب آسماني پيشين در تعارض با منافع زورمندان و سلطه جويان از اصل بيان كليات و اصول پيروي كرده است و به استثناي تصريح به نام ابو لهب و همسرش به موارد و مصداقي و جزئي نپرداخته است و اين يكي از تمهيدات الهي در مصونيت اين كتاب آسماني مي باشد كه به نوبه خود باعث گرديده , براي كسي انگيزه كتمان يا تحريف آيات آن پيش نيايد. زيرا اين شيوه عمومي قرآن هم در مورد مدح افراد و هم درباره مذمت آنان به جد مراعات مي گردد و شرح و تفسير آن به سنت پيامبر و اهل بيت واگذار مي شود.
ب ) جامعيت قرآن : همه مسلمانان (مطهري , مرتضي , مجموعه آثار, ج 2, 241 و ج 3, ص 164 و علامه طباطبايي , قرآن در اسلام , ص 26) و خود قرآن بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه خداوند قرآن را براي هدايت بشر نازل فرموده و هر آنچه كه در قلمرو هدايت و انسانيت نياز آدمي بوده به تمام معنا از بيان آنها كوتاهي نكرده است . بنابراين قرآن در بيان هر چيزي جامعيت دارد. حال اگر در قرآن كاهشي رخ بدهد به طور طبيعي اين جامعيت باقي نخواهد ماند و حال آنكه قرآن با توجه بر بيان خود در مواضع متعدد و از جمله آنها آيه 89 سوره نحل , خود را بيانگر همه چيز مي داند. بنابراين نمي توان ملازمه موجود اين تحريف ناپذيري و جامعيت قرآن را ناديده گرفت .
ج ) تحدي قرآن : برخي (مصونيت قرآن از تحريف , ص 36) تحدي قرآن را هم دليل براي نفي كاهش مطرح كرده اند و گفته اند كه كم شدن كلمه يا كلماتي از يك جمله كه در شكلي زيبا و دل انگيز تركيب يافته نظم آن را بر هم مي زند و زيبايي و دلربايي نخستين آن را از ميان مي برد و مجالي براي تحدي با آن نمي گذارد (قرآن شناسي , ج 1, ص 219). اما به نظر مي رسد آيات تحدي از اثبات نفي تحريف به صورت حذف يك سوره كامل ناتوان است زيرا در صورتي كه چنين تحريفي رخ داده باشد باز هم مفاد آيات تحدي كه مي فرمايد: همانند سور موجود قرآن نمي توان سوره اي آورد, درست است .
3- رويكرد عقلي :
الف ) برهان حكمت (همان , ص 216): در اين دليل بر مصونيت قرآن با تكيه بر دو مقوله به شرح زير مصونيت نتيجه گيري مي شود: خداوند حكيم براي هدايت بشر قرآن را فرستاده است و با توجه بر خاتميت دين و پيامبر اسلام , اگر قرآن تحريف شود پيامبر ديگري كه راه صحيح را به مردم نشان دهد نخواهد آمد و مردم گمراه خواهند شد بدون آنكه در اين گمراهي تقصيري متوجه آنان باشد بلكه اين گمراهي مستند به عدم حفظ الهي مي شود و اين امر با ساحت اقدس خداوند سازگار نيست و نقض غرض و مخالفت با حكمت الهي به شمار مي آيد.
ب ) تكليف مالايطاق : از جمله دليل عقلي ديگري كه بر رد احتمال كاستي در قرآن ذكر كرده اند, اين است كه هرگاه گفته شود كتابي كه بعد از رحلت پيامبر هست به جهت احتمال كاهش غير از آن كتاب موجود در عصر خود آن حضرت مي باشد لازم مي آيد خداوند انسانهاي بعد از رحلت را به برنامه هايي مكلف سازد كه از حيطه قدرت آنها بيرون است چون فرض اين است كه خداوند مسلمانان را به عمل نمودن بر قرآن زمان رسول الله مكلف ساخته است و حال آنكه طبق ادله اين نوع تكليف محال مي باشد, محقق ثاني (ر.ك : بروجردي , البرهان , ص 116 و 117 به نقل از كتاب مصونيت قرآن ...) همين استدلال را درباره عرضه روايات بر كتاب الله مطرح نموده و مي گويد: منظور از كتاب الله نمي تواند غير از اين قرآن متواتر باشد كه در دسترس همگان است و گرنه , لازم مي آيد خداوند ما را به برنامه اي مكلف سازد كه از طاقت و توانمان خارج است . اما به نظر مي آيد كه اين دليل خالي از ايراد نباشد به جهت اينكه خداوند خود انسانها را نسبت به آنچه كه علم ندارند معاف نموده است . حديث رفع عن امتي تسعه ... و ما لا يعلمون يعني پيامبر(ص ) فرمود كه از امت من نه چيز برداشته شده از جمله آنها نداشتن علم به امري است . طبق مفاد اين حديث مي توان گفت كه اولا" تكليف ما لا يطاق لازم نمي آيد بلكه تكليف بما لا يطاق پيش مي آيد و ثانيا" با در نظر گرفتن حديث بالا هم اين نوع تكليف (تكليف بما لا يطاق ) پديد نمي آيد. بنابراين نمي توان احتمال نقيصه را با اين دليل مردود ساخت . دلايل تحريف ناپذيري قرآن از نوع زيادي در زمان خلفا و بعد از آن براي اينكه ثابت كنيم قرآن بعد از زمان رحلت پيامبر با هيچگونه تحريفي از نوع زيادي مواجه نبوده است , بايستي به نكات ذيل توجه بكنيم :
1- دلايل تاريخي (براي آگاهي بيشتر ر.ك : قرآن شناسي , ج 1, ص 215 و 216): مشروح دليل فوق در بندهاي »الف « و »ب « و »ج « از بخش قبلي به صورت مفصل بيان شد, در اينجا نيز به طور مختصر مي توانيم به امور زير اشاره بكنيم :
الف ) انس فراوان مسلمانان با قرآن و استمرار حفظ و تلاوت آن .
ب ) تقدس قرآن در نزد مسلمانان و حساس بودن آنان نسبت به هر گونه تغيير در آن .
ج ) عمل نمودن مسلمانان به دستورها و توصيه هاي ويژه پيامبر در مورد تلاوت , كتابت , حفظ و جمع آوري قرآن .
ه) مطرح نشدن تحريف قرآن در ضمن انتقاداتي كه به زمامداران وقت پس از رسول الله شده است .
2- دلايل عقلي :
الف ) اعجاز قرآن : بي شك , اعجاز قرآن به كاربرد حروف خاص , كلمات ويژه و جملات كوتاه محدود نمي شود بلكه اعجاز آن در محتواي غني و معارف هماهنگ و سراسر حق آن و در نظم خاص است كه بر مجموعه آيات و جملات يك سوره و مفاد آنها حاكم است از اين رو, اگر نظم و محتواي ويژه قرآن فوق توان بشر است , هر گونه دستكاري بشر در اين آيات كه به آن محتوا و نظم آسيب رساند قرآن را فروتر از حد اعجاز خواهد كرد (حسيني ميلاني , سيدعلي , التحقيق في نفي التحريف , ص 55, انتشارات شريف رضي و معرفت , محمدهادي , تاريخ قرآن , ص 160). بنابراين پذيرش تحريف قرآن , مستلزم انكار اعجاز آن و باور داشتن اعجاز قرآن , ملازم با اعتقاد به عدم تحريف آن است . به بيان ديگر(هادوي تهراني , مهدي , مباني كلامي اجتهاد, ص 69), اعجاز محتوايي قرآن مانند عدم وجود اختلاف در آن , اخبار غيبي , علوم و معارف قرآن و عجز از ابطال معارف قرآن , و نيز اعجاز لفظي و بلاغي قرآن مي تواند وقوع تحريف به زيادت را نفي كند.
ب ) جاودانگي قرآن : قرآن در موارد متعددي خود را قول فصل و حق معرفي مي كند و مقابل خود را هم هزل و ضلال مي نامد. مانند آيه 14 سوره طارق و آيه 105 سوره اسري , واضح است كه فصل و حق بودن با جاودانگي ملازمه دارد زيرا آنچه كه جدا كننده حق از باطل و يا حقيقت ثابت باشد نمي تواند هميشگي نباشد. بنابراين قرآن ابدي است و چون قرآن محرف نمي تواند براي هميشه جدا كننده حق از باطل و يا حقيقت ثابت باشد, جاودانه هم نمي تواند باشد, از اين رو, جاودانه بودن قرآن نشان از مصونيت قرآن از تحريف مي باشد. و نشان مي دهد كه به قرآن در اعصار بعد از رحلت پيامبر چيزي افزوده نشده است .
ج ) خاتميت دين اسلام : مي بينيم قرآن از طرفي , در چندين جا تصريح مي كند كه كلام خدا و سند نبوت است و كتاب اسلام به شمار مي آيد, مانند آيه 34 سوره طور و آيه 88 سوره اسري , و از طرف ديگر, دين اسلام را دين خاتم معرفي مي كند مانند آيه 85 سوره آل عمران و آيه 40 سوره احزاب , روشن است كه معناي خاتميت , مصونيت از تحريف است . اما سخن در اين است كه چه چيزي از دين بايد مصون از تحريف باشد؟ يقينا" آنچه به نام دين و مجموعه ي هدايت الهي براي يك پيامبر نازل گشته است ; يعني كتاب او بايد مصون از تحريف باشد و اين شرط لازم مصونيت دين از تحريف است , (همان , ص 66 و درباره خاتميت ر.ك : مجموعه آثار استاد مطهري , ج 2, ص 183 و ج 3, ص 153).
3- دلايل قرآني :
الف ) تحدي دائمي قرآن , (قرآن شناسي , ج 1, ص 218 و شيخ مفيد, اوائل المقالات , ص 56 - 54 به نقل از كتاب مصونيت قرآن ...): با توجه به آيات تحدي , كه دلالت دارد انسان همانند هيچ يك از سور قرآن را نمي تواند بياورد, اگر كسي ادعا كند يكي از سور قرآن , در قرآن نازل شده بر پيامبر نبوده و بعدا" اضافه شده است اين مدعا را آيات تحدي نفي مي كند زيرا اگر چنين بود پس بايد بتوان مانند آن يك سوره , سوره اي فراهم آورد; چون آن يك سوره , سخن خدا نيست , تا نتوان مثل آن را آورد و با توجه به اينكه مانند هيچ يك از سور قرآن را نمي توان آورد معلوم مي شود كه در بين آنها سوره اي وجود ندارد كه ساخته و پرداخته فكر بشر باشد.
ب ) نفوذناپذيري قرآن : يكي از روشن ترين دلايل (مصونيت قرآن از تحريف , ص 37) بر سلامت قرآن , ضمانتي است كه قرآن خود ادعاي آن را دارد و خداوند انجام آن را بر عهده خود گرفته است قرآن در آيه 42 سوره فصلت صراحت دارد در اينكه پيوسته از گزند حوادث مصون بوده است . و بطلان هرگز عارض آن نمي شود. مقصود از بطلان , اموري است كه قرآن را از اعتبار ساقط كند و از اصالت خويش دور سازد. بنابراين نوع چينش كلمات و محتواي مطالب قرآن , خود دژي مستحكم محسوب مي شود كه اگر مطلبي بر آن افزوده شود, در ميان مطالبش پوشيده نخواهد ماند. شبهه و پاسخ آن : شبهه اين است كه ممكن است كسي ادعا بكند كه از كجا معلوم شايد آيات تحدي و آيه ذكر و امثال آن از جمله افزوده شده ها باشند و لذا استدلال با اينها ملازم با دور است ؟ (قرآن شناسي , ج 1, ص 220) پاسخش اين است كه اولا" هيچكدام از مدعيان تحريف , تحريفي بودن اين گونه آيات را ادعا نكرده اند. و ثانيا" اگر به نظر آنان , خود اينها از جمله افزوده ها هستند, بايستي براي اثبات ادعاي خود دليل بياورند. و ثالثا" از طريق اثبات اعجاز قرآن , اين گونه آيات در تحت مجموعه كل قرآن رنگ اصالت به خود مي گيرند. و رابعا" اين دسته از آيات مانند آيات ديگر سينه به سينه به صورت متواتر ميان مسلمين نقل گرديده است .
4- دلايل نقلي و تعبدي : از ابعاد گوناگون مي توان مسائله را بررسي نمود:
الف ) لزوم تواتر قرآن (معرفت , تاريخ قرآن , ص 159, نشر سمت و مصونيت قرآن از تحريف , ص 31): يكي از مسائل ضروري اسلام و مورد اتفاق علماي اسلامي مسائله ضرورت تواتر در آيات قرآن است . منظور از آن اين است كه قرآن در هر حرف و هر كلمه و حتي در حركات و سكنات نيز بايد متواتر باشد; يعني همگان (جمهور مسلمين ) آن را دست به دست و سينه به سينه , به طور همگاني نقل كرده باشند. از اين رو, چون تمام آيات قرآني در زمانهاي پس از رحلت پيامبر به اين صفت تواتر دارا بوده اند, مي توان اين نتيجه را از آن گرفت كه همه آيات قرآن از خود قرآن بوده و هيچگونه چيزي بر آن افزوده نشده است . چنانكه با همين دليل احتمال كاهش هم منتفي مي گردد, زيرا آيات ساقط شده ادعايي , همه شان به صورت خبر واحد نقل مي گردند. گرچه با اين دليل احتمال جابه جايي و تغيير معنايي را نمي توان رد كرد.
ب ) لزوم مراجعه به قرآن : يكي ديگر از دلايلي كه احتمال هر گونه افزايش را مردود مي سازد, مسائله ضرورت مراجعه به قرآن است . در روايات اين نكته از چند جهت مورد توجه قرار گرفته است :
1- يكي آن دسته از روايات براي شناسايي درستي و نادرستي خود روايات است كه مي گويند: آنها را بر قرآن عرضه كنيد. موافقين كتاب را اخذ, و مخالفين آن را طرد كنيد. در اين زمينه نه تنها رواياتي از پيامبر وارد شده , بلكه از حضرات ائمه (ع ) هم رواياتي نقل شده است . در حديثي امام صادق (ع ) از پيامبر(ص ) چنين نقل مي كند: ان علي كل حق حقيقه و..., فما وافق كتاب الله فخذوه و ما خالف كتاب الله فدعوه ; نشانگر هر حقي , حقيقتي است و... پس آنچه موافق كتاب خداست بگيريد و آنچه با كتاب خدا مخالف است رها كنيد«, (كليني , اصول كافي , ج 1, ص 69). اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه اگر احتمال آن مي رفت كه قرآن مورد دستبرد قرار گيرد و از اعتبار ساقط گردد, آيا جاي آن بود كه معيار سنجش صحت و سقم روايات قرار گيرد؟ هرگز. قرآن بايستي همواره راه سلامت را در پيش داشته باشد تا بتواند معيار باشد. از اين رو, طبق مفاد اين گونه روايات به راحتي مي توانيم ادعا كنيم كه افزون بر رد احتمال تحريف در زمان حيات پيامبر, حتي بعد از وفات پيامبر هم هر گونه شبهه تحريف مردود مي گردد زيرا از يك طرف روايات عرضه از زبان ائمه (ع ) كه بعد از رحلت پيامبر بوده اند, نقل گرديده . و از طرف ديگر, خود روايات عرضه يكي و دو تا نيستند بلكه فراوانند. (عاملي , سيد شرف الدين , فصول المهمه , ص 162, چاپ نجف , دار النعمان و مصونيت قرآن از تحريف , ص 45 و نوري , مستدرك الوسائل , ج 17, ص 325, چاپ اول , موسسه آل البيت , بيروت )
2- ديگري آن دسته از روايات است كه دستور مي دهند به قرآن مراجعه كنيد. علوم و معارف و احكام را از منبع سرشار قرآن فرا گيريد. انس با قرآن برقرار كنيد. قرآن را ختم كنيد. مانند اين حديث (مجلسي , محمدباقر, بحارالانوار, ج 89, ص 17, چاپ بيروت , موسسه الوفائ): اذا التبست عليكم الفتن .... يعني آنگاه كه فتنه ها چونان پاره هاي شب تيره بر شما مشتبه شدند بر شما باد به قرآن . روشن است كه براي اثبات مصونيت قرآن بعد از زمان صدور اين روايات بايد مقدمه ديگري را نيز افزود و آن اينكه با توجه به علم الهي امامان معصوم (ع ) و با توجه به زمان روايات كه در بيان حكم جهان شمول مي باشند, مصونيت قرآن تا قيام قيامت اثبات مي شود. (مباني كلامي اجتهاد, ص 64)
3- روايات فراواني كه با صراحت و يا با ملازمه قطعي بر مصونيت قرآن از تحريف در زمان ائمه (ع ) دلالت دارد و ظاهر آنها مصونيت قرآن در طول تاريخ است . مانند روايتي كه در آن از امام صادق (ع ) درباره قرآن سوال مي شود و آن حضرت در پاسخ مي فرمايند (مجلسي , محمدباقر, بحارالانوار, ج 89, ص 117): »هو كلام الله و كتاب الله و وحي الله و تنزيله ...« و يا در روايتي ديگر مي فرمايد (صدوق , ابو جعفر محمد, اكمال الدين و تمام النعمه , ج 2, ص 120): »و انه حق من فاتحته الي خاتمته ; قرآن از آغاز تا پايانش حق است «.