این سوال را در ضمن مطالبی بررسی و پاسخ می دهیم
مطلب اول : این سوال باز گشت به این سوال دارد که امام غایب چه آثاری دارد ؟ و چگونه می شود از وجودش منتفع گشت؟ اگر این موضوع روشن گردد شبهه وارده در این سوال خود به خود مرتفع می گردد. لذا ابتدا این مطلب را بررسی می کنیم :
آثار وجودی و هدایتی امام عصر (عج)
1. زندگی انسان و جهان رهین وجود امام عصر (عج) است، زیرا امام (ع) انسان کامل است. و انسان کامل فلسفۀ خلقت جهان است. بنابراین، اگر امام وجود نداشته باشد خلقت انسان و جهان بدون غایت و فلسفۀ حکیمانه خواهد بود، و فعل عبث و غیر حکیمانه بر خداوند روا نیست. در برخی از ادعیه آمده است.
بیمنه رزق الوری و بوجوده، يثبت الأرض و السماء.به یمن و برکت امام معصوم است که موجودات رزق داده می شوند و به وجود حضرتش است که آسمان و زمین ثابت و پایدار است
و در روایات بسیاری آمده است: «اگر حجت وجود نداشته باشد، زمین بر اهلش خشم خواهد گرفت.»
این مطلب که انسان کامل فلسفۀ خلقت است، و این که امام انسان کامل است، در فصل ششم کتاب (امامت در بینش اسلامی ربانی گلپایگانی) بررسی شده است.طالب حقیقت را به آن ارجاع می دهیم .
2. وجود امام، با صرف نظر از امامت سیاسی او، لطف است، و لطف از سوی خدا واجب است. بنابراین، وجود امام از سوی خدا واجب است. لطف بودن وجود امام در فرض مزبور به این جهت است که اگر چه افراد امام را نمیبینند، ولی او از حال افراد آگاه است و پروندۀ اعمال آنان به او عرضه میشود. بدون شک چنین اعتقادی در زندگی افراد نقش تربیتی دارد، و با توجه به اصل اختیار آنان، این اعتقاد نزدیک کننده به سوی طاعت و دور کننده از معصیت می باشد. البته، هر گاه امام از دیدگاه افراد پنهان نباشد و آنان او را ببینند و بشناسند، نقش تربیتی امام بیشتر خواهد بود، ولی این کاستی به وجود امام باز نمیگردد بلکه ناشی از عصیان مردم است. و این که آنان زمینۀ حضور و زعامت سیاسی امام را فراهم نساختهاند تا از لطف بودن امام به صورت کامل بهرهمند گردند.
اشکال: با اعتقاد به وجود خداوند و این که او از افعال انسان در آشکار و پنهان آگاه است، نقش تربیتی مترتب بر وجود امام، با اعتقاد یاد شده حاصل میشود و دیگر به فرض وجود امام نیازی نخواهد بود.
پاسخ: تأمل در حالات روانی انسان و نیز شواهد تجربی بیانگر این است که حتی انسانهایی با ایمان، در مورد افراد بشر، به ویژه انسانهای الهی و وارسته، احساس شرم و حیای بیشتری دارد، و هر گاه بدانند که آنان از گفتار و رفتار آنها آگاهند، این باور نقش بازدارندگی مؤثری در زندگی آنها دارد. وقتی از لطف بودن امام سخن میگوییم ، وضعیت روحی و روانی و ذهنی افراد متعارف بشر را در نظر می گیریم، و کسانی که باور دینی آنان نسبت به خداوند در سطح بسیار عالی قرار دارد را ملاک قرار نمی دهیم. انسانهای معمولی این گونهاند که در خودداری از کارهای ناروا نسبت به همنوعان خود و به ویژه افرادی که جایگاه معنوی والایی دارند، حساسیت بیشتری دارند، تا نسبت به خداوند.
3. اگر چه در عصر غیبت کبری ارتباط مستقیم با امام (ع) و نیابت خاصّه، وجود ندارد، ولی ارتباط با امام (ع) به طور کلی مردود و ممنوع نیست، و افرادی خاص و در شرایط ویژهای با امام (ع) ارتباط برقرار کرده و از فیوضات و برکات وجودی امام (ع) بهرهمند میشوند . چنان که در طول تاریخ غیبت کبری تاکنون نمونههای بسیاری از آن موجود است، اولاً: خود این افراد از وجود پر فیض امام (ع) بهرهمند میشوند، و ثانیاً: دیگران نیز از طریق آنان از برکات وجودی امام بهرهمند خواهند شد.
4. امام (ع) مظهر رحمت و عنایت خداوند نسبت به بشریت به ویژه نسبت به پیروان خود میباشد، از این روی، نسبت به سرنوشت آنان بیتفاوت نیست، و از هر طریق ممکن برای حل مشکلات آنان اقدام خواهد کرد. بدون شک دعای اولیاء الهی در حق مؤمنان نقش تأثیرگذاری در حل مشکلات آنان دارد، و امام (ع) مصداق کامل اولیاء الهی در این باره است. این مطلبی است که در برخی از منابع دینی (توقیعات امام (ع) به شیخ مفید (ره)) آمده است.
5. توسل به امام عصر (عج) ارتباط قلبی با آن حضرت از طریق دعاهایی مخصوص که وارد شده است (دعای ندبه، دعای عهد، دعای فرج و ...) پیوند معنوی انسان را با امام مستقیم و زمینۀ بهرهگیری از آثار و برکات وجودی آن حضرت را فراهم مینماید. در پرتو این گونه ارتباطهای معنوی قلب انسان صفا و آرامش مییابد و آمادۀ قرب به مبدء هستی میگردد. دلدادگی و شیدایی به امام که واسطۀ فیض الهی در قوس نزول و سبب قرب معنوی به خداوند در قوس صعود است، از لطیفترین و شریفترین آثار معنوی وجود امام عصر (عج) میباشد.
6. امام علاوه بر ولایت تشریعی، از ولایت تکوینی نیز برخوردار است، اگر در باب ولایت تشریعی، راه سعادت و قرب به خداوند را به رهجویان می نماید، در باب ولایت تکوینی، مستعد را به کوی یار و غایت مقصود می رساند و ایصال الی المطلوب میکند، بدیهی است، این گونه هدایت باطنی به مشاهدۀ فیزیک امام (ع) بستگی ندارد، بلکه شرط آن فراهم ساختن زمینه از سوی انسان است، که در آن صورت امام با ولایت تکوینی خود که خداوند به او اعطا کرده است، در وجود سالک عاشق تصرف میکند، و او را به مقصود میرساند.
7. امام (ع) بر توجه کلی و عام که به عموم حق جویان و شیعیان دارد، از افراد خاصی نیز در شرایط ویژهای دستگیری کرده و مشکلات آنان را حل نموده است، که نمونههای بسیاری از آن در گزارشهای معتبر آمده است. و چه بسیار مواردی نیز که گزارش نشده و کسی از آن آگاهی ندارد.
8. نمونه دیگر از هدایت و رهبری فکری و معنوی شیعه توسط امام عصر (عج) در عصر غیبت، رهبری آنان از طریق عالمان و مجتهدان وارستۀ شیعه است.عالمان پرهیزگار شیعه به نیابت از امام عصر (عج) به پاسخگویی مسایل عقیدتی و شرعی شیعیان میپردازند، و راه دیانت و معنویت را به آنان نشان میدهند. این روش، به عصر غیبت اختصاص ندارد و امامان دیگر در عصر حضور نیز شیعیان را به رجوع به عالمان مورد وثوق خود تشویق و توصیه میکردند. و این گونه نبود که همۀ افراد به صورت مستقیم به امام معصوم (ع) رجوع کنند و احکام دین را به صورت بیواسطه از او دریافت نمایند.
9. ولایت فقیه که در عصر غیبت زعامت سیاسی شیعه را بر عهده دارد، جلوه دیگری از رهبری امام غایب (عج) در عرصۀ حیات سیاسی جامعه شیعی است که به واسطۀ فقیه پارسا و با کفایت انجام میشود، بنابراین، اگر چه امام معصوم (ع) به طور مستقیم رهبری سیاسی جامعه اسلامی را در دست ندارد، اما این امر مهم را مهمل رها نکرده و برای آن چارهاندیشی کرده است.
بنابراین، اگر چه لطف امامت در عصر غیبت به صورت کامل تحقق نیافته است، اما آثار وجودی و هدایتی امام غایب (عج) به قدری فراوان است، که هر انسان منصفی را به اذعان به این حقیقت فرا میخواند که آن را بهترین گزینه در مقایسه با دیدگاه امامت و خلافت اهل سنت بشناسد. تا چه رسد به دیدگاههای مکاتب غیر اسلامی یا غیر الهی، پس خردمندانه است که بگوییم:
(وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منّا وجودش لطف و تصرفش در امور لطفی دیگر است و علت غیبتش از ماست)
مطلب دوم : این است که حقیقت آنگونه که در فرض سوال آمده (در صدر اسلام و بقيه دوران يک يا چند معصوم حضور داشتند که در مردم کنارشان از آنها فيض برده اند) نبوده است . زیرا آنچه که از شواهد تاریخی به دست مارسیده این است که به خاطر ظلم و ستم حکومت های جائر و عدم یاری و هم راهی مردم با ائمه (ع) از امام ششم کم کم ارتباط مردم با امامان محدود شده ودر زمان امام نهم و دهم و یازدهم به اوج خود رسید ، به گونه ای که امام یازدهم (ع) در میان لشکری از سر بازان محصور بوده و عسکری لقب گرفته است . آری اینگونه نبوده که مردم به راحتی به امامشان دست رسی داشته باشند ، در روایات آمده که یکی از اصحاب برای اینکه بتواند دور از چشم و مامورین با امام ملاقات کند طبقی میوه روی سر گزارده و به عنوان میوه فروش دوره گرد مدتی را میوه فروشی کرده بود بعد کم کم به منزل امام نزدیک شده است ، خادم حضرت به بهانه خرید میوه اورا داخل منزل برده و اینگونه توانسته به محظر امام شرفیاب گردد. ازاین نمونه ها فراوان در کتب تاریخی شیعه وجود دارد .
مطلب سوم : که نکته مهمی است این می باشد که اگر آنچه که در باره علل غیبت امام زمان ع ذکر شده را مطالعه کنیم بر ما محرز می شود که علت غیبت امام عصر (ع) ،خود ما مردم هستیم . لذا اگر بی عدالتی ای هست بر عهده خوده ما بوده و منسوب به خداوند نیست.
در ذیل علل غیبت امام زمان را به اختصار نام میبریم :
صدوق عليه الرحمه در كتاب «علل الشرائع» بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام نقل ميكند كه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود:
«آن جوان ناچار ميبايد غائب شود. عرض كردند: يا رسول اللَّه براى چه غيبت ميكند؟ فرمود: ميترسد او را بكشند»
نيز در علل الشرائع از مروان انبارى روايت نموده كه گفت: نامهاى از امام محمد باقر (ع) رسيد كه نوشته بود:« وقتى خداوند همسايگى با مردمى را براى ما ناخوش دانست، ما را از ميان آنها بيرون ميبرد»
نيز در كمال الدين و علل الشرائع از زراره نقل كرده كه گفت: از امام محمد باقر شنيدم ميفرمود:« پسر بچه ما پيش از ظهورش غيبتى دارد. گفتم: براى چه غيبت ميكند؟ فرمود: ميترسد و با دست بشكم خود اشاره نمود، يعنى ميترسد او را بكشند»اين روايت در كمال الدين و كافى نيز بدو طريق ديگر از زراره نقل شده است.
قطب الدين راوندى از كلينى و او از اسحاق بن يعقوب نقل ميكند كه اين مطلب از ناحيه مقدسه امام زمان بوسيله محمد بن عثمان وارد شد: «و اما علت غيبت كه واقعشده، خداوند ميفرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ اى كسانى كه ايمان آوردهايد سؤال نكنيد از چيزهائى كه اگر براى شما ظاهر گردد، شما را متأثر سازد هر يك از پدران من ناچار از آن بودند كه بيعت با ظالم زمان خود را بگردن بگيرند، ولى من موقعى ظهور ميكنم كه بيعت هيچ يك از ستمگران را بگردن نگرفته- ام، و اما چگونگى انتفاعى كه مردم در غيبت من از وجودم ميبرند مانند استفاده از آفتاب است كه ابر آن را از نظرها مستور ساخته است.
وجود من امان مردم روى زمين است چنان كه ستارگان امان اهل آسمان است. پس درهاى سؤال را از چيزى كه سودى بحال شما ندارد ببنديد، و براى فهم چيزى كه تكليف بآن نداريد، خود را ناراحت نكنيد و براى تعجيل در فرج امام زمان عليه السّلام زياد دعا نمائيد كه آزادى شما باين است و السلام عليك يا اسحاق بن يعقوب و على من اتبع الهدى» (مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار متن 846 باب بيست و پنجم)
سخن پایانی:
از همه ی اینها که بگذریم در هیچ زمانی مردم به اندازه ی ما از هدایتهای الهی برخوردار نبوده اند. چون تا زمان غیبت کبری مردم تنها به بخش اندکی از روایات اهل بیت (ع) دسترسی داشتند ؛ ولی در آغاز غیبت کبری روایات اهل بیت (ع) یکجا جمع و اختیار شیعه قرار گرفت. مگر ما از معصوم چه انتظاری داریم؟ جز اینکه سخنانشان را بشنویم و عمل کنیم؟! پس ما امروز بیش از مردم زمان حضور امام از این سخنان اطّلاع داریم. ما حتّی از مردم آغاز غیبت کبری نیز پر بهره تر هستیم ؛ چون آنها فقط روایات را داشتند ؛ امّا در این مدّت حدوداً هزار ساله ، علما در شرح و بسط این روایات نیز کوشیده اند و احکام و اخلاق و حکمت و عرفان اهل بیت (ع) را استخراج و تدوین کرده اند. لذا ما امروز بر سر سفره ای با موادّ خام ننشسته ایم ؛ بلکه علمای اسلام تحت حمایتهای غیبی امام زمان (عج) این موادّ را پخته و در اختیار ما گذاشته اند.
علّت اصلی غیبت حضرت نیز آن بوده که دیگر حرفی برای گفتن نبوده ؛ یعنی هر چه هدایت برای بشر زمان غیبت لازم بوده در روایات موجود است. حقیقت نیز همین است که امروز بیش از نود درصد روایات ما معطّل مانده است ؛ یعنی ما تاکنون فقط از ده درصد روایات استفاده علمی کرده ایم. پس اگر کسی همین الآن نیز خدمت امام زمان (عج) رسیده و از حضرت سوالی هدایتی بکند ، پاسخ جدیدی نخواهد شنید ؛ بلکه حضرت وی را به روایات موجود ارجاع می دهند. این روند خواهد بود تا زمانی که بشر به هدایتی جدید محتاج گردد ؛ هدایتی که نتوان با روش اجتهادی از متن آیات و روایات استخراج نمود. آن موقع است که ظهور امام معصوم الزامی خواهد بود و خداوند از باب وجوب لطف ، امام را ظاهر خواهد ساخت. البته قبل از آن نیز امکان ظهور وجود دارد ؛ چرا که سبقت در لطف ، خود لطفی دیگر است.