مراحل رشد جنين | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مراحل رشد جنين
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
مراحل رشد جنين
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
خلقت انسان
سوال:
مراحل تکوين جنيني انسان از ديدگاه اسلام و علوم؟ لطفا به صورت جامع و کامل پاسخ دهيد.
پاسخ تفصیلی:
در اين باره مقاله قرآن و رويان شناسي نگاشته حميدرضا شاكرين از مجله حوزه و دانشگاه تقديم مي گردد.
قرآن و رويان شناسي
پيش از ارسطو، رحم زن را چون كشتزاري براي رشد و تكامل مني مرد به حساب ميآوردند، سپس ارسطو برآن شد كه جنين از خون حيض پديد ميآيد و مني نقشي جز درانعقاد آن ندارد، همان طور كه پنير مايه، موجب انعقاد شير ميشود. يكي ديگر از نظريههاي پذيرفته شده تا نيمه قرن هفدهم م. فرضيهآفرينش خود به خودي. (Generation Spontaneous) است كه مورد توجه فيزيولوژيستهاي برجستهاي مانند ويليام هاروي بود.
ديدگاه ديگري كه درقرن هفدهم و هيجدهم حاكميتيافت، نظريه تكامل (Evolution) بود كه بعدا عنوان ( Performation) به خود گرفت و كساني چون لايبنيتز، هالر و بونه، طرفدار سرسخت آن بودند. در آن موقع اكثر محققان ميپنداشتند كه يا يك حيوان به شكل مينياتور (خيلي كوچك) در تخمك وجود دارد كه اسپرماتوزوئيد باعث تحريك رشد آن ميشود و يا اينكه زن و مرد در اسپرماتوزئيد مينياتور ميشود، (شكل 1)
و با قرار گرفتن اين مينياتور در داخل اوول، رشد شروع ميشود. آنها معتقد بودند ميليونها از اين مينياتورها يكي در داخل ديگري (مثل جعبههاي چيني) در داخل تخمدان حوا و يا در بيضه حضرت آدم وجود داشته و موقعي كه آخرين و كوچكترين مينياتور خارج شود نسل بشر پايان مييابد!... بر اساس اين ديدگاه، در روند تكامل جنين، هيچ چيز جديدي به وجود نميآيد و تكامل آن جز به معناي ظهور و شكوفايي آن نيست، همانند گلي كه از غنچه ميشكفد و سر برميآورد. نقطه مشترك همه آراي جنين شناختي تا نيمه قرن هيجدهم عدم اعتقاد به ارتباط زيستي (Biologic) جنين به پدر و مادر و مشاركت واقعي آن دو در پيدايش آن ميباشد.
پس از اختراع ميكروسكوپ در سال 1677، ليون هوك و هام به وجود اسپرم در مني انسان پي بردند و در قرن هيجدهم سپالانزاني و ولف در پي آزمايشهاي بسيار، روشن ساختند كه زن و مرد هر دو در پيدايش جنين نقش آفرينند. «ولف» معتقد بود كه جنين به صورت كامل نه در اسپرم وجود دارد و نه در اوول، بلكه در آغاز كاملا بسيط ميباشد، سپس به تدريج رشد نموده و داراي اجزا و اعضاي مختلف ميشود. درسال 1829 «شليدن» (Schleiden) و «شوان» ( Schwan) اعلام كردند كه موجودات زنده، مركب از ياختهها ميباشند. اين ديدگاه زير بناي تشريح، بافتشناسي و رويان شناسي جديد قرار گرفت و در سال 1859 دانشمندان به اين نتيجه رسيدند كه اسپرم و اوول چيزي جز همين ياختههاي حياتي نيستند.
در سال 1875 براي اولين بار «هرتويگ» (Hertwig) توانست چگونگي گشنگيري (Fertilization) اسپرم و اوول را مؤثرند و درسال 1883 «وان بندن» ( VanBeneden) ثابت كرد كه آن دو در تكوين جنين نقشي برابر دارند.
گذري بر جنين شناسي نوين
جنين شناسان مراحل حيات درون رحمي را به سه دوره تقسيم ميكنند: دوره زايگوتيك، دوره جنيني و دوره فيتال.
1- دوره زايگوتيك (Zygotic Period)
هفته اول:
اين مرحله از هنگام گشنگيري (Fertilization) آغاز و تا پايان هفته سوم ادامه مييابد. عمل گشنگيري يا لقاح با تركيب سلول «نرينه» (Spermatazoa) و «مادينه» (Ovum) در رحم صورت ميگيرد و به دنبال آن تخم ( Zygote) پديد ميآيد. در ميان دويست تا سيصد ميليون اسپرماتوزوئيد پرتاب شده در رحم، تنها يكي براي انجام گشنگيري كافي است و بقيه اسپرماتوزون لقاح كننده را جهت نفوذ بهتر به داخل اووسيت (Ouvsite) كمك ميكنند. (شكل 2)
براي آمادگي عمل گشنگيري هسته و سيتوپلاسم نطفه مذكر و مؤنث تغييراتي ميكنند. اين تغييرات براي دو منظور است:
1- براي كاهش تعداد كروموزوم سلولهاي جرم به نصف سلولهاي سوماتيك، يعني از 46 به 23 كروموزوم، كاهش كروموزوم براي بقاي گونه (Maintenance of Species) ضروري است.
2- ... سلول جرم ماده كه در ابتدا تقريبا 30 ميكرون قطر دارد به علت افزايش سيتوپلاسم آن بسيار بزرگ ميشود و قطر آن به 200 ميكرون ميرسد. در مقابل سلول جرم نر تمام سيتوپلاسمش را از دست ميدهد و داراي يك دم شده و فوق العاده متحرك ميگردد. (شكل 3)
تقسيمات پياپي (Cleavage)
نطفه پس از گشنيده شدن به تقسيمات پياپي ميتوزي ميپردازد. با گذشت چهار روز به شكل يك دانه توت در ميآيد كه آن را «مرولا» (morulla) ميگويند. سپس مانند مايعي از حفره رحمي (Uterus Cavity) به داخل فضاهاي بين سلولها حفرهاي به نام بلاستولا (Blastocele) پديد ميآيد. و مرولا به تدريجبه صورت دايرهاي ميان تهي به نام بلاستولا (Blastola) در ميآيد. اين عمل يك هفته تمام به طول ميانجامد. در اين هنگام، ياختههاي بلاستولا به دو گروه سلولي داخلي (Mass Imner Cell) و توده سلولي خارجي (Mass Outer Cell) تبديل ميشود.
هفته دوم و سوم
در اين هفته، تكامل جنين با عمل الصاق و لانه گزيني (Attachment Implanation) آغاز ميشود. و سلولهاي خارجي (Trophoblasts) به نفوذ در بين سلولهاي اپيتاليال مخاط رحم ميپردازند.
در روز هشتم سلولهاي آمبريوبلاست (Embryoblast Cells) به صورت دو لايه زاينده اندودرمال ( Endodermal) واكتودرمال (Ochtodermal) در آمده و جنين به صورت يك صفحه دو لايهاي (Bilaminar Germ Disk) ظاهر ميشود. روز نهم در استروماي اندومتري كه تروفوبلاست را احاطه ميكند، احتقان و پرخوني مشاهده ميشود. نيز غشاء هوزر (Heuser Membrane) تشكيل و با اتصال آن به لبههاي اندودرم پوشش داخلي كيسه زرده اوليه (Primitive yolk Sac or Exo - Coelomic Cavity) را تشكيل ميدهند.
در روز يازدهم و دوازدهم خون مادر وارد سيستم لاكونار (Lacunar System) شده و جريان خون رحمي - جفتي ( Uter Placental Circulation) برقرار ميگردد. (شكل 3)
در آغاز هفته سوم لايه زاينده مزودرمال (Mesodermal) تشكيل ميشود. در روز هيجدهم مجراي نوتوكورد ( Notochord) به كيسه زرده متصل ميشود و مجراي موقتي به نام كانال نوروآتريك (Neuro - entric Canal) بين كيسه زرده و حفره آمنيون (Amnion Cavity) پديد ميآيد. در خلال هفته سوم، جنين كه در آغاز گرد يا بيضي مينمود تدريجا به صورت گلابي نمايان ميشود و در انتهاي آن يكسري مويرگهاي كوچك خملي (Tertiary Villi) پديد ميآيد كه با مويرگهاي ساقه اتصالي و مزودرم خارج جنين مرتبط شده و درخلال هفته چهارم با سيستم گردش خون داخل جنين ارتباط برقرار ميكند.
«البار» بارزترين ويژگي اين مرحله را پيوند و آويختگي ميداند. وي در تبيين اين «آويختگي» ميگويد: «ياختههاي خارجي داراي ريز خملهاي (Microvilli) متعددي است كه آنها را به سلولهاي اندوتليال (Endothelial cells) مخاطي رحم (Endometrium) متصل ميسازد. اين خملها در هم تنيدهاند. سپس تروفوبلاستها ( Trophoblasts) شروع به چسبيدن و شكستن ياختههاي مخاطي رحم ميكنند تا به داخل آن راه يابند... آنگاه تعلق آنها به واسطه سينسيتيو تروفوبلاستها (Syncytiotrophoblasts) كه به خملهاي كوريون (Chorionic Villi) تبديل خواهد شد، آغاز ميگردد و درست مانند آويختگي پلاستولا به جدار رحم است. سپس پلاستولا تقسيم به دو توده سلولي خارجي تغذيه كننده: (Trophoblasts) كه وظيفهاش چسبيدن به جدار رحم و تغذيه از آن است.
(و شامل 90 درصد ياختههاي پلاستولا ميباشد) و توده سلولي داخلي (Inner Cell Mass) ميكند (كه 10 درصد مجموع ياختههاي پلاستولاست) و خداوند جنين را از اين توده داخلي ميآفريند. آنگاه جنين بواسطه ساقه اتصالي ( Connecting Stalk) به كوريون (Chorion) مرتبط و پيوسته ميشود.
در اين مرحله، پيوندها و آويختگيهاي متعددي وجود دارد:
1) آويختگي از طريق ريزخملها (Microvilli)
2) آويختگي به وسيله تروفوبلاستها (Trophoblasts)
3) آويختگي به وسيله خملهاي كوريون (Chorionic Villi)
4) آويختگي بينجنين حقيقي و كوريون از طريق ساقه اتصالي (Connecting Stalk) (شكل 4)
2- دوره جنيني (Embryonic Period)
اين دوره از هفته چهارم آغاز و تا آخر هفته هشتم امتداد مييابد. در خلال اينمدت تمام دستگاههاي اصلي بدن ساخته ميشوند. در مرحله اول اين دوره (روز 20 تا30) قرينهوار در دو سوي خط وسط تودههاي متراكمي بهنام سومايت ( Somite) تشكيل ميشود و به جنين منظره بندبندي ميدهد. (شكل 5)
در خلال همين هفته، لوله قلب اوليه ((Heart Tube) ايجاد و در داخل حفره پريكارد آويزانميشود. با پيدايش عروق نافي و زردهاي، دستگاه گردش خون خارج جنين تشكيل و با جوانه زدن مداوم، وارد بدن جنين شده و به دستگاه گردش خون داخل جنيني متصل ميشود. قوسهاي برانشي، ساختمان واضحي را در سطح خارجي جنين پديد ميآورند و دهان اوليه (Stomodeum) ظاهر ميشود. نيز صفحه عصبي (Neural Plate) ، ناودان عصبي (Groove Neural) ، لوله عصبي Neural Tube) و صفحه شنوايي (Otic - Placode) و سپس حباب شنوايي (Otic - Vesicle) پديد ميآيند.
ماه دوم: در آغاز هفته پنجم دستها و پاها بصورت جوانههاي پارو مانندي ظاهر ميشوند. انتهاي تحتاني جوانهها پهن و از قسمت فوقاني متمايز ميگردد ولي قسمت فوقاني استوانهاي ميشود و با ايجاد حلقه تنگي بين اين دو قسمت، مچ پديد ميآيد. با پيدايش چهار ناودان شعاع مانند، پنج قسمت ضخيمتر در قسمت انتهايي جوانهها مشخص ميشود كه بعدا تشكيل دهنده انگشتان خواهد بود. همزمان با تشكيل انگشتان، حلقه تنگتر ديگري ناحيه فوقاني جوانهها را به دو قسمت تقسيم ميكند و بدينترتيب بازو، ساعد، ران و ساق مشخص ميشوند. (شكل 6)
3- دوره فيتال (Fetal Period)
از ماه سوم تا مرحله تولد را دوران فيتال و جنين را در اين مرحله فتوس (Fetus) مينامند، در اين مرحله بدن رشد سريعتري دارد برخلاف سر، كه رشد كندتري دارد. در آغاز سومين ماه، سر تقريبا نصف طول جنين نشسته را تشكيل ميدهد و در آغاز ماه پنجم، يك سوم طول بدن ايستاده و به هنگام تولد حدودا يك چهارم آن است. در خلال سومين ماه، صورت شباهتبيشتري به انسان مييابد و در آخرين ماه جنس فتوس قابل تشخيص است و در خلال ماههاي چهارم و پنجم فتوس به سرعت قد ميكشد. در نيمههاي حيات درون رحمي تقريبا جنين نصف طول بدن در هنگام تولد (23 سانتيمتر ايستاده و 16سانتيمتر نشسته) را دارد. ولي وزن آن تا پايان ماهپنجم به 500 گرم نرسيده است. در اين ماه معمولامادر حركات جنين را حس ميكند. در نيمه دوم زندگي درون رحمي، وزن جنين رو به ازدياد نهاده و در دو ماه ونيم آخر به اندازه 50 درصد وزن موقع تولد به آن افزوده ميشود، پوست جنين ابتدا به واسطه فقدان بافت همبند و چربي زير جلدي چروكدار مينمايد، ولي در دو ماه آخر پوست كشيدهشده و حالت عادي به خود ميگيرد. در اواخر اين دوره محيط جمجمه از محيط ديگر قسمتهاي بدنبزرگتر است و اين يكي از عوامل مهم عبور جنين از مجراي زايمان (مجراي رحمي - مهبلي) است. در هنگام تولد معمولا بيضهها پايين آمده و در كيسه بيضه جايگزين شدهاند و بند ناف تقريبا در وسط شكم قرار دارد.
ادوار شكلگيري جنين در قرآن
برخي از پژوهشگران مانند «البار» مراحل پيدايش و تكامل جنين از ديدگاه قرآن را هفت مرحله دانستهاند: 1- نطفه 2- علقه 3- مضغة (مخلقة وغيرمخلقة) 4- عظام 5- لحم 6- تسويه، تصوير و تعديل 7- نفخ روح.
عمده آياتي كه در اين رابطه مورد استفاده قرار ميگيرند عبارتند از:
«... انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتليه فجعلناه سميعا بصيرا» دهر/2
«و.. جعل نسله من سلالة من ماء مهين ثم سواه و نفخ فيه من روحه» سجده/8
«خلق الانسان من علق» علق/2
«هو الذي خلقكم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم يخرجكم طفلا» مؤمن/67
«ايحسب الانسان ان يترك سدي الم يك نطفة من مني يمني ثم كان علقة فخلق فسوي» قيامت/38
«يا ايها الناس ان كنتم في ريب من البعث فانا خلقناكم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم من مضغة مخلقة و غيرمخلقة» حج/5
«ولقد خلقنا الانسان من سلالة من طين ثم جعلناهنطفة في قرار مكين ثم خلقنا النطفة علقة فخلقناالعلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاما فكسونا العظام لحما ثم انشا ناه خلقا آخر فتبارك الله احسنالخالقين» مؤمنون/14
اكنون با توجه به اهميت و بحث انگيزي افزونتر، بهبررسي سه مرحله نخست از ادوار هفتگانه فوق وميزان انطباق و سازگاري آنها با دستاوردهاي علميميپردازيم.
1- نطفه
نطفه در لغتبه معني «آب اندك» ميباشد و استعمال آن در «مني» از همين روست. اين واژه همچنين در سلول نرينه «اسپرم» و «مادينه» (تخمك) و يا تركيب آندو (تخم) نيز استعمال ميشود. چنانكه از آيه شريفه (...ا لم يك نطفة من مني يمني...) قيامت/38
همين معنا قابلاستفادهاست.درترجمههايفارسيقرآن از ابتدا تاكنون معمولا اصل اين واژه استفاده شده و معادلپارسيدر برابرش ننهادهاند، ولي در ترجمههاي انگليسي قرآن به جاي آن واژههاي زير آمده است:
Sperm Drop (Arbery), Life Germ Shakir, Droped Sperm (H. Palmer),Drop of Seed (Pickthall), Living Germ,Semen.
اختلاف مترجمان در معادل گزيني تا حدودي ناشي از استعمال گوناگون و وجوه مختلف معنايي اين كلمه ميباشد.
نطفه امشاج
امشاج جمع مشيج و مشجبه معناي آميخته ومختلط ميباشد.
در رابطه با اينكه مقصود آيه از تركيب نطفه چه مؤلفههايي است، احتمالات گوناگوني وجود دارد كه اهم آنها عبارتنداز:
1- آميختگي و لقاح نطفه زن و مرد. اين نگرش، رايجترين ديدگاه در ميان مفسران پس از نزول وحي تا زمان حاضر بوده است. و كساني مانند طبري، ابن كثير، مراغي، طبرسي و.. آن را پذيرفتهاند. برخي چون مجاهد در تاييد اين معنا آيه شريفه «...انا خلقناكم من ذكر وانثي...» را گواه گرفتهاند. در «مسند احمد بن حنبل» نيز آمده است كه پيامبر درباره چگونگي آفرينش انسان فرمودند: «من نطفة الرجل و من نطفةالمراة»
2- تركيب نطفه از عناصر و اجزاي گوناگون.
موريس بوكاي در اين زمينه ميگويد: مايع منوي از ترشحات مختلفي كه از غدد زير ناشي ميشود تشكيل شده است:
الف) بيضهها: ترشح غده تناسلي مرد حاوي اسپرماتوزوئيدهاست، سلولهاي دراز واجد تاژك دراز، و غوطهور در مايعي سرم گونهاند.
ب) كيسههاي تخمي: اين اعضا كه مخازن اسپرماتوزوئيدند، نزديك پروستات قرار گرفته و ترشح خاصي بدون عناصر بارور كننده دارند.
ج) پروستات: مايعي ترشح ميكند كه به مني، ظاهر خامهاي و بوي ويژهاش را ميدهد.
د) غدد ملحق به مجاري ادرار كه عبارتنداز: غدد كوپر (Cooper) يا غدد مري (Mery) مترشح، مايعي سيال و غدد ليتره (Littre) كه مادهاي مخاطي ترشح ميكنند. وي سپس ميگويد:
«... چگونه ميتوان از توافق متن قرآني با شناخت علمياي كه از اين پديدهها در عصرمان داريم تحت تاثير قرار نگرفت».
به نظر ميرسد، مقصود از آميختگي نطفه در قرآن مجيد دقيقا روشن نيست، هرچند آيه شريفه «انا خلقناكم من ذكرو انثي» احتمال اول را تقويت ميكند ولي نافي وجه مقابل آن نيست، از همين رو برخي از مفسرين، مانند صاحب الميزان گونه خاصي از آنها را ترجيح ندادهاند. نيز احتمال آنكه گونه ديگري از تركيب و آميزش نطفه مراد باشد منتفي نيست. در عين حال، با توجه به جمع بودن كلمه «امشاج» به نظر ميرسد مقصود قرآن، گونههاي مختلفي از آميختگي است و براين اساس ميتوان هر دو وجه ذكر شده را با اين آيه منطبق دانست.
به هر حال، آنچه مسلم است دو نكته ميباشد: 1- ابداعي بودن اصل اختلاط نطفه در قرآن. بهترين گواه بر اين مطلب تاريخ جنين شناسي است كه نشان ميدهد تا قرون اخير مساله آميختگي نطفه به هيچ وجه در ميان دانشمندان مطرح نبوده است.
2- انطباقپذيري آن با آخرين رهآوردهاي علمي در جنين شناسي.
2- علق / علقة؟
دومين مرحله رشد و تكامل جنين از ديدگاه قرآن، علقة ميباشد. اين واژه پنج مرتبه در آيات: (حج 5، مؤمنون 14، غافر 67، قيامت 38) ذكر گرديده است. در يك مورد نيز كلمه «علق» آمده است:(علق 2). ليكن در مورد اينكه آيا علق همان علقة است و هر دو بيانگر يك مرحله از ادوار جنيني ميباشند يانه، رويكردهاي گوناگوني وجود دارد. از اينرو هريك را جداگانه مورد بررسي قرار خواهيم داد.
علق
علق به معناي: «درآويختن»، «دل بستن»، «چيز چسبان»، «خون» و جمع علقة به معناي «زالوي خون مكنده آبزي» و «آويزگاه» آمده است.
در برخي از ترجمههاي فارسي قرآن، معادلهاي زير را برابر «علق» نهادهاند:
«خون بسته» (مكارم شيرازي)، «آويزك كه همان اسپرماتوزوئيد است» (فولادوند)، «خون بسته شده» (معزي)، «لخته خوني» (آيتي)، «يك نطفه زالووش» (بهبودي). در ترجمههاي انگليسي نيز چنين آمده است:
Blood Clot (Arberymere) Clot ofCongealed Blood (Yousuf Ali), Clot (Shakir, Pickthall), Germ Cell (H.Palmer).
صرف نظر از صحت و سقم هريك از ترجمههاي فوق، آنچه در اينجا جالب توجه است اين است كهبسياري از برگردانهاي بالا، چنين مينمايد كهمترجمان علق را همان علقة يعني مرحله بعد ازانعقاد نطفه دانستهاند. ولي در ترجمه فارسي بهبودي و انگليسي پالمر به مرحله اول يعني نطفه نزديكتر است.
مفسران قرآن در گذشته چندان توجهي به مساله اتحاد يا اختلاف معنايي علق و علقة نكردهاند و تنها در دهههاي اخير اين مساله مورد بررسي و كاوش قرار گرفته است. در «تفسير الفرقان» آمده است:
«علق (نه علقة، زيرا علقه حالت دوم جنين و برآمده از علق ميباشد) اسم جنس كرمهاي كوچك چسبنده و جمع آن است. پس علق همان مني است كه بر اثر چسبندگي «به هرچيزي چون لباس، بدن يا جدار رحم ميآويزد. و مجموع آن، كه حاوي ميليونها نطفه يعني، اسپرمهاي چسبان است و برخي به بعض ديگر آويخته و تماما بهجدار رحم ميچسبند، علق ميباشد...»
شايد بتوان بر جدايي علق از علقة چنين استشهاد نمود كه قرآن در هيچ يك از مواردي كه مراحل مختلف جنين را بيان نموده از واژه «علق» استفاده نكرده و همواره كلمه «علقة» را به كار برده است، مانند: حج5، مؤمنون 14، غافر67، قيامت 38، و در مواردي كه درباره چگونگي تداوم نسل بشر است تنها به ذكر يك مرحله بسنده ميكند و همواره همان مرحله نخست، يعني، نطفه را كه مبدا اساسي پيدايش جنين استيادآوري ميكند و هر بار يكي از وجوه و خصوصيات آن را بر ميشمرد. مانند: «الم نخلقكم من ماء مهين»، «فجعل نسله من سلالة من ماء مهين»،«خلق من ماء دافق...»، «انا خلقنا الانسان من نطفةامشاج...» در آيات فوق واژههاي «مهين»، «سلالة»، «دافق» و «امشاج» هر يك بيانگر يكي از ويژگيهاي نطفه ميباشند. اكنون احتمال آنكه مقصود از «علق»، كه در اين آيه به تنهايي ذكر شده است، همان مرحله آغازين تكوين جنين با بيان ويژگي كرمسان و زالووش بودنش باشد تا حدودي موجه مينمايد، ليكن در حدي نيست كه بتوان با اطمينان كامل آن را پذيرفته و معناي ديگر را مردود دانست.
علقة
علقة به چند معنا آمده است: «زالوي سرخرنگ آبزي»، «زالوي خون مكنده آبزي، پاره لخته خون»، «انگل سرخرنگ آبزي كه به بدن ميچسبد و از آن خون ميمكد...»در ترجمههاي فارسي و انگليسي قرآن معمولا علق و علقة يكسان معني شده است ولي در ترجمه فارسي «بهبودي» علقة به معناي «به صورت يك كرم به جدار رحم چسبيده» (5:22)، «به صورت كرم چسبان به جدار رحم» (14:23)، «به صورت جنين به رحم چسبيده» (67:40) آمده است. مفسران قرآن از دير زمان غالبا علقة را به «خون بسته» معنا كردهاند. در برخي از تفاسير جديد قرآن مانند تفسير طنطاوي، الميزان، نمونه و... اين معنا يافت ميشود. برخي از مفسران نيز معناي روشني از آن ارائه نداده و به اين بسنده كردهاند كه حالتبعدي نطفه است.
تعارض با علم
اكنون اين اشكال رخ مينمايد كه در رويان شناسي نوين با ابزارهاي سنجش دقيق و چشم مسلح، تمام مراحل پيدايش و تكامل جنين مورد بررسي و كاوش قرار گرفته ولي مشاهده نگرديده است كه انسان از مرحله خون بسته عبور كند. لذا برخي تصريح نمودهاند كه: «انسان هيچگاه از مرحله خون بسته نگذشته است».
بنابراين، با توجه به قطعي بودن مساله فوق از نظر علمي از يكسو و يگانگي نازل كننده كتاب مبين، و احاطه مطلقه علمي او به زواياي هستي «ا لا يعلم من خلق و هو اللطيف الخبير»، و صدق و راستي ترديد ناپذير آيات الهي و نيز اينكه كلمه علق وعلقه داراي معاني گوناگوني هستند، به روشني درمييابيم كه ترجمه و تفسير آن به «خون بسته» صواب نيست. در مقابل، دو معناي سازگار با ره آوردهاي علمي جديد در برابر اين واژه وجود دارد: زالو، شيئي آويزنده و چسبان. برخي معناي دوم را ترجيح داده و كلمه زالو را كه با شكل ظاهري اسپرم مطابقت دارد براي مرحله اول مناسب ديدهاند.
موريس بوكاي ميگويد: «استقرار تخم در رحم به وسيله رشد ترغابههايي [Villosite] كه دنباله واقعي تخماند به وقوع ميپيوندد كه همانند ريشهها در خاك ميرويند تا آنچه براي رشد تخم لازم است از جداره عضو برگيرند. اين ترغابهها تخم را به رحم ميآويزند. شناخت آنها از زمانهاي جديد است.» وي سپس با اشاره به آيه: «خلق الانسان من علق» (علق2) ميگويد: «چيزي كه آويخته ميشود ترجمه كلمه «علق» است... [واين] كاملا پاسخگوي واقعيتي است كه امروزه به اثبات رسيده است. اين مفهوم در چهار آيه ديگر كه تطورات متوالي از مرحله قطره مني تا پايان را ذكر ميكند ياد آوري شده است.» مقصود وي از چهار آيه عبارت است از: (حج 5)، (مؤمنون 14)، (غافر 67)، (قيامت 37 - 38). نيز «البار» ميگويد:
«... اساسا علقة به هر چيزي كه بچسبد و بياويزد اطلاق ميگردد... علقة نيز چنين عمل ميكند زيرا به جدار رحم چسبيده و در آن لانه ميگزيند...» بر اساس اين معنا كلمه «علقة» معناي وصفي دارد و بيانگر مرحله لانه گزيني نطفه گشنيده شده ميباشد. همانطور كه در اول اين مقاله ذكر شد «البار» مهمترين و بارزترين ويژگي اين مرحله تا پايان دوره زايگوتيك را پيوند و آويختگي ميداند و كلمه «علقة» را دقيقترين توصيف آن ميشمارد.
اكنون اين سؤال پديد ميآيد كه چرا مترجمان و مفسران قرآن بويژه قدماي آنها علقة را به خون بسته تفسير كردهاند، در حالي كه اين مطلب از نظر علمي مردود است ؟ «البار» چنين پاسخ ميدهد: «علقة از هر سو با خون لخته گون احاطه شده است...(شكل 7)
آنگاه اگر بدانيم كه حجم علقه در حال آويختن از14 ميليمتر تجاوز نميكند به زودي در مييابيم كه چرا مفسران پيشين تاكيد ميورزيدند كه علقه خون بسته است... آري، علقه با چشم غير مسلح ديدني نبوده، اما از هر سو خون گرداگردش را فرا گرفته است.. بنابراين تفسير علقه به خون بسته ناشي از مشاهده با چشم غير مسلح است...»
3- مضغه
مضغه مشتق از مضغ (جويدن) و به معناي: «پاره گوشت»، «مقداري از گوشتبه قدر يك بار جويدن» و «لقمه جويده از گوشت و غير آن» است.
در ترجمههاي فارسي قرآن «مضغه» چنين ترجمه شده است: «چيزي شبيه گوشت جويده شده»، (مكارم شيرازي)، «مضغه» (فولادوند)، «گوشت جويده شده» (معزي)، «پاره گوشت» (الهي قمشهاي)، «به صورت يك قطعه گوشت جويده» (بهبودي)، «پاره گوشتي»، (آيتي). در ترجمههاي انگليسي نيز آمده است:
a Tissue (Arbery), a lump of Flesh (Shakir), a Foetus lump (Yousuf Ali), an embr yonic lump (H. Palmer), a littlelump (Pickthall), Shapeless lumpof flesh.
در تفاسير نيز آمده است: «(ثم من مضغة) وآن پاره گوشت كوچكي استبقدري كه جويده شود و تحول يافته علقه ميباشد»، «فخلقنا العلقة مضغة) يعني آن را به پاره گوشتي تبديل كرديم.» برخي نيز مضغة را به خون غليظ تفسير نمودهاند: «واز علقة به مضغه، وآن پارهاي از خون غليظ است كه نام و شكل ويژهاي ندارد...»، «واز علقة به مضغه، آنگاه كه آن نطفه آويزنده بزرگ شود و به لختهاي از خون غليظ مختلط تبديل گردد.» به نظر ميرسد تفسير مضغه به خون غليظ نه از نظر لغوي درست است و نه از ديدگاه علمي. ليكن آنچه در ترجمه بهبودي ومكارم آمده استبا رهآوردهاي علمي و يافتي مشاهدات ابتدايي بدون استفاده از ابزارهاي علمي مطابقت دارد.
در بررسيهاي علمي معمولا اين مرحله را با تحولاتي كه از هفته چهارم آغاز دوره جنيني (Embryonic Period) و پيدايش سومايتها، تطبيق نمودهاند.
البار ميگويد: ظهور سومايتها با پيدايش قوسهاي حلقي (Pharyngeal Arches) كه در نتيجه شكافهاي ايجاد شده در طبقه خارجي (اكتودرم) و رشد طبقه مياني (مزودرم) پديد آمده است همراه است. درنتيجه اين دگرگونيها پنج جفت از قوسهاي فارينژيل در ناحيه فوقاني جنين (درست زير گرده سر) پديد ميآيد.
بنابراين، مضغة يا پاره گوشتي كه دندانها جويده و بيرون انداخته دقيقترين وصف اين مرحله است، زيرا قوسهاي حلقي و سومايتها به جنين دقيقا شكل مضغه را ميبخشد. (شكل 8)
به نظر ميرسد در اين مرحله قرآن به نكته علمي ويژهاي اشاره ندارد و به بيان شكل ظاهري جنين كه به صورت «لقمه جويده» ميباشد بسنده كرده است. البته اگر مضغة به معناي «گوشت جويده شده» باشد خالي از شكل (8)
بيانجنسجنينيعنياشتمالبرمواديگوشتمانندنيست، در عين حال بايد توجه داشت كه مقصود از گوشت در اينجاغيراز اجرام عضلاني است كهپوششاستخوانها را تشكيلميدهدوقرآن ازآن به«لحم» تعبير نمودهاست.
با توجه به آنچه گذشت ميتوان از نكات جنين شناختي قرآن تا مرحله مضغة چنين نتيجه گرفت:
1- قرآن براي اولين بار پرده از آميختگي نطفه انسان برميافكند و اين مطلب هرچند از نظر رويانشناسان تا قرن نوزدهم ميلادي پوشيده مانده بود، ولي براي مفسران قرآن بخشي از اين حقيقتيعني تركيب نطفه از مني مرد و آب رحم آن روشن و آشكار بوده و در تفاسير خود از آن سخن گفتهاند.
2- قرآن مجيد براي اولين بار از آويزندگي و (لانهگزيني)تخم سخن به ميان آورده ولي اين حقيقتبر مفسران و مترجمان قرآن مخفي مانده، تا آنكه در پي دستيابي به ميكروسكوپ و انقلاب در دانش رويانشناسي، معناي درستي از مطالب قرآن به دست آمد.
3- در رابطه با مرحله سوم از بيان قرآن مجيد نكته علمي خاصي استفاده نميشود، كما اينكه هيچ تعارضي نيز با رهيافتهاي علمي نوين ندارد، و گفته قرآن با شكل ظاهري جنين انطباق كامل دارد.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/3674
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت