زمانه پندى آزاد وار داد مرا | زمانه را چو نكو بنگرى همه پند است |
زبان ببند، مرا گفت، و چشم دل بگشاى | كه را زبان نه بند است پاى در بند است |
بدان كسى كه فزون از تو، آندو چه كنى؟! | بدان نگر كه به حال تو آرزومند است! |
يكم. از آيات قرآن و فرمايش حضرات معصومين (ع) استفاده مىشود كه خداوند، افراد گنهكار را در صورتى كه زياد غرق گناه نشده باشند، به وسيله زنگهاى بيدارباش يا گاهى به وسيله مجازاتهايى متناسب با اعمالى كه انجام دادهاند، بيدار مىسازد و به راه حق باز مىگرداند.
اينها كسانىاند كه هنوز شايستگى هدايت را دارند و مشمول لطف خداوند هستند و مجازاتهايى كه موجب ناراحتى ايشان مىشود، نعمتى براى آنان محسوب مىشود؛ چنان كه خداوند در قرآن شريف مىفرمايد:
(ظهر الفساد فى البر و البحر بما كسبت ايدى الناس ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلهم يرجعون)؛
روم (30)، آيه 41. «در خشكى و دريا، فساد و تباهى بر اثر كردار مردم ظاهر شد تا خداوند نتيجه قسمتى از اعمال آنها را به ايشان بچشاند، شايد كه ايشان برگردند [و از كردار ناشايست خود توبه كنند]».
دوم. در مقابل كسانى كه در گناه و تباهى غوطهورند و تمام پلهاى پشت سر خود را خراب كردهاند، خداوند آنها را به حال خودشان وا مىگذارد و به اصطلاح به آنان ميدان مىدهد تا پشتشان از بار گناه سنگين شده، استحقاق حداكثر مجازات را پيدا كنند. آيه زير اشاره به همين معنا دارد:
(ولا يحسبن الذين كفروا انما نملى لهم خير لانفسهم انما نملى لهم ليزادادوا اثماً و لهم عذاب مهين)؛
آل عمران (3)، آيه 178. «آنهايى كه كافر شدند، گمان نكنند مهلتى كه به ايشان مىدهيم، براى آنان خوب است؛ بلكه فقط به آنها مهلت مىدهيم تا به طغيان و گناه خود بيفزايند و براى آنان عذاب خواركنندهاى مهيا است».
همين مطلب را حضرت زينب (س) در خطاب به يزيد و حكومت خودكامه و جبار او مىفرمايد:
«[اى يزيد!] تو امروز شادى مىكنى و چنين مىپندارى كه چون فراخناى جهان را بر ما بسته اى... و ما را همچون اسيران از اين ديار به آن ديار مىبرى، نشانه قدرت تو است يا در پيشگاه خدا قدر و منزلتى دارى و ما را در درگاه او راهى نيست؟ اشتباه مىكنى، اين فرصت را خداوند به جهت اين به تو داده تا پشتت از بار گناه سنگين گردد و عذاب دردناك در انتظار تو است».
سوم. هدف زندگى هرچقدر پايدارتر و ماندنىتر باشد، از ارزش و اعتبار بيشترى برخوردار است و چون در بينش الهى رضايت و خشنودى الهى و تقرب به او، بالاترين هدف زندگى است، پس مؤمن در زندگى دنيوى خود تلاش مىكند به قرب الهى نايل شود و فعاليتها و بهرهمندىهاى خود را از دنيا با موازين و الگوهايى كه دين ارائه مىدهد، منطبق و هماهنگ سازد.
در مجموع قرآن كريم بيان مىدارد كه زندگى دنيا، مقدمه رسيدن به كمال و سعادت دنيوى و اخروى است و هيچ يك از دنيا و آخرت نبايد بىارزش تلقى شود؛ اما در عين حال بايد اهداف دنيوى در سايه اهداف اخروى تأمين گردد:
(المال و البنون زينة الحيوة الدنيا و الباقيات الصالحات خير عند ربك ثواباً و خير املاً)؛ «مال و فرزندان زينت زندگى دنيا است و اعمال صالح كه تا قيامت باقى است نزد پروردگار بهتر و عاقبت آن نيكوتر است».
سوره كهف (18)، آيه 46. حتى به صراحت و تأكيد در آيات قرآن مىخوانيم: «آنچه در نزد خداوند، براى متقين و مؤمنان مهيا شده است، از تمام دارايىهاى روى زمين بهتر و برتر است»؛ يعنى، تلاش و كوشش شما تنها مصروف دنيا نباشد؛ بلكه آخرتگرايى هدف اصلى و نهايى شما باشد و دنيا را به عنوان مقدمه و زمينه رسيدن به آخرت قرار دهيد؛ در عين حال در زندگى دنيوى نيز از نصيب و بهره خود غفلت نورزيد. قدر دارايى، سلامتى، جوانى و زنده بودن خود را بدانيد و به وسيله اين نعمتهاى الهى، آخرت را كسب كنيد.
در اين زمينه مىفرمايد: كسى كه تقوا پيشه كند؛ يعنى، عمل صالح انجام دهد و از زشتىها پرهيز كند؛ خداوند وسايل راحتى زندگى دنيوى او را تأمين كرده، او را از تنگناها و دشوارىهاى زندگى با سربلندى بيرون مىبرد:
(و من يتق الله يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لا يحتسب من يتوكل على الله فهو حسبه ان الله بالغ امره)؛
طلاق (65)، آيه: 2 - 3. انسان متقى بجايى مىرسد كه خداوند زندگى مادى او را نيز تدبير مىكند. پس بالاترين توفيقهاى مادى و معنوى نصيب فرد مؤمن است، چون هم زندگى دنيوى او تضمين و تأمين شده است و هم فرجام نيك او؛
(و العاقبة للمتقين)؛
اعراف (7)، آيه 128.