روح حيوانات در آخرت | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
روح حيوانات در آخرت
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
روح حيوانات در آخرت
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
عالم قیامت
سوال:
روح حيوانات پس از مرگ چي ميشه؟ كشتن مگس و اينجور حشرات گناه داره؟
پاسخ تفصیلی:
براساس تحقيقات فلاسفه اسلامى، گياهان و حيوانات نيز روح وبه تعبير ديگر نفس دارند. البته روح يا نفس آنها متفاوت با نفس انسان است و نفس گياه نيز متفاوت با نفس حيوان است.
درباره حشر حيوانات در آخرت از بعضى آيات چنين به دست مىآيد كه حيوانات در آخرت محشور مىشوند. در اين که حيوانات و گياهان و حتي جمادات داراي روح و حرکت مي باشند ترديدي نيست. اما اين که همه اينها در قيامت محشور شوند ضرورت ندارد زيرا قيامت صحنه حسابرسي و بهره گيري از مسؤوليت هاست.
اگر ساختار فکري ما تنها براساس علوم تجربي و طبيعي و يا فلسفي باشد «قانون بقاء ماده و انرژي» و يا «موجود معدوم نمي شود» را مطرح مي کنيم و لذا نابودي را محال مي دانيم.
اما اگر علاوه بر دانش تجربي و فلسفي، مبناي معرفتي و عرفاني داشته باشيم مي توانيم بگوييم خداوند توانايي آفرينش هر جهاني را متناسب با مقتضيات آن را دارد و همان طور که مي تواند با فرمان «کن فيکون» (بقره، آيه 117) باش پس مي باشد. ([موجود] باش پس [فورا موجود] مي شود) موجودي را بيافريند.
با قطع فيض از موجود مي تواند تمام قالب هاي آن را بشکند «يوم تبدل الارض غير الارض والسموات؛ روزي که زمين به غير اين زمين و آسمان ها (به غير اين آسمان ها) مبدل مي گردد» (ابراهيم، آيه 48).
لذا وقتي نظام دنيا دگرگون مي شود، آن چه که به مقتضاي نظام آخرت لازم است تحقق مي يابد و ضرورتي ندارد عين همان سنگ ها با عين همان گياهان و يا حيوانات محشور شوند و روح و حرکت آن موجودات که به وسيله فرشتگان تدبير مي شود «فالمدبرات امرا...؛ و کار (بندگان) را تدبير مي کند» (نازعات، آيه 5). همچنان باقي هستند بدون اين که نياز به تقسيم و انقسام به تعداد موجودات داشته باشند.
براي توضيح بيشتر نسبت به حيوانات توجه شما را به متن زير جلب مي کنيم.
1. آيا رستاخيز براى حيوانات هم وجود دارد؟
شك نيست كه نخستين شرط حساب و جزا مسئله عقل و شعور و بدنبال آن تكليف و مسئوليت است، طرفداران اين عقيده مىگويند مداركى در دست است كه نشان مىدهد حيوانات نيز به اندازه خود داراى درك و فهمند، از جمله:
زندگى بسيارى از حيوانات آميخته با نظام جالب و شگفتانگيزى است كه روشنگر سطح عالى فهم و شعور آنها است كيست كه درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجيب آنها و نظام شگفتانگيز لانه و كندو، سخنانى نشنيده باشد، و بر درك و شعور تحسينآميز آنها آفرين نگفته باشد؟ گرچه بعضى ميل دارند همه اينها را يك نوع الهام غريزى بدانند، اما هيچ دليلى بر اين موضوع در دست نيست كه اعمال آنها به صورت ناآگاه (غريزه بدون عقل) انجام مىشود.
چه مانعى دارد كه اين اعمال همانطور كه ظواهرشان نشان مىدهد ناشى از عقل و درك باشد؟ بسيار مىشود كه حيوانات بدون تجربه قبلى در برابر حوادث پيشبينى نشده دست به ابتكار مىزنند، مثلاً گوسفندى كه در عمرش گرگ را نديده براى نخستين بار كه آن را مىبيند به خوبى خطرناك بودن اين دشمن را تشخيص داده و به هر وسيله كه بتواند براى دفاع از خود و نجات از خطر متوسل مىشود.
علاقهاى كه بسيارى از حيوانات تدريجا به صاحب خود پيدا مىكنند شاهد ديگرى براى اين موضوع است، بسيارى از سگهاى درنده و خطرناك نسبت به صاحبان خود و حتى فرزندان كوچك آنان مانند يك خدمتگذار مهربان رفتار مىكنند.
داستانهاى زيادى از وفاق حيوانات و اينكه آنها چگونه خدمات انسانى را جبران مىكنند در كتابها و در ميان مردم شايع است كه همه آنها را نميتوان افسانه دانست. و مسلم است آنها را به آسانى نمىتوان ناشى از غريزه دانست، زيرا غريزه معمولاً سرچشمه كارهاى يكنواخت و مستمر است، اما اعمالى كه در شرايط خاصى كه قابل پيشبينى نبوده بعنوان عكس العمل انجام مىگردد به فهم و شعور شبيهتر است تا به غريزه.
هم امروز بسيارى از حيوانات را براى مقاصد قابل توجهى تربيت مىكنند، سگهاى پليس براى گرفتن جنايتكاران، كبوترها براى رساندن نامهها، و بعضى از حيوانات براى خريد جنس از مغازهها، و حيوانات شكارى براى شكار كردن، آموزش مىبينند و وظائف سنگين خود رابا دقت عجيبى انجام مىدهند، (امروز حتى براى بعضى از حيوانات رسما مدرسه افتتاح كردهاند!)
از همه اينها گذشته، در آيات متعددى از قرآن، مطالبى ديده مىشود كه دليل قابل ملاحظهاى براى فهم و شعور بعضى از حيوانات محسوب مىشود، داستان فرار كردن مورچگان از برابر لشكر سليمان، و داستان آمدن هدهد به منطقه «سبا و يمن» و آوردن خبرهاى هيجانانگيزبراى سليمان شاهد اين مدعا است.
در روايات اسلامى نيز احاديث متعددى در زمينه رستاخيز حيوانات ديده مىشود، از جمله: از ابوذر نقل شده كه مىگويد: ما خدمت پيامبر(ص) بوديم كه در پيش روى ما دو بز به يكديگر شاخ زدند، پيغمبر(ص) فرمود، مىدانيد چرا اينها به يكديگر شاخ زدند؟ حاضران عرض كردند: نه، پيامبر(ص) فرمود ولى خدا مىداند چرا؟ و به زودى در ميان آنها داورى خواهد كرد، (تفسير مجمع البيان و نور الثقلين ذيل آيه بالا).
و در روايتى از طرق اهل تسنن از پيامبر نقل شده كه در تفسير اين آيه فرمود: ان الله يحشر هذه الامم يوم القيامة و يقتص من بعضها لبعض حتى يقتص للجماء من القرناء؛خداوند تمام اين جنبندگان را روز قيامت بر مىانگيزاند و قصاص بعضى را از بعضى مىگيرد، حتى قصاص حيوانى كه شاخ نداشته و ديگرىبىجهت باو شاخ زده است از او خواهد گرفت؛(تفسير المنار ذيل آيه).
در آيه 5 سوره تكوير نيز مىخوانيم و اذا الوحوش حشرت؛ هنگاميكه وحوش محشور مىشوند اگر معنى اين آيه را حشر در قيامت بگيريم (نه حشر و جمع بهنگام پايان اين دنيا)يكى ديگر از دلايل نقلى بحث فوق خواهد بود.
2.اگر آنها رستاخيز دارند تكليف هم دارند
سؤال مهمى كه در اينجا پيش مىآيد و تا آن حل نشود تفسير آيه فوق روشن نخواهد شد اين است كه آيا نمىتوانيم قبول كنيم كه حيوانات تكاليفى دارند با اينكه يكى از شرايط مسلم تكليف عقل است و به همين جهت كودك و يا شخص ديوانه از دايره تكليف بيرون است؟ آيا حيوانات داراى چنان عقلى هستند كه مورد تكليف واقع شوند؟ و آيا مىتوان باور كرد كه يك حيوان بيش از يك كودك نابالغ و حتى بيش از ديوانگان درك داشته باشد؟ و اگر قبول كنيم كه آنها چنان عقل و دركى ندارند چگونه ممكن است تكليف متوجه آنها شود.
در پاسخ اين سؤال بايد گفت كه تكليف مراحلى دارد و هر مرحله ادراك و عقلى متناسب خود مىخواهد، تكاليف فراوانى كه در قوانين اسلامى براى يك انسان وجود دارد بقدرى است كه بدون داشتن يك سطح عالى از عقل و درك انجام آنها ممكن نيست و ما هرگز نمىتوانيم چنان تكاليفى را براى حيوانات بپذيريم، زيرا شرط آن، در آنها حاصل نيست، اما مرحله ساده و پائينترى از تكليف تصور مىشود كه مختصر فهم و شعور براى آن كافى است، ما نمىتوانيم چنان فهم و شعور و چنان تكاليفى را بطور كلى درباره حيوانات انكار كنيم.
حتى درباره كودكان و ديوانگانى كه پارهاى از مسائل را مىفهمند انكار همه تكاليف مشكل است مثلاً اگر نوجوانان 14 ساله كه به حد بلوغ نرسيده ولى كاملاً مطالب را خوانده و فهميدهاند در نظر بگيريم، اگر آنها عمدا مرتكب قتل نفس شوند در حالى كه تمام زيانهاى اين عمل را مىدانند آيا مىتوان گفت هيچ گناهى از آنها سر نزده است؟ قوانين كيفرى دنيا نيز افراد غير بالغ را در برابر پارهاى از گناهان مجازات مىكند، اگر چه مجازاتهاى آنها مسلما خفيفتر است. بنابراين بلوغ و عقل كامل شرط تكليف در مرحله عالى و كامل است، در مراحل پائينتر يعنىدر مورد پارهاى از گناهانيكه قبح و زشتى آن براى افراد پائينتر نيز كاملاً قابل درك است بلوغ و عقل كامل را نمىتوان شرط دانست.
با توجه به تفاوت مراتب تكليف، و تفاوت مراتب عقل اشكال بالا در مورد حيوانات نيز حل مىشود.
آياتى از قرآن كريم اشاره به حشر حيوانات دارد؛ از جمله: الف) ما من دابة من الارض و لا طائر يطير بجناحيه الاّ امم امثالكم ما فرطّنا فى الكتاب من شىء ثمّ الىربّهم يُحشرون؛ هيچ جنبندهاى در زمين، و هيچ پرندهاى كه با دو بال خود پرواز مىكند، نيست مگر اين كه امّتهايى همانند شما هستند. ماهيچ چيز را در اين كتاب، فرو گذار نكرديم، سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور مىشوند، (انعام / 38). از اين كه در ذيل آيه فرموده: «ثم...» استفاده مىشودكه مراد از اين شباهت، تنها شباهت در احتياج به خوراك و جفتگيرى و تهيه مسكن نيست؛ بلكه جهت اشتراك ديگرى نيز بين انسان و حيوانات هست كه آنها را در مسأله بازگشت به سوى خدا، به انسان تشبيه كرده است.
ب) و اذا الوحوش حُشِرت؛(تكوير، آيه 5). وحوش جمع وحش است و وحش حيوانى است كه هرگز با انسانها اُنس نمىگيرد (مانند درندگان و امثال آن). ظاهر آيه ـ از اين جهت كه در سياق آيات توصيف كننده قيامت قرار دارد ـ بيانگر اين است كه حيوانان وحشى هم در روز قيامت، مانند انسانها محشور خواهند شد. اما اين كه پس از محشور شدن چه وضعى خواهند داشت و سر انجام كارشان چه خواهد شد، در كلام خداى تعالى و روايات معتبر، چيزى نيامده است. حال بايد ديد،ملاك حشر و بازگشت انسان به سوى خدا چيست؟ و آيا همان ملاك، مشتركا در حيوانات نيز وجود دارد؟ بديهى است كه ملاك محشور شدن در انسان، جز نوعى از زندگى ارادى و شعورى ـ كه راهى به سوى سعادت يا بدبختى نشان مىدهد ـ نيست. ملاك سعادت تنها همان داشتن شعور و فطرت انسانى است كه به كمك پيامبران راه مشروعى از اعتقاد و عمل را به روى او باز مىكند و انسان آن راه را بپيمايد، در دنيا و آخرت سعادتمند مىشود. اين سنتى است كه فطرت هر انسانى، آن را قبول دارد و در دو محور خلاصه مىشود: دعوت به كار خير و عدل و نهىاز عمل بد و ظلم. آيات بسيارى از قرآن كريم، مؤيّد اين نگرش است؛ از جمله: و نفسٍ و ما سوّيها فالهمها فجورها و تقويها؛ و قسم به جان آدمى و آن كس كه آن را آفريده و منظم ساخته، سپس فجور و تقوا (شرّ و خيرش) را به او الهام كرده است؛ (شمس، آيه 7 و 8).
با تفكّر عميق در مراحل زندگى حيوانات و در نظر گرفتن حالات مختلفى كه هر نوع از حيوانات در مسير زندگى به خود مىگيرند، روشن مىشود كه حيوانات هم مانند انسان، داراى آرا و عقايد فردى و اجتماعىاند و حركات و سكناتى كه در راه بقا و جلوگيرى از نابود شدن از خود نشان مىدهند، همه بر مبناى آن عقايد است؛ يعنى، حيوان نسبت به حاجتهاى خود و اين كه چگونه مىتوان آنها را برآورده ساخت، داراى شعور، آرا و عقايدى است كه همانها او را مانند انسان، به جلب منافع و دفع ضررها وا مىدارد. حيوانات نيز مانند آدميان تا اندازهاى،از موهبت اختيار بهرهدارند (البته نه به آن قوت و شدّتش كه در انسان هست) و نيز داراى سطحى از فهم و شعوراند.
موارد فراوانى است كه به برخى از آن شواهد اشاره مىشود:
الف- زيستشناسان در بسيارى از انواع حيوانات (مانند مورچه، زنبور عسل و موريانه) آثار عجيبى از تمدن و نازك كارىهاى ظريفى در صنعت و لطايفى در شيوه اداره مجموعه خود برخوردهاند كه هرگز نظير آن ـ جز در بعضى از ملل متمدن ـ ديده نشده است. قرآن كريم مىفرمايد: و فى خلقكم و ما يبث من دابه آيات لقوم يوقنون؛ و نيز در آفرينش شما و جنبندگانى كه [در سراسر زمين] پراكنده ساخته، نشانههايى است براى جمعيتى كه اهل يقيناند، (جاثيه، آيه 4). اين آيات مردم را به شناختن عموم حيوانات و تفكّر در كيفيت خلقت آنها و كارهايى كه مىكنند، ترغيب نموده و در آيات ديگرى به عبرتگرفتن از بعضى از آنها (مانند چهارپايان، پرندگان، مورچگان و زنبور عسل) دعوت كرده است وقتى كه زندگى بسيارى از حيوانات با نظام جالب و شگفتانگيزى آميخته است چه مانعى دارد كه اين اعمال ـ همان طور كه ظاهرشان نشان مىدهد ـ ناشى از عقل و درك باشد؟ گرچه بعضى ميل دارند همه اينها را يك نوع الهام غريزى بدانند، اما هيچ دليلى براى اين موضوع در دست نيست كه اعمال آنها به صورت ناخودآگاه و غريزى ـ بدون عقل ـ انجام مىشود.
ب- با دقت در حالات نفسانى انسان ـ كه به وسيله آن افعال اختيارى خود را انجام مىدهد ـ استنباط مىشود كه به شعور و اراده احتياج است. همين شعور و اراده، در سطحى نازلتر، در حيوانات ـ مخصوصا حيوانات اهلى ـ مشاهده مىشود، مثلاً در بعضى موارد حيوان از خودحركاتى نشان مىدهد كه انسان، مىفهمد كه اين حيوان در انجام دادن آن عمل مردّد است و در بعضى موارد مىبينيم كه حيوان با توجه به نهىِ صاحبش ـ از ترس شكنجه و يا به جهت تربيتى كه يافته است ـ از انجام دادن عملى خوددارى مىكند. در واقع همه كارهاى حيوان، مانندموش گرفتن گربه و يا فرار موش از گربه نيست كه به دليل روشن بودن نفع آن، بدون بهرهگيرى از تفكّر، اراده به عمل اقدام كند، بلكه در بعضى از موارد، صرف علم به وجود آن در برانگيختن اراده كافى نيست؛ چون به نافع بودنش جزم و يقين ندارد انگيزش اراده به سوى آن محتاج به تفكّر است. از اين رو ناگزير است كه فكر و شعور خود را به كار اندازد و ببيند آيا نواقص و موانعى همراه آن هست يا نه و اين كه آيا نافع است يا مُضر؟ در اين قبيل موارد، آن قدر فكر خود را به كار مىاندازد، تا به يك طرف احتمالات يقين پيدا كند. اينها دليل بر اين است كه در نفوس حيوانات هم، حقيقى به نام اختيار و استعداد حكم كردن به شايسته و ناشايست وجود دارد. او نيز مىتواند يك جا به لزوم فعل حكم كند و جايى ديگر به وجوب ترك آن و ملاك اختيار نيز همين است. البته اين صلاحيت، بسيار ضعيفتر از آن مقدارى است كه در نزد انسانها ديده مىشود، (براى مطالعه بيشتر ر.ك: تفسير نمونه، ج 5، ص 224).
اما چند نكته درباره حشر حيوانات قابل ذكر است:
1. با توجه به اين دلايل و دليلهاى متعدد ديگر، وقتى صحيح باشد كه بگوييم حيوانات هم تا اندازهاى ـ هر چند ضعيف ـ از اختيار سهمى دارند؛ چرا صحيح نباشد احتمال دهيم كه خداي سبحان، حد متوسط همان اختيار ضعيف را ملاك تكاليف مخصوص قرار دهد كه با افق فهم آنها مناسب باشد و ما از ان اطلاعى نداشته باشيم. خلاصه، راهى باشد كه از آن راه، پاداش دادن به حيوان مطيع و مؤاخذه از حيوان سركش، صحيح باشد و جز خداى سبحان، كسى بر آن آگاهى نداشته باشد؟
2. تكليف مراحلى دارد و هر مرحله، ادراك و عقلى متناسب با خود مىخواهد. تكاليف فراوانى كه در قوانين اسلامى، براى انسان وجود دارد، به قدرى است كه بدون داشتن يك سطح عالى از عقل و درك، انجام دادن آنها ممكن نيست و ما هرگز نمىتوانيم چنان تكاليفى را براىحيوانات بپذيريم؛ زيرا شرايط آن در حيوانات حاصل نيست. اما مرحله ساده و پايينترى از تكليف تصور مىشود كه اندكى فهم و شعور، براى آن كافى است. ما نمىتوانيم چنان فهم و شعور و تكاليفى را به طور كلى، درباره حيوانات انكار كنيم. حتى درباره كودكان و ديوانگانى كه پارهاى از مسائل را مىفهمند، انكار همه تكاليف مشكل است؛ مثلاً نوجوانان چهارده ساله را ـ كه به حد بلوغ نرسيده ولى كاملاً مطالب را خوانده و فهميدهاند ـ در نظر بگيريم. اگر آنان مرتكب قتل نفس شوند ـ در حالى كه تمام زيانهاى اين عمل را مىدانند ـ آيا مىتوان گفت كه هيچ گناهى از آنان سر نزده است؟ قوانين كيفرى دنيا نيز افراد نابالغ را در برابر پارهاى از گناهان، مجازات مىكنند؛ هر چند مجازاتهاى آنان خفيفتر است. بنابراين بلوغ و عقل كامل، شرط تكليف در مرحله عالى و كامل است و در مراحل پايينتر (يعنى در مورد پارهاى از اعمالى كه قُبح وزشتى آن براى افراد پايينتر نيز كاملاً قابل درك است) نمىتوان بلوغ و عقل كامل را شرط دانست.
3. در مورد اين كه آيا حشر حيوانات، شبيه حشر انسان است، يعنى، آنان هم مبعوث شده و اعمالشان حاضر مىشود و بر طبق آن پاداش و كيفر مىبينند يا نه؛ بايد گفت: معناى حشر اساسا همين است؛ چرا كه حشر در لغت به مفهوم جمع كردن افراد و سوق دادن آنان به سوىانجام كارى است. از آياتى مانند «انّا من المجرمين منتقمون؛ مسلما ما از مجرمان انتقام خواهيم گرفت» (سجده / 22). و «فلاتحسبناللّه مُخلف وعده رُسُلَه انالله عزيز ذوانتقام؛ پس گمان مبر كه خدا و عدهاى را كه به پيامبرانش داده، تخلّف كند؛ چرا كه خداوند قادر و انتقام گيرنده است» (ابراهيم، 47). و آيات مشابه آن استفاده مىشود كه حكمت حشر، اِنعام و انتقام (جزاى احسان و ظلم) است و چون اين دو وصف، در بين حيوانات نيز وجود دارد و اجمالاً بعضى ازآنها را مىبينيم كه در عمل خود ظلم مىكنند و برخى ديگر را مشاهده مىكنيم كه احسان را رعايت مىكنند؛ از اين رو بايد بگوييم كه حيوانات نيز حشر دارند، (ر.ك: الميزان، ج 7، صص 75 ـ 78، ذيل تفسير آيات 37 ـ 55 سوره انعام و تفسير نمونه، ج 5، صص 224 ـ 227).
کشتن حشرات موذي و حيواناتي كه اگر آنها را نكشند باعث اذيت و ضرر مي شوند و يا با بهداشت محيط و منزل و سلامت انسان منافات دارند, مانند سوسك و مار و عقرب و موش اشکال ندارد و گناه نيست. ولي بهتر است از كشتن حشرات و حيواناتي که اينچنين نيستند و آزاري ندارند, خودداري شود زيرا در روايت آمده که اگر کسي حيواني را بدون جهت بکشد فرداي قيامت مورد مؤاخذه قرار مي گيرد. در برخي روايات كشتن حشراتي مانند مورچه مجاز شمرده شده است. در حديثي از حضرت صادق(ع) آمده است: « لابأس بقتل النمل آذتك لولم توذك»؛ «كشتن مورچه اشكالي ندارد چه آزاري به تو برساند و چه نرساند. (بحار، ج64، ص268) و در برخي از كشتن زنبور نهي شده است.(همان، ص267) و در برخي روايات كشتن پشه و كك در صورت آزار رساندن مانعي ندارد(همان، ص311) كشتن حيواناتي شبيه مار و عقرب مورد تأكيد روايات است اما اين مسئله كه كشتن حيوانات و حشرات تأثير منفي در معنويات انسان داشته باشد و آثار سوء معنوي به دنبال داشته باشد، ظاهرا اگر اين كار با غرضي معقول و مقبول شرع و عرف انجام شود، چنين تبعات و اثر سويي به دنبال ندارد ولي اگر بدون دليل و به قصد تفريح و سرگرمي و اغراض ديگري انجام پذيرد و حيواني بدون دليل كشته و يا مورد آزار قرار گيرد احتمال دارد آثار سوء معنوي به دنبال داشته باشد. چنان چه در روايات آمده است كه اذيت و آزار زني نسبت به گربه و محروم كردن او از آب و غذا، موجب جهنمي شدن و ورود او به آتش گرديد. البته در برخي افراد كه حالات معنوي بالا و خاصي دارند، ممكن است كشتن حيواناتي كه براي ديگران آثار سويي به دنبال ندارد و امري جايز است براي آنها متناسب با حالات خاص روحي و معنوي آنها، مضر باشد و مانع ارتقاي بيشتر معنوي آنها گردد ولي اين امري موردي و خاص است نه فراگير و عام.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/3651
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت