پاسخ تفصیلی:
اعتقاد به معاد جز اصول دين است:
اصول دين اسلام عبارت ازتوحيد، نبوت و معاد است. و به سبب اعتقاد به همين سه اصل انسان جهان بيني الهي پيدا مي کند. توحيد در راس اعتقادات است نبوت در واقع راه يگانه پرستي و معرفت صحيح به توحيد را نشان مي دهد. و معاد فلسفه اصلي تکليف انسان و بعثت پيامبران را مي نماياند.
اصل معاد:
حکيمانه بودن آفرينش انسان و نيز حکيمانه بودن تکليف و پيروي از دستورات دين و هدفمند بودن بعثت را نشان مي دهد. زيرامعاد عبارت است از حيات جاودانه و ابدي انسان در جهان بعد از حيات مادي او در اين جهان. اگر خداوند براي انسان حيات دائمي و جاوداني در جهان ديگر در نظرنمي گرفت آفرينش انسان براي حيات مادي کوتاه مدت در عالم ماده توجيهي نداشت و کار گزافي به حساب مي آمد. اگر اعتقاد به قيامت و معاد نباشد معنايش اين است که خلقت و آفرينش انسان بيهوده است و خالي از حکمت و کسي که به افعال الهي و جهان آفرينش او چنين نگاهي داشته باشد هرگز با خداوند رابطه مناسب بر قرار نخواهد کرد يعني کسي که حکمت الهي را نپذيرد ايمان و اعتقاد به خداوند هم پيدا نخواهد کرد. اما اگر انسان به معاد ايمان داشته باشد آفرينش خود را با حکمت توام مي داند. و باعث تقويت ايمان او به ذات خداوند مي شود. از سوي ديگر وقتي انسان بداندکه حيات ابدي او در جهان ديگر در صورتي مطلوب است، که عمل و اعتقادات او در اين جهان درست و نزديک به صواب باشد. آن گاه براي او دستورات ديني و فلسفه دين ورزي و بعثت پيامبران معنا پيدا مي کند يعني متوجه مي شود که شريعت الهي و تکاليف انسان براساس ديانت بجا و شايسته بوده است. در واقع با اصل معاد هم حکمت خلقت و آفرينش انسان روشن مي شود و هم حکمت تکليف و دين ورزي انسان. اگر اعتقاد به معاد نباشد اصل دين ورزي و ايمان به خداوند و پيامبران او قابل توجيه و پذيرش نيست. بنابراين بايد گفت اعتقاد به معاد ضرورت دارد زيرا چنين عقيده اي موجب حکيمانه بودن اصل دين داري و دين ورزي مي شود.
جايگاه اعتقاد به معاد در قرآن:
يکي از ارکان اساسي ايمان اعتقاد به معاد است. به طوري که اگر کسي به معاد اعتقاد نداشته باشد از جمله ايمان داران به حساب نخواهند آمد قرآن در هر جا که از ايمان به خداوند سخن گفته است به نحوي ايمان به روز قيامت را هم در کنار آن آورده است. در سوره مبارکه حشر آيه 22 فرموده است: اي پيامبر گروهي را که ايمان به خدا و روز آخرت آورده اند نخواهي يافت که به دوستي کساني کشيده شوند که با خدا و رسول او در جنگند اگر چه آنان از پدران، پسران، برادران و عشيره هاي شان باشند. و آنان کساني اند که خدا ايمان را در دل هايشان جاي داده اند و به وسيله روح خود آنان را تأييد مي کند. (سوره مبارکه حشر، آيه 22) در اين آيه اعتقاد به معاد و اعتقاد به خداوند در کنار هم مطرح شده است و چنين اعتقادي در قلب ها نافذ و ثابت مي کند. در قرآن از زبان حضرت موسي نقل کرده است که او به خداي خود از شر تمام متکبراني که به روز آخرت ايمان نياورده اند پناه مي جويد (سوره مبارکه، غافر، آيه 27) علامه طباطبائي فرموده است:« در ميان کتب آسماني قرآن کريم تنها کتابي است که درباره روز رستاخيز به تفصيل سخن گفته است. و در صدها مورد با نام هاي گوناگون از آن ياد کرده است. و باز تذکر داده است که ايمان به روز جزا هم طراز با ايمان به خدا و يکي از اصول سه گانه اسلام است که منکر آن از آيين اسلام خارج شده و سرنوشتي جز هلاکت ندارد». ( علامه طباطبائي، شيعه در اسلام، ص 102) بنابراين در صورتي که ما از اهل نجات هستيم که ايمان به روز معاد داشته باشيم والا اهل عذاب و جهنم هستيم. پس اصل وجوب ايمان به قيامت يکي از اصول سه گانه جهان بيني اسلامي است. که بدون آن هيچ ايمان و اعتقاد به خداوند مدلل و مستدل نخواهد شد.
اعتقاد به قيامت اعتقاد به عدالت الهي است.
عدالت الهي يکي از مهم ترين اصول اساسي در عقيده شيعيان است. در صورتي مي توان عدالت الهي را موجه و مدلل کرد که معاد را به عنوان يک اصل ضروري در اسلام قبول داشته باشيم زيرا بدون معاد و جهان ديگر اعمال عدالت و رسيدگي عادلانه براي مطالبه جفاها و حق کشي ها در دنيا مسير نيست ظالماني بودند که بدون اين که حق مظلوم از آن ها گرفت شوند در کمال غرور و راحتي زندگي خود را سپري کردند در حالي که ستم هاي بي شمار را مرتکب شده اند. اگر خداوند عادل است بايد داد ستم ديدگان را به صورت کامل از ستم کاران بستانند و اين در دنيا ممکن نيست پس بايد در جهاني ديگر چنين زمينه وجود داشته باشد. قرآن کريم مي فرمايد: « ام نجعل الذين امنوا و عملوا الصالحات کالمفسدينفي الارض ام نجعل المتقين کالفجار؛ آيا ما کساني را که ايمان آورده اند و کردار شايسته انجام داده اند، مانند کساني که فساد و تباهي در زمين کرده اند قرار مي دهيم ؟! آيا درستکاران را مانند بدکاران قرار خواهيم داد؟!». (سوره مبارکه ص، آيه 28) اين پرسش خداوند پرسش انکاري است يعني هرگز مومنان صالح و پاک دل را با کافران و تبه کاران سيه دل يکسان ننخواهم انگاشت. بلکه براساس عدالت مطلق به حساب تبه کاران مي رسيم و درستکاران مومن را پاداش خواهيم داد. اگر اعتقاد به معاد در ميان نباشد در واقع اعتقاد به عدالت خداوند هم در ميان نيست وقتي کسي خدا را به عدالت نشناسد در واقع ايمان و معرفت صحيحي به خداوند ندارد. اگر بخواهيم ايمان به خداوند داشته باشيم بايد به حلقه هاي زنجير جهان بيني اسلام به صورت کلي ايمان بياوريم والا ايمان ما نه تنها کامل نيست بلکه معقول و مقبول هم نخواهد بود.
ايمان به معاد در واقع ايمان به رحمت الهي است:
يکي از صفات کمال خداوند رحمت است. علامه طباطبائي درباره تعريف رحمت فرموده است: « رحمت عبارت از بر آوردن نياز هر نيازمند و رساندن هر چيز به استحقاق خود و افاضه حق به ذي حق است». (علامه طباطبائي، الميزان، ج 7، ص 25) انسان چند ويژگي مهم دارد: 1. انديشه جاودانه بودن حيات را داراست. 2. خواهان حيات ابدي و جاودانه است. 3. بر پايه ايمان و عمل صالح سطح حيات فراتر از حيات طبيعي و حيواني را مي طلبد که در حيات دنيوي نمي گنجد. قرآن مي فرمايد:« قل نحن ما في السموات و الارض قل الله کتب علي نفسه الرحمه يجمع کم الي يوم القيامه لاريب فيه؛ بگو بپرس آسمان و زمين از آن کيست؟ بگو از آن خداست او رحمت را بر خود واجب کرده است، بدرستي که شما را در روز قيامت که ترديدي در آن نيست جمع مي کند. ( سوره مبارکه انعام، آيه 12) در حيات دنيوي آنچه انسان استحقاق آن را دارد داده نه شده است، پس بايد در حيات ديگر در جهان ديگر تمام استحقاقات انساني از سوي خداوند افاضه شود تا صفت رحمت او معنا پيدا کند خداوند هم به اقتضاي رحمت خود ما را در قيامت جمع مي کند. اگر اعتقادي به قيامت نباشد ديگر به رحمت الهي هم در ميان نيست از اين جهت لازم است انسان به معاد ايمان بياورد تا حداقل معرفت صحيح به رحمت خداوند پيدا کند.
ايمان به معاد جسماني:
تمام کوشش قرآن در برابر منکران قيامت روي معاد جسماني است. منکران مي گفتند:« من يحي العظام و هي رميم؛ (سوره مبارکه يس, آيه 78) چه کسي استخوان ها را در حالي که خاکستر شده است زنده مي کند». قرآن جواب مي دهد:« قل يحييها الذي انشاها اول مره (سوره مبارکه يس,آيه 79 ) ؛ بگو آن ها را کسي زنده خواهد ساخت که بار اول ايجاد کرد». بنابراين مقتضاي عقيده به معاد, معاد جسماني است. و در واقع اعتقاد به معاد جسماني اعتقاد به قرآن و کتاب هاي الهي است. و کسي که به معاد جسماني عقيده ندارد در واقع به صداقت قول و سخن خداوند اعتقاد ندارد. بنابراين اعتقاد به معاد جسماني هم واجب و ضروري است.
ر. ک: رباني گلپايگاني, علي, عقايد استدلالي, ج 2, ص 178-217, نشر مرکز مديريت حوزه علميه خواهران چاپ اول,1380
2. مصباح, محمد تقي, آموزش عقايد دوره سه جلدي, ص 239-343, شرکت چاپ و نشر بين الملل, چاپ چهارم, 1379
3. شيرازي, مکارم آيه الله, اصول عقايد, براي جوانان, ص 327-362, انتشارات نسل جوان, چاپ سيزدهم, 1383.