طبق آنچه در روایات آمده ، معجزه ی شقّ القمر در اوائل شب رخ داده و مدّت آن حدود دو ساعت بوده است. لذا مردم آفریقا و اروپا و آمریکا نمی توانستند آن را ببینند ؛ چرا که در این مناطق هنوز روز بوده است. پس بدیهی است نباید گزارشی تاریخی از آنها به ما رسیده باشد. در قسمتهای شرقی آسیا نیز اوّلاً شب از نصفه گذشته بوده و بعید بوده که در آن هنگام کسان قابل توجّهی بیدار بوده و توجّه به ماه داشته باشند. ثانیاً در آن هنگام احتمال غروب ماه در افق آنها نیز وجود دارد.
بنا بر این ، شقّ القمر تنها در ایران ، عراق ، قسمتهایی از هند ، قسمتهایی از روسیّه و ممالک بین این کشورها ، که در قدیم زیر مجموعه اینها بوده اند ، قابل مشاهده بوده است. پس یکی از عواملی که باعث شده این حادثه به نحو فراگیر نقل نگردد این بوده که تنها در بخش محدودی از زمین قابل مشاهده بوده است.
2ـ حال باید دید در زمان وقوع این حادثه ، مناطق یاد شده از نظر ثبت وقایع نجومی در چه موقعیّتی بوده اند.
حتماً مطّلع هستید که مردم روسیّه در تاریخ علم قدیم سهم قابل ذکری ندارند و درخشش علمی این کشور تنها محدود به دهه های اخیر است. از ایران آن روز ، که شامل چندین کشور امروزی بوده ، نیز دانشمند و نویسنده ی معروفی را سراغ نداریم و از ایرانیان آن دوره نوشته ی علمی خاصّی در زمینه ی نجوم و تاریخ نجوم در دست نیست ، تا در میان آن دنبال گزارشی از شقّ القمر بگردیم. از هند آن دوران نیز نوشته ی قابل توجّهی در باب تاریخ علم در دست نیست ؛ البته در کتاب تاریخ فرشته ، تالیف محمدقاسم هندوشاه استرابادی معروف به فرشته ، که در باره ی تاریخ هند است ، آمده است که اهل ملیبار هندوستان به عهد رسول خدا شقّ القمر را دیدند و پس از آنکه علّتش بر حاکم شهر آشکار شد و فهمید که این حادثه معجزه رسول الله بوده است ، اسلام آورد.» ( ر.ک: اظهار الحقّ ، رحمت الله هندى ، ج2 ، ص 105 ، به نقل از مقاله ی یازدهم تاریخ فرشته)
بنا بر این اگر کسی اشکال کند که چرا جریان شقّ القمر در تاریخ نجوم ذکر نشده ، جواب داده می شود که : این حادثه در کشورهایی دیده شده که هیچ نوشته و گزارش تاریخی در باره ی وقایع نجوم آن دوران ، از آنها به دست ما نرسیده است. آنچه در باره ی تاریخ نجوم زمان رسول خدا (ص) در دست است عمدتاً مربوط می شود به برخی از ممالک بخش شرقی حوزه ی مدیترانه که معروفترین آن مناطق ، یونان و اسکندریّه ی مصر می باشند ؛ که در هنگام شقّ القمر در نور روز بوده اند.
3ـ مطلب مهمّ دیگر اینکه ، بنا به شواهد روشن ، هر آنچه مردم یا حتّی دانشمندان دیده اند در کتب علمی ثبت نشده است ؛ لذا به صرف نقل نشدن یک واقعه ی نجومی در کتب تاریخ نجوم نمی توان منکر وقوع آن بود. ذکر چند نمونه در این باره راهگشا خواهد بود.
الف. در کتاب « آسترونومی پوپولر » ، تالف فلاماریون ، صفحه ی 789 گوید: در سال 1572 میلادی (حدود 970هجری) ناگهان ستاره ی روشنی در میان صورت فلکی کف الخضیب پدید آمد که در نور روز و از زیر ابر نیز دیده می شد. تیکوبراهه منجّم معروف لهستانی نیز گزارش این پدیده را داده است. این ستاره ، که ظاهراً یک سوپر نوا یا ابر نو اختر بوده ، چهار سال در آسمان درخشیده است.
این حادثه که توسّط شخص معروفی چون تیکوبراهه ثبت شده در عصر صفویّه رخ داده که زمان طلائی نجوم اسلامی است و منجّمینی چون ملاعبدالعلی بیرجندی و ملامحمّد قاسم مظفّر در آن زمان می زیسته اند امّا این دو نفر هیچ گزارشی درباره ی آن ستاره نداده اند ؛ و این در حالی است که اوّلاً صورت فلکی کف الخضیب همیشه در ایران قابل رؤیت است و ثانیاً ملامحمّد قاسم مظفّر در همان زمان کتابی نگاشته است به نام تنبیهات و فصل آخر آن را اختصاص داده است به حوادث غریب و کمیاب ، ولی هیچ ذکری از دیده شدن چنین ستاره ای نکرده است. پس چنین نیست که هر چه را دانشمندان یک منطقه ثبت نکردند بتوان منکر وجود آن شد.
ب . فلاماریون به نقل از گذشتگان از دو ستاره سخن گفته که یکی در سال 827 و دیگری در سال 945 میلادی ظاهر شده و سپس ناپدید شدند. به عبارت دیگر وی از دو انفجار ابر نو اختری در این سالها گزارش داده است که با چشم غیر مسلّح قابل مشاهده بوده اند. ملامحمّد قاسم مظفّر نیز در التنبیهات از ظهور و افول یک ستاره در سال 245 هجری که مصادف با سال 860 میلادی است خبر داده است. لذا فلاماریون از سه حادثه ، که تقریباً در مدّت یک قرن واقع شده اند ، دو تا را متذکّر شده و سومی را ذکر نکرده است و ملامحمّد قاسم مظفّر به سومی اشاره نموده و آن دوی دیگر را ثبت نکرده است. از اینجا نیز معلوم می شود که دانشمندان به ثبت تمام وقایع نجومی اقدام نکرده اند. پس وقتی یک منجّم در عصر تبلور علم نجوم چنین اهمال کاری می کند چگونه می توان انتظار داشت که در عصر رکود علم نجوم که حتّی یک منجّم هم از آن دوران سراغ نداریم اقدام به ثبت وقایع نجومی بکنند.
ج . ملامحمّد قاسم مظفّر در التنبیهات موارد دیگری را هم می شمارد که هیچکدام از منجّمین غربی اشاره ای به آنها نکرده اند.
4ـ اکثر وقایع نجومی که در اعصار گذشته در کتب تاریخ علم یا کتب علمی ذکر شده اند خبر واحد هستند ؛ یعنی ناقلان طبقه ی اوّل تنها یکی ، دو نفر بوده اند و دیگران بی واسطه یا با واسطه از آنها نقل کرده اند. لذا تنها عاملی که باعث می شود ما به گفته های آنها اعتماد نماییم کم اهمّیّت بودن موضوع و حسن ظنّ ما به نویسنده است ؛ و الّا از نقل یکی ، دو نفر ، یقین استواری حاصل نمی شود. در حالی که خبر شقّ القمر را در طبقه ی اوّل که آن را با چشم خود مشاهده نموده و نقل کرده اند ، نه یکی ، دو نفر بلکه تعداد فراوانی تشکیل می دهند که دروغ بافی همه ی آنها از نظر عقل بعید به نظر می رسد.
ــ میزان اعتبار خبر شقّ القمر
الف. این خبر در آیه ی اوّل سوره ی قمر ذکر شده است. لذا اگر دروغ بود حتماً مشرکین اعراب بر قرآن کریم خدشه می کردند ؛ حال آنکه کسی از اعراب آن روز ، ایرادی به این آیه نکرده است. پس معلوم می شود که وقوع شقّ القمر از نظر آنان مسلّم بوده است.
ب. تاریخ نویس بزرگ ابوجعفر طبری ، در تفسیرش خبر شقّ القمر را با سی و پنج سند نقل نموده است ؛ یعنی سی و پنج نفر مستقیماً آن حادثه را مشاهده نموده و مستقلّ از یکدیگر نقل نموده اند. در حالی که هیچ خبر نجومی در تاریخ گذشته ی بشر نیست که با این تعداد ناقل ، به نسلهای بعدی منتقل شده باشد. لذا اگر کسی بخواهد منکر این واقعه شود پس باید تمام گزارشات تاریخ نجوم را منکر شود. وجود و تحقّق خارجی افرادی چون ارسطو ، بطلمیوس ، فیثاغورس ، ارشمیدس و ... با این تعداد سند به مردم زمان ما نرسیده است کجا رسد سخنان و گزارشات آنها. در حالی که دانشمندان هم به وجود این افراد یقین دارند هم به گزارشات نقل شده از آنها اعتماد می کنند.
5ـ برخی شبهه کرده اند که اگر حقیقتاً ماه از وسط دو نیم شده و دو نیمه ی آن از همدیگر تا اندازه ای فاصله گرفته باشند که از زمین قابل رؤیت باشد ، در آن صورت نظم منظومه شمسی به هم می ریزد.
این شبهه اگرچه برای برخی جدّی تلقّی شده ولی از نظر آشنایان به علم نجوم و فیزیک ارزش مطرح شدن هم ندارد ؛ چون با دو نیمه شدن ماه جاذبه ی آن از بین نمی رود. بلکه مجموع گرانش دو نیمه ی ماه باز برابر با جاذبه ی کلّ ماه خواهد بود. لذا با دو نیم شدن ماه نظم منظومه شمسی خدشه دار نمی شود. البته این حادثه ممکن است اثراتی بر وضعیّت آب و هوا در زمین داشته باشد ولی هیچ دلیلی اثبات نمی کند که این اثرات حتماً تخریب کننده بوده اند ؛ بلکه بر عکس شاید مفید به حال زمین نیز بوده است. مسحظرید که اموری چون کسوف و خسوف و توفانهای خورشیدی و گذر دنباله دارها از نزدیکی زمین نیز اثراتی بر زمین می گذارند ولی این اثرات لزوماً مخرّب نیستند. در گذشته حتّی شهاب سنگهای عظیمی با زمین برخورد نموده و آب و هوای آن را دگرگون کرده اند ولی شرائط حیات از بین نرفته است و چه بسا اگر آن تصادمات نبودند زمین شرائط حیات را از دست می داد.
زمانی بین مریخ و مشتری سیّاره ای وجود داشته که به عللی دچار فروپاشی شده و کمربند سیّارکها را پدید آورده است ولی همچنان منظومه ی شمسی بر جای خود باقی است. و چه بسا اگر آن سیّاره منفجر نمی شد منظومه ی شمسی تعادل لازم را نمی داشت یا شرائط برای زندگی در روی زمین نیز فراهم نمی شد ، کما اینکه اگر ماه روزی به دو نیم نمی شد شاید منظومه شمسی به تعادل نمی رسید یا زمین شرائط حیات را از دست می داد.
چند سال پیش دنباله دار شومیکر لِوی وارد منظومه شمسی شد و به هنگام گذر از کنار مشتری تحت تأثیر گرانش مشتری متلاشی شده به نه قسمت تقسیم شد و همه ی قطعات آن با مشتری برخورد نمودند به نحوی که آثار انفجاری آن با تلسکوپهای زمینی قابل مشاهده بود ؛ امّا منظومه ی شمسی همچنان بر جای خود باقی است.
6ـ برخی گفته اند: اگر ماه در گذشته به دو نیم شده و دوباره به هم چسبیده باشد پس محلّ آن شکاف بعد از به هم چسبیدن همچنان باید باقی مانده باشد.
در جواب این مطلب نخست باید گفت که اگر شکافته شدن و به هم چسبیدن ماه از راه عادی بود جای شکاف آن یقیناً باید باقی می ماند. البته به شرط آنکه برخوردهای پیاپی شهاب سنگها در مدّت چهارده قرن آن اثر را محو نکنند. امّا باید توجّه داشت که شقّ القمر معجزه بوده نه یک حادثه ی طبیعی. لذا آنکه می تواند ماه را به دو نیم کند ، این توان را هم خواهد داشت که بتواند آن را چنان دقیق به هم بچسباند که جای شکاف آن باقی نماند. پس اگر جای آن شکاف را در جستجوهای علمی نیافتیم باز نمی توانیم به صورت قطعی حکم به عدم وقوع شقّ القمر بکنیم. البته برخی خبرها حاکی از آن هستند که فضانوردان ناسا موفّق شده اند از داخل سفینه ی آپولو و از نزدیکی ماه ، وجود شکافی عظیم و کمربند گونه را بر روی ماه شناسایی کنند. امّا اینکه این خبر تا چه اندازه صحّت دارد نیازمند تحقیقات وسیع و میدانی است که طبعاً دشوار نیز خواهد بود ؛ چون اگر چنین خبری حقیقت داشته باشد بعید نیست که دولت آمریکا از انتشار مستندات آن جلوگیری نماید.
در سطور زیر گزارشی خدمت حضرت عالی تقدیم می شود که می تواند منشاء یک تحقیق باشد ولی از نظر علمی نمی توان به آن اعتماد کامل داشت ؛ لذا این گزارش صرفاً به عنوان یک ادّعا از طرف برخی افراد ارائه می شود بدون اینکه مورد اثبات یا انکار ما باشد.
در نشستی با عنوان « شقالقمر معجزه پيامبر اعظم » که به همت معاونت فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی (مركز پژوهشها و فعاليتهای قرآن و عترت) ، 12 مهرماه در پانزدهمين نمايشگاه بينالمللی قرآن كريم برگزار شد آیةالله دكتر عبدالكريم بیآزار شيرازی با قرائت آيه«اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ» گفت: همانطور كه میدانيد در قرآن سورهای بهنام «قمر» آمده است. ابتدای اين سوره در مورد معجزه بزرگی است كه توسط پيامبر (ص) برای مردم مكه ارائه شده است و آن مسأله اين است كه مردم مكه مانند ساير امم پيشين وقتی با معجزات طبيعی مواجه میشدند آن را حمل بر سحر و جادو میكردند تا اين كه مطرح كردند كه چگونه متوجه شويم كه او پيامبر است؛ زيرا هر كاری كه او انجام میدهد میگويند سحر است.
وی گفت: در اين رابطه سران قريش گفتند كه سحر و جادو در آسمان كارگر نيست بياييد يك معجزه ی آسمانی از پیامبر بخواهيم، نزد حضرت رسول (ص) رسيدند و گفتند: اگر تو واقعاً پيامبر خدا هستی و كارهايت سحر و جادو نيست، ماه را دو نيم كن. حضرت فرمودند: اگر من از خدا بخواهم و خداوند اين كار را انجام دهد آيا واقعا مسلمان میشويد؟ پاسخ دادند: بله.
وی افزود: ماه در حالت بدر بود كه پيامبر (ص) با سران قريش به طبيعت رفتند و پيامبر آنجا از خداوند متعال درخواست كردند كه ماه شكافته شود و اين معجزه را مردم مشاهده كنند.
با اين دعا ماه شكافته شد به طوری كه از ميان دو نيمه ی ماه كوه حرا را مشاهده میكردند زمانی كه اين منظره را مشاهده كردند ابوجهل كه عناد نسبت به پيامبر (ص) میورزيد گفت: ما مطمئن نيستيم كه اين سحر نباشد، ما صبر میكنيم تا مردمانی كه از صحرا باز میگردند بيايند و از آنها بپرسيم كه آيا اين صحنه را ديدهاند يا نه؟ و اگر گفتند كه ديديم پس جادو نيست پس از مدتی افرادی از صحرا بازگشتند و مورد سئوال قرار گرفتند و در پاسخ گفتند آری ما ديديم كه ماه دو نيم شده است در عين حال برخی دست از عناد برنداشتند.
وی در ادمه ی سخنانش گفت: در اين زمينه آيات اوليه سوره قمر نازل شده است آنچه كه اين آيات بيان میكنند اين است كه ماه در گذشته شكاف عظيمی برداشته است و دو نيم شده است و صريحا میفرمايد: «وَانشَقَّ الْقَمَرُ» دوم اينكه شكاف ، آنقدر بزرگ است كه به عنوان آيت خدا يا معجزه الهی ياد شده است. سوم برخی شكافته شدن ماه را مشاهده كردند؛ اما اين را باز به حساب سحر و جادو گذاشتند و «وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ» برخی اين معجزه را تكذيب كردند «وَ كَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا»
وی گفت: اما اين معجزه مانند معجزه قرآن يك معجزه باقيه شده؛ زيرا بزرگترين امتياز دين اسلام اين است كه معجزه دارد، شما اگر از يك يهودی يا يك مسيحی بپرسيد كه آيا شما معجزهای در دست داريد كه نشان دهد دينتان بر حق است میگويند ما عصای موسی (ع) را نداريم كه به شما نشان دهيم چگونه اژدها میشود. مسيحيان نيز میگويند ما حضرت عيسی (ع) را نداريم كه برای شما مرده را زنده و يا مريض را شفا دهد تا اين كه شما متوجه شويد.
وی افزود: اما اگر از يك مسلمان بپرسند شما دليلی بر حقانيت دينتان داريد پاسخ میدهند ما معجزهای داريم كه معجزه باقيه است و مطالب بسيار مختلفی را در زمينههای متفاوت بيان كرده است كه امروزه دانشمندان میتوانند آن را مشاهده كنند يكی ديگر از معجزات پيامبر (ص) و آثارش را فضانوردانی كه با آپولو به كره ی ماه رفتند مشاهده كردند و سالها در رابطه با آن مطالعه و تحقيق كردهاند كه بحث امشب ما در اين باره است.
وی گفت: در اين زمينه شخصيتی بهنام دكتر «ديويد پيت كوك» كه هم اكنون رئيس كرسی حزب اسلامی بريتانيا است میگويد: من به وسيله آيه «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ» مسلمان شدم.
وی میگويد: من علاقهمند به مطالعه اديان تطبيقی بودم. درباره ی همه اديان مطالعه كردم تا به دين اسلام رسيدم. دوستی مسلمان داشتم به او گفتم من میخواهم در رابطه با اسلام تحقيق كنم، قرآنی با ترجمه ی انگليسی به من داد و من خوشحال شدم. شب هنگام همين كه قرآن را ورق میزدم نظرم جلب سوره قمر شد آن را باز كردم ببنيم قرآن درباره ماه، چه گفته است ديدم قرآن بيان كرده «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ» آن قدر به فكر فرو رفتم و از خدا پرسيدم، بر فرض ماه شكافته شد چگونه دو مرتبه به حالت اولی بازگشت هرچه به فكرم مراجعه كردم برايم قابل هضم نبود به طوری كه از قرآن منزجر شدم و آن را كنار گذاشتم و اين آيه مرا از مطالعه ی قرآن منصرف كرد.
وی ادامه میدهد: از آنجايی كه كارم خالصانه بود ، چند شب بعد از تلويزيون برنامهای را ديدم كه سه فضانورد را نشان میداد كه مطالعات خود را در روی كره ماه ارائه میكنند. مجری برنامه اين سوال را از فضانوران میپرسيد كه شما بودجه ی بسيار سنگينی را به كره ماه برديد در صورتی كه در كره زمين اين همه مردم نيازمند هستند آيا بهتر نبود اين پولها را خرج مردم كره زمين میكرديد؟ فضانوردان در پاسخ گفتند: پولهايی كه ما خرج اين سفرها كرديم به بیراهه نرفته است بلكه ما به حقايقی دست يافتيم كه اگر چندين برابر اين پول را خرج میكرديم باز هم ارزشمند بود. مجری میگويد اين حقيقت چه بود که اين همه ارزش داشت؟، آنها گفتند: ما از قبل با رصد كردن ماه شكافهايی را بر روی اين كره مشاهده كرده بوديم؛ اما به هيچ وجه نمیتوانستيم در رابطه با آنها اظهارنظر كنيم تا اين كه به كره ماه رفتيم و توسط آپولوی 10 ،عكسبرداری كرديم . ما از فاصله ی 14 كيلومتری تصاويری را مشاهده كرديم كه به خوبی نشان میداد كه ماه در گذشته شكاف عظيمی برداشته است و زمانی كه با آپولوی 11 بر سطح كره ماه فرود آمديم از نزديك ، اين شكافها را مشاهده كرديم. آنها ادامه دادند: ما اگر میخواستيم اين مسائل را برای مردم بيان كنيم كسی حرف ما را نمیپذيرفت تا اين كه اين سفرهای مكرر باعث شد كه ما چنين كشف مهمّی را انجام دهيم.
فضانوردان گفتند: موسسه ناسا سالها در اين رابطه مطالعه و تحقيق انجام داده است و مقالات فراوانی در اين رابطه ارائه دادهاند. در اين رابطه شكافهای فراوانی را میتوان توسط عكسها بر روی كره ماه ديد اين شكافها بر سه گونه اند ؛ اول شكافهای مارپيچی هستند دوم شكافهای دايرهای كه گاهی قطرشان به هزار كيلومتر میرسد و آخر شكافهای مستقيمی كه به طور كمربندی دور ماه را گرفته اند. دانشمندان احتمال میدهند كه شكافهای دايرهای در اثر سقوط سنگهای آسمانی است؛ اما شكاف كمربندی كه دور ماه را گرفته است نمیتواند با سقوط سنگ آسمانی پديد آمده باشد. آنها ادامه دادند: طبق تصاويری كه توسط فضانوردان ارائه شده است كاملا مشخص میشد كه اين دو نيم كره چگونه پس از جدا شده از هم به يكديگر جوش خورده و متصل شدهاند.
وی ادامه داد: دكتر «ديويد پيت كوك» افزود كه مسئله شكاف و جوش خوردن در كره زمين هم اتفاق میافتد، در زير اقيانوسها شكافهای عظيمی ايجاد میشود و سپس با مواد مذاب به هم جوش میخورد كه گاهی سبب به وجود آمدن كوههای عظيمی در زير اقيانوسها میشود. اين موضوع را يك دانشمند آلمانی كشف كرده است كه قارههای كره زمين ابتدا يكی بودند يعنی تمام اين خشكیها روزی يكی بوده و لذا اگر اين قطعات قارهها را به هم نزديك كنيم همه مثل پازل به هم متصل شده و يك قاره را تشكيل میدهند و اين در اثر شكافی است كه در زير اقيانوس به وجود آمده است و روز به روز به اين امتداد قارهها افزوده میشود و فاصله ی آنها بيشتر میشود به طوریكه سالی چند صدم سانتیمتر اين فاصلهها افزايش میيابد و اين همان معجزه قرآن كريم است كه فرموده: «وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا» يعنی ما خشكی را كشش داده و گسترش داديم. و هم میتواند يكی از نكات جالبی باشد كه در قرآن كريم آمده است و علم روز و دانشمندان آن را كشف كردهاند.
دکتر بیآزار شيرازی در ادامه سئوالی مطرح كرد و گفت:بحثی كه اين جا مطرح است آن است كه اگر شق القمر در زمان پيامبر (ص) صورت گرفته است چگونه مكانهای ديگر آن را نديدهاند و فقط در عربستان مشاهده كردهاند.
وی در پاسخ به سئوالش گفت: در اين باره آثاری است كه نشانگر اين موضوع است كه اين معجزه را تنها در عربستان نديدهاند بلكه در كشورهای ديگر هم ديده شده است در يكی از نسخ خطی هندی كه در موزه بريتانيا در شهر لندن قرار دارد درباره مشاهده شقالقمر در 14 قرن پيش سخن گفته شده است و يكی از دانشمندان اسلامی بهنام دكتر «محمد حميدا» در كتابش كه درباره زندگی پيامبر اكرم (ص) است آن را نقل كرده است.
دکتر بیآزار شيرازی ادامه داد: او میگويد: يكی از پادشاهان منطقه جنوب غربی هند اين انشقاق را در زمان خود مشاهده كرده و مردم اين مشاهده را نقل كردند و بعد كه عدّهای از تجّار مسلمان به هندوستان سفر میكنند زمانی كه به اين شهر میرسند خبر شقالقمر را میشنوند و میگويند ما در هندوستان اين واقعه را مشاهده كرديم اين تجّار صحت حرف آنها را تأييد میكنند و میگويند اين معجزه ی پیامبر اسلام است و پادشاه هند فرزند خود را به عربستان میفرستند تا تحقيق كند و زمانی كه متوجه میشود اين معجزه پيامبر (ص) بود مسلمان میشود.
متن کامل گزارش اخیر و تصویر شکاف کمربندی کره ی ماه را در آدرسهای اینترنتی زیر می توانید ملاحظه فرمایید.
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=349300 http://www.helal.ir/helal/modules.php?name=News&file=article&sid=406