آسيبشناسي عرفانوارههاي نوپديد | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
آسيبشناسي عرفانوارههاي نوپديد
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
آسيبشناسي عرفانوارههاي نوپديد
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
متفرقه
پاسخ تفصیلی:
مشكلات رواني غرب
امروزه جهان غرب با مشکلات بسياري مواجه است. بيش از يک قرن است مشکلات فرهنگي، آنها را در وضعي ناآرام قرار داده است. امروز نسل جديدشان براي رسيدن به آرامش، هر كاري ميکنند؛ ولي هيچ راهي براي رسيدن به آرامش نمييابند. در نهايت هم از فشار، اضطراب، دلهره، نگراني و فشارهاي روحي به مواد مخدر، مسکرات و داروهاي روانگردان روي ميآورند تا شايد لحظهاي آرامش يابند. تنها به اين مسئله دلخوشاند که بهرغم همه اين مشکلات، اقتصاد پيشرفتهاي داريم؛ در حاليكه مهمترين مراکز اقتصادي پيشرفته دنيا دچار آفتهايي جدي شدهاند و بهزودي شاهد سرنگوني اين نظام سرمايهداري خواهيم بود. همة اين مشكلات به اين دليل است که از مسير خدادادي منحرف شدهاند و خواهناخواه دودش هم به چشمشان خواهد رفت و آنها را به آفتهايي مبتلا خواهد کرد. اگر در كشور ما هم مشکلات فرهنگي، رواني، اخلاقي، اجتماعي و خانوادگي وجود دارد، بر اثر موجي است که از آن توفان به ما سرايت کرده؛ موجي كه بر اثر پيشرفت رسانهها و ماهوارهها در بين جوانان ما گسترش يافته است.
نسخه فرقهها در رسيدن به آرامش
بسياري از مردمي که در مغرب زمين از همه جا سرخورده شدند، بعدها دريافتند كه اصل اشکال اين است که از جهت اصلي خلقت منحرف شدهاند. از اينرو، به فکر افتادند که از گرايشهاي مادي کم كنند و به معنويت روي آورند. برخي از آنها به طبيعتگرايي سوق پيدا كردند و اينکه بروند در جاهاي دور مانند جزاير اقيانوسيه، جزاير ميکرونزي و در جنگلها زندگي کنند و از مظاهر تمدن دور شوند تا قدري آرامش يابند! امروز، در پيشرفتهترين ايالتهاي آمريکا فرقههاي مذهبي مسيحياي وجود دارند که به طور کلي خود را از دستاوردهاي تمدن امروزي کنار ميکشند. يک گروه از آنها، منونايتها هستند؛ يک دسته مسيحي كه سعي ميکنند در جاهاي دور از شهرهاي بزرگ و در روستاها و جنگلها زندگي کنند و تا حد امكان از وسايل پيشرفته امروز بهره نبرند! برخي از آنها حتي سوار هواپيما هم نميشوند و براي مثال سعي ميکنند با همان گاو آهن و ابزارآلات قديم کشاورزي زندگيشان را اداره كنند. افرادي نيز درصدد برآمدند دنبال روشهايي که اسم آن را عرفاني گذاشتند، بروند؛ گرايشهايي که به نوعي رياضت و مراقبت و مانند آنها نياز دارد. اين روشها در مشرق زمين سابقه طولاني دارد و حتي بوديستها و هندويستها نيز اين روشها را دارند؛ مانند يوگا، ذن و روشهاي ديگر كه ميكوشند از طريق آنها، خودشان را از گرفتاريهاي دنيا برهانند و لااقل ساعاتي به آرامش برسند. ميدانيد كه اصلاً هدف از تأسيس برخي از مذاهب، وجود آرامش است؛ براي نمونه، مذهب بودا براي همين منظور تأسيس شده است؛ در مذاهب هندو هم گرايشهاي زيادي به اين سبک وجود دارد؛ يوگا يکي از نمونههاست. مشابه اين در ژاپن و چين هم وجود دارد. بهتازگي اروپاييها و آمريکاييها گرايش پيدا کردهاند که اين روشها را ياد بگيرند و از آنها استفاده کنند تا به آرامشي برسند. از اين طريق، موجي هم به کشورهاي خاورميانه و اسلامي وارد شده است. کشورهاي عقبمانده و ضعيف از لحاظ هويت و شخصيت هم وقتي ميبينند برخي از مسائل در کشورهاي پيشرفتة مادي رواج پيدا ميکند، با اين فرض كه تبعيت از آنها مطلوب است، ميكوشند از اين روشها استفاده کنند.
ظهور فرقههاي منحرف معنوي
با کمال تأسف شاهديم که در کشور ما نيز اينگونه گرايشهاي انحرافي پيدا شده است و برخي جوانها را مجذوب خودشان کردهاند. برخي از اين فرقهها مثل شيطانپرستي و امثال آن که هم از اسمش و هم از رفتارها و شيوههايي که به کار ميگيرند و اهدافي که براي خودشان معرفي ميکنند پيداست، ارزشي ندارد كه درباره آن بحث كنيم؛ چندان خطري هم ندارد؛ بالاخره اين هم نوعي اباحيگري و بيبندوباري است. آنچه از آن بيشتر احساس خطر ميکنيم اين است که گاهي افكاري از اين نوع گرايشها ترويج ميشود که جنبه قداست دارد؛ اساسش بر بيبندوباري و پرستش شيطان و شهوت نيست؛ بلكه با آهنگي مقدس و پرجاذبه مطرح ميشود و جوانهاي بسيار پاک و مخلص اما ناآگاه را جذب ميکند. خطر اين نوع گرايشها براي ما خيلي بيشتر از خطر فرقههايي مانند شيطانپرستي و امثال آن است. بسياري از اينها افرادي هستند که سوابق خوبي دارند؛ حتي بعضي از آنها جبههرفته و علاقهمند به انقلاب هستند؛ اين افراد به اسم گرايشهاي معنوي و عرفاني، در دام ميافتند و جذب ميشوند.
عرفان جداي از دين!
امروزه حتي در دانشگاهها و محافل علمي و مذهبي، مسئلهاي مطرح ميشود و افرادي را دچار شبهه و انحراف ميکند. اساس اين فکر آن است که راه رسيدن به کمالات معنوي، تنها دين نيست! بلكه اصل مفروض و پيشفرض آنها اين است که انسان يک ارزشهاي معنوي دارد که بايد به آن نائل شود؛ به کمالاتي ميتواند برسد که از راه علوم مادي مانند صنعت و تکنولوژي به آن نميرسد؛ اما غير از دين، راه ديگري هم براي رسيدن به اين کمالات هست كه احياناً از دين هم آسانتر است؛ لااقل در بعضي بخشها از لحاظ زمان کوتاهتر است و انسان با گذراندن دورة محدودي ميتواند به آن نتايج برسد! آنها واژهاي را به کار ميبرند كه در فرهنگ ما به "عرفان" ترجمه شده است؛ ميگويند راه رسيدن به حقيقت، فقط دين نيست. اگر انسانها هيچ ديني هم نداشته باشند، حتي خدا را هم قبول نداشته باشند، راهي به نام عرفان وجود دارد که ميتوانند آن راه را بپيمايند و به حقيقت و آرامش کامل برسند و مطالبي را درک کنند که ديگران از درک آن عاجزند؛ چيزهايي را ببينند که ديگران نميبينند؛ کارهايي را انجام دهند که ديگران نميتوانند از عهده آن برآيند!
عرفان چيست؟
پرسش اين است که آيا واقعاً دو راه وجود دارد؟ عرفاني که انسان ميتواند با استفاده از آن به حقيقت برسد، چيست؟! البته اينجا بحثهاي زيادي مطرح است؛ مانند اينكه اصل اين عقيده از کجا پيدا شده است؟ چه عواملي باعث ميشود کساني از دين صرفنظر کنند و در پي عرفان باشند؟ در کشور ما اين گرايش از کجا شروع شده و چه عواملي در ترويج آن مؤثر بوده است؟
در ادبيات ايراني و اسلامي ما با واژة "عرفان" و احياناً چيزي مشابه آن مثل واژه "تصوف"، آشنا هستيم. گاهي اين دو مرادفند و گاهي با اندکي تفاوت بهکار ميروند. به هرحال، عرفان و تصوف مقولهاي است که از ديرباز در ادبيات ما مطرح بوده است. عرفا، شعرا، متصوفان و فرقههاي زيادي وجود داشتهاند و ما با اين مفهوم آشنا هستيم. امروز وقتي ميگويند راهي در مقابل دين به نام راه عرفان وجود دارد، بسياري تصور ميکنند اين همان عرفان مطرح ميان مسلمانان يا اصطلاح خاصي مانند تصوف، صوفيگري، درويشي و چيزهايي از اين قبيل است. بايد توجه داشت عرفاني که امروزه در ادبيات غربي به کار ميرود، در ادبيات ما مفهوم خيلي وسيعتري دارد. عرفاني که در ادبيات ما به کار ميرود و ما با آن آشناييم، يک واژة عربي است که مساوي با "معرفت" است؛ هر دو هم مصدر يک فعل هستند؛ عرفان يعني معرفت و منظور از معرفت، معرفت خدا است. کسانيکه پايهگذار عرفان اسلامياند و آن را در ادبيات ما مطرح کردهاند، در پي اين بودند که خدا را بهتر بشناسند. آنها قدمهايي در اين راه برداشتهاند و در دو مسير بحثهاي نظري عرفاني و روشهاي عملي عرفان کار کردهاند. امروز عرفان دو شاخه دارد. يعني وقتي گفته ميشود عرفان، عارف، کتابها و بحثهاي عرفاني، دو مفهوم از آن اراده ميشود؛ يک سلسله مباحث مربوط به خداشناسي است و اينكه رابطة خدا با هستي چيست و يک سلسله روشهاي عملي است. در بين عرفا معروف است که يک رابطه وحدتي ميان خدا و ساير موجودات وجود دارد. حالا اين مفهوم چيست، درست است يا غلط و معناي درستي ميتواند داشته باشد يا خير، موضوع مورد بحث ما نيست، اما عرفاني که امروز مطرح ميشود و قبلاً در مشرقزمين هم وجود داشته بهخصوص در بوديسم خيلي فراتر از اين است. در مذهب بودا اصلاً خدا مطرح نيست. در اين مذهب تنها دنبال آرامش روحي هستند و ميگويند انسان ميتواند با طي مراحلي مثل رياضتها، ترک لذتها و همچنين اجراي برنامههاي مراقبه به نيروانا برسد و حالت آرامش و لذت فوقالعادهاي احساس کند و از چيزهاي ناراحتکننده مثل غم و غصه و رنج رهايي يابد. آنها دنبال چنين چيزي هستند و ميگويند در سايه تعاليم بودا انسان ميتواند به اينجاها برسد؛ اين نوع عرفان، روشهايي دارد که البته اساس آن نوعي بتپرستي است.
عرفان هندوئيسم
در عرفانهايي که امروزه در اروپا و آمريکا مطرح ميشود، عرفان به همين معناي عام به کار ميرود؛ يعني روشي كه انسان با اجراي برنامهها و رياضتهايي به درک و آرامش روحياي فراتر از آنچه در سايه عوامل مادي پيدا ميشود، نائل شود. غالباً هم امروزه در آنجا، اين هندوئيستها و بوديستها هستند که آنها را با استفاده از برنامههاي ورزشي يوگا و مانند آن آرامش ميدهند؛ يعني عرفان آنها برگرفته از عرفان شرقي چين و هندوستان است. محور فکر آنها شناخت خدا نيست؛ بلکه حالت روحي برتري است که خودشان انتظار دارند و اين حالت دو ويژگي دارد: 1. چيزهايي را درک ميکنند که ديگران درک نميکنند 2. توان کارهايي را پيدا ميکنند که ديگران نميتوانند آنها را انجام دهند. نمونة آن مرتاضان هندياند؛ افرادي كه رياضتهاي خيلي سخت و عجيبي ميكشند و قدرتهايي پيدا ميکنند و به اطلاعاتي دست مييابند. برخي از آنها خيلي پيشرفته هستند و از آينده نيز خبر ميدهند. گاهي مرتاضي را ميبينيد که در كنار يك پارك يا معبد و بتكدهاي يک سال تمام روي يک پا ايستاده و دستش را بلند کرده است و غذاي خيلي کمي، كه آن هم غالباً غذاهاي گياهي است، استفاده ميکند. اينها با اين ورزشهاي روحي به چنين اطلاعاتي ميرسند و از نظر عملي قدرتي پيدا ميکنند که بر قدرتهاي مادي غالب ميشود؛ اينها چيزهايي است كه با تواتر ثابت شده است و نقل يک نفر يا دو نفر نيست. نمونه ديگر اينكه شخص ميآيد جلوي قطار ميايستد و با گرفتن دستش در برابر قطاري که با سرعت زياد در حال حرکت است، آن را متوقف ميكند؛ هواپيما آماده حرکت است، ميآيد ميايستد و هواپيما نميتواند حرکت کند و چيزهاي محسوس فراوان ديگر.
عرفان اسلام و عرفان هندويسم
در گوشه و کنار کشور ما هم بعضي از فرقههاي اهل حق چنين کارهايي را انجام ميدهند؛ براي مثال، کاردي وارد شکمشان ميکنند و از آن طرف بيرون ميآورند؛ يا بچهاي را از کوه پرت ميکنند و سالم ميماند و چيزهايي از اين دست که از جنس قدرتهاي روحي است که بر قدرتهاي مادي غالب است. اينها واقعيت دارد و اسم آن را نيز عرفان عملي ميگذارند و بحثهايي که برخواسته از اينهاست و اطلاعاتي که پيدا ميکنند يا روشهاي علمي و نظري را که ممكن است رنگ فلسفي هم داشته باشد عرفان نظري ميگويند.
اما محور عرفاني كه در ادبيات ما وجود دارد، خداشناسي است. ممكن است گاهي خداوند به کساني که خداشناس هستند و در مسير خداشناسي قدم برميدارند، کراماتي افاضه فرمايد و آنها بتوانند مريضي شفا دهند، و دعايشان مستجاب شود يا اينكه اطلاعاتي از گذشته و آينده بدهند و چيزهاي ديگري به آنها عطا كند؛ اما اينها افاضه الهي است نه حاصل رياضت نفساني. آنها خودشان براي اين کارها تلاشي نميکنند؛ خداوند متعال هر وقت و به هر كسي صلاح بداند از اين کرامتها عطا ميکند. از عالمان بزرگ ما کساني بودند كه چنين توفيقهايي داشتند و شايد الان هم باشند و ما نشناسيم؛ در همين عصر اخير، مرحوم آيتاللهالعظمي بهجت رضواناللهعليه از اين کرامات فراوان داشتند. اين مسئله موجب تشابه ميشود بين آنکه در سايه بندگي خدا به او اعطا ميشود و آن كسي كه در سايه رياضتهاي نفساني چيزهايي به دست ميآورد و چه بسا اصلاً خدا هم براي او مطرح نيست و اعتقادي هم به خدا ندارد؛ بلكه رياضتي مانند ورزش است؛ مانند بندبازها كه بر اثر تمرين روي بند راه ميروند؛ کارهاي عجيب و غريبي ميکنند که ديگران نميتوانند انجام دهند. اين بر اثر برنامههايي است که اجرا ميکنند؛ معمولاً هم اين برنامهها چلهچله است. چهل روز چنين کاري ميکنند و چهل روز كار ديگري انجام ميدهند.
پس نکتة اول اينکه عرفان، يک معنا ندارد يا لااقل يک حقيقت نيست. يک معناي عرفان معرفت خداست. در سايه معرفت و بندگي، خدا به کساني کراماتي مرحمت کرده كه فيض الهي است. در اينها خطا و اشتباه راه ندارد و نه تنها ضرري به کسي نميزند، بلکه براي خلق خدا اسباب رحمت و برکت ميشود؛ اما عرفاني كه آنها ميگويند، قدرتي است كه به هر نوعي ميتوانند از آن استفاده كنند؛ مرتاض ميتواند از قدرتش در راه خوب يا بد استفاده کند. مانند زور بازوست كه ميتواند دست در راه ماندهاي را بگيرد و نجاتش دهد يا ميتواند بر سر كسي هم بزند و مظلومي را نابود کند. بايد توجه داشته باشيم که مشابهتي بين اين دو وجود دارد؛ يعني عارف خداپرست ميتواند کارهاي خارقالعادهاي انجام دهد كه مشابه آن را يک مرتاض انجام ميدهد. برخي ميپندارند اين دو از يک مقولهاند و اين منشأ اشتباه ميشود. يكي قدرت روحياست كه بر اثر رياضت به دست آمده است و ديگري لطفي است که خدا به عارف عطا كرده است؛ تفاوت اين دو مانند تفاوت بين معجزه و سحر است. ساحران فرعون کارهايي انجام ميدادند، موسي هم چوبي ميانداخت و اژدها ميشد. آنها هم وقتي سحرهايشان را اعمال کردند، مردم ترسيدند و گفتند: "يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى"1يعني هر کس ميديد، ميگفت اينها مار و اژدها هستند كه راه ميروند و حرکت و حمله ميکنند؛ ولي آنها همه سحر بود. معجزه آن بود که خدا به موسي داده بود. موسي نرفته بود زحمت بکشد و سحر ياد بگيرد؛ فيضي بود كه خدا به او داده بود. نتيجه آن نيز اين شد که سحر سحره را بلعيد.
دين؛ راهنماي زندگي انسان
موضوع ديگر اين است که آيا عرفان، به معنايي که اينها ميگويند، ميتواند جاي دين را بگيرد يا خير؟ گاهي حتي در دانشگاههاي ما برخي اساتيد مطرح ميکنند که عرفان يک چيز عامي است و به دين ربطي ندارد و در همه اديان وجود دارد و کساني ميتوانند راه عرفان را بپيمايند؛ حتي اگر به دستورهاي دين هم عمل نکنند، ولي به نتايج آن ميرسند و راه مستقلي است. اين اشتباهي است که از راه خلط بين عرفان شيطاني با عرفان الهي به وجود آمده است. چنين چيزي درست نيست؛ دين برنامه زندگي براي انسان است تا از طريق آن به هدفي که خدا او را براي آن آفريده است برسد؛ مانند اينكه مهندسي ماشيني اختراع كرده و همراه آن کاتولوگي قرار داده است كه نشان ميدهد چگونه بايد از اين ماشين استفاده کنيم؛ اگر اينجور از اين ماشين استفاده کنيد، ميتوانيد بهترين فايده را از آن ببريد. دين نيز برنامهاي است كه خدا براي استفاده درست از روح و بدنمان به ما داده است. خدا ميگويد اگر ميخواهيد از اين وجودتان استفاده کنيد و به آن هدفي که من شما را براي آن آفريدم برسيد، بايد اين برنامه را اجرا کنيد؛ صبح که بلند ميشويد پيش از آفتاب بايد دو رکعت نماز بخوانيد؛ اما اگر تمام شبانهروز ورزش يوگا انجام دهيد، جاي آن دو رکعت نماز را نميگيرد.
انگيزههاي پيروي از عرفانوارهها
مسئله ديگر اين است كه چه انگيزهاي سبب ميشود افرادي چنين رياضتها و سختيهايي را تحمل كنند. مرتاضان هندي واقعاً زحمتها و گرسنگيهاي طاقتفرسايي ميکشند که اصلاً براي ما قابل تصور نيست. حرکتها، رفتارها و زندگيشان بسيار عجيب است. آن چه بيش از همه مهم است اينكه انگيزه جوانان ما در پيروي از عرفانوارههاي نوظهور، چيست؟
از ديرباز کسانيکه روشهاي درويشي و تصوف و مانند اينها را انتخاب ميکردند و مدتي هم رياضت ميکشيدند همه به دنبال هوس نبودند؛ بلکه در ميان آنها هم کساني بودند که واقعاً زحمتها و رياضتهايي ميکشيدند و صرفاً در پي گذاشتن سبيل و گفتن يا هو و يا مدد نبودند. يکي از عواملي که آنها را به اين کارها واميداشت اين بود که ميديدند مسئله دين و شريعت به گونهاي است که انسان وقتي صبح از خواب بلند ميشود تا شب که ميخوابد، بايد به طور دائم حواسش جمع باشد كه به چه چيزهايي نگاه كند و به چه چيزهايي نگاه نكند، چه چيزي بخورد و چه چيزي نخورد، به کجا برود و به کجا نرود، به چه چيزي دست بزند و به چه چيزي دست نزند؛ انسان به طور دائم احساس ميکند تحت فشار است. به اينها اينگونه القا ميشود که وقتي يک برنامة چهلروزه، ششماهه يا يكسالهاي انجام دهيد، کمالاتي پيدا ميکنيد، بيمه ميشويد و دنيايتان هم تأمين ميشود. براي مثال، به مقاماتي ميرسيد و اطلاعاتي هم پيدا ميکنيد؛ كه تحمل اين سختي براي مدت محدودي است! اينكه "برو چهل روز يا شش ماه يا يكسال زحمت بکش و بقيه عمر را راحت باش" يکي از دامهاي شيطان است. آنوقت آنها از اين فرصت سوء استفاده ميکنند و افراد را به عوالمي ميکشانند و به آنها القا ميکنند که وقتي اين کارها را انجام داديد، ديگر نياز نيست عبادت كنيد؛ از شما نماز و ديگر تکاليف را نميخواهند؛ آنها براي شما مباح ميشود! اين يکي از انگيزههاست؛ به ويژه وقتي به اسم انجام مناسک و برنامههاي عرفاني، در کنارش چيزهاي دلخوشکنندهاي هم باشد. براي مثال، مجالسي است که انسان با کساني که دوست دارد با آنها بنشيند ـ همجنس يا غيرهمجنس ـ در اين محافل مقدس عرفاني و صوفيگري! احياناً دستي برآرد، پايي بيافشاند، سرودي بخواند، مصافحهاي بکند، کسي را در بغل بگيرد؛ وقتي اينها ضميمهاش باشد، چاشنيهاي خوبي است كه هم عارف ميشويم، هم به مقامات ميرسيم، و هم به چيزهاي دلخواهمان ميرسيم!
شگرد ادعاي ارتباط معنوي
از ديرزمان نوعي تفکر و تصوف بوده که به جاي امام زمان مسأله "انسان کامل" را مطرح ميکنند. انسان کامل هم يک شخص خاص نيست؛ بلکه موجودي نوعي است که در هر زمان بايد يک انسان کامل باشد. بعضي از متصوفه قطب خودشان را انسان کامل ميدانستند و براي او حريم قداستي قائل بودند که هيچکس نبايد نسبت به او حرف بزند. برخي اين مقام را ارثي ميدانند و ميگويند بعد از اينکه اين قطب از دنيا ميرود اين مقام به پسرش منتقل ميشود. اينها وقتي "امام زمان" ميگويند؛ منظورشان مقامي نوعي است و شخص معيني را در نظر ندارند؛ البته خيلي هم اصرار ندارند که بگويند "حجةبنالحسن" بلکه ميگويند "انسان کامل"!
يکي از علتهاي ادعاي ارتباط با امام زمان از اينجا سرچشمه ميگيرد که اصلاً مقام امامت را يک مقام معنوي ميدانند. ميگويند اينکه شخص معيني امام باشد حرفي عوامانه است؛ امامت، روحي است که هر کس به آن مقام برسد امام است، يا با امام اتحاد پيدا ميکند! در کتابهاي بعضي از دراويش اين مطلب هست که مقام امامت نورانيتي است که هر کس به کمال برسد با آن مقام اتحاد پيدا ميکند. اين زمينهها و چيزهاي ديگري از بعضي از فلسفههاي غربي به اينها ضميمه شده و آش شله قلمکاري درست کرده که نخودش از يک جاست و لوبيا و سبزياش از جاهاي ديگر! اينها مخلوط ميشود و چيزي درست ميشود که شيطان بتواند هر گروهي را با بخشي از آن بفريبد؛ آنهايي که دنبال مسائل عرفانياند با انسان کامل، آنهايي که اهل تصوف هستند با اتحاد با قطب، آنهايي که اهل ارتباط با "از ما بهتران" هستند از راه جنگيري و آنهايي که با مرتاضين سر و کار دارند از راه غيبگوييها و... اينها چيزهايي است که هميشه بوده و مسأله تازهاي نيست. زمان امام صادق(ع) هم بوده است. امام صادق(ع) روزي وارد مسجد شدند و ديدند مردم اطراف فردي را گرفتهاند. پرسيدند: چه خبر است؟ گفتند: آدم عجيبي است. هر کس در دستش هرچه بگيرد ميگويد که چيست. حضرت نزديک رفتند و مشتشان را نزد او نگه داشتند و فرمودند: در دست من چيست؟ به اين طرف و آن طرف و صورت حضرت نگاهي کرد و چيزي نگفت. حضرت فرمودند: نميداني؟ گفت: چرا ميدانم، اما تعجب ميکنم که شما اين را از کجا به دست آوردهايد. آنچه در لحظه قبل در تمام عالم وجود داشت سر جايش هست. در جزيرهاي مرغي دو تخم گذاشته بود، اما اکنون يکي از آنها نيست و آن تخم بايد در دست شما باشد. حضرت دستشان را باز کردند، تخم پرنده در دستشان بود. حضرت پرسيدند اين قدرت را از کجا به دست آوردهاي؟ گفت: بنا گذاشتم با نفس خودم مخالفت کنم. اين خاصيت آن رياضت است. حضرت براي اينکه نجاتش بدهند، فرمودند: دلت ميخواهد مسلمان بشوي؟ گفت نه. فرمودند: خودت گفتي به هر چه دلم نميخواهد عمل ميکنم. مرتاض محکوم شد و به خاطر اينکه نامردي نکرده باشد اسلام آورد. بعد از اسلام آوردن گفت: آقا ديگر آن چيزهايي که ميديدم نميبينم! حضرت فرمودند: از حالا هر کار خيري بکني خدا براي آخرتت ذخيره ميکند. تاکنون زحمتهايي که ميکشيدي مزدت را همينجا ميگرفتي، کارهايي که ميتوانستي بکني و ميفهميدي مزد رياضتهايي بود که کشيده بودي. از اکنون اعمالي که انجام ميدهي براي آخرتت ذخيره ميشود. سعي کن براي خدا کار کني تا سعادت ابدي داشته باشي.
طناب ما کدام است؟
بد نيست قصهاي براي شما نقل کنم. من اين قصه را حدود 58 سال پيش در مسجد آسيد عزيزالله تهران از حضرت آيتالله وحيد شنيدم. ايشان فرمودند: يک نفر شيطان را در خواب ديد که طنابها و بافتهها و وسايل عجيب و غريبي به همراه دارد، ولي ناراحت است. پرسيد: اينها چيست؟ گفت: اينها دامهايي است که براي مردم تهيه ميکنم و هر کدام را با يکي از آنها فريب ميدهم و به دام مياندازم؛ اين شهوت است، اين پول است، اين مقام است و... پرسيد: مرا با چه فريب ميدهي؟ گفت: تو احتياج به دام نداري. همينکه صدايت ميزنم دنبالم ميدوي. در بين وسايل، طناب خيلي ضخيمي ديد که بريده شده بود. پرسيد: اين چيست؟ شيطان آهي کشيد و گفت: اين طنابي است که نزديک يک سال بافتم، ولي ديشب پاره شد. گفتم: داستان چيست؟ گفت: نه ماه و اندي است که هر روز زحمت کشيدم و اين طناب را با کمال قدرت بافتم و محکم کردم. ديشب آن را گردن شيخ انصاري انداختم، ولي خيلي زود پارهاش کرد. بعد از اينکه اين قضيه را گفت، از شدت ناراحتي ديگر ادامه نداد و رفت. فردا اول وقت آن شخص نزد شيخ ميرود و داستان را از او ميپرسد. شيخ گريه ميکند و ميگويد: ديشب همسرم وضع حمل داشت و خانمهايي که براي کمک به زائو آمده بودند نزد من آمدند و براي خريد روغن درخواست پول کردند. گفتند مرسوم است که وقتي زائو فارغ ميشود غذايي از روغن درست ميکنند و به او ميخورانند. من يک تومان پول سهم امام نزدم بود. رفتم و اين پول را برداشتم که به آنها بدهم. به ذهنم آمد که آيا هر طلبهاي که امشب وضع حمل همسرش باشد اين پول را دارد که روغن بخرد؟ حتماً اينطور نيست. کساني هستند که شايد ديشب اصلاً نان سيري نخوردهاند. معلوم نيست همه چنين پولي داشته باشند که هنگام وضع حمل خانمشان به او روغن بدهند. پول را سر جايش گذاشتم و گفتم: من پولي ندارم که به شما بدهم. آنها کمي ناراحت شدند؛ ولي من مقاومت کردم چون وظيفه شرعيام اين بود. اينکه خواب ديدي من آن دام را پاره کردم همين بود که رفتم يک تومان را سر جايش گذاشتم. دامي بود که شيطان از نه ماه پيش براي من درست کرده بود ولي الحمدلله آن را پاره کردم.
کارهاي شيطان شوخيبردار نيست. خيال نکنيد با يک تلنگر ميتواند امري را باطل کند؟! از دهها سال پيشتر طراحي ميکند، نقشه ميکشد تا کارش به ثمر برسد يا نرسد. خيلي سادهانگاري است که برخي فسادها و انحرافها را معلول يک يا چند علت بدانيم. گاه صد عامل دست به دست هم ميدهند تا انحرافي امکان تحقق بيابد.
راه مقابله با فرقههاي نوپديد
آنچه بيان شد، آفتها بود؛ حال چه بايد کرد؟ البته اين گرايشها عوامل کمکي نيز دارد که افرادي را به اين طرف سوق ميدهد. کساني جوانان را از خود ميرانند و طرف مقابل آنها را جذب ميكند. بيشترين دليل رشد فرقههاي انحرافي در کشورهاي اسلامي همين است؛ وقتي لغزشي از کسي سر ميزند، خوبان او را متهم و طرد ميکنند؛ در مقابل، آنها آغوششان را براي جذب او باز ميکنند؛ و چون از اين راه رانده ميشود، به آغوش آنها ميرود. بايد حواسمان جمع باشد و با کمال مهرباني، صميميت، بيان خوش و منطق قوي برخورد کنيم. اگر کسي اشتباهي ميکند يا انحرافي در او پيدا ميشود يا دوستي پيدا ميکند و در مجلسي شرکت ميکند که نبايد شرکت ميکرد، نبايد زود او را طرد کرد؛ بايد با مهرباني و صميمت با او صحبت کرد و با منطق قوي برايش روشن کرد که اشتباه کرده است. البته هر چه اين روشنگري غيرمستقيم باشد، مفيدتر است.
براي جلوگيري از اين فرقههاي انحرافي، افرادي که مسئوليت تربيت جوانها را برعهده دارند بايد بيشتر احساس مسئوليت کنند. مربيان و روحانيان كه نسبت به جوانها، انحرافات، عقايد، افکار و رفتارهايشان بيشتر حساس و دلسوز هستند، بايد بكوشند عقايد صحيح را با منطق قوي بيان کنند و مسائل انحرافي را پيشاپيش هشدار دهند. بايد به جوانان گفت كه اگر ميشد با يک برنامه چهل روزه يا کمتر يا بيشتر، انسان کاري کند که سعادت ابديش تأمين شود، خدا براي چه امام حسين(ع) و 72 تن از يارانش را به كربلا فرستاد تا شهيد شوند؟! اگر اينگونه بود كه ميگفت "اين برنامه، برويد اجرا کنيد تا رستگار شويد!" من و شما که بعد از 1400 سال اين همه زيارت امام حسين(ع) ميخوانيم چه ميگوييم؟ "اَشْهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمْتَ الصَلوة؛ تو نماز را به پا داشتي." اين همه پيغمبراني که سالها در چاه زنداني شدند و حتي برخي از آنها را با اره سر بريدند و اينهمه دشمنيهايي که با اولياي خدا کردند، اگر با يک برنامة يوگا مشكل حل ميشد که اين حرفها را نداشت. پدرها به اندازهاي که دوست دارند فرزندانشان دکتر يا مهندس شوند، به اندازه يک دهم آن هم تعلق خاطر داشته باشند که دينشان را درست بشناسند.
روشهاي مختلفي براي مقابله با اين فرقهها وجود دارد؛ يك راه ديگر اين است که از همان ابتدا جوان را به سمت راه صحيح سوق دهيم؛ وقتي او در منجلاب افتاد، نجات دادنش مشکل است؛ اين مثل ظرفي است که نبايد آلوده شود. ذهن جوان همان ظرف تميز است؛ اما وقتي با بعضي از کتابها، فيلمها، جلسات و القائات تبليغاتي آلوده شد، پاک کردن آن مانند پاك كردن گريس از ظرف، کار مشکلي است؛ اگر بد بو هم باشد، بوي آن تا آخر ميماند.
بايد اهتمام داشته باشيم با جوانها در کمال مهرباني رفتار كنيم و آنها را با مسير صحيح، مجالس ديني و روحاني مورد اعتماد آشنايشان کنيم؛ سعي کنيم خواندن کتابهاي ديني را که مهر تأييد امام& را دارد ـ فرمودند همه کتابهاي آقاي مطهري مفيد است ـ و كتابهايي را كه يقين داريم مفيدند به آنها توصيه كنيم. بايد برنامهريزي کنيم که تشويق شوند؛ امر و نهي فايده چنداني ندارد و حتي گاهي اثر معکوس هم دارد. زياد گفتن فايده ندارد؛ در عمل بايد بهگونهاي رفتار کرد که توجه جوانها جلب شود و انگيزه پيدا کنند که مطالعه کنند.نام نویسنده:آيتالله مصباح يزديپينوشتها:٭. تدوين و تنظيم بيانات آيتالله مصباح يزدي در همايش سراسري آسيبشناسي فرقههاي نوظهور در تاريخ 05/08/1389و نيز در همايش دفتر پژوهشهاي فرهنگي در تاريخ 15/3/1390.
1. طه/66.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://nozohor.porsemani.ir//content/%D8%A2%D8%B3%D9%8A%D8%A8%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D9%8A-%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D9%86%D9%88%D9%BE%D8%AF%D9%8A%D8%AF-0
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های عرفان های نوظهور سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت