پاسخ تفصیلی:
خدای زرتشت، اهورا مزدا
پیش از آنکه به معرفی خدای زرتشت بپردازیم، ذکر یک نکته لازم و ضروری به نظر می رسد و آن اینکه اصولاً مدارک موجود جهت تحقیق دین و فرهنگ ایران قدیم بسیار گوناگون و ناهماهنگ و تأویل پذیرند، اگر محققی در مراحل تحقیق خود به یک قسمت از آنها بیش از سایر قسمتها اهمیت دهد و یا در توجیه تعبیرات و مفاهیم پای بند قواعد زبانشناسی نباشد و یا به اصول پدیدار شناسی دین[1] بی اعتنا باشد، بدون تردید گمراه خواهد شد از این رو می بینیم که در این گستره نظریات کاملاً متناقضی ارائه شده است. البته ما در این قسمت در مقام گرد آوری نظریات بوده و در مرحله بعد به داوری خواهیم نشست.پروفسور آسموسن[2] درباره خدای زرتشت می گوید: «روح و فکر زرتشت در تسخیر خدای واحد، اهورا مزدا، بود. نام اهورامزدا به تمام معنی پرورده و زائیده فکر زرتشت بود و مطالعات فراوانی که در این زمینه انجام شده حاکی از آن است که قبل از او کسی با این نام آشنایی نداشته است. در متون قوم اکد به نام سه خدا به اسامی مزدکو[3]، اسرا[4]، فرش[5] بر می خوریم ولی این سه نام ارتباطی با نام اهورامزدا ندارد. (آسموسن،ج.پ، ص 104-105) نیبرگ[6] در مورد پیام زرتشت چنین می گوید: «توجه دقیق به پیام زرتشت نشان می دهد که او تا اندازه بسیار زیادی پای بند به عقاید میترایی بوده و به هیچ وجه تغییری در آنها ایجاد نکرده است. بلکه برعکس او بسیار محتاط بوده و جنبه نو و تازه اصولاً در مواد آموزه های او نیست بلکه در ترکیب این مواد است» (نیبرگ، هنریک ساموئل، 1359، ص 89) نیبرگ زرتشت را کاهنی می دانسته که در روزگاران قدیم در یکی از جوامع بدوی آسیای مرکزی، پیشوای دین بوده و اجراء آداب و مناسک قبیله خود را بر عهده داشته و با عالم ارواح از راه رقص و سماع و خلسه و با نوشیدن موادی که از گیاهان نشئه آور به دست می آمده، ارتباط برقرار می کرده است. لذا می گوید: زرتشت بسیاری از سرودهای خود را در حال جذبه و بیخودی سروده است. (مجتبایی، فتح اله، 1365، ص 14)ویدن گرن در همین ارتباط می گوید: «... در یک جذبه نزدیک به خواب عمیق به نام خوفنه[7] است که زرتشت رؤیتهای خود را داشته و گفتارهای اهورامزدا را شنیده است. احتمالاً در جامعه نخستین زرتشتی ایجاد حالت جذبه بوسیله ماده مخدر عادی بوده است. این شیوه احتمالاً منشأ هندو ایرانی دارد زیرا در میان هندیها نیز تأیید شده است.» همو در جای دیگر می گوید: «از نظر ما زرتشت صاحب جذبه ای است که در میان گروهی مرید نمودار می شود که آنها نیز به حالت جذبه خو گرفته اند. معهذا این رفتار به اصطلاح شمنی فقط چهارچوب خارجی عمل اوست برای هر تاریخ نگار روشن است که شخصیتهای بزرگ نیز از همان کاری آغاز می کنند که در محیط خودشان انجام می گرفت. بنیانگذاران دینها نیز استثناء نیستند و این کار از مقام آنها در تاریخ نمی کاهد.» (ویدن گرن، گئو، ص112-111) سپس چنین می گوید: «گرایش به یکتاپرستی مطمئناً در آموزه زرتشت وجود دارد. منتها این گرایش نمی تواند فراگیر شود چرا که گرایش به دوگانه پرستی که بطور مطلق با آن در تقابل قرار گرفته، مانعی در برابر آن است. » (ویدن گرن، گئو، ص 111)زنر در مورد زرتشت می گوید: «این مطلب که زرتشت با دین کهن به مخالفت برمی خیزد بسیار روشن است.» سپس ضمن آوردن نمونه هایی از این مخالفت در جای دیگر می گوید: «زرتشت خود را پیامبری می دانست که از جانب خدا فرستاده شده تا نه تنها دین جدیدی بیاورد بلکه مراسم عبادی کهن را نیز اصلاح کند. او خود را پیامبری می دانست که با خدا سخن می گوید و سخنان او را می شنود. او پیامبری است که صدایش برای دوستی و احترام راستی بلند است. او دوست خداست. ارتباط او با خدا از روی پستی و حقارت نیست بلکه او از خدا استمداد می طلبد آنگونه که دوستی از دوست دیگر کمک می خواهد.» (Zaehner, R.C, 1975, PP.37-39) وی در مورد اهورامزدا چنین می گوید: «اهورا مزدا خالق همه چیز اعم از مادی و معنوی است. و از آنجا که همه چیز را به وجود آورده است خلقش”exnihilo” [8] است. او خالق اراده[9] و قادر مطلق است. و وجودش به هیچ وجه با نیروهای شر چنانکه در دین زرتشتی متأخر می آید، محدود نمی شود. اوست که تمام انسانها را بنا بر اعمالشان در روز واپسین داوری می کند. (Ibid,PP.54-55)هنینگ در همین راستا می گوید: مردمی که زرتشت در میان آنها ظهور کرده و به ترویج و تبلیغ دین ثنوی خود پرداخته است، یگانه پرست بوده اند، و ثنویت زرتشتی «اعتراضی بر یگانه پرستی» بوده است. (مجتبایی، فتح اله، 1365، 26)نیولی[10] نویسنده مقاله دین زرتشتی در دائره المعارف الیاده در همین ارتباط می گوید: «نوآوری اصلی دین زرتشت که به واسطه آن از ادیان مردم هند و اروپایی خاور نزدیک و مرکز آسیا متمایز گشت، تأکید آن بر توحید بود. البته ثنویت به عنوان چهره برجسته آن باقی می ماند. باید گفت که هر دو جنبه (توحید و ثنویت) برای فلسفه زرتشت و نظریه دینی او اساسی است. ارزش والای این اندیشه نزد زرتشت، سبب شد تا یونانیان او را بیشتر یک انسان حکیم بدانند تا مؤسس دین، ایشان نویسنده گاتاها[11] را به عنوان یکی از عالیترین و مهمترین نمایندگان «حکمت بیگانه»[12] دانستند.(Gnoli, Gherardo, P581)در مورد مفهوم خدا در دین زرتشت مولتون[13] می گوید: «اسورای دانا»[14] بیش از دوران زرتشت وجود داشته است. خدای دانا[15] ایزد خاص آریایی ها[16] بود. و این مسأله خود مؤید این است که زرتشت یک آریازنتو[17] بوده است نه یک مغ[18] که سالها بعد او را به آن محکوم کردند. برای اینان اهورامزدا خدای قبیله[19] بود. و نسبت به ایزدان طبقات دیگر در مقام بالاتری قرار داشت. به نظر می رسد که اولین قدم زرتشت این بود که از چندگانه پرستی موجود به سوی یگانه پرستی رود و از ایزدی که بزرگترین ایزدان بود به سوی خدای واحد رود. (James, Hope, Moulton, 1913, P.90) سپس در جای دیگر می گوید: من اذعان می کنم که دین زرتشت دین توحیدی بود. قضاوت ما درباره فکر زرتشت تنها از طریق گاتاهاست. در گاتاها شاهد ترکیب مفاهیم نظری و عملی می باشیم. در جهان اندیشه، زرتشت در میان کیفیات، صفات و اصولی زندگی می کند که به اندازه چیزهایی که می بیند برای او واقعی اند. لذا نیازی به تشخیص بخشیدن به آنها نیست. قبیله او کشاورز بود. و دائماً مورد آسیب قبایل صحرا نشین واقع می شد. این مسأله نفرت او را نسبت به خدایان قبایل مهاجم برانگیخت. چنین ذهنی در تأکید بر حقیقت به این استنتاج نظری می رسد که حقیقت واحد است. (loc.cit, P.94)این نظریات پراکنده و گاه متناقض مؤید این مسأله است که اکثر محققین و ایرانشناسان با مشکل جدی که در ابتدای این بحث به آن اشاره شد یعنی گوناگونی منابع و مآخذ و ناهماهنگی و تأویل پذیری آنها مواجه بوده اند و عده ای از ایشان به دلیل عدم توجه به تمام ابعاد لازم برای یک تحقیق دقیق در دام خطا گرفتار شده یا به نوعی تحویل نگری مبتلا گشته اند، برای نمونه محققینی که با روش تاریخی به بررسی مسأله پرداخته اند، تنها یک حیث پدیده دینی را مورد توجه قرار داده و از ابعاد دیگر پدیده غافل مانده اند؛ ویدن گرن از این آسیب دور نمانده است. اما در مورد هنینگ؛ نظریه وی با تمام اطلاعات و آگاهیهایی که از اوضاع دینی مردم سرزمینهای شرق ایران از آن روزگار تا کنون بدست آمده است و همچنین با همه تحقیقاتی که در این زمینه شده است ناسازگار است. یشتهای اوستا که بیانگر اوضاع دینی پیش از عهد زرتشت است و همچنین سرودهای خود زرتشت، گاتاها، به روشنی نشان می دهد که پیش از زمان او نوعی چندگانه پرستی به صورتی که در وداها و برهمنه های هند به نظر می رسد، در سرزمینهای شرق ایران رواج داشته و پیشوایان و کارگزاران آداب و مناسک دینی «کویها»[20] و «کرپنها»[21] و «اوسیجها»[22] بوده اند که دروداها نیز از آنان صحبت شده، و دشمنان دین مزدا پرستی زرتشت بوده اند، ایزدانی مانند میتره، آناهیتا، ورثرغنه، وایو و ایزدان دیگری که در قسمتهای اوستا ستایش شده اند، قبل از زمان زرتشت توسط مردمی که به دین او روی آوردند پرستیده می شدند. و بعدها نیز به تدریج در مزداپرستی راه یافتند و در کنار اهورا مزدا و امشاسپندان قرار گرفتند.ثنویت نیز بر خلاف نظر هنینگ در ایران پیش از عهد زرتشت سابقه طولانی داشته و نه تنها درزروان پرستی (که زرتشت صریحاً در یسنا 30 بدان اشاره می کند) بلکه در دوگانگی میان دئوه ها و اهوره ها مطرح بوده و در معتقدات دینی و جهان بینی مردم مؤثر بوده است. مسأله ثنویت در دین زرتشت در همین مقاله مورد بررسی قرار خواهد گرفت.اما نیبرگ، او چون میان بعضی از اعمال و عقایدی که به شمنان سکایی و اقوام بدوی آسیای میانه نسبت داده شده است، از یکسو، و برخی از آداب و عقاید دین زرتشتی و رقص و سماع صوفیانه، از سوی دیگر، شباهتهایی دیده است زرتشت را در اصل از شمنان آسیای مرکزی به شمار آورده است (مجتبایی ، 1365، ص 17-26) البته با تعریفی که غربیان از دین شمنی دارند و آنها را افرادی می دانند که فریاد بر می کشند و کارهایی را برای تسخیر ارواح به جا می آورند. بیان این شباهت در اینجا تنها تحقیر کردن حالت روحانی و نیایشهای پرشور زرتشت و یکتا پرستی اوست.اهورا مزدا در سخنان زرتشت «گاتاها»
به منظور آشنایی دقیقتر و داوری منصفانه لازم است نظر زرتشت را در کلام خود او «گاتاها» بجوییم. قدیمیترین و مقدس ترین قسمت اوستا گاتاها است. که در میان یسنا جای داده شده است. (Jackson, A.V. Williams, P.286؛ پور داوود، ص 61) این سرودها در خود اوستا «گاتا» و در پهلوی«گاس» نامیده شده که جمع آن «گاسان» است و گاسانیک ترکیب صفتی آن است. و در سانسکریت گاثا نامیده می شود. در کتب دینی بسیار قدیمی برهمنی و بودایی گاتا عبارت است از قطعات منظومیکه در میان نثر قرار دارد. (پور داوود، ص 61) گاتاهای اوستا نیز به این صورت است و به دلیل موزون بودن، گاتا نامیده می شود.(Jackson, A.V. William, P268 & Moulton, James Hope, 1913, P.113) گاتا از نظر زبان، وزن، سبک با سایر قسمتهای اوستا فرق دارد. و شامل تعالیم، نصایح، و مکاشفات(الهامات) زرتشت است. شخصیتی که از زرتشت در این قسمت ارائه می شود متفاوت از سایر قسمتهای اوستا باشد. (Jackson, A.V. William. P. 268) بسیاری از کلماتی که در گاتاها استفاده شده در اوستا نیست. و مطابق آنها را باید درکتب قدیمی دینی برهمنان جستجو نمود. ظاهراً گاتای اوستا در قدیم قسمتی از مطالب منثوری بوده است که امروزه درست نیست زیرا مطالب را مختصر کرده و به شکلی در آورده اند که مردم بتوانند به حافظه بسپارند. این شکل و طرز نوشتن مخصوصاً در میان اقوام هند و اروپایی متداول بوده است. (پور داوود، ص 63) وضع گاتای موجود دلیل آن است که زمانی ضمیمه مطالب منثور بوده است. از جمله اینکه تعدادی از فصول گاتا بدون آغاز و انجام است و بسیاری از جاها بریده و ناتمام است. می توان گفت تقریباً تمام گاتای زمان ساسانیان موجود است زیرا به واسطه قدر و منزلتی که داشت به دقت به حافظه ها سپرده می شد و سینه به سینه نقل می شد. و تا کنون محفوظ مانده است. گاتاها از قدیم به 5 دسته تقسیم شده است و در میان 72 یسنا جای گرفته است. از نظر پور داوود تقسیم پنجگانه به مناسبت اوقات پنجگانه روز و نماز مخصوص به آنها نیست بلکه به مناسبت اوزان و قاعده شعری است که به پنج بحر منقسم گردید. (پیشین 64-63) در گاتاها سخنی از مراسم هوم[23] ، فروشی ها[24] ، مجموعه خدایان طبیعی[25] نیست. این مسأله یا به این دلیل است که در گاتاها دین به شکل اولیه و عالیتر آن ارائه شده و یا اینکه، به احتمال بیشتر، این سرودها عمدتاً به تعالیم پیامبر درباره ناسازگاری اورمزد و اهریمن پرداخته است. (Jackson, A.V.; Williams, P.268) به هر حال گاتاها (سرودها)ی زرتشت به اندازه ای مقدس است که در تمام اوستا به هر یک فصل (هایتی) آن و به هر یک قطعه (و چس تشتی[26]) آن و به هر یک فرد (افسمن[27]) آن و به هر کلمه(و چ) آن و به معنی هر یک از کلمات (آزئینتی - زند[28]) آن درود و ثنا فرستاده می شود (پور داوود، ص 66).کل گاتاها 17 هائیتی (فصل) است و شامل 238 قطعه و 896 بیت و 5560 کلمه است. گاتاها شامل پنج قسمت است و هر یک از این پنج گات با اولین کلمه ای که با آن شروع می شود نامیده می شود. اولین گاتا موسوم است به اهون وثتی[29] (اهنود) از یسنای 28 تا 34 متعلق به گاتا اهنود است. پس از آن هپتنگ هائتی[30] (هفت پاره) شروع می شود از آن جا که این قسمت منثور است، جزء گاتاهانیست ولی از زمان قدیم میان گاتای اول و دوم جا داده شده است. از حیث عبارت مثل گاتا است ولی به قدمت گاتا نیست نظر به اسمش باید هفت ها باشد ولی بعدها یک های کوچک به آن افزوده شد و دارای هشت ها می باشد. و از یسنای 35 تا 42 را شامل می شود گاتای دوم اشتاویتی[31] (اشتود) است و از یسنای 43 تا یسنای 46 است. سومین گاتا سپنتامینیو[32] (سپنتمد) به معنی خرد مقدس است و از یسنای 47 است تا 50. گاتای چهارم و هوخشتر[33] یعنی اقتدار نیک و کشور خوب، است و فقط دارای یک ها می باشد که یسنای 51 است. پنجمین و آخرین گاتا موسوم است به وهیشتواشتی[34] (وهشیتواش) و دارای یک ها یسنای 53 می باشد معنای این کلمه بهترین خواسته و نیکوترین ثروت است. (پیشین، ص 61 تا 67)حال ببینیم زرتشت در گاتاها چگونه خدای خود، اهورامزدا، را توصیف کرده است. واژه ای که زرتشت در اوستا (گاتاها) برای خدای یگانه به کار برده اهورامزدا است. در آغاز بیشتر نیایشها این عبارت به چشم می خورد: «خشنوتره اهورهه مزدا» یعنی به خشنودی اهورامزدا. در گاتاها گاهی اهورامزدا جدا از هم استعمال شده است؛ مثلاً در یسنای 28 بند اول، مزدا تنها برای خدا آمده است. در بند هشتم همین یسنا ابتدا اهور و پس از چندین کلمه فاصله، مزدا آمده است. در بند ششم برعکس اول مزدا و پس از چند جمله، اهور دیده می شود. در بند دوم مزدا اهورا به کار برده شده است. در سراسر گاتاها هر جا، این دو واژه با هم آمده است، مزدا مقدم بر اهورا است. در یسنا 28 بند اول زرتشت می گوید: «تو ای مزدا اهورا مرا از خرد خویش تعلیم ده و از زبان خویش آگاه ساز که روز واپسین چگونه خواهد بود؟» در سایر بخشهای اوستا بر عکس گاتاها هر جا که این دو واژه با هم آمده، اهورا مقدم بر مزدا است البته در بعضی قسمتهای اوستا نیز مزدا اهورا آمده است. در سنگ نوشته های میخی نیز بیشتر اهورا مقدم بر مزدا می باشد.مزدا در بعضی بندهای گاتاها به معنی حافظه و به حافظه سپردن و به یاد داشتن است. این واژه در سانسکریت مذش، به معنی دانش و هوش می باشد. بنابراین وقتی که مزدا برای خدا به کار برده شده است از آن معنی هوشیار و آگاه و دانا اراده کرده اند. پس اهورا مزدا به معنی سرور دانا است. (اوشیدری، جهانگیر، ص 19-20)از نظر زرتشت تنها اهورامزدا شایسته پرستش است: «تو باید آن کس را با ستایش پارسایی خود بستایی که همیشه مزدا اهورا نام دارد.» (یسنا 45، بند 1) همچنین می گوید: «کسی که به ضد دروغپرست با زبان و اندیشه و دست ستیزگی کند، خوشنودی مزدا اهورا را به جای آورد.» (یسنا 33، بند 2) زرتشت عظمت و جبروت را مختص اهورامزدا می داند و او را آفریننده یکتا و خداوند توانا می داند. وی در سینا 44 با یک زبان شاعرانه درباره توحید و اقتدار خداوند می گوید: «از تو می پرسم ای اهورا مزدا کیست پدر راستی؟ کیست نخستین کسی راه سیر خورشید و ستاره بنمود؟ از کیست که ماه گاه تهی است و گاهی پر؟ کیست نگهدار زمین در پایین و سپهر در بالا؟ کیست آفریننده آب و گیاه؟ کیست که به باد و ابر تند روی آموخت؟ کیست آفریننده روشنایی سود بخش و تاریکی کیست که خواب و بیداری آورد؟ کیست که بامداد و نیمروز و شب قرار داد؟ و دینداران را به ادای فریضه گماشت؟ کیست آفریننده فرشته مهر و محبت آرمتی؟ کیست که از روی دانش و خرد احترام پدر در دل پسر نهاد؟ پس از تمام این پرسشها زرتشت در پاسخ چنین می گوید: «من می کوشم مزدا که تو را به توسط خرد مقدس آفریدگار کل به درستی بشناسم.» (پورداوود، ص 70-71) اهورامزدا خیرخواه بندگانش است و ستایش ایشان را می شنود: (یسنای 45 – بند 6) زرتشت خدایش را می بیند و کلمات او را می شنود او شنیدن صدا خدا را توضیح می دهد او از خدا می خواهد تا با او سخن بگوید «با دهان خودش»[35] (Zaehner. R.C.1975 , P.44-45) وی در همین ارتباط در جای دیگر می گوید: «ای اهورامزدا همین که تو را با دیده دل نگریستم در اندیشه خود دریافتم که تویی سرآغاز و سرانجام، تویی سرچشمه منش پاک، تویی آفریننده راستی و تویی داور دادگر کارهای جهانی» (یسنای 28، بند 8) زرتشت عظمت خدا را نه با اندیشه و تمرکز بلکه با شهود مستقیم[36] دید. (Ibid,P.44) «پس آیا من در ذهنم می فهمم که تو قدیم هستی، تو پدر خرد مقدس هستی من تو را با چشمانم درک کرده ام، تو حقیقت را آفریدی. تو اهورا هستی. (یسنا 31، بند 8) همچنین در یسنای 44 آمده است که او خالق همه چیز است همه چیز به او وابسته است. (یسنا 44، بند 5) او همه چیز را می داند (یسنا 31، بند 13) او آینده را می داند (یسنای 33، بند 13) و حکومت و شهریاری دارد. (یسنای 31، بند 21 ؛ Moulton, James.Hope,1913,P.94)؛ از این رو، با توجه به سخنان زرتشت در گاتاها، می توان اذعان کرد که او، به خدایی واحد و قادر مطلقی که خالق همه چیز است اعتقاد داشت. یعنی زرتشت هم توحید ذاتی و هم توحید خالقی را باور داشت. حتی به نظر می رسد که زرتشت تدابیر و امور عالم را نیز به خدای واحد یگانه نسبت داده و او را رب و مدبر عالم می داند آنچه در یسنا 44 آمده است و پیشتر به آن اشاره شد بر این ادعا دلالت می کند.صفات اهورامزدا در گاتاها
در جمع بندی اوصاف اهورامزدا بنا بر آنچه در گاتاها آمده چنین می توان گفت، اهورا مزدا سپنته مینیو[37] یعنی مقدس ترین روان و خالق همه چیز است. وی همچنین وهومنه[38] یعنی منش و اندیشه نیک و اشه و هبشته[39] یعنی بهترین حقیقت دادگری است. وی خشتبره ویریه[40] است یعنی شهریاری و پادشاهی که باید انتخاب و برگزیده شود. سپنته آرمیتی[41] است یعنی پارسایی مقدس. هوروتات[42] جامعیت و رسایی و امرتات جاودانگی و بی مرگی است (آسموسن، ج پ، ص 106) اشه یعنی راستی و درستی و قانون ایزدی و پاکی است و 108 بار در گاتاها تکرار شده است کلمه «اشو» نیز از همین ریشه است. و هومنه مرکب از «وهو» و «منه» به معنی خوب منش می باشد. کلمه خوب فارسی و «وهو» اوستایی یکی است. منش با «منه» اوستایی نیز از یک ریشه است. و هو منه را به نیک نهاد و یا پاک سرشت می توان ترجمه کرد. و هومنه و یا «وهیشتومنه» هر دو دارای یک معنی است و تقریباً 130 بار در گاتاها تکرار شده است. خشتره یعنی کشور و توانایی و خسروی، کلمه شهر و شهریاری هر دو از خشتر اوستایی است. آرمئتی به معنای بردباری و فروتنی و مهر و اخلاص است. هوورتات یعنی رسایی و سلامت و عافیت. «أ» در امرتات از ادات نفی است و مرتات به معنای مرگ است و در مجموع به معنای بی مرگی و جاودانی است. این کلمات را به ترتیب اردیبهشت، بهمن، شهریور، سپندارمذ، خرداد و مرداد می گوییم. نزد زرتشتیان این شش کلمه علاوه بر اسم ماهها اسم شش روز از سی روز ماه دهم هست. این کلمات گاهی از مجردات است و صفات اهورامزدا است و گاهی یک فرشته مخصوص است. مثل ملائکه در تورات، بطوریکه تفکیک این دو از هم بسیار مشکل است و ترجمه گاتاها را مشکل ساخته است. مثلاً در یسنا 47 قطعه اول برخی از آنها را باید به عنوان مجردات ترجمه کرد و برخی دیگر را باید نام فرشتگان دانست. مثلاً نسبت به خرد مقدس (سپنته مینیو) و قانون ایزدی(اشه) نیک اندیشیدن و نیک گفتن و نیکی به جای آوردن اهورا توسط خشتره و آرمینتی به ما رسایی (هوروتات) و جاودانی (امرتات) بخشد.» (گاتاها، ص 84)ویل دورانت درباره صفات اهورامزدا با تکیه بر سخنان زرتشت در گاتاها می گوید: مقصود از این منش پاک عقل انسانی نیست. بلکه منظور حکمت الهی است، که تقریباً با لوگوس یا «کلمه الله» اختلافی ندارد و اهورامزدا آن را وسیله آفرینش کائنات قرار می دهد، زرتشت برای اهورا مزدا هفت جلوه یا هفت صفت بر می شمارد که عبارت است از: نور، منش، پاک، راستی، قدرت، تقوا، خیر و فناناپذیری ولی پیروان وی چون به شرک و پرستیدن ربهای متعدد عادت داشتند، به این صفات رنگ اشخاص دادند و آنها را «امشاسپندان» یا قدیسان جاودانی نام نهادند و چنان معتقد شدند که این امشاسپندان زیر نظر اهورا مزدا جهان را می آفریند و بر آن تسلط دارند؛ به این ترتیب بود که یکتا پرستی عالی موسس این دین در میان مردم به صورت شرک درآمد؛ این کاری است که پیش از آن در دین مسیحی صورت گرفت. علاوه بر ارواح مقدس امشاسپندان، پارسیان به فرشتگان نیز معتقد بودند و چنان می پنداشتند که زن و مرد و خرد و کلان، فرشته نگاهبان خاصی برای خود دارد. (دورانت، ویل، بی تا، ص 424)امشاسپندان[43]
امشاسپندان برای فهم تفکر زرتشتی؛ اهمیت اساسی دارند. آنها بارها و بارها در گاتاها ذکر شده اند، گاهی در ارتباط با موضوع الهی یعنی اهورامزدا و گاهی در ارتباط با موضوع انسانی یعنی زرتشت یا انسانهای دیگر. (Camoy, A.y, P 581)امشاسپندان طبقه خاصی از موجودات در دین زرتشتی است که مرتبط با عقیده کروبیان یهودیت و مسیحیت می باشد. در پهلوی Amhraspand و در فارسی متأخر Amshaspand است. نام امشه سپنته به عنوان یک مجموعه در گاتاها نیامده است. گرچه از امشه سپنته دائماً چه به صورت فردی یا همراه یکدیگر در طی این سرودهای قدیمی نام برده شده است؛ این عنوان در گاتاها هفتن[44] (یسنای 3904؛ 6: 42) آمده است و در اوستای متأخر[45] و در ادبیات بعدی زرتشتی دیده می شود. در استعمالهای بعدی اصطلاح امشاسپند بگونه ای بیربط استفاده می شود، و برخی از فرشتگان نیز با این عنوان نامیده شدند، سرئوشه نیز در گروه پذیرفته شده و در ارتباط با آنها کار می کند(بندهشن 29 و30)، آتر[46]، آتش اهورامزدا، امشاسپند است (یسنا، 1:2)، گوشروان[47] ، روح گاواولیه[48] اگر چه غالباً به عنوان فرشته فرض می شود در شایست ناشایست[49] (شایست ناشایست 14 و 22) امشاسپند نامیده می شود. حتی «فرمول کستی»[50]. اخیر از «سی و سه» امشاسپند سخن می گوید: پلوتارک نویسنده یونانی در قرن اول میلادی امشاسپندان را شش خدا می داند. (Jackson, A.V. William,P385)صفات اوستایی وهو[51] (نیکی)، وهشتیه[52] (بهترین)، ویریه[53](مطلوب) سپنته[54] (مقدس) که شایعترین عناوین چهار امشاسپند اول در دوره اول دین هستند، در دوران بعد صفات ثابت ایشان شد، دو مظهر آخر هوروتات و امرتات، هیچ صفت ثابتی ندارند، اما غالباً با همدیگر ذکر می شوند. (Jackson, A.V. Williams, 1958, P384)بنا بر نظریه جرج دمزیل[55] در مورد ایدئولوژی سه جانبه[56] هند و اروپایی که مورد قبول برخی ایرانشناسان مانند دوشن گیلمن[57] و گئوویدن گرن[58] می باشد، تحلیل سیستم امشاسپندان بیانگر نوعی کارکرد سه جانبه می باشد به عبارت دیگر اشه و وهومنه جایگزین دو خدای آریایی وارونه و متیره و معرف اولین وظیفه یعنی حکمرانی قانونمند می باشند. خشتره ویریه در ارتباط با ایندو امر معرف وظیفه جنگجویی است؛ هوروتات و امرتات مانند دو قلوهای ناستیه[59] همراه با آرمیتی وجود چند ظرفیتی و دارای وظیفه با روری و ثمربخشی می باشند. (Gnoli, Gherardo, 1987, P.582)دریشتها امشاسپندان مخلوقات اهورامزدا هستند(یشت 1:25) و عملکرد ایشان کمک به او در هدایت جهان است (یشت 9:16؛ 15-2:1؛ و ندیداد 9:9؛ بندهشن 28-23:1) اینها جاودان و نادیدنی (دینکرت، ترجمه سنجنا[60] صص 47-48) حکمرانانی نیکو، معطیان خیر، جاودان و معطی علی الدوام (یسنا 24:9) هستند. اینها فروشی[61] خودشان را دارند، که از آنان درخواست می شود. (یشت، 13:82) آنها به گونه ای خاص عبادت می شوند و گفته می شود به دلیل نذوری که می شود بر مسیرهای نور فرود می آیند. (یشت 13:84، 14:17) آنها در بهشت سکنی دارند، در آنجا وهومنه، بر تخت طلا می نشیند (وندیداد 14:18) بهمین دلیل به هر یک از ایشان محافظت برخی عناصر عالم نسبت داده شده است. برای مثال محافظت حیوانات به وهومنه اسناد داده می شود، اشه وهیشته حافظ آتش و خشتره ویریه نگهبان فلزات است. هوروتات و امرتات محافظ آب و سبزیجات می باشند. (شایست ناشایست 15:5؛ بندهشن بزرگ، ترجمه دارمستتر[62]) . به هر امشاسپند ماه مخصوصی تخصیص داده شده است (بندهشن7-1: 25) هر کدام یک روز مقدس و یک گل مخصوص دارند، برای مثال یاس سفید مختص وهومنه است نوع خاصی از ریحان مختص خشتره ویریه و مشک مختص سپنته آرمیتی است. سه امشه سپنته اول مذکرند (یا به احتمال بیشتر خنثی هستند) و سه تای آخر مؤنث اند؛ می توان گفت که اینها نقش فرشتگان مقرب[63] را در تمام دوران تاریخ دین زرتشت ایفا کردند، در مقابل آنها شش مخالف[64] قرار دارد. به نامهای آکه منه[65]،ایندرا[66]، سئور[67]، ناانگه اثنی[68]، تئوروی[69]، (زئیری[70]، بعضی از دانشمندان در مورد ارتباط مفهوم امشاسپندان، به عنوان مجموعه ای مقدس و والاتر از ایزدان[71] و پایین تر از اهورامزدا، و فرشتگان مقرب تحقیق کرده اند. عده ای هم بر شباهتهای اینها به عقیده ادیتی ها[72] در هند قدیم تأکید می ورزند. در مورد اینکه آیا این شباهتها وام گرفته شده اند و یا بنا بر منابع متداول، تحولات طبیعی اند، عقاید مختلف است. (Jackson, A.V.Williams, 1958,P.385)در مجموع می توان گفت در گاتاهای زرتشت، اهورامزدا خدای واحد و آفریدگار دانا و توانایی است که با نیروها و جلوه های ششگانه خود یعنی وهومنه، اشد وهشته، خشتره ویریه، سپنته آرمیتی، هوروتات و امرتات این جهان را می آفریند و نظام و آیین خویش را در آن برقرار می سازد و کسانی را که جانب راستی و آیین بهین او را اختیار کرده اند، به پیکار با دروغ و پلیدی می گمارد، و زرتشت را رسالت می دهد تا مردم را به راستی و درستی و به سوی ملکوت بی زوال فردایی رهبری کند. زرتشت جز اهورامزدا خدایی را نمی پرستد و همه بغان و خدایانی را که پیش از او در میان مردم پرستیده می شدند نادیده می گیرد، و ریختن خون جانداران و نوشیدن هومه مستی آور را که از لوازم پرستش و یزشن آنان بود، زشت می شمارد. (مجتبایی، بی تا، ص 8-9)سپنته مینیو وانگره مینیو[73]
سپنته مینیو یا خرد مقدس و یا به عبارت ساده تر قوه نیکی، از آن اهورامزدا است. در مقابل آن انگره مینیو، خود خبیث و یا قوه زشتی می باشد . در هر جای گاتاها که صحبت از انگره مینیو شده است آن را در مقابل سپنته مینیو می بینیم نه در مقابل اهورامزدا. در گاتاها به هیچ وجه صحبت از منازعات هرمزد و اهریمن نیست. در سراسر گاتاها اهورامزدا یگانه آفریدگار جهان مینوی و مادی و سرچشمه همه نیکیها و خوبیهاست. در مقابل او آفریدگار و یا فاعل شری وجود ندارد. انگره مینیو یا خرد خبیث که بعدها به مرور ایام اهریمن شد و زشتیهای جهانی از قبل اوست در مقابل اهورامزدا نیست بلکه در مقابل سپنته مینیو است در یسنا 45 – قطعه دوم می گوید: «من می خواهم سخن بدارم از آن دو گوهری که در آغاز زندگانی بوده اند از آنچه آن یکی مقدس به دیگری خبیث گفت که فکر و تعلیم و خرد و آرزو و گفتار و کردار و روح ما با هم یگانه و یکسان نیست.» به جز واژه انگره مینیو، واژه های دیگری نیز برای قوه شر استعمال شده است. مثلاً کلمه اکو (آک) و کلمه دروگ (دروغ) هر دو به معنی قوه خبیث و شریر است. سپنته مینیو صفت اهورامزدا است نه خود او، این مسأله از یسنا 33، 12 و یسنای 43، 2 و یسنا 44، 7 فهمیده می شود. مثلاً در یسنای 34 قطعه 12، زرتشت بخشایش و رحمت اهورامزدا را توسط سپنته مینیو و فرشتگانش درخواست نموده و می گوید: «ای اهورامزدا خود را به نموده، به دستیاری آرمیتی توانائیم بخش، توسط سپنته مینیو نیرویم ده، توسط اشه از پاداش نیک بهره مندم ساز و به دستیاری وهومنه توانایم کن. (پورداوود، بی تا، ص 72-71)در هر شش قطعه یسنای 47 به طور صریح و آشکار از سپنته مینیو سخن به میان رفته است و انگره مینیو در مقابل آن است. در مقابل سایر صفات اهورا مزدا نیز صفت زشتی وجود درد مثل ترماتی[74] (ترمنش) که به معنای خیره سری و خودستایی است و در مقابل آرمیتی است و همچنین آکم ماتو (آک منش) که به معنی زشت نهاد و بد منش است در مقابل وهومنه است که به معنی پاک منشی و نیک سرشتی است این دو لغت هر دو در یسنا 33 بند 4 آمده است. (پور داوود، بی تا، ص 73-72)انگره مینیو و اهورامزدا غالباً در ثنویت قبل از اسلام در دین زرتشتی به عنوان دو قطب متقابل تلقی می شوند. در حالیکه چنانچه در تعالیم زرتشت در گاتاها دیدیم، این دو در مقابل یکدیگر نیستند. اهورامزدا بر تقابل میان دو اصل اشه[75]، راستی (کیهانی، اخلاقی، آئینی، اجتماعی، برابرریتا[76] ودایی) و دروج[77]، دروغ، تفوق یافت. صورت ابتدایی این تقابل در دو پسر دوقلوی اهورامزدا، سپنته مینیو وانگره مینیو، ارائه می شود که به ترتیب راستی و دروغ را بر می گزیدند. انتقال ثنویت اولیه زرتشتی به ثنویت بعدی که در شکل اورمزد در مقابل اهریمن[78] بیان می شود، در زروانیسم[79] رخ داد.(Ency. Elaide.vol I. P. 158 & Zoehner, R.C. 1975, P . 213)ثنویت در دین زرتشتی
ماده اصلی اعتقاد زرتشت در یسنای 30 یافت می شود: «آن دو گوهر همزادیکه در آغاز عالم تصور ظهور نمودند یکی از آنها نیکی است در اندیشه و گفتار و کردار و دیگری از آن بدی (در اندیشه و گفتار و کردار) از میان این دو مرد دانا باید نیک را برگزیند نه زشت را»این نکته جوهر اخلاقیات زرتشت است که بعدها در یک سیستم بزرگ کیهان شناسی بسط و گسترش یافت. انسان با انتخاب درست و تبعیت از قانون (اشوان[80]) به تفوق نهایی گوهر نیکی[81]، یعنی اهورامزدا بر گوهر بدی (دروغ، انگره مینیو) کمک می کند، او با الهام از جانب وهومنه(فکر درست) در مقابل تمام دروج، دئوه، کوی[82]، جادو[83]، پئیرکا[84] و مراسم مربوط به آن (قربانی موجودات و نوشیدن هومت) می ایستد.(oy. A.J.1958,P.347)اساساً مبنای ثنویت در دین زرتشتی، اخلاقی است: دو گوهر متقابل زرتشتی، سپنته مینیو و انگره مینیو فرزندان دو قلوی اهورا مزدا هستند و انتخاب ایشان بین راستی (اشه) و دروغ بین گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک و کردار بد، گفتار بد و پندار بد، (یسنا30، بند5) ریشه ثنویت در دین زرتشت است این دو به عنوان نخستین نمونه[85] انتخاب هر انسان عمل می کنند (یسنا 30، بند 2) حال خواه درستی را برگزیند یا نادرستی را. خیر یا شر بودن دو گوهر از انتخاب نشأت می گیرد و بر خلاف آنچه بعضی دانشمندان می گویند ذاتی ایشان از پیش تعیین شده نمی باشد. مفهوم اهورامزدا به عنوان خالق کل عالم اعم از بهشت و جهنم، نور و تاریکی (یسنا44 بند 5-3) نشان می دهد که زرتشت متفکر اصلی و چهره قدرتمند دینی و به احتمال بسیار زیاد پیامبری الهی بود که تغییرات اساسی را در محیط فرهنگی و روحانی که در آن تربیت شده بود ایجاد کرد.زرتشت هیچگاه از دو قطب وجودی خیر و شر که از ازل در کنار هم وجود داشته باشند و یکی منبع خیر و دیگری منبع شر باشد سخن نگفت.. او بر انتخاب خیر تأکید ورزید.در دین زرتشتی، تنها انگره مینیو و سپنته مینیو نیستند که با انتخاب اخلاقی مواجهند دئوه (ایزدان) نیز که فرزندان اندیشه بد، دروغ، غرور می باشند، به دلیل انتخاب نادرستشان شر شدند. (Gnoli, 1987, P.581)مسأله انتخاب (ور[86]) آنچنان در اصول اعتقادی زرتشتی دارای اهمیت است که با جرأت می توان گفت دین زرتشتی دین انتخاب است. عمل فردی که به پیام اهورامزدا گوش فرا می دهد و قلب خود را بدان می گشاید و در آستانه تصمیم و انتخاب قرار می گیرد (ویچیت[87]) اگر چه شخصی و خصوصی است اما به عالم و نظام آن هم بستگی دارد. این انتخاب بین نیک و بد، بین نیروی ایزدی و قوای اهریمنی، بین رستگاری ابدی و قهر و محکومیت دائمی است. زرتشت می گوید که اهورامزدا خالق همه چیز خوب است وانگره مینیو به وجود آورنده بدی و پلیدی است زیرا او بود که با اختیار و انتخاب خود در آغاز بدی را بر گزید. در منابع دین زرتشتی به زبان پهلوی از دو جهان نام برده می شود: یکی گیتی[88] یعنی جهان خاکی و دیگر مینو[89]دنیایی که فراتر از عالم مادی است و دیده نمی شود. در هر دو عالم خوب و بد وجود دارد اما تنها در این جهان است (گیتی) که این دو نیرو کار می کنند و در نبرد با یکدیگرند. به عبارت دیگر جهان کنونی جهان مبارزه است و انسان کسی است که باید این نبرد را به پایان برساند. در همان لحظه که انسان به انتخاب بین خوب و بد می پردازد این نبرد آغاز می گردد و در همان لحظه، همانطور که زرتشت به طور تمثیلی آن را بیان نموده گذشتن شخص از روی پل چینوت[90] شروع می شود. سرنوشت انسان یا رستگاری در جهان جاودانی و پاک اهورامزدا است و یا نابودی نهایی. (آسموسن، بی تا، ص 114-113)پس می توان گفت هدف زرتشت از بیان این تمثیل یعنی بیان وجود دو روح نیک و بد و طریق و جهتی که هر یک انتخاب نمودند آن بود که وجود بدی و پلیدی را در جهان توجیه نماید و اهمیت مسأله انتخاب (یسنا 31، بند 3) را نشان دهد. زیرا نبرد با اهریمن و بدی فقط با انتخاب صحیح انسان ممکن است. شخصی که راه راست را بر می گزیند. همکار و سرباز اورمزداست.زرتشت هرگز در گاتاها از ثنویت مطلقی که در آن دو گوهر یا دو خدا یکی منبع خوبی و دیگری منبع بدی باشد و بالاستقلال و جدا از هم از ازل وجود داشته باشند، سخنی به میان نیاورد بلکه اهورامزدا را خالق همه چیز شمرده است. البته در زمان ساسانیان اعتقاد صریح به ثنویت و وجود دو روح مستقل از هم جزو اصول عقاید زرتشتی که مذهب رسمی کشور بود وجود داشت که خود موضوع تحقیقی مستقل می باشد.
مجله مشکوة النور، شماره 23 ، دکتر مژگان سخاییمنابع و مآخذ
آسموسن، ج. پ، «اصول و عقاید و اعتقادات دیانت زرتشتی، دیانت زرتشتی، ترجمه فریدون وهمن، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، بی تااوشیدری، جهانگیر، دانشنامه مزد یسنا، تهران، شرکت نشر مرکز، 1371بار، کای، «دیانت زرتشتی»، دیانت زرتشتی (مذکور در فوق)دوستخواه، جلیل، اوستا: نامه مینوی آیین زرتشت، تهران، انتشارات مروارید، چاپ دوم، 1355گاتاها، گزارش ابراهیم پور داوود، بمبئی ، انجمن زرتشتیان ایران، 1952نینبرگ، هنریک ساموئل، دینهای ایران باستان، ترجمه سیف الدین نجم آبادی، تهران، 1359دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ج 1، ترجمه احمد آرام، ع پاشایی، امیر حسین آریان پور، بی تامجتبایی، فتح الله، مقدمه: هنینگ، والتر برونو، زرتشت سیاستمدار یا جادوگر، ترجمه کامران فانی، تهران، نشر پرواز، 1365همو، شهر زیبای افلاطون و شاهی آرمانی در ایران باستان، انجمن فرهنگ ایران و باستان، بی جا، بی تاویدن گرن، گئو، دینهای ایران باستان، ترجمه دکتر منوچهر فرهنگ، تهران، انتشارات آگاهان دیده، 1377یشتها، گزارش پور داوود، به کوشش بهرام فره وشی، تهران، دانشگاه تهران، 1356هنیلز، جان، شناخت اساطیر ایران، ترجمه ژاله آموزگار، احمد تفضلی، بابل نشر چشمه، 1371Gnoli, Gherardo, “Zoroastrianism” in : the Encyclopedia of religion, Mircea Eliade (ed.) vol 15 , Newyork, London, 1987Id, “Ahuramazda and Angra mainyu” in Encyclopedia of Religion (a forementioned) vol.IZaehner, R.C. The Dawn & Twilight of Zoroastrianism, London. Werden fierd & Nicolson, 1961Milis, L.H “Ahriman” in Ency. of Religion & Ethics, James, Hastings, (ed) , Vol I, Edinburg, 1958Carnoy, A.J “Zoroastrianism” in Ency. of Religion & Ethics (aforementioned). Vol.12Jackson, A.v. Williams, “Amesha Spentas” in Ency. Of Religion & Ethics (aforementioned) vol.1Id. “Avesta” in Ency. of Religion & Ethics (afore mentioned) vol. IJames, Hope, Moulton, Early Zoroastrionism: Lectures delivered at Oxford and in London February to May 1912, London, Williams & Norgate, 1913N.Sm “Systems of Religious and Spiritual Belief” in the Encyclopedia, Britannica, vol.26. Macropedia, 15th Edition.Gulliemin, J.Duchesne, “Ahuramazda & Ahriman”, in: New Catholic Encyclopedia, Jahn P.Whalen, M.A S.T.D catholic University of America, Washington, Distnict of Columbia, Vol.1, 1966.[1]- Phenomenology of religion
[2] - Asmussen, J.P
[3]- Mazdaku
[4]- Assara
[5]- Mazas
[6]- Nyberg
[7]- Xvafna
[8]- «خلقت از هیچ»
[9]- Free will
[10]- G-noli
[11]- Gathas
[12]- a lien wisdom
[13]- Moulton
[14]- Wise Asura
[15]- Wise Lord
[16]- Aryans
[17]- Ariyazantu
[18]- Magus
[19]- clan god
[20]- Kavis
[21]- Karpans
[22]- Usij
[23]- Hoama calt
[24]- fravashis
[25]- naturalistie pantheon
[26]- Vacas-tastay
وچس تشتی مرکب است از دو کلمه Vacas (و چه) به معنی سخن و گفتار و tas (تش) به معنی بریدن نه اندازه (پور داوود، 65)
[27]-Afsman در پهلوی به پتمان (پیمان) که به معنی اندازه و مقیاس است ترجمه گردیده است در اوستا به صورت افسمن آمده. و آن یک مصراع یا یک لنگه شعر است و از آن سخن منظم اراده شده است. (پیشین، 66 و اوشیدری، جهانگیر، ص 196)
[28]- آزئینتی در یسنا 57 بند 18 آمده است. زند که در پهلوی به معنی تفسیر اوستا است از واژه اوستایی آزئینتی آمده است که به معنی شرح و بیان است. زند اوستا یعنی متن اوستا با تفسیر پهلوی آن بنابر این زند یک زبان یا لهجه نیست (پیشین، ص 101)
[29]- Gatha Ahonavaiti
[30]- haptanu Haiti
[31]- Gatha ustavaiti
[32]- Gatha Spenta – Mainyu
[33]- Vohuxsatra
[34]- Vahisto.isti
[35]- یسنا 31 بند 3
[36]- direct vision
[37]- Spanta Mainyu
[38]- Vahu Manah
[39]- Asa Vahista
[40]- Khsthra vairya
[41]- Spanta Mainyu
[42]- Haurvatat
[43]- Amesha spentas
[44]- Haptanghaiti
[45]- Younger Avesta
[46]- Atar
[47]- Gosurvan
[48]- Primevel ox
[49]- Shayast la – shayast
شایست نه شایست، رساله ای است به زبان پهلوی، شامل حدود 3700 واژه در احکام دین زرتشتی که متن آن توسط جهانگیر تاوادیا از پارسیان هند، با ترجمه انگلیسی به طبع رسیده است. این رساله شامل دو بخش و یک پیوست است. نسخه کامل خطی آن که در سال 1397 به نوشته شده است در کتابخانه دولتی مونیخ موجود است. شایست نه شایست درباره آفرینش و ستیز ارواح نیک با بد، اعمال گناه و ثواب، شقاوت ارواح گرشاسب و بیم (جم) ارواح و طلاق مراسم و آداب زرتشتی، سه هزاره آخرین، معنی عرفانی گاتاهاو... است. (اوشیدری، جهانگیر، ص 345)
[50]- Kusti
[51]- Vohu
[52]- Vahishta
[53]- Vairya
[54]- Spanta
[55]- George Dumezil
[56]- Tripartite ideology
[57]- Jacques – Duchsne – Guillemin
[58]- Geo widengren
[59]- Nastya couple
[60]- Sanjana
[61]- Fravashis
[62]- Darmesteter
[63]- archangels
[64]- anatagonists
[65]- Akamanah
یا اک منش یعنی بد اندیش. در شمار دیوان بزرگ و شر آفرین است. (اوشیدری، ص 119)
[66]- Indra
[67]- Sauru
دیو سئورو به قول بندهشن دیو سلطنت بد و آشوب و مستی است و رقیب و دشمن شهریور است. در وداها سرو نام یکی از خدایان است، عده ای از محققان می گویند سرو در اوستا به صورت سئورو که یکی از دیوان است در آمده. (پیشین ص 316)
[68]- Naonhaithya
ناانگه ایثتی به موجب وندیداد ، یکی از دیوان پر شر و آشوب می باشد که در بندهش رقیب و ضد امشاسپند سپندارند معرفی شده. (پیشین، ص 448)
[69]- Tauru
تاریچ – دیوی که آب را مسموم می کند و دیو گرسنگی است. و رقیب و ضد امشاسپند خرداد معرفی شده (پیشین، ص 212)
[70]- ِZairi
زئیریچ نام وی در وندیدار آمده است دیو تشنگی و رقیب و ضد امشاسپند خرداد معرفی شده در رساله سد در دیو تئوروتی و زئیریچ با عنوان تاریخ و زاریچ یاد شده اند (پیشین، ص 302)
[71]- Yazatas
[72]- Adityas
[73]- Angra –mainyu
[74]- Tarematay
[75]- asha
[76]- rita
[77]- druj
[78]- ohrmazd versus Ahriman
[79]- zurvanism
[80]- ashavan
[81]- good spirit
[82]- Kavi
[83]- Yatu این واژه در گاتاها نیامده است. اما در سایر قسمتهای اوستا بسیار دیده می شود.
[84]-Pairika پری در اوستا نیز تقریباً به همین معنا است. وجود لطیف بسیار جمیل از عالم نامرئی که به واسطه حسن جمال خارق العاده خود انسان را می فریبد. این کلمه در گاتاها نیامده است. در سایر قسمتهای اوستا پری جنس مؤنث جادو است که از طرف اهریمن گماشته شده تا مزد یسنان را از راه راست منحرف سازد. (اورشید ، ص 194)
[85]- Hvarsta هوورست
[86]- Var
[87]- Vichita
[88]- geteh
[89]- menok
[90]- cinvat