پاسخ تفصیلی:
كاركردهاي دين
دين از جهات متعددي مددرسان و ياور انسان است. كاركردهاي مثبت دين در سه حوزه قابل بررسي است:
1. حوزه معرفت و دانايي؛
2. حوزه اجتماعي و مناسبات انساني؛
3. حوزه روانشناسي.
اكنون به اختصار به بررسي كاركردهاي روانشناختي، دين پرداخته و ديگر عرصههاي آن را به ناچار فرو ميگذاريم. از نظرگاه روانشناختي دين كاركردها و ثمرات بسياري براي انسان دارد. در ميان دانشهاي جديد هيچ يك مانند روانشناسي نقاب از رازهاي شگفت دين و دينداري بر نكشيده و لزوم اجتنابناپذير آن را در همين زندگي دنيايي به طور ملموس روشن نساخته است. البته بايد توجه داشت كه اساساً روانشناسي در پي تعيين حق و باطل و به تعبير ديگر «ارزش صدق» دين نيست؛ چرا كه تعيين اين مسئله خارج از توان و كارويژههاي اين دانش است. افزون بر آن روانشناسي در اين باره نظر به دين خاصي ندارند؛ و چه بسا در برخورد با پارهاي از اديان كاركردهاي منفياي نيز براي دين مطرح كنند. مسلماً هر اندازه ديني از حقانيت بيشتري برخوردار باشد كاركردهاي مثبتتري
داشته و فاصله بيشتري با تأثيرات منفي دارد؛ لاجرم ميتوان بهترين كاركرد از بهترين دين انتظار داشت. آنچه اين دانش پي ميگيرد و در صلاحيت آن است ثمرات و كاركردهاي رواني دين فارغ از حقانيت و ارزش صدق آن است. چه بسا پارهاي از كاركردهاي روانشناختي دين و دينورزي عبارتند از:
1ـ معنا بخشيدن به حيات
از مهمترين كاركردهاي اساسي دين، تبيين معناي زندگي است. هر انساني از خود ميپرسد كه زندگي براي چيست؟ درد و رنج و مرگ و ميرها چه معنا دارد؟ و در مجموع آيا جهان ارزش زيستن دارد يا نه؟ يافتن پاسخي صحيح در برابر اين پرسشها زندگيساز است و ناكامي در برابر آن زندگي سوز. دين با تبيين جاودانگي، حكمت و هدفمندي هستي و جهتگيري رو به خير و كمال و تعالي آن، در پرتو تدبير خداوند حكيم و رحمان و رحيم، خرد پذيرترين و دلپسندترين معنا از حيات انسان و جهان را به دست ميدهد. « كارل يوستاويونگ» در اهميت اين مسئله مينويسد: «در ميان همه بيماراني كه در نيمه دوم حياتم با آنها مواجه بودهام، يكي هم نبوده كه مشكلش در آخرين وهله، چيزي جز مشكل يافتن يك نگرش نسبت به حيات باشد. با اطمينان ميتوان گفت كه همه آنان از آن رو احساس بيماري ميكردهاند كه چيزي را كه اديان زنده هر عصر، به پيروان خود، عرضه ميدارند، از دست دادهاند و هيچ يك از آنان قبل از يافتن بينش ديني خود، شفاي واقعي نيافته است.» «ويكتور فرانكل» نيز قدرت دين را عقيده به «اَبَر معني» ميداند، يعني دين بهترين معني براي زندگي كردن است. برخي از جامعهشناسان نيز برآنند كه گوهر دين واكنش در برابر تهديد به بيمعنايي در زندگي بشر و تلاش در جهت نگريستن به جهان به مثابه حقيقتي معنادار است. پارهاي از بروندادهاي روانشناختي تفسير ديني حيات عبارت است از:
1. احساس خوشبيني و رضايت
2. مطبوع سازي زندگي در مجموعه هستي
3. ايجاد اميدواري
4. مسئوليت پذيري
5. نشاط و حركت
آموزههاي ديني نگرش فرد به نظام هستي و قوانين آن را خوشبينانه ميسازد. از نظر استاد مطهري فرد با ايمان در كشف هستي همچون شهروند كشوري است كه قوانين و تشكيلات و نظامات آن را صحيح و عادلانه ميداند و به حسن نيت كارگزاران آن ايمان دارد. لاجرم: اولاً، زندگي براي او مطبوع و دلپذير ميشود. ثانياً زمينههاي ترقي و تعالي را براي خود و ديگران فراهم ميبيند و روح «اميدواري» در او پديد ميآيد. ثالثاً، اگر چيزي موجب عقبماندگي اوشود آن را جز از ناحيه كمكاري و بيتجربگي و مسئوليتگريزي خود و امثال خود نميداند. او همچنين پارهاي از رنجها و دشواريها را زمينه ترقي و تكامل خود ميداند. اين انديشه به طور طبيعي شخص را به غيرت ميآورد و با «خوشبيني» و «اميدواري» به حركت و جنبش در جهت اصلاح خود واميدارد و از دشواريها استقبال ميكند. درمقابل، فرد بيايمان مانند شهروندي است كه قوانين، تشكيلات و كارگزاران كشورش را فاسد ميداند و از قبول آنها هم چارهاي ندارد. درون چنين فردي انباشته از عقدهها و كينههاست. او هرگز به فكر اصلاح خود نميافتد، از جهان لذت نميبرد و هستي براي او زنداني هولناك است كه يا بايد از چنگ آن بگريزد و يا با رنج و سختي آن را تحمل كند. با توجه به آنچه گذشت ميتوان تأثيرات معناي ديني حيات بر روان و كنش فرد را به شرح ذيل برشمرد: خوش بيني، مطبوعسازي زندگي، اميدواري، مسئوليت پذيري و جنبش و حركت اصلاحي.
2. بهداشت، سلامت و آرامش روان
يكي از نيازهاي مهم انسان، سلامت و آرامش روان است. در دنياي كنوني عليرغم پيشرفتهاي خيرهكننده علمي و تكنولوژيكي بشر روز به روز اضطراب، دلهره، افسردگي و ناآرامي بيش از پيش بر انسان چيره شده و حاجت به آرامش روحي و رواني بيشتر احساس ميشود. نقش دين در سلامت و آرامش روان از جهات مختلفي حايز اهميت است. در اين باره تحقيقات انجام شده توسط روانشناسان قابل توجه است:
الف. دينداري و تحمل فشارهاي رواني
تحقيقات انجام شده نشان ميدهد انگارههاي ديني نقش مؤثري در تسكين دردهاي روحي، كاهش اضطراب و تحمل فشارهاي رواني دارند و افراد مذهبي از ناراحتي رواني بسيار كمتري رنج ميبرند.
ب. دينداري و افسردگي
بر اساس تحقيقات، بين دين و افسردگي، استرس و اضطراب نسبت معكوس وجود دارد. اين مسئله در عصر حاضر مورد توجه بسياري از روانشناسان و انديشمندان است. «ويلر» بر آن است كه فرد مذهبي از طريق اعتقادات ديني بر مشكلات چيره ميشود و از
طريق اعمال مذهبي و شركت در مراسم ديني به شبكه وسيع حمايتهاي اجتماعي متصل ميشود. «ميدور» نيز اظهار ميدارد كه وابستگي ديني چون بديل ديگر متغيرهاي مؤثر بر سلامت روان مانند وضعيت اقتصادي و حمايت اجتماعي عمل ميكند و منجر به كاهش شيوع افسردگي ميشود.
ج. ديندارى و بزهكارى
بررسى ها گواه بر آن است كه بين ديندارى و بزهكارى و جرم و جنايت رابطه منفى وجود دارد و رفتارهاى مذهبى مى تواند بين آنها تمايز افكند.
د. ديندارى و كاهش مصرف الكل و مواد مخدر
براساس تحقيقات انجام شده توسط «ادلف» ، «اسمارت» ، «اوتار» و «ديويدز» افراد مذهبى از مواد مخدر استفاده نمى كنند و يا بسيار كم مصرف مى كنند. از نظر «لوچ» و «هيوز» به ويژه در ميان عناصر مذهبى اصولگرايان كمتر از همه به مواد مخدر گرايش دارند و هر اندازه ايمان دينى فرد قوى تر باشد احتمال استفاده از مواد مخدر و الكل در او كمتر يا مساوى با صفر است.
هـ . دين دارى و كاهش خودكشى
مسأله خودكشى يكى از بحران هاى جدى در تمدن كنونى بشر است. روزنامه اطلاعات مورخه 17/9/47، صفحه «عبور از پنج قاره» مى نويسد: «سازمان بهداشت جهانى اخيراً آمار جالبى درباره خودكشى در كشورهاى مختلف جهان انتشار داده است. به موجب اين آمار در هشت كشور صنعتى جهان خودكشى در بين افراد 15 تا 44 ساله سومين علت مرگ و مير در اين كشورها را تشكيل مى دهد. اين كشورها عبارتند از: آلمان غربى، اتريش، كانادا، فنلاند، دانمارك، مجارستان، سوئد وسوئيس.
كارشناسان سازمان جهانى بهداشت كه اين آمار را پس از ده سال مطالعه كرده اند همچنين اعلام كرده اند كه خودكشى در كشورهاى در حال توسعه نيز به طور وحشتناك رو به افزايش است. در اين كشورها حتى جوانان كمتر از 15 سال نيز دست به خودكشى مى زنند.
آمارى كه از طرف كارشناسان مزبور تهيه شده، نشان مى دهد كه به طور كلى طبقات تحصيلكرده و روشنفكر بيش از طبقه كارگر اقدام به خودكشى مى كنند. مثلاً درانگلستان عده زيادى از پزشكان در سال هاى اخير خودكشى كرده اند. تنها در آلمان غربى همه ساله دوازده هزار نفر خودكشى مى كنند و شصت هزار نفر ديگر به نحوى در صدد خودكشى بر مى آيند. مهمترين علت خودكشى آلمانى ها بيمارى عصبى است. در حال حاضر در آلمان غربى بيش از يك ميليون نفر از فشار عصبى رنج مى برند و ممكن است هر آن دست به خودكشى بزنند.
در مقابل، تحقيقات نشان مى دهد خودكشى در كسانى كه در مراسم دينى شركت مى كنند نسبتى بسيار كمتر از ديگران دارد. كامستاك و پاتريچ در يك بررسى نشان دادند احتمال خودكشى در افرادى كه به عبادتگاه ها نمى روند چهار برابر بيش از شركت كنندگان در محافل دينى است. همه پژوهش ها نشان مى دهد يكى از علل مهم خودسوزى ضعيف بودن اعتقادات مذهبى بوده است».
يك بررسى كه در كشور اردن توسط «داراكه»(1992) انجام شده است نشان مى دهد تعداد خودكشى در ماه رمضان در مقايسه با ماههاى ديگر سال كاهش قابل توجهى را نشان مى دهد.
و. ديندارى، رضايت از ازدواج و كاهش طلاق مسأله ناپايدارى خانواده و گسست آن يكى از بحران هاى بزرگ دنياى متمدن كنونى و در پى آورنده نتايج ويرانگر روانى و اجتماعى است. براساس مطالعات انجام شده، مذهب مهم ترين عامل پاى بندى به خانواده، رضايت از ازدواج و كاهش طلاق است و اين مسأله عامل مهمى در بهداشت روانى خانواده ها به شمار مى رود. تحقيقات نشان داده است مردانى كه همسرانشان را طلاق داده و يا از آنها جدا شده اند ده برابر بيش از ديگران در معرض ابتلا به بيمارى هاى روانى هستند.
3. سازگارسازى جهان درون و برون؛ كاهش رنج ها بهره ديگرى كه از تفسير دينى حيات بر مى خيزد «ايجاد سازگارى بين جهان درون و برون» و در نتيجه كاهش رنج ها و ناراحتى هاست.
بدون شك در مواردى بين خواسته ها و تمايلات انسان و آنچه در جهان خارج وجود دارد تفاوت هايى مشاهده مى شود. گاه اين تفاوت ها به گونه اى است كه شرايط خارجى براى انسان رنجآفرين و ملال انگيز است. اين تفاوت ها مى تواند به گونه هاى مختلف باشد مثل: 1. تفاوت بين خواسته هاى ما و نظام تكوين، مانند شرور و آفاتى چون مرگ و مير، سيل، زلزله، نقص عضو، بيمارى و... 2. بين تمايلات ما و واقعيات اجتماعى، مثل حاكميت نظام استبدادى و... از طرف ديگر در مواردى واقعيات خارجى به سهولت و در شرايطى كه ما در آن قرار داريم تغييرپذير است؛ در چنين وضعيتى انسان ها به طور معمول در جهت تغيير جهان خارج به سود تمايلات خود مى كوشند؛ اما گاه جهان خارج اصلاً تغييرپذيرنيست، يا در شرايط مورد نظر شخص دگرگون نمى شود؛ و يا تغيير آن مستلزم هزينه هايى تحمل ناپذير و نامعقول است. در اين موارد بهترين راه سازگارسازى درون با خارج است و دين نيرومندترين عامل آشتىدهنده اين دو جهان است. دين با تفسيرى كه از جهان و ناملايمات و رنج هاى آدمى در آن مى دهد، نه تنها ناسازگارى آن دو را از ميان بر مى دارد؛ بلكه با دادن نقش عبادى به تحمل دشوارى ها و اينكه بزرگ ترين اولياى الهى چشنده تلخ ترين رنجهايند شيرين ترين رابطه را بين آن دو ايجاد مى كند؛ به طورى كه انسان مؤمن مى گويد: «زير شمشير غمش رقص كنان بايد رفت»، از همين رو «اليسون» بهترين راه مقابله با مشكلات تغييرناپذير را مقابله مذهبى مى داند. اينكه حضرت اباعبدالله الحسين(ع) در سرزمين سوزان كربلا و ديدن آن همه رنج و مصيبت و زخم هاى بسيار بر جان و توان خويش فرمود: «رضا الله رضانا اهل البيت» و زينب كبرى(س) پس از تحمل آن همه دشوارى طاقت فرسا مى فرمايد: «ما رأيت الّا جميلا» عالى ترين نمايش شكوه ايمان در سازگارى جهان درون و برون و شيرين نمودن رنج و سختى در جهت مقاصد و اهداف بلند الهى و انسانى است. بدين ترتيب نه تنها رنج انسان كاهش مى يابد، بلكه در مواردى شيرين و دلپذير مى شود و اين جز در سايه دين و ايمان دينى امكان پذير نيست.
4. هدفبخشى و ايدهآلپرورى
يكى از مهم ترين كاركردهاى دين ارائه ايده آل و آرمان مطلوب است. ايده آل اصل يا موضوعى است كه مورد گرايش انسان قرار گيرد و هدف تلاش ها و كوشش هاى او باشد. ايده آل موجب شكل گيرى نوع انتخاب آدمى است. شخص به طور آگاهانه يا ناخودآگاه همه پديده ها را با آن مى سنجد و ارزشداورى مى كند. ايدهآل از مختصات زندگى بشرى و از عناصر اساسى آن است. انسان زمانى مى تواند از يك زندگى حقيقى برخوردار باشد كه آگاهانه براى خود ايدهآل و آرمان انتخاب كند. انسان ها در طول تاريخ ايده آل هايى چون رفاه، ثروت، شهرت، مقام، عشق، زيبايى، دانش و... انتخاب كرده اند ليكن بهترين ايدهآل آن است كه داراى شرايط زير باشد:
1. منطقى باشد.
2. قابل وصول باشد.
3. تمايلات سودجويانه و خودخواهانه و «من طبيعى» آدمى را كنترل كند.
4. در انسان چنان كششى ايجاد كند كه از درون به سوى هدف اعلاى حيات حركت كند. چنين آرمانى تنها از دين حق و معناى دينى حيات بر مى خيزد. «ميلر بروز» از قول «اينشتين» مى گويد: «علم، ما را از آنچه هست آگاه مى كند و دين (وحى) است كه ما را به آنچه كه سزاوار است كه باشد مطلع مى كند».
5. پاسخ به احساس تنهايى يكى از رنج هاى بشر كه در جهان صنعتى و پيدايش كلانشهرها به شدت رو به افزايش است، مسأله احساس تنهايى است. منظور از احساس تنهايى در اينجا تنهايى فيزيكى يعنى جدايى از ديگران نيست؛ بلكه گونه هاى ديگرى هم چون ناتوانى
ديگران در پاسخ دهى به برخى از نيازهاى انسان، عدم درك ديگران از شخص و يا سرگرمى ديگران به كار خود و جستجوى منافع خويش و عدم توجه عميق، جدى، خيرخواهانه و ديگرخواهانه در جهت تأمين خواسته ها و نيازهاى شخص است. به عبارت ديگر، انسان در اين دنيا خود را در ميان انبوه مردمانى مى يابد كه همواره در بند خودخواهى هاى خويشند و حتى اگر اعمالى به ظاهر نيك و مفيد به حال ديگرى انجام مى دهند عمدتاً آميخته به انواع درخواست ها، گرايش ها و خودخواهى هاى ظاهر و پنهان است و كسى صد در صد به خاطر «من» كارى براى «من» انجام نمى دهد. اما در نگرش دينى، انسان هيچ گاه تنها نيست.
6. تقويت قدرت كنترل غرايز از جمله خطراتى كه همواره جامعه بشرى را مورد تهديد قرار داده و در عصر قدرت و تكنولوژى خطراتى صد افزون براى بشريت به بار آورده لجام گسيختگى غرايز، خودخواهى ها و تمايلات سركش نفسانى است. اين پديدة شوم نه تنها از جانب علم و دانش و فلسفه هاى بشرى مهارشدنى نيست، بلكه اربابان قدرت و دانش را نيز به اسارت خود درآورده و علم و تكنولوژى را نيز در اين جهت، استخدام كرده است. آن عامل نيرومندى كه انسان را از اسارت هواهاى نفسانى آزاد ساخته و قدرت رويارويى با طغيان هاى زندگىسوز نفس اماره را مى بخشد، ايمان استوار دينى است.
«استايوفسكى» مى گويد: «اگر خدا (دين) نباشد همه چيز مباح است». يعنى غير از خداباورى و ايمان مذهبى هيچ عامل ديگرى توان بازدارندگى از اعمال ضداخلاقى، بيمارى بىعدالتى، تجاوز و فساد و تباهى و رام كردن نفس اماره و سركش آدمى را ندارد.
7. ديگر كاركردها
افزون بر آنچه گذشت كاركردهاى روانشناختى، فراروانشناختى، روان تنى و جسمانى ديگرى براى دين ذكر شده كه به ذكر عناوين آنها بسنده نموده و خواننده عزيز را به مطالعه و جستجوى بيشتر در اين زمينه فرا مى خوانيم:
1. بهداشت و سلامت جسمانى، طول عمر، پايدارى در فعاليت هاى فيزيكى، تقويت سيستم ايمنى و دفاعى بدن، تسريع در بهبودى و كوتاه كردن دوران درمان.
2. ايجاد خضوع، تعبد و تسليم در جهانى آكنده از سرگردانى و تعارضات فكرى.
3. عشق و محبت، پاسخ به غرايز فرامادى بشر و ايجاد لذت هاى فراجسمانى، تصفيه غم ها و جذب شادى ها.
4. كاهش اضطراب، ترس ها و وحشت ها؛ به ويژه ترس از مرگ.
5. افزايش قدرت كنترل و مديريت ذهن (سايكو سيبرنيتك) و تصويرسازى ذهنى.
6. هويتبخشى، انسجام و تعادل شخصيت ، رهايش از آشفتگى و هماهنگ سازى افكار و احساسات.
7. شجاعتآفرينى و افزايش قدرت پايدارى در برابر دشمنان و زورمندان.
8. بهداشت و سلامت روح و حقيقت برين وجود آدمى.
9. ايجاد وقار و سنگينى و دورى از جلفى و سبكى.
10. كاهش و كنترل عمليات جنسى.
جمعبندى:
اين نوشتار را با سخنى از «ميلتون يينگر» به پايان مى بريم. او در مقاله «دين و نيازهاى فرد» مى نويسد: «در پزشكى روان تنى وقتى نكات زير را ملاحظه كنيم، ارزش دين آشكار مى شود:
1. دين، انسان را به يك فلسفه حيات مسلح مى كند و به عقل وى روشنگرى لازم را مى بخشد. دين براى يك فرد نقشى را ايفا مى كند كه قطبنما براى يك كشتى و در درياى زندگى جهت و راهنمايى در اختيار او مى نهد.
2. دين بر اراده انسان تأكيد مى نهد، آن را تقويت و فرد را كمك مى كند تا به فرمان هاى عقل گردن نهد.
3. دين نيازهاى اساسى روح، به ويژه نياز به عشق و جاودانگى را، تحقق مى بخشد.»
پينوشتها:
ـ تا نِه گي دو كه نه تن، حس مذهبي يا بعد چهارم روح انساني، ترجمه مهندس بياتي، ص14.
ـ آلكسيس كارل، نيايش، ترجمه دكتر علي شريعتي، ص55، تهران، تشيع.
ـ شهيد مطهري، يادداشتها، ج 4، ص 151.
ـ همان.
ـ دكتر صفدر صانعي، آرامش رواني و مذهب، ص8، قم، پيام اسلام، چاپ ششم، 1350.
ـ همان، ص6.
ـ فريد وجدي، دايرة المعارف، به نقل از: شهيد مطهري، يادداشتها، ج 4، تهران، قم، صدرا.
ـ روم/ 10.
ـ جهت آگاهي بيشتر بنگريد: حميدرضا شاكرين؛ دين شناسي(پرسشها و پاسخهاي دانشجويي) قم ، معارف.
ـ اين مسئله اساساً مقولهاي معرفتي است، از اين رو در بحث از كاركردهاي معرفتي دين تحت عنوان «پاسخ به پرسشهاي بنيادين» بررسي شد، ليكن به لحاظ كاركردهاي مهم روانشناختي آن در اينجا نيز به آن اشاره ميشود.
ـ karl gustave jung, See: Modern Man in searh of Asoul p.284. Also: His Philosophy of Religion.
ـ پيتر آلستون، ملتون يينگر، محمد لگنهاوزن، دين و چشماندازهاي نو، ترجمه غلامحسين توكلي، ص 163، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي قم، بوستان كتاب قم، 1376.
ـVictor Frunkle.
ـ Superlogo.
ـ جهت آگاهي بيشتر بنگريد: مجموعه مقالات اولين همايش نقش دين در بهداشت روان، ص 164ـ 167.
ـ ملكم هميلتون، جامعه شناسي دين، ترجمه محسن ثلاثي، ص 179.
ـ خوش بيني داراي گونههاي مختلف مثبت و منفي است. آنچه در اينجا مورد نظر است خوشبيني حقيقت و سازنده است.
ـ اسلام و بهداشت روان، ج 2، ص 245.
ـ see: porseman .P.Lyons, J.S., Larsin, D.B. and Starnin, j.j (1990) (Religious belief, Depression, and Amlulation Stutus in eldery woman with Borken Hips. American journd .psychatiry, 147-758-766.
ـ Willer.
ـ Meador.
جهت آگاهي بيشتر بنگريد:
الف. دكتر احمدعلي نور بالا، شواهد پژوهشي در رابطه بين وابستگي مذهبي و افسردگي (مقاله) اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات، ج 1، ص 17-20.
ب. دكتر قربانعلي اسداللهي، رابطه اعتقادات مذهبي در درمان بيماريهاي افسردگي مقاله (نقش دين در بهداشت روان) مجموعه مقالات ص 41-47.
ـ see: Gartner,J. Larson, D.B., Allen, G. )1991(. Religious commitments and mental Health: A Review of the Empirical Literature, Joural Psychology and Theology, 19,6-26.
ـ Adlof.
ـ Smart.
ـ Autar.
ـ Dauids.
ـ Loch.
ـ Hughes.
ـ Adolf, E,M. Smart,R.G )1485( Drug use and Rse and Religious affiliation, Feelings, British journal of Addiction. نيز بنگريد: اسلام و بهداشت روان مجموعه مقالات( ج 2، ص 23، قم، معارف، چاپ اول، 1382.
ـ شهيد مطهرى، يادداشت ها، ج 3، ص 389، قم و تهران: صدرا، چاپ سوم، 1382.
ـ Comstock.
ـ Partridge
ـ Comstock, G.r Partidge, K.B. )1472( Church Abandance and Health. Journal of Chronic Disease. 25.665.672.
ـ Darakeh. نيز بنگريد: اسلام و بهداشت روان، ج 1، ص 237-243.
ـ دكتر محمد قهرمانى و...، بررسى تأثير روزهدارى بر وضعيت سلامت روانى (مقاله) نقش دين در بهداشت روان، ج1، ص 244، قم، معارف، چاپ اول، 1382.
ـ see Glenn N.D. Weaver. C.N )1987( Multivariate, Multisurvey study Of Marriage, 40,267-282
see also: Sporawski. M.j,Houghson M.J.)1987( preceriptions for Happy marriage Adjustment and Satisfaction of Couples married so or more yearly, family coordinator, 27, 321, 327.
ـ بنگريد:الف. دكتر باقر غبارى بناب، مطالعاتى در قلمرو مشترك دين و روان شناسى (مقاله)، ص 100، حوزه و دانشگاه (فصلنامه)، شماره 29، زمستان 80.
ب. دكتر محمد قهرمانى، و... بررسى تأثير روزه دارى بر وضعيت سلامت روانى (مقاله)، دين و بهداشت روان، ج 1، ص 244، قم، معارف، چاپ اول، 1382.
ـ بنگريد: دكتر على نقى فقيهى، بهداشت و سلامت روان در آيينه علم و دين، ص 85، قم، حيات سبز، 1384، چاپ اول.
ـ جهت آگاهى بيشتر در اين زمينه بنگريد: دكتر عبدالله نصرى، فلسفه آفرينش، ص 49 - 73، قم، معارف، چاپ اول، 1382.
ـ الثقافة الاسلامية، ق: شهيد مطهرى، يادداشت ها، ج 4، ص 188، تهران: صدرا، دوم، 1382.
ـ بنگريد: جوادى آملى، انتظار بشر از دين، ص 46 - 47، قم، اسراء، چاپ اول، 1380.
ـ مطهرى، تعليم و تربيت در اسلام، تهران و قم: صدرا، 1368.
ـ بنگريد: الف. همو، حكمت ها و اندرزها، ص 3. ب. همو، امدادها و غيبى در زندگى بشر، ص 86.
ـ Psychologic.
ـ Parapsychologic.
ـ Psychosomcetic.
ـ بنگريد: الف. اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات اولين همايش بين المللى «نقش دين دربهداشت روان»، ج 1، ص 28 و 187 - 153، قم، معارف، چاپ اول، 1382. ب. همان، ج 2، ص 27. ج. پت كورى، بازگشت به دعا در آستانه هزاره سوم، ترجمه عزيزالله صوفى سياوش.
ـ بنگريد: الف. ويليام جيمز، دين و روان، ترجمه مهدى قائنى و... ب. شهيد مطهرى، يادداشت ها، ج 4، ص 196، قم و تهران، صدرا، چاپ دوم، 1382.
ـ بنگريد: الف. همان، ص 158 و 159. ب. همان، ج 7، ص 15-19. ج. همو، امدادهاى غيبى در زندگى بشر، ص 39، قم: صدرا، چاپ هفتم، 1374.
ـ مجموعه مقالات اولين همايش دين در بهداشت روان، ص 167، قم، نويد اسلام، چاپ اول، 1377.
ـ همان.
ـ بنگريد: شهيد مطهرى، يادداشتها، ج 4، ص 122.
ـ Psychocyberentic.
ـ بنگريد: مجموعه مقالات اولين همايش نقش دين در بهداشت روان، ص 165، قم، نويد اسلام، چاپ اول، 1377.
ـ شهيد مطهرى، حكمت ها و اندرزها، ص 47.
ـ همو، يادداشتها، ج 4، ص 123 و 158-159.
ـ همان، ص 154.
ـ بنگريد: الف. ويليام جيمز، دين و ران، ترجمه مهدى قائنى. ب. شهيد مطهرى، همان، ص 169.
ـ مجموعه مقالات اولين همايش نقش دين در بهداشت روان، ص 167.
ـ Milton Yinger.
ـ Religion and Individual Needs in Seentific Stady of Religion, p.1777-196.
ـ آلستون، م. يينگر، م. لگنهاوزن، دين و چشم اندازهاى نو، ترجمه غلامحسين توكلى، ص 162.