سرشت بهائيت از بدو تأسيس تاكنون، با مخالفت نسبت به اسلام و مسلمانان و خيانت به كشورمان عجين شده و سران و فعالان اين فرقه، با همه دولتها و كانونهاى استكبار به ويژه آمريكا و اسرائيل، در اين زمينه همسويى و همكارى تنگاتنگ دارد. در اين باره اسناد متعددى از ساواك رژيم پهلوى به دست رسيده كه در ادامه متن كامل تعدادى از آنها ارائه مىگردد: به نقل از؛ ويژهنامه ايام 29 به نشانى اينترنتى
www.ayam92.com/document/290.htm لازم به ذكر است تصوير اصل اسناد در همين آدرس قابل مشاهده مىباشد.؛ سندهايى پيرامون فعاليتهاى سياسى، اقتصادى، و فرقهاى حبيب ثابت، فصلنامه مطالعات تاريخى، سال پنجم، شماره بيستم، بهار 1387، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سياسى، صص 243-225. سند شماره 1 خدايا ما را از اين مملكت نجات بده! موضوع: فعاليت بهائيان شيراز خبر زير را گزارشگر ساواك از جلسهاى در مركز بهائيان شيراز به تاريخ 28/2/1347 ارسال داشته است. در اين نشست، فردى به نام اسداللَّه سميعى ضمن ابراز انزجار از ايران اعلام مىكند كه: پروردگارا ما را از اين مملكت نجات بده و ما را به سلامت نگهدار. اميد است كه پيشرفت و ترقى بيتالعدل اعظم الهى طورى باشد كه روزى به همه اين ناراحتىها خاتمه دهد، زيرا ارتباط اعضاى بيتالعدل اعظم با زعماى كشورهاى مختلف طورى است كه حتى رئيسجمهور امريكا (-(ليندون )-) جانسون مرتب به احباى ايران تبريك مىگويد... خوشبختانه امروز ديگر مسلمانان، زيردست بهائيان خواهند بود، چون مسلمانان هميشه عقبافتاده هستند. همچنان كه تمام دولتهاى اسلامى از ساير دول، عقب ماندهاند. سپس آقاى ادب معاون بانك ملى اظهار كرد: تا زمانى كه من در بانك ملى هستم، سعى مىكنم كه افراد مورد نياز بانك را از احبا (-(بهائيان)-) بپذيريم. همچنين تا آنجايى كه برايم مقدور است نسبت به كارمندان مسلمان بانك از نظر تامين حقوق و پرداخت مزايا و فوقالعاده، آزار و اذيت بكنم. ملاحظات: خبر فوق مورد تأييد است. سند شماره 2 هرچه بتوانيد ملت اسلام را رنج دهيد! اين گزارش هم توسط ساواك از يك جلسه بهائيان شيراز تهيه شده و نقش اين فرقه را به عنوان ستون پنجم دشمن در گسترش فساد و بىحجابى در ايران به نمايش مىگذارد و بر آرزوى نابودى مسلمانان به دست بهائيان تأكيد مىورزد: موضوع: بهائيان، تاريخ وقوع: 11/2/1350 جلسهاى با شركت 9 نفر از بهائيان ناحيه 15 شيراز در منزل آقاى فرهنگ آزادگان و زيرنظر آقاى لقمانى تشكيل شد. بعد از قرائتنامه، آقاى ولىاللَّه لقمانى... سخن گفت. وى اضافه كرد:... اكنون از امريكا و لندن صريحا دستور داريم در اين مملكت، مد لباس و يا ساختمانها و بىحجابى را رونق دهيم كه مسلمان، نقاب از صورت خود بردارد... در ايران و كشورهاى مسلمان ديگر هر چه بتوانيد با پيروى از مد و تبليغات، ملت اسلام را رنج دهيد تا آنها نگويند امام حسين فاتح دنيا بوده و على، غالب دنيا... اسلحه و مهمات به دست نوجوانان ما در اسرائيل ساخته مىشود. اين مسلمانان آخر به دست بهائيان از بين مىروند و دنياى حضرت بهاءاللَّه رونق مىگيرد. نظريه يكشنبه: صحت اظهارات شنبه مورد تأييد است. دريائى سند شماره 3 ما خدايى مثل حضرت بهاءاللَّه داريم! اين سند نيز مربوط به يكى از جلسات كميسيون نشر نفحاتاللَّه مربوط به بهائيان است كه در اسناد ساواك وجود دارد. در اين سند نيز بر همسويى بهائيت با اسرائيل و مخالفت آنها با كشورهاى عربى و اسلامى تأكيد شده است. در اين سند حسينعلى نورى (بهاء) رسماً خدا خوانده شده است: ساعت 30/5 بعدازظهر مورخه 19/2/1347 كميسيون نشر نفحاتاللَّه در منزل يكى از بهائيان واقع در كوچه شمشيرگرها تشكيل گرديد. در اين كميسيون جعفر بهزادپور به شرح زير صحبت نمود: بعضى از كشورها از جمله كشور عزيز اسرائيل و كشورهاى اروپايى هستند كه در دنيا مشهور و معروف مىباشند. ما هم بايد اتحادمان بيشتر از آنها باشد. فعلاً ما طرفدار دولت اسرائيل هستيم و با كشورهاى عربى و اسلامى مخالف مىباشيم. انشاءاللَّه كه در سازمان ملل متحد رسميت خواهيم يافت و آنگاه فعاليت روزافزون خود را نشان مىدهيم، ما خدايى مثل حضرت بهاءاللَّه داريم.... سند شماره 4 نگذاريد مسلمانان پيشرفت كنند! در اين سند كه مربوط به يك جلسه بهائى در شيراز است به صراحت اعلام مىشود كه به دستور بيتالعدل بايد هر بهائى در هر ادارهاى استخدام است، در كار مردم اشكال تراشى كند: موضوع: فعاليت بهائيان تاريخ 13/8/1351 جلسهاى با شركت 5 نفر از بهائيان ناحيه 3 و 25 و 27 شيراز در منزل آقاى رئوفيان واقع در كوچه پروانه... تشكيل شد... سپس آقاى عنايتاللَّه پوستچى اظهار كرد: ... اسرائيل حق دارد اعراب را بمب باران كند چون مسلمانان نمىگذارند ما زندگى كنيم، و مرتباً به ما نيش مىزنند اين است كه از طرف بيتالعدل به محافل روحانى دستور داده شده افرادى كه در ادارات دولتى و پستهاى حساس مشغول كار هستند، در كارهاى مسلمانان كارشكنى كنند و نگذارند مسلمانان پيشرفت كنند. همانطورى كه 7 سال پيش براى يهوديان دستور رسيده بود كه تمامى زمينها و مغازههاى مسلمانان را بخرند و مملكت را تصرف كنند و اقتصاد را به دست بگيرند. نظريه يكشنبه: اظهارات شنبه مورد تأييد است. سند شماره 5 در تمام وزارتخانهها يك جاسوس داريم! اين سند بسيار مهم از چند وجه قابل دقت است. اولاً، حمايت رژيم پهلوى از بهائيت را نشان مىدهد تا آنجا كه مىگويد اسداللَّه علم و اميرعباس هويدا از فعاليتهاى خود به مركزيت بهائيان در اسرائيل گزارش مىدهند. ثانياً، حمايت كامل بهائيان از اسرائيل را به نمايش مىگذارد. ثالثاً، نشان مىدهد كه بهائيان اگر در هر اداره دولتى مشغول كار شوند به جاسوسى مىپردازند و همين امر ضرورى مىسازد كه امروزه نيز در گزينش نيرو براى دستگاههاى مختلف دقت كافى به عمل آيد تا عناصر اين فرقه نتوانند در لباس مسلمان، در ادارات مختلف نفوذ كنند: فعاليت بهائيان شيراز تاريخ وقوع: 7/3/1347 ساعت 30/6 بعدازظهر مورخ 7/3/1347 كميسيون نشر نفحاتاللَّه در محفل شماره 4 واقع در تكيه نواب منزل اسداللَّه قدسيانزاده تشكيل شد. عباس اقدسى كه سخنران كميسيون بود، اظهار كرد جناب آقاى اسداللَّه علم وزير دربار سلطنتى به ما لطف زيادى كردهاند، مخصوصاً جناب آقاى اميرعباس هويدا (بهائى و بهائىزاده) انشاءاللَّه هر دو نفر كد خداى كوچك بهائيان مىباشند. گزارشاتى از فعاليتهاى خود به بيتالعدل اعظم الهى مرجع بهائيان مىدهند... دولت اسرائيل در جنگ سال 46 و 47 قهرمان جهان شناخته شده ما جامعه بهائيت، فعاليت اين قوم عزيز يهود را ستايش مىكنيم.... پيشرفت و ترقى ما بهائيان اين است كه در هر اداره ايران و تمام وزارتخانهها يك جاسوس داريم و هفتهاى يكبار كه طرحهاى تهيه شده وسيله دولت به عرض شاهنشاه آريامهر مىرسد گزارشاتى در زمينه طرح به محفلهاى روحانى بهائى مىرسد. مثلاً در لجنه پيمانكار، كادر بهائيان ايران هر روز گزارش خود را در زمينه ارتش ايران و اينكه چگونه اسلحه به ايران وارد مىشود و چگونه چتربازان را آموزش مىدهند به محفل روحانى بهائيان تسليم مىكنند. سند شماره 6 تشكر از جلاد تهران نمره: 123/خ تاريخ: 6 شهر النور 120 مطابق 20/3/1342 تيمسارسرتيپ پرويز خسروانى فرماندهى ژاندارمرى ناحيه مركز تاريخ يكصد و بيستساله جهان بهائى بخصوص در ايران همواره مشحون از شهادت نفوس و تاراج دارايى و اموال آنان به دست اراذل و اوباش و به تحريك ارباب عمائم (-(روحانيون)-) و يا افرادى نادان بوده است ولى در خلال صفحات اين تاريخ همواره ستارههاى درخشانى در مقامات دولتى وجود داشتهاند كه با توجه به وظايف اساسيه وجدانيه و اجتماعى خود، نوعدوستى و عدالتگسترى نموده و به كرات مانع تجاوز رجاله و يا علماء بد عمل شدهاند در اثر همين حسن تشخيص و ميهندوستى و نوعپرورى واقعى آنان در واقع آبروى كشور مقدس ايران تا اندازهاى محفوظ مانده و از سوء شهرتى كه ديگران ايجاد نمودهاند كاسته شده است. زحمات و خدمات و سرعت عمل تيمسار نيز در جلوگيرى از تجاوز اراذل و اوباش و رجاله كرارا در سنين اخيره در اين محفل مذكور شده، بخصوص در اين ايام كه بحمداللَّه اولياى امور نيز به راىالعين، سوء عمل جهلاى معروف به علم (-(روحانيت مبارز)-) را مشاهده كرده و هر ديده منصفى رذالت و جهالت و پستى فطرت اين افراد را گواهى مىدهد. يقين است عموم دوستداران مدنيت و علم و اخلاق و ديانت، زحمات تيمسار را با ديده احترام و تقدير نگريسته و تاريخ امر بهائى آن جناب را در رديف همان چهرههاى درخشان حافظ و نگهبان مدنيت عالم انسانى ثبت و ضبط خواهد نمود. با رجاى تأييد-منشى محفل سند شماره 7 ثابت پاسال، عامل قتل طيب موضوع: بهائيان تاريخ وصول خبر: 5/11/1344 با يكى از بهائيان كه در شركت ملى نفت كار مىكند بر حسب تصادف برخورد كردم. او مىگفت كه ثابت پاسال سرمايهدار معروف، مجرم واقعى اعدام طيب بوده و اين طور شرح مىداد كه ثابت پاسال (-(ناخوانا)-) اعلى حضرت همايون شرفياب به عرض رسانيده كه طيب مسبب خراب كردن گورستان بهائيان و گلستان جاويد شده. براى تكميل اين اطلاع از سوابق ذهنى كه در تابستان گذشته از (-(ناخوانا)-) سال سروستانى كارمند فرهنگ داشتيم كه مىگفت بهائيان انتقام جزيره (-(صحيح: حظيره)-) القدس (-(ناخوانا)-) كه چند سال قبل مسلمانها خراب كردند از مدرسه فيضيه قم گرفتم و از چند ماه قبل از اتخاذ فروش (-(ناخوانا)-) بهائيان شيراز شنيدم كه مىگفت: ما نه فقط انتقام گذشته را گرفتيم بلكه موضوع بهائى را تا مرحله اصلاحات ارضى ادامه داديم، مىخواست موضوع اصلاحات ارضى را يك موضوع امرى و پيش گويى شده تلقى كرده و آن را از بهائيان بداند. به طور كلى بهائيان بحرانهاى چند ماهه گذشته ايران و اختلافات دولت و روحانيون (-(ناخوانا)-) بهائيان در لندن مىدانند. نقل از: تاريخ جامع بهائيت (نوماسونى)، بهرام افراسيابى، صص 750 - 748؛ اخبار امرى، مرداد شهريور 1340، ش 6-5، ص 238. سند شماره 8 تبريك نيمه شعبان، مايه كمال تأسف بهائيت محفل مقدس روحانى ملى بهائيان ايران از قرار اطلاعاتى كه به اين هيأت رسيده، در شب نيمه شعبان از طرف مؤسسه تلويزيون تبريك به عموم شيعيان جهان گفته شده است. چون اين دستگاه منتسب به امراللَّه (-(بهائيت)-) است، مايه كمال تأسف شد كه چرا از طرف مؤسسه تلويزيون به چنين اقدامى مبادرت گرديده است؟ متمنى است از جناب آقاى حبيب ثابت تحقيق شود كه چگونه كاركنان آن مؤسسه به چنين عملى مبادرت ورزيدهاند و براى جلوگيرى از اين قبيل اقدامات، چه رويهاى را اتخاذ نمودهاند؟ ايادى امراللَّه در آسيا سند شماره 9 هدف تلويزيون؛ نشر افكار بهائى برگ خلاصه سابقه مشخصات: اسم حبيب فرزند عبداللَّه شهرت ثابت پاسال دارنده شناسنامه 376 تهران متولد 1282 تهران محل سكونت تهران خيابان ويلا كوچه پناهى شغل بازرگان. سابقه: نامبرده رئيس هيأت مديره شركت (امنا) عضو محفل روحانى بهائيان ايران و مدير شركت زمزم و نماينده فولكس واگن در ايران و مؤسس تلويزيون ايران مىباشد. محتويات پرونده به شرح زير است: 1. در تاريخ 22/1/39 اطلاعيهاى با تقويم ب 2 واصل شده كه نامبرده در انگلستان درباره اخذ كمك براى تلويزيون ايران با مقامات انگليسى مذاكراتى نموده است. 2. اطلاع واصله حاكيست كه طبق اظهار يكى از بازرگانان بازار در محافل اقتصادى تهران چنين شهرت دارد كه در دوره زمامدارى آقاى علم امور مربوط به اقتصاد كشور طبق نظر حبيب ثابت تنظيم مىشده. 3. در تاريخ 10/2/44 نامبرده به محفل ملى بهائيان ايران نامهاى نوشته و متذكر شده كه هدف اصلى از تشكيل تلويزيون در ايران ايجاد كار براى جمعى از ياران (بهائيان) بوده و به تدريج امكاناتى براى نشر افكار روحانى و معارف حكم الهى (افكار بهائى) به وجود آيد. و به هيچ وجه برخلاف نظريات امراله (دستورات بهائى) اقدامى نخواهد شد. 4. در تاريخ 13/6/44 اطلاعيه واصل كه آقاى حبيب ثابت عامل اصلى تقويت بهائيان مىباشد و قرار شد يك ميليون تومان از طرف شركت ملى نفت به نام اجراى برنامههاى آموزشى از تلويزيون به وى داده شود. 5. در ارديبهشت ماه 44 نامبرده از طرف بهائيان به عضويت محفل روحانى ملى بهائيان ايران انتخاب شده است. علاوه بر اسناد فوق تعدادى سند نيز در (بهائيت؛ در آينه اسناد، ماشاءاللَّه حشمتى، ماهنامه زمانه، ش61) قابل دسترسى است. 4/3/45 همچنين ر.ك: كتاب جريان شناسي بهائيت, عليرضا محمدي, نشر معارف. برخي توضيحات: پيوند عميق و همكارى بهائيت با رژيم پهلوى سابقهاى حتى بيش از عمر سلطنت پهلوى دارد؛ كارشكنى و فشار روشنفكران غرب زده از جمله پيروان بابيت و بهائيت منجر به انحراف و شكست انقلاب مشروطه گرديد. در جريان انقلاب مشروطه علاوه بر دار زدن شيخ فضلاللَّه نورى، عوامل بيگانه با كمك دستگاه مخوف تروريستى تشكيلات بهائيت، رهبران مذهبى از بهبهانى تا طباطبايى را از صحنه حذف كردند و آخوند خراسانى را نيز به شهادت رساندند. در نتيجه استبداد جديدى به وجود آمد كه رضاخان ميرپنج مجرى آن بود. و بدينگونه فرقه بابيه و بهائيه يكى ديگر از كاركردهاى خويش را در جهت ايجاد تفرقه و زمينهسازى براى سلطه بيگانگان به نمايش مىگذارد. ر.ك: بهائيت در ايران، پيشين، صص 229-199. كودتاى انگليسى 1299 بر اساس اسناد و مدارك معتبر تاريخى، محفل بهائيت در ايران، مدتها پيش از كودتاى «انگليسى» 1299، توسط حبيباللَّه عينالملك - پدر هويدا - رضاخان را شناسايى و به سرجاسوس بريتانيا در ايران - سر اردشير ريپورتر يا اردشير جى - براى انجام كودتا معرفى كرد. در اين كودتا خاندان ساموئل - نخستين كميسر عالى فلسطين و دوست نزديك عباس افندى - نقش جدّى داشتند. جستارهايى از تاريخ بهائيت، پيشين، صص 28 ج 29. عوامل ديگرى نيز از بهائيان با كودتاچيان همكارى داشتند كه پس از پيروزى كودتا حتى به كابينه سيدضياء راه يافتند. جهت آشنائى با اين عوامل ر.ك: بهائيت و رژيم پهلوى، على حقيقتجو، ويژهنامه ايام، ش29. پارهاى گزارشها حاكى است كه رضاخان نيز متقابلاً در تعهداتش به انگليسىها وعدههايى درباره ميدان دادن به اين فرقه در ايران، داده بود. همان. رضا شاه پهلوى پس از پيدايش رضاخان در عرصه سياسى و اجتماعى ايران، سياستهاى او در زمينه اسلام ستيزى و مقابله با روحانيت شيعه، مطابق خواست و اهداف بهائيان بود. رضا شاه به دليل حقارت و دشمنىاش نسبت به اسلام و ساختار مذهبى جامعه ايران «كسانى را در مناصب مهم دولتى مىگماشت كه مانند خود او بيگانه يا معارض با اين بافت بودند. بدينسان افراد وابسته به گروههاى دينى خاص به ويژه بابىها و بهائىها» را در اداره ديوان سالارى منصوب كرد كه به زودى به «قدرت برتر سياسى و اقتصادى ايران» تبديل شدند. زرسالاران يهودى و پارسى، استعمار بريتانيا و ايران، عبداللَّه شهبازى، ج 3، (آريستوكراسى و غرب جديد)، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سياسى، 1379، ص 78. بهائيان در سازمانهاى جديد دولتى مانند ارتش، راه آهن، اداره دخانيات، اداره ثبت و آموزش و پرورش نفوذ كرده، بسيارى از مناصب مهم را در دست داشتند. اساساً رضاخان نسبت به بهائيان بسيار خوش بين بود؛ چنان كه ارتشبد «حسين فردوست» كه از مهرههاى مهم رژيم شاه و دربار محسوب مىشد و در مناصب حساسى چون معاونت ساواك، رياست دفتر اطلاعات ويژه شاه و رياست دفتر بازرسى شاه خدمت مىكرد، درباره تعامل تشكيلات بهائيان با حكومت رضا شاه مىگويد: «... اصولاً رضاخان نيز با بهائيت روابط حسنه داشت، تا حدى كه اسداللَّه صنيعى را كه يك بهائى طراز اول بود، آجودان مخصوص محمدرضا (-(وليعهد)-) كرد. صنيعى بعدها بسيار متنفذ شد و در زمان علم و حسنعلى منصور و به خصوص هويدا به وزارت فرهنگ و وزارت خواربار رسيد». ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، پيشين، ج 1، ص 376. صنيعى آن قدر در بهائيت سر سپرده بود كه فردوست در خاطرات خود مىنويسد: «روزى از سپهبد صنيعى پرسيدم كه چگونه شما شغل سياسى را پذيرفتهايد؟ پاسخ داد: از عكا سؤال شده و اجازه دادهاند كه در موارد استثنايى و مهم اين نوع مشاغل پذيرفته شود». همان، ص 374؛ و ر.ك: كابينه حسنعلى منصور به روايت اسناد ساواك، مركز بررسى اسناد تاريخى وزارت اطلاعات،1 شهريور 1384. از ديگر بهائيان دوره رضاخان بايد از عبدالحسين نعيمى ياد كرد. وى پسر ميرزا محمد نعيم شاعر معروف بهائى بود. ميرزا محمد نعيم كه پس از مهاجرت به تهران به استخدام سفارت انگليس درآمده بود، پسرش عبدالحسين را هم در اين سفارتخانه به كار گماشت. نقش مخربى كه عبدالحسين نعيمى در نهضت جنگل و در ميان ياران ميرزا كوچك خان ايفا كرد، بر اساس مأموريت محوله از سوى سفارت انگليس بود عبدالله شهبازى، جستارهايى از تاريخ بهائىگرى ايران، فصلنامه تاريخ معاصر، سال هفتم، شماره 72، ص 5.. در اين دوران نه تنها مقابله تاريخى بهائيان با دولت از بين مىرود؛ بلكه اعضاى اين فرقه ضاله پس از سالها فعاليت نيمه پنهان از آزادى عمل فراوانى برخوردار مىشوند و با همكارى دولت و حمايت قدرتهاى استعمارى به ويژه دولت انگلستان و براساس يك برنامه از پيش تدوين شده تهاجم ويژهاى را عليه مبانى سنتى و اعتقادى ملت مسلمان ايران تخريب فرهنگى اين مرز و بوم آغاز مىنمايند. و با همكارى دولت پهلوى به مقابله با دين مبين اسلام مىپردازند. اين مقابله تا حد كشف حجاب كه از احكام ضرورى اسلام بود و ممنوعيت مظاهر و فعاليتهاى مذهبى پيش رفت. از اين رو رضاخان و عاملان ديگر غرب در ايران براى كوبيدن اسلام خصوصاً مكتب حيات بخش تشيع، به ترويج كنندگان مرام بهائىگرى ميدان دادند، و در چنين شرايطى است كه فرقه بهائيت در دوران پهلوى به عنوان يكى از شاخههاى بسيار مؤثر و با نفوذ در تشكيلات سياسى دولت و به تبع آن ساختارهاى فرهنگى و اقتصادى كشور و در پناه دولت، خود را حفظ كرده، بر پيروان خود مىافزايد و ايران به پناهگاه امنى براى بهائيان تبديل گردد. بهائيت، رژيم پهلوى و مواضع علماء، روح اللَّه حسينيان، فصلنامه مطالعات تاريخى، شماره 17 (ويژهنامه بهائيت)، تابستان 1386، ص 11. محمدرضا پهلوى نفوذ بهائيان در دولت اگر چه در دوره حكومت رضاخان آغاز شد، اما در حكومت پهلوى دوم به اوج خود رسيد؛ در اين دوران به علت مساعد شدن شرايط حضور بهائيان در صحنههاى اجتماعى و بخصوص سياسى، شاهد حضور گسترده و فعال آنان در مناصب كليدى هستيم. در واقع اين دوران را بايد يكى از مناسبترين و مساعدترين ادوار براى رشد و گسترش سريع و شتاب آلود «بهائيت» در ايران ناميد، به گونهاى كه در هيچ زمان ديگرى، اين فرقه ضاله نتوانست همچون اين دوره به طور آزاد در عرصهها و صحنههاى مختلف حاكميت سياسى، فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى و قضايى اين كشور به تاخت و تاز بپردازد و با سيطره بر همه امور ايران، از تمام امكانات و ابزارهاى حكومت براى تحقق اهداف خود بهره بردارى نمايد. ساختار سياسى اسناد تاريخى و اعترافات عناصر وابسته به رژيم پهلوى، بيان كننده اين واقعيت تلخ و انكارناپذير است كه عناصر اصلى فرقه مخوف بهائيت، با ارتباط با بيگانگان در مسير تحقق سياستهاى شيطانى سازمانهاى جاسوسى اينتلجنت سرويس، موساد و سيا، در تمام تار و پود نظام سياسى و حكومتى ايران رخنه كرده بودند و برنامهها و اهداف و مقاصد اربابان خارجى قدرتهاى استعمارى را به مرحله عمل درمى آوردند و در كنار منافع فراوانى كه از اين راه به دست آوردند، به نشر و ترويج بهائيت مىپرداختند. آنان همه قواى خود را براى اجراى نقشه نابودى انديشههاى ملى و مذهبى در ايران به كار گرفته و براى اين منظور مجريان خود را انتخاب مىكردند تا در بلندمدت آرمانهاى ملى و سنت دينى را تخريب كنند. از اين رو به تدريج درصدد تسخير پستهاى حساس و كليدى كشور برآمدند. اسناد متعددى در اين زمينه وجود دارد. جهت آشنايى ر.ك: ويژهنامه ايام 29، به نشانى اينترنتى:
www.ayam92.com/document/290.htm با روى كارآمدن «حسنعلى منصور» براى نخستين بار پاى بهائيان به كابينه وزيران ايران باز گرديد. اما پيوند بهائيت با رژيم پهلوى، خصوصاً در سال پس از كودتاى آمريكائى 28مرداد 1332، به اوج خود رسيد و در دو دهه آخر سلطنت وى، آنان به بالاترين مقامات سياسى، اقتصادى، فرهنگى و نظامى ايران دست يافتند. سپهبد عبدالكريم ايادى، عنصر مشهور بهائى، در مقام پزشك مخصوص شاه و رئيس بهدارى ارتش نفوذى تام در دربار پهلوى يافت و پست مهم نخستوزيرى نيز به مدت نزديك به 14 سال در اختيار عباس هويدا (فرزند همان عينالملك) قرار گرفت. تنها در كابينه هويدا نه وزير بهائى حضور دارند. هويدا در مدت حكومت خود با به كاربستن تصميمات كادر رهبرى كميته، نفوذ بهائيان را در همه سطوح سياسى، اقتصادى و نظامى به حد كامل گسترش داد محمد اختريان، نقش امير عباس هويدا در تحولات سياسى اجتماعى ايران، تهران: علمى 1375، ص164.. افزون بر اين دو، مىتوان فهرستى طولانى از مقامات مهم سياسى و نظامى و امنيتى رژيم در نيمه دوم سلطنت محمدرضا ارائه داد كه توسط اعضاى اين فرقه اشغال شده است. همچون: منصور روحانى (وزير آب و برق و نيز كشاورزى)، عباس آرام (وزير خارجه)، سپهبد اسد صنيعى (آجودان مخصوص محمدرضا در زمان وليعهدى و وزير جنگ و نيز وزير توليدات كشاورزى و مواد مصرفى در زمان سلطنت وى)، غلامرضا كيانپور (وزير دادگسترى)، منوچهر تسليمى (وزير بازرگانى و اطلاعات)، دكتر منوچهر شاهقلى پسر سرهنگ شاهقلى موذن بهائىها (وزير بهدارى و علوم)، هوشنگ نهاوندى (وزير علوم، رئيس دانشگاه تهران و شيراز، رئيس دفتر فرح و يكى از اركان حزب شه ساخته رستاخيز)، فرخرو پارساى (وزير آموزش و پرورش)، سپهبد پرويز خسروانى (فرمانده ژاندارمرى ناحيه مركز در جريان كشتار 15 خرداد 42، آجودان فرح، معاون نخستوزير و رئيس سازمان تربيت بدنى و مدير عامل باشگاه تاج بعد از بازنشستگى)، دكتر شاپور راسخ (رئيس سازمان برنامه و بودجه)، پرويز ثابتى (معاون سازمان امنيت و «مقام امنيتى» مشهور)، ارتشبد جعفر شفقت (رئيس ستاد ارتش)، سپهبد علىمحمد خادمى (رئيس هيئت مديره و مدير عامل هواپيمايى ملى ايران «هما») و در ردههاى پايينتر: مهتدى، از بهائيان كاشان (عضو دفتر مخصوص فرح پهلوى)، ايرج آهى (رئيس دفتر شهرام سپهرى نيا پسر اشرف)، نويدى (معاون دكتر اقبال رئيس شركت نفت)، ايرج وحيدى، (معاون شهرسازى و مسكن)، منوچهر وحيدى برادر وى (معاون شهرسازى و مسكن)، مهندس مجد (معاون فنى وزارت كار)، پرتو اعظم (مدير كل امور اجتماعى وزارت كار)، خانم نبيل (عضو دفتر دكتر نهاوندى)، ثابت پاسال رئيس راديو و تلويزيون، عهديه خواننده زمان شاه و دهها تن از سران رژيم، از اعضاى فرقه بهائيت بودند. ر.ك: 1. جواد منصورى، تاريخ قيام پانزدهم خرداد به روايت اسناد، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامى ،1377، ج1، ص 325-324؛ 2. معماران تباهى، سيماى كارگزاران كلوپهاى روتارى در ايران، دفتر پژوهشهاى مؤسسه كيهان، تهران: انتشارات كيهان، 1377، ج 1 و 3. و همچنين صدها نفر بهائى متنفذ ديگر كه شرح آن در منابع معتبر تاريخى اسناد و مدارك به نگارش آمده است. به عنوان نمونه ر.ك: انشعاب در بهائيت، عباس رائين؛ حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى؛ جواد منصورى، تاريخ قيام پانزدهم خرداد به روايت اسناد؛ محمد احمدى، پژوهه صهيونيت (مجموعه مقالات)، تهران: مركز مطالعات فلسطين، 1381ش، ج 2، صص 391ج 392؛ و... چنانكه پروين غفارى معشوقه شاه، درباره حضورش با عبدالكريم ايادى در محافل بهائيان مىنويسد: «من نيز به همراه او در محافل و مجالس بهائيان شركت مىكردم و به عينه مىديدم كه اكثر دولتمردان و صاحبان نفوذ در صنايع و پستهاى مهم كشور از اين فرقه هستند». پروين غفارى، تا سياهى در دام شاه، تهران: مركز ترجمه و نشر كتاب، 1376، ص 106. امير اسداللَّه علم وزير دربار ويار ونديم محمد رضاشاه در خاطراتش مىنويسد: «اين بهائىهاى بىوطن در همة شئون رخنه كردهاند. مخصوصاً مشهور است كه نصف اعضاى دولت بهائى هستند و مردم از اين بابت خيلى ناراضى هستند. سپهبد ايادى طبيب مخصوص شاهنشاه كه متأسفانه مشهور بهائى است». يادداشتهاى علم، امير اسداللَّه علم، تهران: مازيار، 1387، صص142- 140. عقايد شاه فرح پهلوى نيز در مصاحبهاى به مناسبت سالروز سقوط رژيم پهلوى خطاب به مجرى راديو 24 ساعته لسآنجلس درباره مذهب شاه و اعتقادات مذهبى او چنين گفته است: «شاه اعتقادات مذهبى نداشتند و به خصوص در اين سالهاى آخر حكومتشان كه مرتباً مورد مدح و چاپلوسى قرار مىگرفتند به شدت بىدين شده بودند و حتى بدشان نمىآمد كه توصيه اميرعباس هويدا را به كار ببندند (هويدا از شاه خواسته بود تا رسميت دين اسلام را لغو و به بهائيان اجازه فعاليت گسترده بدهد) اما از مردم به شدت مىترسيدند و وحشت داشتند كه مردم عليه ايشان دست به شورش بزنند. به همين خاطر از هويدا خواستند تا دولت در خفا وسيله رشد بهائيان را فراهم كند». راديو 24 ساعته لسآنجلس، 21/11/1378 و هفتهنامه پنجشنبه، سال سوم، شماره 95، ص11. ساختار اقتصادى در زمينه اقتصادى نيز بازار آزاد پول و به ويژه ارز را بهائيان و صهيونيست در كنترل خود داشتند. نظام بانكى كشور، دربست در اختيار صهيونيستهاى داخلى و خارجى و فراماسونها و بهائيان بود. بانك ملى را سالها يك بهائى فراماسونر به اسم يوسف خوشكيش اداره مىكرد. بانك توسعه صنعتى و معدنى ايران را صهيونيستهاى ايران (باند شريف امامى، استاد اعظم فراماسونهاى ايران و رئيس مجلس سنا و...) با همكارى بانكهاى خارجى كه اغلب در كنترل صهيونيستهاست، بنياد گذاردند كه تمامى فعاليتهاى صنعتى و نيز بخش عمدهاى از سرمايههاى كشور در قبضه آن بود. جز اين بانكها، صهيونيستها و بهائىها و فراماسونها، اداره كامل تمامى بانكهاى مختلط داخلى و خارجى را نيز در كنترل داشتند. نام كتاب: شمسالدين رحمانى، جنايت جهانى، تهران: پيام نور، 1381، صص 61 -62. بهائيانى چون هژبر يزدانى هژبر يزدانى يك گاودار سنگسرى بود كه با حمايت سرلشكر ايادى - همشهرى او و پزشك ويژه شاه - و ديگر بهائيان توانست به يكى از مهمترين چهرههاى اقتصادى دوران پهلوى تبديل شود. بسيارى نظرشان بر اين بود كه وى در واقع به نمايندگى از بهائيان فعاليت اقتصادى مىكرد و چهرهاى پوششى بود كه در پشت آن جامعه بهائى پنهان شده و فعاليتهاى اقتصادى داشت. اين فعاليت چندان پردامنه بود كه بعيد مىنمود يك نفر آن هم چهرهاى عادى مثل يزدانى بتواند به چنين موقعيتى دست يابد مگر آن كه از حمايت قاطع و پشت پردهاى برخوردار باشد. اسنادى كه در اين پرونده آمده است گواهى است بر بخشى از زد و بندهاى وى براى گرفتن امكانات و اعتبارات مالى بيشتر. وى هر گاه به مشكل برخورد مىكرد با اعمال نفوذ از سوى سرلشگر ايادى و همين طور نصيرى كه يكى را پدر خودش و ديگرى را برادرش مىناميد، موانع را از سر راه بر مىداشت. حتى يكبار موفق شد يكى از مخالفانش را به گونه زيركانه در اتاق عمل، با استفاده از قطع اكسيژن به قتل برساند. نفوذ هژبر در دستگاه اقتصادى پهلوى يكى از اتهامات رايج سلطنت پهلوى را كه حمايت از بهائيان بود ثابت مىكرد. اين امر تا به آنجا پيش سرمايهدار معروف گروههاى مافيايى قدرتمندى به وجود آورده بودند و با توسل به زور و شيوههاى غيرقانونى و استفاده از نفوذ بهائىها در دربار و دستگاه حاكم، قدرت اقتصادى بسيار قوى ايجاد كرده بودند و بطور هماهنگ به چپاول منابع و معادن و ثروتهاى عمومى جامعه اسلامى ايران مىپرداختند. ر.ك: معماران تباهى، دفتر پژوهشهاى مؤسسه كيهان، ج 3، صص 26 ج 42؛ هژبر يزدانى به روايت اسناد ساواك، مركز بررسى اسناد تاريخى. اصلاحات ارضى حضور بزرگ مالكان بهائى در تمامى دوران سلطنت پهلوى ادامه يافت. سياست اصلاحات ارضى دهه 1340 ش. اين روند را تقويت نمود زيرا با سلب مالكيت از مالكان مسلمان و ايجاد آشفتگى در ساختار مالكيت و مديريت روستايى راه را براى رشد بزرگمالكان وابسته به دربار پهلوى، بهويژه بهائيان، هموار كرد. سلطه بهائيان بر دو نهاد اصلى متولى اراضى (اصلاحات ارضى و منابع طبيعى) عامل مهمى در تجديد ساختار مالكيت به سود اعضاى متنفذ فرقه بهائى بود. براى مثال، ناصر گلسرخى، وزير منابع طبيعى در دولت هويدا، در زمينه واگذارى و تملك اراضى چنان بىپروا بود كه كارش به رسوايى كشيد؛ و سپهبد پرويز خسروانى از طريق نهادهاى تحت امر خود، سازمان تربيت بدنى و باشگاه تاج، به كمك گلسرخى، اراضى پهناورى را تملك كرد. محسن پزشكپور، نماينده آخرين دوره مجلس شوراى ملّى، در جلسه طرح و بررسى لايحه بودجه سال 1357 با اشاره به هژبر يزدانى، بزرگ مالك بهائى دوران متأخر پهلوى، چنين گفت: «در مسير اصلاحات ارضى يك فئوداليسم جديد بهوجود آوردند... زمين را به روستاييان صاحب نسق دادند و بعد با برنامه كشت و صنعت از آنها گرفتند و آن وقت آن زمينها را بهدست عده معدودى دادند... اين زمينها را به نام ملّى شدن از هزار نفر گرفتند و به يك نفر دادند... مراد از تقسيمات ارضى اين بود كه قسمت عظيمى از منابع مملكت را در اختيار عده معدودى قرار دهند». جُستارهايى از تاريخ بهائىگرى در ايران، جغرافياى جمعيتى بهائيان ايران، پيشين. و بدينگونه پهلوى دوم فضايى بسيار مناسب براى رشد و گسترش بهائيت در جهت تضعيف آرمانهاى ملى و سنتهاى دينى فراهم آورد؛ مطابق گزارش ساواك از جلسه ناحيه 2 بهائيان شيراز، مورخ 19/5/1350؛ «جلسه با شركت 12 نفر از بهائيان ناحيه 2 شيراز در منزل آقاى هوشمند و زير نظر آقاى فرهنگى تشكيل گرديد. پس از قرائت مناجات شروع و خاتمه و قرائت صفحاتى از كتاب لوح احمد و ايقان، آقاى فرهنگى و محمدعلى هوشمند پيرامون وضع اقتصادى بهائيان در ايران صحبت كردند... فرهنگى اظهار داشت: بهائيان در كشورهاى اسلامى پيروز هستند و مىتوانند امتياز هرچيزى را كه مىخواهند بگيرند. تمام سرمايههاى بانكى و ادارات و رواج پول در اجتماع ايران مربوط به بهائيان و كليميان مىباشد. تمام آسمان خراشهاى تهران، شيراز و اصفهان مال بهائيان است. چرخ اقتصادى اين مملكت به دست بهائيان و كليميان مىچرخد. شخص هويدا بهائىزاده است. او يكى از بهترين خادمان امراللَّه است و امسال مبلغ پانزده هزار تومان به محفل ما كمك نموده است. آقايان بهائيان! نگذاريد كمر مسلمانان راست شود!...». گزارش به ساواك، 19/5/1350، ظهور و سقوط سلنطت پهلوى، ج 2، ص 385. تيمسار عبدالكريم ايادى او از عناصر كليدى و مهم تشكيلات بهائيت در دوران پهلوى است؛ پزشك مخصوص شاه، با نفوذترين فرد دربار و مقتدرترين فرد كشور كه براى خود مشاغل فراوانى متجاوز از هشتاد شغل فراهم كرده بود كه همه حائز اهميت بودند. رياست بهدارى كل ارتش و اداره ساختمانهاى بيمارستانهاى ارتش و وارد كردن وسايل و داروها، رياست «اتكا» ارتش و نيروهاى انتظامى و تعيين روساى اتكاها و پرسنل آنها و وارد كردن نيازهاى كشور از انگليس و آمريكا اگر چه آنها در كشور موجود بود، رياست سازمان دارويى كشور و كنترل خريد دارو از خارج، رياست شيلات جنوب و صدور مجوز براى صيادى كشورهاى مورد نظر از جمله امورى بود كه عبدالكريم ايادى براساس مصالح بهائيت در تحت كنترل و سيطره خود درآورده بود. ر.ك: سيطره كامل بهائيت بر اركان و تشكيلات رژيم پهلوى، پايگاه اينترنتى موعود. او با نفوذى كه نزد محمدرضا داشت بهائىها را به مقامات عالى رساند. ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، پيشين، ج 1، ص 374. نفوذ و گسترش سيطره سياسى و اقتصادى بهائيان در ايران از اين تفكر تشكيلات جهانى بهائيت ناشى مىشد كه ايران همان ارض موعودى است كه بايد به تصاحب بهائيان درآيد! و لذا براى تصرف مشاغل مهم سياسى در اين كشور منعى نداشتند. مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سياسى اطلاعات، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1، 1370، ص 374. عبدالكريم ايادى با توجه به عضويت در اين تشكيلات جهانى ماموريت داشت تفكر مزبور را در تمام عرصهها و سيستمهاى حكومتى ايران به ظهور و عينيت برساند و او در اين ماموريت شيطانى آنچنان به پيشرفتهاى بزرگ و غيرقابل تصور دست يافت كه شاه و تشكيلات دربار و ارتش و سازمانهاى دولتى همچون موم در دستهاى او به بازى گرفته مىشدند. عليرضا آقايى، نقش رژيم پهلوى در تحكيم فرقه بهائيت، خبرگزارى فارس 22/1/85. فردوست در باره نفوذ ايادى مىگويد: «نمىدانم در اين دوران آيا ايادى بهائى بر ايران سلطنت مىكرد يا محمدرضا پهلوى! تمام ايرانيان رده بالا، چه در ايران باشند و چه در خارج، خواهند پذيرفت كه سلطان واقعى ايران ايادى بود.... در زمان حاكميت ايادى بود». همان، صص 201 -204. ايادى مشهور به «راسپوتين» ايران بود. (راسپوتين» از شخصيتهاى بسيار مرموز، فاسد و منحرف دربار «نيكلاى دوم» آخرين امپراطور روسيه بود. او با آلودگى به سحر و جادو و اعتقاد به لجام گسيختگى جنسى به دربار تزار راه يافت و با زنان دربار به ويژه ملكه «الكساندرا» همسر تزار روابط نامشروع جنسى برقرار نمود. فساد رابطه جنسى او با زنان دربار و همسر تزار از يكسو و نفوذ و تأثيرى كه در جابه جايى مسئولان و عناصر داخل حكومت داشت به همراه همدستىاش با همسر تزار در به قتل رساندن مخالفان، از او عنصرى غالب و فاسد و وحشتناك ساخته بود، به گونهاى كه هر عملى كه مىخواست، انجام مىداد و كسى را ياراى مخالفت با او نبود. اين دو مشخصه به طور كامل در ايادى جمع آمده بود و او در دربار شاه حتى بيشتر و مسلطتر از راسپوتين به فتنه و فساد اشتغال داشت. (راسپوتين، آر. جى. مينى، ترجمه اردشير روشنگر، تهران: البرز، 1377؛ لغتنامه دهخدا؛ فرهنگ فارسى معين؛ دايرةالمعارف بريتانيكا). از او به عنوان جاسوس بزرگ غرب و مطلعترين منبع اطلاعاتى سرويسهاى آمريكا و انگليس در دربار پهلوى و كشور نام برده مىشود؛ بنا به اعتراف يك گروه انشعابى از بهائيت، ايادى جاسوس آمريكا بوده و اطلاعات لازم و مورد نظر را به مركز حكومت آمريكا منتقل مىساخته است. اين گروه انشعابى كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى به دليل اطلاع از عمق فجايع عناصر بهائى دربار شاه از تشكيلات اين فرقه جدا شدند و خود گروه ديگرى را بنيان نهادند، از زبان اسداللَّه مبشرى وزير دادگسترى وقت خبرى را در نشريه خود به نام احرار منتشر ساختند كه متن آن چنين است: «تيمسار ايادى پزشك خصوصى شاه، براى سازمان سيا جاسوسى مىكرده است وماموريت داشته كه اگر شاه قدمى برخلاف منافع آمريكا بردارد او را به قتل برساند». احرار، شماره 1، تيرماه 58، ص 6؛ بهائيت در ايران، پيشين، ص 274. نفوذ بهائيان در اركان دولت، خصوصاً حضور عبدالكريم ايادى مرد قدرتمند بهائيان در دربار شاه موجب اميد بهائيان شد. آنان رسماً اعلام مىكردند بهائيان مأموريت دارند كه از هر فرصتى استفاده كرده و مسلك بهائى را در دربار شاهنشاهى به خصوص خاندان جليل سلطنت اشاعه دهند. بدينصورت در دوران محمدرضا پهلوى بهائيت روند رو به رشدى بسيار زيادى يافته و شخص شاه از گسترش نفوذ آنان به عنوان عناصر مطمئن و بىخطر براى سلطنتش حمايتى ويژه مىنمايد؛ او صراحتاً مىگفت: «افراد بهائى در مشاغل مهم و حساس مفيدند چون عليه من توطئه نمىكنند» فرازهايى از تاريخ انقلاب به روايت اسناد ساواك و آمريكا، تهران: وزارت اطلاعات، 1368ص 15.. در واقع او توانست با تكيه بر آنان در مقابل فرهنگ غالب شيعه مردم ايران و اقتدار روحانيت ايستاده و با استفاده از فرهنگ غيرشيعى و غرب باور بهائيان، در راستاى استحاله فرهنگ مذهبى - ملى و جلب حمايت بيگانگان استفاده كند. در مقابل، بهائيت نيز در تمام دوران سلطنت پهلوى و در مقاطع حساس، به رغم ادعاى غيرسياسى بودن هماهنگ با سياستهاى مورد نظر رژيم و در جهت تثبيت موقعيت آن تلاش كرد. تأييد انقلاب سفيد شاه، همكارى با ساواك، جلب حمايت دولتهاى بزرگ از شاه و سلطنت او به وسيله اسرائيل، و عضويت در حزب رستاخيز، قسمتى از مواضع سياسى فرقه مزبور در هماهنگى با سياستهاى ضد مذهبى و ضد ملى شاه بود. تاريخ قيام پانزدهم خرداد به روايت اسناد، پيشين، ج1، ص 326. اسلام زدايى فعاليت بهائيان به خصوص در ارتباط با اسلامزدايى نيز سازگارى زيادى با روحيه محمدرضا پهلوى و تفكر غربگرايى وى داشت؛ بىاعتقادى دربار به اسلام موجب تلاش آنها جهت ترويج ساير مذاهب و نحلهها شده بود. از اين جهت شاه «بدش نمىآمد بهائىگرى در ايران رشد كند و نيرويى در برابر اسلام تبديل گردد». دخترم فرح، فريده ديبا، ترجمه الهه رئيسفيروز، تهران: بهآفرين، 1386، ص 321. يكى از مبلغان بهائيت نيز درباره تأثير متقابل بهائيت بر شاه و خاندان پهلوى اعتراف مىكند: «كارهايى كه اكنون به دست اعلى حضرت شاهنشاه صورت مىگيرد، هيچ كدامشان روى اصول دين اسلام نيست زيرا شاه به تمام دستورهاى بهائى آشنايى دارد و حتى ايشان با اشرف پهلوى در دوران كودكى در مدرسه بهائيان... درس خواندهاند». تاريخ قيام پانزدهم خرداد به روايت اسناد، پيشين، ص 336. رژيم پهلوى حتى براى مسافرت سران محافل متعدد بهائيان ايران از نقاط مختلف ايران به لندن و شركت در انتخابات جهانى «بيتالعدل» نيز تسهيلات ويژهاى قائل شد و به هر بهائى كه عازم اين سفر مىگرديد، مبلغ پانصد دلار ارز با تخفيف قابل توجهى در بهاى بليط رفت و برگشت هواپيما در نظر گرفته و پرداخت مىكرد. در چنين فضا و شرايطى بهائيان توانستند ضمن افزايش بىسابقه قدرت سياسى و اقتصادى خويش زمينههاى لازم را براى ترويج عقايد گمراهكننده و خرافى فرقه بهائيت و تعقيب منافع قدرتهاى استعمارى فراهم نموده و تنها كشور شيعى جهان را به مهمترين پايگاه خويش مبدل سازند. در مقابل چنين تهاجمى، شاهد مقاومت همه جانبه حوزههاى علميه، مراجع عظام تقليد نظير آيةاللَّه بروجردى و حضرت امام خمينى(ره) مىباشيم كه با موضعگيرىهاى هوشمندانه و قاطع خويش و آگاه نمودن جامعه اسلامى، نقشى مهم در خنثى نمودن توطئههاى رژيم پهلوى، سران اسرائيل و بهائيت ايفا نمودند. اين موضوع در بخشهاى بعدى كتاب به تفصيل ارائه گرديده است. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبري، كد: 7/500035) علىرغم اين كه در برخى جاها به نظرمى رسد آنگونه كه لازم است به موضوع بهائيت توجه جدى نمىشود، اما تاكنون اقدامات مناسب و زيربنايى در جهت مقابله و جلوگيرى از ترويج افكار مخرب اين جريان انحرافى انجام شده است به عنوان نمونه: يكم. فقدان رسميت براساس آموزههاى دين مبين اسلام و اصول قانون اساسى، فرقه بهائيت «ضاله» شناخته شده و رسميت ندارد از اين رو در انجام امور مربوط به مذهب و مرام خويش و يا تبليغ عقايد و اعتقادات خود آزادى ندارد و بسيارى از حقوق و امتيازاتى كه در مورد ساير اديان رسمى وجود دارد در مورد اين فرقه وجود ندارد؛ به عنوان نمونه نمىتوانند دفاتر ازدواج و طلاق براساس تعاليم خودشان داشته باشند، يا قواعد ارثى را غير از قواعد رسمى كشور اجرا كنند، يا مدارس بهائى تأسيس نمايند. همچنين براساس ماده 14 قانون استخدام كشورى، از استخدام افراد اين فرقه و امثال آن در دستگاههاى دولتى جلوگيرى مىشود. همچنين بند 34 ماده 8 قانون رسيدگى به تخلفات ادارى (مصوّب 7/9/1372)، (عضويت در يكى از فرقههاى ضالّه كه از نظر اسلام مردود شناخته شده اند» در رديف تخلفات ادارى به شمار آورده است. حقوق اساسى جمهورى اسلامى ايران، سيد محمد هاشمى، تهران: نشر دادگستر، 1378، صص 193 ج 183. حال آن كه در اين قبيل امور و احوال شخصيه و در تعلميات دينى، ساير اديان و مذاهب رسمى آزاد هستند. ممكن است از ديدگاه برخى اين محدوديت براى فرقههاى ضالّه در ظاهر با اصول بينالمللى حقوق بشر مخالف به شمار آيد، اما بند3 ماده18 ميثاق بينالمللى حقوقمدنى و سياسى(مصوب 16 دسامبر 1966) مجمععمومى سازمان مللمتحد چنين مقرر مىدارد: «آزادى ابراز مذهب يا معتقدات را نمىتوان تابع محدوديتهايى نمود، مگر آنچه منحصراً به موجب قانون پيشبينى شده و براى حمايت از امنيت، نظم، سلامت يا اخلاق عمومى يا حقوق و آزادىهاى اساسى ديگران ضرورت داشته باشد». همان، ص 191. با توجه به اين كه قوانين مذكور براى حمايت از امنيت، نظم، سلامت، اخلاق عمومى و حقوق و آزادىهاى اساسى ديگران پيشبينى شده، مىتوان ممنوعيت استخدام برخى از فرقههاى ضالّه در دستگاههاى دولتى را تبيين نمود و آنها را به مصلحت جامعه پنداشت. در حقيقت دليل اصلى محروميت فرقه بهائيت از چنين حقوقى به ماهيت اصلى اين فرقه كه تشكيلاتى سياسى و نفوذى از سوى بيگانگان براى ايجاد تفرقه، جاسوسى و خيانت در كشورمان است، برمىگردد. به صورت منطقى يك تشكيلات جاسوسى نمىتواند توقع برخوردارى مساوى از حقوق و آزادىهايى كه در يك جامعه براى شهروندان آن وجود دارد، داشته باشد. دكتر محمدجواد لاريجانى رئيس ستاد حقوق بشر قوه قضائيه در توضيح نحوه تعامل جمهورى اسلامى ايران با بهائيان معتقد است: «بهائىها جزء اقليتهاى مذهبى در كشور محسوب نمىشوند زيرا در قانون اساسى در خصوص اقليتها به تفضيل شرح داده شده است. سياست و تمهيداتى كه جمهورى اسلامى در قبال آنها اتخاذ كرده بر اساس تعهدات شهروندى است زيرا آنها جزء شهروندان اين كشور محسوب مىشدند و به حكومت نيز اذعان دارند. حكومت نيز مسئول است حقوق اوليه آنها را چون امنيت شغلى، زندگى، تحصيل، املاك، ازداواج و... را تأمين نمايد. اما آنها نيز حق تبليغ و تشكيل مجالس تبليغى فرقه خود را ندارند و نمىتوانند كتاب، نشريه و يا جزوه چاپ كنند همچنين حق تأسيس مدرسه خاصى را هم ندارند... سياست جمهورى اسلامى در قبال بهائىها سياست صحيحى است؛ همانطور كه بهائىها انتظار دارند دولت ايران به تعهدات خود عمل كند، آنها نيز بايد به قوانين كشور احترام گذاشته و به تعهدات خود نسبت به قوانين و مردم اين كشور عمل نمايند» محمدجواد لاريجانى، گفتگو با خبرنگار خانه ملت، پايگاه خانه ملت، 29 آذر 1385.. دوم. رأفت اسلامى، حقوق شهروندى براساس اصول اسلامى، انسانى و قانون اساسى جمهورى اسلامى، ر.ك: اصول نوزدهم، بيست و دوم، سى ام، چهل و دوم و چهل وسوم قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران. افراد اين قبيل فرقهها، على رغم فساد عقيده و رسميت نداشتن از يكسرى حقوق مانند حق حيات، تأمين امنيت، شغل، مسكن، آموزش و پرورش رايگان، تأمين اجتماعى، دادخواهى، حق انتخاب وكيل و نظاير آن، برخوردارند حقوق اساسى جمهورى اسلامى ايران، پيشين. كه اين خود بيانگر اوج رأفت، تسامح و سعهصدر نظام اسلامى در برخورد با اين فرقه ضاله استعمارى است. البته برخوردارى از اين حقوق تا زمانى است كه مرتكب جرايم قانونى و اخلال در نظم و امنيت جامعه نشدهاند و يا اقدام به توطئهچينى بر عليه مذهب و نظام اسلامى نشدهاند. چنانكه دادستان كل كشور طى نامهاى به وزير اطلاعات با اشاره به اصل بيستم قانون اساسى مبنى بر حقوق شهروندى همه افراد ملت و نيز اصل بيست و سوم قانون اساسى مبنى بر آزادى افراد براى داشتن هر عقيدهاى اظهار مىدارد: «داشتن يك عقيده و مرام، آزاد ولى اعلان و ابراز آن به منظور تحريف افكار ديگران، جريانسازى و يا تبليغ و تظاهر به قصد اغواگرى و تشويش اذهان ديگران و عناوين مشابه مجاز نخواهد بود.» از اين منظر؛ «اساساً اشخاص حقيقى و حقوقى رسميت داده شده در قانون اساسى و قوانين عادى در فعاليتهاى موصوف آزادى عمل دارند اما مبادرت به هرگونه فعاليتى چه در قالب فردى، جمعى يا تشكيلاتى، اگر امنيت ملى و تماميت ارضى كشور را در معرض مخاطره قرار دهد، بديهى است كه حاكميت از اقتدار خود در جهت تأمين مصالح عمومى و منافع ملى استفاده خواهد نمود و برخورد مقتضى را با خاطيان خواهد داشت». فعاليتهاى فرقه ضاله بهائيت غيرقانونى و ممنوع است، خبرگزارى فارس، 27/11/1387. از اين رو در مواردى كه اعضاى اين فرقه اقدامات غير قانونى بر عليه نظام و جامعه اسلامى مرتكب شوند، دستگاههاى اطلاعاتى و امنيتى و محاكم قضايى رسيدگى و با متخلفان برخورد مىنمايند. بديهى است اين موضوع اختصاص به بهائيان نداشته و پيرامون ساير متخلفان و قانونشكنان از هر دين و آئينى اجرا مىگردد. سوم. راهكار اساسى پيروزى شكوهمند انقلاب اسلامى ايران، تثبيتتداوم و كارآمدى آن در ابعاد مختلف، بزرگترين ضربه به اين فرقه ضاله و مدافعان داخلى و خارجى آن مىباشد و توانسته با اقدامات فكرى و فرهنگى مناسب جامعه مسلمان ايران را از عقايد انحرافى و گمراه كننده و نقشههاى شوم اين فرقه رهايى بخشيده و خدمت بسيار ارزشمندى در جهت مقابله با توطئههاى شوم اين فرقه به شيعيان و جهان اسلام عرضه نمايد. در زمينه مقابله با تبليغات مخرب و شبهه افكنىهاى گسترده بهائيت در سطح اينترنت و جامعه نيز با ايجاد پايگاههاى اينترنتى جهت آشنايى با اين پايگاهها ر.ك: شناخت بهائيت در محيط اينترنت:
http://omidenoor41.blogfa.com و انتشار كتاب و مقالات علمى و مستند به شبهه سازىهاى اين فرقه ضاله پاسخ داده و توطئههاى شوم آن را در جهت اغفال و جذب جوانان خنثى سازند. مجموعه اين اقدامات سبب گرديده تا اين فرقه ضاله سياسى نفوذ و كارآيى مؤثرى نه تنها براى نسل امروز و فرداى مردم مسلمان و آگاه ايران نداشته باشد، بلكه ميان خود بهائىها نيز از جاذبه چندانى برخوردار نيست. چنانكه شاهد گسترش بيدارى و بازگشت بسيارى از آنان به دين مبين اسلام مىباشيم. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبري، كد: 12/500035) توضيحاتي كامل در مورد بهائيت و پاکي و ناپاکي اين افراد را جويا مي شوم؟ بهائيت انشعابى از بابيگرى است و بابيت انشعابى از شيخيگرى است. در اوائل قرن نوزدهم شيخ احمد احسائى و سيد كاظم رشتى، مدعى رابطه مستقيم با امام زمان(عج) شدند و خود را واسطه ميان مردم مسلمان و آن حضرت معرفى كردند» از همينجا راه و رسم شيخى پديد آمد و جمعى از افراد سادهلوح و گروهى از فرصتطلبها به آن گرايش پيدا كردند. شيخ ملاحسين بشرويه، پس از سيد كاظم رشتى، رهبرى فرقه را به عهده مىگيرد و در سفرى به شيراز با سيد على محمد شيرازى (محمد باب) ملاقات نموده و مريد و سرسپرده او مىشود. محمد باب بعد از ادعاى بابيت امام زمان(عج)، ادعا مىكند كه خود امام زمان است و كار را تا ادعاى نبوت پيش مىبرد و بعد از محاكمه و زندان در تبريز اعدام مىشود. بعد از اعدام سيد باب عدهاى از فريبخوردگان و به تشويق و تحريك فرصتطلبان و توطئه استعمار، عدهاى به ميرزا يحيى نورى (صبح ازل) و عدهاى ديگر به ميرزا حسينعلى نورى (بهاءالله) گرويدند، بهاء خود را پيامبر ناميد و از همينجا فرقه بهايى پديد آمد. ميرزا حسينعلى نورى و ميرزا يحيى نورى دو فرزند ميرزا عباس بودند كه در شهر نور مازندران زندگى مىكرد. «بهاء» همراه با برادرش در تهران پرورش يافت و مقدمات علوم را آموخت. بهاء و برادرش در ابتدا متمايل به تصوف شدند و به مسلك درويشها درآمدند. سپس به باب گراييدند. اين دو برادر ضمن ملاقات با على محمد باب، تصميم گرفتند كه از طريق تلاش در راه بابيت به آب و نان و مقامى برسند، لذا بهاء و صبح ازل در تهران كار تبليغات بابيت را آغاز مىكنند آنگاه به مازندران و جاهاى ديگر رفتند و همه جا گرد و غبار و فتنه را برمىانگيختند و باب هم به هنگام مرگ وصيتنامهاى نوشت و صبح ازل را جانشين خود كرد و بهاء را به محافظت او گماشت. عقايد بهاييت: به چند مورد از عقايد آنها اشاره مىشود. 1- اين فرقه مىگويد، سيد على محمد باب امام زمان است كه ظهور كرده و با ظهور او اسلام پايان گرفته و اينك دين جديد ظهور كرده و مردم بايد همگى بهايى شوند، (شخصيت و انديشههاى كاشف الغطاء كتاب (الايات البينات) به كوشش دكتر احمد بهشتى، ص 109، كانون نشر انديشه اسلامى) 2- پنهان كردن دينشان را ضرورى مىدانند به اصطلاح قائل به تقيه هستند. 3- روزه نوزده روز است قبل از عيد شروع و به عيد نوروز ختم مىشود. 4- نماز جماعت باطل است مگر در نماز ميت. 5- قبله آنها مرقد بهاءالله است در عكا. 6- حج براى مردان واجب است و بر زنان واجب نيست، آن هم (حج) در خانهاى است كه بهاء در آن اقامت داشته، يا در خانهاى كه سيد على محمد باب در شيراز در آن سكنى داشته است به جا آورده مىشود. 7- چند تا اعياد دارند: - عيد ولادت باب، اول محرم. - عيد ولايت بهاء، دوم محرم. - عيد اعلان دعوت باب، پنجم جمادى. - عيد نوروز، (المدخل الى دراسة الاديان والمذاهب، العميد عبدالرزاق محمد اسود، ج 3، صص 311 - 308، انتشارات الدار العربية للموسوعات). 8- نماز پنج تكبير دارد ودر دو وقت خوانده مىشود يكى هنگام تولد و يكى هم هنگام مرگ. و مطهرات پنج تا است: آب، هوا، آتش، خاك، بيان. همه چيز نجس است مگر آنچه آيه (الله اطهر) بر آن خوانده شود و عبادتگاهها طبق وصيت بهاء بايد از نه كناره و يك گنبد تشكيل بشود و اين عبادتگاهها در فرانكفورت در آلمان و سيدنى در استراليا و كامپالا در اوگاندا، ليميت در شيكاگو و پاناما سيتى در پاناما و دهلى نو در هندوستان است، (شخصيت و انديشههاى كاشفالغطاء، ص 111 و 139، دكتر احمد بهشتى). فرقههاى بابيه و بهائيه: بعد از اعدام سيد على محمد باب بابيت به سه فرقه تقسيم شد و بعد از مرگ بهاءالله نزاعى كه بين دو برادر عباس افندى و محمد على به وجود آمد دو فرقه ديگر اضافه شد، مجموعا پنج فرقه شدند. 1- ازليه (به رهبرى ميرزا يحيى نورى، صبح ازل) 2- بهائيه (به رهبرى ميرزا حسين على، بهاءالله) 3- بابيه خالص (فقط رهبرى سيد على محمد را قبول دارند) 4- بابيه بهائيه عباسيه (رهبرى عبدالبهاء عباس افندى) 5- ناقضون (اتباع ميرزا محمد على برادر عبدالبهاء)، (المدخل الى دراسة الاديان والمذاهب، ج 3، ص 312، العميد عبدالرزاق محمد اسود). كتابهاى بهائىها عبارتند: 1- الاتقان ؛ 2- اشراقات والبشارات والطرزات ؛ 3- مجموعه الواح مباركه، كه وصايايى بهاء به پسران خود مىباشد ؛ 4- كتاب شيخ ؛ 5- الدرر البهية ؛ 6- الحج البهية ؛ 7- الفرائد ؛ 8- فصل الخطاب. اين كتابها را به بهاء نسبت دادهاند ولى در حقيقت او ننوشته است بلكه پيروان بهاء اينها را نوشته و به او نسبت دادهاند، (المدخل الى دراسة الاديان والمذاهب، ص 311 و 312). در كتاب شخصيت و انديشههاى كاشفالغطاء نيز از سه كتاب ديگر اسم آورده است. 1- هفت وادى، 2- هيكل، 3- اقدس. از ديدگاه عالمان ديني ، فرقه گمراه بهائيت محكوم به نجاست هستند و معامله و خريد و فروش با آنان اگر موجب تقويتشان شود، حرام است و در صورت تماس آنها با غذاها و خوراكىها مراعات مسائل طهارت واجب است و رابطه با آنها در صورتي که تحت تأثير سخنان وعقايد باطل آنها واقع شويد جايز نيست، بنابراين بايد خيلي مواظب باشيد و اگر نمي توانيد او را ارشاد به دين اسلام نماييد بهتر است ارتباط در حد يک احوالپرسي بيشتر نباشد (جامع المسائل آيت الله فاضل، ج 1، ص 41). براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- شخصيت و انديشههاى كاشف الغطاء (الايات البينات) آيت الله العظمى جعفر كاشف الغطاء، دكتر احمد بهشتى، نشر انديشههاى اسلامى. 2- بهائيت چگونه پديد آمد، نورالدين چهاردهى، انتشارات فتحى. 3- ارمغان استعمار، محمد محمدى اشتهاردى، انتشارات نسل جوان. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبري، كد: 1/100114601) معرفي کتاب نقش بهائيت در فتنه 88 نقش دولت هاي بيگانه در شكل گيری و قوام فرقه بهائیت و اقدامات و اهداف آن علیه ایران بر كسی پوشیده نیست. این حزب سیاسی با بدعت های زشت بنیان گذاری شد و در دامان بیگانگان پرورش یافت. در دوران حكومت پهلوی جهت انزوای اسلامی شیعی، بهائیت مورد توجه دستگاه حكومت بود و بسیاری از بهائیان به مناصب بالای حكومتی رسیدند و بالطبع در تأمین منافع بیگانگان كوشیدند. با پیروزی انقلاب اسلامی كه دیگر مجالی برای تحقق اهداف شوم این فرقه نمانده بود، بهائیان از طریق همدستی با استكبار در تضعیف نظام اسلامی كوشیدند و به انحای مختلف در صدد تبلیغ مرام خود برآمدند. انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث متعاقب آن عرصه ای بود تا دوباره بهائیان با اشاره محافل بیگانه علیه جمهوری اسلامی ایران توطئه كنند. این كتاب یكی از موضوعات«طرح تدوین تاریخ انقلاب اسلامی» است كه در مركز اسناد انقلاب اسلامی تهیه شده و تألیف آن نیز در همین مركز صورت گرفته است. در مقدمه این كتاب دویست و چند صفحه ای آمده است: نقش دولت های بیگانه در شكل گیری و قوام فرقه بهائیت و اقدامات و اهداف آن علیه ایران بر كسی پوشیده نیست. این حزب سیاسی با بدعت های زشت بنیان گذاری شد و در دامان بیگانگان پرورش یافت. در دوران حكومت پهلوی جهت انزوای اسلامی شیعی، بهائیت مورد توجه دستگاه حكومت بود و بسیاری از بهائیان به مناصب بزرگ حكومتی رسیدند و بالطبع در تأمین منافع بیگانگان كوشیدند. با پیروزی انقلاب اسلامی كه دیگر مجالی برای تحقق اهداف شوم این فرقه نمانده بود، بهائیان از طریق همدستی با استكبار در تضعیف نظام اسلامی كوشیدند و به انحای مختلف در صدد تبلیغ مرام خود برآمدند. انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث متعاقب آن عرصه ای بود تا دوباره بهائیان با اشاره ی محافل بیگانه علیه جمهوری اسلامی ایران توطئه كنند... . در ادامه، مطالب كتاب در4 بخش كلی بیان شده و هر بخش آن به چند قسمت تقسیم می شود و بخش 3 خود مشتمل بر 5 فصل می باشد. بخش اول كه « سیری در تاریخ فرقه ضاله بهائیت » نام گرفته است به پایه گذار مكتب شیخیه، یعنی شیخ احمد احسائی (1242-1116) از اهالی احساء اشاره كرده و با بررسی برخی ادعاها كه توسط این فرد و در ادامه شاگردانش شده، تاریخچه این فرقه را مورد بحث و بررسی قرار داده است، سپس به بیان اوضاع و احوال فرقه ضاله بهائیت پس از انقلاب اسلامی پرداخته است. در همین بخش اسامی آخرین اعضای این گروه كه در ایران مسئولیت مدیریت جامعه بهایی را بر عهده دارند، نام برده شده كه عبارتند از: 1-فریبا كمال آبادی 2-جمال الدین خانجانی 3-عطیف نعیمی 4-سعید رضایی 5-بهروز توكلی 6-مهوش ثابت شایان ذكر است سران جریان منحرف بهائیت در ایران به اتهام جاسوسی برای رژیم اسرائیل و اقدام علیه نظام جمهوری اسلامی در15 اسفند 1386 و 25 اردیبهشت 1387 دستگیر شدند. در بخش دوم با عنوان« متهمان شبكه بهایی روز عاشورا » در 5 فصل به بررسی كلی و عضوی متهمین بهایی پرداخته شده است: فصل اول: گزارش كارشناس امنیتی پرونده تحركات شبكه بهایی در عاشورا سال 1388، ابتدا به بررسی این گزارش پرداخته و سپس خلاصه ای از وضعیت متهمین را بررسی كرده است كه در فصل دوم تا پنجم همین بخش پرونده چند تن از آنان را از نگاه گذرانده است. این متهمین كه مطالب بررسی شده مربوط به آنان در برخی موارد مشابهت هایی هم دارند از این قرارند: در فصل دوم پرونده متهم پیام فناییان، این موارد را تحت بررسی قرار داده است : الف) خلاصه وضعیت پرونده ب)گزیده ای از بازجویی ها و تحقیقات معموله از متهم(صفحات26 تا30 و 41تا 45 پرونده) * اول - حضور در اغتشاشات * دوم- بهائیت و انتخابات دهم * سوم- هدف از شركت در اغتشاشات ج)متهم در داگاه فصل سوم: پرونده متهم آرتین غضنفری موارد زیر را مورد مطالعه قرار داده است: الف)فرم گردشكار امنیتی متهم ب)اعتراضات و اقاریر 1-بیت العدل در فتنه 2-تحركات برنامه ریزی شده شبكه بهائیت در عاشورای سال1388 3-اعترافات نیكاو هویدایی(از عناصر بهایی) علیه آرتین غضنفری 4-اعترافات مونا عدل پیما (از عناصر بهایی) علیه آرتین غضنفری ج)كیفر خواست متهم فصل چهارم به بررسی پرونده متهم زاوش شادمهر پرداخته و این موارد را مورد بررسی قرار داده است: الف)فرم گردشكار امنیتی ب)اقاریر متهم 1-برنامه ریزی و سازماندهی به منظور اغتشاش در روز عاشورا 2-اعترافاتی علیه آرتین غضنفری(خط دهنده شبكه بهایی در روز عاشورا) 3-ارتباط با رسانه ضد انقلاب فصل پنجم كه پرونده متهم ژینوس سبحانی را مورد بررسی قرار داده است ابتدا به اعترافات متهم (1-فرمان مهم بیت العدل برای بهائیان-2- فعالیت های ضد امنیتی در روز عاشورا) و سپس به كیفر خواست متهم اشاراتی داشته است. بخش سوم كتاب، پرونده گروهك بهایی موسوم به« ارتش جهانی رهایی» گزیده ای از مطالب زیر را عنوان كرده است: الف)گزیده ای از بازجویی مقدماتی توسط ضابطین(خرداد ماه1389) كه خود این موارد را شامل شده است: 1-مشخصات و سوابق متهم 2-طرح ریزی فعالیت مسلحانه از طریق گروهك موسوم به«ارتش جهانی رهایی» ب)گزیده ای از جلسات رسیدگی در دادسرا ج)كیفر خواست متهم در دادسرا بخش چهارم یعنی بخش انتهایی ابتدا یكسری اسناد و تصاویر مرتبط با این فرقه ضاله را به تصویر كشیده و سپس نمایه هایی را نیز به كار برده است. برشهایی از كتاب: در صفحه 47 می خوانیم: س:از محل های تجمع و اغتشاش چگونه باخبر می شدید؟ ج:از طریقsms كه برای موبایل من آمد، نوشته شده بود كه در روز عاشورا تجمعی قرار هست برگزار شود. بعضی از خبرها هم كه از طریق ماهواره بخش می شود و هر وقت جایی بودیم كه در آنجا ماهواره داشتند، از آن طریق می شنیدیم. س:اعترافات شما مبین این موضوع است كه شما در خصوص تهیه ی سلاح گرم مشاركت داشته و پیشنهاد اولیه را ارائه نموده اید . قبول دارید؟ ج: در مورد مشاركت بله و در مورد پیشنهاد اولیه در زمینه ی ترور به صورت شوخی بله.