صحابه | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
صحابه
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
صحابه
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
متفرقه
سوال:
به چه كسي مي گفتند صحابه پيامبر؟
پاسخ تفصیلی:
پاسخ: تـعـريف هاى گوناگونى براي صحابه گفته شده است :
1 - سـعيد بن مسيب مي گويد : صحابى كسى است كه به مدت يك يا دو سال با پيامبربوده و همراه وى در يك يا دو نبرد , شركت داشته و جنگيده است . (1)
2 - واقـدى مي گويد : دانشمندان برآنند كه هر كس پيامبر را ديده و به اسلام گرويده و در امر ديـن , انـديـشـه نـموده و به آن راضى گرديده است , نزد ما از اصحاب پيامبر محسوب مى شود , گرچه به مدت يك ساعت از روز باشد . (2)
3 - محمد بن اسماعيل بخارى آورده است : هر كس از مسلمانان با پيامبر مصاحبت داشته و يا او را ديده , از اصحاب آن حضرت است . (3)
4 - احـمـد بن حنبل مي گويد : هر كس يك ماه و يا يك روز و يا يك ساعت , با پيامبر مصاحبت داشته و يا آن حضرت را ديده جزء اصحاب است . (4) شيخ طوسي در كتاب خود نام چهار صد و پنجاه نفر را به راويان آن حضرت ذكر كرده است . ( 5 ) تعداد دقيق اصحاب پيامبر معلوم نيست . تقريبا بيش از دوازده هزار تن به عنوان صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله نام برده شده است . در سايت پيام نجات تعداداصحاب پيامبر را 124000دانسته است .( منابع : 1 - اسد الغابه , ج 1 , ص 11 و 12 , طبع مصر . 2 -همان ج 1 , ص 12- 13 . 3- همان ج 1 , ص 12- 14 . 4-همان , ج 1 , ص 12- 15. 5- رجال الطوسي ، صفحات نخستين كتاب .)
به اين مطالب هم كه در سايت اسلام پديا آمده است توجه بكنيد :
از اموري كه شيعه از قديم و در حال حاضر به آن متهم بوده اين است كه كينه خود از صحابه را مخفي مي كنند. وقتي كه اين تهمت را به دور از تعصب بررسي كنيم آن را دور از حقيقت مي يابيم؛ زيرا شيعه براي پيامبر و اصحاب ايشان احترام كامل قائل است.
چگونه مي توان نسبت به صحابه كينه داشت در حالي كه آنان حاملان رسالت هستند؟ همانان كه مدافع رسول اكرم (ص) و مجاهدان در پيشگاه او بودند.! چگونه مي توان از آنان بغض داشت حال آن كه خداوند ايشان را مدح كرده و درباره آنان مي فرمايد: «محمّد (ص) فرستاده خدا است و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و در ميان خود مهربانند، پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مىبيني».[۱] آنان كساني بودند كه خدا و رسولش را ياري كرده و دين او را احياء و پايه هاي دولت اسلام برافراشته و جاهليت را از بين بردند.[۲] امام شيعيان،حضرت علي (ع) در باره اصحاب پيامبر (ص) مي فرمايد: «من اصحاب محمد (ص) را ديدم، اما هيچ كدام از شما را همانند آنان نمي دانم، آنها صبح مي كردند در حالي كه موهاي ژوليده و چهره هاي غبار آلود داشتند، شب را تا صبح در حال سجده و قيام به عبادت مي گذراندند، و پيشاني و گونه هاي خود را در پيشگاه خدا بر خاك مي ساييدند، با ياد معاد چنان ناآرام بودند گويا بر روي آتش ايستاده اند. پيشاني آنها در اثر سجده هاي طولاني پينه بسته بود . هر گاه نام خدا برده مي شد چنان مي گريستند كه گريبان هاي آنان تر مي شد و چون درخت در روز تند باد مىلرزيدند، از كيفرى كه از آن بيم داشتند، يا براى پاداشى كه به آن اميدوار بودند.[۳]
همچنين علي عليه السلام مي فرمايد: «كجا هستند برادران من كه بر راه حق رفتند، و با حق در گذشتند؟ كجاست عمار؟ كجاست پسر تيهان؟ كجاست ذوالشهادتين؟ و كجايند برادران همانند آنان كه با هم پيمان جانبازي بستند و سرهايشان در راه خدا از بدن جدا و براي ستمگران فرستاده شد؟ راوي خطبه مي گويد: سپس حضرت دست به ريش مبارك گرفت و زماني طولاني گريست و فرمود: دريغا! از برادرانم كه قرآن را خواندند، و بر اساس آن قضاوت كردند، در واجبات الهي انديشه كرده و آن ها را بر پا داشتند، سنت هاي الهي را زنده و بدعت ها را نابود كردند، دعوت جهاد را پذيرفته و به رهبر خود اطمينان داشته و از او پيروي كردند».[۴]
امام سجاد (ع) نيز در صحيفه سجاديه براي اصحاب پيامبر (ص) دعا مي كند و مي فرمايد: بار خدايا بر همه پيروان و تصديق كنندگان پيغمبران و بر همه كساني كه در هنگام سختي رسولانت ، به صورت پنهاني به ايشان ايمان آوردند و علاقمند شدند سلام و درود بفرست و آنان را با آمرزش و خوشنودي خويش ياد فرما ! بار خدايا اصحاب و ياران محمد (ص) و به خصوص آنان كه حق مصاحبت و همراه بودن ( با آن حضرت ) را نيكو ادا كردند و در راه ياري او سختي هايي را تحمّل كردند و در جنگ ها، شجاعت و دلاوري برجسته اي آشكار ساختند و او را ياري كردند و در ايمان آوردن به او، شتافته و در لبيك به دعوتش، پيشي گرفتند و آن هنگام كه (پيامبر) برهان رسالت هاي خود را به گوششان رساند دعوت او را پذيرفتند و در راه آشكار ساختن دعوت او (به راه حق) زن و فرزندان خود را رها نمودند، و در راستاي تحكيم پايه هاي پيامبري او با پدران و فرزندان (خودشان) جنگيدند و با كمك آن حضرت پيروز گرديدند و آنان كه محبت و دوستي آن بزرگوار را به عنوان تجارت بدون خسران و كسادي، در دل داشتند. و آنان كه چون به آن حضرت گرويدند قبيله ها و فاميل ها شان آنان را طرد كرده و از آنان دوري گزيدند، و آنان را ( به جرم نزديك شدن به پيامبر) بي گانه پنداشتند.! پس خدايا آن چه را كه براي تو و در راه تو از دست داده اند براي ايشان جبران كن، و به پاس آن كه مردم را بر (دين) تو گرد آورده اند، و همراه با پيغمبرت از دعوت كنندگان به سوي تو بوده اند و در راه تو از شهر و وطن و خويشاوندان دوري گزيده و از زندگي راحت و آسوده خويش به تنگي و سختي رو آوردند، ايشان را از خوشنودي خود خوشنود ساز، و نيز جزاء و پاداش ده آن گروه از ستمديدگان را كه در راه نصرت دين خود بر شمارشان افزودهاى! بار خدايا، تابعان اصحاب محمّد را بهترين پاداش ارزانى دار، آنان كه به نيكى در پى اصحاب رفتند و مىگويند «پروردگارا، ما را و برادران ما را كه در ايمان بر ما پيشى گرفتند بيامرز».[۵]
هم چنين فقهاي شيعه براي صحابه منزلت و شأن خاصي قائل بوده اند. شهيد صدر (ره) مي گويد: صحابه جلوداران مؤمن و روشن كننده و بهترين و صالح ترين بذر براي رشد امت اسلامي بودند. تا آن جا كه تاريخ انسانيت نسلي با عقيده تر، برتر، نخبه تر و پاك تر از ياراني كه پيامبر تربيت كرده بود را به ياد نمي آورد.[۶]
خداوند در آيات متعددي از قرآن كريم، اصحاب را در مقاطعي، مورد تقدير قرار داده است كه از جمله:
۱٫ گروه پيشگامان: پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و كسانى كه به نيكى از آنها پيروى كردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نيز) از او خشنود شدند و باغ هايى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و اين است پيروزى بزرگ!.[۷]
۲٫ بيعت كنندگاه زير درخت: خداوند از مؤمنان- هنگامى كه در زير آن درخت با تو بيعت كردند- راضى و خشنود شد خدا آن چه را در درون دل هايشان (از ايمان و صداقت) نهفته بود مىدانست؛ از اين رو آرامش را بر دل هايشان نازل كرد و پيروزى نزديكى به عنوان پاداش نصيب آنها فرمود.[۸]
۳٫ انفاق كنندگان و مجاهدان قبل از فتح: كسانى كه قبل از پيروزى انفاق كردند و جنگيدند (با كسانى كه پس از پيروزى انفاق كردند) يكسان نيستند آنها بلندمقام تر از كسانى هستند كه بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد كردند و خداوند به هر دو وعده نيك داده و خدا به آن چه انجام مىدهيد آگاه است.[۹]
البته تقدير خداوند از اصحاب پيامبر(ص)، مطلق نيست و عده اي از آنان را در مقاطعي ديگر به علت برخوردها و نياتي كه داشته اند، مورد تقبيح قرار داده است كه از جمله مي توان به اين موارد اشاره كرد:
۱٫ منافقين.[۱۰]
۲٫ منافقيني كه پنهان بودند و پيامبر (ص) آنان را نمي شناخت.[۱۱]
۳٫ انسان هاي ضعيف الايمان و مريض القلب.[۱۲]
۴٫ افرادى (سست و ضعيف) كه به سخنان اهل فتنه كاملًا گوش فرامىدهند و … .[۱۳]
۵٫ آنان كه عمل صالح و فعل قبيح هر دو را به جاي آوردند.[۱۴]
۶٫ كساني كه مشرف بر ارتداد هستند.[۱۵]
۷٫ فاسقاني كه قولشان عمل شان را تأييد نمي كند.[۱۶]
۸-كساني كه ايمان وارد قلوبشان نشده است.[۱۷] و صفات مذموم ديگري براي بعضي از آنها ذكر شده است.
علاوه بر اين، در ميان صحابه كساني بودند كه قصد ترور شخص رسول الله (ص) را در ليله عقبه داشتند. [۱۸]
پس مي توان نظر شيعه را در مورد صحابه اين گونه خلاصه كرد كه:
در مكتب اهل بيت (ع) صحابه مانند ديگران هستند؛ يعني در ميان آنان عادل و غير عادل وجود دارد. اين طور نيست كه همه كساني كه صحابه اند عادل باشند، تا زماني كه سيره و رفتار پيامبر (ص) در سلوك و رفتار شخص تبلور نيافته باشد، صحابي بودن نقشي در عدالت او ندارد. پس معيار، رفتار و عمل شخص است. هر كس كه سيره اش مطابق با ملاك هاي اسلامي باشد عادل است و غير آن غير عادل است . اين نظر مطابق با قرآن مجيد و سنت نبوي (ص) است.
چگونه و با چه منطقي مي توان بين صحابي بزرگواري مانند مالك بن نويره و بين كسي كه او را ظالمانه به قتل رسانيد تساوي قائل شد و گفت : هر دو عادل اند؟! هرگز صحيح نيست كه از شارب الخمري مانند وليد بن عقبه به دليل صحابي بودنش جانبداري كنيم يا از انساني دفاع كنيم كه حكومت اسلامي را همانند يك قدرت جبار و ديكتاتوري قرار داده و صالحين امت را كشته و با امام و خليفه شرعي به جنگ پرداخته است؟ آيا صحيح است عمار ياسر و رئيس گروه سركشان معاويه را به دليل آن كه هر دو صحابي اند مساوي بدانيم آن هم در وقتي كه پيامبر (ص) فرمود: «عمار را گروه ظالم و سركش مي كشند»؟! آيا هيچ عاقلي چنين عمل مي كند؟ بر فرض كه چنين كنيم آيا از اسلام در اين صورت جز ديني كه سعي در توجيه اعمال زورمندان و ظالمان، به بهانه صحابي بودن دارد، مي ماند؟!
ما مي پرسيم: آيا شما بين عثمان بن عفان ، و قاتلين او قائل به تساوي هستيد؟ اگر آنان مساوي هستند پس چرا اين همه بر حضرت علي (ع) هجوم آورده شده و به بهانه خون خواهي عثمان آتش جنگهاي جمل و صفين عليه آن حضرت روشن شد؟ و اگر اين دو دسته مساوي نيستند پس نمي توان همه صحابه را عادل شمرد بلكه در ميانشان ظالم هم هست .
بنا بر اين از نظر شيعه معيار عدالت، تمسك به سيره پيامبر اعظم (ص) و التزام به سنت ايشان در حيات و بعداز رحلت آن حضرت مي باشد. هر كس كه در اين راه باشد به او احترام گذاشته، و از روش او پيروي كرده و براي او طلب رحمت كرده و خواستار علو درجاتش هستيم، اما كساني را كه در اين مسير نباشند عادل نمي دانيم. به طور مثال دو تن از صحابه به همراه يكي از همسران پيامبر (ص) لشكر آماده كرده و در بصره مقابل خليفه شرعي پيامبر (ص) علي بن ابي طالب (ع) در جنگ جمل به صف ايستادند و جنگي را شروع كردند كه هزاران نفر از مسلمانان كشته شدند حال مي پرسيم آيا خروج و ريختن اين خون ها جايز است؟
يا شخص ديگري كه متصف به صحابي رسول الله (ص) است در جنگي به نام جنگ صفين خروج كرد، جنگي كه تر و خشك را با هم سوزاند. ما مي گوئيم اين عمل مخالف شرع و تعدّي بر امام و خليفه شرعي است.اين گونه اعمال با توجيه صحابي بودن اشخاص قابل قبول نيست. اين همان نقطه اختلاف اساسي بين نظريه شيعه و ديگران است.
برخورد خلفا با صحابه
صحابه به تمام كساني كه در زمان حيات پيامبر(ص) , اسلام آورده و آن حضرت را ديده اند گفته مي شود.[۱۹] با توجه به اين كه جز؛ اهل بيت هيچ يك از صحابه معصوم نيستند؛ لذا اشتباهات فراواني از صحابه نقل شده كه برخي از آنها آن چنان مشهور است كه به حد تواتر رسيده است.
برخوردهاي خلفاي اول، دوم و سوم را با صحابه به دو دسته تقسيم مي كنيم: آنهايي كه در مقابل اهل بيت انجام شده است و آن هايي كه در مقابل صحابه ديگر صورت گرفته است. اين تقسيم را به اين دليل انجام داده ايم كه سفارش ها و تأكيدات بسياري از سوي پيامبر (ص) نسبت به اهل بيت (ع) شده است.
در زير به برخي از مواردي كه در كتب تاريخي و حديثي اهل سنت درباره دسته اول آمده است اشاره مي كنيم:
۱٫ شايد اولين بر خورد تأسف آوري كه با اهل بيت(ع) بعد از رحلت پيامبر انجام شد اتفاقاتي بود كه در جريان بيعت گرفتن از حضرت علي(ع) صورت گرفت. دينوري از علماي اهل سنت نقل مي كند : زماني كه ابوبكر مطلع شد عده اي از مسلمانان از بيعت با او سر باز زده اند و در خان حضرت علي (ع) جمع شده اند، عمر بن خطاب را به سوي آنها فرستاد. عمر بن خطاب آن ها را براي بيعت كردن فراخواند و چون امتناع كردند، هيزم خواست و گفت: قسم به كسي كه جانم در دست او است بايد از خانه خارج شويد يا اين كه خانه را با هر كس كه در آن است به آتش مي كشم. كسي گفت: در خانه ، فاطمه است، عمر بن خطاب در جوابش گفت : حتي اگر فاطمه هم در آن باشد.[۲۰]
۲٫ مورد ديگر اتفاقاتي است كه در جريان فدك، خلفا را با حضرت فاطمه (س) روبرو كرد. در جريان اين اختلافات برخوردهايي با دختر پيامبر(ص) صورت گرفت؛ كسي كه خشمش مساوي خشم پيامبر و خدا است خشمگين شد و آن طور كه ابن كثير از عايشه نقل مي كند تا آخر حياتش از آنان راضي نشد.[۲۱]
اما از دسته دوم يعني برخوردهايي كه با بعضي از صحابه غير معصوم شده است؛ به موارد زير اشاره مي كنيم:
۱٫ برخوردهايي كه در روزهاي ابتدايي بعد از رحلت پيامبر (ص) براي بيعت گرفتن از مخالفان اتفاق افتاد را مي توان از اين دسته به حساب آورد؛ چون اصحاب ديگري نيز غير از اهل بيت در اين واقعه، مورد بي احترامي قرار گرفتند.[۲۲]
۲٫ ابن ابي الحديد نقل مي كند كه روزي خليفه دوم، عده اي از مردم را ديد كه پشت سر ابي ابن كعب به راه افتاده اند شلاق خود را بلند كرد كه بر سر او فرود آورد؛ ابي بن كعب ناگاه گفت: اي امير المومنين! از خدا بترس. عمر گفت: اين گروهي كه پشت سر تو هستند كيستند؟ آيا نمي داني كه اين باعث فتنه كسي است كه تبعيت مي شود و ذلّت و خواري آنهايي است كه تبعيت مي كنند.[۲۳] طبق بيان محمد تقي شوشتري در كتاب قضاوت هاي امير المومنين[۲۴] (ع) اُبيّ از مخالفان خلافت عمر بوده است.
۳٫ ابن اثير در كتاب اُسد الغابه مي گويد: عمر پسرش عبيد الله را به جهت اين كه كنيه ابوعيسي[۲۵] براي خود گذاشته بود با شلاق زد.[۲۶] ابن ابي الحديد اين واقعه را چنين شرح مي دهد: به گوش عمر رسيد كه فرزندش عبيد الله كنيه ابو عيسي براي خود گذاشته است عمر او را فراخواند و به او گفت: آيا خود را ابو عيسي كنيه داده اي؟ عبيد الله ترسيد و هراسان شد، اما عمر دستش را گرفت و آن را آن چنان گزيد كه فرياد زد، سپس او را زد و گفت: آيا براي عيسي پدر قرار داده اي.[۲۷]
۴٫ بلاذري در كتاب انساب الاشراف خود نقل كرده است: زماني كه عثمان، وليد بن عقبه را والي كوفه كرد عبد الله بن مسعود زبان به طعن و ذمّ عثمان باز كرد و گفت: هر كس اين تغيير را ايجاد كرد خدا در [حكومت و خلافت ] او تغيير ايجاد كند و از او ناراضي باشد… . وليد مذمت هاي ابن مسعود را به عثمان منتقل كرد و عثمان به وليد دستور داد كه او را به مدينه بفرستد.
عبد الله بن مسعود با مشايعت مردم كوفه از آنها خدا حافظي كرد و به سمت مدينه رهسپار شد. زماني كه عبد الله بن مسعود وارد مدينه شد عثمان بر منبر رسول الله مشغول سخنراني بود كه ابن مسعود را ديد. در همان حال گفت اي مردم كسي به پيش شما مي آيد كه مانند حشره موذي است كه در روي غذاي هر كس برود خورنده غذا يا آن را بالا مي آورد و يا به مرض اسهال مبتلا مي گردد. ابن مسعود گفت اما من اين گونه نيستم، بلكه من كسي هستم كه در روز بدر و روز بيعت رضوان همراه رسول خدا (ص) بودم. در اين موقع عايشه ندا كرد: اي عثمان آيا اين كلمات را به صحابي رسول خدا (ص) مي گويي؟ عثمان سپس دستور داد او را به زور از مسجد خارج كردند و عبد الله بن زعمه او را به زمين زد و نيز گفته شده كه يحموم غلام عثمان او را بيرون برد و وي با حالت بدي به زمين خورد و دنده اش شكست.
حضرت علي (ع) نيز در آن جا به عثمان اعتراض كرد و فرمود: آيا به خاطر گفته وليد با مصاحب رسول خدا (ص) چنين رفتار مي كني؟ حضرت علي (ع) ابن مسعود را مراقبت كرد و به خانه اش برد و تا آخر عمرش عثمان به او اجازه خروج از مدينه را نداد، به طوري كه حتي نتوانست براي جنگ به شام رود.[۲۸] ابن ابي الحديد نيز اين واقعه را در شرح نهج البلاغه خود از واقدي نقل كرده است.[۲۹] بايد توجه داشت اين برخورد تأثير بدي در اذهان مسلمانان نسبت به عثمان داشت تا آن جا كه بعضي از مورخين آن را پايه گذار قيام ها بر ضد عثمان مي دانند.
۵٫ باز بلاذري نقل مي كند: وقتي عثمان مبالغ زيادي به بعضي از افراد مثل مروان بن حكم عطا كرد، ابوذر شروع كرد به كنايه زدن و مي گفت بشارت باد عذاب دردناك به كساني كه گنج ها ذخيره مي كنند. اين حرف ها به عثمان رسيد و او را نهي كرد. در مقابل ابوذر گفت: اين كه خدا راضي شود و عثمان خشمگين، بهتر است از اين كه عثمان خشنود و خدا خشمگين شود. از آن جا كه ابوذر محل اقامت خود را به شام برده بود معاويه نيز از انتقادهاي او در امان نمانده بود؛ تا اين كه نامه اي به عثمان نوشت به اين مضمون كه ابوذر، شام را فاسد كرده است بايد كه آن را دريابي. عثمان جواب داد: او را با حالت سختي به سمت من بفرست! وقتي ابوذر به مدينه رسيد هم چنان از عثمان انتقاد مي كرد. عثمان به او گفت سرزميني را انتخاب كن كه بايد به آن جا بروي. ابوذر گفت مكه، عثمان مخالفت كرد. ابوذر گفت بيت المقدس، عثمان مخالفت كرد. ابوذر گفت به كوفه يا بصره، باز عثمان مخالفت كرد و گفت بلكه تو را به ربذه مي فرستم.[۳۰] تبعيد شدن ابوذر توسط عثمان و رسيدن مرگش در آن جا در حالي كه فقط همسر و پسرش با او بودند، تقريباً از قطعيات تاريخ است.[۳۱]
براي مطالعه زندگي اصحاب پيامبر بايد به كتابهاي مربوطه مراجعه كنيد . كتابهاي متعددي در اين باره نوشته شده است .
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1- سوره فتح، ۲،ترجمه مكارم .
[۲]. عدالت صحابي، ص ۱۴، مجمع جهاني اهل بيت (ع).
[۳]. نهج البلاغه، ص ۱۴۴، خطبه ۹۷٫
[۴]. نهج البلاغه، تحقيق صبحي صالح، ص ۱۶۴، خطبه ۱۸۲٫
[۵]. صحيفه سجاديه، ص ۴۲، دعاء حضرت بر پيروان پيامبران.
[۶]. مجموعه كامله، شماره ۱۱، بحث درباره ولايت ص ۴۸٫
[۷]. توبه، ۱۰۰٫. [۸]. فتح، ۲۸٫. [۹]. حديد،۱٫. [۱۰]. منافقون، ۱۰٫. [۱۱]. توبه، ۱۰۱٫. [۱۲]. احزاب، ۱۱٫. [۱۳]. توبه، ۴۵ – ۴۷٫. [۱۴]. توبه، ۱۰۲٫.[۱۵]. آل عمران، ۱۵۴٫ .[۱۶]. حجرات، ۶؛ سجده ۱۸٫. [۱۷]. حجرات، ۱۴٫. [۱۸]. نك: الفصول المهمة، عبدالحسين شرف الدين، ص ۱۸۹٫.
[۱۹]. براي اطلاعات بيشتر در مورد معناي اصطلاحي صحابه . ر. ك. به عسقلاني، ابن حجر ، الاصابه، ج ۱ ص ۸، دار الكتب العلميه، بيروت، چاپ اول، ۱۴۱۵ هـ ق.
[۲۰]. دينوري، ابن قتيبه، ، الامامة و السياسة، ج۱ ص ۳۰، دار الاضواء، بيروت، چاپ اول، ۱۴۱۰ هـ ق.
[۲۱]. ابن كثير، البدايه و النهايه، ج ۵ ص ۲۸۵، دار الفكر بيروت، ۱۴۰۷ هـ ق، طبق نقل ابن كثير اين روايت را بخاري نيز در كتاب المغازي با سند صحيح آورده است.
[۲۲] . دينوري، ابن قتيبه، الامامة و السياسة، ج۱ ص ۳۰٫
[۲۳] . ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج ۱۲ ص ۶۸٫
[۲۴] . شوشتري، محمد تقي ، قضاوت هاي امير المومنين علي (ع)، موسوي، ص ۲۴۴، دفتر انتشارات اسلامي، بي تا ، سايت تبيان
[۲۵] . در روايات پيامبر(ص) از كنيۀ ابو عيسي نهي شده است.
[۲۶] . ابن اثير، اسد الغابه، ج ۳ ص ۴۲۳، دار الفكر، بيروت، ۱۴۰۹ هـ ق.
[۲۷] . ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج ۱۲ ص ۴۴٫
[۲۸] . البلاذري، انساب الاشراف، ج ۵ ص ۵۲۴، بيروت، دار الفكر، چاپ اول، ۱۴۱۷ هـ ق.
[۲۹] . ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج ۳ ص ۴۲، كتابخانه آيت الله مرعشي، قم، ۱۴۰۴ هـ ق.
[۳۰] . البلاذري، انساب الاشراف، ج ۵ ص ۵۴۱٫
[۳۱] . نگاه كنيد: الانساب، ج ۱۰ ص ۶۵، ، حيدر آباد، چاپ اول، ۱۳۸۲ هـ ق.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.ahlebayt.porsemani.ir//content/%D8%B5%D8%AD%D8%A7%D8%A8%D9%87
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های پیامبر و اهل بیت سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت