واقعه ي عاشورا | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
واقعه ي عاشورا
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
واقعه ي عاشورا
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
امام حسین علیه السلام
سوال:
با سلام.اطلاعاتي جامع در مورد واقعه ي عاشورا و زندگاني امام حسين (ع) محبت فرماييد؟
پاسخ تفصیلی:
پاسخ: با سلام. براي رسيدن به اطلاعاتي جامع درباره واقعه عاشورا به كتاب زير كه حاصل تلاش ده ساله گروهي از تاريخ پژوهان است مراجعه فرماييد:
گروهي از تاريخ پژوهان زير نظر استاد مهدي پيشوايي، مقتل جامع سيدالشهدا، قم، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره).
اما خلاصه واقعه به اين شرح ميباشد:
يزيد پس از معاويه بر تخت حكومت اسلامي تكيه زد و خود را اميرالمؤمنين خواند،و براي اين كه سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبيت كند، مصمم شد براي نامداران و شخصيتهاي اسلامي پيامي بفرستد و آنان را به بيعت با خويش بخواند. به همين منظور، نامه اي به حاكم مدينه نوشت و در آن يادآور شد كه براي من از حسين بن علي بيعت بگير و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان. حاكم اين خبر را به امام حسين(ع) رسانيد. امام حسين فرمود: انا لله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل يزيد،(مقتل خوارزمي ، ج 1، ص 184- لهوف ، ص .20 ) آنگاه كه افرادي چون يزيد بر مسند حكومت اسلامي بنشينند بايد فاتحه اسلام را خواند و من با او بيعت نمي كنم، امام حسين(ع) مي دانست اينكه حكومت يزيد، را به رسميت نشناخته است اگر در مدينه بماند به قتلش ميرسانند لذا به امر پروردگار، شبانه به صورت مخفي از مدينه به سوي مكه حركت كرد. حركت امام روز يكشنبه دو روز قبل از ماه مبارك شعبان سال شصت هجرى بود و شب جمعه در حالى كه سه شب از ماه شعبان گذشته بود، وارد مكه گرديد. آن حضرت پس از چهار ماه و پنج روز اقامت در مكه معظّمه (از شعبان تا پايان ذيقعده) در روز سه شنبه هشتم ذيحجه مصادف با روز ترويه (همان روزى كه مسلم بن عقيل در كوفه قيام كرد) از مكه بسوى عراق حركت كرد. (انساب الاشراف ج3،ص160؛ ) البته سيد ابن طاووس نقل كرده است كه امام حسين (ع) روز سه شنبه سوم ذيحجه از مكه عازم عراق گرديد (الملهوف، ص 25؛) و سيوطى، خروج امام از مكه به عراق را بدون تعيين روز، دهه اول ذيحجه ذكر كرده است، (تاريخ الخلفاء،ص 207( امام (ع) براى رفتن به مكه راه اصلى و عمومى را اختيار كرده بود، و در پاسخ اهل بيت كه به او مىگفتند: اگر ما نيز از راهى كه ابن زبير انتخاب كرده بود (بيراهه) مىرفتيم، شايد از تعقيب دشمنان در امان بوديم، فرمود: نه! بخدا سوگند از راهى جز اين نخواهم رفت تا مشيّت الهى بوقوع پيوندد.( ارشاد شيخ مفيد، ج 2، ص35(.
آمدن آن حضرت به مكه، همراه با عدم بيعت ايشان با يزيد، در بين مردم مكه و مدينه انتشار يافت و اين خبر تا به كوفه رسيد كوفيان از امام كه در مكه بسر ميبرد دعوت كردند تا به سوي آنان آيد و زمامدار امورشان باشد. امام مسلم بن عقيل را به كوفه فرستاد تا حركت و واكنش اجتماع كنوني را از نزديك ببيند و برايش بنويسد.
مسلم به كوفه رسيد و با استقبال گرم و بي سابقهايي روبهرو شد، هزاران نفر به عنوان نايب امام با او بيعت كردند و مسلم هم نامههايي به امام نگاشت و حركت فوري امام را لازم گزارش داد. هر چند امام (ع) كوفيان را به خوبي ميشناخت وليكن براي اتمام حجت و اجراي اوامر پروردگار تصميم گرفت كه به سوي كوفه حركت كند، روز هشتم ذي حجه سال 60هجري از مكه به طرف عراق حركت كرد تا به مسلمانان جهان بفهماند كه پسر پيامبر، يزيد را به رسميت نشناخته و با او بيعت نكرده بلكه عليه او قيام كرده است.
يزيد، ابن زياد را به كوفه فرستاد و از ضعف ايمان مردم استفاده نمود و با تهديد و ارعاب مردم را از دور مسلم پراكنده كرد و كار به جايي رسيد كه عدهاي از همان كساني كه براي حضرت دعوت نامه نوشته بودند سلاح جنگ برداشته و حضرت مسلم بن عقبل را شهيد كردند.
امام (ع) از همان شبي كه از مدينه بيرون آمد و در تمامي مدتي كه در مكه اقامت گزيده و در طول راه مكه به كربلا تا هنگام شهادت گاهي به اشاره گاهي به صراحت اعلام ميداشت كه مقصود من از حركت رسوا ساختن حكومت ضد اسلامي يزيد است و برپا داشتن امر به معروف و نهي از منكر و ايستادگي در برابر ظلم و ستمگري است كه جز حمايت قرآن و زنده نگه داشتن دين محمدي هدف ديگري ندارم.( بررسي تاريخ عاشورا، تأليف دكتر محمد ابراهيم آيتي(
امام روز دوم محرم سال 61 هجري به سرزمين كربلا رسيد و حربن يزيد رياحي راه را برامام بست و گفت من دستور دارم از شما بيعت بگيرم امام حاضر به بيعت نشد. حر جريان را به ابن زياد رساند و او لشگري به سرداري عمر بن سعد بن وقاص به سوي كربلا روانه ساخت كه از جمله لشگريان شمربن ذي الجوشن بوده وقتي لشگر روز پنج شنبه نهم محرم به كربلا رسيد بين آب و آل محمد حائل شدند و آب را به روي حسين و اصحاب و اولادش بستند.( قيام امام حسين تأليف دكتر سيد جعفر شهيدي)
در عصر تاسوعا (نهم) لشكر عمربن سعد جهت حمله كردن به خيام صف آرايي كرده امام برادرش ابوالفضل العباس را فرستاد تا امشب را مهلت بگيرد. ابوالفضل همراه بيست تن ديگر شب عاشورا را براي راز و نياز با خدا و نماز و استغفار مهلت گرفت.
امام در شب عاشورا مجددا بيعت خود را از اصحابش برداشت ولي اصحاب امام با سخناني جوانمردانه حمايت خود را مجددا اعلام داشتند.
در آن شب لشگر امام در حال نماز و نيايش و لشگر عمر بن سعد در حال غفلت وبي خبري از خدا بودند.
صبح عاشورا دو لشكر در مقابل هم صف آرايي كردند و امام براي اتمام حجت شروع به سخنراني نمود و فرمود: كلام مرا بشنويد تا در روز قيامت نگوييد خدايا اگر حق بر ما روشن بود تبعيت از آن ميكرديم. دنيا اگر سزاوار بقا بود براي پيامبران سزاوار بود كه هميشه زنده بمانند... نسبت مرا با پيامبر ميدانيد مگر من فرزند پيامبر شما نيستم مگر پدر من علي مرتضي نيست مگر حمزه عموي من نيست... مگر شما از پيامبر نشنيدهايد كه حسن و حسين سرور جوانان اهل بهشت هستند... در اين هنگام شمر سخنان امام را قطع ميكند و ميگويد او در ضلالت است و نمي فهمد چه ميگويد. امام سخنان خود را ادامه ميدهد و مي فرمايد: در شرق وغرب عالم غير از من پسر پيامبر وجود ندارد... آيا من كسي از شما را كشتم؟ مال شما را خوردم؟ مگر شما ننوشته بوديد ميوهها رسيده است و درختان سرسبز است در انتظار شما دقيقه شماري ميكنيم...
از طرف عمر بن سعد پيشنهاد بيعت ميشود امام مي فرمايد به خدا قسم بيعت نمي كنم...
در اين هنگام كه حق كمي ظهور يافته بود دشمنان دستور هلهله و سر و صدا ميدهند تا سخنان امام به گوش و جان مردم نرسد ولي امام ادامه مي فرمايد: ... چون شكمهاي شما از حرام پر شده است حرف حق را نمي پذيريد. شما ته مانده احزاب فاسد هستيد كه قرآن را پشت سر انداخته، شما خاموش كننده سنت هستيد... در اين هنگام حر و تعدادي ديگر حقيقت را فهميده و دست از لشگر عمر برداشته وجز ياران امام شدند.
دو لشكر كه در مقابل هم بودند، عمر بن سعد تير و كماني خواست و گفت شاهد باشيد اولين تير را من انداختم وقتي تير را رها كرد لشكر او نيز لشكر امام را تير باران كردند و حمله را آغاز نمودند كه در همان ساعت اول قريب 50 نفر به شهادت رسيدند از جمله نعيم بن عجلان، عمران بن كعب، حنظلْ بن عمرو و الشيباني كه اسامي اين بزرگواران در كتب آمده است مثل منتهي الامال شيخ قمي.
بعد از حمله اولين كسي كه سپاه ابن سعد به ميدان آمد يسار غلام زياد بن ابيه و سالم غلام ابن زياد بود و از ميان اصحاب امام، عبدالله بن عمر به مبارزه با اين دو بيرون آمد كه هر دو را به هلاكت رساند بعد حر بن يزيد رياحي به ميدان رفت و پس از كشتن تعدادي از لشكريان عمر بن سعد، خود نيز به شربت شهادت را نوشيدند. بعد بربرين خضير و بعد از او عمر بن خالد و بعد عمير بن عبدالله مذحجي و بعد نافع بن هلال و بعد مسلم بن عوسجه و... دراين هنگام ابو ثمامه نماز را به ياد امام آورد، امام نماز گذارد وياران حضرت يكي پس از ديگري روانه ميدان شدند بعد از دلاوريهاي زياد شربت شهادت مي نوشيدند وقتي از اصحاب كسي ديگر نماند حضرت علي اكبر اولين نفر از بني هاشم بود كه روانه ميدان گشت او نيز بعد از قتال زياد و دلاوريهاي شايان شربت شهادت را نوشيدند.
بعد محمدبن عبدالله بن جعفر شهيد شد و بعد از او عون بن عبدالله بن جعفر فرزند حضرت زينب بودكه شربت شهادت رانوشيدند... بعد قاسم بن الحسن و بعد از او حضرت ابوالفضل ديد كه تعداد زيادي از اهلبيتش شهيد شدند برادران خود همين فرزندان حضرت علي(ع) به نامهاي عبدالله، جعفرو عثمان كه از مادر خود ام البنين بودند به جبهه جنگ فرستاد...، سپس خود حضرت ابوالفضل از امام اجازه ميدان خواست امام فرمود برادرم قبل از اينكه براي قتال بيرون روي براي بچهها مقداري آب بياور... حضرت ابوالفضل هم شهيد شدندحضرت علي اصغر به شهادت رسيدند و... بعد حضرت خود وارد ميدان شدند تا اينكه امام در غروب روز عاشورا سال 61 به ديدار خدا و جدش محمد مصطفي(ص) و بابش علي مرتضي(ع) و مادرش فاطمه زهرا(س) رفت.
جريان روز عاشورا را مرحوم شيخ عباس قمي به طور مفصل نگاشته لذا ما شما را به كتاب منتهي الامال ارجاع ميدهيم.
لشكر يزيد بعد از اينكه امام را به شهادت رساند به دستور فرماندهان خود دست به غارت و آتش زدن خيمهها و آزار و اذيت خاندان نبوت زدند، آن نامردمان به سوي خيمههاي حرم امام روي آوردند و اثاث و البسه و شتران را به يغما بردند و گاه بانويي از آن اهلبيت پاك با آن بيشرمان بر سر جامهاي در كشمكش بود و عاقبت آن لئيمان جامه را از او ميربودند.( ابي مخنف، اولين مقتل سالار شهيدان، ترجمه و متن كامل وقعة الطف، سيدعلي محمد موسوي جزايري، انتشارات بنيالزهرا، چاپ اول( 1380.
دختران رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ و حريم او از خيمهها بيرون آمده و ميگريستند و در فراق حاميان و عزيزان خود شيون و زاري مينمودند.
بعد از اين اهلبيت را با سر و پاي برهنه و لباس به يغما رفته به اسيري گرفتند و آن بزرگواران به سپاه دشمن ميگفتند كه ما را بر كشته حسين ـ عليهالسلام ـ بگذرانيد. چون اهلبيت ـ عليهمالسلام ـ نگاهشان به كشتهها افتاد فرياد كشيدند و بر صورت خود زدند.( سيد بن طاووس، اللهوف علي قتلي الطُّفوف، تحقيق و تقديم شيخ فارس تبريزيان، چاپ: اسوه نوبت دوم، 1357، ص180)، بعد از اين قضايا عمر سعد ملعون در ميان يارانش جار كشيد: چه كسي است كه اسب بر پشت و سينة حسين ـ عليهالسلام ـ بتازد! ده نفر داوطلب شدند و تن امام را با سمّ اسبان لگدكوب كردند.( شيخ عباس، قمي، ترجمه نفس المهموم (در كربلا چه گذشت)، انتشارات مسجد مقدس جمكران، چاپ پنجم، ـ 485، اولين مقتل سالار شهيدان، پيشين، ص349).
و همان عصر عاشورا بود كه عمر سعد سر مبارك امام را با خولي بن يزيد اصبحي و حميد بن مسلم ازدي نزد عبيداله بن زياد به كوفه فرستاد و سرهاي ياران و خاندان او را جمع كرده و هفتاد دو سر بود و به همراهي شمر بن ذيالجوشن و قيس بن اشعث به كوفه فرستاد.( شيخ عباس، پيشين، همان، ص486، و شيخ عباس پيشين، همان، ص 351). سپس كشتههاي خودشان را پيدا كرده دفن نمودند ولي جنازه بي سر و زير پاي اسبان لگدكوب شده امام حسين ـ عليهالسلام ـ و يارانش تا روز دوازدهم محرم عريان در بيابان كربلا بود تا اينكه توسط قبيله بنياسد و به راهنمائي امام سجاد ـ عليهالسلام ـ دفن شدند.) شيخ عباس، پيشين، همان، ص492، اولين مقتل، پيشين، ص353)
شب يازدهم محرم را گويا اسراي اهلبيت در يك خيمه نيمسوخته سپري نمودند در اين رابطه در مقاتل چيزي از احوال اهلبيت ـ عليهمالسلام ـ نقل نشده ولي ميتوان تصور كرد كه چه شب سختي را بعد از يك روز پر سوز و از دست دادن عزيزان و غارت اموال و اسارت و سوختن خيمهها و اهانتها و... داشتهاند.
عمر سعد ملعون در روز 11 محرم دستور كوچ از كربلا به سوي كوفه را ميدهد و زنان و حرم امام را بر شتران بيجهاز سوار كرده و اين ودايع نبوت را چون اسيران كفّار در سختترين مصائب و هُموم كوچ ميدهند.( شيخ عباس قمي، ترجمه نفس المهوم، ترجمه محمدباقر كمرهاي، انتشارات جمكران، چاپ پنجم، ص 490، ابي محنف، اولين مقتل سالار شهيدان، پيشين، ص 351)، در هنگام حركت از كربلا عمر سعد دستور داد كه اسرا را از قتلگاه عبور دهند. قيس بن قرّه گويد: هرگز فراموش نميكنم لحظهاي را كه زينب دختر فاطمه ـ سلامالله عليها ـ را بر كشته بر خاك افتاده برادرش حسين عبور دادند كه از سوز دل ميناليد... و امام سجاد ـ عليهالسلام ـ مي فرمايد: ... من به شهدا نگريستم كه روي خاك افتاده و كسي آنها را دفن نكرده، سينهام تنگ شد و به اندازهاي بر من سخت گذشت كه نزديك بود جانم بر آيد و عمهام زينب وقتي از حالم با خبر شد مرا دلداري داد كه بيتابي نكنم.( شيخ عباس، پيشين، ص 492 و حسين نفس مطمئنه، محمدعلي عالمي، انتشارات هاد، چاپ اول، 1372، ص 306)، (گويا اسراي كربلا را دوبار به قتلگاه ميآورند، يك دفعه همان عصر روز عاشورا بعد از غارت خيام و به درخواست خود اسرا و يك بار هم در روز يازدهم محرم هنگام كوچ از كربلا و به دستور عمر سعد و اين كار عمر سعد شايد به خاطر اين بود كه ميخواست اهلبيت ـ عليهمالسلام ـ با ديدن جنازههاي عريان و زير آفتاب مانده شكنجه روحي به اسرا داده باشد.)
بعد از اينكه روز يازدهم محرم اسرا را از كربلا حركت دادند به سوي كوفه به خاطر نزديكي اين دو به هم روز 12 محرم اسرا را وارد شهر كوفه نمودند گويا شب دوازدهم را اسرا در پشت دروازههاي كوفه و بيرون شهر سپري كرده باشند در اثر تبليغات عبيدالله بن زياد عليه امام حسين ـ عليهالسلام ـ و خارجي معرفي كردن آن حضرت مردم كوفه از اين پيروزي خوشحال ميشوند و جهت ديدن اسرا به كوچهها و محلهها روانه ميشوند و با ديدن اسرا شادي ميكنند.
ولي با خطابههايي كه امام سجاد ـ عليهالسلام ـ و خانم زينب ـ سلامالله عليها ـ و سايرين از اسرا ايراد ميكند و خودشان را به كوفيان و مردم ميشناسانند و به حق بودن قيام امام حسين ـ عليهالسلام ـ اذعان ميكنند شادي كوفيان را به عزا تبديل ميكنند. در طول مدتي كه در كوفه و در ميان مردم به عنوان اسير جنگي حركت ميكردند سرها بالاي نيزه بود و اسرا در كجاوههاي جا داده شده بودند و آنان كه خيال ميكردند اسرا از خارجيان هستند و بر خليفه يزيد عاصي شدهاند، جسارت و اهانت ميكردند، عدهاي هم از نسب اسرا سؤال ميكردند با اين وضع وارد دارالاماره ميشوند و در مجلس عبيدالله بن زياد كه حاكم كوفه و باعث اصلي شهادت امام حسين، اين ملعون جلوي چشم اسرا و مردم با چوبدستي به سر مبارك ميزد و خود را پيروز ميدان قلمداد ميكرد و كشته شدن امام حسين ـ عليهالسلام ـ را خواست خدا قلمداد مينمود،( ابن مخنف، اولين مقتل سالار شهيدان، ترجمه وقعة الطف، سيد علي محمد موسوي جزايري، انتشارات بنيالزهرا، چاپ اول، ص 361، و ترجمه نفسالمهموم، پيشين، ص 519.( ولي با جوابهايي كه از جانب خانم زينب و امام سجاد ـ عليهالسلام ـ ميشنيد بيشتر رسوا ميشد.
در خبرها آمده كه ابن زياد بعد از آنكه يك روز (يا چند روز بنا به روايتي) سرها را در كوچهها و محلههاي كوفه گردانيد، آنها را به شام نزد يزيد بن معاويه فرستاد، (محمدعلي عالمي، حسين نفس مطمئنه، انتشارات هاد، چاپ اول، ص 329، خرداد 1372)، و بعد از آن اسرا را به سرپرستي مخضّر بن تعلبه عائذي و شمر بن ذيالجوشن به شام روانه كرد. دستور داد كه امام سجاد را با غل و زنجير به دستها و بر گردن بسته ببرند و سوار بر شتر بيجهاز به سوي شام حركت بدهند. مدتي كه اسرا از كوفه و شام در حركت بودند را منابع ذكر نكردند چه وقايعي اتفاق افتاده و تنها به برخي بيادبيهاي حاملين سرهاي مبارك از قبيل شراب اشاره دارند و در طول مسير از شهرهاي مختلف گذر ميكردند.
نقل شده كه اهلبيت ـ عليهمالسلام ـ را سه روز پشت دروازههاي دمشق نگه داشتند تا شهر را آذينبندي كنند و آماده براي جشن و شادي نمايند. در بيشتر منابع نقل شده كه روز اول صفر سر امام حسين ـ عليهالسلام ـ را همراه كاروان اسرا وارد دشمق كردند(جواد محدثي، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، ص 240، اسفند 1374).
واقعه دلخراشي كه براي اسرا اتفاق افتاد اين بود كه عليرغم خواست آن بزرگواران مبني بر ورود به شهر از جاي خلوت و بطور جداگانه از سرهاي مبارك ولي شمر ملعون دستور داد سرها جلوي كاروان اسرا و از دروازه ساعات كه جمعيت انبوهي تجمع كرده بودند وارد كنند، و مردم غافل شام كه از حقيقت ماجرا بيخبر بودند با مشاهده كاروان شادي و هلهله ميكردند و بر سرها اهانت مينمودند. سفر شام براي اهلبيت امام حسين ـ عليهالسلام ـ بسيار تلخ و مصيبتهاي دوران اسارت در اين ديار، برايشان از سختترين مصيبتها بوده است. وقتي از امام سجاد ـ عليهالسلام ـ پرسيدند در سفر كربلا، سختترين مصيبتهاي شما كجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام».( ابو مخنف، مقتلالحسين، ترجمه سيدعلي محمد موسوي جزايري، انتشارات بنيالزهرا، چاپ اول، 1380، ص 385). در شام نيز اسراي آل محمّد ـ صلي الله عليه و آله ـ را در حالي كه به ريسمان بسته شده بودند، به مجلس يزيد وارد كردند، وقتي بدان حال در پيش روي يزيد ايستادند، سر امام را در برابر يزيد ميگذارند و اين صحنه از سوزناكترين صحنههايي است كه براي امام سجاد و خانم زينب اتفاق ميافتد. چرا كه يزيد ملعون بر سر امام توهين كرده و شماتت ميكند و با قرائت اشعاري خود را پيروز ميدان ميداند و به مردم اجازه حضور ميدهد و در آن مجلس به لبهاي مقدس امام جلوي چشم اسرا خيزران ميزند.( ابومخنف، پيشين، ص 387)، گويا در اين مجلس است كه يك مرد شامي به خود اجازه ميدهد و اين جسارت بزرگ را ميكند. دختر امام حسين به نام فاطمه را از يزيد به كنيزي ميخواهد و با پاسخ تند دختر امام و خانم زينب روبرو ميشود و بعد از گفتگوئي ميان حضرت زينب و يزيد خانم زينب خطبهاي در مجلس يزيد ايراد ميكنند و شجاعانه به اعمال پليد يزيد اشاره ميكند و يزيد را در مجلس خود رسوا و خار ميكند.
اسرا در مدتي كه در شام بودند بنابر روايتي در يك خرابه به صورت زنداني نگهداري ميشدند(شيخ عباس قمي، نفسالمهوم، ترجمه آيتالله شيخ محمد باقر كسرهاي، ص 568، انتشارات صاحبالزمان جمكران، چاپ پنجم، 1374، ص 568) و در اين مدت يزيد ملعون چندين مرتبه خواست كه امام سجاد ـ عليهالسلام ـ را شهيد كند كه خانم زينب مانع ميشدند.
در مقاتل آمده كه يزيد خطيبي خواست كه در اجتماع مردم صحبت كند و از يزيد و معاويه ستاش كند و به امام علي و فرزندان آن حضرت جسارت كند و در رابطه با پيروزي ظاهري يزيد به اصطلاح سخنراني كند و خطيب ايراد سخن كرد و اوامر يزيد را اجرا نمود و به ذم امام حسين ـ عليهالسلام ـ پرداخت در اين حين امام سجاد ـ عليهالسلام ـ فرمود: اي يزيد! به من اجازه بده بالاي اين چوبها روم (منظور ميزي بود كه خطيب شامي روي آن صحبت ميكرد) تا چند كلمهاي صحبت كنم كه موجب خشنودي خداوند و اجر و ثواب حضار باشد. يزيد نپذيرفت. ولي مردم اصرار كردند تا امام به منبر رفت امام خطبهاي خواند بعد از حمد و ثناي خدا خود را معرفي كردند، كه اصل و نسبشان كيست به ماجراي كربلا و اسيري خود اشاره فرمودند. در مجلس غوغائي بر پا شد و همه عليه يزيد همهمه ميكردند يزيد از مؤذن خواست كه اذان بگويد. ولي امام از اين اذان هم عليه يزيد استفاده كرده و يزيد را رسوا نمود. (ابومخنف، اولين مقتل سالار شهيدان، ترجمه سيدعلي محمد موسوي جزايري. انتشارات بنيالزهرا، چاپ اول 1380، ص 405)
از جمله وقايعي كه براي اسراي اهلبيت در شام اتفاق افتاد بنا به گفته برخي منابع وفات دختر سه ساله امام حسين ـ عليهالسلام ـ است . از كامل بهائي نقل شده اهلبيت ـ عليهمالسلام ـ شهادت پدران را از كودكان خردسال پنهان ميداشتند. و به آنها ميگفتند كه پدر شما سفر كرده، تا اينكه شبي دختري از امام حسين ـ عليهالسلام ـ به نام رقيه از خواب بلند ميشود و بهانه بابا را ميگيرد و ضجه و ناله ميكند و همه اهل خرابه با اين كودك همنوا ميشوند تا اينكه سر امام را در طشتي ميآورند خانم رقيه سر را به بالين گرفته و با آن سر درد دل ميكند. پدر بعد از تو محنتها كشيدم بيابانها و صحراها دويدم.
بعد از مدتي ديدند كه سر به يك طرف افتاد و كودك هم طرف ديگر او را حركت دادند. ديدند كه جان به جان آفرين تسليم كرده (محمدعلي، عالمي، حسين نفس مطمئنه، انتشارات هادي، چاپ اول، 1372، ص 350)، بعد از اينكه مردم شام بوسيله خطابههاي حضرت زينب و امام سجاد ـ عليهماالسلام ـ شناخت كامل از اسراي اهلبيت ـ عليهمالسلام ـ يافتند يزيد تحت فشار افكار عمومي و جهت جلوگيري از رسوائي بيشتر سه پيشنهاد از امام سجاد ـ عليهالسلام ـ را خواست اينكه سر امام حسين را پس دهد، چيزهائي كه غارت شده برگردانند، اسرا را در صورت كشتن امام سجاد با يك فرد امين به مدينه روانه كند ولي يزيد سر امام را پس نداد و از كشتن امام منصرف شد و پيراهن كهنه امام حسين ـ عليهالسلام ـ را با مقداري پول پس داد.( ابومخنف، پيشين، ص 408) و اجازه داد كه اسراي اهلبيت در شام براي شهداي كربلا عزاداري كنند. بعد از اينكه مدتي اسرا در شام مقيم بودند يزيد از فتنه مردم بيمناك شده و از نعمان بن بشير، كه قبلاً امير كوفه بود، خواست فردي پارسا و امين همراه اسرا آنها را بنا به خواست خودشان روانه مدينه نمايد. راوي ميگويد: هنگامي كه اهل و عيال امام حسين ـ عليهالسلام ـ از شام برگشتند و به عراق رسيدند از راهنماي كاروان خواستند كه آنها را از راه كربلا عبور دهد و ايشان قبر امام حسين ـ عليهالسلام ـ را زيارت كنند و چند روزي بعد از رسيدن به كربلا مشغول عزاداري و سوگواري براي امام و شهداي كربلا بودند،( ابومخنف، پيشين، ص 411)، گويا خروج اسرا از شام به طرف مدينه در بيستم صفر 61 بوده يعني مدت 20 روز از ورود به شام تا خروج از آن طول كشيده، بعد از زيارت قبور شهداي كربلا راهي مدينه شدند و بالاخره زينبي كه با برادران و اقوام خويش از مدينه خارج شده بود بدون برادر و خويشان و با رنج سفر و داغ شهداء و مصيبتهايي كه در طول اين مدت ديده بود وارد مدينه شد.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.ahlebayt.porsemani.ir//content/%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D9%87-%D9%8A-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های پیامبر و اهل بیت سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت