جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1645
آسیب شناسی رابطه ایمان و عمل از منظر شهید مطهری و ایمانوئل کانت
نویسنده:
پدیدآور: مجید توکل ؛ استاد راهنما: یدالله دادجو ؛ استاد مشاور: سید حسن بطحایی ؛ استاد مشاور: احمد حسین فلاحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائلی که همواره زمینه‌ساز مباحث بسیاری در حوزه دین شده مساله رابطه بین ایمان و عمل است. در این پژوهش به بررسی و آسیب‌شناسی رابطه ایمان و عمل از منظر مطهری و کانت پرداخته شده است. کانت با پس‌زدن معرفت درپی گشودن راهی برای ایمان است و ایمان را همان عمل به دستور اخلاقی خویش می‌داند. مطهری در آثار خویش عباراتی دارد که در ضمن آنها علاوه بر ترسیم رابطه بین ایمان و عمل به آسیب‌شناسی رابطه بین ایمان و عمل از منظر ایمانوئل کانت پرداخته است. مبنای بررسی و آسیب‌شناسی در اینجا تعریفی از دین است که دین را مجموعه‌ای از عقاید، اخلاق و احکام می‌داند. براین اساس نظرات کانت را در سه حوزه فعل عقلانی، اخلاقی و عبادی بررسی شده است. ازجمله آسیب‌هایی که مطهری در این سه حوزه به نظرات کانت وارد کرده است از این قرار است: آسیب اشکال انگیزش برای عمل، تقلیل مفاهیم دینی به دریافت‌های عقلانی، عدم توجه به حسن فعلی و فاعلی، بشری انگاشتن قوانین الهی و ... . از نظر این پژوهش شیوه صحیح رابطه ایمان و عمل در میان آیات قرآن و احادیث معصومین قابل دسترسی است که در قالب نظریه ایمان دینی به آن پرداخته شده است. ایمان مورد نظر این پژوهش متشکل از معرفت، اعتقاد قلبی و عمل جوارحی است و قابل افزایش و کاهش است. تکیه اصلی در این نظریه بر ذو مراتب‌بودن عنصر معرفت و عمل است. عنصر معرفت خود یک عمل عقلانی حساب می‌شود و ما با اعتقاد به خداوند، نبوت، جاودانگی روح و معاد دارای شناخت مضاعف در نسبت با عمل روبه‌رو می‌شویم و این معرفت و باور در اعمال و رفتارهای اخلاقی و عبادی ما تاثیر گذاشته و انگیزه ما را برای عمل مضاعف کرده و مطابق با آنچه ایمان داریم عمل خواهیم کرد.
سیر تحول رویکرد کانت به امر والا از دوره ی پیشانقدی تا دوره ی نقدی
نویسنده:
پدیدآور: گلنار نریمانی قهنویه ؛ استاد راهنما: مسعود علیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
امر والا در کنار امر زیبا یکی از دو مقوله‌ی بنیادین استتیک است، اما تاریخ تحولات آن به اندازه‌ی امر زیبا جالب نظر پژوهشگران نبوده است. شکوفایی نظریه‌های امر والا به قرن هجدهم و اندیشمندان بریتانیایی بازمی‌گردد. تحول مهمی که در این دوره رخ می‌دهد بسط مفهوم والا به طبیعت و تحکیم پایه‌های آن به‌عنوان مقوله‌ای مهم در هستی‌شناسی هنر است. همتایان آلمانی این اندیشمندان در کنار اندیشمندان بریتانیایی منبع الهامی شدند برای ایمانوئل کانت تا در چارچوب استتیک‌اش به این مفهوم بپردازد. تحول رویکرد کانت به این مفهوم از دوره‌ی پیشانقدی تا دوره‌ی نقدی موضوع اصلی پژوهش حاضر است. فرضیه‌ی اصلی ما این است که در فلسفه‌ی کانت تجربه‌ی استتیکی والا از سطح تجربی و روان‌شناختی به سطح استعلایی ارتقا می‌یابد. این بدان معنی نیست که کانت یک‌باره به این موضع می رسد، بلکه او در اثر پیشانقدی‌اش یعنی رساله‌ی مشاهدات عمدتاً تابع رویکردی است که به عناصر تجربی و روان شناختی تجربه امر والا توجه دارد. این نگرش با نگارش نقد ‌اول متحول می‌شود و شکل نهایی آن در نقد سوم ظهور پیدا می‌کند. بررسی سیر تحول روش کانت در پرداختن به امر والا و نشان‌دادن نقاط عطف مهم این سیر هدف اصلی تحقیق حاضر است. بنابراین، می‌توان پرسش اصلی این پژوهش را چنین صورت بندی کرد: رویکرد کانت در پرداختن به مفهوم والا در گذار از مرحله‌ی پیشانقدی به مرحله‌ی نقدی دستخوش چه تحولاتی شده است؟ پژوهش حاضر از روش تحقیق توصیفی-تاریخی بهره برده و به اقتضای جنبه‌ی متن‌کاوانه‌اش روش تحلیلی- تبیینی را نیز به کار بسته است. مهم‌ترین یافته‌های پژوهش حاضر عبارت است از: (1) روش کانت از روشی مبتنی بر تجربه و حس اخلاقی در دوره‌ی پیشانقدی مبدل می‌شود به روش استعلایی مبتنی بر اصول پیشین و برتری عقل در دوره‌ی نقدی و همچنین روشِ مبتنی بر امتزاج اخلاق و استتیک مبدل می‌شود به روشِ مبتنی بر تمایز اساسی قوای ذهن و این تحولات روشی امر والا را از مقوله‌ای اخلاقی، تجربه‌بنیاد و انسان‌شناختی مبدل می‌کند به مقوله‌ای زیبایی‌شناختی که مبنای حکم آن اصول پیشین و مستقل از تجربه‌ی فلسفه‌ی استعلایی است؛ (2) این تحول روشی دشواری‌هایی پیش روی تحلیل امر والای نقدی می‌گذارد زیرا این مقوله در چارچوب فلسفه‌ی نقدی با برخی پیش‌فرض‌های اساسی آن در تعارض است، از جمله با مفهوم عقل به‌مثابه قانون‌گذار برای طبیعت و غایت‌مندی قوه‌ی حاکمه. (3) امر والای نقدی مقوله‌ای مستقل است که امکانات بسیاری را بدون ابتنا بر انسان‌شناسی و اخلاق تجربی بر روی تفاسیر استتیکی و مواجهه با هنر مدرن می‌گشاید و همین نظریه‌ی نقدی است که راهگشای بسیاری از متفکران قرن بیستم می‌شود و (4) علی‌رغم تحولات اساسی در اندیشه‌ی کانت، پیوند میان اخلاق و استتیک بالاخص امر والا همواره در مرکز دغدغه‌های فلسفی او قرار داشته و از دوره‌ی پیشانقدی تا دوره‌ی نقدی از اصول فلسفه‌ورزی کانت است.
مقایسه ی اعتبار کلی احکام در نقدهای اول و سوم کانت و سنجش آن در نقد سوم به طور خاص(برمبنای شرح گایر و راجرسون)
نویسنده:
پدیدآور: حسن ایزدی ؛ استاد راهنما: حسین کلباسی اشتری ؛ استاد مشاور: یوسف نوظهور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
طبق نظر کانت در نقد عقل محض، اعتبار کلی احکام مبتنی بر مقولات پیشینی ای است که فاهمه آن ها را بر داده هایی که در حساسیت داده می شوند، اطلاق می کند. از آن جا که این مقولات پیشینی و به تبع ضروری و کلی اند، احکامی که از آن ها ماخوذ می شوند نیز کلی اند و، البته، اثبات پذیر از طریق تجربه. اما در نقد سوم مطلب از این قرار است: قوایی که در احکام زیباشناختی عمل می کنند همان هایی هستند که در احکام شناختی به کار آورده می شوند. بنابراین باید احکام زیباشناختی را نیز، دقیقا به همین دلیل، همچون کلی در نظر گرفت. باری، در خصوص احکام زیباشناختی چنین نیست که فاهمه مفهومی متعین (مقوله) را بر داده های حسی اطلاق کند؛ بلکه، اعتبار این احکام از راه هماهنگی آزادانه خیال و فاهمه استوار می شود، چیزی که کانت آن را بازی آزادانه خیال و فاهمه می نامد. اگرچه اعتبار احکام، در نقد نخست، به واسطه مقولات متعینی اثبات می شد که بر داده های حسی اطلاق می شوند، در نقد سوم مقولات متعین عهده دار چنین کاری نیستند و به همین خاطر کانت مفهوم "بازی آزادانه" را، در مقام جایگزین مقولات متعین، پیش می گذارد.در این رساله با یاری گرفتن از تفاسیر برجسته موجود، این مفهوم سرنوشت ساز را در کانون توجه قرار خواهیم داد و نیز نشان خواهیم داد که قاطبه این تفاسیر با آموزه های اصلی نقد نخست در تعارض اند.
ماهیّتِ منِ استعلایی و کارکردهای آن در فلسفه کانت
نویسنده:
پدیدآور: بهزاد حسن پور ؛ استاد راهنما: مسعود امید ؛ استاد مشاور: مصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
من استعلایی اصطلاح بی سابقه‌ای در تاریخ فلسفه است که کانت برای نخستین بار آن را در فلسفه استعلایی خود به کار برده است. این مساله یکی از مهم‌ترین و دشوارترین مباحث «نقد عقل محض» ایمانوئل کانت است. در باب هویت انسانی واژه هایی مانند نفس، روح، مزاج، طبیعت و.. را می‌توان در تاریخ فلسفه پیش از کانت یافت، ولی نه واژه من استعلایی را. حال این تحقیق عهده‌دار پژوهش در ماهیت و ویژگی‌ها و کارکردهای این مساله جدید در فلسفه کانت است. کانت بنیانگذار فلسفه استعلایی است. از عنوان این فلسفه یا نظام فلسفی استنباط می‌شود که روش اتخاذ شده در آن، حتماً روش استعلایی است. من استعلایی کانت به مثابه عالی‌ترین اصل هر نوع کاربرد شهود و فاهمه و در یک کلام، عالی-ترین اصل معرفت‌شناختی در نظام فلسفی وی، محصول روش استعلایی وی است. روش استعلایی عبارتست از شیوه کشف و فهمیدن شرایط پیشینی‌ای که مابعدالطبیعه و دیگر حوزه‌های معرفتی را را تا حد یک علم و به مثابه یک علم ارتقا می-بخشد. روش استعلایی چیزی غیر از پرداختن به شرایط پیشینی امکان معرفت عینی نیست. در توضیح این مطلب باید متذکر شویم که کانت برخلاف دیگر روش‌ها از جمله روش های متافیزیکی و غیرمتافیزیکی مانند روش دیالکتیکی (افلاطونی)، برهانی (مشایی)، شک محور (دکارتی)، اصل موضوعی (اسپینوزایی) و... استفاده می‌کنند، از روش استعلایی سود می‌جوید. روش استعلایی که موضوع آن آگاهی است هدفش کشف نحوه آگاهی یا شرایط آگاهی‌ها، و به تعبیر دقیق‌تر، کشف شرط نهایی و صوری و پیشین در آگاهی است. من استعلایی در فرایند کاربرد روش استعلایی و در حین کشف عناصر پیشین شناخت یا شرایط شناخت، به نحو استعلایی (و نه قیاسی یا استقرایی یا تمثیلی) انتاج و استخراج می‌گردد.
تحلیل مفهومی آزادی حقوقی از منظر فلسفه کانت
نویسنده:
پدیدآور: امید بنائی ؛ استاد راهنما: محمد امامی ؛ استاد مشاور: هادی صادقی اول
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
اندیشه ایمانوئل کانت اندیشه فلسفی جامع در پی تعریف و تدقیق همه امور انسان در پاسخ به سه پرسش است:چه میتوانم بدانم؟چه باید بکنم؟به چه چیزی می‌توانم امید داشته باشم؟آنچه که او در بنیاد تفکر خویش محور پاسخ به این سه پرسش قرار می‌دهد مفهوم آزادی است.در نظر او هویت انسان با آزادی است که از امور دیگر جدا می‌شود.بنابراین برای اینکه انسان،انسان باشد لازم است که آزادی خود را در همه ابعاد زندگی خویش محقق کند.بعدی از انسان را زندگی اجتماعی و محور تنظیم آن یعنی حقوق تشکیل می‌دهد.در این پژوهش با گذری به مفهوم فلسفی آزادی و مقدمات آن،چگونگی طرح و تحقق این مفهوم در اندیشه حقوقی با محوریت اصل آزادی بیرونی پرداخته شده و تبیین می‌گردد که از این اصل است که کل اندیشه حقوقی کانت توسعه و تکوین می‌یابد.در نهایت بیان می‌شود که حفظ و تضمین آزادی نیازمند خروج از وضعیت طبیعی انسان است که در آن آزادی وجود دارد اما ناپایدار و تضمین نشده است.وضعیت جایگزین وضعیت حقوقی نامیده می-شود که خود نیز به لحاظ مفهومی در پرتو اصل آزادی بیرونی شناخته می‌شود.وضعیت حقوقی اقتضای ایجاد یک نهاد در عالم واقع به نام دولت دارد تا فرآیند حفظ و تضمین آزادی به صورت انضمامی ضمن کارکردی که برای آن تعریف شده صورت پذیرد.دولت برآمده از ایده وضعیت حقوقی دارای سه ضابطه شکلی و یک ضابطه ماهوی و اقضائاتی از قبیل تفکیک قواست.ضابطه ماهوی در نهایت به مثابه پلی است که بین نهاد واقعی دولت و اندیشه مفهومی آزادی وجود دارد و همواره پاسدار اندیشه آزادی است تا صورت انضمامی دولت به سوی وضعیت استبدادی که درآن هویت انسانی نقض و مخدوش می-شود، منحرف نشود.
تحلیل و نقد دیدگاه دیوید هیوم و ایمانوئل کانت، درباره براهین اثبات وجود خدا
نویسنده:
پدیدآور: سیدمحمدرضا معراجی ؛ استاد راهنما: محمد اکوان ؛ استاد مشاور: مریم ثقفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
چکیده :
محور سخن همان گونه که از عنوان پایان‌نامه بر می آید بررسی براهین اثبات خدا، از نگاه هیوم و کانت است. هدف این تحقیق مقایسه و نقد آراء این دو فیلسوف که از نخستین فلاسفه‌ایی می باشند که با شیوه‌ای نو و برون‌دینی مفاهیم و انگیزه‌های خداشناسی را بر محور عقلانیت بررسی کردند، بوده است. برای دستیابی به این مهم ضمن نگاه به آثار خود هیوم و کانت، کتابهای بعضی از منتقدین را نیز می نگریم و این پرسش را پی خواهیم گرفت که آیا با توجه به مبانی فلسفی این دو فیلسوف امکان خداشناسی نظری از نگاه ایشان وجود دارد؟ این پایان‌نامه سه بخش اصلی دارد که در پاره‌ی نخست به بررسی آراء هیوم می پردازد. این بررسی را با کتاب تاریخ طبیعی دین، و سپس با نگاه به کتاب گفتگوهایی درباره دین، درباره دین طبیعی و پژوهش در بنیان‌های فهم بشر، سنجش‌های فلسفی هیوم درباره‌ی برهان نظم و کیهان‌شناختی بررسی می‌شوند. در آغاز پاره‌ی دوم، خداشناسی کانت، و بینش او درباره‌ی براهین اثبات خدا و فلسفه‌ی اخلاق و بیان ویژگی‌های خرد عملی کانتی بررسی می گردد و سپس، تفکر خداشناسی او تحلیل می گردد. در پاره‌ی سوم، به صورتی گذرا و اجمالی برخی همانندی‌ها و ناهمانندی‌های این دو بیان می شوند. همان‌گونه که در روند نوشتار مشاهده خواهد شد، شناخت نظری مفاهیم و اثبات عقلانی برهانهای اثبات خدا، و گزاره‌های فراطبیعی با توجه به مبانی هیوم و کانت ناممکن می نماید و این دو نمی‌توانند سخن از شناخت مفاهیم دینی بزنند. البته با این تفاوت که کانت با جدایی بود از نمود، گونه‌ای دین طبیعی برای خود می سازد که غایتی کاملاً اخلاقی دارد. این رساله تنها آغاز راه بررسی و مقایسه آراء این فیلسوفان است و هنوز مسایل و پرسش‌های فراوانی بی پاسخ می ماند که باید در آینده (البته با نگاه به این رساله) بدان پرداخت.
بنیاد فلسفی حقوق انسان در فلسفه کانت
نویسنده:
پدیدآور: سیدحمیدرضا سعادت نیاکی ؛ استاد راهنما: علی فتح طاهری ؛ استاد مشاور: علینقی باقرشاهی ؛ استاد مشاور: شیرزاد پیک حرفه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
کاربرد واژه «حق» در معنای «حق‌داشتن»، نخستین بار در منشور کبیر، متعلق به قرن سیزدهم بازمی‌گردد و تا پیش از آن، به سطح خودآگاهی تاریخی بشر نرسیده بود؛ در عین حال، این مفهوم در دوره مدرن شکوفا شده است؛ زیرا زمانه پیشامدرن تکلیف‌محور بود و با شیفت پارادایمی به دوره مدرن، دوره حق‌محوری آغاز شد؛ به این معنا که نسبت به ماهیت تاریخی و حکمی مفهوم حق، بینش جمعی و دقیق پدید آمد و رعایت حقوق اساسی یا بنیادین بشر به‌مثابه کمینه شرایط لازم برای هر نظام حقوقی ضرورت یافت. ایمانوئل کانت که یکی از بزرگترین فلاسفه تاریخ و برجسته‌ترین فیلسوف عصر روشنگری است، گرچه بحث مستقلی درباره فلسفه حقوق انسان ارائه نکرد؛ اما در نظام گسترده و منسجم فلسفی خویش مفاهیم و اصولی را عرضه داشت که رگه‌های پررنگ بنیاد فلسفی حقوق انسان در آن قابل ردیابی است. رساله پیشِ‌رو درصدد است با تشریح مبانی فلسفی حقوق انسان در اندیشه او، موضع کانت درباره موضوعات حقوق بشری، مانند حق مالکیت، حق آزادی بیان و... و نیز برقراری دیالوگ میان حقوق انسان در اندیشه کانت با آنچه در میان سرمایه فرهنگی‌مان وجود دارد، به جنبه‌های گوناگون این موضوع بپردازد. روش پژوهش رساله دربردارنده ترکیبی از دو روش تاریخ‌نگری با تمرکز بر زمینه و زمانه‌ و بستر تاریخیِ شکل‌گیری موضوع و روش تحلیل مفاهیم و وضوح‌بخشی به آنها در بستر متن است. بر پایه این تحقیق روشن می‌شود که کانت بنیاد نسبتاً مستحکمی را برای حقوق انسان در دوره مدرن پایه‌گذاری کرده است که شبکه به‌هم‌پیوسته‌ای از دیدگاه‌های فلسفی او در حوزه‌های انسان‌شناسی، اخلاق، سیاست و حقوق به آن شکل داده‌اند تا آنجا که برخی پژوهشگران تأکید دارند یکی از پایه‌های فلسفی اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل فلسفه عملی کانت است. همچنین، بررسی موضوع‌های حقوق بشری در اندیشه کانت نشان می‌دهد که او با توجه به فلسفه سیاسی‌اش در اکثر آنها، مانند حق مالکیت خصوصی، حق رفاه و آزادی بیان در قامت یک فیلسوف لیبرال ظاهر شده است. یکی دیگر از نتایج این پژوهش، قابلیت فلسفه حقوق بشر کانت برای برقراری دیالوگ آن با ما به‌مثابه انسان ایرانی صاحب سنت تاریخی خاص در زمینه حقوق انسان است.
بررسی تطبیقی جایگاه عقل در شناخت تجربی از دیدگاه کانت و شهید مطهری
نویسنده:
محسن قمی ، حسن کرمی
نوع منبع :
مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف ما در این مقاله آن است که با نگاه تطبیقی به جایگاه عقل، حدود و ثغور آن در شناخت تجربی و ارزش آن از منظر کانت و شهید مطهری را مورد بررسی قرار داده و به را‌ه‌کارهای آنان جهت حل مشکل معرفت تجربی و مقایسه و بررسی تطبیقی میان آنها بپردازیم. کانت برای عقل معانی‌ای ذکر کرده و عقل به معنای فاهمه را دارای اعتبار معرفتی می‌داند. وی قضاوت عقل را درحوزة متافیزیک، غیرمعتبر و در حوزة فیزیک با توجه به زمانمند و مکانمند بودن، معتبر می‌داند. کانت برای حل مشکل شناخت تجربی، احکام تألیفی پیشین مطرح کرده و برای کلیت و عینیت آن از مقولات محض فاهمه استفاده می‌کند و همچنین شناخت صحیح مفهوم عقل و عملکرد آن را در تشخیص شناخت تجربی درست دخیل می‌داند. اما شهید مطهری نقش عقل را در معرفت تجربی از راه مبدئیت احکام بدیهی عقلی برای شناخت تجربي دانسته و با استفاده از معقولات ثانیه در معرفت تجربی به حل مشکل شناخت تجربی می‌پردازد. ایشان نقش عقل در معرفت تجربی را در دو حوزة تصورات و تصدیقات ترسیم می‌کند. در باب تصورات، ادراکات تجربی و حسی مقدم و زمینه ساز برای تصورات عقلی بوده و در حوزة تصدیقات، اصالت با عقل بوده و تصدیقات عقلی مقدم بر تصدیقات تجربی است و بدون عقل هیچگونه حکم و تصدیقی حتی تصدیق تجربی حاصل نخواهد شد.
گزاره های تحليلی و ترکيبی در نظر کانت و کواين (۱)
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
گزاره های تحليلی و ترکيبی در نظر کانت و کواين (۳)
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
  • تعداد رکورد ها : 1645