جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1702
فویرباخ در متن: ارزیابی مجدد فلسفی
نویسنده:
Joseph Penlong Nietlong
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : بین سال‌های 1828 و 1872، لودویگ آندریاس فویرباخ مجموعه‌ای از آثار منتشر کرد که او را در کانون بحث‌های فلسفی و کلامی زمان خود قرار داد. فردریک انگلس نوشت که «شوق عمومی بود؛ همه ما به یکباره فوئرباخی شدیم» ریچارد واگنر از او به عنوان «نماینده ایده‌آل رهایی رادیکال فرد از غوطه ور شدن تصورات پذیرفته شده» استقبال کرد. کارل مارکس تمام تلاش خود را کرد تا ایده‌های خود را نقد، فرمول‌بندی مجدد و اتخاذ کند. بینش‌های فوئرباخ جذب و دگرگون شده است، [نه تنها در آثار] مارکس، [بلکه در آثار] فروید، دیویی و لوکاچ. "نقد رادیکال فوئرباخ از دین با شور و اشتیاق تقریباً ناشایست توسط خود الهیات رادیکال پذیرفته شده است، به عنوان راهی برای نجات خدا برای بشریت و نجات دین از بی ربطی کامل به این جهان. سنگ محک رابطه خود با دیگران. روانشناسی وجودی و روانپزشکی راجرز، لینگ و دیگران نظریه و درمان ضمنی روانشناسی فوئرباخی را تکرار و تشریح کرده بودند. دوره میانی اهمیت فویرباخ را پنهان کرده است. وقتی اصلاً از او نام برده می‌شود، عمدتاً به شکلی آشکار، به‌عنوان یک پله‌ی صرف، یا به‌عنوان پلی از هگل به مارکس است. از نظر فوئرباخ، خدا و حقیقت، ابژه های ادعایی فلسفه و دین، ابژه های واقعی فلسفه و دین نیستند. در عوض، وقتی رمزگشایی و نقاب زدایی شود، هدف واقعی هر دو، انسان است. از آنجایی که انسان ذاتاً اجتماعی است، تحقق این محتوای انسان‌شناختی به طور طبیعی به تحقق نیازهای گروه اجتماعی مربوط می‌شود که آزادی و تحقق آن‌ها به منزله حذف منابع بیگانگی دینی تلقی می‌شود. هدف این پایان نامه ارائه دیدگاهی کاملاً تازه از فویرباخ است که اساساً بدیع و متفاوت از شیوه معمول به تصویر کشیده شدن این متفکر قدردانی شده است. این پایان نامه استدلال خواهد کرد که در هسته اندیشه فویرباخ دو موضوع یا دغدغه اصلی وجود دارد: اولی معرفت شناختی و دومی، هستی شناختی. منظور من از اولین نگرانی، آن چیزی است که می‌توان از نوشته‌های او استخراج کرد و آن را به‌عنوان طرح کلی یک نظریه معرفت به‌دست آورد. نگرانی دوم یا هستی‌شناختی به نظریه هستی فویرباخ اشاره دارد که در آن او درک معمول از رابطه بین هستی و اندیشه، ذهن و واقعیت را وارونه می‌کند، بنابراین یک رشته اصلی از تفکر مدرن را آشکار می‌کند: اصل ایمان گرایی. در وهله اول، فویرباخ در اکثر موارد از هگل پیروی می کند که معتقد است رابطه سوژه متفکر با ابژه مناسبش ممکن است اگر و تنها در صورتی که سوژه و ابژه (دانش) از یک ماهیت باشند.
آدورنو، هگل و خاستگاه های فلسفی نظریه اجتماعی کلاسیک [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Brian Wayne Fuller
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : ادعای اصلی پایان نامه من این است که کار تئودور آدورنو چارچوب ارزشمندی برای ارزیابی مجدد میراث فلسفی نظریه اجتماعی کلاسیک ارائه می دهد. نوشته‌های انتقادی فلسفی، جامعه‌شناختی و فرهنگی آدورنو در تعامل مداوم او با فلسفه ایده‌آلیسم آلمانی، و به‌ویژه با هگل، شامل بازاندیشی انتقادی درباره رابطه بین سوژه و ابژه، و بین فرد و جامعه است. من دو دلیل اصلی را برای اثبات ادعای خود بیان می کنم. اول این که کار آدورنو باید در چارچوب فلسفه کانت و هگل درک شود. به ویژه، نشان می‌دهم که نقد هگل از فلسفه کانتی، درک خود آدورنو از کار فلسفه و نظریه اجتماعی انتقادی را ساختار می‌دهد. در بخش اول پایان نامه، محتوای معرفت شناسی کانتی و نقد هگل را مرور می کنم (فصل 2). سپس نشان می‌دهم که رویه فلسفی انتقادی آدورنو مبتنی بر خوانش او از کانت و هگل است (فصل 3). دومین بحث اصلی من این است که تلاش آدورنو برای بیان نقدی بر نظریه اجتماعی کلاسیک به دلیل تعهدات فلسفی او با مشکل مواجه شده است. از طریق کنار هم قرار دادن نقد مارکس از فلسفه عملی هگل با نقد خود آدورنو از هگل (فصل 4)، نشان می دهم که تعهد آدورنو به منفی بودن دیالکتیک مستلزم برداشتی از نظریه اجتماعی است که به اندازه کافی به پیامدهای دگرگونی ماتریالیستی آن توجه نکرده است. کار آدورنو بر تقلیل هگل تکیه دارد که همچنان مشکل ساز و ناشناخته باقی مانده است. در مرحله بعد، من از خوانش تعهدات فلسفی خود دورکیم، از دریچه ایده آلیسم آلمانی، استفاده می کنم تا نشان دهم که نقد درونی آدورنو از دورکیم، آپوریایی را بازتولید می کند که به دنبال نجات آن است (فصل 5). در پایان پایان نامه (فصل 6)، من بحثی درباره موضوعات و مشکلات رایج تفسیر انتقادی-فلسفی آدورنو از نظریه اجتماعی کلاسیک به کار می برم تا بازنگری و تجدید میراث هگلی آن را پیشنهاد کنم.
سوبژکتیویته و نبوغ به مثابه شرط امکان و امکان هنر زیبا در معماری (ساختار معمارانه) نظام فلسفه کانت
نویسنده:
هادی سالاری ، علی سلمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بحث این مقاله درباره هنر به مثابه هنر زیبا در معماری نظام کانت است. در اینجا نشان داده می ­شود که کانت در ابتدای کار خود تصور و تلقی واحدی از معماری نظام فلسفه خود همچون پیکره واحدی داشته است؛ پیکره واحدی که او به آن همچون یک کل می اندیشیده است. از این رو تفکر انتقادی او یک متافیزیک است. او با عبور از متافیزیک سنتی، بنیاد متافیزیک انتقادی برآمده از خرد انتقادی یعنی؛ سوبژکتیویته را آشکار کرد. همه عناصر فلسفه او بر بنیاد سوبژکتیویته شکل می­ گیرد. از سوی دیگر در دوره جدید هنر همچون هنر زیبا فهمیده می­ شود؛ چرا که هنر پیش از دوره مدرن معنای عام­تری را در بر می­ گیرد. بنابراین نقش کارکردی، تربیتی و معرفتی و... داشته اما برای فهم رویکرد جدید به هنر از منظر فلسفه می­بایست به کانت برگردیم. از این رو نشان داده می­ شود که هنر زیبا به مثابه محصول نبوغ در دوره جدید و در اندیشه کانت بر بنیاد سوبژکتیویته چونان شرط امکان آن بنا می­ شود.
صفحات :
از صفحه 610 تا 625
بررسی دلالت فرمول‌های امر مطلق و نسبت میان آنها در اندیشۀ اخلاقی کانت
نویسنده:
آرش باقری محمدابادی ، مصطفی زالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
امر مطلق بیان هنجاری فلسفۀ اخلاق کانت و مساوی اصل عالی اخلاق برای موجودات غیرمقدس است. کانت در کتاب بنیادگذاری برای مابعدالطبیعۀ اخلاق، چند فرمول را به‌عنوان فرمول‌های امر مطلق معرفی می‌کند. مفسران کانت دراین‌باره اختلاف‌نظر دارند که اصلاً کانت چند فرمول ارائه کرده است، کدام فرمول در روند متن نقش اصلی را ایفا می‌کند و آیا فرمول‌ها هم‌ارز همدیگر است یا به‌لحاظ مصداق‌های خود در تعیین وظایف متفاوت است. موضع مختار این نوشتار این است که اگرچه پنج فرمول به‌عنوان فرمول‌های امر مطلق یا اصل عالی اخلاق ارائه می‌شود، ازاین‌میان، یکی از فرمول‌ها بیان اصلی است؛ اما چهار فرمول دیگری که ارائه می‌کند، در نظر او برای تعیین وظایف هم‌ارز همدیگر خواهد بود، همگی باتوجه‌به مفهوم «دیگری به‌مثابۀ سوژۀ عقلانی» معنای تمهیدی مشابهی خواهد یافت و همراه هم نظامی یکسان از وظایف را پیشنهاد خواهد کرد. علاوه‌براین، نشان داده خواهد شد که نزد کانت هر فرمول به‌طور مجزّا به کار گرفته نمی‌شود؛ بلکه باید همۀ فرمول‌ها در کنار همدیگر برای فهم هر وظیفه به کار گرفته شود و هریک پرتویی بر وظیفۀ سوژۀ اخلاقی در موردی خاص خواهد افکند.
صفحات :
از صفحه 125 تا 141
تفسیر هایدگر از رأی کانت درباب «وجود» به‌عنوان «وضع»
نویسنده:
محمد غریب زاده ، محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله، سیر پدیدارشناختیِ هایدگر دربارۀ رأی کانت درباب «وجود» مورد مداقه قرار می‌گیرد. هایدگر معتقد است Realität و Dasein در کانت، ریشه در تمایز مشهور ماهیت و وجود (reality and existence) در سنّت فلسفی دارد؛ اما کانت براساس مبنای فلسفی خود و برخلاف خاستگاهشان درنهایت این دو را به‌عنوان مقولات قوۀ شناخت بازتعریف می‌کند؛ بنابراین، در پژوهش حاضر، فروکاست «وجود» به مقوله در کانت به‌تفسیر هایدگر دنبال خواهد شد. وجود از مقولات جهت (modality) است. ضمن بررسی این دسته از مقولات در ادامه اهمیت perception به‌عنوان سازونهاد دریافتِ کثرات شهودِ مکانی و زمانی (مادۀ معرفت) روشن می‌شود. بدین‌ترتیب، در نظرگاه کانت، منِ ادراک نفسانی به‌همراه مقولاتش تألیف‌بخش این کثرات شهود است که حاصل آن وضع (position) شیء خواهد بود. برای کانت مقولات محمولات هستی‌‌شناسانه‌ای هستند که در نسبت با مُتعلَق قرار می‌گیرند و با وحدت‌بخشی به داده‌های اولیه موجب پدیدارشدن هستندگان می‌شوند. درنهایت، این نتیجه حاصل می‌شود که وجود برای کانت ابژ‌گی یا برابرایستایی است. به‌عبارت‌دیگر، هر آن چیزی که اکنون پیش روی ما است، به‌عنوان حاصل وحدت کثرات، یعنی به‌عنوان نتیجۀ تألیف سوژه ثابت می‌شود و موجب می‌شود که شیء یا به‌معنای عام آن یعنی ابژه در مقابل ما بایستد و این همان معنای وضع ابژه توسط سوژه است.
صفحات :
از صفحه 89 تا 108
جایگاه تخیل در تربیت اخلاقی از منظر کانت
نویسنده:
میلاد جمیلی ، خسرو باقری نوع پرست ، نرگس سادات سجادیه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله پژوهش پیش‌رو شکاف میان نظر و عمل در اخلاق و عدم وضوح جایگاه تخیل در تربیت اخلاقی است. هدف کلی این پژوهش مشخص کردن جایگاه تخیل در تربیت اخلاقی کانت است. کانت از سه تخیل (تولیدی، بازتولیدی و خلاق) در آثار و اندیشه خویش سخن به میان آورده است که هریک دارای تعریفی مشخص و کارکردی متمایز است. با این حال می‌توان وجه اشتراک هر سه تخیل را در قابلیت ترکیب به معنای کلی آن دانست. بر اساس روش تحلیل استعلایی یا فرارونده در قالب سه تحلیل نشان داده شد که میان تخیل و اخلاق، شروط لازمی وجود دارد. بر اساس تحلیل اول، شرط لازم عمل اخلاقی اراده خیر است و شرط لازم تحقق اراده خیر، تخیل خلاق است. در تحلیل دوم نتیجه شد که شرط لازم برای تحقق امر مطلق، قدرت تصویر سازی خیال است و در بیانی دیگر نتیجه گرفته شد که شرط لازم تحقق امر مطلق، قوه تخیل است. در تحلیل سوم چنان نتیجه شد که شرط لازم امکان امر مطلق استفاده از تخیل به وسیله آزمایش‌فکری است. بر اساس روش استنتاجی و در قالب سه استنتاج جایگاه تخیل در تربیت اخلاقی نشان داده شد. در اولین استنتاج نتیجه گرفته شد که برای تعلیم و تربیت اخلاقی باید به پرورش تخیل پرداخت. در دومین استنتاج به حاصل آمد که برای همدلی یا هر نوع تربیت اخلاقی به معنی امر مطلق، باید به پرورش خیال‌ورزی پرداخت. در سومین استنتاج چنان نتیجه شد که برای پرورش تخیل به جهت تعلیم و تربیت اخلاقی (تخیل اخلاقی) باید از روش آزمایش‌فکری استفاده کرد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 26
کانت و مسئلۀ «امکان/صدفه» در ساحت خرد نظری
نویسنده:
صالح توسلی ، میثم سفیدخوش
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برای نظام‌های متافیزیکی هر نوع امر تصادفی تهدیدی به شمار می‌آید که می‌تواند کلیت و ضرورت نظام را تهدید کند و ازهمین‌رو، فیلسوفان ناچارند دربارۀ آن موضع گیرند. این مواضع غالباً ذیل بررسی نسبتِ «امکان/صدفه» و «ضرورت» بیان می‌شود. در فلسفۀ کانت، اصطلاح die Zufälligkeit بارِ این مفهوم را به دوش می‌کشد. بررسی کاربردها و دلالت‌های این مفهوم در ساحت موردبحث حاضر، یعنی ساحت نظری، می‌تواند به تبیین موضع کانت دربارۀ مسئلۀ دشوارِ تهدید آن برای نظام دانش یاری رساند. اجمالاً بررسی حاضر نشان خواهد داد که کانت در مواضع مختلفی و با دلالت‌های متفاوت، ولی مرتبطی از این مفهوم استفاده کرده است: گاهی ذیل مقولات جهت، جایی ذیل مقولات نسبت، گاهی در ارتباط با امر آروینی و مشروط و گاهی در تحلیل امری که به آینده تعلق دارد. پژوهش حاضر پس از بررسی جامع، آنها را ذیل دو معنای اصلیِ «امکان خاص» و «صدفه‌مندی» چکیده می‌کند. این مقاله ضمن جست‌وجوی معانی و دلالت‌های مفهومِ die Zufälligkeit در سنجش خرد ناب، به بررسی نحوۀ مواجهۀ کانت با جایگاهِ امر تصادفی در نظام ضروریِ دانش می‌پردازد. نتیجه‌ اجمالاً این است که کانت تنش را حل نمی‌کند؛ زیرا از ‌سویی، وی این مفهوم را به‌نفع طرفِ ضرورت نادیده می‌گیرد و مدعی می‌شود که نظام به‌مثابۀ گونه‌ای دانشِ ناب مستلزم آن است که این مفهوم را در نظام استعلایی‌اش راه ندهد و از سوی دیگر، وی شأنی برای آن مفهوم در نظر می‌گیرد تا بتواند چگونگی پیش‌رَوی خرد در سلسلۀ قیاس‌های دیالکتیکی را توضیح دهد. به‌این‌ترتیب، کانت تنش تعیین‌کننده‌ میان امر تصادفی و امر ضروری را تنها منحل کرده است و نه حل. سرانجام، این نوشتار بر آن است که نحوۀ مواجهۀ انحلالی کانت با نسبت امکان/صدفه و ضرورت ریشه در این دارد که وی معنای دیالکتیک را به دیالکتیکِ منطقی‌ـ‌استعلایی تقلیل داده است و فرارَوی از آن مستلزم الگوهای دیگری خارج از امکانات فلسفۀ کانت، یعنی احتمالاً فلسفۀ هگل است.
صفحات :
از صفحه 53 تا 70
اندیشه اخلاقی کانت [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Allen W. Wood
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Cambridge University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: این یک مطالعه جدید بزرگ در مورد اخلاق کانت است که رویکرد دانشجویان و محققان را به موضوع در آینده تغییر خواهد داد. آلن وود استدلال می کند که بینش اخلاقی کانت مبتنی بر ایده کرامت ماهیت عقلانی هر انسان است. او برای اولین بار بر نقش محوری در نظریه اخلاقی کانت توسط ارزش ماهیت عقلانی به عنوان هدف فی نفسه تمرکز می کند. علاوه بر این، او اهمیت نظریه سیستماتیک کانت درباره ماهیت و تاریخ بشر و پیامدهای آن را برای ساختار، صورت بندی و کاربرد اصول اخلاقی کانت نشان می دهد.
آناتومی منطق کانت: منطق و روش در فلسفه انتقادی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Johannes Theodoor Zinkstok
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به وسعت مفهوم امانوئل کانت (1724-1804) از منطق می پردازد. این رشته رشته های منطقی مختلفی را که او متمایز کرده است مورد مطالعه قرار می دهد، مرزبندی متقابل آنها را در نظر می گیرد و محتوای آنها را تحلیل می کند. در نتیجه، بینش های جدیدی را در مورد تعدادی از مضامین شناخته شده کانتی در زمینه منطق و روش ارائه می دهد.
فلسفه زدایی آنجلا کارتر از اندیشه غربی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Heidi Yeandle
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : افلاطون، ژان ژاک روسو، توماس هابز، رنه دکارت، جان لاک، دیوید هیوم، لودویگ ویتگنشتاین، گیلبرت رایل، امانوئل کانت و مارکی دو ساد چه اشتراکاتی دارند؟ در طول قرن‌ها و - وقتی صحبت از افلاطون به میان می‌آید - هزاره‌ها، آن‌ها شخصیت‌های کلیدی فلسفه غرب هستند که ایده‌های واقعیت، دانش، هستی، وضعیت طبیعت و اخلاق را مورد بحث قرار داده‌اند، ایده‌هایی که در رمان‌های آنجلا کارتر نقش محوری دارند. در این پایان نامه، من کارتر را به عنوان یک (د)فیلسوف معرفی می‌کنم و استدلال می‌کنم که او نظریه‌های محوری فلسفه غرب را واسازی می‌کند و در عین حال بر روی همان مفاهیم فلسفه می‌کند و صدای زنانه‌ای را در این رشته به شدت آندرومحور کمک می‌کند. با انجام این کار، من اولین بحث عمیق از بینامتنیت فلسفی کارتر را به نقد کارتر، فراتر از ارجاعات صریح کارتر که تا به امروز توسط محققان کارتر تصدیق شده است، سهیم می کنم. اگرچه این یک موضوع اصلی است، اما اصالت استدلال من با ارجاعات من تقویت می شود. t) مطالب آرشیوی که مجموعه مقالات آنجلا کارتر را تشکیل می دهد. این پایان نامه بر اساس تعامل کارتر با طیف متفکران غربی فوق الذکر، با تمرکز بر تأثیر افلاطون بر قهرمانان و شروران (1969)، ماشین های آرزوی جهنمی دکتر هافمن (1972) و مصائب حوای جدید (1977) در فصل اول تنظیم شده است. ، در حالی که فصل دوم به تحلیل کارتر از استدلال های هابز و روسو در قهرمانان و تبهکاران اختصاص دارد. در فصل سوم، دکارت (در رابطه با دکتر هافمن)، لاک (در مقابل رقص سایه، 1966، شب جدید، و شب‌هایی در سیرک، 1984) و هیوم، با ارجاع به چندین برداشت (1968) و عشق (نوشته 1969، انتشار 1971). تأثیر ویتگنشتاین و رایل بر دوران دکتر هافمن و کارتر در ژاپن در فصل چهارم بررسی شده است. فصل پنجم و آخر بر کارتر و فلسفه اخلاق تمرکز دارد و به کانت و ساد توجه ویژه ای می کند و در مورد رقص سایه، چندین برداشت و عشق، و همچنین دکتر هافمن و زن سادی (1979) بحث می کند.
  • تعداد رکورد ها : 1702