بحث ذات و صفات الهی را میتوان از ارزشمندترین مباحث رشتههای عقلی و نقلی دانست. عرفان خدا انگیزه بیشتری برای وصال به آن کمال مطلق حاصل میکند، برعکس عبادت جاهل
... لانه که تأثیر بسیار کمتری در پی خواهد داشت؛ اینجاست که ارزش بحث خداشناسی و شیوۀ اتصاف ذات به صفات روشن میشود. درواقع بحث ذات و صفات به سه بخش معناشناسی ذات و صفات، هستیشناسی و معرفتشناسی آنها تقسیم میشود. در بخش معناشناسی تفاسیر گوناگونی وجود دارد و علم، قدرت، سمع، بصر، اراده، حیات و کلام که صفات سبعهاند، بر اساس مبانی عرفا و حکما و متکلمان و اهل شرع قابل تعریفاند. هستیشناسی و رابطۀ ذات و صفات نیز وجوه گوناگونی را دارد؛ مانند عینیت ذات و صفات که دیدگاه اهل شرع، حکما و عرفاست و به معنای نفی استقلال صفات است.
قیام صفات به ذات یا زیادت صفات بر ذات دیدگاه اشاعره و فخر رازی است و نیابت ذات از صفات و اثبات ذاتی که همان صفات است، به معتزله نسبت داده میشود. فخر رازی نیز دیدگاههای متمایزی مانند اضافه و نسبیبودن علم و نفسیبودن کلام الهی دارد و در تعریف قدرت نیز صحت فعل و ترک را در فعل فاعل مختار وارد گردانیده است. این مقاله دیدگاه او را در دو بعد معناشناسی و هستیشناسی ذات و صفات بررسی، تحلیل و نقد میکند
بیشتر