جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 30
مناسبات هرمنوتیک تجدد و فلسفه علوم‌انسانی در آرای رضا داوری اردکانی
نویسنده:
مالک شجاعی جشوقانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رضا داوری اردکانی (1312-) در طول بیش از پنج دهه حضور فعال در فلسفه و علوم‌انسانی معاصر ایران کوشیده است تا به فهم و تحلیل و آسیب‌شناسی تجربه ایران معاصر در مواجهه با تجدد (مدرنیته) و فلسفه و علوم‌انسانی همبسته با آن بپردازد. خوانش دکتر داوری از مناسبات تجدد، فلسفه و علوم‌انسانی، همگرایی زیادی با جریان‏های فلسفه قاره‏ای و پُست پوزیتیویستی (post−positivistic) در فلسفه علوم‌انسانی دارد. این نوشتار بر آن است تا با اتخاذ رویکرد هرمنوتیکی (با تأکید بر هرمنوتیک دیلتای) و با تحلیل متون منتشرشده از دکتر داوری به‌صورت‏بندی مناسبات فلسفه و تجدد و علوم‌انسانی در آرای وی بپردازد. داوری در آثار مختلف خود، «تجدد» را بسط تام و تمام تاریخِ غربی می‌داند. تاریخ غربی، همان تاریخ متافیزیک است که از زمانه افلاطون تاکنون دو هزار و پانصد سال بر اندیشه غربی سیطره دارد. نهال تجدد در قرن پانزدهم و شانزدهم دراین زمین رشد یافت و فلسفه از زمان فرانسیس بیکن تا دورۀ معاصر بیان «هرمنوتیک تجدد» بوده‌ است‌. این مقاله با اتکا به سنت هرمنوتیکی در فلسفه علوم‌انسانی قاره‏ای (با تأکید بر دیلتای) درصدد نشان دادن این معناست که میان فهم دکتر داوری از تجدد با طرح بنیادهای علوم‌انسانی، نوعی ارتباط وثیق تاریخی – مفهومی وجود دارد. تجدد «تجربه زیسته» جهان تاریخی− اجتماعی انسان مدرن اروپایی است که در فلسفه و علوم‌انسانی مدرن از رنسانس به بعد صورت‌بندی مفهومی خود را یافته است. بیان مؤلفه‌های علم شناختی فلسفی دکتر داوری متناسب با تجربه زیسته ایران معاصر که از آن به «وضع تجددمآبی» شده گام دیگر این مقاله است. وضع تجددمآبی که علوم‌انسانی متناسب با خود را صورت‌بندی می‏کند، ریشه در تجربه زیسته مدرنیزاسیون ایران معاصر (و به تعبیر داوری، تجدد وارونه) دارد. بازخوانی تجربه تجدد و علم همبسته با آن در ایران معاصر با تأکید بر مفهوم خرد توسعه در بستر تجربه ایران پساانقلابی و مناسبات دین و علوم‌انسانی در سطوح معرفتی، نهادی و گفتمانی در تجربه فکریِ داوریِ متأخّر نشان می‌دهد که مواجهه فلسفی با علوم‌انسانی در ایران معاصر چه دشواری‌هایی پیش رو دارد.
صفحات :
از صفحه 35 تا 48
بررسی تطبیقی آرای حسن حنفی و رضا داوری اردکانی در باب انحطاط و عقب‌ماندگی جوامع اسلامی
نویسنده:
علی قنبری برزیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عقب‌ماندگی و توسعه‌نیافتگی از دغدغه‌های بنیادین همۀ متفکران مسلمان از جمله حنفی و داوری اردکانی است و هرکدام برای چرایی و تبیین آن دلایل و عوامل متعددی را گوشزد کرده‌اند. ولی مهم‌تر از راه‌حل و چه باید کرد، درک موضوع و واقعیت جهان اسلام و پرسش درست اهمیت دارد. در این مقاله از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. داده‌ها و اطلاعات لازم از کتاب‌ها و مقالات و سایر منابع مکتوب، تألیفات حنفی و داوری اردکانی، و پژوهش‌هایی که شارحان و محققان در تبیین و تحلیل اندیشۀ داوری اردکانی و حنفی نگارش کرده‌اند، جمع‌آوری شد. در آثار داوری و حنفی، بر ضرورت شناخت غرب و کامل و دقیق مدرنیته و فرهنگ آن تأکید شده است. آنان بخش مهمی از مشکلات جوامع اسلامی را ناشی از طرح نادرست و تقلید بی‌شناخت از مبانی فرهنگی فلسفی مدرنیتۀ غربی می‌دانند. از دیدگاه آن‌ها، این تقلید سبب شد در لحظاتی از تاریخ معاصر، حوزۀ اندیشه‌ورزی فلسفی و سیاسی در جهان اسلام، سخنگو و شعبه‌ای از فلسفه و مدرنیتۀ غربی شود. داوری و حنفی در تحلیل انحطاط از نظریۀ ترکیبی استفاده کردند و متغیرهای متعددی را دخیل دانستند، اما در نگاه هردو متفکر، عوامل درون‌ساختاری و گسست معرفتی-فلسفی در انحطاط و فرسودگی تمدن اسلامی نقش بیشتری دارند. از دید حنفی، علاوه بر استعمار و سکولاریسم درک‌نشدۀ غربی، گسست معرفتی-فلسفی، جزم‌اندیشی و خودحق‌پنداری، تقدم علوم نقلی بر علوم عقلی، حاکمیت نگرش اشراقی، ناسیونالیسم و نبود رویکرد عقلانی به قرآن، مهم‌ترین عوامل انحطاط و عقب‌ماندگی هستند. حنفی طرح تراث را راهکار می‌داند و داوری اردکانی از نبود سیاست توسعه و فلسفۀ نقاد و شکاف نظری و عملی دانش، به‌عنوان موانع توسعه‌یافتگی یاد می‌کنند.
صفحات :
از صفحه 49 تا 62
بازتاب عقلانیتهای متافیزیکی و پسامتافیزیکی در اندیشه روشنفکران ایرانی پس از انقلاب اسلامی ایران
نویسنده:
پدیدآور: فرزاد نعمتی؛ استاد راهنما: منصور میراحمدی؛ استاد مشاور: محمدجواد غلامرضاکاشی استاد مشاور: رضا نجف‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تنش میان عقلانیتهای متافیزیکی و پسامتافیزیکی که در قرن بیستم به اوج خود رسید، در شرایط تأسیس فلسفه و در سامانه دانش فلسفی یونان نیز مندرج بوده است؛ امری که بطور خاص در نقادی ارسطو بر نظریه مثل افلاطونی و نیز نظریه فیلسوفشاه او بواسطه بهره گیری از آموزه های حماسه سرایان، تراژدی نویسان و سوفیستها قابل آزمون است. در این رساله سیر تاریخی نقد عقلانیت متافیزیکی و پیدایش عقلانیت پسامتافیزیکی بررسی شده است و برداشت متافیزیکی و پسامتافیزیکی از سیاست مقایسه شده است. در عقلانیت متافیزیکی دو عنصر «انتزاع» و «ذات گرایی» اهمیت دارد و در عقلانیت پسامتافیزیکی بر چرخش زبانشناختی، اولویت عمل بر نظر و عقل موقعیتمند تأکید میشود. از منظر سیاسی، برداشت متافیزیکی از سیاست، سیاست را ذیل دانش فلسفی، علمی و الاهیاتی قرار میدهد، اما در برداشت پسامتافیزیکی از سیاست، در اندیشه متفکرانی چون یورگن هابرماس، هانا آرنت، ریچارد رورتی، آیزایا برلین و ... سیاست سامانه ای مستقل در نظر گرفته میشود و لزوم تبعیت آن از سایر حوزه ها، مورد تردید قرار می‌گیرد. در بخش دوم رساله، نحوه استفاده پنج روشنفکر ایرانی از اندیشه های سیاسی متافیزیکی و پسامتافیزیکی مورد توجه قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان میدهد عموم روشنفکران ایرانی با وجود آشنایی با مباحث مربوط به عقلانیت پسامتافیزیکی و استفاده مقطعی از آنها، در تدوین نظریه سیاسی پسامتافیزیکی موفقیتی نداشته اند و عموماً با استفاده از انگاره های متافیزیکی به سیاست نگریسته اند. رضا داوری اردکانی با تأسی به مفهوم هایدگری «تفکر»، سیاست را ذیل فلسفه قرار میدهد، عبدالکریم سروش با وجود توجه بیشتر به آرای پسامتافیزیکی، سیاست را ذیل تلفیقی از فلسفه تحلیلی و عرفان قرار میدهد، مصطفی ملکیان با اصالت دادن به فرهنگ در برابر سیاست، سیاست را عنصری فرعی در تحول جوامع تلقی میکند و آن را ذیل معنویت قرار می‌دهد و داریوش شایگان با وجود تمهید مقدمات نظری در بحث «هویت چهل تکه» برای جهش پسامتافیزیکی، در تحلیل نهایی، با گرایش به نگرشهای بودایی، از عرضه نظریه ای سیاسی بازمی ماند. دراین میان، علی میرسپاسی در دو دهه اخیر با تأسی به آرای پراگماتیستهای آمریکایی کوشیده است تفسیری پسامتافیزیکی از سیاست را مورد توجه قرار دهد و با نقد بنیادگرایی معرفتی مستتر در تفکر روشنفکران ایرانی، آفات پروژه های فکری افلاطونی و متافیزیکی این روشنفکران را آشکار سازد. نتایج این تحقیق همچنین نشان میدهد که میزان استفاده از برداشتهای متافیزیکی و پسامتافیزیکی از سیاست، با تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه ایران همبستگی دارد و همانطور که در دهه هفتاد میزان توجه به افکار پسامتافیزیکی افزایش می یابد، حوزه عمومی نیز در ایران میدان فراختری می یابد و روشنفکران دینی از مقبولیت گسترده ای برخوردار میشوند. از دهه هشتاد و با ناامیدی از موفقیت جنبش اصلاحات، عقب نشینی از عرصه سیاست به عرصه های فردی اتفاق می افتد و روشنفکرانی چون مصطفی ملکیان با ترویج آموزه های روانشناسانه محبوبیت پیدا میکنند.
سخنان دکتر سیدجواد میری در سمینار داوری در ترازوی داوری
سخنران:
سیدجواد میری
نوع منبع :
سخنرانی , فیلم , مدخل اعلام(دانشنامه اعلام) , کتابخانه عمومی
بررسی تطبیقی تأثیر فلسفۀ قاره‌ای و تحلیلی بر نواندیشان در جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر رضا داوری و عبدالکریم سروش
نویسنده:
عارف برخورداری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در جامعۀ ایران قبل از انقلاب اسلامی مباحثی شکل گرفت که این مباحث به شکل دو گفتمان رقیب با محوریت عبدالکریم سروش و رضا داوری به بعد از انقلاب کشیده شد. گفتمان سروش با علایق دینی و متأثر از تجربیات و اندیشه‌های اسلامی، فلسفۀ علم پوپر، دقت‌های منطقی و معرفت‌شناختی فلسفۀ تحلیلی و لیبرالیسم آگاهانه در پی سازگاری با مدرنیته بود. گفتمان داوری با علایق دینی و هویتی به تأثیر از هایدگر و فلسفۀ قاره‌ای به دفاع از فلسفه و ضدیت با منطق­گرایی، علم‌گرایی و به‌کار بردن پیش‌فرض‌های ضدروشنگری غربی در مورد جامعه، سیاست، دین، علم و همچنین موضع‌گیری مذهبی علیه عقل انسان مدرن، به تفاسیر ضد مدرن می­پردازد. این گفتمان‌ها بر شکل‌گیری جریان‌های سیاسی و اجتماعیِ مذهبی و غیرمذهبی ایران تأثیرگذار بوده و هر کدام در پی پاسخگویی به مشکلات جامعه ایران بودند. مباحث این دو از اول انقلاب با اختلافات شروع شد و به اوج خود رسید، اما در دوران متأخر به یکدیگر نزدیک‌تر شد. ازاین‌رو هدف نوشتۀ حاضر در پاسخ به این پرسش که فلسفۀ قاره‌ای و تحلیلی چه تأثیری بر نواندیشان در جمهوری اسلامی ایران گذاشت؟ این است که با روش تحقیق تطبیقی و با تأکید بر چارچوب مفهومی هرمنوتیک قصدگرای اسکینر، متأثر از فلسفۀ قاره‌ای و تحلیلی به بررسی اندیشه‌های داوری و سروش بپردازد.
روشنفکری: آگاهی کاذب و ایده‌ئولوژی
نویسنده:
هومنِ قاسمی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
مینوی خرد,
چکیده :
کتاب «روشنفکری: آگاهی کاذب و ایدئولوژی»، نوشتۀ هومنِ قاسمی یکی از شاگردان دکتر سیّد محمدجواد طباطبایی است. هومن قاسمی، در این کتاب کوشیده است حول دو مفهومِ: «آگاهی کاذب» و «ایدئولوژی» (که از مفاهیم کانونیِ اندیشۀ سیدجواد طباطبایی است) به خوانش، نقد و ارزیابی اندیشه هایِ روشنفکران و فیلسوفان معاصر ایرانی، همچون رضا داوری اردکانی، داریوش شایگان و آرامش دوستدار بپردازد. نویسنده مدعی است که این دو مفهوم، یعنی «آگاهی کاذب» و «ایدئولوژی» تار و پودِ اندیشه در ایران معاصر را شکل داده است . وی در کتابش به این نتیجه دست یافته که تنها راهِ رشد و توسعۀ علم در ایران خروج از سیطرۀ اندیشه های روشنفکرانه است. هومن قاسمی، مدعی است اثرش میتواند به عنوان مدخلی برای نگارشِ تاریخ اندیشه در ایران معاصر قلمداد شود.
بالاخره چرا رضا داوری اردکانی با پوپر مخالفت کرده بود ؟
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
پبام سید محمد خاتمی برای بزرگداشت داوری اردکانی: ایشان به ما آموخت که از تسلیم در برابر مشهودات زمان و شعارزدگی بپرهیزیم
نویسنده:
محمد خاتمی
نوع منبع :
مقاله , سخنرانی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
خوانش نوکانتی و توماس کوهن از معقولیت علمی و نسبت آن با علم بومی (با نظر به آراء دکتر رضا داوری اردکانی، دکتر مهدی گلشنی، آیت‌الله عبداله جوادی آملی و دکتر حسین نصر)
نویسنده:
پدیدآور: امیر حاجی‌زاده ؛استاد راهنما: حسین کلباسی اشتری استاد مشاور: علی‌اکبر احمدی افرمجانی استاد مشاور: محمد رضا اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
در این رساله سعی می‌کنیم به بررسی امکان شکل گرفتن نظریات علمی بدیل از قبیل علم بومی و علم دینی با عطف نظر به مسئله معقولیت علمی در آراء کوهن و کاسیرر بپردازیم. لزوم این بحث تطبیقی از این جا بر می‌خیزد که با توجه به دستاوردهای علم‌شناسی جدید، طرفداران گرایش علم دینی و بومی در ایران، بر معقولیت نسبی علم (با تأکید بر نقش مقوّم گزاره‌های متافیزیکی در یک نظریه و ارزش‌های اجتماعی در ردّ و پذیرش نظریات) اصرار می‌ورزند و شکل‌گیری نظریه‌های بدیل با تأسی بر فرهنگ و آیین خودی را امکان پذیر می‌دانند. یکی از آبشخورهای امکان ظهور و یا تأسیس نظریات علمی بدیل، تضعیف روایت رسمیِ فیلسوفان ارتودوکسِ علم از مطلق بودن معقولیت علمی توسط توماس کوهن است. از زمان چاپ کتاب ساختار انقلابات علمی، رویکردهای تاریخی و جامعه‌شناختی به علم به نوعی نسبیّت‌باوری در قبال ارزیابی نظریات علمی دامن زده و همچنین موجب اعتقاد به گسست در تاریخ علم شده است. جهت تعدیل آراء کوهن نگاه فیلسوف-مورخ دیگری همچون کاسیرر برنهاده می‌شود که به‌عنوان یک فیلسوف نوکانتی منظر نوینی در اختیار ما قرار می‌دهد. کاسیرر با تاکید بر وجوه پایدار نظریات به عنوان صورت‌هایِ نامتغیرِ انتظام‌بخش، نظریات علمی را قیاس‌پذیر و تاریخ علم را پیوسته و تکوینی می‌بیند. در این زمینه متفکرین ایرانی متعددی ابراز نظر کرده‌اند که از میان آن‌ها چهار متفکر (آقایان سید حسین نصر، مهدی گلشنی، رضا داوری اردکانی و عبدالله جوادی آملی) جهت شرح آراء و بررسی تطبیقی انتخاب شده‌اند. تلاش شده در هر مورد آسیب‌های تلقی نادرست از علم و سویه‌های قابل دفاع در سایه تحلیل‌های کوهن و کاسیرر بیان شود. در خاتمه با تفکیک چهار عرصه متمایز منبع نظریه، ساختار نظریه، داوری نظریه و تفسیر نظریه موضع خود را جمع بندی می‌کنیم.
تاملي در باب انديشه‌هاي رضا داوري اردكاني در مقام يك متفكر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
  • تعداد رکورد ها : 30