جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3180
جایگاه معرفت شناختی عقل فعال نزد ابن سینا
نویسنده:
محمدحسین عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا از جنب? معرفتی، انسان را عامل ادراک می داند که با نفس ناطقه یا عقل جزئی خویش با طیّ مراحل تعقّل، به مرتب? اتصال با عقل فعّال می رسد و از صور معقول? افاضه شده از سوی عقل فعّال، بهره‌مند می گردد. چگونگی افاض? صور عقلی از جانب عقل فعّال و استفاض? آن از سوی نفوس بشری و کیفیّت ارتباط انسان با عالم ملکوت و عقول مجرّده، از دغدغه‌های ذهنی فیلسوفان الهی بوده است. پیش از ابن سینا، ارسطو بر اساس مبانی فلسفی خود از جمله قاعد? علیّت، به وجود عقل فعّال به عنوان فعلیّت دهند? عقل بالقوه و ایجاد کنند? صور معقوله رسید، اما به سبب ابهام در ماهیّت و جایگاه عقل فعّال و چگونگی فعلیّت بخشی آن به عقل بالقوه، ابهامات زیادی را برای فلاسف? پس از خود، به میراث گذاشت. تلاش‌های فلاسف? پس از ارسطو در زدودن ابهامات، به اختلاف آراء منجرّ گردید.ابن سینا در تأمّلات خویش، در صدد حلّ مسأله به نحو کلّی بود، به طوری که بتواند مشکل حاصل شده را چنان حلّ کند که در مورد هم? انسان‌ها حتّی پیامبران و وحی الهی نازل بر آنان نیز قابل تبیین باشد.بنابراین، وی به سراغ نفس انسانی رفت و با ابداع اصل تمایز دو مقام ذات و فعل در نفس و لحاظ دو جنب? ملکی و ملکوتی برای آن، توانست مشکلی را که بسیاری از فلاسفه در گشودن آن، باز مانده بودند، حلّ کند. ابن سینا بر اساس مبانی فلسفی خود، عقل فعّال را موجودی مجرّد و در عالمی جدا از نفس آدمی قرار داد و صور معقوله را حاصل نوعی ارتباط و اتّصال وجودی بین نفس یا عقل جزئی انسان و عقل فعّال دانست. لازم? چنین ارتباطی، مهیّا شدن شرائط کافی برای پذیرش صور معقول? افاضه شده از سوی عقل منفعل انسانی است. فلاسف? اسلامی پس از ابن سینا، با نگاه انتقادی به مبانی فلسفی وی و ابداع مبانی جدید، برای این مسأله، راه حلّ‌های جدیدتری ارائه دادند.
جایگاه هستی شناختی معقول و محسوس در فلسفه های ارسطو و ابن سینا
نویسنده:
صفر مولایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
تحلیل و بررسی رویکرد ملاصدرا و توماس آکوئینی به برهان صدیقین ابن سینا
نویسنده:
اصغر پوربهرامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:این رساله در صدد حلّ این مسأله است که چرا ملاصدرا در فلسف? خود رویکرد صدیقین ابن سینا را پذیرفت و مطابق بر مبنای آن تقریری از برهان صدیقین ارائه داد و توماس آکوئینی چنین رویکردی را نپذیرفته و برهانی از سنخ صدیقین اقامه نکرده است. برای حلّ این مسأله، جهت ردّ قول به بداهت وجود خدا و برای رفع اشکالهای هیوم و کانت بر برهانهایی از سنخ صدیقین و وجوب و امکان، نخست به تحلیل معیار تمایز وجوب و امکان فلسفی از مواد ثلاث منطقی می‌پردازیم. برای تمهید زمینه‌ای مناسب جهت تحلیل رویکرد ملاصدرا و توماس به برهان صدیقین ابن سینا، به بررسی رویکرد صدیقین در اثبات وجود خدا می‌پردازیم و پس از بیان دو شرط اصلی برهان مطابق این رویکرد؛ یعنی لزوم عدم وساطت غیر خود در اثبات خدا و دیگری اثبات خدا از طریق خدا، تقریر ابن سینا را مورد مطالعه قرار خواهیم داد و چهار مبنایِ مابعدالطبیعیِ لازم برای این تقریر؛ یعنی تمایز وجود از ماهیت، تحلیلی نو از وجوب و امکان، اشتراک معنوی و تشکیک در مفهوم وجود و ملاک نیاز‌مندی معلول به علت را ذکر می‌کنیم و نشان خواهیم داد که تقریر ابن سینا فقط دارای شرط نخست صدیقین است. سپس این مبانی چهارگان? صدیقین ملاک تحلیل رأی ملاصدرا و توماس راجع به برهان صدیقین قرار خواهد گرفت و در نهایت به اثبات خواهیم رساند که ملاصدرا بعد از اثبات اصالت وجود و طرح دو نظام وحدت تشکیکی و شخصی وجود، تقریری از برهان صدیقین بیان کند که در نظام وحدت تشکیکی وجود واجد شرط اول و در نظام وحدت شخصی وجود واجد هر دو شرط صدیقین باشد. همچنین نشان خواهیم داد راه سوم توماس و براهین نظیر آن همگی براهین وجوب و امکان هستند. عاقبت با توجه به مبانی چهارگان? مابعدالطبیعی برای امکان ارائه برهان صدیقین بیان خواهیم کرد که گرچه توماس تمایز مابعدالطبیعی وجود و ماهیت را می‌پذیرد و بر مبنای آن تحلیل خاصّی از وجوب و امکان و علیّت ارائه می‌دهد، چون قائل به اشتراک معنوی و در نتیجه تشکیک در مفهوم وجود نیست، نخواهد توانست برهانی از سنخ برهان صدیقین ارائه نماید.
از منطق 9 بخشی به منطق 10 بخشی: بررسی سیر تطور آثار منطقی ابن سینا
نویسنده:
احمد حسینی، اکبر فایدئی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از ابن سینا آثار منطقی متعددی به جا مانده است. با مطالعه دقیق و تحلیل این اثار، یک تحول و تطور در محتوا و ترتیب مباحث منطقی شیخ مشاهده می گردد. با کمک گرفتن از آثاری که تاریخ نگارش مشخصی دارند می توان چگونگی سیر این تحول و مشخصات هر مرحله از تطور آن را تعیین کرد. بر این اساس و با ارائه ملاک هایی می توان این تحول محتوایی را به سه دوره متفاوت تقسیم کرد که عبارتند از دوره ابتدایی که ارسطویی است، دوره میانی که دوره جدایی از ارسطو است و دوره پایانی که ابن سینا بیان و فصل بندی خاص خود را از منطق ارائه می کند. در نهایت و بر اساس این تقسیم بندی از دوره تحول منطق سینوی می توان تاریخ نگارش آن دسته از آثار منطقی را که تاریخ آنها دقیقا مشخص نیست، معلوم کرد.
مطالعه تحلیلی مسأله تجرد نفس از منظر سه فیلسوف بزرگ مسلمان (ابن سینا،ملاصدرا،سهروردی)
نویسنده:
سکینه زنده‌دل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
روح آدمی یا به تعبیر فلاسفه ، نفس ناطقهانسانیاز مخلوقاتشگفت خداوندی است که از صفات وویژگی های خاص برخوردار می باشد . از جمله این صفات ، ویژگی تجرد است . که در واقع زیر بنای اثبات معاد وزندگی ابدی را تشکیل می دهد. هدف اصلی این تحقیق بیان دلایل و براهین تجرد نفس از دیدگاه(ابن سینا،سهروردی،ملاصدرا)ومقایسه دیدگاه های این سه فیلسوف در باب نفس وبیان رابطه بین آنها می باشد که در آغاز پس از نگاهی گذرا به معناینفس ناطقهومراد فلاسفه از آن، به بیان ادله هر کداماز فلاسفهدر باب نفس ناطقه پرداخته که حاصلآن تائید تجرد برای نفس خواهد بود . سپس به رابطه ی بین دیدگاهها پرداخته شده استاین تحقیقاز نوع توصیفی – تحلیلی است وروش جمع آوری اطلاعات، به صورتکتابخانه ای می باشد.بر اساس یافته های بدست آمده نظریات ابن سینا ملاصدرادرباره تجرد نفس تا حدودی نزدیک به هم هستند .هر دو نفس را کمال اول برای جسم آلی تعریف کرده اند.امانزد شیخ اشراق حد نفس ناطقه این است که «نفس جوهری است نه جسم و نه در جسم ،بلکه جسم را تدبیر می کند و معقو لات را ادراک می کند».
تفاوت تبیین نظام هستی از منظر ابن سینا و سهروردی
نویسنده:
شهربانو قاعد جورشری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهیکی از دغدغه های اصلی متفکران و فلاسفه بزرگ هر عصر ،ارائه تبیینی عقلانی و صحیح از عالم هستی است. این مسئله از زمان دانشمندان دوره پیش از میلاد از قبیل هراکلیتوس، پارمنیدس و فیثاغورث،آغاز شد و تا زمان معاصر نیز در آثار بزرگان فلسفه به چشم می خورد.اغلب این تبیین ها متأثر از عقاید فلاسفه در باب مسایلی چون چگونگی ربط خدا با عالم ،علم و تعلق ارادهاو به آن ، صدور اجزای عالم از او و از یکدیگر و موضوعات دیگر می باشد.در این میان دو نوع از تفاسیری که برای جهان ارائه شده است، با دو مکتب فکری متفاوت ،در فلسفه اسلامی برجستـه تـر مـی نـماید؛ نظام های فلسفی ابن سینا و سهروردی.نگارنده پایان نامه حاضر بر آنست تا این دو نظام را از این حیث بررسی نموده و وجوه اشتراک و افتراق آنها را مشخص نماید و اهمیت و نتایج این بررسی را یادآور شود.واژگان کلیدی: صدور ،عقل،علم خدا به عالم ، فاعلیت خدا،مراتب هستی
تاثیر پذیری فخر رازی و محمد غزالی از اندیشه های اخلاقی ابن سینا
نویسنده:
فایزه سادات نبوی زاده نمازی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله درباره ی تاثیر پذیری فخر و غزالی از اندیشه های اخلاقی ابن سینا تحقیقاتی به عمل آمده است.بین عقاید کلامی اشاعره و امامیه اختلاف نظر وجود دارد ولیکن در حوزه ی اخلاق ای اختلاف کمتر به چشم می خورد و کماکان میتوان به مشابهت هایی دست یافت و به این نتیجه رسید که در حوزه ی اخلاق،آرای این دو متفکر با حکیم ابن سینا شباهت هایی دارد.در متن پیرامون اموری چون نفس،سعادت،کمال،عقل و مراتب آن و معرفت از دیدگاه هر سه فرد تحقیقاتی انجام شده و به نتایجی رسیده ام.لازم به ذکر است که افراد بسیاری در زمینه های متفاوت از ابن سینا تاثیر پذیرفته اند و این نکته حائز اهمیت است.
رابطه ی میان انسان و خدا از نگاه ابن سینا، غزالی و قاضی عبدالجبار
نویسنده:
آفاق کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از ژرف ترین هدف های مذهب، آشکار ساختن رابطه میان انسان و خداوند است. در دین اسلام، تبیین و تفسیرهای متفاوتی از رابطه میان انسان و خداوند ارائه شده است. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا سه روش متفاوت از سوی سه تن از متفکران عقل گرای سدههای چهار تا پنجمهجری تبیین و بررسی گردد. رویکردفکری ابن سینا، غزالی و عبدالجبار سه متفکر در سه حوزه فکری(فلسفه، عرفان و کلام اسلامی) در این تحقیق مورد بررسی واقع شده است.
بررسی تطببیقی مجموعه دیدگاهها و آموزه‎های تربیتی دانشمندان مسلمان (غزالی، ابن سینا، مطهری) و تحلیل و کاربرد آنها بر فعالیت‏های معلمان و مربیان کشورمان
نویسنده:
لیلا افضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به منظور بررسی تطبیقی و تحلیلی مجموعه دیدگاهها و آموزه های تربیتی دانشمندان مسلمان (غزالی ، ابن سینا ومطهری ) و تحلیل و کاربرد آنها بر فعالیت های مربیان کشورمان تحقیقی با روش توصیفی و با رویکرد تطبیقی انجام شد .سؤالاتاصلی این تحقیق عبارتند از :1)اندیشۀ تربیتی غزالی چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟2)اندیشۀ تربیتی بوعلی سینا چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟3)اندیشۀ تربیتی مطهری چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟4)تحلیل تشابهات و تفاوت های موجود در دیدگاههای تربیتی غزالی ،بوعلی و مطهری در زمینۀ تعلیم و تربیت به طور کلی و ارکان تربیت به طور اخص چیست ؟5)توصیه ها و آموزه های تربیتی دانشمندان مورد مطالعه ،در فعالیت های تربیتی معلمان و مربیان امروز کشورمان چیست ؟این تحقیق با روشفرانک هیگلر که یک روش مطلق و انتزاعی است انجام شده است.که مراحل این روش بدین صورت بوده (توصیف ،تعبیر ،همجواری و مقایسه ).در سؤال اول اندیشۀ تربیتی غزالی بررسی شده است و نتایج حاصل از آن نشان داد که غزالی به جنبۀ پرورشی و اخلاقی و اخروی تربیت توجه میکند و همین طور برای تعلیم و تربیت جنبۀ سلب و ایجابی قائل است و تعلیم و تربیت را تدبیر نفس و باطن از طریق اعتدال بخشی تدریجی به قوا و تمایلات به وسیلۀ معرفت ، ریاضت و استمرار برای نیل به انس و قرب الهی می داند . و اهداف تربیت را به غائی ، میانی و جزئی تقسیم می کند و همینطور برنامۀ آموزشی اش را بر اساس شرع قرار داده و در روش تربیت روش های زیادی را بر شمرده از قبیل آموزش ، تحریک انگیزه ، تکرار و تمرین و... و برای معلم جایگاه خاصی قائل است و در اصل می توان گفت معلم محور است و به آموزش دختران توجه کرده است .در سؤال دوم اندیشۀ تربیتی ابن سینا بررسی شده است و نتایج حاصل نشان داد که ابن سینا به تعلیم و تربیت در کتابی جداگانه ( تدابیر المنازل ) پرداخته و تربیت را بر اساس شکل گیری عادت ها می داند و تعریفی که از تربیت ارائه میدهد این گونه است :برنامه ریزی و فعالیت جامعه و فرد در جهت سلامت خانواده ، رشد کودک و تدبیر شؤن اجتماعی برای وصول انسان به سعادت در دنیا و پس از مرگ .همین طور اهداف تربیت را به غائی و میانه ای و واسطه ای تقسیم می کند و به سه برنامه توجه خاص دارد ؛ آموزش قرآن و تلفیق مبانی دینی ، آموزش اصول و قوائد زبان از 4 منظر ( روانشناسی ، زبان شناسی ، بیولوژی و تعلیم و تربیت) ، آموزش هنر و پیشه . و به 4 روش در تربیت اشاره دارد (ایجاد عادات مطلوب ، تشویق و تنبیه ، پند و نصیحت ، داشتن دوست و همنشین خوب ) و به نقش الگوئی معلم توجه دارد و به تربیت معلمان حساسیت خاصی نشان داده است و برای دانش آموز مراحل سنی در نظر گرفته است .و در سؤال سوم اندیشۀ تربیتی مطهری بررسی شده است و نتایج حاصل از آن نشان داد که مطهری تربیت صحیح را زمانی متحقق می داند که به رشد و پرورش استعدادهای انسانی توجه شود و تعادل و هماهنگی میان استعدادهای انسانی برقرار شود و استعدادها در حد عالی از فعلیت به ثمر برسند و تربیت را پرورش دادن و به فعلیت رساندن تمامی استعدادها ( عقلی ، اخلاقی ، دینی ، هنری و خلاقیت ) و ایجاد تعادل و هماهنگی میان آنها تا متربی به حد کمال برسد . اهدافی که برای تربیت در نظر گرفته با اهداف تعلیم و تربیت اسلامی مطابق است از قبیل : فرد و اجتماع هدف تعلیم و تربیت اسلامی ، شناخت خدا و نزدیک شدن به او ، برقراری عدل و قسط در جامعۀ اسلامی و در برنامه تربیت به عمل و عاقبت بینی توجه کرده و برنامه را بر اساس علائق و حکمت های ذوقی قرار داده و روشهای چندی را برشمرده از قبیل تبشیر و انذار ، تذکر ، روش تعقلی ، ایجاد انس و... و در بحث معلم از انبیاء الهی به عنوان کاملترین معلمان بشریت نام می برد و به بلوغ روحی و جسمی دانش آموز توجه خاص کرده است .و در سؤال چهارم تحلیل تشابهات و تفاوت های موجود در دیدگاه دانشمندان ( غزالی ، ابن سینا و مطهری)بررسی شده است و نتایج حاصل نشان داد که :هر سه دانشمند نگاهی مشابه به تعلیم و تربیت به طور کلی و ارکان آن به طور جزئی داشته اند و از منظر دین به تربیت نگاه کرده اند . هر سه جنبۀ اخروی تربیت را در نظر گرفته اند (قرب الهی ،سعادت و کمال ).ابن سینا و مطهری مستقیما ًبه بحث تربیت پرداخته اند ولی غزالی به صورت غیرمستقیم و در لابلایآثارش از تربیت صحبت کرده است .غزالی و مطهری در تعریف تربیت به بحث اعتدال و تعادل توجه کرده اند ولی ابن سینا آن را مطرح نکرده است .مطهری در مقایسه با ابن سینا و غزالی می توان گفت یک بحث جدید در تربیت را مطرح می کند که فطرت نام دارد . و در تعریف تربیت ابن سینا به خانواده توجه کرده است . وتعریف مطهری از تربیت این گونه است پرورش دادن و به فعلیت رساندن تمامی استعدادها و ایجاد تعادل در هماهنگی میان آنها استتا متربی به حد کمال برسد .اهداف تربیتی مربیان یک جامعه با فرهنگ و مذهب مشترک معمولا ًمشابه می باشد .و اهداف تربیتی با کمال نهایی انسان سازگار است و هر سه دانشمند هدف غایی تعلیم و تربیت را نزدیکی به خدا می دانند .ـ در بحث برنامه هم می توان گفت ؛گر چه هر سه دانشمند تقسیم بندی متفاوتی از علوم ارائه دادند و مواد درسی پیشنهادی آنها کمی متفاوت بود ولی هر سه اندیشمند قرآن و احادیث را در برنامه شان مد نظر داشتند و فقط غزالی می گوید فقط فیزیک و فلسفه و ریاضی را تحریم کرده است در صورتی که در قرآن موردی نیست که علوم تجربی را تحریم کرده باشد و آنچه را که غزالی در مورد تحریم فیزیک ،فلسفه و ریاضی می گوید نظر شخصی اوست و نه اسلام (حسینی علی اکبر ،ص 68 ،1379 ) .در مورد روش ها می توان گفت :برخی از دانشمندان مورد مطالعه به برخی روش ها اهمیت بیشتری داده اند و به برخی دیگر کمتر ، مثلا ًمطهری و غزالیبیشتر به تعقل اهمیت داده است درروش تربیتی ایجاد عادات مطلوب را هر سۀ دانشمندان مسلمان به آن پرداخته اند وهمین طور به روش تشویق و تنبیه هر سه توجه نشان داده اند که از تشابهات نظریه های آنان محسوب می شود ،هر سۀ دانشمندان ـحتی المقدور ـ از تنبیه بدنی کودک بر حذر می داشتند و در مرحلۀ آخر آن را روا می داشتند و مطهری از لزوم آگاهی از علت تشویق و تنبیه نیز صحبت می کند که اگر مشخص نباشد اثر سوء تربیتی دارد .غزالی نسبت به ابن سینا و مطهری به روشهای زیادی اشاره کرده است مثل آموزش ،بر انگیختن انگیزه ،نمونۀ برتر،عبرت آموزی، تشبیه معقول به محسوس ،استفاده از مثال و داستان و حکایت و شعر ،خلوت گزینی ،تضعیف ،تقویت، تخویف ،اقناع ،القا ، تلقین ،ایجاد عادت ،تزکیه ،مجاهدت و ریاضت و...درروش پند و اندرز غزالی و ابن سینا تشابه نظر دارند و مطهری زیاد به این بحث نپرداخته ودر جایی دیگر از مراقبه و محاسبه مطهری به عنوان برنامه ای برای تربیت نام برده در حالی که غزالی از آن به عنوان یک روش تربیت استفاده می کند .و در سؤال پنجم به توصیه ها و آموزه هائی که میتوان از آراء دانشمندان ( غزالی ، ابن سینا و مطهری)بدست آورد اشاره شده است و می توان گفت از هر عبارت و از هر جملۀ این دانشمندان می توان آموزه هائی را بدست آورد ولی فقط به موارد چندی اشاره شده است .از نظر هر سه اندیشمند معلم جایگاه والایی دارد و متعلم باید به او احترام بگذارد .در بحث معلم ،غزالی و ابن سینا دقیقا ًدر یک عبارت تأثیر گفتار و رفتار معلم بر دانش آموزان تشابه نظر دارند ولی مطهری همین را در عبارت دیگری عامل بودن معلم قبل از ناصح بودن آن عنوان می کند .غزالی و ابن سینا از والدین به عنوان مربیان و معلمان کودک یاد می کنند ولی مطهری مطرح نکرده است . می توان گفت غزالی معلم محور می باشد و به عدم دریافت مزد تأکید کرده است که ابن سینا و مطهری مطرح نکرده اند . در دیدگاه دانشمندان مورد مطالعه به موارد زیادی اشاره شده ولی از هر کدام به چند مورد اشاره می شود ؛از موارد مهم در دیدگاه غزالی آموزش در جهت کسب رضای خدا و عدم دریافت مزد و اجرت و هیبت معلم میباشد .در دیدگاه ابن سینا شناخت تفاوت های فردی و تخصص در تعلیم و تربیت است و در دیدگاه مطهری روح علمی دادن به متعلم و رفق و لینت و پرهیز از خشونت می باشد .در بحث دانش آموز غزالی و ابن سینا به بحث سختی ها در دوران کودکی اهمیت زیادی قائل شده اند ولیابن سینا به آن نپرداخته است .و مواردی که غزالی به آن اشاره می کند عبارتند از حس تقلید و اهمیت کودکی، دور نگه داشتن کودک از دوستان و همسالان و همنشینان بد ،توجه به همکاری و دوستی بین دانش آموزان و احترام و اطاعت از معلم ،توجه به کودکان ناشایست و هدایت آنان ،تأکید به آموزش دختران ،تأکید به عمل به آموخته ها توسط دانش آموزان و همین طور مواردی که ابن سینا به آن اشاره می کند وجود مراحل سنی ، رعایت تفاوت های فردی و آموزش گروهی است و مواردی که مطهری به آن اشاره کرده است آزادی متعلم هنگام یادگیری ،توجه به بلوغ روحی و جسمی متعلم در فرایند یادگیری و لزوم توأم بودن عقل و علم است . و در آخر می توان گفت هر سه این اندیشمندان راجه به هدف ،برنامه ،روش ،معلم و دانش آموز نظرات مشابهی داشتند و فقط در برنامه بود که غزالی مخالفت خود را با علوم طبیعی بیان کرده است ، در حالی که دو اندیشمند با آن مخالفتی نداشتند.
توانایی عقل در فرآیند شناخت از دیدگاه قرآن و حدیث باطرح و نقد نظر ابن سینا،ملاصدرا و کانت
نویسنده:
زهرا خیراللهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهدر این رساله ، ماهیت عقل و حدود توانایی آن در شناخت مورد بررسی قرار گرفته است به این منظور، دیدگاه دین ودیدگاههای برجستگان فلسفه اسلامی و غربرا درباره عقل مورد مطالعه قرار داده ایم.در عین حال در حین بررسی نظرات متعدد، با اختلافات، تضاد و تشتت آراء فراوانی در مورد ذات و حقیقت عقل، ارائه یک تعریف جامع و محدوده شناخت عقل مواجه شدیم.به همین دلیل همواره عقل را مقابل دین ،علوم تجربی و عرفان قرار داده اند .از آنجاکه عقل نقش بارزی در تقویت دین داشته ودین هم در ترویج تعقل گامهای موثری برداشته است،طبیعی است که بین این دوگزینه رابطه تنگاتنگی برقرار باشد .در قرآن کریم آن مقدار که از عقل ستایش شده از کمتر مقوله ای تمجید گردیده است. عقلی که قرآن وروایات روی آن عنایت دارند،بیشتربرقوه فهم اطلاق می گردد . عقل با این معنا قادر به شناخت حقایق عالم هستی ، تمییز صحیح از ناصحیح و نیز استنباط احکام شرعی خواهد بود ، اما شناخت او رابطه مستقیمی با داده های حسی وفراحسی دارد ، به این صورت که عقل پس از دریافت این داده ها به تجزیه و تحلیل آنها ودر نتیجه بدست آوردن شناخت و معرفت اقدام می کند. ضمناً با بررسی مفهوم عقل ونقش آن در شناخت حقایق در فلسفه ابن سینا ، صدرالمتألهین و کانت مشخص می گردد که مفهوم عقل وتوانایی آن در شناخت ، در تفکر ابن سینا و ملاصدرا ، نزدیک به اسلام بوده در حالی که همین موضوع در فلسفه کانت دورتر از اسلام است زیرا کانت ، عقل را منشأ گمراهی معرفی می‌کند و معتقد است که این قوه با بلندپروازی، پای از حد فراتر می‌گذارد و سبب مغالطه و تعارض و توهم می‌شود .این نوشتار ، ضمن تعریف عقل به معنای فهم، ثابت می کند که فهم از علوم تجربی، فلسفه، عرفان، دین و سایر معارف، ابزار،مواد و مصالح خودش را می گیرد و با وارسی هریک از آنها به تحلیل و داوری می پردازد. بنابراین با هیچیک از آنها تضادی ندارد و می توان به کشاکش ها در این زمینه پایان داد.
  • تعداد رکورد ها : 3180