"آنچه در اینجا بسیار جالب است تلاشی است که شیخ الاشراق برای آمیختن حکمت مشاء و بحثی،با کشف و شهود و اشراق از باطن در کتب خود نشان میدهد،او میکوشد به تصوف و عر
... رفان جنبهء فلسفی بدهد، حتی از کلمهء«حکمة الاشراق»و نامی که برای مهمترین کتابش از نظر بیان عقاید شخصی خود انتخاب میکند بخوبی روشن است،همان کلمهء حکمت را که دیگران با فلسفهء مشاء مرادف میگرفتند با کلمهء اشراق ضمیمه میکند. در این کتاب شیخ حقائق را در داستان رؤیائی که برای او پیش آمده بیان میکند،در خواب میبیند با جمعی از شیوخ که از مکانی وراء مکان آمده بودند روبرو میشود،در اولین برخورد احساس خوف شدید میکند و ناگزیر از همه علائق جسمانی قطع علاقه میکند(شیوخ دهگانه این رؤیا اشاره به عقول عشره است و حکیمی که با او گفتگو میکند عقل فعال خواهد بود)دربارهء روح و پر جبرئیل سئوالاتی میکند و جوابها میشنود، آنگاه گوید:اکنون کلام الله را بمن تعلیم ده،گوید:تا وقتی درین شهری به حقائق کتاب الله نرسی ولی ابجدی را باو تعلیم میدهد،از او میخواهد علم خیاطت را تعلیم دهد جواب میدهد این علم برای تو و نوع تو میسر نیست بلی باندازهای که بتوانی خرقه پشمینهات را وصله کنی تعلیم دهم(مقصود از خیاطت نظام کون و تدبیر عالم است که از وظائف عقل فعال و جبرئیل است) 2 بال جبرئیل مقصود از بال راست جنبه یلی الرب و نورانیت و وجوب است و بال چپ جنبه یلی الخلق و ظلمانیت و امکان،مطالب این کتاب آنقدر رمزی و تمثیلی بیان شده که در کتاب شخصیات چنین گوید:و لا مناص لنا من الاعتراف بانه لو لا الشرح الذی وضعه لها شخص مجهول الاسم لما کان فی استطاعتنا ان نفهم معنی کلماته و اشاراته."
بیشتر