جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور اعلام
>
بورکهارت, جان لوئیس (خاورشناس سوییسی), 1784م.لوزان، سوییس 1817م.قاهره، مصر
جستجو در
عنوان
پدیدآورنده
توصیفگر
موضوع
ناشر
زبان
نوع منبع
رشته تحصیلی
مقطع تحصیلی رساله تحصیلی
تاریخ
محل
جستجو در متن
همه موارد
برای عبارت
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
1
تعداد رکورد ها : 2
عنوان :
الحركة الوهَّابيَّة في تمثُّلات الرِّحلة الاستشراقيَّة (بناء الصُّورة) كتابات "جون لويس بوركهارت" أنموذجا
نویسنده:
جمال يزير
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
عربی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
يوهان لودويگ بوركهارت مشهور به جان لوئيس بوركهارت (1784 - 1817م.)
نوع منبع :
مدخل آثار(دانشنامه آثار) , مدخل اعلام(دانشنامه اعلام)
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
متن
زبان :
فارسی
چکیده :
يوهان لودويگ بورکهارت: شرقشناس سويسي، سفر كرده به مكه و مدينه در سال 1814م؛ جوهان لادويك بوركهارت (Johann Ludwig Burckhardt) مشهور به جان لوئيس بوركهارت (John Burckhardt Lewis) مسافر مكه به سال 1814م. از نزديك شاهد تهاجم اول وهابيان به مكه بوده و مفاهيم جامعهشناختي اعراب جزيرة العرب را نخستين بار در نوشتههاي خود راه داده است. وي به تاريخ 24 نوامبر 1784م. در شهر لوزان (Laussann) سوييس زاده شد. پس از پايان تحصيلات دانشگاهي در سوييس، در تابستان 1806م. به انگلستان رفت و به خدمت سازمان مطالعات افريقا و خاورميانه درآمد.[1]براي آمادگي در انجام مأموريتهاي اين سازمان به سال 1808م. به دانشگاه كمبريج رفت و به آموختن زبان عربي، طب و نجوم پرداخت.[2] او در اين برهه خود را براي زندگي در وضعيت دشوار آماده ميكرد و از همين رو، خود را از لذتهاي زندگي محروم كرده بود. (ص79) (تصوير شماره 21) با اين هدف كه خود را مسلمان و عرب معرفي كند، نخست به سوريه رفت تا همراه تكميل زبان عربي با آيين اسلام آشنا شود. او خود را ابراهيم بن عبدالله و از بازماندگان بردگاني معرفي كرد كه محمد علي پاشا به آنها دست يافته بود. (ص101) بوركهارت دو سال در سوريه ماند و نكات دقيقي از آداب و رسمهاي بدويان آن مناطق نگاشت. يادداشتهاي او دستمايه تحقيقات غربي درباره صحرانشينان مناطق عربي شد. وي در سفرهايي كه به خاور ميانه داشت، شهر تاريخي پترا در جنوب غربي اردن را كشف كرد. به سال 1812م. با هدف يافتن سرچشمه رود نيجريه به قاهره رفت. اما آن مناطق را بسيار دشوارگذر يافت و سفر اكتشافي خود را به طور موقت كنار نهاد. سپس در لباس بازرگاني سوري از طريق درياي سرخ و از راه جده وارد مكه شد و سه ماه در آن جا توقف كرد و سپس به مدينه رفت. بوركهارت سفرش به مكه را لذتبخش خوانده؛ لذتي كه در ديگر سرزمينهاي شرقي تجربه نكرده است. از انگيزه اصلي وي از سفر به مكه آگاهي دقيق در دست نيست. برخي نيات پشت پرده و پنهان مأموريت بوركهارت، هنگامي بر ما روشن ميشود كه سياست انگلستان را در آن دوره واكاوي كنيم. انگلستان در آن هنگام ميكوشيد از راههاي منتهي به هندوستان به دقت مراقبت كند تا در برابر نفوذ روزافزون فرانسه در شرق بايستد؛ زيرا فرانسه پس از شكست در هند، كوشيد بخش شرقي امپراتوري انگلستان را زير فشار قرار دهد و راه ارتباطي هند و انگلستان، يعني كشور مسلمان مصر را در اختيار گيرد. از اين رو، انگلستان به شرق، به ويژه مصر و سرزمينهاي پيرامون آن، بسيار اهتمام داشت. هنگامي كه شبه جزيره عربستان شاهد درگيري و رويارويي محمد علي پاشا و وهابيان بود، بوركهارت ميتوانست با ذكاوت و هوشياري به اهداف انگلستان بسيار خدمت كند.[3] بوركهارت در 15 جولاي 1813م. وارد جده شد. (ص1) در آغاز ورود، به تب سختي مبتلا گشت و چون پول كافي براي درمان نداشت، ناچار شد برده خود را در بازار بردهفروشان با بهاي 48 دلار بفروشد. سپس تا رسيدن كمك مالي بيشتر از قاهره و كسب آمادگي براي سفر به مكه، حدود 13 ماه در جده اقامت كرد. او در اواخر آگوست 1814م. جده را به سوي مكه ترك گفت. وي هنگامي وارد مكه شد كه ساعاتي از آمدن باراني سخت و سيل ميگذشت و هيچ جاي خشكي براي نشستن يافت نميشد. (ص93) نويسنده بدون اين كه تجربه شخصي خود از مناسك را بازگو كند، به طور دقيق آداب ورود به مسجدالحرام از جمله طواف و سعي ميان صفا و مروه را توضيح ميدهد. (ص93-100) به گزارش وي، حدود 4000 زائر از قلمرو امپراتوري عثماني و از راه دريا وارد حجاز و سپس مكه شده و نزديك به نيم اين جمعيت از ديگر كشورهاي اسلامي به مكه آمده بودند. (ص247) او كاروانهاي سوري را به دليل نظارت و برنامهريزي دولت سوريه، منظمترين كاروانها ميداند. به نوشته او، از ماهها پيش از ايام حج، شمار كاروانها و افراد، هنگام ورود و بيرون آمدن آنها، و تعداد شترهاي همراه مشخص ميگردد. او به ناامني راهها ميپردازد و اشاره ميكند كه بسياري از قافلهها از جمله قافلههاي مصر، از سربازان و نظاميان براي پاسداري خود استفاده ميكنند. (ص250) همچنين بيشتر حاجيها از راه دريا وارد جده ميشوند و برخي از كانال سوئز و شماري ديگر از راه خليج فارس. (ص254) «كاروانهاي ايراني در گذشته از طريق بغداد و از راه نجد وارد مكه ميشدند. اما هنگامي كه وهابيان مانع ورود كاروانهاي شام از سوريه شدند، ايرانيها نيز نتوانستند به حج بيايند. اما پس از اين كه ميان عبدالله بن سعود با توسان پاشا فرزند محمد علي به سال 1814م. سازش شد، شمار كمي از ايرانيها توانستند از راه خشكي وارد مكه شوند. آنها از راه بغداد به شام آمده بودند.» به گفته بوركهارت، ايرانيان اجازه نداشتند كه هميشه به مكه بيايند. پس از اين كه بناي حرم شريف به سال 1634م. به دستور سلطان مراد چهارم مرمت شد، هيچ يك از ايرانيان حق نداشتند براي انجام مراسم حج يا دليلي ديگر وارد مسجدالحرام شود. اين تحريم سالها ادامه داشت؛ اما اموال و سرمايههايي كه ايرانيان پرداختند، سبب گشت به سرعت راه كعبه و عرفات به سويشان گشوده شود. (ص251) آنچه در سفرنامه بوركهارت بسيار جالب توجه مينمايد، دقت عجيب و دستهبندي او در بيان رويدادها و مطالبي است كه شنيده و ديده است. وي قيمت انواع لباس، آب و انواع غذا را در مكه در فهرستي بلند ارائه كرده است. (ص224) گويي از نخست ميدانسته كه دقيقاً در پي چهگونه آگاهيهاي تاريخي يا جامعهشناسانه است. البته مطالب گردآوري شده بوركهارت، به دست شخص يا اشخاصي ديگر تنظيم شده است و افزون بر وي، گردآورندگان يادداشتها نيز در دستهبندي و ارائه خوب مطالب نقشي موثر ايفا كردهاند. به عنوان نمونه، نويسنده در زيرموضوعات جداگانه و مشخص به بررسي موقعيت جغرافيايي شهرها، وضعيت معيشتي مردم، وضع سياسي و حكومت هر شهر، تاريخ و توضيح آداب مربوط به زيارت پرداخته است تا خواننده به راحتي آگاهيهاي مورد نياز خود را در كتاب بيابد؛ وي خيابانهاي مكه را عريض و پهن وصف ميكند و دليل آن را وجود زائران بسيار ميداند كه بايستي در اين خيابانها رفت و آمد كنند. او گزارش ميدهد كه خانههايي با پنجرههاي بسيار، ولي كوچك، براي اسكان زائران در نظر گرفته شده است. وجود خيابانهاي پهن، خانههاي باز و رديفهاي كم مغازهها سبب شده بود كه هواي شهر آن چنانكه بايد، گرم و طاقتفرسا نباشد. (ص104) سپس نويسنده كوشيده تا موقعيت جغرافيايي شهر مكه، كوههاي پيرامون، ميادين مهم شهر و فاصله آنها از يكديگر را به دقت شرح دهد. (ص105-120) او شمار ساكنان مكه را در آن هنگام جز موسم حج 25000 تا 30000 تن تخمين زده است. سه تا چهار هزار برده حبشي و غير حبشي را بايد به اين آمار افزود. (ص125) به گزارش او، جمعيت مكه در سرشماري سلطان سليم اول، افزون بر 12 هزار تن بوده است. او به سرشماري قطب الدين نهروالي نيز اشاره كرده و يادآور شده كه شمار ساكنان مكه در سدههاي گذشته بيش از اين بوده است؛ زيرا در روزگار حمله قرمطيان به مكه به سال 314ق. سي هزار تن از ساكنان شهر به دست آنها كشته شدند. (همان) بوركهارت مسجدالحرام را به تفصيل وصف نموده و به همه مسائل توجه داشته است؛ به گونهاي كه مطالبش در اين زمينه به بيش از 50 صفحه ميرسد. از نكاتي كه وي در اين بخش آورده، نامهاي ابواب مسجدالحرام شامل 37 نام جديد است. او گاهي نام كهن اين درها را ياد كرده است. وي در اين فصل، محيط بيروني مسجدالحرام و منارههاي هفتگانه آن را برشمرده است. بوركهارت از خدمتكاران بيت الله الحرام و خدمتكاراني كه درون حرم فرمان نيروهاي حكومتي را اجرا و هر روز پيرامون كعبه را جارو وشستوشو ميكردند، ياد كرده و سرپرست اين خدمتكاران را از شخصيتهايي ميداند كه با شريف پاشا و حاكم مكه مجالست داشته است. بيشترين كارگرها از سياهپوستان و هنديها بودند. (ص152-158) به گزارش نويسنده، درِ كعبه سالانه سه بار در روز بيستم ماه رمضان، پانزده ذي القعده و دهم محرم الحرام باز ميشود. اين كار معمولاً يك ساعت پس از طلوع خورشيد با نصب پلكاني كنار در كعبه آغاز ميشود و در اين هنگام، همه مسلمانان حاضر در شهر به سوي كعبه ميشتابند. بوركهارت براي نخستين بار روز پانزدهم ذيقعده به سرعت درون كعبه مملو از جمعيت شده؛ ولي نتوانسته بيش از پنج دقيقه در آن جا بماند؛ زيرا حرارت بالاي درون كعبه براي او غير قابل تحمل بوده است. او بار دوم وارد كعبه شده و آن را ديده است. وي به پرده گرانبهاي سياه زربافتي كه از جانب محمد علي پاشا و از قاهره فرستاده شده بود، اشاره ميكند كه كعبه از بيرون با آن پوشانده شد. پردههاي پيشين كه بيش از بيست سال قدمت داشت، به قطعات شش اينچي تقسيم گشت و با بهاي يك ريال به ثروتمندان فروخته شد. (ص141) نويسنده فصلي جداگانه را به وصف مكانهاي مقدس در مكه اختصاص ميدهد. بر پايه مباحث اين فصل، مردم در زمان اشغال مكه به دست وهابيان جرأت نداشتند كه به زيارت مكانهاي مقدس بروند. بناها و گنبدها ويران شدند. (ص171) نخستين جايي كه وي بدان اشاره ميكند، محل تولد پيامبر(ص) است. نيز مينويسد كه كارگران مشغول بازسازي بناي آن با ارتفاعي بلند بودهاند. او موضع كوچكي در آن جا ديده كه گفته ميشود مادر پيامبر(ص) هنگام وضع حمل در آن جا نشسته و پيامبر(ص) را زاده است. آوردهاند كه اين جا خانه عبدالله بن عبدالمطلب پدر پيامبر(ص) بوده است. سپس به محل تولد فاطمه3 دختر پيامبر اشاره ميكند.بوركهارت آن را بنايي زيبا وصف ميكند كه از سنگ ساخته شده است. اين مكان كه خانه مادرش خديجه است، در كوچه كوچكي به نام الحجر قرار دارد. (ص172) سپس نويسنده به محل تولد ابوبكر اشاره دارد كه درون مسجد كوچكي بوده است. اين مسجد در برابر همان سنگي بوده كه پيامبر(ص) هنگام عبور از آن كوچه با آن درد دل ميكرد. (ص173) گاهي بوركهارت با جزئيات به آثار تاريخي كوچههاي مكه نيز اشاره ميكند. به عنوان نمونه، بر تپه برابر مسفله، بناي كوچكي ساخته شده كه گنبد بلندي دارد. اين بناي يادبودي است كه براي خليفه عمر بن خطاب ساخته شده و آن را «مقام سيدنا عمر» مينامند. اما وهابيان هنگامي كه بر مكه حاكم شدند، پيش از اين كه محمد علي پاشا آنها را بيرون براند، اين بنا و گنبد آن را ويران كردند. (ص114) در سمت راست مروه، بوركهارت خانهاي را ديده كه عباس عموي پيامبر(ص) در آن جا زندگي ميكرده و نزديك آن بركهاي قرار داشته كه سلطان سليمان براي استفاده از آب آن، بنايي ساخته و از قنات مشهور مكه آب آن را تأمين كرده است. (ص84) همچنين در پايان المعلا، به فاصله كمي از قصر شريف، در شمال منطقه البرك، قبر ابوطالب، پدر امام علي(ع) و عموي پيامبر(ص) قرار گرفته كه وهابيان بناي ساخته بر آن را ويران و به تلي از خاك تبديل كردند و محمد علي پاشا پس از اين ماجرا، فرصتي مناسب نيافت تا آن را بازسازي كند. (ص129) مكانهايي فراوان بيرون مكه وجود داشته كه بوركهارت به آنها پرداخته و از قداست آنها سخن گفته است؛ همچون: مكان شق القمر و جبل النور. (ص174-176) وي در روزگار حكومت عثماني در مكه حضور داشته است. بر اثر حمله وهابيها به مكه، بسياري از مكانهاي تاريخي اين شهر ويران شده بودند و همزمان با حضور وي، دولت عثماني در حال بازسازي اين مكانها بود. (ص171) به گفته نويسنده، بيشتر ساكنان مكه و جده از طبقه اجتماعي يكسان بودند و ثروتمندان مكه در جده نيز خانهاي داشتند. در روزگار اقامت وي، ساكنان مكه را بيشتر غير بوميان تشكيل ميدادند. ساكنان اصلي مكه يعني قبيله قريش كه در روزگار پيامبر در اين شهر حضور داشتند، بر اثر جنگهاي پياپي در مكه از ميان رفتهاند و يا از مكه بيرون شدهاند و تنها سه خانواده از آن قبيله سنتي در پيرامون مكه زندگي ميكردهاند. (ص180) بيشتر ساكنان مكه از مردم يمن و حضرموت بودند و شماري بسيار از هنديها، مصريها، مغربيها و تركها در جوار آنها ميزيستند. افزون بر آن، برخي ساكنان مكه ايراني، تاتار، بخاري و كرد و از ديگر سرزمينهاي اسلامي بودند. از كهنترين سلسلههايي كه در مكه تا آن روز ميزيستند، خاندان اصلي شرفاي مكه بودند كه از نسل امام حسن و امام حسين، فرزندان امام علي بن ابيطالب(ع) نسب ميبردند. (ص180) پيش از حمله وهابيان به مكه، تجارت در اين شهر رونق فراوان داشت؛ اما پس از نبرد و پس گرفتن آن به دست خاندان شريف العون، تجارت و صادرات و واردات در حجاز و مكه از رونق افتاد. مردم در مكه برحسب شغلشان نامگذاري ميشدند و شغلها نيز بيشتر به صورت موروثي از پدر به پسر ميرسيد. (ص182) او بازرگاني و خدمت به بيت الله الحرام را دو شغل موجود در مكه ميداند. (ص187) او گزارش ميدهد: خانوادههايي اندك در مكه وجود دارند كه اكنون از برده استفاده نميكنند. بردهها بيشتر سياهپوست هستند و مردان افزون بر چند زن قانوني ميتوانند كنيز نيز داشته باشند. هنگامي كه كنيز فرزندي از صاحب خود به دنيا آورد، آن مرد بايستي با وي ازدواج كند؛ وگر نه از سوي جامعه و پيرامونيان مورد سرزنش قرار ميگيرد. (ص186) او مهماننوازي، ياري به ديگران، پرهيز از غش، خوشرويي و بذلهگويي را از صفات پسنديده مكيان ميداند. (ص200) بوركهارت وضعيت علمي آن روز مكه را در مقايسه با ديگر مراكز علمي مسلمانان، شكوفا نميداند. (ص212) وي همچنين توضيحاتي درباره حكومت مكه و طائف ارائه ميدهد. به گفته وي، مكه و طائف و قنفذه و ينبع پيش از اين كه وهابيان و سپس مصريان در آغاز سده نوزدهم م. آن جا را زير تسلط خود درآورند، وابسته به شريف مكه بود. شريف نفوذش را تا شهر جده گسترش بخشيد. او به ياري حاكمان مكه يا با شايستگيهاي فردي و موافقت خاندان با نفوذ مكه، به قدرت دست مييافت. (ص219) نويسنده همچنين يادآور ميشود كه وهابيان هنگام اشغال مكه، شريف را ناچار كردند در هنگام نماز با پاي پياده به مسجدالحرام رود؛ زيرا مركبها و لباسهاي فاخر با خشوع و فروتني كه دو ويژگي ممتاز نمازگزاران و حاجيان خانه خدا است، مناسبتي ندارد. سپس وي به ويژگيهاي اخلاقي حاكمان مكه اشاره كرده است: «آنان همه كوشش خود را به كار ميگرفتند تا خود را به صفات بخشندگي، مهماننوازي و ايمان راسخ به عقيده حق بيارايند.» با اين حال، وي افزوده است كه بسياري از مردم مكه در پاكي و بزرگمنشي حاكمان مكه و بردباري آنها ترديد داشتند. (ص229) وي پس از سه ماه اقامت در مكه، در 15 ژانويه 1815م. روانه مدينه شد. (ص291) در مدينه به تب بسيار سختي مبتلا گشت، به گونهاي كه اميدي به بهبود نداشت. وي خانههاي شهر مدينه را زيبا و ساخته شده از سنگهاي سفيد ميداند. وي گزارش ميدهد: برخي خيابانهاي مهم شهر و پيادهروها از سنگهاي بزرگ پوشانده شدهاند. اين وضعيت در شهرهاي عربستان كمتر ديده ميشود. اما به دليل كاهش رونق اقتصادي در حجاز، سنگهاي سفيد خانهها ساييده شدهاند و به مرمت اساسي نياز دارند. درآمد مردم مدينه براي نگهداري اين خانههاي زيبا كافي نيست. نويسنده مدينه را از بهترين شهرهاي شرق ميداند و آن را همرديف حلب قرار ميدهد و بر آن است كه ظاهر شهر از رونق و تمدني غني در گذشته خبر ميدهد. (ص323) بوركهارت در مدينه از مسجد و روضه پيامبر، مسجد قبا، كوه احد، مسجد قبلتين و قبور بزرگان دين ديدار كرد. (ص362) در قبرستان مدينه از قبور بزرگاني چون ابراهيم پسر پيامبر، عثمان، حضرت فاطمه دختر پيامبر، خاله و عمه پيامبر، فاطمه بنت اسد مادر حضرت علي، و عباس بن عبدالمطلب ياد ميكند. درباره آرامگاه اين بزرگان، ديدههاي وي با آن چه انتظار ديدنشان را داشته، بسيار متفاوت بوده است؛ زيرا اين قبور تنها به صورت تلي از خاك بودند كه سنگهاي كوچكي در پيرامون آنها براي مشخص شدن مرزشان قرار داشتند. در شهر مدينه، اينگونه ويرانيها را به وهابيها نسبت ميدادند. اما نويسنده باور دارد كه افزون بر حمله وهابيها و نقش آنها در نابودي قبرستان، خود مردم مدينه نيز در پاسداري از ياد بزرگان خود غفلت كردهاند و بخشي از اين ويرانيها به دوره پيش از حمله وهابيها برميگردد؛ چرا كه اين اندازه بيحرمتي در شهرهاي ديگر نظير مكه ديده نميشود. (ص363) او از مرقد امام حسن(ع) نيز ياد ميكند؛ ولي او را به اشتباه با امام حسين(ع) يكي ميشمرد و مينويسد كه سر او در قاهره دفن شده است؛ وي بيشتر ساكنان مدينه را نيز مانند ساكنان مكه و جده، غير بومي ميداند. او مينويسد: مدينه به اين علت كه شهر پيامبر اسلام است و از مزيتهاي قطب تجارت و آب و هواي خوب برخوردار است، مردم مناطق و سرزمينهاي پيرامون را به سوي خود كشانده است. (ص368) به گفته نويسنده، از ميان قبايل گوناگون، شمار بنيحسن از نسل حسن نوه پيامبر در مدينه چشمگير است؛ ولي آنها نيز مهاجراني از مكه هستند كه در طول نبردهاي گوناگون به مدينه آمدهاند. (ص370) قبيله كوچك بنيحسين نيز كه از نسل حسين نوه پيامبر هستند، در مدينه ديده ميشوند كه تا سده سيزدهم ق. قدرت بسيار داشتند و بيشتر درآمد مسجد پيامبر به آنها تعلق ميگرفت. اما اكنون شمار آنها به چند خانواده كاهش يافته و از خانوادههاي طبقه بالا و ثروتمند مدينه به شمار ميروند. اين خانوادهها در منطقهاي ويژه از مدينه كنار هم سكونت دارند و از زائران شيعي، به ويژه زائران ايراني، درآمدي بسيار كسب ميكنند. (ص371) نويسنده درباره لباس و پوشش مردم مدينه نيز سخن ميگويد. بر پايه گزارشهاي وي، پوشش مردم مدينه بيشتر همانند عثماني است، نه همسايگان جنوبي مكي خود. (ص372) هيچ لباس ملي ويژه در مدينه ديده نميشود و به ويژه در فصل سرما، مردم طبقات پايينتر خود را با هرگونه لباسي كه توان خريد آن را دارند، ميپوشانند. كاملا طبيعي است كه گونههاي پوشش در اين شهر ديده شود: لباسهايي بلند به سبك اعراب و يا تكههاي به هم دوخته شده به سبك سربازان عثماني. (ص273) حاكم مدينه بيشتر از سوي دولت عثماني انتخاب ميشده است. در آن هنگام، شخصي به نام حسن الكلاي حسن بكر، حاكم مدينه بوده است. وي به دليل اين كه در شهر مدينه زاده شده و از محبوبيت ويژه نزد قبايل برخوردار بود، توانست صلح و آرامشي نسبي در مدينه برقرار كند. هنگام سفر نويسنده به مدينه، بيست سال از آغاز حكومت او ميگذشت. (ص 393) بوركهارت در 21 آوريل 1815م. از مدينه به سوي شهر بندري ينبع و از آن جا به قاهره حركت كرد و بدين ترتيب، از عربستان بيرون شد. (ص451) در ژوئن 1817م. به قاهره بازگشت تا به سفر خود براي كشف رودخانه نيجر ادامه دهد. پس از اين كه مدتها منتظر تشكيل تيم و حركت خود بود، بر اثر بيماري در 15 اكتبر همان سال در قاهره درگذشت. وي در حين سفر، يادداشتها و نوشتههاي خود را به انگلستان مخابره ميكرد. بنابراين، به نظر ميرسد تنها جزئيات بسيار اندكي از سفر وي نامشخص مانده باشد.[4]وي دستنوشتههاي خود را به دانشگاه كمبريج واگذار كرد. پس از مرگش، به سال 1829م. ويليام اوسِي (William Ousey) از سوي مركز مطالعات افريقا و خاور ميانه در لندن، مجموعه نوشتههاي او از سفر مكه و مدينه را در قالب دو مجلد با عنوان «Travels in Arabia» (سفر به عربستان) به چاپ رساند. اين اثر به زبان انگليسي و مجموعاً در 881 صفحه با مقدمهاي از اوسي نگاشته شده است. مجموعه نوشتههاي او پس از مرگش با همت انجمن مطالعات افريقا به ترتيب زير به چاپ رسيد: Travels in Nubia1819 سفر به نوبيا؛ Travels in Syria and The Holy Lands1822 سفر به سوريه و سرزمينهاي مقدس؛ Travels in Arabia1829 سفر به عربستان. Arabic Proverbs1830 ضرب المثلهاي عربي؛ Notes on the Bedouins and Wahaby1831 يادداشتي درباره بدويها و وهابيت. منابع مأموريتهاي مشكوك در سرزمينهاي مقدس؛ Christians at Mecca -Augustus Ralli- London- Heinemann- 1909 / The Archaeology Book- David Down, 2010 / Travels in Arabia, An Account Of Those Territories In Hedjaz Which The Mohammedans Regard As Sacred, John Lewis Burckhardt, 1829 / Universal Pronouncing Dictionary of Biography and Mythology- Joseph Thomas – Kessinger Publishing- 2005. منبع الفبا: goo.gl/vfa5t8
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
1
تعداد رکورد ها : 2
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید