حوزه دانشی حلّه در قرنهای 6تا 8 هجری خودنمایی کرد و تحولات عظیمی در علوم مختلف مانند فقه، کلام و... به وجود آورد و زمینه حضور متکلمانی بزرگی مانند سدیدالدین ح
... حمصی(م600ق)، ابنمیثم بحرانی(م699ق)، خواجه نصیرالدین طوسی(م672ق) از خارج آن منطقه جغرافیائی و برآمدن بزرگانی مانند ابنادریس حلّی(م597ق)، محقق حلی(م676ق)، علامه حلی(م726ق)، فخرالمحققین(م771ق)، فاضل مقداد(م826ق) و... از همان خطه را رقم زد. مدرسه کلامی حلّه ضمن اثرپذیری از مدرسه کلامی بغداد و ری و تأثیرگذاری بر مدارس نجف و جبل عامل، خود دارای سه دوره علمی است. دوره اول در شخصیتهایی چون سدیدالدین و محقق حلی تجلی میگردد. سدیدالدین برغم بهرهمندی از کلام بغداد اما ترتیب کلی کتاب المنقذ من التقلید خود را نیز هماهنگ با کتاب الذخیره سیدمرتضی(م436ق) قرار نداده است و این تغییرات به خوبی از تحول در ادبیات کلامی دوره اول مدرسه حلّه حکایت دارد. دوره اول را میتوان دوره بهرهمندی و ورود مباحث عقلی نام نهاد. این مدرسه که اساساً میراثدار کلام مدرسه بغداد بود، به تدریج با ورود سدیدالدین به حله، کلام و ادبیات متفاوتی به مدرسه حله منتقل شد. دوره دوم گرایش کلامی فلسفی است که در خواجه نصیرالدین و ابنمیثم تبلور یافت و با آمدن ایشان گام بعدی مدرسه حله رقم خورد. در این گام، تلاش برای دفاع از کلام امامیه بر اساس ادبیات فلسفی مشاء صورت گرفت و خواجه ضمن بهرهمندی از الگوی اشاعره و فخر رازی، از مبانی و امور عامه فلسفه استفاده کرد اما در امور خاص، بر اعتقادات کلامی امامیه محکم ایستادند. دوره سوم که گرایش عقلی نقلی است و در ادامه دوره دوم است در علامه حلی، فخرالمحقیین، شهید اول و فاضل مقداد خلاصه میگردد. در این دوره یک نهضت ترکیبی جدید کلامی که در رأس آن علامه حلی است، رقم خورد و کلام امامیه با وجود بهرهگیری از اندیشههای فلسفی در آثار متکلمان اما در مقابل فلسفی شدن کلام از خود مقاومت بیشتری نشان دادند و در کنار براهین عقلی، از نقل نیز در اثبات مفاهیم کلامی بهرهمند شدند. این رساله، یک پژوهش بنیادی و روش آن توصیفی تحلیلی است که به موضوع تطور در ابعاد مختلف مدرسه کلامی حله مانند تطور در روش و رویکرد و در مواردی تطور در ادبیات و نیز تطور در مسائل و موضوعات میپردازد و با گزینش محورهای مشخصی در الهیات بالمعنی الاعم و الهیات بالمعنی الاخص به مقایسه اندیشه متکلمان حله در این دورههای تاریخی پرداخته میشود. مباحثی مانند علت و معلول، فعل و فاعلیت، وجوب و امکان و مبحث حدوث و قدم، از جمله مواردی هستند که به عنوان نمونه از مجموعه عناوین الهیات بالمعنی الاعم مورد بحث قرار گرفت. اما در الهیات بالمعنی الاخص یا(همان جلیلالکلام) که مباحث اصلی کلامی است علیرغم تغییراتی که در حوزه شناخت و دقیق الکلام به سود ادبیات فلسفی صورت گرفته اما تأثیر در این قسمت، اندک است بطوری که آراء متکلمان در آغاز مدرسه با پایان مدرسه، چندان تفاوتی نداشت در این میان مباحثی مانند وجوب نظر و معرفت، ادله اثبات صانع، انسانشناسی و در ذیل آن ماهیت نفس و جبر و اختیار، سرفصل و بُرشی از مباحث الهیات بالمعنی الاخص میباشند که تطور آن در کلمات محققان مدرسه حلّه مورد بررسی قرار گرفته است.
بیشتر