چکیده ماشینی :
در این کتاب رویکردی جدید و متمایز به بحث علم و دین از ترکیب سنت مسیحی ارتدوکس شرقی با اندیشه پدیدارشناختی پدید می آید. نویسنده با توسعه ایدههای
... ی پاتریتیک یونانی، ایمان را با احساس حضور الهی و معرفت جهان به عنوان دو حالت ارتباطی که شرایط انسانی را تشکیل میدهند، میداند. تقابل مدرن بین علم و الهیات (که از نظر تاریخی با انشعاب کلیسا بین شرق و غرب و رهبانیت و مسیحیت در جهان مشابهت دارد) به عنوان انشعاب بین دو غرض از ذهنیت کلی انسان تلقی می شود. انسان به عنوان مرکز آشتی آنها، موضوع اصلی گفتگوی علم و الهیات است.
استدلال می شود که آشتی علم و الهیات صرفاً یک تمرین آکادمیک نیست. مستلزم یک تغییر وجودی، تغییر ذهن (metanoia) است که بدون دخالت کلیسایی امکان پذیر نیست. آنگاه شخصی که میانجی علم و الهیات را انجام می دهد تا سطح «کهانت کیهانی» ارتقا می یابد، در حالی که وساطت ویژگی های «عشای کیهانی» را به دست می آورد که در آن همه شکاف ها و تنش ها در خلقت و انسانیت برطرف می شود.
از طریق این تغییر وجودی همراه با تحلیل پدیدارشناختی است که می توان نظریه های علمی را در معرض «دیدگاه» خاصی قرار داد که از طریق آن هدف غایی پنهان (تلوس) پژوهش علمی (به عنوان تبیین وضعیت انسانی) خویشاوندی خود را با تلوهای نجات دهنده نشان می دهد. توسط ایمان مسیحی حمایت می شود. بنابراین تقابل بین الهیات و علم به طور فراخوشری غلبه میشود.
بیشتر