معرفت شناسی یا نظریهی شناخت، زمینهای فلسفی است که موضوع اصلی آن بررسی شرایط و مبانی نظری کسب معرفت و شناخت است. معرفت شناس با انجام تحلیل های فلسفی در پی تبی
... یین این مسئله است که با تحقق کدام شرایط و مولفهها میتوان صحیحاً ادعای شناسایی و معرفت نسبت به یک موضوع را مطرح نمود. به طور سنتی تعریف معرفت عبارت است از: «باور صادق موجه». مطابق این تعریف یا تحلیل سه جزیی که قدمتی چند هزار ساله دارد و تبار آن به افلاطون میرسد، با وجود مولفههای مذکور میتوان گفت که معرفت و شناخت حاصل شده است. علیرغم وجود پاره ای انتقادها، هنوز هم این تعریف دارای مقبولیتی عام و گسترده است به گونهای که از آن به عنوان تعریف معیار یاد میکنند.جریان اثبات دعوا نیز یک تلاش معرفتی محسوب میشود، به این معنا که قاضی با همکاری اصحاب دعوا، به دنبال دانستن و کسب شناخت پیرامون امور موضوعی دعواست تا از این طریق زمینهی صدور حکم را مهیا نماید. از این رو، فرآیند اثبات دعوا اساساً و در تحلیل نهایی به مسئلهی شناخت و شیوهی حصول آن باز میگردد. در نوشتار حاضر، مقولهی اثبات با چنین رویکردی مورد مطالعه قرار گرفته و با تمرکز بر تعریف سه جزیی معرفت تلاش شده که نشان داده شود هر کدام از عناصر و مولفههای این تعریف (یعنی، حقیقت، توجیه و باور)، چه نقش و جایگاهی را میتوانند در حقوق اثبات دعوا داشته باشند. نتیجهی بررسی ها حکایت از آن دارد که جریان اثبات دعوا در بخش عمده ای از مبانی نظری خود، تا حد زیادی وابسته به اتخاذ مواضع بنیادین در معرفت شناسی است.
بیشتر