اگرچه در ظاهر امر چنین مینماید که فلسفهی نیچه، فلسفهای زهد ستیز و ضد اخلاق است، با توجه به تأکید وی بر روشهای مختلف خودسازی و والایش، جای آن دارد که میان آ
... آرمان زهد و زهد مثبت و نیز گونهی سومی از زهد، در نوشتههای او تفاوت قائل شد. وی نخست زهدی را که به توقّف و تعلیق فرایند تعقّل و اراده و غریزه ختم میشود، رد میکند و سپس اخلاق سروری عهد باستان را میستاید که در قلمرو آن، عقل مطیع و غریزهی والایشیافته، به خوبی، در کنار یکدیگر فعالیت معمولی خود را ادامه میدهند. با وجود این، او به گونهی سومی از زهد نیز اشاره میکند که نوعی ریاضت در حیطهی اندیشیدن و فلسفیدن است؛ ریاضتی که به یُمن آن، فیلسوف ناب، به تحلیل نیچه، از فضای دروغپردازانهی فلسفهی مبتنی بر آرمان زهد در میگذرد و به چشماندازی فراگیرتر، با خصایص ویژهی خود دست مییابد.
بیشتر