جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 9
Writing Degree Zero
عنوان :
نویسنده:
رولان بارت (Roland Barthes)؛ ترجمه: آنت لاورز (AnnetteLavers) و کالین اسمیت (Colin Smith)؛ پیشگفتار: سوزان سونتاگ ( Susan Sontag)
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
درجهٔ صفر نوشتار (به فرانسوی: Le degré zéro de l'écriture) و (به انگلیسی: Writing Degree Zero) کتابی در زمینه نقد ادبی نوشتهٔ رولان بارت است. این کتاب برای نخستین بار در سال ۱۹۵۳ میلادی منتشر شده است ولی بخش‌های نخست آن در سال ۱۹۴۷ میلادی در نشریهٔ کُمبه (به فرانسوی: Combat)، همزمان با انتشار «ادبیات چیست؟» نوشتهٔ ژان پل سارتر به چاپ رسیده بود. درجه صفر نوشتار اولین کتاب وی به شمار می‌رود. بارت در مقدمهٔ کتابش می‌نویسد: «چیزی بیش از یک مقدمه برای تاریخ نوشتن به نظر نمی‌رسد.» این کتاب را شیرین‌دخت دقیقیان به فارسی ترجمه کرده است و توسط نشر هرمس منتشر شده است. درجه صفر نوشتار به دو بخش با پیش‌گفتار مستقل تقسیم شده است. قسمت اول شامل چهار مقاله کوتاه است که بارت مفهوم نوشتن را از دید سبک و زبان، متمایز می‌کند. در قسمت دوم، حالت‌های مختلف نوشتن مدرن بررسی می‌شود. در این کتاب موضوع اصلی همان پرسش سارتر است که در عنوان کتابش بازتاب یافته است. عنوان فصل نخست کتاب سارتر «نوشتن چیست» است و عنوان فصل اول درجهٔ صفر نوشتار «اسلوب نوشتار چیست؟» است. بارت در سراسر کتاب هیچ نامی از کتاب سارتر نمی‌برد ولی بررسی این دو کتاب پیوند تنگاتنگی را نشان می‌دهد. بارت در این کتاب ۱۰۹ صفحه‌ای همان‌طور که در عنوان فصل اول کتاب آمده است در مورد اسلوب نوشتار در شرایط و با ویژگی‌های مختلف، از نوشتارهای سیاسی گرفته تا اسلوب نوشتار و رمان؛ توضیح می‌دهد. تا جایی که در صفحهٔ ۶۴ کتاب این عنوان را مطرح می‌کند که «آیا اسلوب نوشتار شاعرانه وجود دارد؟» تمامی نمونه‌هایی که بارت در کتاب به آنها اشاره دارد برگرفته از ادبیات اروپا و آمریکا است. بارت در آغاز بخش دوم کتاب از پیروزی و شکست نوشتار سرمایه‌داری سخن می‌گوید. اینکه انقلاب چه تأثیری بر نوشتار بورژوازی و پیشابورژوازی گذاشته و آنچه که بر این جریان‌ها گذشت. کتاب با بررسی نوشتار و انقلاب، نوشتار و سکوت، نوشتار و گفتار، و در نهایت آرمانشهر زبان ادامه می‌یابد.
النظرية الآدابية :أولوية العدالة على الخير (جون رولز أنموذجا)
نویسنده:
سلطاني فاطيمة .
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
بررسی تطبیقی اندیشه‌های مولانا و کارلوس کاستاندا
نویسنده:
مسعود پورتحویلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان مقوله ای باطنی و فراعقلی بوده و به واقع راهی قلبی و درونی است برای شناخت حقیقت خود، جهان خود و خداوند. عارفان بر این باورند که شناخت حقیقت راه های گوناگونی دارد و علم و عقل گرایی تنها یکی از این راه هاست، نه تنها راه. به ویژه در روزگار پست مدرن و بر اثر ظهور معرفت شناسی جدید و در هم شکسته شدن اقتدار علم و متدهای تجربی راه برای مکتب های عرفانی و معنوی که انسان را به درکی شهودی و یقینی فرا می خوانند، گشوده شده است. بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا می توان به این نکته رسید که همه ی عرفان ها که از دل ادبیات و فرهنگ یک ملت بر می خیزند نیز یک هدف و حقیقت واحد را دنبال می کنند. این مکتب بر این باور است که آموزه های عرفانی با درنوردیدن مرزها، مذاهب و ملیت های گوناگون را پشت سر نهاده و در همه ی فرهنگ ها به هر شکلی وجود دارند. به زبان دیگر تمام اندیشه های عرفانی و فراعقلی از آنجا که جزو ویژگی های سرشتین و وجودی انسان هاست، از یک اندیشه ی نخستین برخاسته و یک هدف را می جویند. حتی در میان دورترینِ فرهنگ ها از لحاظ زمانی و مکانینیز می توان تشابهات و وجه اشتراکاتی یافت. برای اثبات این نظریه در این پژوهش به بررسی تطبیقی اندیشه های مولانا و کارلوس کاستاندا پرداخته شده است که از لحاظ مکانی، یکی در شرق است و دیگری در غرب و از لحاظ زمانی، حدود هشتصد سال میان این دو مکتب فاصله می باشد. مولانا در میان عارفان ایران و جهان از وجهه ای خاص برخوردار است و بن مایه ی اندیشه های او از نوعی دیگر است. چرا که در اواسط زندگی خویش به خاطر آشنایی با شمس تبریزی، دچار تحول روحی و افکار درونی شد و همه ی اندیشه های اش به گونه ای دیگر بیان گردید. کارلوس کاستاندا نیز که دانشجوی رشته ی مردم شناسی بود پس از آشنایی با دون خوان ماتوس، عمری تحصیل و کسب دانش را بی فایده دید و آتش در آن اندوخته ها زد و موسی وار همراه دون خوان وارد دریا شد. با بازبینی نکات و آموزه های عرفانی در احوال و افکار این دو عارف، به یگانگی ها و تشابهاتی میان آن ها برمی خوریم و نتیجه ی به دست آمده را گواهی یا مهر تاییدی تلقی می کنیم بر ادعای یگانگی عرفان ها، مکتب اصالت معنی و در نهایت وحدت درونی ادیان.باری در این پژوهش بر آنم تا بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا و با نگرش عرفان تطبیقی به بررسی اندیشه های مولانا و کارلوس کاستاندا بپردازم.
بازنگری و نقد و تحلیل علم معانی سنتی در ادب فارسی
نویسنده:
روجا هدایتی تلوکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سابقه‌ی پیدایش علم بلاغت به اواخر قرن اول هجری، و تلاش‌های متکلمان عرب برای اثبات اعجاز قرآن، باز می‌گردد. سال‌ها بعد، دانشمندان ایرانی با ترجمه‌ی آثار آنان، این علم و در نتیجه معانی را که جزئی از بلاغت می‌باشد، به زبان فارسی وارد نمودند و قواعد آن را تا حدود زیادی با زبان فارسی تطبیق دادند. آن‌ها با وجود اقرار به جدایی کامل معانی از علوم دیگری همچون نحو، منطق، فلسفه، اصول و... نتوانستند به هدف خود نزدیک شوند و در نتیجه معانی فارسی وام‌دار اصول زبان عربی و علومی شد که طبیعتاً به اندازه‌ی کافی قادر به نشان دادن ویژگی‌های زیبایی‌شناختی متن فارسی نیستند. در این پایان‌نامه، سعی بر آن شده است تا علوم بلاغی را در جهان عرب، یونان و روم و ایران در سال‌های آغازین شکل‌گیری، مورد بررسی قرار دهیم. این کار از آن جهت است که به احتمال بسیار زیاد به دلیل وجود ارتباطات فراوان میان آن ملت‌ها، اشتراکاتی در مبانی ابتدایی داشته باشند و یا از یکدیگر تأثیر پذیرفته باشند. بررسی این مسأله از آن جهت اهمیت دارد که بتوانیم از این طریق معایب و کاستی‌های علم معانی سنتی را که در اکثر کتاب‌ها تکرار شده و منطبق با اصول زیبایی‌شناختی زبان فارسی نیستند، بهتر بررسی کنیم.پس از آن تلاش کرده‌ایم با نگاهی به نظریه‌های ادبی مختلف در جهان غرب، راهکارهایی که بتوان آن‌ها را در زبان فارسی نیز استفاده کرد، برای کارآمدتر کردن این علم پیشنهاد کنیم.
رابطه بینامتنیت میان سوانح العشاق و عبهرالعاشقین
نویسنده:
مسروره مختاری ,محبوبه مباشری ,قدم علی سرامی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب,
چکیده :
رساله های سوانح العشاق احمد غزالی و عبهرالعاشقین روزبهان بقلی شیرازی از جمله رساله هایی هستند که به لحاظ موضوع، شیوه بیان، چگونگی به کارگیری زبان، و محتوا مشترکات زیادی دارند. خوانش همزمان و مطالعه بینامتنی این دو رساله می تواند شناخت ما را از قابلیت های این آثار دگرگون سازد و با ویژگی های مشترک یا منفرد آن ها آشنا نماید. بعد از مطالعه بینامتنی این دو رساله طبق نظریه ژرار ژنت، معلوم شد که عبهرالعاشقین به اشکال صریح، غیرصریح و ضمنی در ساختار کلی و جزئی، اعم از گزینش واژه، عبارت، اعلام، تلمیح به آیات و احادیث و داستان ها و بسیاری از اصطلاحات عرفانی و حتی تفکر حاکم بر اثر تا حد زیادی از سوانح العشاق متاثر بوده است. با وجود ویژگی گفت و گو مندی و چندصدایی در این دو رساله، هر یک دارای ویژگی های منفرد خاصی نیز هستند و رابطه بینامتنی آن ها وسیع تر از قیاس و تطبیق و برداشت مستقیم از متون پیشین است.
صفحات :
از صفحه 285 تا 316
فلسفه و نظریه ادبی تاملی در انحای ادای سهم فلسفه به نظریه ادبی
نویسنده:
همدانی امید
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
ماهیت نظرورزانه نظریه ادبی و پیوند آن با فلسفه به ویژه در زمانه ما به طرق گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این مقاله بی آنکه پژوهشی پیشینی در باب انحای پیوند میان فلسفه و نظریه ادبی باشد، سعی در روشن کردن پسینی ادای سهم فلسفه به نظریه ادبی دارد و می کوشد نشان دهد فلسفه- برخلاف نظرگاه عمل گرایانه رورتی که معتقد است چیزی به نام بنیادهای عینی معنا یا تفسیر وجود ندارد که اندیشه فلسفی روشنگر آن باشد و از همین رو نیازی نیست تا نظریه پردازان ادبی، عمیقا فلسفه را کاشف و روشنگر مباحث نظریه ادبی به شمار آورند- چگونه می تواند به نظریه ادبی مدد رساند. نویسنده به دنبال موجه کردن این نظرگاه است که فلسفه دست کم می تواند به چهار طریق عمده و در چهار مساله، ادای سهمی به نظریه ادبی داشته باشد و درواقع کل مقاله بسط و تبیین این چهار مساله است: 1. فلسفه به مثابه نظریه ای در باب جایگاه هستی شناختی ادبیات و همچون گشاینده راهی به سوی درک و فهم وضع هستی شناختی متون ادبی؛ 2. رفتارگرایی فلسفی و حل مساله رسیدن به ذهن مولف؛ 3. فلسفه به مثابه پژوهشی در بنیادهای نظریه ادبی که می تواند به درک و فهم بهتر بنیادهای نظریه ادبی منتهی شود؛ 4. فلسفه به مثابه رویکردی انتقادی به نسبیت معرفتی ناشی از نظریه های ادبی مدرن. در پایان بحث، نویسنده نتیجه می گیرد که با پذیرش دخالت فلسفه در همین چارچوب هم دلایل کافی برای نپذیرفتن نظرگاه رورتی وجود دارد.
صفحات :
از صفحه 63 تا 104
سوررئالیسم در حکایت های صوفیانه (معرفی یک نوع روایی کهن)
نویسنده:
اسدی علیرضا, بزرگ بیگدلی سعید
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
این مقاله با ادامه دادن بحث ناتمام تزوتان تودورف در تقسیم بندی انواع داستان های فراواقعی در ادبیات غرب آغاز می شود و در ابتدا می کوشد با اتساع ایده تودورف و با استفاده از ملاک های طبقه بندی او، ژانر داستان سوررئالیستی و نظریه داستان سوررئالیستی را- در معنای عام و کلی آن- به عنوان یکی از انواع فراواقعی معرفی و تشریح کند. پس از تعریف داستان یا روایت سوررئالیستی- به معنای عام- نگارندگان با این فرضیه که نظریه داستان سوررئالیستی نظریه ای کهن است و در مورد شماری از حکایت های منثور عرفانی ما نیز صدق می کند، برگزیده ای از این حکایت ها را در کنار آثار متاخری که نام بردار به داستان های سوررئالیستی اند، به لحاظ عناصر و اجزا و کلیت فضا تحلیل می کنند؛ تا سرانجام نشان دهند آثار سوررئالیستی در غرب و شرق و از زمان کهن تاکنون، بر اساس نظریه یکسان شکل گرفته و در اجزاء نیز قابل قیاس اند.
صفحات :
از صفحه 105 تا 127
واژه از دیدگاه مهدی اخوان ثالث (م. امید)
نویسنده:
حسن آبادی محمود
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
صفحات :
از صفحه 75 تا 92
سیر نظریه های ادبی معطوف به خواننده در قرن بیستم
نویسنده:
جواری محمدحسین, حمیدی کندول احد
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
سه گرایش اصلی در نقد آثار ادبی با سه محوریت نویسنده، متن و خواننده که در طول زمان هر یک جایگاه خود را داشته اند، مطرح است. در گرایش اول، منتقد با مطالعه بیوگرافی نویسنده برای رسیدن به معنی و مفهوم موجود در متن ادبی اقدام می کند. در گرایش دوم که اساس نقد ساختارگرایان است، منتقد با مطالعه بر روی متن و ساختار آن درصدد درک نیات نویسنده است. در گرایش سوم با محوریت خواننده، منتقد او را عامل تعیین کننده، هم در آفرینش اثر و هم در دریافت معنی آن، می داند و با تکیه بر خواننده محوری، نقد خود را بر پایه تمایلات هویتی و زمانی او بنا می کند. این مقاله با هدف نشان دادن سیر تحول نظریه های ادبی معطوف به خواننده، به توضیح درباره نظریات منتقدین گرایش سوم می پردازد که تئوریهای خود را بر پایه فلسفه پدیدارشناسی بنا نهاده و با تکیه بر آزادی انسان و به تبع آن آزادی خواننده، برداشت فردی و تفسیر معنایی وی را اساس نقد خود قرار می دهند.
صفحات :
از صفحه 143 تا 176
  • تعداد رکورد ها : 9