کرامات همچون نقطه مرکزی تمامی روایت های منقبتی، بسامد و حضوری چشمگیر و نمایان در تذکره ها و مناقب نامه های مشایخ تصوف دارد. این عنصر اساسی در گذر زمان، کما و ک
... کیفا دچار تحول و دگرگونی شده است. در این مقاله می کوشیم نشان دهیم که توسعه و تحول تدریجی و تاریخی، حضور داستان های کرامت در طول حیات مشایخ، از پیش از تولد تا پس از وفات آن ها، شاخصه ای نوع نما و ژانریک در جریان تحول ژانر مناقب نامه است؛ به نحوی که می توان گفت اگر در آثار کهن متصوفه، داستان های کرامت عمدتا مربوط به دوران ولایت و رهبری شیخ بوده است، در مناقب نامه های متاخر هیچ یک از مراحل حیات مشایخ بلکه حتی ادوار پیش و پس از حیات آن ها، خالی از داستان های کرامت نیست. به زعم ما، این تحول از منظر مطالعه درون متنی و ادبی، حاصل توسعه جریان شخصیت پردازی قهرمان، و در تحلیلی برون متنی حاصل پیدایش نظریه های جدید در تصوف، و توسعه ابعاد قدرت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مشایخ صوفیه در دوره های متاخر است.
بیشتر