«تجربهگرایی» به عنوان اولین رویکرد در علوم انسانی، مورد توجه دانشمندان این عرصه قرار گرفت، و هنوز هم، باوجود نقدها و رقیبهای جدی، روش غالب در تحقیقات علوم ا
... انسانی و اجتماعی است. موافقان و مخالفان تجربهگرایی در علوم انسانی از شیوهها و راهبردهای مختلفی برای اثبات نظر خویش و ابطال نظریات مخالف بهره بردهاند: از تغییر در موضوع علوم انسانی، تا تحول در هدف آنها، تا دگرگونی در مبانی هستیشناختی یا معرفتشناختی آنها. به نظر میرسد نکتهای کلیدی که منتقدان تجربهگرایی در علوم انسانی از آن غفلت ورزیدهاند، بررسی و تحلیل ماهیت موضوع علوم انسانی و لوازم روششناختی آن است. توجه به این نکته میتواند برخی کاستیهای تجربهگرایی را آشکار کند. نقطه عزیمت این مقاله را این اصل روششناختی تشکیل میدهد که روش هر علم وابسته به موضوع آن است، و ماهیت موضوع است که نوع روش تحقیق مناسب را تعیین میکند. بر این اساس، سعی میشود تا ماهیت موضوع علوم انسانی، تحلیل، و عدم تناسب روش تجربی با آن نشان داده شود. راهبرد این نوشتار برای این کار، تحلیل منطقی مفاهیمی است که در موضوعات مسائل علوم انسانی بهکار میروند تا نشان دهد این موضوعات شامل مفاهیمی از سنخ معقولات اولیٰ، معقولات ثانیه منطقی، و اعتباریات محضاند و مطالعه هر دسته از آنها نیازمند روشی ویژه و منحصربهفرد میباشد. از اینرو، پیشنهاد نوشتار حاضر، آن است که روش تجربی هر چند در بررسی و مطالعه برخی از موضوعات علوم انسانی، کارآیی محدود و مناسب خود را دارد، لکن نمیتواند به عنوان تنها روش مطلوب و مفید در این علوم مورد تأکید و توجه قرار گیرد؛ بلکه عمده مسائل علوم انسانی به روشهایی دیگر نیازمندند تا بتوانند همه موضوعات خویش را بررسی کرده، به اهداف خود دست یابند.
بیشتر